آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟ +تصاویر و فیلم

سرویس جهان مشرق – دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا روز دوشنبه با انتشار یک پیام توئیتری تهدیدآمیز علیه تهران نوشت: «اگر ایران بخواهد [با آمریکا] بجنگد، این جنگ پایان رسمی [عمر] ایران خواهد بود. دیگر هرگز آمریکا را تهدید نکنید [۱] .» این توئیت ترامپ که چند ساعت پس از فرود یک راکت در نزدیکی سفارت آمریکا در بغداد [۲] در «منطقه سبز» این شهر منتشر شد [۳] ، به نظر می‌رسد در واکنش به همین اتفاق باشد. البته تا لحظه تنظیم این گزارش، هنوز هیچ‌کس مسئولیت این حمله را به عهده نگرفته است، اما مقامات آمریکایی طبق عادت چند هفته اخیر خود هشدار داده‌اند که «اگر چنین حمله‌ای توسط نیروهای شبه‌نظامی نیابتی ایران یا عناصر وابسته به آن‌ها صورت بگیرد، آمریکا ایران را مسئول این حمله خواهد دانست [۴]

«یادتان هست که من مدت‌ها قبل پیش‌بینی کردم پرزیدنت اوباما به خاطر ناتوانی‌اش در مذاکره صحیح، به ایران حمله خواهد کرد – [مذاکره] بلد نیست!»؛ اکتیویست مشهور سوری، توئیت سال ۲۰۱۳ ترامپ را به او یادآوری کرد (+)

چند ساعت پس از این توئیت، فاکس‌نیوز مصاحبه چند روز قبل خود با رئیس‌جمهور آمریکا را منتشر کرد که ترامپ در آن گفته بود قصد جنگ نظامی با ایران را ندارد [۵] و اگر بخواهد به کشوری حمله کند، این حمله، اقتصادی خواهد بود [۶] . پیش از انتشار این مصاحبه نیز نقل‌قول‌ها از ترامپ حاکی از مخالفت وی با درگیری نظامی با ایران بود. به عنوان مثال، نیویورک‌تایمز اواسط ماه جاری میلادی (می ۲۰۱۹) طی گزارشی به نقل از برخی مقامات دولت آمریکا نوشته بود که ترامپ به «پاتریک شاناهان» وزیر دفاع موقت خود صریحاً گفته است که نمی‌خواهد با ایران وارد جنگ شود [۷] . این روزنامه آمریکایی هم‌چنین اشاره کرده بود که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا که این روزها دائماً ایران را تهدید می‌کند، با «سلطان قابوس» پادشاه عمان (مهم‌ترین میانجی میان دولت‌های حسن روحانی و باراک اوباما برای آغاز مذاکرات مخفیانه هسته‌ای میان تهران و واشینگتن [جزئیات بیش‌تر]) تماس گرفته و احتمالاً راه خروج از بحران کنونی را از او پرسیده است. واشینگتن‌پست نیز پیش‌تر درباره عصبانیت ترامپ از دست مشاورانش از جمله بولتون و پمپئو به خاطر جنگ‌طلبی بیش از اندازه‌شان علیه ایران نوشته بود [۸] .

تفکرات سیاست خارجی و مشورت‌های امنیت ملی بولتون در بمباران کشورهای دیگر خلاصه می‌شود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› پادشاه عمان میانجی مذاکره مخفی با ایران

›› «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟

›› بولتون یک نومحافظه‌کار جنگ‌طلب است که اعتقادی به قوانین بین‌المللی ندارد

›› «پاتریک شاناهان» گزینه ترامپ برای وزارت دفاع آمریکا کیست؟

با همه این‌ها مجموعه‌ای از عوامل طی ماه‌های گذشته، از تبادل تهدیدهای بی‌پرده متقابل حسن روحانی و دونالد ترامپ (جزئیات بیش‌تر) گرفته تا بزرگ‌نمایی جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا، درباره اعزام روتین ناو هواپیمابر «یواس‌اس آبراهام لینکن» و شماری بمب‌افکن به سوی خاورمیانه (جزئیات بیش‌تر)، و اخیراً انفجار مشکوک چند نفت‌کش در نزدیکی بندر «فجیره» امارات (جزئیات بیش‌تر) و انفجار راکت در نزدیکی سفارت آمریکا در بغداد موجب شده‌اند تا موضوع بروز یک درگیری نظامی یا جنگ تمام‌عیار میان ایران و آمریکا در رسانه‌های بین‌المللی داغ شود. اما آیا غوغای رسانه‌ای واقعاً به معنای قرار گرفتن دو کشور در آستانه جنگ با یک‌دیگر است؟ مشرق طی یک مجموعه گزارش به طور مفصل به دنبال پاسخ این سؤال و سؤالات دیگری از این قبیل خواهد رفت: آیا مقدمات لازم و کافی برای جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟ چه سناریوهایی را می‌توان برای جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا تصور کرد؟ و جنگ با ایران چه پیامدهایی برای دولت ترامپ و نظام آمریکا خواهد داشت؟ اما پیش از آن‌که به این سؤالات پاسخ بدهیم، باید مقدمه‌ای مهم را خدمت مخاطبان محترم ارائه کنیم که اگرچه عمدتاً تکرار بدیهیات است، اما تکرار بدیهیاتی است که یادآوری آن‌ها ضرورت دارد.

محل سقوط یک راکت در نزدیکی سفارت آمریکا در «منطقه سبز» بغداد (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› جنگ با ایران، آمریکا و ترامپ را نابود خواهد کرد

›› اعزام ناو هواپیمابر به خلیج فارس؛ برنامه ۳۰ ساله آمریکا برای ترساندن ایران

›› پشت پرده انفجار نفتکش‌ها چیست؟ / آیا الفجیره نسخه اماراتی ۱۱ سپتامبر است؟

ویژگی منحصربه‌فرد جنگ: مردن از ترس از مردن

آمریکایی‌ها تن به یک «جنگ کثیف» نخواهند داد، چون حاضر نیستند متحمل هزینه‌های هنگفت سیاسی و اقتصادی شوند و منافع اساسی‌شان به خطر بیفتد. جنگ پدیده‌ای خطیر و وحشت‌آور است و دقیقاً همین ویژگی، مهم‌ترین و سودمندترین ویژگی آن از نظر قدرت‌های بزرگ نظامی جهان محسوب می‌شود. شاید در ابتدا متناقض‌نما به نظر بیاید، اما تنها کشوری که به اندازه کافی قدرت نظامی داشته باشد، می‌تواند از این قدرت استفاده نکند. (این همان معنای استراتژی «بازدارندگی» است [جزئیات بیش‌تر] که در ادامه این مجموعه گزارش درباره آن بیش‌تر خواهید خواند.) حتی همین قدرت‌های بزرگ نظامی هم از جنگ‌های «کثیف» خوششان نمی‌آید. به عبارت دیگر، کشوری مانند آمریکا هم که منافعش مستقیماً با جنگ‌افروزی و فروش سلاح تأمین می‌شود، ترجیح می‌دهد وارد جنگی نشود که در آن متحمل تلفات زیادی شود، چراکه چنین جنگی دقیقاً همان منافع اساسی‌اش را به خطر می‌اندازد. آمریکایی‌ها ممکن است به کشورهایی مانند افغانستان و عراق حمله کنند، اما هرگز به سوی کشوری مانند روسیه یا چین حتی یک تیر کُلت هم شلیک نخواهند کرد، چون به خوبی می‌دانند پایان چنین جنگی قابل‌پیش‌بینی نیست و تنها پیامد قابل‌پیش‌بینی آن، جدای از هزینه‌های هنگفت سیاسی و اقتصادی، زیر سؤال رفتن جایگاه ابرقدرتی نظامی و اقتصادی آمریکا و البته به خطر افتادن انحصار این کشور در بازار سودمند جنگ‌افزار خواهد بود. دلیل عصبانیت آمریکایی‌ها از تمایل کشورهایی مانند ترکیه [۹] و هند [۱۰] به خرید پدافند «اس ۴۰۰» از روسیه طی ماه‌های اخیر نیز دقیقاً همین است.

مشخصات (چپ) و اهداف قابل‌انهدام سامانه «اس ۴۰۰ ترایمف» که یکی از سفارش‌های ترکیه است (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› گزارش اندیشکده آمریکایی از «راه‌برد ضددست‌رسی» ایران در منطقه

تهدید به جنگ با هدف یادآوری «ترس از مردن» به مقامات و مردم یک کشور و در نتیجه تغییر محاسبات آن‌ها و دچار کردن آن‌ها به «مردن از ترس» است. چنان‌که «حمزه پاریاب» کارشناس و فعال رسانه‌ای در یادداشتی توضیح می‌دهد (جزئیات بیش‌تر)، کشورهایی مانند آمریکا مقابل دیگر قدرت‌های نظامی دنیا ترجیح می‌دهند به جای ورود به جنگی کثیف که کنترل پیامدها و دامنه آن برایشان دشوار یا حتی غیرممکن است، مسئولان و عامه مردم در کشور هدف خود را با استفاده از تاکتیک یادآوری «ترس از مردن» دچار «مردن از ترس» کنند. به عبارت دیگر، کشورهایی که از نظر جنگ‌افزارهای نظامی قدرتمند هستند، و در رأس آن‌ها آمریکا، تلاش می‌کنند تا با انباشت نیرو و تجهیزات و محاصره نظامی یک کشور در صورت لزوم، معادلات مسئولان و ملت آن کشور را به سود خود تغییر بدهند. انکارناپذیر است که این روش در بسیاری از کشورها نیز تأثیرگذاری خود را اثبات کرده است. حتی در ایران هم هفته‌نامه «صدا» (یا «ص‌دا») در شماره ۲۰ اردیبهشت ۹۸ خود با چاپ تصویری سرتاسری از یک ناوگروه در دریا و چندین جنگنده و پرنده نظامی دیگر در آسمان روی جلد خود و انتخاب تیتر «دوراهی جنگ و صلح» تلاش کرد تا به آمریکایی‌ها امیدواری بدهد که تهران بالأخره تسلیم نمایش‌های نظامی واشینگتن خواهد شد (جزئیات بیش‌تر). البته بدیهی است که هفته‌نامه «صدا» به هیچ عنوان نماینده تفکرات و مواضع مقامات نظامی و غیرنظامی یا مردم کشورمان نیست، اما «نفهمیِ» عمدی «صدا» نمونه‌ای ملموس از تأثیرگذاری مانور تبلیغاتی آمریکا با جنگ‌افزارهایش دست‌کم روی قشری محدود است که آمادگی تأثیرپذیری از این‌گونه مانورها را دارند.

تیتر دوراهی «جنگ و صلح» روی جلد «صدا» ی هوچی‌های آمریکایی در داخل کشور (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› مردن از ترس جنگ یا ترس از مردن

›› «صدا» ی رپرتاژ ایرانی برای نیروهای تروریستِ آمریکا

باید باور کرد که ترس آمریکایی‌ها از جنگ با ایران بیش‌تر و منطقی‌تر از ترس ایرانی‌ها از جنگ با آمریکاست. بنا بر آن‌چه که گفته شد، ویژگی منحصربه‌فرد جنگ و تهدید نظامی همان فعال کردن عنصر «ترس از مردن» در قلب و مغز طرف مقابل است که موجب می‌شود تا آن طرف از ترس جانش تسلیم خواسته‌های تهدیدگر شود. این در حالی است که در شیوه دیگر کنش و واکنش میان دو طرف متخاصم، یعنی دیپلماسی، ترس از مردن به شکل اضطراری وجود ندارد و بنابراین توان وادارسازی این روش کم‌تر از روش تهدید به جنگ است. همین ویژگی منجر می‌شود تا برخی از هول تلاش برای ترساندن ایران از جنگ با آمریکا، فراموش کنند ترسی که آمریکایی‌ها همین الآن از جنگ با ایران دارند (به علت آن‌چه که در ادامه این مجموعه گزارش خواهید خواند) بسیار بیش‌تر و منطقی‌تر از ترسی است که هوچی‌های داخلی کاخ سفید تلاش می‌کنند در ذهن مردم ایران از جنگ با آمریکا ایجاد کنند. در انتهای این مقدمه باید خاطرنشان کرد که وجود ده‌ها پایگاه آمریکایی در خاورمیانه و اعزام یک ناوگروه به سوی خلیج فارس لزوماً به معنای استقبال آمریکایی‌ها از جنگ با ایران نیست. اتفاقاً خودداری نیروهای دریایی آمریکا در خلیج فارس و تنگه هرمز از درگیری با نیروهای دریایی ایران و سپاه پاسداران آن هم در حالی که نیروهای گشتی ایران در این آب‌ها دائماً آستانه تحمل آمریکایی‌ها را می‌سنجند، نشان از ابای آمریکایی‌ها از تقابل نظامی با ایران دارد.

نیروی دریایی سپاه پاسداران دائماً در منطقه در حال آزمایش آستانه تحمل آمریکایی‌هاست (+)

روی هم رفته، درست است که گاهی با نگاه به گذشته می‌توان آینده را پیش‌بینی کرد، اما گذشته همیشه هم بهترین پیشگو درباره آینده نیست؛ گاهی اتفاقاً برای پیش‌بینی امروز باید به آینده نگاه کرد. بررسی احتمال و چگونگی جنگ میان ایران و آمریکا مستلزم بررسی دقیق عوامل دیگری است که از نمودهای عینی و فیزیکی یک درگیری نظامی مانند اعزام ناو و پرواز بمب‌افکن بسیار مهم‌تر هستند. مجموعه گزارش پیش رو از این نظر که برای پیش‌بینی آینده تلاش خواهد کرد، دچار برخی محدودیت‌های ناگزیر هست، اما قصد صحبت در لفافه را ندارد. در این گزارش‌ها می‌خواهیم بسیاری از شواهد و قرائن موجود را کنار بگذاریم و فرض کنیم آمریکا عزم خود را برای جنگ با ایران جزم کرده است.

بر خلاف غوغای تبلیغاتی درباره اعزام «آبراهام لینکن» به خلیج فارس، اتفاقاً این اقدام یعنی آمریکا قصد جنگ ندارد [جزئیات بیش‌تر] (+)

ورود ناوگروه آمریکا به آب‌های خاورمیانه [دانلود]

آیا مقدمات حمله نظامی آمریکا به ایران فراهم است؟

اکنون که مصاحبه ترامپ با فاکس‌نیوز، تذکر او به شاناهان و حتی عصبانیت او از دست بولتون و پمپئو نشان می‌دهد احتمال ورود آمریکا به جنگ نظامی با ایران تقریباً صفر است، بهترین زمان است که جنگ روانی و رسانه‌ای کاخ سفید برای تسلیم کردن ایران با تهدید جنگ نظامی را موشکافی کنیم و ببینیم آیا دولت ترامپ، دولت بعدی آمریکا یا دولت‌های بعدی این کشور خواهند توانست جنگی علیه ایران به راه بیندازند یا نه. هر رئیس‌جمهوری در آمریکا، چه ترامپ و چه هر کس که بعد از او مستأجر کاخ سفید شود، باید پیش از آغاز جنگ با ایران این جنگ را توجیه کند. در ادامه این مجموعه گزارش درباره نقش احتمالی افکار عمومی داخل آمریکا در مسئله جنگ با ایران بیش‌تر خواهید خواند، اما این‌جا قصد پرداختن به این موضوع را نداریم. فعلاً به بررسی بهانه‌هایی می‌پردازیم که آمریکایی‌ها ممکن است بخواهند از آن‌ها برای ایجاد یک اجماع بین‌المللی علیه ایران استفاده کنند. این بهانه‌ها از چند حالت خارج نیستند:

سلاح هسته‌ای: تنها بهانه قابل‌اعتنای آمریکا برای ایجاد اجماع جهانی و حمله به ایران می‌تواند دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای یا قرار گرفتن تهران در آستانه دست‌یابی به ظرفیت نظامی هسته‌ای باشد. اگر چنین شرایطی محقق شود، آمریکا به راحتی خواهد توانست با صدور قطعنامه در سازمان ملل نه تنها به حمله علیه ایران رسمیت و مشروعیت ببخشد، بلکه سایر کشورها را نیز با خود همراه کند. در این صورت، تهران حمایت سیاسی روسیه و چین را نیز از دست خواهد داد به این معنا که به احتمال قریب به یقین، روسیه و چین اقدام به وتوی چنین قطعنامه‌ای در سازمان ملل نخواهند کرد. البته این لزوماً به آن معنا نیست که چین و روسیه با آمریکا هم‌دست خواهند شد و به ایران حمله خواهند کرد. چه‌بسا این دو کشور باز هم به صورت مشروط مانع از حمله نظامی آمریکا یا کشورهای دیگر به ایران شوند و تلاش کنند از درِ مذاکره دربیایند و با استفاده از روابط سیاسی خود با تهران مسئله را حل‌وفصل کنند، چراکه دست‌یابی فرضی ایران به سلاح هسته‌ای برای چین و روسیه قطعاً به اندازه آمریکا (و در حقیقت رژیم صهیونیستی) خطرناک نیست. با این وجود، این سناریو بیش از این ارزش بررسی را ندارد، چراکه ساخت سلاح هسته‌ای از ابتدا در دستورکار جمهوری اسلامی نبوده و پس از این هم نخواهد بود.

تأسیسات آب سنگین اراک؛ فریب‌کاری درباره برنامه هسته‌ای ایران تنها بهانه محتمل آمریکا برای ایجاد اجماع جهانی علیه تهران است (+)

فعالیت‌های منطقه‌ای: دومین بهانه قابل‌بررسی را باید فعالیت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی و در بیان آمریکایی‌ها «نقش مخرب ایران در منطقه و جهان» دانست. این به‌اصطلاح نگرانی میان آمریکا و اروپایی‌ها و برخی کشورهای عربی منطقه مشترک است و از این جهت می‌توان تصور کرد که آمریکایی‌ها بتوانند متحدان خود را متقاعد کنند که برای متوقف کردن فعالیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ایران به جنگ با جمهوری اسلامی بشتابند. در این میان در سرسپردگی و بی‌ارادگی شماری از کشورهای عربی مقابل طلب همراهی و حمایت آمریکا برای جنگ با ایران شکی نیست، اما حتی نزدیک‌ترین شرکای آمریکا در اروپا نیز قطعاً با این بهانه و به سادگیِ کشورهایی مانند عربستان تن به جنگ با ایران نخواهند داد. به عنوان نمونه، سرلشکر «کریس گیکا» از فرماندهان ارتش انگلیس و معاون فرمانده عملیات «عزم راسخ» (نام رسمی ائتلاف به‌اصطلاح ضدداعش به رهبری آمریکا) اخیراً طی یک نشست ویدیویی با خبرنگاران پنتاگون از سفارت آمریکا در بغداد صراحتاً اعلام کرد که به‌رغم شایعه‌افکنی سیاستمداران آمریکایی مانند جان بولتون و مایک پمپئو هیچ نشانه‌ای مبنی بر «افزایش تهدید نیروهای تحت حمایت ایران» در سوریه و عراق وجود ندارد [۱۱] ، موضعی که مورد حمایت مقامات دولت انگلیس نیز قرار گرفت. هم‌چنین اگرچه پمپئو چند روز پیش برای القای اضطرار و به راه انداختن جنگ روانی، سفر برنامه‌ریزی‌شده‌اش به مسکو را لغو کرد و به شکلی «فوری» عازم بروکسل شد تا به اروپایی‌ها درباره «تهدید ایران» هشدار بدهد، اما مانند سفرش به عراق (جزئیات بیش‌تر)، از اروپا هم دست از پا درازتر به کشورش برگشت. چنان‌که یک مقام اروپایی، بدون افشای نامش، می‌گوید، وزیر خارجه آمریکا هیچ مدرک قابل‌استنادی به اروپایی‌ها نشان نداده است و مقامات اروپایی پس از پایان سفر پمپئو گیج شده بودند که رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا اصلاً چرا به بروکسل سفر کرده بود [۱۲] . نیازی به یادآوری این مطلب نیست که آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند اگر اروپا حاضر به جنگ با ایران نباشد، رفتن با طناب سعودی در چاه جنگ با ایران یعنی واشینگتن نه تنها در این جنگ تنها خواهد بود، بلکه طبق تجربه گرفتاری ائتلاف سعودی در باتلاق فوق‌العاده سطحی‌تر یمن، باید سعودی‌ها و کشورهای عربی بی‌عرضه‌ای را که حاضر به جنگ با ایران شده‌اند هم روی دوش خود کول کند.

بسیاری از کارشناسان تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه را به معنای پیروزی ایران در این کشور تلقی می‌کنند [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› بدرقه پمپئو با جمله ناامید کننده عبدالمهدی برای آمریکایی‌ها

›› یمنی‌ها چگونه با پهپادهای چند دلاری پدافند چند میلیارد دلاری شکار می‌کنند

›› حاج قاسم چگونه قدرت نظامی جمهوری اسلامی را چندبرابر کرد

برنامه موشکی: ممکن است آمریکایی‌ها به بهانه برنامه موشکی ایران بخواهند جمهوری اسلامی را به نقض قطعنامه‌های سازمان ملل متهم کنند و از این طریق به دنبال ایجاد اجماع بین‌المللی علیه تهران باشند. عموماً همان کشورهایی که ممکن است بهانه «تهدید منطقه‌ای ایران» را از آمریکا بپذیرند، درباره برنامه موشکی ایران هم اظهار نگرانی می‌کنند. اگرچه باز هم بعید است که اروپایی‌ها بخواهند به خاطر پیشرفت برنامه موشکی ایران در حمله احتمالی به این کشور با آمریکا همراه شوند، اما حتی در صورتی که این اتفاق هم بیفتد، قطعاً اجماع بین‌المللی علیه ایران از طریق سازمان ملل شکل نخواهد گرفت، چراکه روسیه و چین به هیچ عنوان نسبت به برنامه موشکی ایران و ماهیت تدافعی آن با محور غربی-عربی هم‌عقیده نیستند و اجازه نخواهند داد قطعنامه‌ای مبنی بر آغاز جنگ علیه ایران به بهانه برنامه موشکی این کشور صادر شود. به طور خاص، روسیه طی سال‌های اخیر بارها اقدام به وتوی قطعنامه‌های مطرح‌شده در سازمان ملل علیه سوریه کرده است و قطعاً در مورد ایران هم (نه به خاطر منافع تهران، بلکه برای دفاع از منافع خود) این کار را انجام خواهد داد. هرگونه حمله‌ای علیه ایران بدون حمایت سازمان هرچند تشریفاتی ملل، مشروعیت نخواهد داشت و حتی اگر آمریکا بخواهد با تشکیل یک ائتلاف یاغی اقدام به چنین کاری کند، به احتمال قریب به یقین پای روسیه و چه‌بسا چین نیز به این جنگ باز خواهد شد، چراکه منافع اقتصادی این دو کشور مستقیماً به موقعیت ژئواستراتژیک ایران گره خورده است و هرگونه ناآرامی در ایران ارتباط انرژی و تجارت این دو کشور را به خصوص با اروپا پیچیده خواهد کرد.

پایگاه موشکی ایران در عمق ۵۰۰ متری زمین [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› راه ایران به سوی ساخت موشک‌های قاره‌پیما هموار است

›› اعراب خلیج فارس هیچ پاسخی مقابل موشک‌ها و سپاه پاسداران ایران ندارند

نقض حقوق بشر: یک سناریوی کاملاً تخیلی دیگر می‌تواند توسل آمریکایی‌ها به دست‌آویز حقوق بشری برای توجیه اقدام نظامی علیه ایران باشد. این سناریو هم حقیقتاً ارزش بررسی را ندارد، اما از آن‌جایی که آمریکایی‌ها برای توجیه عملیات‌ها و دخالت‌های نظامی و سیاسی خود در کشورهای دیگر دائماً از «مردم» و «دموکراسی» و «حقوق بشر» صحبت می‌کنند، اشاره به این مسئله در این‌جا خالی از اهمیت نیست. احتمال آن‌که آمریکایی‌ها بخواهند صرفاً از بهانه حقوق بشری برای حمله نظامی به ایران استفاده کنند یک اِپسیلون است، اما آن‌چه احتمال کم‌تری دارد آن است که کشورهای اروپایی این بهانه را از آمریکا بپذیرند. بر هیچ‌کس پوشیده نیست که اتهامات حقوق بشری علیه ایران صرفاً بهانه‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی برای تحریم و فشار همه‌جانبه علیه تهران با مقاصد کاملاً سیاسی است. اگر آمریکایی‌ها به دنبال تأمین حقوق بشر در ایران بودند، قطعاً در اولین گام باید برای جلوگیری از تأثیر تحریم‌ها بر زندگی مردم عادی در ایران تدبیری می‌اندیشیدند.

سخنرانی «مایک پمپئو» درباره سیاست ضدایرانی آمریکا پس از برجام و اِعمال «شدیدترین تحریم‌های تاریخ» علیه ایران [دانلود]

پرچم دروغین: سناریوهای دیگری هم برای توجیه جنگ علیه ایران قابل‌تصور است. مثلاً ممکن است آمریکا برای تقویت ادعاهای خود، از همه بهانه‌های بالا برای متقاعد کردن کشورهای دیگر به حمله نظامی علیه ایران استفاده کند، یعنی هم‌زمان (چه با جعل و ارائه مدرک و چه بدون استناد به هیچ سندی) ایران را به تلاش برای ساخت یک سلاح هسته‌ای متهم کند، روی نگرانی‌های ساختگی درباره «تهدید منطقه‌ای و موشکی ایران» مانور بدهد، و بسته پروپاگاندای خود را با یک بهانه حقوق بشری هم گارنیش کند. علاوه بر همه این‌ها واشینگتن ممکن است اقدام خطرناک دیگری هم انجام بدهد: یک عملیات پرچم دروغین. ممکن است یک حمله ساختگی علیه پرسنل یا نیروهای آمریکایی در خلیج فارس، عراق، سوریه، پایگاه‌های آمریکا در کشورهای حاشیه خلیج فارس، یا علیه نیروهای متحد آمریکا در منطقه یا هر نقطه دیگری از جهان اتفاق بیفتد و آمریکا این حمله را به گردن ایران بیندازد. فریب‌کاری آمریکایی‌ها برای آغاز جنگ علیه کشورهای دیگر مسئله‌ای نیست که متحدان آمریکا با آن غریبه باشند. جنگ عراق موجب شد تا اروپایی‌ها حقیقتاً نقره‌داغ شوند و احتمالاً تا مدت‌ها فریب آمریکایی‌ها را نخورند. نیویورک‌تایمز چند روز پیش در گزارشی با همین موضوع تحت عنوان «اروپا می‌گوید: جنگ با ایران؟ ما که نیستیم [۱۳] » نوشت کشورهای اروپایی صراحتاً نشان داده‌اند که اگر کار به جنگ با ایران برسد، آمریکا نباید روی آن‌ها حساب کند. این روزنامه آمریکایی به نقل از شماری از مقامات سابق آمریکایی و اروپایی توضیح می‌دهد که تک‌تک کشورهای اروپایی معتقدند واشینگتن است که دست به اقدامات تحریک‌آمیز می‌زند و هرگونه اقدام یا تهدیدی از سوی ایران صرفاً واکنش به خروج آمریکا از برجام است. به علاوه، گمانه‌زنی‌های کنونی درباره جنگ با ایران بسیار متفاوت از استدلال‌هایی است که پیش از سال ۲۰۰۳ درباره جنگ با عراق مطرح می‌شد و توانسته بود میان کشورهای اروپایی شکاف ایجاد کند.

«جان بولتون»: آمریکا باید حکومت ایران را پیش از جشن چهل‌سالگی‌اش سرنگون کند [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› چگونه متوجه دروغ بودن یک جریان رسانه‌ای شویم

پیش از پایان دادن به این گزارش باید یادآور شد که قطعاً بسیاری از استدلال‌هایی که برای رد وقوع جنگ در بالا آورده شد، میان بهانه‌های ذکرشده قابل‌معاوضه هستند؛ یعنی به خطر افتادن منافع اقتصادی روسیه و چین و یا مخالفت‌های اروپا با هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، منحصر به استفاده آمریکا از مثلاً بهانه برنامه موشکی نیست، بلکه اگر آمریکایی‌ها بخواهند به بهانه فعالیت‌های منطقه‌ای یا نقض حقوق بشر هم به ایران حمله کنند، باز هم منافع روسیه و چین به خطر خواهد افتاد و اروپایی‌ها نیز نسبت به دخالت در چنین جنگی بی‌میل خواهند بود. در مجموع به نظر نمی‌رسد که آمریکایی‌ها با توجه به سابقه جنگ‌افروزی‌هایشان بتوانند یک جنگ عظیم دیگر را در خاورمیانه آن هم علیه ایران برای متحدان نزدیک خود توجیه کنند [۱۴] یا این‌که بتوانند کشورهایی مانند روسیه و چین را به سکوت و انفعال در قبال چنین اقدامی متقاعد نمایند.

«جنگ»؛ سبیل «جان بولتون» دست‌مایه بسیاری از انتقادات به زبان طنز درباره مواضع جنگ‌طلبانه اوست (+)

با این وجود، در این مجموعه گزارش قصد نداریم احتمال هرچند ناچیز وقوع جنگ را به این سادگی نادیده بگیریم. در گزارش‌های بعدی بر خلاف آن‌چه که شواهد و قرائن نشان می‌دهد، از جمله اظهارات شخص دونالد ترامپ درباره پرهیزش از جنگ با ایران، و برای آن‌که یک بار برای همیشه به جنگ روانی آمریکایی‌ها درباره جنگ نظامی با ایران پایان دهیم، فرض خواهیم کرد که یک رئیس‌جمهور دیوانه یا یک ۱۱ سپتامبر جدید بتواند مقدمات حمله آمریکا به ایران را فراهم کند. در بخش بعدی این مجموعه گزارش، سناریوهای احتمالی حمله آمریکا به ایران را مطرح خواهیم کرد و در بخش آخر نیز پیامدهای هرگونه جنگی با ایران برای نظام آمریکا را بررسی می‌کنیم.

در همین‌باره بخوانید:

›› تحلیلگران درباره شایعه جنگ ایران و آمریکا چه می‌گویند؟

›› عقب‌نشینی سعودی همزمان با ترامپ از داعیه جنگ با ایران: تاکتیکی یا راهبردی؟

[۱] If Iran wants to fight, that will be the official end of Iran. Never threaten the United States again! Link

[۲] Rocket attack hits near US Embassy in Baghdad’s Green Zone Link

[۳] Trump says war will mean 'official end of Iran,' warns 'never threaten the United States again' Link

[۴] Saudis say they will defend themselves, as Trump warns Iran Link

[۵] Trump takes on Biden, vows not to let Iran get nuclear weapons during Fox News interview Link

[۶] Trump Says Interested Only in Economic 'Invasions' Amid Escalation With Iran Link

[۷] Trump Tells Pentagon Chief He Does Not Want War With Iran Link

[۸] Trump, frustrated by advisers, is not convinced the time is right to attack Iran Link

[۹] Turkey sticks to S-۴۰۰ deal despite US pressure Link

[۱۰] Trump hints at punitive action against India for buying S-۴۰۰ from Russia Link

[۱۱] OIR Official Briefs Reporters Link

[۱۲] Trump ignited perilous situation with Iran, but reportedly feels advisers turned heat up too far Link

[۱۳] War With Iran? Count Us Out, Europe Says Link

[۱۴] Trump already lied about Iran nukes — why would allies trust him on Iran threat? Link

منبع خبر

آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟ +تصاویر و فیلم بیشتر بخوانید »

جزئیات عملیات رسانه‌ای منافقین علیه دولت ترامپ/ «حشمت علوی» چگونه مقامات کاخ سفید را بازی داد؟ +تصاویر

سرویس جنگ نرم مشرق – یکی از مهم‌ترین ابعاد جنگ روانی و رسانه‌ای در دنیای امروز، نبرد در فضای مجازی بر سر شکل‌دهی افکار عمومی است. فعالیت در شبکه‌های اجتماعی از آن‌جایی که به تخصص پیچیده‌ای نیازمند نیست، به یکی از قوی‌ترین ابزارهای تبلیغاتی برای بازیگران غیردولتی و گروه‌های تروریستی تبدیل شده است. چنان‌که داعش در دوران اوج قدرت خود به خوبی نشان داد، این ابزار قدرتمند و خطرناک با کمی خلاقیت می‌تواند تا حد زیادی به پیشبرد منافع نامشروع این گروه‌ها کمک کند. یکی از موارد استفاده گروه‌های تروریستی از شبکه‌های اجتماعی اقدام تروریست‌های مجاهدین خلق در استفاده از یک شخصیت ساختگی برای ارائه خط تحلیلی به پایگاه‌های شناخته‌شده آمریکایی و غربی و نفوذ این تحلیل‌ها (عامدانه یا غیرعامدانه) تا بالاترین سطوح دولت آمریکاست. آن‌چه در ادامه می‌آید، ترجمه کامل گزارش پایگاه تحلیلی آمریکایی «اینترسپت» در همین‌باره تحت این عنوان است: «یک فعال ایرانی ده‌ها مقاله برای رسانه‌های جناح راستی نوشت. اما آیا او یک انسان واقعی است؟ [۱] »

کاراکتر «حشمت علوی» از نسخه دستکاری‌شده‌ای از این تصویر به عنوان عکس پروفایل‌های خود استفاده می‌کرد (+)

لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

استناد دولت ترامپ به نویسنده‌ای که وجود ندارد

سال ۲۰۱۸، پرزیدنت دونالد ترامپ در تلاش بود تا از شر توافق هسته‌ای تاریخی‌ای که رئیس‌جمهور قبلی آمریکا سال ۲۰۱۵ با ایران امضا کرده بود، خلاص شود؛ و به دنبال بود تا حمایت رسانه‌های بدگمان [نسبت به این اقدام] را هم جلب کند. کاخ سفید ادعا کرد که توافق هسته‌ای به ایران امکان آن را داده است که بودجه نظامی‌اش را افزایش دهد، اما «سالوادور ریزو» و «مِگ کِلی» خبرنگاران واشینگتن‌پست خواهان ارائه یک منبع [و مدرک] در این‌باره شدند [۲] . در پاسخ، کاخ سفید به یک مقاله در مجله آمریکایی فوربس اشاره کرد که توسط نویسنده‌ای به نام «حشمت علوی» نوشته شده بود. ریزو و کلی در گزارش خود می‌نویسند: «بر اساس مقاله‌ای به قلم یکی از نویسندگان فوربس به نام حشمت علوی که توسط یک مقام کاخ سفید برای ما ارسال شده است: بودجه کنونی دولت ایران عمدتاً از طریق «نفت، مالیات، افزایش اوراق قرضه، و حذف کمک‌های نقدی یا یارانه» برای مردم ایران تأمین می‌شود.» به این ترتیب کاخ سفید از گزارش علوی (که خودش بعضاً برگرفته از منابع ایرانی بود) برای توجیه تصمیم خود مبنی بر پایان دادن به توافق استفاده کرده است. [گزارش مورد استناد دولت آمریکا که در این‌جا منتشر شده بود، اکنون از روی وب‌سایت فوربس حذف شده، اما همچنان از این‌جا قابل‌دسترسی است.]

با این حال، یک مشکل این‌جا وجود داشت: حشمت علوی به نظر نمی‌رسد اصلاً وجود داشته باشد. دو منبع به اینترسپت گفته‌اند که کاراکتر علوی یک عملیات پروپاگانداست که توسط مجاهدین خلق، گروه معارض ایرانی، اجرا می‌شود. «حسن حیرانی» یکی از مقامات عالی‌رتبه جداشده از مجاهدین خلق و کسی که به گفته خودش درباره این عملیات شخصاً اطلاعات مستقیم دارد، می‌گوید:

حشمت علوی کاراکتری است که توسط گروهی از افراد عضو شاخه سیاسی مجاهدین [موسوم به «شورای ملی مقاومت ایران»] اداره می‌شود. آن‌ها آن چیزی را می‌نویسند که از فرماندهانشان دستور گرفته‌اند، و از این اسم برای انتشار مقالاتشان در مطبوعات استفاده می‌کنند. این کاراکتر، یک شخص واقعی نیست و هرگز هم نبوده است.

حسن حیرانی یکی از اعضای جداشده از مجاهدین خلق درباره جزئیات عملیات «حشمت علوی» توضیح داده است (+)

حیرانی می‌گوید [فعالیت‌های] این کاراکتر جعلی توسط تیمی از کارکنان مجاهدین در آلبانی (که میزبان یکی از پایگاه‌های این گروه است) مدیریت و برای ترویج پیام این گروه در فضای آنلاین استفاده می‌شود. این توصیفات حیرانی با نتیجه تحقیقات «سارا زهیری» نیز مطابقت دارد. زهیری یک محقق فارسی‌زبان است که روی مجاهدین خلق تمرکز دارد. وی که برخی از منابعش از مقامات امنیت سایبری دولت ایران هستند، می‌گوید علوی در داخل ایران به عنوان یک «اکانت گروهی» شناخته می‌شود که توسط تیمی از اعضای مجاهدین خلق اداره می‌شود و خودش وجود خارجی ندارد.

مترسک حشمت علوی را چه کسانی می‌گرداندند

علوی که بیوگرافی‌اش در وب‌سایت فوربس او را «یک فعال ایرانی علاقه‌مند به حقوق برابر» معرفی می‌کند [صفحه بیوگرافی علوی در سایت فوربس هم که این‌جا منتشر شده بود، اکنون حذف شده، اما از این‌جا هنوز قابل‌دسترسی است]، طی سال‌های اخیر مقاله‌های بی‌شماری در مورد ایران در فوربس، «هیل» [پایگاه تحلیلی وابسته به کنگره آمریکا]، «دیلی‌کالر» [سایت خبری و تحلیلی محافظه‌کار آمریکایی که توسط «تاکر کارلسون» مجری مشهور شبکه فاکس‌نیوز بنیان گذاشته شد]، «فدرالیست» [مجله آنلاین محافظه‌کار آمریکایی]، «العربیه» انگلیسی به مالکیت سعودی و دیگر رسانه‌ها منتشر کرده است. (اینترسپت از طریق پیام مستقیم در توئیتر و ارسال ایمیل به آدرس جی‌میلی که علوی برای ارتباط با رسانه‌های خبری از آن استفاده می‌کند، از وی درخواست ارائه نظر کرد، اما علوی پاسخی نداد.)

صفحه بیوگرافی «حشمت علوی» در فوربس که اکنون حذف شده است؛ پایین صفحه تعدادی از پربازدیدترین گزارش‌های علوی فهرست شده‌اند (+)

به نظر می‌رسد که مقالات منتشرشده و همین‌طور فعالیت‌ها در رسانه‌های اجتماعی تحت نام علوی به سود مجاهدین بوده‌اند. این سازمان معارض که در ایران عمیقاً منفور و به پروپاگاندای پیچیده‌اش مشهور است، طی یک دهه گذشته توجه خود را به مخاطبان انگلیسی‌زبان معطوف کرده است، به ویژه در کشورهایی نظیر آمریکا، کانادا و انگلیس که سیاست‌های خارجی‌شان نقاط عطف حیاتی در هدف اصلی مجاهدین یعنی سرنگونی رژیم ایران هستند. گفته می‌شود کاراکتر علوی توسط سه نفر از اعضای مجاهدین اداره می‌شود. حیرانی که خودش زمانی به هماهنگی عملیات‌های آنلاین این گروه کمک می‌کرد، از افراد و یکی از فرماندهان شاخه سیاسی مجاهدین خلق نیز نام می‌برد که مسئول نوشتن مقاله و توئیت به زبان انگلیسی تحت نام حشمت علوی بوده‌اند؛ حیرانی اسامی و تصاویر این افراد را نیز در اختیار اینترسپت گذاشته است. وی می‌گوید: «این‌ها دوستان من بودند. ما دوست صمیمی بودیم. با هم کار می‌کردیم.»

حیرانی توضیح می‌دهد که سرکرده منافقین به مذاقشان خوش نمی‌آید اعضای مسلط به زبان انگلیسی تحت اسامی واقعی خودشان بنویسند. به گفته او اعضای عادی مجاهدین از داشتن وجهه برجسته در انظار عمومی منع می‌شوند؛ واقعیتی که بسیاری از منتقدان معتقدند نشان‌دهنده اصول فرقه‌مانند سازمان مجاهدین است. حیرانی می‌گوید: «رهبر سازمان به هیچ شخصی اجازه استفاده از نام واقعی خود را نمی‌دهد، زیرا رهبر، شخص اول در سازمان است و همه چیز باید زیر سایه او باشد.»

مجاهدین خلق بی‌وقفه با استفاده از یک ارتش رباتی، کمپین‌های اطلاعاتی آنلاین را به منظور اشباع کردن مباحث آنلاین درباره ایران با دیدگاه‌های این گروه انجام می‌دهند. چنان‌که حیرانی می‌گوید، یکی از اهداف تیم مجاهدین خلق که مدیریت اکانت حشمت علوی را به عهده دارند این است که مقالاتی را با نام علوی در رسانه‌های آمریکایی منتشر کنند. درخواست‌های اینترسپت برای ارائه نظر توسط شاخه سیاسی مجاهدین خلق و همین‌طور درخواست‌های مصاحبه با افرادی که ظاهراً اپراتور [و کنترل‌کننده] کاراکتر علوی هستند بی‌پاسخ مانده است.

شواهد نشان می‌دهد «حشمت علوی» یک نفر نیست، بلکه تیمی از اعضای منافقین است (+)

تقلای منافقین در فضای مجازی برای بقا

«رضا صادقی» یکی دیگر از اعضای سابق مجاهدین که در حال حاضر ساکن کاناداست، تأیید می‌کند سه نفری که حیرانی آن‌ها را شناسایی کرده با عملیات اطلاعاتی آنلاین این سازمان مرتبط هستند. صادقی تا سال ۲۰۰۸ عضو مجاهدین خلق بود و در فعالیت‌های لابیگری این گروه در آمریکا و همچنین عملیات‌های سازمان در پایگاه قبلی مجاهدین خلق در «کمپ اشرف» در عراق نقش داشت. وی درباره یک مرکز روبه‌گسترش پروپاگاندای آنلاین تحت مدیریت این گروه با هدف تأثیرگذاری روی گفت‌وگوهای آنلاین درباره ایران توضیح می‌دهد. صادقی می‌گوید: «ما همیشه در ایجاد خبرهای دروغ به منظور انتشار آن‌ها در مطبوعات خارجی و در داخل ایران فعال بودیم. در کمپ اشرف کامپیوترهایی برای انجام عملیات‌های اطلاعاتی آنلاین تعبیه شده بود. با گذشت زمان، این فعالیت‌ها با اختراع پلتفرم‌های رسانه اجتماعی مثل فیس‌بوک و توئیتر شدیدتر شد.»

مجاهدین خلق یکی از جنجالی‌ترین گروه‌هایی است [۳] که قصد دارند دولت ایران را سرنگون کنند. از سال ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۱۲، مجاهدین خلق توسط وزارت خارجه آمریکا به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی شناخته می‌شد، اما نام این گروه در نهایت به موجب یک معاهده دیپلماتیک با دولت اوباما از این فهرست خارج شد. آخرین حمله خشونت‌آمیزی که این گروه مسئولیت آن را به عهده گرفت به سال ۲۰۰۱ برمی‌گردد [۴] .

مجاهدین در ابتدا با انقلاب اسلامی هم‌جهت شدند، اما اندکی پس از تأسیس جمهوری اسلامی به رهبری روحانیون، از چشم آن‌ها افتادند. عراق جایی بود که مجاهدین به لطف سخاوت صدام، در کمپ اشرف ساکن شد و از این کمپ به عنوان سکویی برای مشارکت به نفع عراق در جنگ وحشیانه عراق با ایران استفاده کرد.

مسعود رجوی (چپ) سرکرده وقت مجاهدین خلق در کنار صدام، دیکتاتور وقت عراق؛ منافقین در حمله عراق به ایران طرف صدام را گرفتند (+)

سال‌های پس از حمله آمریکا به عراق سال‌های وحشت‌آوری برای مجاهدین خلق بود که قرار داشتن در فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا نیز آن‌ها را پیچیده‌تر می‌کرد. آمریکایی‌ها پس از عقب‌نشینی نیروهای نظامی‌شان، امنیت پایگاه مجاهدین خلق در عراق را به دولت این کشور سپردند؛ به این ترتیب دور دیگری از سرکوب‌های خشونت‌آمیز علیه این گروه آغاز شد. با این وجود، توافق سال ۲۰۱۲ برای حذف مجاهدین خلق از فهرست تروریستی آمریکا، به انتقال هزاران نفر از اعضای مجاهدین از عراق به آلبانی کمک کرد، جایی که این گروه در یک مخفی‌گاه جدید مستقر شد. به گفته حیرانی، که از مجاهدین رو برگردانده، از همین پایگاه در آلبانی است که بعضی از اعضای این سازمان کاراکتر علوی را کنترل می‌کنند.

دستورکار گردانندگان کاراکتر حشمت علوی

مقاله‌های علوی معمولاً تلفیقی از محکوم کردن شدید دولت ایران همراه با طرح نه چندان تلویحی این ادعاست که این دولت ممکن است توسط مجاهدین خلق و رهبر آن، مریم رجوی، جایگزین شود. [گزارش حذف‌شده علوی در فوربس در همین‌باره را از این‌جا می‌توانید ببینید.] به نظر می‌رسد این گروه در مورد علوی، مخصوصاً در فوربس، بسیار موفق بوده است. اینترسپت با تیم سردبیری رسانه‌هایی که علوی طی چند سال گذشته مقالات خود را در آن‌ها منتشر کرده است، تماس گرفت. هیچ‌کدام از این رسانه‌ها نتوانستند تصدیق کنند که تا کنون حتی یک بار با علوی صحبت یا ملاقات کرده‌اند. به گفته سخنگوهای این نشریات، علوی بابت مقاله‌هایش در فوربس، دیلی‌کالر و «دیپلمات» [مجله آنلاین مستقر در ژاپن] هزینه‌ای دریافت نکرده است. اگرچه علوی در شماری از نشریات عمدتاً متمایل به راست درباره ایران مقاله منتشر کرده است، اما بیش‌ترین تعداد مقالات او، با فاصله، در فوربس منتشر شده‌اند. طی یک سال، از آوریل ۲۰۱۷ تا آوریل ۲۰۱۸، تعداد مقاله‌های منتشرشده علوی در وب‌سایت فوربس به عدد حیرت‌انگیز ۶۱ رسید.

«صفحه پیدا نشد»؛ «حشمت علوی» زمانی یکی از نویسنده‌های پرکار فوربس بود، اما اکنون هر صفحه‌ای مرتبط با او را که بخواهید باز کنید، با چنین پیامی مواجه می‌شوید (+)

یک اکانت توئیتری ایجادشده تحت نام علوی در سال ۲۰۱۴ بیش از ۳۰ هزار دنبال‌کننده داشت که از جمله آن‌ها تعدادی از خبرنگاران و کارمندان اندیشکده‌های محافظه‌کار مستقر در واشینگتن بودند. این اکانت اغلب مقاله‌ها و هشتگ‌هایی در ستایش رجوی و همچنین فیلم‌های تظاهرات‌ها و مراسم‌های مجاهدین خلق را به اشتراک می‌گذارد [۵] . [اکانت علوی در توئیتر هم اکنون حذف شده، اما صفحه وی هنوز از این‌جا قابل‌دسترسی است.] به نظر می‌رسد علوی در حلقه‌های جناح راست در واشینگتن به شدت نفوذ کرده است. وی علاوه بر انتشار مقالات بسیار در فوربس و سایت‌های دیگر، ظاهراً یک وبلاگ به نام «ایران کامنتری [۶] » [به معنای «تحلیل ایران»] را نیز اداره می‌کند که مأموریت خود را «تمرکز بر مسائل مربوط به ایران و خاورمیانه» توصیف کرده است. یکی از گزارش‌های این وبلاگ [درباره فرار ادعایی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران از ایران] اخیراً به عنوان منبع در مقاله‌ای در «واشینگتن‌فری‌بیکن» ذکر شده بود [۷] ، سایت نومحافظه‌کاری که دیدگاه فوق‌جنگ‌طلبانه‌ای در مورد ایران دارد.

صفحه توئیتر «حشمت علوی» که اکنون حذف شده است؛ علوی افتخار می‌کرد که صفحه رهبر ایران در توئیتر او را بلاک کرده است (+)

مقالاتی که تحت نام علوی منتشر شده‌اند یک رویکرد جنگ‌طلبانه و منسجم علیه دولت ایران و حسن روحانی رئیس‌جمهور این کشور دارند. این مقالات همچنین مخالفت با سیاست‌های ایران و آمریکا را با حمایت علنی از مجاهدین خلق تلفیق می‌کنند. گزارش‌های او در دیلی‌کالر، هیل و دیگر رسانه‌ها نیز (هرچند کم‌شمارتر از مقاله‌های او در فوربس) تلفیق مشابهی از مخالفت با رژیم ایران و ستایش مجاهدین خلق هستند. اگرچه همه می‌دانند که مجاهدین خلق در میان ایرانی‌ها به طور گسترده‌ای منفور هستند، اما علوی در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۷ در دیلی‌کالر این سازمان را «اصلی‌ترین گروه معارض ایرانی» معرفی می‌کند [۸] .

دیپلمات، وب‌سایتی با محوریت سیاست خارجی که سال ۲۰۱۷ تعدادی از گزارش‌های علوی را منتشر کرد، می‌گوید وی پیش‌نویس‌های مقاله‌هایش را از طریق یک حساب جی‌میل ارسال می‌کرده است. علوی ده‌ها مقاله را برای این رسانه ارسال کرده بود، اگرچه فقط تعداد کمی از آن‌ها پذیرفته شدند. منبعی [درون کادر وب‌سایت دیپلمات] که به خاطر گفت‌وگو درباره مسائل داخلی این نشریه خواست نامش فاش نشود، می‌گوید دیپلمات پس از رسیدن به این نتیجه که مقاله‌های علوی با استانداردهای این نشریه مطابقت ندارند، پذیرش مقاله از او را متوقف کرد. دیلی‌کالر نیز به اینترسپت گفت که این رسانه به خاطر نگرانی درباره کیفیت مقاله‌های ارسالی علوی، انتشار مقاله‌های او را متوقف کرده است. هیل، العربیه انگلیسی و فدرالیست به درخواست‌ها اینترسپت برای ارائه اطلاعات در این‌باره پاسخ ندادند. سخنگوی فوربس در بیانیه‌ای در پاسخ به اینترسپت نوشت: «ما اوایل سال ۲۰۱۸ رابطه‌مان با حشمت علوی را خاتمه دادیم. جهت اطلاع شما، همه مشارکت‌کنندگان Forbes.com قراردادی را امضا می‌کنند که به موجب آن باید هرگونه تضاد احتمالی منافع را افشا کنند. اگر ما بفهمیم یک مشارکت‌کننده این شرط را نقض کرده است، مورد را به طور کامل بررسی و در صورت لزوم رابطه‌مان با او را متوقف می‌کنیم.»

نفوذ منافقین در دولت و کنگره آمریکا

مجاهدین خلق از ابزاری متعددی برای نفوذ در واشینگتن استفاده می‌کند. این گروه به شخصیت‌های برجسته سیاسی پول داده است تا در نشست‌های این سازمان سخنرانی کنند و کنفرانس مطبوعاتی برگزار نمایند، به سیاستمداران کمک مالی کرده است، و پیام‌های خود را از طریق حضور این افراد در رسانه‌ها و همچنین از طریق حضور پررنگ خود در رسانه‌های اجتماعی منتشر کرده است. سال ۲۰۱۸ عملیات‌های مجاهدین خلق در رسانه‌های اجتماعی موضوع یکی از مستندهای برنامه «لیسنینگ‌پست» شبکه الجزیره بود [۹] .

جان مک‌کین سناتور سابق آمریکا در سخنرانی‌اش به منافقین اظهار امیدواری می‌کند یک روز در تهران دور هم جمع شوند [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› «جان مک‌کین» هم آرزوی سرنگونی نظام ایران را به گور برد

این گروه از اقدامات خود در زمینه روابط عمومی برای پیگیری اهداف سیاستی‌اش استفاده کرده است. مجاهدین خلق تا سال ۲۰۱۲ عمدتاً روی خارج شدن از فهرست تروریستی آمریکا متمرکز بود. طی سال‌های بعد، تمرکز این گروه روی حمله به دیپلماسی هسته‌ای میان ایران و آمریکا بود و پس از سال ۲۰۱۵، حمله به توافق هسته‌ای. در تمام این مدت، پیام این سازمان تأکید بر تغییر رژیم و ارائه مجاهدین خلق به عنوان یک جایگزین مناسب برای رهبری جمهوری اسلامی، و معرفی رجوی (که یک دهه و نیم است چهره عمومی این گروه است) به عنوان یک شخصیت بالقوه برای رهبری کشور بوده است. مقاله‌های علوی هم اغلب در راستای همین اهداف هستند. او در مقاله‌هایش دیدگاه مثبتی به رجوی و همچنین شورای ملی مقاومت ایران، شاخه سیاسی مجاهدین خلق، ارائه داده است. علوی در یکی از مقاله‌هایش در فوربس عملاً خواستار حمایت بین‌المللی از تغییر رژیم در ایران می‌شود و می‌نویسد:

وقت آن رسیده است که سراب «اصلاح‌طلبی» در ایران را کنار بگذاریم. چندین دهه است که مریم رجوی، به عنوان رئیس شورای ملی مقاومت ایران، تنها جایگزین واقع‌گرایانه برای ایران با یک طرح دَه بندی است که از حمایت هزاران نفر از مقامات منتخب در سراسر جهان نیز برخوردار است. [این مقاله هم مانند سایر مقالات علوی از روی وب‌سایت فوربس حذف شده، اما از این‌جا قابل‌دسترسی است.]

یکی از اهداف تیم پشت کاراکتر علوی، معرفی مریم رجوی، سرکرده منافقین، به عنوان جایگزین برای دولت ایران است (+)

علوی علاوه بر تمرکز روی هدف مجاهدین خلق در تبلیغ رجوی، با اقدامات این سازمان در حمله به توافق هسته‌ای ایران نیز هم‌جهت شده است. بین سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ همزمان با انتشار مقالات علوی در فوربس دولت ترامپ به‌رغم اعتراضات متحدان اروپایی و مقامات سابق دولت اوباما داشت گام‌هایی را برای خلاص کردن آمریکا از توافق هسته‌ای انجام می‌داد. مقالات علوی از جمله تحت عنوان‌های «ایران تحت فشار ترامپ درباره توافق هسته‌ای» [این‌جا] و «ترامپ چگونه می‌تواند با توافق هسته‌ای ایران درست برخورد کند» [این‌جا]، دولت آمریکا را به ادامه حرکت در این مسیر تشویق می‌کردند. ماه می سال ۲۰۱۸ ترامپ اعلام کرد که آمریکا از این توافق خارج خواهد شد؛ یک ماه پس از انتشار آخرین مقاله علوی در فوربس.

مقاله علوی که کاخ سفید سال ۲۰۱۸ در پاسخ به واشینگتن‌پست برای توجیه خروج از توافق هسته‌ای به آن استناد کرده بود، با نقل‌قول از منابع نیمه‌رسمی دولت ایران تلاش می‌کند نشان دهد که هزینه‌های نظامی این کشور توسط دولت روحانی افزایش یافته‌اند. این گزارش با یک آذین‌بندی کلامی، چنان‌که مشخصه مقالات علوی است، با ستایش دولت ترامپ به خاطر پایان دادن به سیاست «مسامحه» در قبال ایران و توبیخ اروپا به خاطر «ایستادن در کنار رژیم قاتل ایران بر خلاف اراده مردم این کشور» به پایان می‌رسد.

«جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ یکی از سخنران‌های مورد علاقه منافقین است (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟

›› بولتون یک نومحافظه‌کار جنگ‌طلب است که اعتقادی به قوانین بین‌المللی ندارد

همکاری تروریست‌ها با صهیونیست‌ها

به نظر می‌رسد که رویه علوی، مبنی بر اِعمال فشار بر مباحث سیاسی در آمریکا به جای مباحث داخلی ایران، بخشی از استراتژی مجاهدین خلق باشد. «مسعود خدابنده» یکی از اعضای سابق اداره اطلاعات مجاهدین خلق که سال ۱۹۹۶ از این سازمان خارج شد، می‌گوید: «سازمان به ندرت مطلبی به زبان فارسی تولید می‌کند. به نظر می‌رسد آن‌ها امیدشان به داشتن مخاطب داخلی در ایران را از دست داده‌اند. اکنون روی نفوذ در کشورهای انگلیسی‌زبان متمرکز شده‌اند. استراتژی آنلاین آن‌ها در واشینگتن جواب می‌دهد، در تهران فایده ندارد.»

مجاهدین خلق در کنار استراتژی رسانه‌های اجتماعی و انتشار مقالات گاه و بی‌گاه، دست به عملیات‌های اطلاعاتی خطرناک‌تری هم می‌زند. این سازمان سال ۲۰۰۲ به شناسایی یک تأسیسات هسته‌ای محرمانه در نزدیکی شهر نطنز در ایران کمک کرد [۱۰] . البته به اعتقاد کارشناسان کنترل تسلیحاتی، مجاهدین خلق جزئیات مهم درباره این تأسیسات را اشتباه فهمیده بود. مقاله سال ۲۰۰۶ «نیویورکر» نیز نشان می‌دهد که این اطلاعات احتمالاً توسط اطلاعات اسرائیل به این گروه داده شده است [۱۱] ، که ادعاهای مجاهدین خلق درباره داشتن یک شبکه قوی جاسوسی در داخل ایران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

در همین‌باره بخوانید:

›› نمایش کمدی نتانیاهو تکمیل شد: دروغ پردازی صهیونیست‌ها با تصاویر ماهواره‌ای «تورقوزآباد»

در موارد دیگر هم اطلاعات مجاهدین خلق غیرقابل‌اعتماد بوده که باعث شک و تردید بسیاری از تحلیلگران امنیت ملی در غرب درباره این گروه شده است. طی یک کنفرانس مطبوعاتی در سال ۲۰۱۵ مقامات این سازمان ادعا کردند اسنادی دارند که نشان می‌دهد یک تأسیسات مخفی هسته‌ای در ایران وجود دارد [۱۲] ؛ آن‌ها همچنین عکس‌هایی محرمانه از این سایت را نیز به نمایش گذاشتند [۱۳] . با این حال، این ادعا توسط یک نویسنده در وب‌سایت لیبرال «دیلی‌کاس» رد شد. جست‌وجوی معکوس یکی از تصاویر که ادعا می‌شد درِ سایت هسته‌ای مدنظر است، نشان داد که این تصویر از یک وب‌سایت تجاری در ایران گرفته شده که کارش تبلیغ گاوصندوق است [۱۴] .

«علی‌رضا جعفرزاده» نایب‌رئیس «شورای ملی مقاومت ایران» در کنفرانس خبری در واشینگتن درباره تأسیسات هسته‌ای محرمانه ادعایی ایران (+)

عکسی که گزارش منافقین ادعا می‌کند یکی از درهای سایت هسته‌ای محرمانه ایران است (چپ) و همان عکس در یک وب‌سایت تبلیغ گاوصندوق (+)

مجاهدین خلق بیش‌ترین تأثیرگذاری روی مباحث مربوط به سیاست‌ها [ی بین‌المللی] در قبال ایران را از طریق حضور پررنگ در رسانه‌های اجتماعی گذاشته است. معمولاً هرگونه اظهارنظری در مورد این گروه یا حتی سیاست‌های ایران به طور کلی، با واکنش تعداد بی‌شماری از هواداران مجاهدین خلق مواجه می‌شود که از طریق ارسال پاسخ در توئیتر و سایر رسانه‌های اجتماعی درباره آن نظر می‌دهند. بسیاری از اکانت‌های طرفدار مجاهدین خلق، همان پیام‌ها را اغلب کلمه به کلمه تکرار می‌کنند و [با دیدگاه سازمان] به نظرات هر نظردهنده‌ای هجوم می‌برند.

«جف گلبِرگ» متخصص حوزه دستکاری در رسانه‌های اجتماعی و بنیانگذار «سوشال‌کارتوگراف» یک شرکت نقشه‌نگار رسانه‌های اجتماعی، توجه خاصی به اکانت توئیتر علوی نشان داده است، چراکه به نظر می‌رسد این اکانت یک نقطه در یک کمپین آنلاین برای تقویت وجهه مجاهدین خلق باشد. این اکانت به شدت توسط دیگر اکانت‌های طرفدار مجاهدین خلق و همچنین طرفداران سیاست این سازمان مبنی بر مقابله با ایران تبلیغ شده است. از دید ناظران عادی ممکن است به نظر بیاید که این فعالیت‌های شدید آنلاین نشان‌دهنده یعنی تعداد زیادی از ایرانی‌ها علاقه‌مند به آن چیزی هستند که مجاهدین خلق تبلیغ می‌کند. با این حال، گلبرگ می‌گوید: «اکانت حشمت علوی بخشی از یک گروه اکانت است که سال‌هاست رفتارهای غیرواقعی [و ربات‌مانند] دارند. این اکانت به هزاران اکانت غیرواقعی متمرکز روی مجاهدین خلق متصل است که بسیاری از آن‌ها مرتباً با توئیت‌های اکانت علوی کار می‌کنند. هدف از این تلاش‌ها ایجاد این توهم و بزرگ‌نمایی درباره حمایت‌ها [از مجاهدین خلق] است.»

یکی از توئیت‌های «حشمت علوی» مریم رجوی را رهبر «بزرگ‌ترین گروه معارض ایرانی در تبعید» معرفی می‌کند (+)

حشمت علوی به دنبال آبروی ریخته منافقین

علوی صرف‌نظر از فعالیت‌هایش در رسانه‌های اجتماعی، مقالاتش و ایمیل‌هایش به سردبیران رسانه‌ها، ردپاهای اندکی از خود به جای گذاشته است. تنها یک عکس (یک نیم‌رخ به شدت دستکاری‌شده) در همه پروفایل‌ها، صفحه لینکداین، و اکانت توئیتر علوی استفاده شده است. مبدأ این عکس نیز مشخص نیست. در خوش‌بینانه‌ترین حالت، نشانه‌های قوی وجود دارد که نشان می‌دهند کاراکتر علوی همان چیزی نیست که ادعا می‌کند. استفاده از هویت‌های جعلی برای تبلیغات سیاسی طی سال‌های اخیر شایع شده است. انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا شاهد استفاده از ربات‌ها و اکانت‌های جعلی بی‌شماری برای انتشار اطلاعات غلط و توهم در میان مردم بود.

سال ۲۰۱۸ بی‌بی‌سی‌نیوز درباره کاراکتر مشهور دیگری در فضای مجازی تحقیق کرد که گفته می‌شد جعلی است: یک اکانت توئیتری تحت نام «سارا عبدالله» که در مباحث آنلاین در مورد جنگ سوریه به شدت دخالت داشت [۱۵] . اکانت سارا عبدالله از ابعاد مختلفی نقطه مقابل علوی در طیف سیاسی بود: عبدالله شدیداً حامی دولت بشار اسد در سوریه و یکی از متحدان نزدیک ایران بود. یک شرکت تحقیقات آنلاین، اکانت عبدالله را «یکی از تأثیرگذارترین اکانت‌ها در رسانه‌های اجتماعی در مباحث آنلاین درباره سوریه» دانسته است. اگرچه تحقیقات بی‌بی‌سی نگرانی‌های جدی‌ای را در مورد تأثیر این اکانت مشکوک در فضای مجازی (که توسط صدها خبرنگار واقعی هم دنبال می‌شود) مطرح کرده، اما به این نتیجه نرسیده که عبدالله جعلی است یا توسط یک سازمان ویترین [مثلاً به نیابت از دولت سوریه] اداره می‌شود. با این وجود، سارا عبدالله هر قدر که نفوذ داشته باشد، هرگز نتوانسته به موفقیت‌هایی مانند علوی دست پیدا کند؛ کسی که مقالاتش در رسانه‌های آمریکایی منتشر و در کاخ سفید خوانده شده‌اند.

از نظر آن‌هایی که با سیاست‌های داخلی ایران آشنا نیستند، علوی ممکن است در نوشته‌هایش همان شخصیتی به نظر بیاید که ادعا می‌کرد، هست: «یک فعال ایرانی علاقه‌مند به حقوق برابر.» حیرانی، عضو سابق مجاهدین خلق، می‌گوید این تصویر دقیقاً همان چیزی است که این سازمان امیدوار بود از کاراکتر علوی ترسیم کند. با توجه به بی‌تفاوتی یا تأثیرپذیری نشریه‌هایی مانند فوربس از مطالب علوی، به نظر می‌رسد این سازمان در این‌باره موفق هم بوده است. حیرانی می‌گوید:

مجاهدین می‌خواهند به دنیا نشان بدهند حتی افرادی هم که مستقیماً عضو این سازمان نیستند، از روایت [و دیدگاه‌های] آن‌ها حمایت می‌کنند. می‌خواهند نشان دهند که دیگر افراد مستقل (نویسندگان و فعالان) از رویکرد آن‌ها حمایت می‌کنند و معتقدند که آزادی و دموکراسی از طریق فعالیت‌های این سازمان برای ایران به ارمغان خواهد آمد.

[۱] An Iranian Activist Wrote Dozens of Articles for Right-Wing Outlets. But Is He A Real Person? Link

[۲] Fact-checking President Trump’s reasons for leaving the Iran nuclear deal Link

[۳] Long March of the Yellow Jackets Link

[۴] The Mujahedin-e Khalq in Iraq: A Policy Conundrum Link

[۵] Maryam Rajavi, president-elect of the National Council of Resistance of #Iran… Link

[۶] Iran Commentary Link

[۷] Report: Senior IRGC Officer Flees Iran With Secret Intel Link

[۸] Language Iran Understands Loud and Clear Link

[۹] Faking the online debate on Iran Link

[۱۰] Iran's nuclear history Link

[۱۱] Exiles Link

[۱۲] Exile group accuses Iran of secret nuclear weapons research Link

[۱۳] NCRI Reveals Details of an underground top-secret site currently used by the Iranian regime… Link

[۱۴] BREAKING: Amateur hour at the pro-war media, latest allegations against Iran FABRICATED Link

[۱۵] Syria war: The online activists pushing conspiracy theories Link

منبع خبر

جزئیات عملیات رسانه‌ای منافقین علیه دولت ترامپ/ «حشمت علوی» چگونه مقامات کاخ سفید را بازی داد؟ +تصاویر بیشتر بخوانید »

آیا «شاهین» آمریکایی که شکار ایران شد تله سایبری بود؟ +عکس و فیلم

سرویس جهان مشرق – پس از سرنگونی پهپاد RQ-۴ «گلوبال‌هاوک» (به معنای «شاهین جهانی») آمریکا توسط سامانه بومی «سوم خرداد» درون مرزهای هوایی ایران، هم دولت ترامپ و هم نوکرها و هوچی‌های آن تلاش کردند تا از شدت این رسوایی بکاهند. قطعاً آن‌چه که رخ داده بود از ابعاد بی‌شماری به سود ایران بود و یک دستاورد بزرگ نظامی-اطلاعاتی، سیاسی و تبلیغاتی برای تهران به شمار می‌رفت. دولت آمریکا و در رأس آن‌ها شخص دونالد ترامپ به سرعت برای اعاده آبرو تلاش کرد. به عنوان مثال، ترامپ ابتدا اقدام ایران را با لحنی تهدیدآمیز «یک اشتباه بزرگ» توصیف کرد [۱] . وی سپس، هم در یک رشته توئیت و هم در مصاحبه با شبکه ان‌بی‌سی مدعی شد که ارتش کشورش در آستانه حمله انتقام‌جویانه علیه ایران بوده، اما به خاطر جان ۱۵۰ نفر که در این حمله کشته می‌شده‌اند، شخصاً جلوی عملیات را گرفته است. این ادعا که در خوش‌بینانه‌ترین حالت خنده‌دار است، در گزارش قبلی مشرق موشکافی شده است که این گزارش را می‌توانید از این‌جا بخوانید.

ترامپ: اگر حمله می‌کردیم ۱۵۰ ایرانی کشته می‌شدند، گفتم حمله نکنند [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› ایران تنها شکارچی گلوبال‌هاوک / ده پهپاد دیگر آمریکا را هم بزنیم، جنگ نمی‌شود

›› ایران، یک – آمریکا، هیچ؛ بلوف‌های کمپانی سازنده گلوبال‌هاوک درباره جنگ با ایران

در عین حال، دولت ترامپ واکنش‌های دیگری هم به اقدام نظامی ایران نشان داد. مثلاً «یاهو نیوز» روز جمعه مدعی شد که فرماندهی سایبری ایالات متحده روز پنج‌شنبه (ساعاتی پس از حمله به پهپاد آمریکایی) اقدام به حمله سایبری علیه ایران کرده است [۲] . نیویورک‌تایمز نیز مدعی شد برخی مقامات آمریکایی به این روزنامه گفته‌اند حملات سایبری آمریکا علیه دو هدف مجزا صورت گرفته‌اند: یک گروه اطلاعاتی-سایبری که گفته می‌شود در حملات اخیر به نفتکش‌ها دخیل بوده‌اند و شماری از رایانه‌هایی که تصور می‌شود در هدف قرار دادن گلوبال‌هاوک آمریکا نقش داشته‌اند [۳] . همچنین دولت آمریکا اقدام به تحریم رهبر ایران و کارکنان و وابستگان به دفتر وی، و شماری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران کرد و حتی تهدید نمود که به زودی محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران را نیز تحت تحریم قرار خواهد داد. این در حالی است که آمریکایی‌ها می‌گویند هدف آن‌ها از فشار و تحریم، مذاکره و توافق با ایران است.

با این حال، آن‌چه در این گزارش قصد داریم به آن بپردازیم، ادعای دیگری است که این‌بار از سوی پادوهای مجازی-رسانه‌ای آمریکا و به نیابت از دولت ترامپ درباره دستاورد نظامی سپاه پاسداران مطرح شده است: «پهپاد فوق پیشرفته RQ-۴ آمریکا صرفاً یک تله سایبری برای شناسایی ظرفیت‌های پدافندی ایران بود!» این ادعا که بعضاً در فضای مجازی و به طور خاص توسط «آمدنیوز» به طور جدی مطرح و دنبال شده، البته توسط سرگرد «محمدعلی خدابخش» کارشناس عملیات پدافند هوایی سپاه در برنامه «ثریا» صراحتاً رد شد (جزئیات بیش‌تر)، اما در گزارش پیش رو برخی از دلایل و شواهد در رد این ادعا ذکر خواهد شد.

سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران در حال بازدید از لاشه پهپاد RQ-۴ آمریکا (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› جزئیات جدید از شکار پهپاد آمریکایی توسط سپاه

ادعای «تله سایبری» از کجا پیدا شد

به نظر می‌آید ادعای تله بودن پهپاد آمریکایی از دو پیام در کانال تلگرامی آمدنیوز (معروف به جاعل نیوز) نشأت گرفته باشد که مثل همیشه هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند. پیام اول جایی است که این کانال به نقل از «برایان هوک» رئیس «گروه اقدام ایران» در وزارت خارجه آمریکا مدعی می‌شود پهپاد آمریکایی به عنوان یک تله در تیررس پدافند موشکی ایران قرار گرفته است. آمدنیوز به نقل از این مقام آمریکایی می‌نویسد: «برای وادار کردن ایران به مذاکره، باید تمام نقاط قوت پدافند موشکی را شناسایی می‌کردیم تا بتوانیم گزینه‌های روی میز را مدیریت کنیم [۴] .» این جمله ابداً در چارچوب اظهارات یک مقام دستگاه دیپلماسی دولت آمریکا نمی‌گنجد و جست‌وجوهای مشرق برای پیدا کردن نقل‌قولی دست‌کم شبیه به این مضمون از هوک هم به جایی نرسید. اما جای نگرانی نیست، چون این ادعا توسط منابع خبری آمدنیوز در سپاه پاسداران (!) هم تأیید شده‌اند!

پیام اول آمدنیوز و ادعای تله بودن پهپاد «گلوبال هوک»! (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «برایان هوک» کیست و در «گروه اقدام ایران» چه مأموریتی دارد؟

این کانال تلگرامی معاند که ظاهراً نام‌های «برایان هوک» و «گلوبال‌هاوک» را هم قاطی کرده و نام پهپاد را «گلوبال هوک» (تأکید و گیومه‌ها متعلق به آمدنیوز) گذاشته، به نقل از منابع ساختگی خود می‌نویسد: «استدلال برخی فرماندهان سپاه این است که پهپاد «گلوبال هوک» آمریکا، تنها تله‌ای از سوی این کشور برای جمهوری اسلامی بوده تا علاوه بر محک پدافند هوایی ایران، موقعیت جغرافیایی پدافندهای سپاه در جنوب کشور را شناسایی کند.» به نظر می‌آید آمدنیوز از درک این واقعیت‌های بدیهی هم عاجز است که نه شناسایی موقعیت پدافندهای ایرانی نیازی به طعمه قرار دادن یک پهپاد غول‌پیکر، پیشرفته و گران‌قیمت با مشخصات فنی گلوبال‌هاوک دارد و نه سامانه‌های پدافندی ایران به زمین میخ شده‌اند که آمریکایی‌ها بخواهند یک بار برای همیشه موقعیت آن‌ها را شناسایی کنند.

کانال تلگرامی آمدنیوز اما ول‌کن ماجرا نیست و در یک پیام جداگانه و به شکلی باز هم غیرحرفه‌ای‌تر این ادعا را این‌بار با استناد عجیب و غریب به گزارش نیویورک‌تایمز درباره عملیات فرماندهی سایبری آمریکا علیه ایران طی چند ساعت پس از حمله به پهپاد گلوبال‌هاوک تکرار کرده است. آمدنیوز در اقدامی کاملاً ناشیانه و البته عوام‌فریبانه به نقل از گزارش نیویورک‌تایمز ادعاهایی را مطرح می‌کند که حتی یک کلمه از آن‌ها هم در گزارش روزنامه آمریکایی وجود ندارد. این کانال تلگرامی ادعا دارد که روزنامه آمریکایی نوشته است: «پهباد گلوبال یک تله سایبری بود؛ منهدم کردن پهپاد آمریکایی بخشی از نقشه حمله سایبری آمریکا بوده است [۵] .» آمدنیوز در ادامه، ظاهراً همچنان به نقل از نیویورک‌تایمز، می‌نویسد:

یک مقام پنتاگون که نخواست نامش فاش شود گفت: ماه‌ها بود که برای نفوذ به سیستم بسته پدافند ایران تلاش می‌کردیم اما سیستم پدافند موشکی از نوع بومی و سیستم ناشناخته بود. بارها به حریم ایران وارد شدیم اما واکنش مورد نظر خود را دریافت نکردیم. پروژه‌ای با نام بال شاهین اجرا شد که در آن برای فعال کردن سیستم موشکی ایران پهبادهایی را وارد حریم هوایی ایران نمودیم. به دلیل حساسیت پروژه و نیز تحریک قطعی سیستم موشکی ایران از پهباد «گلوبال» استفاده شد. تا ضمن انجام جنگ الکترونیک، تمامی لایه‌های دفاع موشکی شناسایی شود.

پیام دوم آمدنیوز و نسبت دادن ادعای «تله سایبری» به نیویورک‌تایمز (+)

این کانال تلگرامی که مجدداً هم به جای کلمه پهپاد از کلمه اشتباه «پهباد» استفاده کرده و هم از پهپاد آمریکایی به جای «گلوبال‌هاوک» با عنوان «گلوبال» نام برده، در حالی ادعای «تله بودن گلوبال‌هاوک» را به نیویورک‌تایمز نسبت می‌دهد که روزنامه آمریکایی در سرتاسر گزارش خود هرگز چنین ادعایی را حتی به صورت تلویحی یا با همین مضمون مطرح نکرده است. تنها جایی که نیویورک‌تایمز همزمان از حمله سایبری ادعایی علیه ایران و حمله پدافند ایران به پهپاد آمریکایی می‌نویسد، جایی است که این روزنامه ادعا می‌کند «یک نفر که در جریان گزارش این عملیات قرار گرفته» از یک مورد حمله به رایانه‌های کنترل‌کننده پرتاب‌های موشکی ایران نیز خبر داده است؛ آن هم فقط یک نفر در مقابل گفت‌وگوی ادعایی نیویورک‌تایمز با چندین منبع درباره ادعاهای دیگر این روزنامه در خصوص حمله سایبری به ایران. اشاره نیویورک‌تایمز به ارتباط حملات سایبری ادعایی با حمله ایران به یک فروند گلوبال‌هاوک آمریکایی آن‌قدر سطحی و بی‌ارتباط با بقیه گزارش است که به نظر می‌آید نویسندگان گزارش این دو موضوع را صرفاً برای خالی نبودن عریضه با یک‌دیگر پیوند زده‌اند.

اتفاقاً نیویورک‌تایمز چندین بار در گزارش خود اشاره می‌کند که این حملات سایبری از هفته‌ها قبل برنامه‌ریزی شده و با هدف انتقام‌جویی از حملات ادعایی ایران به نفتکش‌ها در منطقه انجام گرفته‌اند؛ هرچند این روزنامه خاطرنشان می‌کند که مقصود آمریکا از این حملات، بالأخره (در لحظه آخر) انتقام‌جویی از حمله ایران به پهپاد این کشور نیز بوده است. این روزنامه آمریکایی به علاوه یادآور می‌شود که ارزیابی موفقیت‌آمیز بودن حمله سایبری علیه سامانه‌های پرتاب موشک به شدت دشوار است و فقط در صورتی ممکن می‌شود که پرتاب‌های بعدی کشورِ هدف ناموفق باشند. این در حالی است که اگر هدف آمریکا از حمله ادعایی سایبری به ایران، انتقام‌جویی از تهران بود، باید این حمله به گونه‌ای انجام می‌شد که پیامد مستقیم و فوری داشته باشد تا حداقل مقامات دولت آمریکا بتوانند در عرصه بین‌المللی ادعا کنند از ایران انتقام گرفته‌اند.

ناگفته پیداست که ادعاهای بعدی آمدنیوز به نقل از نیویورک‌تایمز درباره اظهارات «یک مقام پنتاگون» نیز مطلقاً در این گزارش دیده نمی‌شوند. به عنوان مثال، آمدنیوز مدعی است: «همزمان برای هدایت دقیق و نفوذ به سامانه دفاع موشکی ایران یک فروند هواپیمای تجسس P-۸ پهباد را اسکورت نمود و به محض فعال شدن سیستم شناسایی پدافند موشکی ایران، از طریق هواپیمای p-۸ نفوذ سایبری انجام شد و سیستم دفاع موشکی ایران هک شد.» این در حالی است که در گزارش نیویورک‌تایمز حتی یک بار هم اشاره به هواپیمای P-۸ آمریکا نشده است. روی هم رفته به نظر می‌رسد آمدنیوز برای کاهش تأثیر رسانه‌ای و روانی اقدام موفقیت‌آمیز ایران در سرنگون کردن پهپاد آمریکایی دست‌پاچه و مستأصل شده و به دروغ‌پردازی (با چاشنی اشتباهات فاحش نگارشی و اطلاعاتی) روی آورده است. در ادامه این گزارش صرف‌نظر از این‌که ادعای تله بودن پهپاد گلوبال‌هاوک آمریکا توسط چه کسی مطرح شده است، خود این ادعا را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

توضیحات سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران درباره هدف قرار دادن پهپاد آمریکایی [دانلود]

چرا این ادعا بی‌اساس است

ادعای این‌که آمریکا تعمداً پهپاد گلوبال‌هاوک خود را طعمه پدافند بومی ایران قرار داده است با استفاده از شواهد و قرائن متعددی قابل‌رد است. برخی از این شواهد از این قرارند:

قیمت نجومی گلوبال‌هاوک: یکی از نکاتی که تمامی گزارش‌ها در خصوص اقدام تدافعی سپاه پاسداران بر آن تأکید دارند، گران‌قیمت بودن پهپاد RQ-۴ گلوبال‌هاوک است. این پهپاد با قیمت دست‌کم ۱۲۰ میلیون دلاری حتی از جنگنده پرسروصدای اف -۳۵ هم گران‌قیمت‌تر است. آمریکا می‌توانست با یک پهپاد بسیار ارزان‌قیمت‌تر اقدام به «تله‌گذاری» برای پدافند ایران کند، به خصوص اگر چنان‌که نیویورک‌تایمز می‌نویسد، آمریکا قرار بود صرفاً «یک مورد حمله سایبری» به رایانه‌های سامانه پرتابگر موشک‌های ایران انجام دهد. لازم به ذکر است که خود نیویورک‌تایمز (در همان گزارش مثلاً مورد استناد آمدنیوز) اذعان می‌کند که حملات سایبری، موقتی و به سرعت قابل‌جبران هستند و رایانه‌های هدف قادرند به سرعت به عملکرد عادی خود برگردند. به این ترتیب توجیهی ندارد که برای یک حمله مقطعی یک پهپاد چندده میلیون دلاری قربانی شود.

در همین‌باره بخوانید:

›› سپاه یکی از دو «خدای دریاها» را شکار کرد / پهپاد آمریکایی که از اف -۳۵ گران‌تر است

پنهان‌کار نبودن گلوبال‌هاوک: اگر چنان‌که ادعا می‌شود، هدف آمریکا شناسایی تمامی لایحه‌های پدافندی ایران بود، باید از پهپادی با نهایت توانایی پنهان‌کاری استفاده می‌شد تا تهران نیز برای شناسایی و هدف قرار دادن آن مجبور به استفاده از نهایت ظرفیت و تمامی لایحه‌های پدافندی خود شود. این در حالی است که گلوبال‌هاوک به گفته کارشناسان آمریکایی اصلاً در دسته پرنده‌های پنهان‌کار قرار نمی‌گیرد و اتفاقاً از آن‌جایی که برای جمع‌آوری اطلاعات طراحی شده، با سرعت پایین پرواز می‌کند، بسیار بزرگ است و به سادگی در رادار قابل‌شناسایی است (جزئیات بیش‌تر). به عبارت دیگر، این پهپاد حتی برای «محک زدن» پدافند ایران هم گزینه مناسبی نبوده، چه برسد به زیر و رو کردن لایحه‌های این پدافند. البته گلوبال‌هاوک به عنوان یک پهپاد جاسوسی از ویژگی‌های رادارگریزی برخوردار بود، اما با توجه به سابقه‌ای که آمریکایی‌ها از ایران سراغ دارند (از جمله ماجرای RQ-۱۷۰) قطعاً می‌دانسته‌اند که ردیابی و سرنگونی گلوبال‌هاوک مأموریت غیرممکنی برای ایران نخواهد بود و نباید برای محک زدن قدرت پدافندی ایران از این پهپاد استفاده می‌کردند.

اطلاعاتی درباره پهپاد آمریکایی که توسط پدافند «سوم خرداد» هدف قرار گرفت [دانلود]

خاطره تلخ RQ-۱۷۰: سال ۲۰۱۱ ایران موفق شد یک فروند پهپاد فوق‌پنهان‌کار RQ-۱۷۰ «سنتینل» (به معنای «دیده‌بان») را از طریق جنگ الکترونیک با موفقیت در داخل مرزهای خود فرود بیاورد [۶] . این پهپاد که ساخته کمپانی «لاکهید مارتین» و متعلق به سی‌آی‌ای بود، آن‌چنان محرمانه بود که کارشناسان آمریکایی ابتدا این پهپاد را نمی‌شناختند و ایران را به ساختگی بودن تصاویر و فیلم‌های منتشرشده متهم می‌کردند، تا این‌که دولت اوباما رسماً اعتراف کرد یکی از پهپادهای جاسوسی‌اش را در ایران از دست داده است. مطمئناً این خاطره تلخ آمریکایی‌ها به آن‌ها اجازه نمی‌دهد یکی از پیشرفته‌ترین پهپادهای خود مانند گلوبال‌هاوک را در معرض تهدیدِ افتادن در دام سایبری ایران قرار دهند. بنابراین به نظر می‌رسد ورود گلوبال‌هاوک به مرزهای هوایی جمهوری اسلامی یا غیرعمدی بوده و یا اگر هم تعمدی بوده آمریکایی‌ها نه تنها برای ایران تله نگذاشته‌اند، بلکه حتی تصور نمی‌کرده‌اند پدافند ایران قادر به شکار «شاهین جهانی» باشد.

دستاورد تبلیغاتی ایران: چنان‌که گفته شد، پهپاد RQ-۴ یکی از پیشرفته‌ترین پهپادهای ارتش آمریکاست و هدف قرار گرفتن آن توسط پدافند بومی ایران یک آبروریزی بزرگ برای آمریکا به شمار می‌رود. این اتفاق نه تنها یک پیروزی نظامی و رسانه‌ای بزرگ برای ایران بود، بلکه ادعای برتری مطلق تجهیزاتی و تسلیحاتی آمریکا را نیز به شدت زیر سؤال برد. اگر آمریکایی‌ها تعمداً به دنبال تله گذاشتن برای ایران بودند، باید از پهپادی استفاده می‌کردند که سرنگونی آن (که هدف نهایی واشینگتن بود) یک دستاورد برجسته برای ایران و نشان‌دهنده قدرت پدافند بومی سپاه پاسداران نباشد. قطعاً دولت ترامپ حاضر نیست برای دستیابی به اهداف اطلاعاتی، فرصتی به این خوبی برای قدرت‌نمایی نظامی را دودستی به ایران بدهد و با توجه به وجود راه‌های دیگر برای به دست آوردن اطلاعاتی نظیر قدرت پدافندی ایران، اعتبار و قدرت نظامی خود را خدشه‌دار کند. حداقل کاری که واشینگتن می‌توانست انجام بدهد، استفاده از پهپادی بود که به این صراحت و در درجه اول قابل‌انتساب به ارتش آمریکا، و بلکه نماد قدرت پهپادی این کشور، نباشد.

همراهی هواپیمای P-۸: یکی از مواردی که به سادگی بی‌اساس بودن ادعاها درباره تله‌گذاری سایبری آمریکا برای ایران را نشان می‌دهد (و رسماً سلامت عقل گردانندگان کانال آمدنیوز را نیز به طور جدی زیر سؤال می‌برد) مسئله همراهی یک فروند هواپیمای P-۸ «پوسایدون» (نام خدای دریا در اساطیر یونانی) با پهپاد گلوبال‌هاوک است. این هواپیما که ساخت کمپانی بوئینگ است و برای اهدافی از جمله گشت، شناسایی و نبرد دریایی مورد استفاده قرار می‌گیرد، به طور خاص طراحی شده تا با پهپادهای هم‌خانواده با RQ-۴ جفت شود و با آن‌ها اطلاعات ردوبدل کند (جزئیات بیش‌تر). نکته این‌جاست که پوسایدون هواپیمای بدون‌سرنشین نیست، بلکه در زمان سرنگونی گلوبال‌هاوک آمریکا ۳۸ سرنشین داشته است. البته ایران نهایت خویشتن‌داری را به خرج داد و از هدف گرفتن هواپیمای پوسایدون علاوه بر گلوبال‌هاوک خودداری کرد و حتی ترامپ را هم به قدردانی وادار نمود (جزئیات بیش‌تر)، اما اگر دولت آمریکا به دنبال محک زدن یا شناسایی پدافند ایران بود، جان ده‌ها نظامی خود را به خطر می‌انداخت و خود را در معرض یک بحران غیرقابل‌تصور قرار می‌داد؟ از آن‌جایی که هواپیمای P-۸ در ارتفاع بسیار پایین‌تری پرواز می‌کرد، سرنگون کردن آن برای ایران کار بسیار ساده‌تری بود و ورود آن به مرزهای هوایی ایران، آن هم برای یک عملیات ساده شناسایی، ریسک بسیار بزرگی برای دولت ترامپ بود. به علاوه، هوشمندی ایران در انتخاب هدف و اعتراف ترامپ به خویشتن داری ایران نیز یک بار دیگر به دنیا ثابت کرد که طرف جنگ‌طلب در دعوای ایران و آمریکا کیست. آیا این هم بخشی از تله ترامپ برای ایران بود؟

یک فروند هواپیمای P-۸ حامل ده‌ها نیروی نظامی آمریکا همزمان با پهپهاد این کشور در تیررس پدافند سپاه پاسداران بود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› ترامپ: از این‌که ایران هواپیمای سرنشین‌دار را سرنگون نکرد قدردانی می‌کنیم

›› آشنایی با هواپیمای P-۸ که در تیررس پدافند سپاه بود

دستپاچگی و تناقض‌گویی‌های ترامپ: رئیس‌جمهور آمریکا و مقامات دولتش هر کدام یک روایت مجزا درباره سرنگونی پهپاد گلوبال‌هاوک و واکنش اولیه دولت ترامپ به اقدام ایران ارائه داده‌اند. به عنوان مثال، شخص ترامپ ابتدا گفته بود بعد از صدور فرمان حمله نظامی به ایران از این کار منصرف شده و تصمیمش را عوض کرده است. با این حال، وی بعداً به کلی انکار کرد که اصلاً دستور حمله علیه ایران را صادر نموده است [۷] . اگر واقعاً سرنگونی پهپاد آمریکایی بخشی از یک برنامه‌ریزی قبلی بود، طبیعتاً کابینه ترامپ باید در قالب همین برنامه‌ریزی یک روایت مشترک را هم برای بعد از هدف قرار گرفتن RQ-۴ طراحی و هماهنگ می‌کرد، نه این‌که با دستپاچگی و تناقض‌گویی صرفاً سعی در مهار بحران به وجود آمده بکند.

اعلام عملیات تله‌گذاری: بدیهی‌ترین دلیل برای رد ادعای تله بودن پهپاد گلوبال‌هاوک، اعلام رسمی این عملیات توسط یک مقام آمریکایی است. آمدنیوز به نقل از برایان هوک جزئیات این «عملیات تله‌گذاری» را «افشا کرده است»، اما اگر آمریکایی‌ها برای ایران تله گذاشته بودند، مگر خودشان می‌گفتند که این کار را کرده‌اند؟ به عبارت دیگر، به فرض که عملیات تله‌گذاری آمریکایی‌ها موفقیت‌آمیز هم بوده و آن‌ها به اطلاعاتی که می‌خواستند درباره پدافند ایران دست پیدا کرده‌اند؛ چه دلیلی دارد که اعلام کنند ما برای ایران تله گذاشته بودیم؟ آیا چنین کاری موجب نمی‌شود ایرانی‌ها اقدام به تغییر در پدافند دفاعی خود و بی‌اثر کردن عملیات اطلاعاتی آمریکایی‌ها کنند؟

اذعان کارشناسان بی‌بی‌سی به توانایی پدافند موشکی ایران و ناتوانی ترامپ از واکنش به سرنگونی پهپاد آمریکایی [دانلود]

راحت‌ترین راه برای منحرف کردن افکار عمومی از یک واقعیت، دروغ‌پردازی و طرح ادعاهایی است که قابل‌اثبات نیستند و تشخیص صحت‌وسقم آن‌ها تا زمان نامشخصی در آینده ممکن نیست. مانند ادعای نیویورک‌تایمز درباره حمله سایبری به رایانه‌های مرتبط با پرتابگرهای موشک ایران، ادعای تله بودن پهپاد آمریکایی هم به این زودی‌ها قابل‌اثبات نیست، مگر آن‌که یک پهپاد دیگر آمریکایی وارد مرزهای ایران شود. این در حالی است که نه آمریکایی‌ها حالا حالاها جرأت می‌کنند بار دیگر حریم هوایی ایران را نقض کنند و نه اگر این اتفاق بیفتد پهپادها یا هواپیماهای آمریکایی خواهند توانست از دست پدافند ایران قسر در بروند.

[۱] Iran made a very big mistake! Link

[۲] Pentagon secretly struck back against Iranian cyberspies targeting U.S. ships Link

[۳] U.S. Carried Out Cyberattacks on Iran Link

[۴] برایان هوک گفته است: برای وادار کردن ایران به مذاکره، باید تمام نقاط قوت پدافند موشکی را شناسایی می‌کردیم تا بتوانیم گزینه‌های روی میز را مدیریت کنیم. لینک

[۵] نیویورک‌تایمز: پهباد گلوبال یک تله سایبری بود؛ منهدم کردن پهپاد آمریکایی بخشی از نقشه حمله سایبری آمریکا بوده است لینک

[۶] Iran–U.S. RQ-۱۷۰ incident Link

[۷] ‘We were cocked & loaded’: Trump’s account of Iran attack plan facing scrutiny Link

منبع خبر

آیا «شاهین» آمریکایی که شکار ایران شد تله سایبری بود؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

افول آمریکا و بلایی که بر سر «قرن آمریکایی» آمد/ ابرقدرتی که کُرک و پرش در حال ریختن است!

سرویس جهان مشرق – «قرن آمریکایی [۱] » عبارتی است که در محافل سیاسی داخل آمریکا و در فضای روابط بین‌الملل برای اشاره به نقش و جایگاه منحصربه‌فرد آمریکا در جهان به تدریج از اواسط قرن بیستم میلادی به این سو و به طور خاص پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ استفاده می‌شود. این عبارت برای اولین بار توسط «هنری لوس [۲] » ناشر سرشناس آمریکایی ابداع شد که بنیانگذاری بخشی از مهم‌ترین مجلات آمریکایی نظیر «تایم»، «لایف» و «فورچن» را در کارنامه داشت و «مؤثرترین شهروند خصوصی آمریکا در دوره خودش [۳] » محسوب می‌شد.

«هنری لوس» از تأثیرگذارترین ناشران آمریکایی برای اولین بار از عبارت «قرن آمریکایی» استفاده کرد (+)

طبق اعتقاد عموم کارشناسان بین‌الملل، بعد از جنگ جهانی دوم تنها دو ابرقدرت در دنیا باقی ماندند که عبارت بودند از ایالات متحده آمریکا و اتحادیه جماهیر شوروی. با این حال، پس از فروپاشی شوروی دنیا وارد عصری تک‌ابرقدرتی یا تک‌قطبی شد که در آن عده‌ای حتی آمریکا را یک «فراقدرت [۴] » می‌دانستند، یعنی کشوری که یک گام فراتر از ابرقدرتی برداشته و در همه جوانب از جمله سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر همه کشورها سلطه یافته است. اگرچه چنین توصیفی از آمریکا در حال حاضر به شدت به چالش کشیده شده است، اما چنان‌که باورپذیر است، افرادی مانند «لوس» با توجه به تحولات بین‌المللی معاصرشان طی اواسط تا اواخر قرن بیستم، هیچ شکی درباره ابرقدرتی آمریکا نداشتند.

این ناشر شناخته‌شده آمریکایی طی مقاله‌ای با عنوان «قرن آمریکایی [۵] » در مجله لایف درباره نقشی که معتقد است آمریکا می‌تواند و باید در دنیا برای گسترش آزادی، دموکراسی و دیگر ایده‌آل‌های آمریکایی ایفا کند، می‌نویسد:

طی قرن هفدهم و قرن هجدهم و قرن نوزدهم، این قاره مملو بود از پروژه‌های متنوع و آرمان‌های باشکوه. فراتر از همه آن‌ها و عامل پیوند همه آن‌ها به هم تحت هیجان‌آورترین پرچم تمام جهان و تمام تاریخ، آرمان آزادی بود. به همین امید است که همه ما، هر کس به اندازه ظرفیتش، و هر کس به فراخور دورترین افق بینشش، دعوت شده‌ایم تا اولین قرن باعظمت آمریکایی را به خلق کنیم.

چه بلایی بر سر «قرن آمریکایی» آمد؟

هنری لوس معتقد بود قرن بیستم «قرن آمریکایی» خواهد بود، و چه‌بسا درست هم می‌گفت، اما با آغاز قرن بیست‌ویکم و پایان «قرن آمریکایی» چه بلایی بر سر قرن آمریکایی آمد؟ این سؤالی است که مجله «فارن‌افرز» (Foreign Affairs به معنای «مسائل خارجی») در آخرین شماره خود پرسیده و طی چندین مقاله از کارشناسان متفاوت تلاش کرده تا به آن پاسخ بدهد. این مجله آمریکایی که توسط اندیشکده فوق‌العاده شناخته‌شده «شورای روابط خارجی» منتشر می‌شود و بسیاری از کارشناسان آن را معتبرترین نشریه یا دست‌کم یکی از تأثیرگذارترین نشریات در حوزه سیاست و روابط خارجی آمریکا می‌دانند، روی جلد خود تصویری تمام‌صفحه از عقاب سرسفید نمادین آمریکا را چاپ کرده، اما مسئله این‌جاست که پرهای این عقاب در حال ریختن است و به نظر می‌آید حتی پای چشمش هم کبود باشد.

«چه بلایی بر سر قرن آمریکایی آمد؟» تیتر اصلی و تصویر روی جدیدترین شماره مجله فارن‌افرز (+)

مشرق طی روزهای آینده ترجمه مقالات آخرین شماره فارن‌افرز درباره موضوع سرنوشت «قرن آمریکایی» را خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد. در عین حال، «گیدیون رُز» سردبیر فارن‌افرز در مقاله مختصری با عنوان «چه بلایی بر سر قرن آمریکایی آمد؟ [۶] » به ارائه یک مقدمه و معرفی مقالاتی پرداخته است که درباره موضوع افول آمریکا در شماره جدید این مجله منتشر شده‌اند. در این‌جا و به رسم پیش‌گفتار، توضیحات سردبیر فارن‌افرز عیناً نقل‌قول می‌شود:

یک نسل قبل‌تر، آمریکا با اعتمادبه‌نفس داشت جهان را به سوی آن چیزی هدایت می‌کرد که قرار بود هزاره‌ای جدید با صلح، رفاه، آزادی و اجتماع [و اشتراک منافع] باشد. در حال حاضر، جهان به سوی آشفتگی پیش می‌رود و آمریکا هم مصداق آهنگ «لئونارد کوهن» [خواننده و ترانه‌سرای مشهور کانادایی] است: «زندگی همین است، و همه هم می‌دانند.» چگونه می‌شود همه چیز این‌قدر سریع از هم بپاشد؟

اکنون به عقب نگاه می‌کنیم، به نظر می‌رسد این افول [نقش و قدرت آمریکا] اجتناب‌ناپذیر بوده است. با این حال، آن‌چه که به نظر می‌رسد امروز نیاز به توضیح داشته باشد، رؤیاهای تب‌آلود [و خواب‌های آشفته] واشینگتن در انتهای قرن [بیستم] درباره تداوم سلطه نیک‌اندیشانه آمریکاست، به جای واقعیت کنونی یعنی درگیری‌های دائمی در داخل و خارج از کشور. اما آن‌هایی که در آن دوره زندگی کرده‌اند می‌دانند که هیچ‌چیز پیشاپیش نوشته‌شده [و محتوم] نبود، که تاریخ می‌توانست به گونه دیگری رخ دهد. بنابراین ما تصمیم گرفتیم اقدام به کالبدشکافی رهبری جهانی آمریکا طی دهه‌های اخیر کنیم؛ سال‌هایی که نخبگان آمریکا طی آن‌ها میراث و نام نیکی را که برای آن‌ها به ارث گذاشته شده بود، به هدر دادند.

در ابتدا «فرید زکریا» [مجری برنامه‌ای با همین نام در شبکه سی‌ان‌ان و کسی که فارن‌افرز او را یکی از بهترین کارشناسان سیاست خارجی در آمریکا معرفی می‌کند] مسیر هژمونی آمریکا پس از جنگ سرد (صعود آن از سقوط دیوار برلین تا سقوط بغداد و افول آن از آن زمان به بعد) را ردیابی می‌کند. شوک‌ها و چالش‌های خارجی خسارت‌بار بوده‌اند، اما تصمیمات اشتباه استراتژیک بیش‌تر خسارت‌آور بوده‌اند، و بی‌تفاوتی بیش‌تر از هر دوی آن‌ها. در ادامه «لری دایموند» [عضو ارشد اندیشکده «مؤسسه هوور» و مؤسسه مطالعات بین‌الملل دانشگاه استنفورد] با نگاهی به روندهای جاری در دموکراتیک‌سازی نشان می‌دهد که جریان‌های زیرینِ «موج سوم» [موج سوم دموکراتیک‌سازی در اواخر قرن بیستم] چگونه جهان را به ورطه دوران جدیدی از استبداد شخصی انداخت.

«دَنی رودریک» [استاد اقتصاد سیاسی در مدرسه حکومت‌داری جان اف. کندی در دانشگاه هاروارد و رئیس منتخب «انجمن بین‌المللی اقتصاد»] و «جیلیان تِت» [رئیس حوزه آمریکا در هیأت‌دبیره و سردبیر آزاد روزنامه انگلیسی فایننشال‌تایمز] مدیریت واشینگتن را به ترتیب در حوزه‌های جهانی‌سازی و امور مالی ارزیابی می‌کنند. بُت‌سازی از نئولیبرالیسم و ​​اصرار بر فراجهانی‌سازی باعث یکپارچگی بیش‌تر اقتصادی میان کشورها اما در عین حال چندپارگی سیاسی میان آن‌ها شد؛ و بنابراین یک واکنش پوپولیستی را رقم زد. همزمان، فرهنگ مالی آمریکا جهان را به استعمار درآورد و سپس آن را به سوی بحران کشید؛ و باز هم همین کار را خواهد کرد، مگر این‌که نظام مالی تبدیل به برده‌ای برای اقتصاد گسترده‌تر شود، نه اربابی برای آن.

سپس «یاکوب هکر» [مدیر مؤسسه مطالعات اجتماعی و سیاستی و استاد علوم سیاسی در دانشگاه یِیل] و «پال پیرسون» [مدیر برنامه جوامع موفق در مؤسسه مطالعات پیشرفته کانادا و استاد علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیا] تمرکز خود را روی داخل می‌گذارند و ظرفیت روبه‌کاهش واشینگتن در استفاده از دولت برای ارائه «کالاهای عمومی [۷] » را بررسی می‌کنند. آن‌ها نه تنها درباره افزایش نابرابری، تغییرات جمعیتی و واگرایی اقتصاد منطقه‌ای، بلکه همچنین درباره تغییر در حزب جمهوری‌خواه و دستورکار آن هشدار می‌دهند. «جولیا آزاری» [دانشیار و معاون رئیس دپارتمان علوم سیاسی در دانشگاه «مارکت» و محقق ممتاز مرکز «جان دابلیو کلوج» در کتاب‌خانه کنگره] نیز به ناکارآمدی داخلی نگاه می‌کند، اما تقصیرها را عمیق‌تر می‌برد و معتقد است مشکلات امروز نتیجه اصلاحات سرهم‌بندی‌شده و ناقصی است که موجب به وجود آمدن نظامی دموکراتیک شدند که در یک مقطع به طور گسترده‌ای فراگیر اما کاملاً ناکارآمد بود.

اوایل دهه ۱۹۹۰ دوران سلطه آمریکا پس از جنگ [جهانی دوم] به نرمی به دوران سلطه آمریکا پس از جنگ سرد گذار کرد. اکنون آن دوره در حال گذار نرم به عصر دیگری است، که هنوز ناشناخته است. «این نیز بگذرد [۸]

عقاب آمریکا در حالی که پرهایش می‌ریزد و چشمش کبود است (+)

چنان‌که گفته شد مشرق طی روزهای آینده منتخبی از این گزارش‌ها را منتشر خواهد کرد. با این حال، گزارشی با همین موضوع و با تمرکز بر نقش ترامپ در سقوط آمریکا که در شماره نخست فارن‌افرز در سال جاری میلادی (۲۰۱۹) منتشر شد، تحت عنوان «خداحافظی طولانی [و دردناک] آمریکا» پیشاپیش در مشرق منتشر شده است که این گزارش را می‌توانید از این‌جا بخوانید:

یادداشت مهم «فارن‌افرز» درباره فروپاشی آرام بلوک غرب/ بحران و فاجعه در انتظار سیاست خارجی آمریکا

در همین‌باره بخوانید:

›› «زندگی در کثافت»: از مجسمه ترامپ که می‌گوید «روی من ادرار کن» تا «گشت مدفوع» در شهرهای آمریکا

[۱] American Century Link

[۲] Henry Luce Link

[۳] Henry R. Luce, Time, and the American Crusade in Asia Link

[۴] Hyperpower Link

[۵] American Century Link

[۶] What Happened to the American Century? Link

[۷] کالای عمومی لینک

[۸] عبارت استفاده‌شده در متن اصلی Sic transit gloria mundi است. این عبارت لاتین به صورت تحت‌اللفظی این‌گونه معنا می‌شود: «شکوه دنیوی این‌گونه [سریع] می‌گذرد.»

منبع خبر

افول آمریکا و بلایی که بر سر «قرن آمریکایی» آمد/ ابرقدرتی که کُرک و پرش در حال ریختن است! بیشتر بخوانید »