واکنش «شاه‌میری» به هدیه شاه پهلوی

به گزارش مشرق، آدرس سر راست است. در کوچه پس کوچه‌های دروازه شمیران خیابان شهیدان کفایی امانی کوچه‌ای فرعی قرار دارد که به نام شهید اکبر شاه‌میری نامگذاری شده است. همین پلاکاردهای آبی کوچه‌ها که به نام شهداست، می‌شوند سنگ نشان، می‌شوند تلنگر، تا راه گم نشود.

اینجا مادر دلش پر از خاطرات اکبر است و پدر تهی از خاطرات. مادری که مشتاقانه و پرشور از خاطرات شهید ۱۹ ساله‌اش می‌گوید و پدری که رنج دوران، این روزها برایش فراموشی به جا گذاشته است. روایت زیر حاصل گفت‌وگوی خادمین شهدا ـ فدک در مصاحبه با مادر شهید شاه‌میری است.

«فاطمه کبری افراخته» اصالتاً قمی است. در ۱۱ سالگی با فضل‌الله شاهمیری ازدواج کرد. ۱۴ ساله بود که خدا، اکبر را به آن‌ها داد، سال ۱۳۴۱. مادر و فرزند اختلاف سنی کمی داشتند. با هم بزرگ شدند و به خاطر شباهت زیادشان خیلی‌ها فکر می‌کردند خواهر و برادر هستند. بعد از اکبر، یک پسر و دختر دیگر هم به دنیا آمدند. مستاجر بودند و وضع مالی متوسطی داشتند، اما زندگی‌شان رو به راه بود. مادر تعریف می‌کند: «خانه‌مان حیاطی داشت که مشرف به خانه روبرو بود. اکبر هفت ساله بود، به من می‌گفت که وقتی میروی حیاط چادر سرت کن مادر. ممکن است کسی تو را ببیند. به شوخی می‌گفتم اگر نخواهم چادر سر کنم چه کار می‌کنی؟ یک چادر دستش می‌گرفت و می‌گفت تا وقتی این چادر را سرت نکنی اجازه نمی‌دهم بروی حیاط.»

****

اولین دبیرستان بود که انقلاب شد. خانواده شاه‌میری روزهایی را پشت سر می‌گذاشت اکبر در خانه پابند نمی‌شد. روز ۱۷ شهریور لباس سفید پوشید و بیرون رفت. پدرش از اداره زنگ زد و خبر داد که امروز به تظاهرکنندگان تیراندازی می‌کنند. فاطمه خانم مضطرب شد. چادر سر کرد و کوچه به کوچه دنبال اکبر گشت، اما اثری از او نیافت. در خانه‌های کوچه‌های حوالی میدان ژاله به روی مبارزان باز و هر خانه پر از مجروح بود. مادر بین آن همه جوان تیرخورده دنبال چهره آشنایی می‌گشت. تمام روزهای انقلاب اکبر هم مثل همه جوان‌های پر شر و شور محله بی‌قرار بود. می‌رفت تظاهرات و در مسجد زیر جانمازهای مردم اعلامیه‌های امام (ره) را می‌گذاشت. خانم افراخته تعریف می‌کند: «از طرف اداره بشقاب نفیسی به حاج آقا هدیه داده بودند که بخشی از آن تصویر شاه بود. اکبر از مدرسه که آمد بشقاب را شکست. الگوی اکبر دایی‌اش بود. دوران انقلاب اعلامیه چاپ می‌کردند و دستگاه چاپشان را زیر شیروانی منزل ما پنهان کرده بودند. پدرش مدام می‌گفت که بابا جان! این کارها چیست که می‌کنی؟ همسرم آن روزها کارمند مخابرات بود و شغل دولتی داشت. واقعیتش از شاه می‌ترسیدیم. کلانتری ۹ را هم که گرفتند با دایی‌اش با هم بودند.»

***

جنگ که آغاز شد به رسم همه نوجوان‌های دهه ۴۰ در شناسنامه‌اش دست برد. ۴۵ روزی آموزش نظامی دیده و به جبهه اعزام شد. مادر تعریف می‌کند: «در جبهه به دیدنش رفتیم، از او خواستم برگردد و درسش را بخواند و جنگ را بگذارد برای بعد. بالاخره هر مادری دلش می‌خواهد به تحصیل فرزندش لطمه نخورد. اکبر با اشاره کسی را نشانم داد و گفت که مادر جان اگر من دبیرستانی هستم این رفیقم دانشجوست. می‌بینی که اینجاست. رفیقش علیرضا موحددانش بود، بالاخره راضی شدم و گفتم باشد، هر کار می‌خواهی بکن. وقتی مرخصی می‌آمد رفیق صمیمی‌اش همان علیرضا بود. به خانه ما هم رفت و آمد داشت.»

***

اوایل سال ۶۰ اکبر با دختر عمویش عقد کرد، اما قول و قراری با خدا داشت. گفته بود تا به عهدم عمل نکنم، زنم را به خانه نمی‌برم و قول و قرارش این بود که یک سالی را در جبهه بماند. مادر می‌گوید: «اکبر گفت این بار که بروم دفعه آخر من است لابلای خاطراتش برای ما تعریف می‌کرد که شهیدی را از منطقه آوردند که تکه‌های پیکرش را از روی درخت جمع کرده بودند. مدام تاکید داشت اگر من شهید شدم و جنازه‌ای نداشتم اصرار نداشته باشید که پیدایم کنید.» مادر، اما دلمشغولی‌های دیگری هم دارد. پسر بعدی اصغر متولد سال ۴۶ دنبال برادر عازم جبهه شد، اما مدت‌هاست از او خبری نیست. شواهدی وجود دارد که جزو اسرا باشد. دختر خانواده هم به تازگی عقد کرده است. همسر او هم ارتشی است و در جبهه خدمت می‌کند، این روزها برای مادر سراسر امتحان است. اکبر ۲۰ شهریور سال ۶۰ روی ارتفاعات بازی‌دراز به شهادت رسید. خانم افراخته با اشاره به آن لحظه‌ها که برای بسیاری از مادران ایرانی آبستن امتحاناتی درباره عزیزانشان بود، ادامه می‌دهد:‌

«موقع شهادت اکبر، برادرزاده حسین همراهش بود. منتظر بودیم از منطقه برگردد و از لحظه شهادت اکبر بگوید، از ثانیه‌های آخر که با اکبر بود. می‌گفت بالای ارتفاعات بازی‌دراز بودیم اکبر پایش زخمی شد، اما حالش خوب بود. دو رزمنده دیگر مجروح بودند و حال مساعدی نداشتند، آن‌ها را به اکبر سپردم و رفتم برای ایشان آب بیاورم. وقتی برگشتم اکبر گریه می‌کرد. گفت حسین این دو تا که شهید شدند، من تکیه دادم به درخت و خوابم برد. خواب دیدم آقایی آمد و به همه ما یک لیوان شربت داد. این‌ها که رفتند دعا کن من هم امروز رفتنی باشم. همان روز بالای ارتفاعات خمپاره به سر اکبر اصابت کرد و به شهادت رسید.»

***

پیکر اکبر سه سال در منطقه ماند، تا آبان سال ۶۳ که در قطعه ۲۷ بهشت زهرا قراری دوباره گرفت. مادر می‌گوید: «در مراسم سومین سالگرد اکبر، یکی از دوستانش خبر داد که پیکر اکبر پیدا شده است. یک انگشتر به ما نشان داد و گفت این انگشتری است که از دستش جدا کردم. من برداشتمش راضی باشید. وقتی آمد فقط استخوان بود. سر هم نداشت. گفتند سرش جدا شده.»

***

اکبر شهید شد، پایان امتحان‌های مادر نبود. خانم افراخته روزهایی را از سر گذرانده که تلفن در خانه نبود و با هر تماسی به کاسب‌های محل، از جا می‌پرید و پابرهنه خود را به تلفن می‌رساند تا بلکه خبری از گمشده اش بگیرد. اصغر ۲۱ ساله بود که اسیر شد و در سری دوم مبادله به آغوش مادر و خانواده بازگشت. خانم افراخته با یادآوری شرایط سخت روزهای جنگ و تاکید بر اینکه مردم آن روزها بیشتر شکرگزار بودند می‌گوید: «ما زمان شاه را درک کردیم و اکنون هم در این جامعه زندگی می‌کنیم. شرایط بهتر از قبل است، اما آن روزها مردم شکرگزارتر بودند. دخترم آن روزها سه تا بچه پشت سر هم داشت. همسرش هم مداوم در جبهه بود. نه وسیله نقلیه‌ای بود و نه گوشی همراه و امکاناتی. اگر کسی همسرش در جبهه بود و بچه مریض داشت یا حادثه‌ای پیش می‌آمد، باید از اهالی محله کمک می‌خواست. مردم هم دریغ نمی‌کردند. آن زمان گروه‌های انصارالمجاهدین بودند که به خانواده‌های رزمنده‌ها کمک می‌کردند. حالا در وفور نعمتیم، اما باز مردم ناراضی اند. با خودم می‌گویم آن روزها چرا این همه نق نمی‌زدیم؟ بی‌حجابی‌ها و مسائل دیگری هست که این روزها دل همه مخصوصا خانواده‌هایی را که برای امنیت کشور جوان از دست داده‌اند، به درد می‌آورد.»

بخشی از وصیت‌نامه شهید اکبر شاه‌میری

«با درود به تمام شهیدان راه حق و آزادی، اسلام و امام زمان‌مان مهدی (عج) و مجاهد نستوه امام خمینی. آری اینان مبارزان اسلام هستند. اینان کسانی هستند که می‌خواهند به جهان نوید پیروزی مستضعفین را بر مستکبرین بدهند.

پدر، مادر، همسر، خواهر، برادران و دوستانم!

چند روز دیگر به امید خدا می‌خواهیم عملیات وسیعی انجام دهیم. خودم را به خدا سپرده‌ام و از خدا می‌خواهم که اگر با خون من حقیر، خدمتی را برای اسلام می‌توانم انجام دهم، مرا به درجه شهادت برسان که در جنگ اسلام با کفر امام می‌فرماید اگر کشته شوید پیروزید و اگر بکشید باز هم پیروز. انسانیت در عمل کردن است نه شعار دادن.

پدر و مادر عزیزم! از شما می‌خواهم بر اعتقاد و ایمانی که به امام دارید پایدار باشید می‌دانم این نامه موقعی به دست شما می‌رسد که به شهادت رسیده‌ام. این را بدانید که شهادت سعادتی است که نصیب هر کسی نمی‌شود.

همسرم! برای شما آرزوی موفقیت دارم. هر چند کمی از زندگی خود را با شما بودم و امیدوارم برای شما خاطره بدی از خود به جا نگذاشته باشم. امیدوارم که شما از من راضی بوده باشید و خدا هم از شما راضی باشد. شهادت سعادتی است که نصیب هر کسی نمی‌شود. ان الله مع الصابرین، خداوند به شما صبر بدهد. بدانید که اسلام پیروز است.»

منبع: دفاع پرس منبع خبر

واکنش «شاه‌میری» به هدیه شاه پهلوی بیشتر بخوانید »

فشار صنایع روی دانشگاه‌ها برای رفع مشکلات

علمی و دانشگاهی / علم و فن آوری ایران ۰۰:۰۶ – ۱۳۹۹/۱/۱۱ http://fna.ir/dflcqe ۰ فشار صنایع روی دانشگاه‌ها برای رفع مشکلات

رئیس اتحادیه دانشگاه غیرانتفاعی کشور گفت:‌ عدم ارتباط دانشگاه و صنعت مشکل دیرینه‌ای است که مربوط به زمان حال نمی‌شود و با وجود اینکه فروش نفت در کشور کم شده مشکلات مادی برای دولت بوجود آورده و صنایع فشار زیادی به دانشگاه‌ها وارد می‌کنند تا مشکلات رفع شود.

علی آ‌هون‌منش رئیس اتحادیه دانشگاه غیرانتفاعی کشور در گفت‌وگو با خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس درباره عدم ارتباط صنعت و دانشگاه، اظهار داشت: عدم ارتباط دانشگاه و صنعت مشکل دیرینه‌ای است و مربوط به زمان حال ندارد.

فشار صنایع روی دانشگاه‌ها برای رفع مشکلات

وی افزود: زمانی که درآمدهای دولت خوب بوده و نفت به فروش می‌رفته دولت تکنولوژی را از خارج از کشور خریداری می‌کرده و منتظر به ثمر نشستن تحقیقات نمی‌مانده، در حال حاضر هم که فروش نفت در کشور کم شده و مشکلات مادی برای دولت به وجود آمد صنایع به دانشگاه‌ها فشار وارد می‌کنند تا مشکلات صنایع را برطرف کنند.

رئیس اتحادیه دانشگاه غیرانتفاعی کشور اضافه کرد: یک برنامه‌ریزی بلند مدت و پشتیبانی دائمی نیاز داریم که کاری به درآمدهای دولت نداشته باشد و ارتباط بین صنعت و دانشگاه به صورت ارگانیک برقرار شود و علی‌رغم اینکه دولت از نظر درآمدی وضع خوب و چشمگیری ندارد درآمدها به شدت کاهش پیدا کرده و این ارتباط همچنان فشل مانده است.

انتهای پیام/

دانشگاه منش صنعت نفت اخبار مرتبط

منبع خبر

فشار صنایع روی دانشگاه‌ها برای رفع مشکلات بیشتر بخوانید »

طلاب ایرانی، پرستار سالمندان آمریکایی و اروپایی

خانه طلاب جوان قم با اشاره به وضعیت بغرنج سالمندان در کشورهای اروپایی در نامه‌ای به وزیر امور خارجه کشورمان، اعلام آمادگی کردند از سالمندان کرونایی اروپایی پرستاری کنند. منبع خبر

طلاب ایرانی، پرستار سالمندان آمریکایی و اروپایی بیشتر بخوانید »

کرونا چه بر سر مددجویان کهریزک آورده است؟+ فیلم

اجتماعی / سلامت ۰۰:۰۲ – ۱۳۹۹/۱/۱۱ http://fna.ir/ewhpiy ۰ کرونا چه بر سر مددجویان کهریزک آورده است؟+ فیلم

«بیشتر مددجویانی که در کهریزک کرونا گرفتند،حتی به اندازه خاراندن صورت هم توانایی ندارند. پرستاران به جز مراقبت های خاص بیمار کرونایی آنها را حمام می برند. غذا دهانشان می گذارند. پوشکشان را عوض می کنند. بیشتر آنها زخم بستر دارند و زخم هایشان هر روز ضدعفونی می شود. همین دور روز قبل یکی از پدریارها از شدت خستگی از حال رفت. به خدا کرونا که برود کف پای تک تک پرستاران آسایشگاه را می بوسم. آنها حرفی نمی زنند اما خسته اند.ای کاش طلبه های جهادی و جوانان داوطلب به میدان مبارزه با کرونا در آسایشگاه بیایند.»

گروه اجتماعی خبرگزاری فارس- عطیه اکبری: پای کرونا به آسایشگاه کهریزک؛ بزرگ ترین آسایشگاه سالمندان و معلولان خاورمیانه هم باز شد. رسانه های معاند این خبر را با بزرگ نمایی شرایط بحرانی در کهریزک بازنشر کردند تا به این بهانه از آب گل آلود ماهی بگیرند.

اما در آسایشگاه کهریزک چه خبر است؟ کرونا چه به روز یک هزار و ۷۰۰ سالمند و معلولی آورده که در هفت آسمان یک ستاره هم ندارند. با مسئولان آسایشگاه تماس می گیریم و تقاضای حضور در قرنطینه مددجویان کرونایی را مطرح می کنیم اما پاسخ برای حضور در قرنطینه منفی است.« هیچ کس حق ورود به قرنطینه آسایشگاه کهریزک را ندارد.» این پاسخ مسئولان آسایشگاه است.

گزارش میدانی مجازی از قرنطینه کرونایی های کهریزک

در این شرایط تماس تصویری بهترین گزینه است. با پرستار بخش تماس می گیریم تا ببینیم در قرنطینه پر از حرف و حدیث کهریزک چه می گذرد؟ تماس برقرار می شود و آن طرف خط،«مریم بودش» یکی از پرستاران آسایشگاه ما را به گزارش مجازی از قرنطینه مددجویان کرونایی دعوت می‌کند.

«خوب وقتی تماس گرفتید. زمان نهار است و پدریارها و مادریارها در حال غذا دادن به مددجوها هستند.» خانم بودش موبایل به دست وارد یکی از اتاق ها می شود. لباس های مخصوص مانع دیدن چهره مددکاران است. اما صدایشان به گوشمان می رسد. قاشق قاشق غذا دهان پیرمردها و معلولانی می گذارند که ویروس کرونا جان نزارشان را نشانه گرفته است. با پیرمردها و معلولان خوش و بش می کنند. شوخی می کنند. سر به سرشان می گذارند. قربان صدقه شان می روند.

مامان مریم ۱۰۲ ساله آسایشگاه کرونا را شکست داد

پرستار بخش قرنطینه خدا قوت می گوید. به اتاق بعدی می رود و در این فاصله می گوید:«برایتان سورپرایز دارم. می خواهم شما را پیش "مامان مریم" ببرم. مددجویی که خبر مثبت شدن تست کرونایش دل همه مان را لرزاند اما روی کرونا را کم کرد. الان می فهمید چرا!» صدای قدم هایش تندتر می شود و خودش را بالای تخت مامان مریم می رساند.

پیرزن نحیفی روی صفحه موبایل می بینیم که چروک های عمیق صورتش نشان از زندگی پر از رنج می دهد اما با همه این احوال کرونا را شکست داده. پیرزن خواب است و تیر پرستار به خطا می رود. ناز و نوازش موهای سفید مامان مریم چرت عمیقش را پاره نمی کند. بودش بالای سر پیرزن می ایستد و می گوید: «این مامان مریم ما ۱۰۲ ساله است؛ تقریبا سالمندترین مددجوی آسایشگاه. خبرکرونایی شدنش دلمان را خالی کرد. ما به این پیرمردها و پیرزن ها عادت کرده ایم و شده اند مثل پدر و مادرمان. مریم سعیدی وضعیت جسمی خوبی ندارد و نابینا است. روز اول سرفه که می کرد بند دلم پاره می شد. بالای سرش می ایستادم و ناز و نوازشش می کردم. نابیناست و چشمش جایی را نمی بیند اما از دلش خبر دارم. با همین نگاه بی رمق با هم حرف می زنیم. بعد از این همه سال قصه زندگی مددجوها را از برشدیم. مراقبت های ما از این مددجوی ۱۰۲ ساله خاص تر و دقیق تر بود. روزی که جواب آزمایش هایش نشان دهنده بهبود نسبی اش بود و به زندگی برگشت خستگی ماندن در قرنطینه از تنمان درآمد.»

پرستار کهریزک خطاب به غربی ها!این بود ادعاهایتان!؟

«اینجا سورپرایزهای ما برای رسانه ها زیاد است. برایتان تصویر می گیرم و شما هم منتشر کنید. شنیدیم در اسپانیا پرستارها از ترس جانشان سالمندان کرونایی را رها کردند و ارتش جنازه هایشان را پیدا کرده است! این بود همه ادعای غربی ها؟! ما که ادعایی نداشتیم. همه مددکاران آسایشگاه جانشان را کف دستشان گذاشتند و پای سالمندان و معلولان کرونایی ایستادند. هیچ کس خانه نرفته. قرنطینه شدیم و با پای دلمان پای سلامتی آنها ایستاده ایم.حتما شنیده اید که ۶۸ نفر از پرستاران ما مبتلا به کرونا شدند. قصه آنها هم شنیدنی است. سر فرصت برایتان می گویم که الان کجا هستند و چه می کنند.» اینها را بودش می گوید و ادامه می دهد:«حرف های ما را منتشر کنید شاید به گوش غربی ها برسد.»

بشنوید از غافلگیری های آسایشگاه کهریزک

ارتباط تصویری به سختی دوباره برقرار می شود. بدون وقفه سر اصل مطلب می رویم و می گوییم گفتید سورپرایزهای زیادی برای رسانه ها از آسایشگاه کهریزک دارید؟ جواب می دهد:« صبر کنید. همه اتاق های ما پر از غافلگیری است.»

تخت به تخت و اتاق به اتاق سراغ مددجوهای کرونایی می رود. در میان کرونایی های آسایشگاه کهریزک هم معلول می بینی هم سالمند.پیرمرد نحیفی که پوست به استخوان هایش چسبیده در هیاهوی این روزهای کرونایی آرام روی تخت دراز کشیده و برایمان دست تکان می دهد. معلول جوانی که حتی توانایی تکان دادن دست هایش را هم ندارد و معلوم نیست روزگار با دلش چه کرده ، سر تکان می دهد و لبخندی حواله ما می کند.»

کرونا که برود کف پای تک تک پرستارها را می بوسم

سکان هدایت گزارش مجازی را معلول کرونایی به دست می گیرد. وقتی سرپرستار قرنطینه وارد اتاق بعدی می شود و «محمد اکبری» متوجه تماس تصویری می شود، صدایش را در گلو می اندازد و می گوید:

«من خاک پای همه پرستاران و پدریاران و مادریاران آسایشگاه هستم. ما که کس و کاری نداریم، همه زندگی مان خلاصه شده در این چهاردیواری، اما تو رو خدا بنویسید که اینها دو هفته است از خانه و زندگی و بچه هایشان دور شدند. از جانشان مایه گذاشتند تا حال ما خوب شود.

میان کار این پرستاران و پرستاران قرنطینه بیمارستان ها تفاوت از زمین تا آسمان است. برای این حرفم دلیل دارم. من را می بینید؟! بین معلولان اینجا سرزنده ام. حداقل دو دستم کار می کند. اما بیشتر مددجویانی که در این قرنطینه بستری هستند و کرونا گرفتند توانایی انجام دادن کوچک ترین کاری را ندارند، حتی به اندازه خاراندن صورتشان، حتی به اندازه دست گرفتن یک استکان آب. پرستاران به جز مراقبت های خاص بیمار کرونایی باید از ریز تا درشت کارهای شخصی بیماران را هم انجام دهند. مجبورند آنها را بغل کنند و جا به جا کنند. غذا و آب دهانشان بگذارند. می دانید بیمار معلولی که تمام مدت روی تخت خوابیده وقتی سرفه اش بگیرد، اگر پرستار به دادش نرسد و جا به جایش نکند خفه می شود؟ چون توانایی حرکت کردن ندارد.

پرستاران قرنطینه کرونایی های کهریزک هر لحظه در معرض ابتلا به کرونا هستند. بیشتر سالمندان و معلولان کرونایی پوشینه دارند و روزی چند مرتبه باید جای آنها عوض شود. می دانید اینها یعنی چی؟ به خدا همین دور روز قبل یکی از پدریارها به نام آقای عیسی زاده از شدت خستگی از حال رفت. من خجالت می کشم وقتی می بینم لباس هایشان از شدت فعالیت و تعریق خیس آب شده. اینها را گفتم تا شما هم بنویسی و همه بدانند کرونا که برود کف پای تک تک پرستاران آسایشگاه را می بوسیم.»

برگ برنده ما؛ سالمندان و معلولان کرونایی زنده می مانند

توضیحات پرستار آسایشگاه بعد از بیرون آمدن از اتاق شنیدنی است؛«برگ برنده و دلخوشی مان در آسایشگاه کهریزک پایین بودن میزان مرگ و میر است. راستش اوایل که پای کرونا به آسایشگاه باز شد خودمان را باخته بودیم. آنقدر که در خبرها گفته می شد کرونا از میان سالمندان و افرادی که بیماری های زمینه ای دارند قربانی می گیرد. خبر مثبت شدن تست کرونای مددجوهای سالمند و معلول را که می شنیدیم تنمان می لرزید، اما تا امروز فقط ۵ نفر از مددجویان ما فوت شدند.»

خانم بودش سراغ معلول جوانی می رود و حالش را می پرسد:« چطوری سید اولاد پیغمبر؟ اسم ایشون حسن آقاست. بیمار ام اسی که کرونا یقه اش را گرفته. اوایل حالش خوب نبود. حسابی ما را ترسانده بود. من هم مثل حسن آقا سیدم. به جدش و به جدم توسل کردیم. بعد از یک هفته حالا حالش خیلی بهتر است.»

ویروسی که همه معادله های دنیا را بر هم ریخت

تصویر قطع می شود و دوباره تلاش می کنیم برای برقرار ارتباط و تکمیل گزارش مجازی مان از آسایشگاه کهریزک. در این میان فکر می کنم که کرونا با همه نحسی اش چه عجیب همه معادله های دنیا را بر هم زده و پرده از چهره های بزک کرده داعیه داران غربی برداشته است.

تصویر ناز و نوازش پیرزن ۱۰۲ ساله جلوی چشمم می آید و تلاش پرستاران برای زنده ماندنش را مرور می کنم.درست در همین لحظه ها در آمریکا و کشورهای اروپایی برای حفظ جان سالمندان کرونایی چرتکه می اندازند و دستگاه های تنفسی را از سالمندان بدحال جدا می کنند تا عمر جوان ها به دنیا بماند. انتهای محبت شان آن است که سالمندان را با مسکن های آرام بخش بدرقه آن دنیا می کنند.

دل تنگی ها را پشت در قرنطینه می گذاریم

شنیدن کی بود مانند دیدن. تماس تصویری شنیده ها را تبدیل به دیده کرد. حالا نوبت پرستاران و مادریاران بود که از حال دلشان با خبر شویم. از خانم بودش شروع می کنیم. پرستار پر انرژی که داوطلب شده تا آخر تعطیلات در قرنطینه بماند و به مددجویان خدمت کند.

«سخت ترین روزهای کاری مان در آسایشگاه کهریزک را می گذرانیم.» با این جمله شروع می کند و می گوید:«من دو دختر ۱۶ و ۱۸ ساله دارم. تا حالا اینقدر ازشان دور نبودم. لحظه سال تحویل هر کسی هر چیزی داشت آورد و سفره هفت سین جمع و جوری پهن کردیم. چند روز از قرنطینه می گذشت و همه بچه ها دلتنگ خانواده بودند. دعای یا مقلب القلوب که خوانده شد بغضی نبود که نترکد. لحظه عجیب و غریبی بود. بعد از تحویل سال همه دلتنگی ها را پشت در قرنطینه گذاشتیم و با شیرینی به دیدن مددجوها رفتیم.»

سالمندان درگیر آلزایمر از این لباس ها می ترسیدند ولی…

«تعداد مددجویان کرونا مثبت هر روز بیشتر می شود. تا الان آمارمان به ۸۷ مددجوی کرونا مثبت و ۶۸ پرسنل مبتلا به کرونا رسیده است.» «مریم عبدی»؛ یکی از مادریارهای آسایشگاه این آمار را می دهد و از حال و هوای مددجویان زمان ورود به قرنطینه می گوید:« با چهره هایی مضطرب و چشم هایی نگران ، خوابیده روی تخت وارد قرنطینه می شوند. خیلی هاشان حافظه را از دست داده اند و اصلا نمی دانند کرونا چی هست. اما وقتی پرستاران و بهیاران را با لباس های خاص قرنطینه می بینند، می ترسند. ما نگذاشتیم آب توی دلشان تکان بخورد. صدای محبت آمیز پدریارها و مادریارها و قربان صدقه رفتن هایشان را که می شنوند ترس شان از هیبت آنها و لباس هایشان می ریزد. البته این را هم بگویم مددجویانی که خانواده شان توان نگهداری موقت از آنها را داشتند به درخواست خودشان مددجوها را به خانه بردند البته به این شرط که مرخصی مددجوها تا پایان فروردین باشد. پرسنلی مثل باغبان های آسایشگاه که در این شرایط حضورشان ضروری نبود را به مرخصی فرستادیم تا از خطر ابتلا به ویروس به دور باشند.»

از حمام کردن مددجویان تا رسیدگی به کرونایی های زخم بستری

وقت استراحت پرستاران در خوابگاه فرصت خوبی ست تا از حال و احوالشان با خبر شویم، از سختی های این روزهایشان بشنویم. «آذر رجبی» یکی دیگر از مددکاران آسایشگاه است که دو هفته ای از حضورش در قرنطینه می گذرد و ردی از خستگی جسمش در صدای گرفته اش نشسته است. او توضیحاتی را از قرنطینه آسایشگاه می دهد؛

«ساختمان شکوفه آسایشگاه کهریزک به محل نگهداری و قرنطینه مددجویان مبتلا به کرونا اختصاص داده شده و آسایشگاه به طور کامل قرنطینه شده است. حتی رفت و آمد میان بخشی هم قطع شده تا جلوی گسترش ویروس گرفته شود. پرسنل هم به طور کامل قرنطینه شدند. ملاقات ها از اواسط اسفند ممنوع شد. یک اتفاقی که کار ما را سخت تر کرده این است که هیچ گروه نیکوکاری اجازه ورود به آسایشگاه را ندارد. ما یک هزار و ۷۰۰ مددجو داریم. مددجوها هفته ای دوبار باید حمام شوند. تقریبا ۸۰ درصد این یک هزار و ۷۰۰ مددجو توانایی استحمام ندارند و توسط نیکوکاران حمام می شدند. اما حالا که نیکوکاران اجازه ورود به قرنطینه را ندارند حمام بردن به کارهای ما اضافه شده. سالمندان و معلولان وابسته به تخت مشکل زخم بستر هم دارند. مرتب باید روی تخت جا به جا شوند و زخم هایشان ضدعفونی شود.»

پرستاران کرونا مثبت آسایشگاه چه می کنند؟

با اینکه نگهداری از سالمندان و معلولان زمین گیر آسایشگاه رمق پرستاران را گرفته، اما تعبیرهایشان شنیدنی ست. «آذر رجبی» می گوید:« اینجا شده یک پا میدان جنگ. جنگ ترکش دارد، زخمی شدن دارد. شهید شدن هم دارد. ما اینجا پرستارهای زخمی زیاد داریم.»

عنوان پرستار زخمی را که می شنوم یاد حرف خانم بودش؛پرستار بخش کرونایی ها می افتم که اوایل مصاحبه گفته بود سر فرصت بهتان می گویم پرستاران کرونا مثبت کجا هستند و چه می کنند. از آذر رجبی می پرسم پرستاران کرونا مثبت چه می کنند؟

« تست کرونای ۶۸ نفر از پرسنل آسایشگاه مثبت شده است. اما کارهای خدا حکمت دارد.شکر خدا این پرستاران بدحال نیستند. تعدادی که حال و روز خوبی نداشتند بعد از مثبت شدن تستشان در خانه قرنطینه شدند اما بسیاری از آنها به دلیل اینکه علائم خفیفی دارند و حال جسمی شان مساعد است به درخواست خودشان در بخش قرنطینه کرونایی های کهریزک مانده اند و به مددجویان کرونا مثبت خدمت می کنند. یک طورهایی با رعایت نکات بهداشتی و مراقبتی دوران بیماری را با هم می گذرانند.»

ای کاش طلبه های جهادی به کهریزک بیایند

پرستاران آسایشگاه کهریزک لب به اعتراض باز نمی کنند اما نگفته پیداست چقدر خسته اند و شاید با این فشار کاری عنقریب از پا بیفتند.

ای کاش طلبه های جهادی و جوانان داوطلب به میدان مبارزه با کرونا در آسایشگاه کهریزک بیایند و با کمک به پرستاران و بهیاران در نگهداری از سالمندان مبتلا به کرونا کمی بار خستگی هایشان را کم کنند.

انتهای پیام/

پرستاران کرونا کهریزک سالمندان عطیه اکبری طلبه جهادی قرنطینه مددجو معلول اخبار مرتبط

منبع خبر

کرونا چه بر سر مددجویان کهریزک آورده است؟+ فیلم بیشتر بخوانید »

غافلگیری بزرگ برای پدافند عربستان در آسمان ریاض / شکست به‌روزترین نسخه پاتریوت در برابر موشک جدید یمن+فیلم و عکس

سرویس جهان مشرق _ شب گذشته یگان موشکی انصارالله یمن حملاتی را از طریق موشک‌های بالستیک خود به شهرهای ریاض و جیزان انجام داد. رسانه‌های وابسته به سعودی مدعی رهگیری و انهدام موشک‌ها پیش از رسیدن به اهداف خود هستند اما بررسی فیلم و تصاویر منتشر شده نشان میدهد حداقل یکی از دو موشک شلیک شده به سوی ریاض، به هدف اصابت کرده است.

موشکی که جدیدترین سامانه پدافندی عربستان را مغلوب کرد

در میان تمام تصاویر و فیلم‌های منتشر شده از حمله موشکی شب گذشته، یک مورد شدیدا جلب توجه می‌کند. در این فیلم که توسط منابع محلی ضبط و منتشر شده است پدافند هوایی عربستان ۲ تیر موشک رهگیر پاتریوت را به سمت موشک بالستیک یمنی شلیک میکند اما به شکل عجیبی موشک‌های رهگیر با فاصله قابل توجهی از کنار هدف عبور کرده و به نظر میرسد موشک یمنی به راحتی به هدف خود اصابت میکند.



فیلم لحظه ناکامی موشک‌های پاتریوت در رهگیری موشک بالستیک یمنی

نکته مهم دیگر اختلاف سرعت پرتابه‌ها با یکدیگر است. در حالی که در فیلم‌هایی که در گذشته از شلیک موشک‌های یمنی و رهگیری توسط پدافند عربستان منتشر می‌شد به نظر می‌رسید سرعت موشک‌های یمنی به هنگام شیرجه نهایی حداکثر ۳ تا ۴ ماخ و کمتر از سرعت موشک‌های پاتریوت باشد، در فیلم فوق به شکل عجیبی سرعت موشک بسیار زیاد بوده و قطعا سریعتر از رهگیرهای شلیک شده سعودی بوده است.

فلش زرد: مسیر عبور موشک‌های پاتریوت
فلش صورتی: موشک یمنی

«یحیی سریع» در این بیانیه اعلام کرد که اهداف حساسی در ریاض در عربستان با موشک‌های «ذوالفقار» و پهپادهای «صماد۳» هدف قرار گرفته است.

ارتش یمن با شلیک موشک جدید و پر سرعت خود که رهگیری آن برای پدافند عربستان بسیار دشوار است، پیامی مهم را به دشمن سعودی ارسال کرده است. «عبدالملک الحوثی» رهبر انصارالله یمن پنجشنبه هفته گذشته در سخنانی به مناسبت پنجمین سالروز آغاز جنگ یمن، اعلام کرد که دولت سعودی در ششمین سال جنگ شاهد «غافلگیری‌های» زیادی خواهد شد.

نخستین استفاده رسمی عربستان از پاتریوت مدل PAC۳

سیستم‌های پدافندی پاتریوت ساخت شرکت Raytheon امریکا ، ستون فقرات پدافند هوایی ارتش عربستان را تشکیل می‌دهند. ارتش سعودی کاربر سه نسخه از این سامانه پدافندی است : مدل PAC۲ ، PAC۲GEM و به تازگی مدل PAC۳. دو مدل این نخست در دهه ۹۰ و ابتدای دهه اول ۲۰۰۰ به تعداد حدود ۱۹۰۰ تیر توسط ارتش عربستان خریداری شدند.

اما سعودی‌ها برای تکمیل توان ضد بالستیک خود دست به خرید نسخه PAC۳ پاتریوت زدند .

در تاریخ ۱ اکتبر ۲۰۱۴ قرارداد خرید ۲۰۲ تیر موشک پاتریوت نسخه پک ۳ امضا شد و در تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۱۵ قرارداد خرید ۶۰۰ تیر موشک دیگر از این نسخه نیز امضا شد. بر خلاف نسخه PAC۲ که بردی حدود ۱۶۰ کیلومتر دارد و برای مقابله با طیف متنوعی از اهداف طراحی شده، نسخه پک۳ به شکل تخصصی برای مقابله با اهداف بالستیک توسعه یافته و دارای ابعاد کوچکتر و البته تعداد بیشتر در هر لانچر (۱۶ عدد نسبت به ۴ تیر در پک۲) است و بردی حدود ۲۰ کیلومتر دارد. در واقع عربستان این نسخه را برای مقابله با موشک‌های میانبرد ایرانی که سرعت و ارتفاع اوج بیشتری دارند خریداری کرده بود. هر تیر موشک پاتریوت نسخه PAC۳ حدود ۴ میلیون دلار قیمت دارد.

تصویر ماهواره‌ای از استقرار نسخه PAC۳ در اطراف شهر ریاض

تصاویری که از بقایای لاشه موشک‌های پاتریوت شلیک شده در شب گذشته منتشر شده نشان میدهد به طور قطعی و مستند از نسخه PAC۳ که حدود ۱ سال است عملیاتی شده استفاده شده بود. اما ظاهرا این سامانه در نخستین تجربه عملیاتی خود با سورپرایز موشکی انصارالله و پرتابه‌ای با سرعت باور نکردنی مواجه شده است.

بقایای موشک پدافندی پاتریوت PAC۳
به فلش‌های نارنجی توجه کنید.

موشک پاتریوت PAC۳
فلش‌های نارنجی رنگ و مقایسه با تصویر بالا.

موشک‌های رهگیر نسخه پک۳ حدود ۴ ماخ سرعت دارند، در حالیکه در فیلم منتشر شده مشخص است سرعت موشک یمنی که از کنار رهگیرهای شلیک شده عبور میکند بسیار زیادتر و حتی شاید تا ۲ برابر سرعت موشک پاتریوت باشد. به نظر می‌رسد همین سرعت زیاد موجب شده تا سامانه پاتریوت در تشخیص موقعیت نهایی موشک دچار خطای فاحش و ناکامی در رهگیری شود.

پیام مهم مقاومت مردمی یمن به دشمن سعودی

حدود ۵ سال قبل بود که ائتلاف عربی با هدف نابودی انقلاب مردمی جنبش انصارالله به این کشور حمله کرد. بسیاری از منابع و تحلیلگران با توجه به ارتش‌های مجهز عربستان و امارات از چند هفته تا چند ماه را برای تصرف کل یمن و شکست کامل انصارالله زمانبندی می‌کردند اما نیروهای مردمی یمن حال پس از ۵ سال از آغاز جنگ نه تنها بخش عمده‌ای از خاک این کشور را آزاد کرده و بر روی زمین دشمن متجاوز را کاملا عاجز و ناتوان نشان داده‌اند، بلکه همچنان با استفاده از توان راهبردی موشکی خود ارتش متجاوز سعودی را حتی از تامین امنیت پایتخت خود ریاض نیز ناتوان گذاشته‌اند.

با توجه به شلیک موشک جدید نیروهای مسلح یمنی، احتمالا به زودی شاهد رونمایی از آن مشابه با دستاوردهای پدافندی این کشور خواهیم بود.

منبع خبر

غافلگیری بزرگ برای پدافند عربستان در آسمان ریاض / شکست به‌روزترین نسخه پاتریوت در برابر موشک جدید یمن+فیلم و عکس بیشتر بخوانید »