به گزارش خبرنگار نوید شاهد، هفتم بهمن 1365، در جریان عملیات کربلای 5، بی سیم چی شهید بزرگوار «حاج حسین خرازی» یک ماه پیشتر از او به دیدار خداوندش رفت تا پیشاپیش برای استقبال از فرمانده خود در آسمان قرب و لقای معشوق، آماده شود. شهید بسیجی «نعمت الله منصوری نوش آبادی» از چهره های کمتر شناخته شده و از گوهرهای کمیاب گنجینه دفاع مقدس و از تربیت شدگان مکتب معرفت و سلوک جهاد و شهادت است که کافی است تنها عبارات وصیتنامه او را بخوانی تا ببینی نگاه بلندش در چه افقی سیر می کرده است.
ترک تحصیل بعلت تنگدستی و فقر
نعمتاللّه منصوری نوشآبادی سال 42 در شهر نوش آباد، از توابع آران و بیدگل کاشان به دنيا آمد. تحصيلات خود را تا اول راهنمايى ادامه داد ولى به علت فقر مالى خانواده، نتوانست ادامه تحصيل دهد و به همين دليل در کارخانه نساجى مشغول به کار شد. روزگار برای او تقدیری دیگر خواسته بود. او ترک تحصیل کرد اما قسمتش آن بود که سالها بعد در دانشگاهی دیگر قبول شود و با خونش، روسفید دو عالم باشد. او جوانى پرنشاط و خوشرو بود و در امور شخصى و اجتماعى، نظم و انضباط خاصى داشت و وقت خود را بيهوده صرف چیزی نمىکرد . علاوه بر امور عبادى و امور اجتماعى به ورزش هم علاقهمند بود و به آن اهميت مىداد. او از اولین سالهای نوجوانی، رشد فکری و خودسازی را آغاز کرد و در اخلاق و منش انسانی و بینش معنوی و تربیت نفس، خود را به کمال رساند و رفتارش الگویی از نجابت و پاکی و خلوص و طهارت بود. به احکام شرعی تقید بسیار داشت و عشق به اهل بیت (ص) در وجودش از کودکی جریان و جلوه داشت.
بی سیم چی «حاج حسین خرازی»
با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران با اينکه شانزده ساله بود ولى راهی جبهه شد و به راهیان نور و مهاجران الی الله پیوست. با وجود سن کم، زيرکى، چابکى ، جسارت و شجاعت او باعث شد تا در سال 1361 بعد از طى دوره آموزش نظامى، در جایگاه خود ارتقا یابد و رشد و پیشرفت کند. با عضويت بسيجى داوطلب و با سازماندهى در لشکرهاى 8 نجف اشرف و 14 امام حسين (ع) سپاه در بيش از 9 عمليات عليه متجاوزان بعثی شرکت کرد. تيزبينى و زرنگى و چالاکی او باعث شد که مدتى را به عنوان بىسيمچى شهيد بزرگوار حاج حسين خرازى فرمانده شجاع لشکر 14 امام حسين (ع) سپاه باشد. بالاخره در آخرين سال عمر پربرکت خود با سازماندهى در گردان پياده فتح لشکر 8 نجف در بهمن 1365 در عمليات کربلاى 4 (جزيره امّالرصاص) شرکت کرد و به دنبال آن در همان ايام در عمليات کربلاى 5 در منطقه شلمچه نيز حضور یافت.
زودتر از فرمانده رفت تا برای استقبالش در بهشت آماده باشد…
بعد از چند روز نبرد خونين در منطقه عملیاتی، گلوله ای در قلب، رخصت رهایی و راه دیدار او با یار شد و در تاریخ هفتم بهمن 1365 با شاهد شهادت هماغوش شد و به افلاکیان پیوست. پيکر مطهراو بدلیل شدت تبادل آتش و عدم امکان جابجایی، مدت 35 روز در ميدان جنگ در منطقه عملیاتی باقى ماند تا اينکه در تاريخ 11/12/1365 پيکر مطهرش را به گلزار شهداى نوش آباد منتقل کرده و به خاک سپردند. بدین ترتیب، شهیدی که کاروان شادی خود را شهادت در راه خدایش خوانده بود و در آرزوی شهادت، بیتاب و بیقرار بود، قفس تنگ کالبد خاکی را شکست و به سراپرده افلاک راه یافت.
کاروان شادی من، شهادت در راه توست…
و فرازهایی از وصیت عارفانه این شهید، بازنمای لفق معرفت و بینش اوست به شهادت و بارقه بلندی از اشراقات و جذبات عشق الهی که چنین او را شایسته شهادت در راه خدا و وصول به رفیق اعلی کرد.
اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین
ربنا و لا تحملنا مالا طاقه لنا به
واعف عنا و اغفرلنا و ارحمنا انت
مولانا وانصرنا علی القوم الکافرین
بارخدایا، بار تکلیفی فوق طاقت را به دوش ما مگذار و بیامرز و ببخش گناه ما را و بر ما رحمت فرما که تنها سلطان ما و یار و یاور ما تویی و ما را بر (مغلوب کردن) گروه کافران یاری فرما.
انا الله و انا الیه راجعون، ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم.
به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند. خدای را شکر و سپاس که لباس هستی بر ما پوشانید و ما را هدایت کرد و برای رشد و صلاح در این دنیا قرار داد و انبیا را برای هدایت و یادآوری بر ما مبعوث کرد، تا ما را به یاد روز قیامت اندازند. در این مسیر ائمه اطهار(ع) را نیز قرار داد که در راه انبیا گام نهادند و زحمتها کشیدند، تاکنون که فرزند محبوب و عزیزشان حضرت حجت ابن الحسن(عج) را برپاکننده عدل و داد قرار داد و مهدی موعود، منجی عالم بشریت که هم در انتظار ظهورش هستند و عاشقانش شب و روز گریه سر می دهند و شب ها ستاره ها را شمارش می کنند و در راه خدا جان می دهند تا او بیاید و جهانی را پر از عدل و داد کند، اینک نائب بر حق او امام امت در این راه قدم نهاده تا زمینه را برای ظهور آقا امام زمان(عج) آماده سازد و در حقیقت ره گشای اوست. پس درودت باد ای امام ما که چنین پدرگونه رهبری کردی و ان شاءالله تا انقلاب حضرت ولی عصر(عج) نیز رهبری خواهی کرد. سلام به ارواح طیبه شهیدان و تمام عزیزانی که در راه خدا جان باختند و مظلومیت خود را نشان دادند. خدایا اینان چه زیبا در دانشگاهت امتحان دادند و قبول شدند و مدرک خویش را که همان شهادت در راه توست گرفتند. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد. امیدوارم که همه ما از ادامه دهندگان راه این عزیزان باشیم و بتوانیم در راهشان قدم برداریم و تا مرز شهادت پیش برویم چرا که شهادت پیش روی من است. چراکه شهادت، فوزی است عظیم و خداوند به هر که بخواهد می دهد پس باید بکوشیم و در این تلاش باشیم که خداوند با ما هم همین معامله را بکند. خدایا هرچه بد باشم و هرچه روسیاه باشم باز هم بنده توأم و آفریدگار من تویی و بازگشت من به سوی توست. پس مرا بپذیر و مرا سوق بده تا بتوانم به نزد تو بیایم.
پروردگارا در این لحظه حساس زندگی، ارزنده ترین کاروان شادی برای من، شهادت در راه توست و امیدوارم که این توفیق را که بهترین ارزش هاست، نصیبم سازی. خدایا تمام سختی ها و رنج ها را تحمل میکنم و هجرت کردهام تا از گناهانم درگذری. خدایا از تو می خواهم مرا یاری کنی تا آن قدر در بیابان ها فریاد بزنم و صدایت کنم تا تو را ببینم. آن قدر در این خانه را میزنم تا عاقبت ببینم صاحب خانه را
ای امت دلاور و سلحشور و ای امت شهیدپرور، شما را به خدا، دست از امام برندارید و پیرو ولایت فقیه باشید و از شما می خواهم که اگر از من بدی و خطایی دیدهاید مرا حلال کنید. من بد بودم و گرفتار گناه شدم اما گناه از کوچک تر و بخشش از بزرگ تر است.
وصیت به خانواده: پدر بزرگوارم امیدوارم سلام مرا بپذیری و گناه و تقصیراتی که از من سر زده مرا عفو کنی و حلالم کنی. و اما تو ای مادرم؛ سلام و درود خدا بر تو باد. مادرم من برایت فرزند خوبی نبودم. تو شب های بسیاری به بالینم بیدار ماندی و از شیره جانت مرا پروردی، مادر تو یک قربانی به درگاه خدا هدیه نموده ای امیدوارم که من دومین هدیهات به درگاه خدا باشم. پس مراقب باش در این امتحان ها قبول و موفق شوی. ازتو می خواهم که مرا حلال کنی و اما ای عزیزان اهل خانه برادرانم و خواهرانم و همسرم: شما نیز هر یک برایم زحماتی کشیده اید اما من در مقابل چیزی ندارم که تقدیمتان کنم و امیدوارم عوض آن را از خدای بزرگ بگیرید و از شما می خواهم مرا حلال کنید و از خطاهایم درگذرید، چرا که راهی را که انتخاب کرده ام، خیلی باارزش است و ان شاءالله رضای خدا در آن است. همه شما را دوست دارم اما دوستی خداوند بالاتر از همه این هاست. پس مادرم، خواهرانم، همسرم؛ زینب وار استقامت کنید صبر و بردباری را پیشه خود کنید چرا که زینب مصائب بسیاری را تحمل کرد. خدایا مرا ببخش و توفیق شهادت را نصیبم کن.
خدایا عمر امام عزیزمان را به بلندی آفتاب بگردان
والسلام
نعمت اله منصوری
30/ 09/ 65