یکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۸ – ۰۸:۴۶ شورای نگهبان: نامزدهایی که احراز صلاحیت نشدند برای شکایت ۵ روز فرصت دارند
شورای نگهبان در اطلاعیهای اعلام کرد: نامزدهایی که احراز صلاحیت نشدند برای شکایت ۵ روز فرصت دارند.
به گزارش خبرگزاری فارس، اطلاعیه شماره ۳ شورای نگهبان درباره نامزدهایی که برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس احراز صلاحیت نشدند صادر شد.
متن اطلاعیه شورای نگهبان به شرح زیر است:
«آن دسته از داوطلبان محترم نمایندگی یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که صلاحیت آنان مورد تأیید قرار نگرفته است ظرف مدت ۵ روز از تاریخ ۹۸/۱۰/۲۲ فرصت دارند برای اعتراض، به دفاتر استانی شورای نگهبان مراجعه نمایند.
داوطلبان می توانند جهت ارائه شکایت خود از ساعت ۸ الی ۱۶ به دفاتر نظارت و بازرسی بر انتخابات استان مربوطه و یا در تهران به نشانی بزرگراه بسیج، بلوار هجرت، مجموعه ورزرشی جهان پهلوان تختی مراجعه کنند.
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ویژهنامهای که نشریه فارنپالیسی سالانه برای معرفی ۱۰۰ اندیشمند برتر دنیا منتشر میکند، در فهرست ۱۰ متفکر برتر حوزه دفاعی-امنیتی قرار گرفت.
به گزارش مشرق، کمتر از یک سال پیش نشریه آمریکایی فارنپالیسی سردار سلیمانی را جزو ۱۰ متفکر برتر حوزه دفاعی معرفی کرد.
سردار «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ویژهنامه سالانهای که نشریه آمریکایی فارنپالیسی برای معرفی ۱۰۰ اندیشمند برتر دنیا منتشر میکند، در فهرست ۱۰ متفکر برتر حوزه دفاعی-امنیتی قرار گرفت.
فارنپالیسی در مقدمهای برای ویژهنامه « Global Thinkers » (اندیشمندان جهانی) نوشته در دهمین سالگرد انتشار این ویژهنامه تصمیم گرفته فهرست ۱۰۰ نفره اندیشمندان دنیا را به ۱۰ گروه تقسیم کرده و ۱۰ فرد برتر در هر کدام از این گروهها را انتخاب کند.
«ریکاردو وچیو»، تصویری از سردار سلیمانی را برای نشریه فارنپالیسی طراحی کرده است.
در بخش «دفاعی و امنیتی» این افراد به عنوان اندیشمندان برتر انتخاب شدهاند:
۱- سردار «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس،
۲- «اورزولا فن در لاین»، وزیر دفاع آلمان
۳- «اولگا سانچز کوردرو»، وزیر امور کشور مکزیک
۴- «آبی احمد»، نخستوزیر اتیوپی
۵- «گوئن شاتول»، رئیس شرکت فناوریهای اکتشاف فضایی (اسپیساکس)
۶- «آلکس کارپ»، بنیانگذار و مدیر اجرایی شرکت نرمافزاری «فناوریهای پلانتیر»
۷- «الیوت هیگینز»، روزنامهنگار و بنیانگذار وبسایت «بلینگکت»
۹- «شیخ حسینه»، نخستوزیر بنگلادش و ۱۰- «سوسی بوجیاستوتی»، وزیر امور دریایی و شیلات اندونزی.
نشریه فارنپالیسی در معرفی سردار سلیمانی نوشته او چهرهای است که علناً تهدیدهای «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا را پاسخ داده؛ این نشریه به نقل از سردار سلیمانی نوشت: «به شما میگویم بدان در آنجایی که فکر نمیکنید ما در نزدیک شما هستیم.»
شاید در میان یاران شهید دوران دفاع مقدس حاجقاسم، کسی را پیدا نکنیم که به اندازه سردار شهید قاسم میرحسینی، جانشین لشکر ۴۱ ثارالله، مورد توجه و علاقه او باشد.
به گزارش مشرق، چند سال پیش که در یکی از یادوارههای شهدا شرکت کرده بودیم، حاجقاسم سلیمانی مهمان ویژه مراسم بود. یادم است در لابهلای صحبتهایش خاطره عجیبی از سردار شهید مهدی زندینیا مسئول ادوات لشکر ۴۱ ثارالله تعریف کرد. این خاطره باعث شد بعدها روی این شهید تمرکز کنیم و از او بیشتر بدانیم و بیشتر بنویسیم. بعدها متوجه شدم شیوه حاجقاسم است که مناسبتهای مختلف را بهانهای برای یادکرد یک یا چند شهید خاص قرار میدهد. شاید میخواست اذهان ما را متوجه کسانی کند که عطر وجودشان دلهای خسته را جلا میدهد. حاجقاسم آیینه تمامنمای ارزشهای موجود در فرهنگ ایثار و شهادت بود که حتی پس از عروج مظلومانهاش هم باعث بازشناساندن شهدای دیگر شد. انتشار دستخط حاجقاسم در خصوص محل دفنش، باعث شد تا نام همسایه ابدیاش سردار شهید محمدحسین یوسفالهی در فضای رسانهای کشور منتشر شود. حاجی میخواست نام و مرام شهدا را به یادمان بیاورد و ما هم در این شماره از صفحه ایثار و مقاومت سعی کردیم همان کاری را انجام بدهیم که او در پی آن بود. معرفی چند تن از یاران خاص حاجقاسم که ایشان ارادت خاصی به آنها داشت را پیش رو دارید.
سردار شهید مهدی زندینیا پاسدار نمونه خاطرهای که سپهبد شهید قاسم سلیمانی در خصوص شهید زندینیا تعریف کرد را باید یکی از عجیبترین خاطرات دفاع مقدس بدانیم. سردار مهدی زندینیا مسئول ادوات لشکر ۴۱ ثارالله بود که چند سالی میشد خدا به او پسری به نام سعید داده بود. از حرفهای حاجقاسم و دیگر رزمندگان لشکر ۴۱ اینطور برمیآید که آقامهدی زندینیا عشق و علاقه زیادی به سعید داشت.
محمدرضا مغفوری بیسیمچی شهید مهدی زندینیا میگوید: «زندینیا همراهش یک ساک داشت و یک کیف پول در ساکش بود. عکس پسرش سعید در آن بود. همیشه نشانم میداد که این سعیدم است. خیلی او را دوست داشت. بعد از عملیات والفجر۸ زمزمه فوت فرزندش در بین بچهها پیچید. گویا سعید در مسیر آماده شدن برای راهپیمایی ۲۲ بهمن تصادف و فوت کرده بود. قرعه دادند خبر فوت سعید به شهید زندینیا را حاجقاسم سلیمانی به او بگوید.»
خود سردار سلیمانی از خاطره رساندن خبر فوت سعید به پدرش مهدی زندینیا میگوید: «وقتی شهید زندینیا را صدا کردیم و آمد، چهرهاش لبخند زیبایی داشت. خندههایش را که دیدم، نتوانستم خبر را برسانم. دست دست کردم و نمیدانستم چه بگویم. زندینیا که دید نمیتوانم حرفم را بزنم، خودش گفت میخواهی در خصوص سعید بگویی. انگار از این طرف و آن طرف متوجه فوت سعید شده بود. گفتم چند روزی مرخصی برو و در این شرایط حساس کنار خانواده باش، اما زندینیا اصرار به ماندن داشت. عملیات همچنان ادامه داشت و او میخواست بماند و وظایفش را انجام بدهد. هرچه گفتم برو قبول نکرد و ماند. در نبود زندینیا خانوادهاش پسر مرحومشان را دفن کرده بودند.»
سال ۶۵ به مناسبت نیمه شعبان، در حسینیه لشکر ۴۱ ثارالله بعد از نماز ظهر و عصر جشنی برگزار میشود. قرار بر این بود تا پاسدار نمونه لشکر ثارالله انتخاب و از او تقدیر شود. حاجقاسم سلیمانی پشت تریبون میرود و نام مهدی زندینیا را صدا میکند. زندینیا با شنیدن نامش دگرگون میشود. گویی اصلاً انتظار نداشت نامش را به عنوان پاسدار نمونه صدا بزنند. بعدها حاجقاسم از خاطره انتخاب شهید زندینیا به عنوان پاسدار نمونه با اندوه و شرمندگی یاد کرده و میگوید: «کاش من این کار را نمیکردم. ایشان زمانی که اسمش به عنوان پاسدار نمونه خوانده شد، چون بچهای مادر مرده گریه میکرد. زانوهایش میلرزید و زمانی که هدیه را از من گرفت و به من دست داد گفت: حاجی به من ظلم کردی؟!ای کاش من این کار را نمیکردم و ایشان را به عنوان پاسدار نمونه معرفی نمیکردم.» خیلی طول نمیکشد که مهدی زندینیا به فرزندش میپیوندد و در عملیات کربلای ۵ به شهادت میرسد. او متولد سال ۱۳۳۵ در سیرجان بود. پیش از شروع جنگ میخواست در رشته راه و ساختمان تحصیل کند که با شروع دفاع مقدس به همراه گروه مکانیک جهاد سازندگی سیرجان راهی مناطق جنگی میشود و در عملیاتهای مختلفی از جمله بدر، خیبر، والفجر۳، والفجر۴، والفجر۸ و کربلای۴ حضور پیدا میکند و پس از چندین بار مجروحیت، عاقبت در حین عملیات کربلای ۵ به شهادت میرسد.
شهید قاسم میرحسینی بزرگ لشکر ۴۱ ثارالله شاید در میان یاران شهید دوران دفاع مقدس حاجقاسم، کسی را پیدا نکنیم که به اندازه سردار شهید قاسم میرحسینی، جانشین لشکر ۴۱ ثارالله، مورد توجه و علاقه او باشد. کسی که سردار سلیمانی او را بزرگ لشکر میدانست و میگفت: «بزرگ لشکر ۴۱ ثارالله بود که واقعاً من امروز در هر مأموریتی جای خالی او را میبینم. شهید میرحسینی در بُعد خودش در تمام صحنه جنگ تک بود.»
شهید میرحسینی از استان سیستان و بلوچستان بود. سال ۱۳۴۲ در روستای صفدرمیربیک در نزدیکی شهر زابل به دنیا آمد. نیروهای لشکر ۴۱ از سه استان سیستان و بلوچستان، کرمان و هرمزگان تأمین میشدند و میرحسینی از رزمندگان زابلی حاضر در این لشکر بود. امروز که سالها از پایان دفاع مقدس میگذرد، باید قاسم میرحسینی را نامآورترین رزمنده سیستان بدانیم که از دل رزمندگان گمنام این استان محروم، به جانشینی لشکر ۴۱ ثارالله رسید و در همین کسوت نیز جام شهادت را سر کشید. تعابیر حاجقاسم از میرحسینی خاص و کمنظیر است. این سخن که شهید سلیمانی بیشترین توسلها را به شهید میرحسینی داشت، بارها در فضای رسانهای کشور مطرح شد و بارها و بارها شاهد خاطراتی بودیم که حاجقاسم در خصوص شهید میرحسینی تعریف میکرد.
علاقه وافر سردار سلیمانی به شهید میرحسینی را عام و خاص میدانند. خود حاجقاسم در این خصوص میگوید: «در مورد شهید میرحسینی هرچه بگویم احساس میکنم اصلاً نمیتوانم حق او را ادا کنم. خیلی روح بزرگی داشت. یک مالک اشتر به تمام معنا بود. من نمیدانم مالک هم توی صحنه سخت محاصره جنگ مثل شهید میرحسینی بوده یا نبوده. شهید میرحسینی فرماندهای بود که همه ابعاد یک فرمانده اسلامی را با تعاریف اصیل آقا امیرالمؤمنین (ع) دارا بود. با معنویتترین شخصیت لشکر ثارالله بود. صدای دلنشین آوای قرآن شهید میرحسینی را هر کس میشنید از خود بیخود میشد.
خداوند این توفیق را به من داد که تقریباً از عملیات والفجر یک تا این اواخر که خیلی هم بود در خدمت ایشان باشم… در عملیات کربلای ۴ بچهها خیلی نگران ایشان بودند. هیچ عملیاتی شهید میرحسینی بدون زخم از صحنه خارج نشد. قبل از عملیات کربلای ۵ شبی داخل سنگر نشسته بودیم و باهم صحبت میکردیم. گفت: تیر به اینجای من خواهد خورد و انگشتش را روی پیشانیاش گذاشت و همینطور هم شد؛ و بیسیمهای لشکر ثارالله تا پایان جنگ دیگر صدای دلنشین و ارزشمند و پرمعرفت میرحسینی را نشنیدند. آن صدایی که برای همه بچهها چه کرمانی، چه رفسنجانی، چه زرندی، چه سیرجانی، چه هرمزگانی و چه بلوچستانی امیدبخش بود. دلنواز بود و دوستداشتنی. آن صدا خاموش شد».
قاسم میرحسینی هم مثل مهدی زندینیا در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید و داغ و فقدانی بر دل حاجقاسم گذاشت که تا آخرین لحظه حیاتش هیچگاه او را فراموش نکرد. سردار غلامرضا باغبانی از همرزمان شهید میرحسینی در خصوص نحوه شهادت ایشان میگوید: «ایشان به مرحلهای از معنویت و رشد راه پیدا کرده بود که شهادت خودش را پیشبینی کرد. بعد از عملیات کربلای ۴ یک روز در مقر لشکر ۴۱ در منطقه نورد بودیم و آماده میشدیم برای شرکت در عملیات کربلای ۵ که با میرحسینی مشغول گفتگو شدم. چون چند سالی از ازدواجش میگذشت و دارای فرزند نشده بودند، پرسیدم: بالاخره بچهدار شدین؟ گفت: اتفاقاً توراهی داریم، اما من هرگز او را نمیبینم. بعد ادامه داد: در عملیات پیش رو گلولهای به پیشانیام اصابت میکند و به شهادت میرسم. وصیت هم کردهام که اگر فرزندم پسر بود نام حسین را برایش انتخاب کنند و اگر دختر بود زینب. جالب اینکه درست طبق پیشبینیهایش در کربلای ۵ و به همان نحو که گفته بود به شهادت رسید.»
سردار شهید محمدحسین یوسفالهی همجوار قاسم نام سردار شهید محمدحسین یوسفالهی زمانی در فضای رسانهای کشور پیچید و بازتاب بسیاری پیدا کرد که دستخط حاجقاسم خطاب به همسرشان منتشر شد. در آن مرقومه آمده بود: «همسرم من جای قبرم را در مزار شهدای کرمان مشخص کردهام. محمود میداند. قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم. بر آن کلمه سرباز قاسم سلیمانی بنویسید نه عبارتهای عنواندار.» متعاقباً اعلام شد که منظور حاجقاسم از محل دفنش در جوار سردار شهید محمدحسین یوسفالهی است. از شهید یوسفالهی با عنوان عارف جوان لشکر ۴۱ ثارالله یاد میشود. خصوصیات و حالتهای عرفانی او باعث شده بود تا مورد علاقه رزمندگان لشکر خصوصاً سردار شهید قاسم سلیمانی باشد. کتابی تحت عنوان «حسین پسر غلامحسین» از زندگی و خاطرات شهید یوسفالهی منتشر شده است که نام کتاب هم بر اساس تکیهکلام حاجقاسم در خصوص این شهید بزرگوار انتخاب شده است. در زندگینامه شهید یوسفالهی برگرفته از همین کتاب میخوانیم: «سال ۱۳۴۰ در شهر «کرمان» متولد شد. پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت میکرد. خانوادهای مذهبی داشت و علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمدحسین با نهجالبلاغه نیز ریشه در رشد و تربیتش در محیط مسجد داشت. در روزهای انقلاب محمدحسین دبیرستانی بود و حضوری فعال در عرصه مبارزه داشت. در آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت پرداخت و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر ۸ به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافینژاد تهران به شهادت رسید.»
طبق گفته همرزمان شهید یوسفالهی او از عرفای جبهه بود و تهذیب نفس در کنار حسن اخلاق و شوخطبعی باعث شده تا سردار سلیمانی علاقه زیادی به ایشان داشته باشد. حاجقاسم خاطره جالبی از این شهید بزرگوار تعریف میکند و میگوید: یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق شویم. گفت: اتفاقاً ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: یعنی چه؟ از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سؤال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بیبی به گفت که شما در این عملیات پیروز خواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعاً موفق میشویم. هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود…»
شهید یوسفالهی از جمله رزمندگانی بود که به جهت استمرار و مدت حضور در جبههها، بارها و بارها به شدت مجروح شده بود. خاطرات مجروحیتهای او بخش زیادی از کتاب زندگینامهاش را دربرگرفته است. در یکی از این خاطرات به نقل از همرزمش میخوانیم: «حسین بعضی وقتا شوخیهای جالبی میکرد، اما همیشه سعی داشت کسی را ناراحت نکند. یک بار داخل سنگر نشسته بودیم و محمدحسین مشغول شوخی بود رو به من کرد و با خنده گفت علیآقا یک وقت از دست ما ناراحت نشوی. تقصیر خودم نیست که حرفی میپرانم. اینها همه اثرات آن خونهایی است که در زمان مجروح شدن، توی بیمارستان به من وصل کردهاند. هیچ معلوم نیست که خون چه کسانی به بدن من تزریق شده است.»
یکی دیگر از همرزمانش هم روایت میکند: «یک روز صبح تصمیم گرفتم به ملاقات محمدحسین بروم، ولی چون کار داشتم و وقت تنگ بود، دقایقی کنارش نشستم. کمیکه باهم حرف زدیم، بلند شدم و خداحافظی کردم. بیرون که آمدم به خودم نهیب زدم این چه جور ملاقاتی بود. آتش که نمیبردی، یک کم از وقتت را به محمدحسین اختصاص میدادی. تصمیم گرفتم عصر برگردم و یک دل سیر کنارش بنشینم. بعد از ظهر وارد بیمارستان شدم و سراسیمه خودم را به اتاقش رساندم. با کمال تعجب دیدم تخت خالی است و از محمدحسین هم هیچ خبری نیست. اول گمان کردم او را برای کارهای درمانی، عکسی یا آزمایشی بردهاند. از پرستار پرسیدم: ببخشید! این بیمار ما آقای یوسفالهی کجا هستند؟ مرخص شدند. در پاسخ گفت: نه خیر. مرخص نشدهاند. شما نسبتی با ایشان دارید؟ گفتم: بله همرزم بنده است. خندید و گفت: راستش ایشان فرار کردهاند. فهمیدم که حال و هوای جبهه و عملیات کار خودش را کرده است. محمدحسین طاقت نیاورده و از بیمارستان رفته بود.»
شهید حاجحسین بادپا از یوسفالهی پیشی گرفت شهید حاجحسین بادپا از شهدای مدافع حرم است که خط رزمندگی را از دوران دفاع مقدس آغاز کرد و در همان دوران باشکوه به جانبازی ۷۰ درصد نائل آمد، اما پس از پایان دفاع مقدس، بهرغم مجروحیتهای شدیدی که داشت، هرگز صحنه مبارزه را ترک نکرد و بارها و بارها در مأموریتهای لشکر ۴۱ ثارالله علیه ضدانقلاب و اشرار شرکت کرد و همواره در مسیر جهاد و مجاهدت کوشا بود. حاجحسین بادپا متولد سال ۱۳۴۸ در رفسنجان، از دوستان قدیمی و صمیمی حاجقاسم سلیمانی به شمار میرفت. حاجقاسم علاقه بسیاری به او داشت و تعابیر جالبی را هم در خصوص همرزم دیرینش به کار برده است که نشاندهنده جایگاه شهید بادپا نزد حاجقاسم دارد.
با شروع جنگ در جبهه مقاومت اسلامی، شهید بادپا اگرچه در سنین میانسالی بود و مجروحیتهای جنگ تحمیلی آزارش میداد، به ندای هل من ناصر ینصرنی اهل بیت پاسخ داد و قدم در میدان جنگ سوریه گذاشت و عاقبت در تاریخ ۳۰ فروردین ۹۴ در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید. پیکر پاکش مدتها در دست عناصر تکفیری بود تا اینکه به همراه پیکر تعداد دیگری از شهدای مدافع حرم مبادله شد و به ایران بازگشت.
حاجقاسم سلیمانی در یک تعبیر زیبا از شهید بادپا او را با شهید یوسفالهی مقایسه کرده و میگوید: «محاسن سپیدکردهها که از نسل مجاهدان و در عطش دوستان شهید و در خوف پایان زندگی به سر میبرند، امیدواریم خداوند بر این خوف بیفزاید، زیرا اگر خائف از عمرمان شویم، همه چیز درست میشود. مشکل جایی است که غافل از عمر میشویم، اگر خائف شدیم، غافل نمیشویم. حسین بادپا که با اصرار خودش را به قافله رساند، چه بسا از قافله جلو زد و نه تنها توانست کلام غیبی شهید یوسفالهی را در پیشگاه خداوند به اراده دیگری از خداوند تبدیل کند، چه بسا از شهید یوسفالهی پیشی گرفت.»
سرلشکر حسین سلامی گفت: مطمئن باشید سال دیگر این موقع در مراسم سالگرد حاج قاسم فتوحات بزرگی را خواهید دید که تا به امروز ندیده اید، مطمئن باشید.
به گزارش مشرق، چند روزی است که آرام و قرار نداریم، دلمان بیقرار است و با هیچ ترفندی هم آرام نمیگیرد، خدایا به خیر بگذران… صبح جمعه است، نماز را که میخوانم زیارت عاشورای داخل سجاده نظرم را جلب میکند، زیارت عاشورا و ندبه را میخوانم، شاید این دل بیقرار آرام بگیرد، دعا را میخوانم و هنوز سجاده روی زمین است که تلفنم به صدا درمیآید، صدای گرفته و نالان پشت خط، آشوب دلم را دوچندان میکند…چه نشستهای که حاج قاسم رفت… سردار را ترور کردند… به سؤال کردنم نمیرسد و گوشی را قطع میکند.
حیران ماندهام، به گوشهایم اعتماد ندارم، اخبار را چک میکنم، وای خدای من چه خبر شده؟ خبر حقیقت دارد؟ مگر میشود؟ هنوز خوابم؟ تلویزیون را روشن میکنم، سیاهی نوار کنار قاب شبکه حکایت از صدق خبر دارد، چگونه؟ چرا؟ با سردار ما، جانان ما، سردار قلوب مسلمانان چه کردند؟ آرام و قرار ندارم، با دوستان و همکارانم تماس میگیرم، حال همه خراب است، همه از شنیدن این خبر در حیرتند؛ اما مگر شهادت چنین ابرمردی دور از ذهن بود؟ مدتی در همین افکار سیر میکنم؛ اما باید کاری کرد، باید صدای مظلومیت سردار بیادعایمان را به گوش عالمیان برسانم، باید همه دنیا بدانند سردار ما که بود و چه کرد، راهی منزل شهید میشوم، میدانم که آنجا میتوانم با خانواده شهید صحبت کنم و از سیره و روش زندگیاش بشنوم و بنویسم، میتوانم دوستان و یارانش را ببینم و از رشادتها و فرماندهیاش بر قلوب رزمندگان حکایتها ثبت کنم.
در راه هم آرام و قرار ندارم، در دلم غوغایی است، چهره خندان و دلنشین سردار با آن چشمان نافذ، لحظهای از ذهنم دور نمیشود، در همین افکار غرقم که خود را مقابل منزل شهید میبینم، هماهنگیها انجام شده و من وارد حیاط خانهای میشوم که متبرک به قدوم یکی از بزرگترین انسانهای زمان است، پاهایم همراهیم نمیکنند، به هر سختی است وارد خانه میشوم، در و دیوار خانه را ماتم گرفته، بسیاری از چهرههای سرشناس لشکری و کشوری را میبینم، همه بهتزده هستند، گاهی یکی از حضار جملهای از سردار میگوید و نالهها به آسمان بلند میشود، با هر که سخن میگویی تا بغضش را فرو نخورد حرفی نمیزند… کمکم زمزمه حضور یک مهمان ویژه به گوش میرسد، دقایقی بعد صاحب عزا، رهبر معظم انقلاب وارد خانه سردار سلیمانی شدند، ایشان در کنار خانواده شهید نشستند و پس از بیان تبریک و تسلیت به آنها شروع به صحبت در رابطه با سردار دلها کردند. آقا خطاب به دختر شهید فرمودند: همه مردم عزادار و قدردان پدر شما هستند و این قدردانی در اثر اخلاص بزرگی است که در آن مرد وجود داشت، چرا که دلها به دست خداست و بدون اخلاص، دلهای مردم اینگونه متوجه نمیشود. خداوند به همه ما و به همه ملت ایران عوض خیر عنایت بفرماید.
چهره آرام رهبر عزیزتر از جانم، قلب پر از ایمان و یقینشان و سخنان پرصلابتشان دلهایمان را آرام میکند و تسکینی میشود بر درد جانکاهمان. تا وقتی رهبرم است، تا مقتدا است، دلهایمان گرم است و راه قاسم سلیمانیها هم ادامه خواهد داشت، باید سلیمانیها پرورش بیابند، باید سیره و روش زندگی او را بدانیم و سرلوحه قرار دهیم تا دشمن بداند از هر قطره خون سردارمان هزاران سلیمانی میروید…پس از رفتن رهبر معظم انقلاب سراغ دوستان و همرزمان شهید میروم و با آنها شروع به صحبت میکنم…
این شهادت پایان سردار سلیمانی نیست؛ آغاز اوست سردار سرلشگر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در رابطه با این حادثه تلخ گفت: اسلام به واسطه شهادت امام حسین علیهالسلام ماند؛ لذا اینگونه شهادتها هیچ وقت ما را سست نمیکند. خیلی سال است هرروز احساس میکردم حاج قاسم شهید میشود، شهادت او اصلا غیرمنتظره نیست. او کسی است که هزاربار آمریکاییهارا شکست داده. آنها خیلی دیر رسیدند، او کار خودش را کرده، سرزمینهای بزرگی را فتح کرده و آنها هیچ جایگاهی ندارند. یک آدمی بدون محافظ و آشکارا میرود، هزاران بار در قلب خطر، در بیابانها و خیابانها، دشتها کوهها میرود و همه او را میشناسند. اینقدر مردانه، خیلی رسمی و واضح میآید؛ ولی آنها آن طور او را میزنند آنها هنری نکردند که فکر کنیم قدرتنمایی کردند که دو تا ماشین بیسلاح در سرزمینی که خودشاناشغال کردند را میزنند.
سال بعد، در مراسم حاج قاسم فتوحات بزرگی را میبینیم سرلشکر حسین سلامی عنوان کرد: ان شاءالله این خون پاک، این روح انقلاب ما را زنده میکند. حس مقاوت و مبارزه و جنگیدن با دشمن آنقدر که امروز در وجود ماست دیروز نبود. اینها برکت انقلاب ما هستند، همین طوری اسلام پیش میرود. اگر فرماندهان ما کسانی بودند که به کنج مخفیگاهها میخزیدند و در میادین خطر نمیرفتند و در قلب مخاطره آرامش نداشتند اسلام پیش نمیرفت. امروز هم اصلا جای نگرانی نیست. مطمئن باشید سال دیگر این موقع در مراسم سالگرد حاج قاسم فتوحات بزرگی را خواهید دید که تا به امروز ندیده اید، مطمئن باشید. وی در پایان خاطرنشان کرد: امروز در محضر حضرت آقا بودم، ایشان فرمودند: «شهادتها یک انواری دارند. حاج قاسم سلیمانی اگر به شکل مستقیم در نبرد با آمریکا شهید نمیشد انگار نازل میشد. این شهادت اوج است.»
او انسانی است که همه دوست دارند داستان زندگی او را روایت کنند و او برای همیشه جاودانه خواهد ماند، کشوری که چنین انسانهایی را دارد هیچ وقت شکست نمیخورد. ما ملاحظه میکنیم وگرنه اینها پودر میشدند. همانطور که حضرت آقا فرمودند نمیخواهیم مملکت را به سمت جنگ ببریم؛ اما انتقام میگیریم و سرسختانه هم میگیریم، ان شاءالله خواهند دید. این شهادت آغاز سردار سلیمانی است، پایان او نیست.
سه ویژگی ایمان، شجاعت و دانش به طور عمیق در سردار سلیمانی وجود داشت دریادار دوم غلامرضا طحانی از فرماندهان دفاع مقدس و کارشناس ارشد مسائل دریایی در رابطه با شخصیت و منش سپهبد سردار سلیمانی گفت: ویژگی ایمان، دانش و شجاعت را به طور عمیق در سردار سرافراز شهید حاج قاسم سلیمانی میتوانیم ببینیم. او در هر موضعی از صحنههای مقاومت، چه در جبهههای متنوع سوریه، لبنان و عراق، با حضور در صحنه و نظریهپردازیها و طراحیها خود جبهه باطل را به زانو درمیآورد. من خیلی از سخنرانیهای ایشان را شنیدهایم و نوشتههایشان را خواندهام، این سه اصل که از ویژگیهای نیروهای مسلح به شمار میرود، به طور کامل در ایشان وجود داشته است، و وقتی شما این سه حوزه را به طور عمیق در وجودت داشته باشی و در شرایطی که آتش عمیق دشمن بر سرت میریزد شما در وسط میدان باشی و نیروهایت را هدایت کنی قطعا نتیجه میگیری. همانطور که امام صادق(ع) میفرمایند: «مردم را به غیر از زبان هایتان به دین دعوت کنید.» قطعا حضور ایشان در این صحنهها شاگردانی را تربیت کرده که نه تنها راه این شهید بزرگوار را ادامه میدهند؛ بلکه قطعا پاسخ با شدت بیشتری به این دشمنان نابخرد که کار نابخردانهای را انجام دادند، میدهند.
سپهبد سلیمانی یک فرمانده پیشرو بود امیر سرتیپ دوم محمد اکرمی نیا در رابطه با سردار سلیمانی میگوید: سردار سلیمانی در تحولات منطقه به ویژه در مبارزه با گروههای تروریستی و مقابله با سیاستهای آمریکا که در حمایت از این نیروها قرار داشت نقش بیبدیلی داشت، ایشان در طول سالهای اخیر جبهه مقاومت اسلامی را در منطقه فرماندهی کردند و به پیروزی بزرگی دست پیدا کردند، تا اینکه حاکمیت این گروهها در عراق و سوریه از بین رفت و طرحهای کلان آمریکا در منطقه که برای ایجاد اختلاف و تشنج در کشورهای منطقه طراحی شده بود خنثی شد و سیاستهای آمریکا با شکست مواجه شد و حال، این تحولات با قوت گرفتن جبهه مقاومت ادامه پیدا خواهد کرد.
شخصیت جامعالاضداد سپهبد سلیمانی وی افزود: شخصیت سردار سلیمانی جامعالاضداد بود، ایشان طراح و استراتژیست بودند و از طرفی شجاع و دلاور. ایشان یک فرمانده پیشرو بودندکه از نزدیک جنگ را فرماندهی میکردند، سردار سلیمانی شخصیتی منحصر به فرد، با انگیزه و با اراده بودند و نسبت به ملتهای منطقه خیلی دلسوز بودند و در یک کلام ایشان، به واقع مصداق آیه «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» بودند. اکرمینیا تصریح کرد: ایشان از نزدیک عملیاتهای نظامی را فرماندهی کردند که ما اساسا این مسئله را در فرماندهان غربی نمیبینیم، آن فرماندهان کیلومترها دورتر جنگ را فرماندهی میکنند. ایشان فرماندهای بودند که خودشان جلو میرفتند و بعد به نیروهایشان میگفتند بیایید و این مسئله در پیروزیها در جنگهای نابرابری که داشتند خیلی موثر بود. در واقع جبهه مقابل کمکهای تسلیحاتی و مالی کشورهای غربی، به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی و همچنین کشورهای مرتجع منطقه را داشتند، یک جهانی بسیج شده بودند و این گروههای تروریستی را حمایت میکردند؛ اما در این طرف جبهه گروههای مقاومت قرار داشتند که داشته هایشان انگیزههای الهی و اراده قوی بود نه تسلیحات سنگین.
بدون تردید با خون شهید سلیمانی جبهه مقاومت تقویت خواهد شد و منطقه از گروههای تروریستی و جنایتکاران پاک خواهد شد و همان طور که مقام معظم رهبری وعده انتقام سخت دادند، این کار انجام خواهد شد و این هم به این معنا نیست که فقط ایران انتقام ایشان را خواهد گرفت؛ بلکه به دلیل محبوبیتی که جبهه مقاومت و سردار سلیمانی دارد، سراسر منطقه و حتی خارج از منطقه انتقام خواهند گرفت. و قطعا آمریکا و رژیم صهیونیستی از این ترور سودی نمیبرند وچون جبهه مقاومت در سطح منطقه نهادینه شده و امروز به عنوان یک بازیگر موثر در مقابل بیگانگان نقش ایفا میکند و حتما با رفتن سردار سلیمانی شاهد تقویت جبهه مقاومت خواهیم بود.
فرماندهی سردار سلیمانی بر قلبها سردار اسماعیل کوثری، جانشین قرارگاه ثارالله سپاه خاطرنشان کرد: برای شهادت لحظه شماری میکرد و ایشان یک انسان چند بعدی در زندگی و رفتار و اعمالشان بودند، ایشان نه تنها یک فرمانده با اسم و رسم بود؛ بلکه به معنای کامل کلمه یک انسان با اخلاق بود که با اخلاق و رفتارش چنان نیروها را جذب و دلها را به هم نزدیک میکرد که باید بگوییم قلبها را تسخیر میکرد و همین مسئله باعث موفقیت طرحها و عملیاتها میشد.
سردار سلیمانی فقط بعد نظامی کارکنان را در نظر نمیگرفت؛ بلکه آسایش و معیشت پرسنل هم برایش خیلی مهم بود و در جهت کسب علم نیز تلاش میکرد، او شخصیتی چند بعدی داشت و برای همین هم در همه کارها موفق بود.
وی عنوان کرد: ما هم در عملیاتها با هم بودیم و هم غیر آن، چه در دوران دفاع مقدس در عملیات کربلای ۵، والفجر ۸ و دیگر عملیاتها و چه روزهای آخر جنگ. ایشان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بودند و من هم خادم لشکر ۲۷ محمد رسولالله صلی الله علیه و آله بودم. آخرین جایی که با هم بودیم زمانی بود به طور اتفاقی ایشان را دیدم؛ من برای یادواره شهدای کرمان میرفتم و ایشان هم داشتند میرفتند کرمان برای صله رحم. وقتی از هواپیما پیاده شدیم، سردار با همه رانندهها سلام و روبوسی کرد و این رفتارها بود که مهر او را وارد دلها میکرد، او در عملیاتها میرفت خط مقدم در کنار رزمندهها قرار میگرفت.
آمریکا قدرت رویارویی با سردار سلیمانی را نداشت کوثری افزود: سردار سلیمانی هر روز با تجربه بیشتری که کسب میکرد تفکرش تکمیل تر میشود؛ اما از ابتدا مدیر و مدبر بود، من از همان ابتدا یک نبوغ خاصی را میدیدم، او در سن حدود ۲۴ سالگی فرمانده لشکر شد و با همین سن و سال کم در مقابل دنیا ایستاد، او از همان زمان مصمم، محکم و باصلابت راه امام را ادامه داد. موفقیت هایش از همان زمان نشان داده شد و بعد دوران دفاع مقدس و فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله وارد منطقه جنوب شرق شد زمانی کهاشرار و قاچاقچیان بزرگ ناامنی ایجاد کرده بودند، فرماندهی خود را ادامه داد و کار را مدیریت کرد، او در واقع بر قلبها مدیریت میکرد، آنچنان بود که وقتی دستوری یا ماموریتی به نیروهای زیر مجموعهاش میداد، مطمئن بود که آن کار را انجام میدهند. آن زمانی هم که فرماندهی قدس به وی واگذار شد، یکی پس از دیگری موفقیتها را پشت سر گذاشت و زمانی که بحث داعش پیش آمد فراتراز محدوده جغرافیایی کشور خودمان کار کرد، بسیج کشورهای مختلف را باهم متحد کرد و درنهایت در برابر جنایتهایی که اینها میخواستند انجام دهند ایستادگی کرد و با حضور بسیار بهموقع خودش در بین رزمندگان و فرماندهان جوان آنچنان عمل کرد که باعث شد داعشی که تا ۳۵ کیلومتری مرز ما آمده بود و میخواست از عراق وارد کشور شود را به عقب براند و بلایی بر سر آنها بیاورد که شکست را بپذیرند همین شکستهای پیدرپی بر پیکره استکبار باعث شد آنها عصبانی شوند و به هر نحوی هست محور کار را به زمین بزنند؛ ولی ق
طعا بدانند اینها مانند دزدانی که شب هنگام به گردانهای دیگر شبیخون میزنند و غارت میکنند اقدام کردند وگرنه رو در رو نمیتوانستند با حاج قاسم کاری از پیش ببرند و در نهایت باید بدانند که از کرده خودشان پشیمان خواهند شد.
سردار سلیمانی یک استثناء بود پرویز فتاح ریاست بنیاد مستضعفان گفت: فرماندهان نظامی در دنیا کمتر مقبول میافتند؛ اما سردار سلیمانی در این دنیا یک استثنا بود، او به محبوبترین فرمانده در دنیا و منطقه تبدیل شد و این به نظامیگری ایشان برنمیگردد، بلکه به اخلاق و منش، ایمان و صفای باطنی ایشان برمیگردد، اخلاق مومنانه سردار بود که او را عرشی کرد، او خودش را خاضعانه سرباز ولایت معرفی کرد و همیشه در این مسیر حرکت کرد، او فراقومی و فراجناحی عمل کرد. الان اهل سنت و همه مذاهب او را دوست دارند و همه جناحها نسبت به او متفقالقول هستند و برای همین است که همه ایران و منطقه به احترام ایشان عزادار هستند و ایشان را تکریم میکنند. سردار برای ما و رهبری افتخار هستند، چرا که رهبر در دامنشان چنین بزرگ مردی را پرورش دادهاند.
آزادی قدس ثمره خون حاج قاسم حجتالاسلام حسینی یکی از نیروهای سپاه قدس پس از خواندن روضه کربلا با دلی پردرد گفت: خبر شهادت سردار سلیمانی در دنیا پخش شد و ولولهای در دنیا ایجاد شد و همه با صدایگریان این ضایعه دردناک را تسلیت گفتند. ما باید یقین داشته باشیم ثمره خون مطهر حاج قاسم سلیمانی انشاالله این خواهد بود که در آینده نزدیک حرمین شریفین را از دست رژیم غاصب و خائن آلسعود آزاد کنیم. سردار با نگاه حکمتآلود آینده را میدی
محمدحسین صفار هرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز خاطرنشان کرد: شخصیت استثنایی سردار سلیمانی در قالب کلمات نمیگنجد، ایشان کسی بود که در تکلیف و مسئولیت شناسی ذوب شده بود و عهد الهی را آنطور که شناخته بود عمل میکرد و چنین شخصیتی را به راحتی نمیتوان یافت. ایشان از کسانی است که بعد از شهادتش بیشتر شناخته خواهد شد و ملک سلیمانی او تازه حالا فتح خواهد شد و فتوحاتی در پیش دارد.
وی افزود: زمانی که من از شورای امنیت ملی آمدم بیرون، ایشان میخواست برود داخل، بعد از وزارتم و سالهایی بود که تازه مسائل مربوط به بیداری اسلامی شروع شده بود و آنچه در یمن میگذشت با سرکوب مواجه شده بود و جلوه نگرانکنندهای داشت، من به ایشان گفتم: «سردار همه جا خوب است و نگرانی سمت یمن است» ایشان گفت: «اتفاقا بهترین جا همان یمن است.» یعنی دقیقا زمانی که هیچ کس نمیدانست یمن چه خواهد شد ایشان با نگاه حکمتآلود آینده را میدید و همان شد که ایشان میگفت.
سردار سلیمانی خودش را سرباز ولایت میدانست حجتالاسلام صدیقی امام جمعه موقت تهران در رابطه با سردار دلها گفت: سردار سلیمانی مرد خدا بود، وقف جبهه بود و برای سرافرازی جبهه مقاومت علمدار بیبدیل بود، لذا هم خودش مقاوم بود هم مقاومت ساز بود، هم جبهه مقاومت را توسعه داد و هم عرصههای مقاومت را به هم پیوست. یک قدرت جدیدی در منطقه علیه آمریکا درست کرد. با همه این امتیازات، عاشق ولایت بود، عبد خدا بود، مطیع رهبری بود. او خودش را به عنوان سپهبد و سردار نمیشناخت بلکه به عنوان سرباز ولایت میشناخت.
الی یوم القیامه باید با آمریکاییها بجنگیم حاج حسین سازور مداح اهل بیت ذاکر امام حسین علیهالسلام بعد از ذکر مصائب اهل بیت در رابطه با حاج قاسم سلیمانی گفت: خشم مومن به کافر منقطع نیست، دشمنی ما نسبت به کفار منقطع نیست، این نیست که آنها چیزی به ما بگویند و ما ساکت شویم یا اینکه آنها کسی را از ما بگیرند و ما هم کسی را از آنها بکشیم و بعد بگوییم تمام شد و بنشینیم، دشمنی ما نسبت به کفار و آمریکا و اسرائیل ممتد است، چون عاشورا به ما دستور داد و گفت «سلم لمن سالمکم، حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه.» الی یوم القیامه باید با آمریکاییها بجنگیم، ما تا قیامت باید نسبت به دشمنان حضرت زهرا سلامالله علیها بغض داشته باشیم. آمریکا تابع دشمنان حضرت زهرا سلامالله علیها هستند. در روایت داریم حضرت مهدی علیهالسلام که ظهور میکند از قتله کربلا و تابعین آن بیمحابا میکشد، به حضرت میگویند کافی نیست؟ حضرت کفش امام حسین علیهالسلام را میآورد و میگوید به خدا قسم بیاحترامی که به بند کفش جدم شده، هنوز جبران نشده.
حاج قاسم خودش بود؛ اما چهرههایی میآیند که جای او را پر کنند سردار سعید قاسمی فعال فرهنگی و جهادی تصریح کرد: حاج قاسم به معنای واقعی فرزند انقلاب و امام بود با تمام پارامترهایی که امام از سرباز واقعی انتظار دارد. ایشان چه در مقطع ۱۰ سال دفاع مقدس، چه دهه دوم، چه دهه سوم و در دهه چهارم که بسیار خوش درخشید؛ یعنی شاید بیش از یک دهه فرماندهی نیروی قدس را داشت و یکی از کارآمدترین نیروهای ما بود. در واقع اجرای نهضت جهانی اسلام و اتحاد سربازگیری از جهان اسلام و آوردن آنها در یک میدان به معنای یک قدرت فیزیکی کار حاج قاسم بود که کار بسیار بزرگی بود و این عمل عملی بود که حاج قاسم با جان و دل انجام داد، یک کار شدنی اتفاق افتاد و دشمن همینطور در صدد این بود که این اتفاق را یک جایی جمع کند؛ ولی خدا خواست و نشد و اجر حاج قاسم هم چیزی کمتر از شهادت نبود، صحنههایی که او پاگذاشت صحنههایی بود که در هرکدامش چندین و چند شهید دادیم و او سالم ماند و خدا خواست در این شرایط این اتفاق افتاد.
وی افزود: ما در مورد شهید بهشتی میگفتیم: «آمریکا در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه» جای اینها به نوعی پر میشود؛ ولی هرکسی خودش است، قاسم خودش است و شاید لنگهاش را با این ویژگی نداشته باشیم، همت خودش است، آوینی خودش است. ان شاءالله چهرههایی میآیند و صحنههای دیگر انقلاب که جایش خالی است را پر میکنند و ما امیدواریم در گام دوم چهرههایی بیایند را که جای قاسم را پر کنند.
آخرین دیدار ما با حاج قاسم در رحلت پدر وحید حقانیان بود که در گوشی گفت: «هنوز شما ماندی!» من هم گفتم: «حاجی شما هم موندی؛ ولی من میدونم شما زودتر پرواز میکنید.» و یک روبوسی گرمی و خداحافظی کردیم.
حاج قاسم روح تازهای به انقلاب بخشید محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: امام در شهادت آیتالله مطهری گفتند بکشید مارا ما زنده میشویم. واقعیت این است که انقلاب مانند درختی است که نیاز به آب دارد، این درخت انقلاب از ابتدا تا الان با آب اخلاص و صداقت و فداکاری که از خون شهدای ما جوشیده سرپای خودش ایستاده و روز به روز رشد کرده. این انقلاب مجددا یک آب حیات و جان و روح تازه میخواست که قاسم شد روح انقلاب و خون جوشان انقلاب و انقلاب ما جان تازهای گرفت. این جنایت اولین جنایت آمریکاییها نیست و آمریکا امروز در راس ناامنی تروریسم قرار دارد و مجاهدی را به شهادت رسانده است که با تمام وجود در برابر بدترین و شرورترین تروریستهای عالم قیام کرد و کمک زیادی به آزادی سرزمینهای عراق، سوریه و لبنان از دست تروریستها کرد؛ اما در اثر شهادت سردار سلیمانی نه تنها در ایران؛ بلکه در سراسر جهان یک بیداری و نهضت جدیدی به وجود آمد، که این مسئله چند دلیل دارد؛ یکی اینکه این حادثهای که آمریکاییها درست کردند تجاوز به دو حاکمیت است، یک حاکمیت دولت عراق و دیگری جمهوری اسلامی. یعنی آمریکاییهای نامشروع، بدون داشتن حق قانونی و بینالمللی آمدند در داخل کشور دیگری سرداران و مسئولان رسمی که سیاستمدار و دولتمرد هستند و متعلق به دو ملت و دولت هستند را به شهادت رساندند. هیچ مقررات بینالمللی این کار آمریکا را توجیه نمیکند. بنابراین هم ملت عراق سوگوارند، آسیب دیدند و به حریم و حاکمیتشان تجاوز شده و استقلالشان زیر پا گذاشته شده و هم ملت و دولت و کشور و انقلاب ایران. این موضوع هم به این سادگی نمیماند و مردم عراق و منطقه به جوش میآیند.
ما تنها نیستیم و لبنانیها، عراقیها، مردم سوریه و یمن انتقام خون حاج قاسم را خواهند گرفت وی افزود: دلیل دوم اینکه قاسم فقط متعلق به مردم ایران نبوده، امروز مردم سوریه، عراق، لبنان و یمن عزادارند. همین الان عبدالملک حوثی اعلامیه داده ما خودمان انتقام خون قاسم را میگیریم. الان تنها ما نیستیم، انتقام قاسم گرفته خواهد شد. اصلا شک نکنید لبنانیها، عراقیها، مردم سوریه و یمن انتقام خون حاج قاسم را خواهند گرفت. آمریکاییها دست به آتش بازی جدیدی زدند که از بنبستی که با دستهای خودشان ساختهاند بیرون بیایند و مطمئن باشند در باتلاق خودساخته بزرگی فروخواهند رفت و به این سادگی از آن بیرون نخواهند آمد، او یک سیلی زده ولی دهها سیلی او خواهد خورد؛ چون امروز خیلی از مردم منطقه نسبت به حاج قاسم احساس دِین دارند، میگویند او ما را از دست تروریستها نجات داد، تروریستهایی که زن و بچهها را جلوی مردان و مردها را جلوی زنها و بچههایشان میکشتند. امروز مردم منطقه نسبت به قاسم سلیمانی و ملت و انقلاب ایران احساس تعلق دارند، این هم یک دلیل دیگری است که شهادت قاسم تنها یک موج داخلی نیست و در خود منطقه بازتاب پیدا میکند و یک بیداری جدیدی در جهان اسلام بوجود میآید. تا آمریکا را از منطقه دور نکنیم آرامش به منطقه بازنمیگردد رضایی تصریح کرد: حادثه حادثه بزرگی است و مطمئن باشید که آبیاری درخت پربرکت انقلاب اسلامی به دست سرباز وفادار ولایت قاسم سلیمانی صورت گرفت و مطمئن باشید برادران ایشان در سپاه این مسیر را ادامه میدهند. ایشان خودش فکر همه چیز را کرده بود و ماهها و سالها منتظر شهادت بود؛ طوری ایشان جبهه مقاومت را درست کرد که جبهه مقاومت ادامه پیدا میکند و شدیدتر هم میشود و تقویت میشود. شما اراده رهبر عزیزمان را ملاحظه کردید که نیروی قدس با همان برنامه کارش را ادامه خواهد داد و کار قاسم نمیتواند به نتیجه نهایی نرسد. وی تاکید کرد: تا ما آمریکا را از منطقه دور نکنیم آرامش و امنیت به منطقه بر نمیگردد. آمریکا و اسرائیل ریشه ناامنیهای منطقه هستند علت اختلاف عربستان با ما، درگیری عربستان با قطر، تمام اختلافات و ناامنیها در منطقه زیر سر آمریکاست؛ بنابراین نهضت سلیمانیها ادامه پیدا میکند تا ان شاءالله کل آمریکا از منطقه بیرون برود و جهان اسلام بدون اینکه آقا بالاسری داشته باشد متحد باشند و خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند.
حاج قاسم انقلاب را در فرای مرزها توسعه داد حسن رستگارپناه رئیسمرکز تحقیقات امنیت ملی پایدار در ستاد کل نیروهای مسلح اظهار کرد: حاج قاسم سلیمانی چند ویژگی مهم داشت؛ صدق نیت، صفا و صمیمیت، سخت کوشی و تلاش مستمر در راه امنیت، او یکی از نیروهای وفادار به انقلاب بود که در انقلاب متولد شد، با انقلاب رشد کرد و با امام و در فرهنگ و مکتب او به بالندگی خودش رسید و در ادامه مسیر امام در چند دهه گذشته در جهان اسلام اقداماتی را انجام داد که با رفتار، گفتار و صدق نیت و سلامت نفسی که داشت اثرات انقلاب اسلامی را در فرای مرزها توسعه داد. آنچه که مسلم است اثرات خون شهید، جهان اسلام را به تحرک و بالندگی بیشتر میرساند و دشمنان اسلام مطمئن باشند که ضربه سهمگینی را در تقابل با این حادثه خواهند خورد و فرهنگی که قاسم سلیمانی از لحاظ مقاومت، ایستادگی و صبوری در جهان اسلام نشان داد رشد پیدا میکند و اثرات بسیار زیادی خواهد داشت.
او در طول هشت سال دفاع مقدس لحظهای خستگی به خود راه نداد و با مجاهدتهای شبانهروزی خود شرایط جدیدی را برای انقلاب به وجود آورد و امروز در جبهه مقاومت، جبهه جدیدی را باز کرد، این فرهنگ قطعا رو به بالندگی بیشتر است و اثرات خود را در جهان اسلام خواهد گذاشت.
حاج قاسم مقاومت را به صورت «بنیان مرصوص» بنا کرد حجتالاسلام داوود صمدی آملی از شاگردان عرفانی آیتالله علامه حسنزاده آملی در رابطه با سردار سلیمانی گفت: حاج قاسم به حقیقت از مصادیق بارز اسم شریف منتظر بودند که خداوند این توفیق سنگین را به ایشان عطا فرمود که هم بتوانند ۸ سال دفاع مقدس را به آن خوبی پیش ببرند و بعد هم حفظ شوند و بیایند خط مقاومت را بنیان مرصوصی بنا کنند. در جریان ۲۲ روزه کانال ماهی در کربلای ۵ یک صحنه سخت و دشواری رخ داده بود که شاید بتوان گفت در طول تاریخ جنگهای صدر اسلام تا صفین هم شبیه آن رخ نداده و حاج قاسم با دوستان توانستند در آن مقاومت کنند.
حاج قاسم غرق در عشق رهبر بود حجتالاسلام صمدی آملی در حالی که بغض خود را فرو میخورد اظهار داشت: لباس شهادت را بر تن این سردار اسلام تبریک میگویم؛ اما از صبح به یاد یک صحنه کربلا میافتم، آنجا که امام حسین ابالفضل علیهماالسلام را از دست داده بود و دشمن لبخند میزد و صدای خوشحالی در گروه دشمن بلند شد… امیدواریم خداوند انتقام او را بگیرد. حاج قاسم غرق در مقام معظم رهبری بود و از خدا میخواهیم این لبخندی که بر لب دشمن نشست به حق اباالفضل علیهالسلام به عزا تبدیل شود و دست غیبی الهی به کمک رهبر عزیز ما بیاید و اردوی دشمن در یک ماتم عظیمی فرو برود که به هر حال این عَلَم سنگین حاج قاسم که بر دل مشتاقان نشست تسکین پیدا کند.
یکبار رفتم به منطقه تل رفعت، قانع نشدم و مستقیم رفتم خط مقدم، عملیات آن روز به اتمام رسیده بود و بچهها به نزدیکی شهر تل رفعت رسیده بودند و حاجی هم شنیده بود که من رفته ام آنجا، به یکی از فرماندهها گفته بود چرا گذاشتی او برود خط، او هم گفته بود: «همان طور که تو را نمیتوانیم کنترل کنیم و هر جایی دلت میخواهد میروی.» او در عمق معرکهها میرفت و همان سیره جنگ را در اینجا هم پیاده کرده بود، بعضی از دوستان رزمنده میگفتند گاهی میرفتیم و میدیدیم حاجی جلوتر از ما در خط مقدم داعش قرار گرفته.
سردار سلیمانی یک استراتژیست بینظیر سرلشکر سید محمد حجازی معاون ستاد کل نیروهای مسلح درباره شخصیت سردار سلیمانی گفت: سردار سلیمانی یک نظامی خارق العاده بود که از نظر افکار استراتژیک و طرحهای راهبردی واقعا بینظیر بود، چندبار آمریکاییها را در جبهه مقاومت به شکست کشاند، داعش را در عراق و سوره به شکست کشاند، اسرائیل را در لبنان به شکست کشاند. این چهره چهرهای بود که هم در جنگهای منظم و هم نامنظم و هم در جنگ با نیروهای تکفیری داعشی و هم در جنگهای اطلاعاتی و پیچیده، از تبحر و مهارت خاصی برخوردار بود، یک شخصیت بینظیر بود، و از آن طرف به شدت مهربان و رقیق القلب و با همه خانواده شهدا و رزمندگان و کسانی که در جبهه بودند یک رفتار بسیار متواضعانه و خالصانه و خاکی داشت، طوری که اصلا تصور نمیکردید این همان قاسم سلیمانی است که اسمش آمریکا را به لرزه میاندازد.
یادتان است اوباما گفت این دشمنی است که من برای او احترام قائل هستم. او یک استراتژیست و شخصیت بینظیر است که اسرائیلیها بارها به آن اذعان داشته اند؛ بنابراین این دو وجه مهربانانه، عاطفی، اخلاقی، متواضعانه، بیادعا و خاکی و از طرفی دیگر صلابت، ابهت، نترسی شجاعت بینظیری داشت. بسیار به ایشان سفارش میکردند که حاجی مراقب باش ممکن است بخواهند شما را بزنند و او میگفت: «ما کارهای نیستیم و همه کارها را خدا انجام میدهد، ما اینجا نقشی را بازی میکنیم، وظیفه ما این است که چند روزی ایفای نقش بکنیم و برویم، همه این جبهه را خدا دارد اداره میکند و من هیچ کاره هستم.» همین دو روز پیش همین کلمه را شنیدم که برادری گفت حاجی مراقب باش درباره شما زیاد حرف میزنند گفت: «ما هیچ ارزشی نداریم، آنچه که مهم است این است که خدا دارد این جبهه را اداره میکند و ما جز ابزاری برای اراده الهی چیز دیگری نیستیم.»
وی تصریح کرد: سردار این روزها و ماههای اخیر بسیار آرامتر بود و چهره نورانیتر و صمیمیتری داشت، همین چند روز پیش از او پرسیدم حاجی وضع عراق شما را خسته کرده است؟ گفتند: «ابدا خسته نکرده، خیلی راضی و راحت هستم، من بسیار خوشبین هستم، ان شاءالله عراق به جاهای خوبی میرسد، ملت عراق بیدار است، این چیزی که به عنوان ملت عراق در رسانهها منعکس میکنند، به عنوان ضدیت با ایران و ایرانیان میگویند، دروغ است. من ملت عراق را میشناسم، آن کسی که جزو ملت عراق است همراه با جمهوری اسلامی خط مقاومت و مخالفاشغال کشورشان هستند و سرتا پا و با اعتقاد حاضرند با آمریکا بجنگند.» به آینده عراق، سوریه و لبنان بسیار امیدوار بودند و من فکر میکنم که انشاءالله خون این شهید عزیز منشا یک تحولات مثبت در جبهه مقاومت خواهد شد.
سرلشکر حجازی خاطرنشان کرد: ایشان نسبت به همه رزمندگان اعم از فاطمیون و حیدریون مهربان بودند و همه را مانند فرزندان خود میدانست. امروز یکی از برادران نقل میکرد که من با چشم خود دیدم که بر دست یک رزمنده نوجوان افغانی بوسه زد. این ساده نیست که یک شخصیت به این بزرگی و عظیمی خم شود و دست یک رزمنده افغانی را ببوسد. بسیاری از رزمندههای افغانی، عراقی، لبنانی و سوری او را میشناختند و با او روابط عاطفی داشتند. حاج قاسم اینطور نبودند که فقط با روسا و فرماندهان عالیرتبه کارکند، خیر. او با بدنه جبهه مقاومت در تماس مستمر و دائم بود؛ کما اینکه با خانوادهها و فرزندان شهدا تک تک در ارتباط بود. گاهی وقتی در ماشین مینشستند از جایی به جایی برود از همین فرصت کوتاه استفاده میکرد چند تلفن میزد و با فرزندان شهدا احوالپرسی میکرد، حالشان را میپرسید و کارشان را پیگیری میکرد و میگفت: «باید از این فرصت استفاده کنم، کاری که ندارم.» بیشتر مشکلات خانواده شهدا را میدانست و پیگیری میکرد؛ مادر فلان شهید مشکل قند دارد، خانواده فلان شهید مشکل مالی دارد، فرزند فلان شهید مشکل تحصیل دارد. حقیقتا هم برای خانوادههای شهدای ما و هم برای جبهه دیگران پیگیری میکرد. من دیدم فرزندان شهدای جبهه مقاومت، نه تنها ایرانیان، که از دیگر کشورها را که او را پدر خود میدانستند و امروز یکبار دیگر پدر از دست دادند.
کلام آخر کلام آخر نه کلامی برای پایان، که کلامی برای آغاز است، آغاز راه، از شهادت بزرگمردی که تاریخ کمتر نمونه آن را به خود دیده، به قول سردار قاسمی، جای سردار سلیمانی خالی نمیماند، اما حاج قاسم، حاج قاسم بود. امروز آغاز سردار سلیمانی است، آغاز نزدیکترین راه برای نابودی اسرائیل غاصب، آغاز نزدیکترین راه برای رسیدن به ظهور مولا، چقدر عطر شهادت حاج قاسم به بوی پیراهن یوسف میماند. امروز تروریسم و دنیای استکبار بزرگترین سد خود را شکست؛ اما نمیدانست پشت این سد نابودی، انتظارش را میکشد، امروز جهانی در آسمانی شدن سردار قیام کرده و و این سیل خروشان تا قیام حضرتش پیش خواهد رفت، انشاءالله.