منطقهای بود در ۵ کیلومتری فکه؛ مهم، حساس و استراتژیک. یک خط پدافندی که اگر دشمن آن را میشکست، دیگر هیچ مانعی جلودارش نبود و این اتفاق افتاده بود.
به گزارش مشرق، پیچ انگیزه منطقهی مشهوری نبود و کسی آنجا را به این نام نمیشناخت. منطقهای بود در ۵ کیلومتری فکه؛ مهم، حساس و استراتژیک. یک خط پدافندی که اگر دشمن آن را میشکست، دیگر هیچ مانعی جلودارش نبود و این اتفاق افتاده بود. عراق همه تلاشش را کرد تا آنجا را بگیرد و از آن عبور کند. حالا گردان عمار بود و یک خط شکسته که باید آن را پس میگرفت. گردانی که بیست روز، زیر شدیدترین حملات پاتک عراق مقاومت کرده بود…
کتاب «پیچ انگیزه» مجموعهای از خاطرات نیروهای گردان عمار است که در قالب روایتی مستند به قلم احسان احمدیخاوه نوشته شده است. در شش فصل و ۱۲۶ صفحه، در نشر۲۷بعثت منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«درگیری خیلی سخت شد. تانکها حرکت کردند و از پهلو وارد شدند. نیروهای دو طرف، آنقدر به هم نزدیک شدند که برای همدیگر نارنجک پرت میکردند… نه کمکی میرسید، نه پشتیبانی در کار بود. آنها تا جایی که ممکن بود استقامت کردند؛ اما دیگر نه کسی برای جنگیدن مانده بود، نه مهمات. دستور دادند بیسیمچیها برگردند عقب؛ اما آنها زیر بار نرفتند.»