طراح اصلی رزمایش ایران، چین و روسیه چه کسی است؟!

مهدی جهان تیغی: از هر منظر که به رزمایش دریایی ایران، چین و روسیه نگاهی بیاندازیم، این رزمایش ابعادی جهانی و راهبردی در درون خود دارد.

یک: طی سالهای اخیر و حتی در زمانه طرح دکترین چرخش به شرق در سطوح عالی نظام، این سوال راهبردی مطرح می‌شد که نهایت سطح همکاری ایران با دو کشور ابرقدرت شرقی یعنی روسیه و چین چه میزان هست؟ اینک رزمایش اخیر بخشی از پاسخ به این سوال مهم را به خوبی داده است. یعنی چرخش به شرق می‌تواند تا بالاترین سطوح همبستگی های امنیتی و نظامی افزایش پیدا کند.

دو: جغرافیای محل رزمایش – اقیانوس هند و دریای عمان- نشانه اعتماد به نفس ویژه ایران در حوزه دریایی و نظامی است. این رزمایش نشان می دهد که چشم انداز نظامی ایران به چه میزان بزرگ است. چشم اندازی که می گوید ایران مرزهای پدافند دریایی خود را فراتر از خلیج فارس و دریای عمان قرار داده است. رزمایش اخیر نشان می‌دهد که تحقق چشم انداز دریایی ایران کاملا در دسترس هست و عملا ایران گام های بزرگی را نیز در حال برداشتن هست و به تعبییر درست تر مدتهاست که این چشم انداز عملیاتی شده است. اما نکته راهبردی دیگر این است که این رزمایش تقویت امنیت و بنیادهای این‌گونه همکاری‌های نظامی در منطقه توسط ایران با همکاری و همراهی چین و روسیه است. یعنی این رزمایش از یک اتفاق بزرگتر خبر می دهد و خود این رزمایش گام اولی از آن اتفاق بزرگتر محسوب می شود. گامی که چشم انداز آن زیرساخت یک نظم جدید دریایی در منطقه با محوریت ایران و مشارکت کشورهای بزرگ نظامی مخالف آمریکا است.

سه: تا همین چند ماه گذشته نیز برای بسیاری سوال بود که چه کسی پوتین را به جنگ سوریه کشاند. حال برای همگان مشخص شده که این رهبر معظم انقلاب بود که زودتر از همه و محکمتر از بقیه صحنه جهانی سوریه را تشخیص دادند و تایید عالی ایشان برای حضور روسیه در جنگ با سوریه، قاسم سلیمانی را عازم مسکو کرد. از سوی دیگر اینک معلوم شده که تحولی که در ریاست ستاد کل نیروهای مسلح توسط رهبر معظم انقلاب اتفاق افتاده، فصل جدیدی از دیپلماسی نظامی در کشور را نیز بنا نهاده است. خروجی این دیپلماسی نیز اینک حضور چین و روسیه در یک رزمایش به فرماندهی و هدایت ایران درست در نقطه ای است که آمریکا ادعا می‌کرد با تشکیل یک ائتلاف جهانی می‌خواهد ایران را در دریا و خلیج فارس زمین‌گیر کند.

چهار: اما نقش راهبردی رهبری در وضعیت امروز دریایی ایران عمیق‌تر از آنچه گفته شد هست. برای درک این موضوع باید به بیش از دوازده سال قبل برگشت، درست به زمانی که رهبر معظم انقلاب فرمان حضور نیروی دریایی ارتش را در آب های آزاد و تبدیل شدن آن به نیروی راهبردی منطقه را صادر کردند. فرمانی که به سرعت محدوده دریانوردی و ماموریت نیروی دریایی ارتش را از محدوده ۳۰۰ هزار کیلومتری خلیج فارس به محدوده  بالای ۲ میلیون کیلومتر مربع رساند. همین تفکر و طراحی استراتژیک در عقبه دریایی نظامی ایران بوده که اینک فرماندهان نیروی دریایی ارتش را در یک رزمایش با ابعاد جهانی در جایگاه فرماندهی و هدایت نیروهای چینی و روسی قرار داده است.

پنج: اما یک سوال اساسی این است که صنعت نظامی کشور که بیشتر از حوزه اقتصادی تحت تحریم و فشارها و مراقبت های شدید استکباری بوده چرا هیچ وقت منزوی و متوقف نشده و اینک از حوزه اقتصادی ایران بسیار جلوتر هست؟!

*مدیر مسئول جهان نیوز

طراح اصلی رزمایش ایران، چین و روسیه چه کسی است؟! بیشتر بخوانید »

فرمانده لشکر فاطمیون به همرزمان شهیدش پیوست

«محمدجعفر حسینی» با نام جهادی «ابوزینب»، از رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون صبح امروز (شنبه) به همرزمان شهیدش پیوست. وی متولد سال ۱۳۶۳ از نیروهای قدیمی فاطمیون بود که اولین بار پیش از تشکیل لشکر فاطمیون برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به همراه نیروهای ایرانی به سوریه رفت، بعد از تشکیل لشکر فاطمیون به همت ابوحامد عضو این لشکر شد و از همرزمان شهید مصطفی صدرزاده، ابوحامد، حجت و دیگر فرماندهان شهید این لشکر بود.

 او از فعالین عرصه جهادی و فرهنگی در حوزه مهاجرین بود که با تشکیل ستاد ویژه خادمین در حماسه اربعین حسینی خدمت می‌کرد و با تشکیل هیأت شهدای گمنام افغانستانی و دوره‌های آموزشی ویژه مهاجرین قدم‎های اثرگذاری را در جهت توانمندسازی دانشجویان و جوانان افغانستانی در ایران برداشت. وی در سال ۹۶ در اثر اصابت موشک به شدت مجروح شد که این سال‌ها را با درد و رنج ناشی از مجروحیت سپری کرد تا سرانجام در سن ۳۵ سالگی به شهادت رسید. از وی دو فرزند به یادگار مانده است.

فرمانده لشکر فاطمیون به همرزمان شهیدش پیوست بیشتر بخوانید »

دلهره‌های ما تمامی ندارد…!

اینها را از نویسنده کتاب «یک محسن عزیز» پرسیدم. همان کتابی که این روزها، هم موافقان زیادی پیدا کرده و هم مخالفانی دارد که با دقت و موشکافی، خط به خط آن را زیر تیغ جراحی برده اند.

به گزارش مشرق، وقتی پرسیدم نسبتت با نقد چیست؟ گفت: من معمولا از انتقاد ناراحت نمی‌شوم و اگر کسی به من انتقاد کند، آن را می‌پذیرم و خوشحال هم می‌شوم که به خودم گفته است و فرصت این را داشته ام که از نظر بقیه مطلع شوم. انتقاد به نظر من مثل یک تیغ جراحی است و باید باشد تا بتوانم در کارهای بعدی براساس انتقاداتی که به کتاب‌های قبلی شده، با دید بهتری قلم بزنم. ولی انتقاد و پشت پرده آن کلمات هم بالاخره تاثیرگذار است؛ یعنی وقتی من ببینم منتقدی با دید دلسوزانه و منصفانه انتقاد کرده، خیلی خیلی بهتر می‌پذیرم و احساس خوبی به من دست می‌دهد و اگر احساس کنم یک نفر عجولانه و از روی اهداف دیگری خواسته انتقاد کند؛ هم احتمال پذیرش را کم می‌کند و هم به من حس خوبی دست نمی‌دهد.

اینها را از نویسنده کتاب «یک محسن عزیز» پرسیدم. همان کتابی که این روزها، هم موافقان زیادی پیدا کرده و هم مخالفانی دارد که با دقت و موشکافی، خط به خط آن را زیر تیغ جراحی برده اند.

یک سوال دیگر هم پرسیدم. گفتم: موقعی که این کتاب را می‌نوشتید احتمال می‌دادید انتقادات تا این حد به سمت شما و کتابتان بیاید؟

خانم غفارحدادی جواب داد: من وقتی کتاب «خط مقدم» (درباره مقطعی از زندگی شهید حاج حسن طهرانی مقدم) را می‌نوشتم خیلی ترس داشتم؛ از این جهت که راوی‌های آن، همه زنده بودند. تناقضات راوی‌ها در کتاب خط مقدم هم وجود داشت. در این کتاب هم راوی‌ها مختلف بودند و گاه متناقض صحبت کرده بودند. در آنجا هم همین مشکلات برای انتخاب «روایت درست» را داشتم. در آن کتاب خیلی این احساس را داشتم که بعدا دچار مشکل خواهم شد و برای همه نوشته هایم سند داشتم. الحمدلله آن موقع هیچ مشکلی پیش نیامد و افرادی که مخالف بودند با یک توضیح ساده که فلان اتفاق را فلانی روایت کرده و از روایت ایشان نوشته ام، خودشان قانع می شدند. اما در «یک محسن عزیز» وضعیت به نحو دیگری پیش رفت…

اینها فقط بخش کوتاهی از گفت‌وگوی مفصل من با نویسنده کتاب «یک محسن عزیز» بود و هدفم از بیانشان این بود که بدانیم، پژوهشگران و نویسندگان دفاع مقدس از همان ابتدا با مشکلات ریز و درشت دست و پنجه نرم می‌کنند و تا وقتی کتابشان زنده است و نفس می کشد، داستان دلهره هایشان ادامه دارد… . / میثم رشیدی مهرابادی
*اصفهان زیبا

دلهره‌های ما تمامی ندارد…! بیشتر بخوانید »

تجلیل از دانشجویان شاهد و ایثارگر

به ناحق برخی حرف از بی عدالتی در سهمیه های شاهد می زنند در حالی که این حق طبیعی برای کسانی است که جامعه، به آن ها و ایثارشان مدیون است. ما اعلام می کنیم سهمیه، حق ایثارگران است.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، مراسم تجلیل از دانشجویان شاهد و ایثارگر که بدون استفاده از سهمیه رتبه های زیر ۱۰۰ کشوری را کسب کرده اند در ساختمان مرکزی بنیاد شهید برگزار شد.

در این مراسم، حجت الاسلام شهیدی، معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به پیام حضرت امام در سال ۱۳۶۵ خطاب به بنیاد شهید برای رسیدگی ب اوضاع تحصیلی و علمی فرندان شاهد و ایثارگر گفت: به ناحق برخی حرف از بی عدالتی در سهمیه های شاهد می زنند در حالی که این حق طبیعی برای کسانی است که جامعه، به آن ها و ایثارشان مدیون است. ما اعلام می کنیم سهمیه، حق ایثارگران است اما بنیاد شهید تلاش دارد تا با بالا بردن کیفیت آموزش به این افراد، آن ها را از استفاده از سهمیه بی نیاز کند. حتی کسانی که از سهمیه استفاده می کنند هم خوش استعداد و درسخوان هستند و در دانشگاه ها از نظر علمی برجسته می شوند.

شهیدی افزود: در حال حاضر ۱۱۴هزار دانشجو از جامعه شاهد و ایثارگر در دانشگاه ها مشغول تحصیلند که ۳۰۰۰ نفر از آن ها در هیأت های علمی عضویت دارند که ما به آن ها افتخار می کنیم. برای ما همه دانشگاه ها و دانشجوهایشان عزیزند و فرقی بین آن ها نمی گذاریم و معتقدیم فرزندان شاهد و ایثارگر رد همه دانشگاه ها می توانند بدرخشند و الگو باشند.

رییس بنیاد شهید و ایثارگران انقلاب اسلامی ادامه داد: در سال ۹۸، پنجاه و شش هزار نفر از جامعه ایثارگری در آزمون سراسری شرکت داشتند که ۱۹۰۰۰ نفر از آن ها برگزیده شدند و ۶۵ درصد از این تعداد، در دانشگاه های دولتی و روزانه مشغول تحصیلند که آمار بالا و خوبی است. این آمار نشان می دهد که ۱۲ درصد نسبت به گذشته، رشد داشته ایم.

شهیدی گفت: در آزمون سال گذشته ۱۵۰ نفر از جامعه شاهد و ایثارگر رتبه ۳ رقمی داشتند و ۱۷ نفر از آنها رتبه ۲ رقمی کسب کردند که امروز از آن ها تجلیل خواهیم کرد.

رییس بنیاد شهید در انتها توصیه هایی به دانشجویان شاهد ایثارگر کرده و آن ها را به جدیت در تحصیل علم و بالابردن سطح معنوی، فراخواند. پایان بخش مراسم نیز تجلیل از دانشجویان حائز رتبه زیر صد در آزمون سراسری امسال بدون استفاده از سهمیه بود.

گفتنی است در انی مراسم، کاظمی معاون وزیر اموزش و پرورش، توکلی، مشاور ارشد رییس سازمان سنجش آموزش کشور، حجت الاسلام کاویانی، معاون فرهنگی بنیاد شهید و فقیه، مدیرکل آموزشی بنیاد شهید، مطالبی را بیان کردند.

در بخشی از این مراسم، فاطمه فرناز که در رشته هنر حائز رتبه دو رقمی شده بود با بیان مشکلاتش در دانشگاه هنر، از مسئولان خواست که تمام تمرکزشان روی دانشگاه های معروف نباشد و با توجه به تاکیدات رهبر انقلاب به جنگ نرم و اهمیت هنر و رسانه، دانشگاه های هنر و دانشجویان آن را هم به رسمیت بشناسند.

تجلیل از دانشجویان شاهد و ایثارگر بیشتر بخوانید »

حاج حسین؛ مردی با کلاه ۳۸ ساله! +عکس

موقعی که می‌خواستم کلاه را به سرم بگذارم، چشمم به نامۀ درون آن افتاد. متن و انشای زیبای آن که با یک‌دنیا احساس و عاطفه همراه بود، حالم را حسابی خوش کرد.

سرویس جهاد و مقاومت مشرق – هفتۀ قبل در روستای وامرزان (از توابع دامغان) مراسم بزرگداشت شهدا بود و دکتر حسین امیری خاطره‌گوی آن. در بین صحبت‌هایش، کلاه کش‌باف نخی‌ای را که همیشه به سر می‌گذاشت را از سرش برداشت و گفت این کلاه نیز سند حقانیت دفاع مقدس است. زمستان سرد سال ۱۳۶۱ ما در سردشت بودیم. هر شب برف می‌بارید و کارمان را برای شناسایی و کسب اطلاعات مشکل‌تر می‌کرد. شب‌های سرد با دمای ده پانزده درجه زیر صفر سبب می شد، سوز سرما تا مغز استخوانهایمان نفوذ کند.

یک روز که پس از مأموریتی نفس‌گیر به مقر برگشتیم، بسته‌هایی از هدایای مردمی را بین ما تقسیم کردند. به من بسته‌ای رسید که یک دختر خانم دانش‌آموز سال دوم راهنمایی از شهر فریدن ارسال کرده بود. ابتدا به سراغ آجیل‌های رنگارنگ آن رفتم که در آن شرایط خیلی می‌چسبید. بعد هم کلاهی را که درون آن بسته بود را به سر گذاشتم.

موقعی که می‌خواستم کلاه را به سرم بگذارم، چشمم به نامۀ درون آن افتاد. متن و انشای زیبای آن که با یک‌دنیا احساس و عاطفه همراه بود، حالم را حسابی خوش کرد. در آن شرایط سخت آن نامه روحیه‌ای داد که نگو. آن دختر خانم از مادرش و شرایط اقتصادی نه چندان مطلوبشان گفته بود و اینکه خجل است که نتوانسته به جبهه کمک کند و از خداوند خواسته بود، کلاهی را که با یاد و نام وی برای رزمندگان بافته شده است، مقبول رزمندگان قرار گیرد.

نامۀ آن دختر خانم سبب شد که با خودم عهد ببندم تا آنجایی که بتوانم و لازم باشد از این کلاه استفاده کنم. در زمستان های سالهای دفاع مقدس همیشه از این کلاه استفاده کردم و پس از آن نیز. وقتی این کلاه را به سر می‌کنم، خاطرات آن سالها در ذهنم جان می‌گیرد و حالم خوش می‌شود.

اشاره: حسین امیری وقتی پانزده ساله بود با دستکاری فتوکپی شناسنامه در سال ۱۳۶۰ به جبهه رفت. در سال ۶۱ وقتی برای سومین بار به جبهه اعزام شده بود، به واحد اطلاعات و عملیات تیپ علی‌ ­ابن‌­ ابی­‌طالب(ع) پیوست. سپس در سال ۶۴جذب اطلاعات و عملیات لشکر ۲۱ امام رضا(ع) گردید. او سالهای دفاع مقدس را به عنوان نیروی این واحد، فرمانده گردان اخلاص و فرمانده اطلاعات و عملیات این لشکر خدمت کرد.

در طی ۸۴ ماه حضور در جبهه سه بار مجروح گردید و جانباز ۳۰ درصد است. از ابتدا بسیجی بود و همچنان بسیجی باقی مانده است. فوق لیسانس و دکترای ادبیات عرب گرفته است و در مدارس و دانشگاه­های دامغان به تدریس مشغول است.

از تمام روزهای پنج سال حضور در جبهه خاطرات روز نوشت دارد و بقیه خاطرات­ش از جبهه را همان­ زمان به صورت هفتگی، ماهانه و در یکی دو مورد دوماهانه نوشته است.

وی خاطراتش را در تقویم ­های سر رسید سالانه نوشته است که آنها را همچنان حفظ کرده. این خاطرات ارزشمند، بدون هیچ پیرایه و مطلب اضافی واقعیت­ های آن زمان را بیان می­ کند. از حوادث گوناگونی که در شناسایی ­های مختلف داشته است با کوتاه­ترین عبارات.

به علت از دست دادن یک انگشت و از کار افتادن دو انگشت دیگر، خوش خط ننوشته است، ولی به کمک خود ایشان این یادداشت‌­ها قابل خواندن است. کمک خود ایشان از آن جهت ضروری بود که نام مکان‌ها و موارد مهم را به صورت رمز نوشته.

موارد متعدد جزئی­ات در این خاطرات روز نوشت وجود دارد که برای درک روشن از جبهه، رفتار رزمندگان، رفتار دشمن، جو حاکم بر جبهه، تفریح و سرگرمی رزمندگان در جبهه، روابط متقابل رزمندگان با هم، چگونگی خورد و خوراک و استراحت آنان، نیایش فردی و جمعی رزمندگان، عزاداری و شادمانی آنان لازم است. مضافاً بر اینکه گزارش جزئیات عملیات شناسایی که چه بسا در عمق خاک دشمن انجام گرفته است ما را بیشتر با خطراتی که این عزیزان مواجه بودند، آشنا می­‌کند.

او بارها تا مرز شهادت رفته است همچنان که اکثریت قریب به اتفاق دوستانی که با او کار می­کردند به شهادت رسیده ­اند.

به لطف خداوند حاج حسین امیری همچنان سرحال و قبراق در حال خدمت است. مسجد حضرت ابوالفضل(ع) دامغان پایگاهی شده است که تعدادی از جوانان و نوجوانان گردا گرد این شمع فروزان کسب فیض می­‌کنند.

یک نمونه از روزنوشت‌های حاج حسین:

شنبه ۴ آبان۱۳۶۴

صبح، نماز را روی نی­کوب خواندیم و نی­کوب را در آبراه شعبان گذاشتیم و به سنگر آمده و بعد از صبحانه برای بررسی آبراهی که از پاسگاه به آبراه شعبان زده شده، رفتیم. بعدازظهر ترمیم انحراف آبراه جدید را انجام دادیم و با نی­کوب برگشتیم و در ادامه آبراه را به آبراه قبلی وصل کردیم.

در محل اتصال جادۀ جزیرۀ شمالی به خندق، سه‌راه می­شود. یک طرفش پد امام‌رضا(ع) است حدود دویست‌متر به‌طرف کاسه می­رویم، سنگر اطلاعات- عملیات قرار دارد. طرف مقابل آن هم سنگر بچه­ های یگان دریایی و تدارکات است.

وقتی به سنگر ­رسیدیم، خسته شده بودیم. در آنجا دو تا سنگر داریم که با حدود سه‌متر فاصله از هم قرار دارند. فضای بین آن دو را سایه‌­بان زده‌­ایم. یک‌سنگر، محل کالک و نقشه‌­کشی است و بچه­‌هایی که می­‌خواهند گزارش بنویسند به آنجا می­روند. در آنجا یک جعبۀ مهمات خالی است که گزارش­ها را داخل آن می­‌گذاریم. سنگر دیگر سنگر عمومی است که بچه‌­ها آنجا استراحت می­کنند.

شب از فرط خستگی در این سایه‌­بان خوابم برد. نزدیک صبح بود که احساس کردم پای من سوز گرفت. خیلی اعتنا نکردم، پایم را تکانی دادم و باز خوابیدم. صبح که بیدار شدم تا وضو بگیرم دیدم عجب پایم خون آمده‌است. در نور رفتم که ببینیم چه اتفاقی افتاده است تا شستشو بدهم دیدم موش بی­‌انصاف، انگشت­هایم را چریده است تا به گوشت رسیده بود.

حاج حسین؛ مردی با کلاه ۳۸ ساله! +عکس بیشتر بخوانید »