نتایج جست‌وجو برای: جنگ

پاهایم که قطع شد، آرام شدم!

داخل آمبولانس از وقایع بیرون خبر نداشتم، ولی سر و صداهای انفجار و شلیک گلوله‌ها گوش‌هایم را پر کرده بود و باعث شده بود ترس تمام وجودم را فرابگیرد. در یک جایی از آمبولانس پیاده شدیم و…

به گزارش مشرق، لحظه مجروحیت یا شهادت، از لحظات نابی است که در طول ۲ هزار روز جنگ، بارها در جبهه‌ها رخ داده است. در این شماره به گفتگو با جانباز محمدحسن مرادی پرداختیم تا گذری کوتاه به خاطره او از دفاع مقدس و چگونگی جانبازی‌اش بپردازیم. متن زیر روایت‌های این جانباز ۷۰ درصد است که پیش رو دارید.

روضه‌های مادر
تا آنجا که یادم می‌آید، مادرم روزهای شنبه در خانه‌مان مراسم روضه برگزار می‌کرد. روضه‌خوان این مراسم هم کسی نبود جز پدرم که عاشق اهل بیت بود و با صدای دلنشینش، مرثیه و مدح امام حسین (ع) و اهل بیت را می‌خواند. من سال ۱۳۴۳ در چنین خانواده مذهبی و اهل حلال و حرام به دنیا آمدم و رشد کردم. شش برادر و سه خواهر بودیم که والدین‌مان سعی می‌کردند ما را با محبت اهل بیت تربیت کنند.

اسفند ۶۲
از نوجوانی به بسیج علاقه داشتم. فضای پایگاه‌مان در سال‌های جنگ طور دیگری بود. جوی معنوی بین بچه‌ها وجود داشت که همه را به سمت جهاد و حضور در جبهه‌ها جذب می‌کرد. من به دلایل مختلف نتوانستم تا ۱۹ سالگی به جبهه بروم. اسفند سال ۶۲ بود که یک بار بعد از امور جاری بسیج، فرمانده پایگاه گفت: بچه‌ها بعد از نماز جماعت در پایگاه بمانید که کارتان دارم. ماندیم و بعد از کمی صحبت و مقدمه، گفت قرار است عملیات بزرگی در جنوب انجام شود و مقدماتش هم انجام گرفته است. منظورش عملیات خیبر بود که در اسفند ۶۲ انجام شد و عملیات بسیار سختی بود.
فرمانده از ما خواست هر کدام که می‌توانیم رهسپار شویم و در این عملیات حضور پیدا کنیم. من آن موقع محصل بودم. بدون اینکه با مدرسه هماهنگ کنم، ساکم را بستم و راهی مناطق عملیاتی شدم.

اعتراف به ترس
بعد از اعزام طولی نکشید که به خط مقدم رفتیم. من در آمبولانس مشغول شدم و بیسیم‌چی بودم. از آن جایی که به سرعت وارد منطقه عملیاتی شدیم و اولین بارم بود، ترسیده بودم. داخل آمبولانس از وقایع بیرون خبر نداشتم، ولی سر و صداهای انفجار و شلیک گلوله‌ها گوش‌هایم را پر کرده بود و باعث شده بود ترس تمام وجودم را فرابگیرد. ما در منطقه طلائیه بودیم. در یک جایی از آمبولانس پیاده شدیم و پشت خاکریزی پناه گرفتیم. آنجا گلوله‌های دوشکای دشمن را می‌دیدم که ۱۵ تا ۱۵ تا ۲۰ تا ۲۰ تا به سمت‌مان می‌آمدند و از روی سرمان عبور می‌کردند. باید به مجروحان رسیدگی می‌کردیم و تا آنجا که می‌شد پیش می‌رفتیم و به داد رزمنده‌های زخمی می‌رسیدیم. اینجا دیگر باید ترس را کنار می‌گذاشتم و به کارم فکر می‌کردم. هرچند ترس رهایم نمی‌کرد، ولی من او را رها کردم و تنها به نجات رزمنده‌ها فکر می‌کردم.

قوس جنگنده
ناگهان متوجه شدم دو جنگنده دشمن روی سرمان ظاهر شدند. نمی‌دانم چرا چشم از آن‌ها برنمی‌داشتم. دیدم یکی از آن‌ها به جایی می‌آید که من بودم و دیگری به سمت خاکریزی می‌رفت که تعداد دیگری از بچه‌ها آنجا موضع گرفته بودند. تجربه نداشتم، اما فهمیدم که قوس هواپیما به خاطر ماست و عن‌قریب مورد اصابت راکت‌هایش قرار می‌گیریم. یکهو زمین و زمان به‌هم ریخت. به هوا بلند شدم و روی زمین افتادم. در همین لحظه آرامش عجیبی تمام وجودم را فراگرفت. حالت عادی نداشتم. یکی از رزمنده‌ها آمد بالای سرم و گفت تو هنوز وقت داری. بعد مثل یک بچه بغلم کرد. متعجب بودم که چطور این طور راحت مرا در آغوش گرفت. متوجه نبودم که هر دو پایم قطع شده است. گفتم مرا زمین بگذار. اول توجهی نکرد و بعد من را زمین گذاشت. فکر می‌کردم بیشتر از چند قدم من را جابه‌جا نکرده است. اما بعدها متوجه شدم او بیش از ۳۰۰ متر من را جابه‌جا کرده و جانم را نجات داده است. بعد هیچ چیزی متوجه نشدم تا اینکه چشم‌هایم را باز کردم و دیدم در بیمارستان هستم در حالی که هر دو پایم قطع شده است.
از آن لحظه به بعد دیگر نتوانستم روی پاهایم راه بروم، اما همیشه این فکر مرا خوشحال می‌کند که اگر ما از پا افتادیم ایران از هجوم دشمن سر خم نکرد و سربلند ایستاد.

منبع: روزنامه جوان

پاهایم که قطع شد، آرام شدم! بیشتر بخوانید »

سردار همدانی و نجات مجروح دو پا قطع

در عرض یک روز و نیم، از حدود ۱۳۵ نفر، فقط چیزی در حدود ۲۰ رزمنده زنده ماندند. اما کار ما نتیجه داد و وقتی دشمن تمرکزش را روی ما گذاشت، ۵ هزار نیروی محاصره شده توانستند از مهلکه فرار کنند.

به گزارش مشرق، عملیات مطلع‌الفجر در آذر ماه ۱۳۶۰ بر آن بود تا علاوه بر تصرف ارتفاعات مشرف به گیلانغرب، این شهر و دشت پیرامون آن را از دید و تیر مستقیم دشمن دور کند. در این عملیات ماجراها و اتفاق‌های ماندگاری افتاد که به رغم بزرگی حماسه‌های رخ‌داده در آن مغفول مانده است. نقطه عطف مطلع‌الفجر زمانی بود که حدود ۵ هزار نفر از نیروهای خودی اعم از رزمندگان ارتشی، سپاه و مردمی، در عمق مواضع دشمن به محاصره درآمدند و در این سو، ۱۳۵ تن از رزمنده‌های همدانی مأموریت یافتند تا در یک عملیات سریع و غافلگیرکننده، به تصرف مقطعی عقبه دشمن بپردازند تا بدنه اصلی نیروهای خودی از محاصره نجات پیدا کند. شرح ماجرای عملیات مطلع‌الفجر را در گفت‌وگوی «جوان» با سردار رضا میرزایی که از شاهدان و فرماندهان حاضر در این نبرد است، پیش رو دارید.

برای شروع کمی از خودتان بگویید، چه زمانی وارد بحث جبهه و جنگ شدید؟
من متولد سال ۱۳۳۵ در استان همدان و شهرستان ملایر هستم، ولی از شش سالگی همراه خانواده به تهران مهاجرت کردیم و در این شهر ساکن شدیم. موقع انقلاب ۲۲ سالم بود و وارد جریان مبارزه شدم. بعد از پیروزی انقلاب هم به همراه تعدادی از دوستان، جزو اولین گروه‌هایی بودیم که به سپاه پیوستیم. البته آن زمان سپاه پاسداران به شکل رسمی تشکیل نشده بود. ما جزو همان گروهی بودیم که توسط ۳۲ نفر از نیروهای زبده گارد در مجموع سعدآباد آموزش نظامی دیدیم. اسفند ماه ۱۳۵۷ یعنی فقط چند روز از پیروزی انقلاب گذشته بود که یک دوره آموزش حدوداً ۲۵ روزه را پشت سر گذاشتیم و بعد به ما گفتند خودتان را آماده تشکیل سپاه کنید. دو مجموعه در تهران برای استقرار سپاه در نظر گرفته شد؛ یکی در سلطنت‌آباد سابق (خیابان پاسداران) بود که محل استقرار ستاد مرکزی سپاه شد. این مرکز کل کشور را پوشش می‌داد. مجموعه بعدی در پادگان عشرت‌آباد (پادگان ولیعصر) بود که کارهای عملیاتی سپاه را انجام می‌داد. من اوایل در ستاد مرکزی بودم، اما، چون به کارهای عملیاتی علاقه داشتم به مجموعه عشرت‌آباد رفتم و زیر نظر شهید بروجردی فعالیت کردم. از همان طریق وارد بحث اغتشاشات مرزی و مبارزه با ضد انقلاب شدم.

شما که عضو سپاه تهران بودید چطور سر و کارتان به سپاه همدان افتاد؟
بعد از شروع آشوب‌های مرزی هر جا که شلوغ می‌شد، انتظار می‌رفت از تهران نیروهایی برای کمک اعزام شوند. آن زمان خوزستان دچار فتنه خلق عرب و جدایی‌طلب‌ها شده بود. در اولین قدم در معیت حدود ۱۲۰ نفر از بچه‌های بحث کردستان داغ شد و تا اردیبهشت ماه ۱۳۵۹، بیشتر مناطق کردستان به دست ضد انقلاب افتاد. در خود شهر سنندج تنها پادگان این شهر، به همراه باشگاه افسران و فرودگاه دست نیروهای انقلابی بود و باقی را ضد انقلاب در اختیار داشتند. من مأموریت گرفتم برای کمک به نیروهای محاصره شده سنندج به کردستان بروم. بار اول از سمت بیجار رفتیم که بنا به دلایلی مجبور شدیم برگردیم و این بار همراه رزمنده‌های همدانی از سمت گردنه صلوات‌آباد و قروه به سمت سنندج حرکت کردیم. از همان زمان همراه بچه‌های همدان شدم و دیگر به تهران برنگشتم.

برسیم به بحث عملیات مطلع‌الفجر، پیش‌زمینه‌های حضور شما و رزمنده‌های همدانی در این عملیات از کجا رقم خورد؟
این ماجرایی که می‌خواهم بگویم قبل از مطلع‌الفجر است، اما به آن مربوط می‌شود. بچه‌های همدان اوایل شروع جنگ در سرپل ذهاب بودند و آنجا خط داشتند. سه ماه قبل از اینکه مطلع‌الفجر انجام بگیرد، سپاه همدان یک عملیاتی طرح‌ریزی کرد که قرار بود هشتم شهریورماه ۱۳۶۰ در سرپل ذهاب انجام شود. روز عملیات مصادف شد با شهادت رجایی و باهنر و به جهت اینکه روحیه رزمنده‌ها تحت تاثیر این ماجرا بود، عملیات را به تعویق انداختند و حتی می‌خواستند آن را کنسل کنند. اما بچه‌ها اصرار به انجام عملیات داشتند. این بار قرار شد عملیات در یازدهم شهریورماه و به نام شهیدان رجایی و باهنر انجام شود. منتها یک نفر به نام «وحید حاجیلو» که در امور فرهنگی سپاه مسئولیت داشت و نفوذی منافقین بود، عملیات را لو داد. جالب است در همین عملیات خود حاجیلو هم مجروح شد. کمی بعد در تهران اسنادی به دست آمده بود که نشان می‌داد او منافق است. آمدند و او را بردند و شنیدم که اعدام شده است. حدود ۶۲ نفر از بچه‌های اولیه سپاه در این عملیات به شهادت رسیدند و با زخمی شدن تعدادی دیگر، سپاه همدان لطمات زیادی خورد؛ لذا وقتی قرار شد عملیات مطلع‌الفجر در آذرماه انجام گیرد، اول قرار نبود ما در آن شرکت کنیم تا اینکه موضوع محاصره نیروهای خودی پیش آمد و از ما خواستند وارد عمل شویم.

قبل از اینکه موضوع را ادامه بدهیم، یک توضیحی در خصوص عملیات مطلع‌الفجر و اهداف آن بدهید.
بعثی‌ها در یورش اولیه که به کشورمان داشتند، داخل گیلانغرب نشدند ولی در حومه این شهر و خصوصاً ارتفاعات مشرف به این شهر و دشت گیلانغرب مسلط بودند. مطلع‌الفجر می‌خواست شهر گیلانغرب و دشت پیرامون آن را از دید و تیر مستقیم دشمن دور کند. این عملیات دو محور عمده داشت؛ محور یکم دشت گیلانغرب بود که شامل ارتفاعات چرمیان، شیاکوه، چغالوند و تپه گچی می‌شد. در محور دوم هم ارتفاعات صخره‌ای مثل برآفتاب، قاسم‌آباد، تنگه کورک و تنگه حاجیان بودند که مثل یک دیواره در اختیار دشمن قرار داشتند. مطلع‌الفجر با مشارکت سپاه و ارتش طرح‌ریزی شد. از طرف سپاه شهید بروجردی و سردار رحیم صفوی مسئول عملیات بودند و از طرف ارتش هم شهید صیاد شیرازی مسئول بود. قرار بود نیروهای عملیاتی در سه محور وارد عمل شوند؛ جناح راست به فرماندهی داریوش ریزه وندی، جناح میانی به فرماندهی شهید ابراهیم هادی و جناح چپ هم به فرماندهی شهید صفر خوشروان. از طرف سپاه و نیروهای مردمی گردان‌هایی از استان کرمانشاه، آذربایجان شرقی و گردان‌هایی از عشایر منطقه در عملیات شرکت می‌کردند. هر کدام هم به اندازه یک تیپ نیرو وارد میدان کرده بودند. از ارتش هم تیپ ۵۸ ذوالفقار به همراه تیپ سوم از لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه حضور یافته بودند. همچنین نیروهایی از ژاندارمری و یک تیم از هوانیروز ارتش پای کار آمده بود.

عملیات چه روندی پیدا کرد که منجر به محاصره تعداد زیادی از نیروهای خودی شد؟
در گام اول شناسایی‌های خوبی صورت گرفته بود. طبق همین شناسایی‌ها شب اول تعداد قابل توجهی از نیروهای خودی به محور یکم منطقه عملیاتی ورود کردند و طبق طرح عملیات چندین کیلومتر به عقبه دشمن رفتند و بعثی‌ها را غافلگیر و متلاشی کردند. این نیروها حدود ۱۰ الی ۱۵ کیلومتر به عمق پیش رفته بودند. در محور دوم هم نیروها باید می‌رفتند و ارتفاعات صخره‌ای مثل برآفتاب، قاسم‌آباد، تنگه کورک و تنگه حاجیان را می‌گرفتند که به دلیل هوشیاری دشمن موفق به این کار نشدند و محور دوم ناکام ماند. الحاق صورت نگرفت و متعاقب آن بعثی‌ها بلافاصله تیپ‌هایشان را از مناطق دیگر به کمک گرفتند و عقبه نیروهایی را که به عمق پیش رفته بودند، بستند. اینطور شد که حدود ۵ هزار نفر از نیروهای خودی به محاصره دشمن درآمدند. نه راه پس داشتند و نه راه پیش. هشت الی ۹ روز هم در محاصره ماندند طوری که آذوقه‌شان تمام شده بود. یا باید همگی شهید می‌شدند یا به اسارت درمی‌آمدند.

محاصره‌شده‌ها در چه منطقه‌ای بودند و چه طرح‌هایی برای نجات آن‌ها مطرح بود؟
حدوداً در عمق شیاکوه و چغالوند و دشت گیلانغرب گیر افتاده بودند. فرماندهان به این نتیجه رسیده بودند که اگر یک تعداد از نیروهای خودی در یک حرکت غافلگیرکننده ارتفاعات تنگه کورک را که عقبه نیروهای محاصره‌کننده دشمن محسوب می‌شد، تصرف می‌کردند، راه ارتباطی آن‌ها با نیروهایشان در منطقه قصر شیرین مسدود می‌شد. به این ترتیب امکان رهایی نیروهای خودی وجود داشت، چراکه فشار دشمن روی گروهی معطوف می‌شد که تنگه کورک را گرفته بودند و با کم شدن فشار روی محاصره‌شده‌ها، آن‌ها می‌توانستند خودشان را نجات بدهند.

قاعدتاً آن گروهی که می‌خواست تنگه کورک را بگیرد خودش خیلی لطمه می‌خورد، چون قرار بود فدا شود تا سایر نیروها نجات پیدا کنند.
بله، همین طور بود. شهید شهبازی که آن مقطع فرمانده سپاه همدان بود، بعد از اینکه مأموریت گرفت بچه‌های همدان را اعزام کند، به ما اعلام کرد که داریم قدم در چه راهی می‌گذاریم. عملیاتی شهادت‌طلبانه که امکان بازگشت از آن بسیار ضعیف است.

چطور شد که از سپاه همدان خواستند این کار را انجام بدهد؟
بچه‌های ما اهل غرب کشور بودند و اشراف و آشنایی خوبی به منطقه داشتند. البته این را هم اضافه کنم که پیش از ما، رزمنده‌های دیگری سعی کرده بودند که محاصره را بشکنند. مثلاً شهید غلامعلی پیچک به همراه یک سرگرد ارتشی به نام شهید مرادی بدون آنکه مسئولیتی داشته باشند تصمیم گرفته بودند به منطقه بروند تا مگر راه خلاصی برای محاصره‌شده‌ها پیدا کنند که هر دوی این عزیزان در این راه به شهادت می‌رسند. همچنین یک گروه از رزمنده‌های آذربایجان غربی به فرماندهی برادر خلیل فاتح پیش از ما به این مأموریت اعزام شده بودند که متأسفانه موفق نمی‌شوند. فاتح اسیر می‌شود و بچه‌هایش به شهادت می‌رسند. اتفاقاً ما که رفتیم و ارتفاعات تنگه کورک را گرفتیم، پیش از آنکه محاصره شویم و کارمان سخت شود، در همان ساعات اول پیکر این شهدا را به عقب منتقل کردیم. بعد که خیلی از بچه‌های ما شهید شدند، پیکر آن‌ها در منطقه ماند.

بچه‌های همدان چند نفر بودند؟ چطور مأموریت گرفتید و چطور وارد عمل شدید؟
به نظرم هشت روز بعد از محاصره نیروهای خودی بود که شهید بروجردی از شهید شهبازی می‌خواهد خودش را به او برساند. شهبازی می‌رود و شهید بروجردی و آقای رحیم صفوی به ایشان می‌گویند باید حدود ۱۵۰ نفر از نیروهایت را برداری و به چنین عملیاتی بفرستی. شهبازی ابتدا مخالفت می‌کند و می‌گوید بچه‌های همدان به تازگی در عملیات رجایی و باهنر لطمه دیده‌اند و اگر وارد چنین جریانی بشوند باز هم شهید می‌دهیم، من نمی‌دانم جواب مردم همدان را چه بدهم. شهبازی اصفهانی بود، سردار صفوی به ایشان می‌گوید: همشهری یعنی تو قبول می‌کنی ۵ هزار نفر از رزمنده‌ها شهید بشوند و آن وقت ما هیچ کاری نکنیم؟ بروجردی هم با ایشان صحبت می‌کند و نهایتاً شهید شهبازی می‌گوید اگر با ورود ۱۵۰ نفر ۵ هزار نفر نجات پیدا می‌کنند من حرفی ندارم. وقتی که قلباً راضی به این کار می‌شود، بروجردی دستورش را صادر می‌کند. از قبل هم می‌توانست دستور بدهد و شهبازی را ملزم به این کار بکند، اما می‌خواست ایشان با میل قلبی وارد عملیات شود. خلاصه دستورش را با چنین مضمونی صادر می‌کند که «برادر شهبازی هرچه سریع‌تر به غیر از نیروهای روابط عمومی و انتظامات، تمامی نیروهای سپاه همدان را رهسپار عملیات کنید.» شهبازی هم سریع به همه نیروها دستور می‌دهد جمع شوند. حدود ۳۰۰ نفر جمع شدیم که از میان این تعداد، سه گروه ۴۵ نفره را جدا کردیم تا رهسپار عملیات شوند.

مسئولیت شما در این عملیات شهادت‌طلبانه چه بود؟
توفیق داشتم که فرماندهی یکی از این سه گروه ۴۵ نفره به بنده واگذار شد. فتح‌الله شیریان و امیر چلویی هم دو گروه دیگر را فرماندهی می‌کردند. خود شهید شهبازی و شهید همدانی هم که فرماندهی عملیات را بر عهده داشتند. قبل از حرکت شهید شهبازی سخنرانی کوتاهی کرد و گفت: می‌رویم تا فدا شویم.

از روند عملیات بگویید چطور انجام شد؟
مرکز فرماندهی دشمن روی همین بلندی‌های تنگه کورک بود و ما باید علاوه بر سختی صعود به بلندی‌ها، با قوای دشمن می‌جنگیدیم و مرکز فرماندهی‌شان را از کار می‌انداختیم. بعد از جنگ گروه‌هایی را با مدیریت شهید همدانی به تنگه کورک بردیم. من دیدم اصلاً در شرایط صلح هم امکان ندارد آدم این بلندی‌ها را بالا برود، چه برسد که بخواهد در دل تاریکی شب و بدون شناسایی قبلی صعود کند و آن بالا با دشمن بجنگد. به هرحال وقتی ما حرکت کردیم، سرگرد نیازی فرمانده گردان ۲۱۱ تانک که از برادران ارتشی بود، یک دیده‌بان سیار را با ما فرستاد که واقعاً کارش را بلد بود. دیده‌بان و سرگرد نیازی هماهنگ شدند و ضمن حرکت ما، نیروهای خودی روی دشمن آتش می‌ریختند. به هر مشقتی بود خودمان را به ارتفاعات رساندیم و در کانال دشمن افتادیم. مقر فرماندهی بعثی‌ها را گرفتیم و مستقر شدیم. روز که شد عراقی‌ها محاصره‌مان کردند. اول از همه سر و کله کماندوهایشان پیدا شد. قبل از آنکه اوضاع بغرنج شود، شهید محسن حاجی‌بابا تصمیم گرفت برود و نیروی کمکی بیاورد. اما وقتی ایشان رفت، حلقه محاصره دشمن تنگ‌تر شد و حاجی‌بابا نتوانست برگردد و عراقی‌ها کاملاً محاصره‌مان کردند. از هر طرف روی ما آتش می‌ریختند. به نظرم ۳۰ آذرماه بود که این اتفاق‌ها رخ می‌داد. در عرض یک روز و نیم، از حدود ۱۳۵ نفر، فقط چیزی در حدود ۲۰ رزمنده زنده ماندند. اما کار ما نتیجه داد و وقتی دشمن تمرکزش را روی ما گذاشت، ۵ هزار نیروی محاصره شده توانستند از مهلکه فرار کنند. بعثی‌ها واقعاً ترسیده بودند و فکر می‌کردند قرار است خودشان به محاصره نیروهای ما دربیایند. خبر نداشتند که کل گروه ما فقط ۱۳۵ نفر است؛ لذا از هر سلاحی که داشتند علیه ما استفاده می‌کردند. یکسری بمب‌هایی را روی ما می‌ریختند که خودمان اسمشان را آتش‌زا گذاشتیم، چون اصلاً نمی‌دانستیم چه چیزی هستند! بعدها در طول جنگ منم دیگر نظیر این بمب‌ها را ندیدم؛ مثل خمپاره فرود می‌آمدند، اما صدای وحشتناکی داشت و شعاع ۱۵ الی ۲۰ متری را به آتش می‌کشید. بچه‌ها ابراهیم‌وار از دل آتش می‌گذشتند و مقاومت می‌کردند.

چطور از مهلکه نجات پیدا کردید؟
وقتی نیروهای خودی از محاصره خارج شدند، شهید همدانی تصمیم گرفت باقی مانده بچه‌ها را از مهلکه خارج کند. یک راهکاری پیدا کردیم و هر کسی که توان حرکت داشت می‌بایست سریع خودش را از منطقه خارج می‌کرد. اینجا یک اتفاق عجیبی افتاد. یکی از برادرها به نام سوری که پایش قطع شده بود، با اصرار از شهید همدانی خواست او را با خودمان ببریم. همدانی به من گفت فلانی ایشان را روی دوش من بینداز. واقعاً تعجب کردم. عمق بحران به حدی بود که هیچ کسی نمی‌دانست تا چند لحظه دیگر خودش زنده است یا نه، آن وقت شهید همدانی می‌خواست در چنین شرایطی یک مجروح را روی دوشش بگیرد و زیر آتش دشمن از ارتفاعات پایین بیاورد. ایشان چند ساعت مجروح را روی دوش داشت و چند بار هم زمین خورد، اما عاقبت توانست او را زنده برگرداند. آقای سوری الان هست و راوی راهیان نور است. این خاطره از شهید همدانی و ایثار بچه‌های همدانی در مطلع‌الفجر باید برای همیشه در تاریخ ماندگار بماند. آن‌هایی که فدا شدند تا همرزمانشان را نجات بدهند.

منبع: روزنامه جوان

سردار همدانی و نجات مجروح دو پا قطع بیشتر بخوانید »

هر کتاب تاریخ شفاهی یک گلوله در برابر تحریف است

مهدی ابراهیمی از فعالان فرهنگی مشهد گفت: موضوع تاریخ شفاهی بسیار با اهمیت است و هر کتاب در صد سال آینده می تواند یک گلوله در برابر تحریف باشد.

به گزارش مشرق، مراسم رونمایی و خوانش کتاب «تا ابد با تو می مانم» همزمان با سالروز ولادت امام حسن عسکری(ع) با حضور سردار جانباز اکبر نجاتی، مریم مقدس راوی و مریم عرفانیان نویسنده اثر، حجت الاسلام گنابادی نژاد رئیس سازمان فرهنگی آستان قدس رضوی، حجت الاسلام سبزیان مدیرکل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی، مدیرعامل انتشارات به‌نشر، جمعی از فرهیختگان و نویسندگان مطرح مشهدی و مادران و همسران شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم با مشارکت جمعی از سازمان های فرهنگی در موسسه فرهنگی قدس در مشهد برگزار شد.

سردار جانباز اکبر نجاتی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در این مراسم با ذکر خاطراتی از سردار سرلشگر شهید شوشتری در ارتباط با نقش مادران و همسران در هشت سال دفاع مقدس و اهمیت تکریم خانواده اظهار کرد: در ابتدا اگر توفیق حضور در جبهه نصیب بنده شد مرهون اذن مادرم و پس از آن همراهی همسرم بود و خداوند متعال را شاکرم که توانستم از این سرزمین اسلامی و ارزش های اسلامی دفاع کنم.

مریم مقدس راوی این اثر و همسر سردار جانباز اکبر نجاتی نیز بیان داشت: خانم عرفانیان برای این گفتگو چهار سال آمدند و رفتند تا من برای صحبت متقاعد شوم زیرا جزئیات زیادی از خاطرم رفته بود، اگر زیبایی در این کتاب مشاهده می کنید به دلیل قلم قوی خانم عرفانیان است و خودم را قابل این موضوع نمی دانم.

واسطه ای بودم تا قصه ای را که خداوند نوشته است، به دست خوانندگان برسانم
مریم عرفانیان نویسنده کتاب « تا ابد با تو می مانم» نیز گفت: از سال ۸۵ تا ۸۹ که مسئولیت جمع آوری آثار شهدا در بنیاد شهید و امور ایثارگران را بر عهده داشتم با خانم مقدس و سردار نجاتی آشنا شدم و اکنون که به آن سالها می نگرم، آن سال‌ها گنج زندگی من بوده است.
وی با بیان اینکه سردار نجاتی نه تنها با جمع آوری خاطرات زندگی وی مخالفتی نداشتند بلکه با روی گشاده استقبال کردند، تصریح کرد: برخی از مواردی که در این کتاب نباید نوشته می شد را نوشتم و از سانسورهایی که در ادبیات دفاع مقدس وجود دارد چشم پوشی کردم.
عرفانیان خاطرنشان کرد: قصه ای را نوشتم که خدا نوشته بود، نگارنده سخنان خانم مقدس بودم و واسطه ای بودم که به دست خوانندگان برسانم، شهدا در این مسیر من را یاری کردند و سردار نجاتی و خانم مقدس همچون پدری دلسوز و خواهری مهربان از هیچ گونه کمکی دریغ نکردند.

ادبیات هشت سال دفاع مقدس آبستن تولید شاهکار بزرگ ادبی است
معاون تولید انتشارات به‌نشر نیز در این مراسم با بیان اینکه در یک نگاه کلی، ادبیات دفاع مقدس به دو دسته متعهد مبتنی بر واقعیت بینی و غیر متعهد مبتنی بر فرضیات واهی طبقه بندی می شوند، گفت: این دو ادبیات ریشه در دو جهان بینی متفاوت در نویسندگان دارد، جهان بینی که از جنگ فقط سختی های آن را می بیند و نوع دیگری از جهان بینی که در کنار سختی ها و تلخی ها اما رشادت ها و زیبایی های آن را نیز مشاهده می کند که این امر از همان روزهای اولیه جنگ تحمیلی در بین نویسندگان وجود داشت.

سید احمد میرزاده تصریح کرد: نویسندگان مارکسیست که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی فعال بودند و جنگ را اساسا حاصل نگاه سودجویانه طبقه سرمایه دار می دانستند و برخی افرادی که در دهه های بعد فعال هستند اساسا تصاویری توام با خشونت و بمباران به نمایش می گذارند و از یک سلسله نظریات روانشناختی غربی این مضامین را برای سلامت روانی جامعه مضر قلمداد می کنند که این نظرات نه بر واقعیت ها منطبق هستند و نه با آموزه های دینی ما سازگاری دارند.
وی افزود: ملت ایران در طول تاریخ در برابر تهاجم تمام بیگانگان ایستاده و به پیروزی رسیده است و این حاصل روحیه حماسی شیعی ملت ایران است که با فرهنگ پر از شور و شعور عاشورا پرورش یافته است.

عضو انجمن قلم تاکید کرد: همین تجربه ۳۰ ساله بعد از دفاع مقدس به ما ثابت کرده است این روحیه شجاعت ملی را شعله ور نگاه داریم، آمادگی برای جنگ ضامن صلح است. از طرفی اگر در زمینه ثبت آرمان های دفاع مقدس کوتاهی کنیم، دشمنان در جعل و تحریف تاریخ کوتاهی نمی کنند و تاریخ را وارونه جلوه می دهند.
وی خاطرنشان کرد: در تمام دنیا ادبیات دفاع جزء پرخواننده ترین آثار است همچنان که دهه ها از جنگ جهانی دوم می گذرد و هنوز آثار سینمایی بی شماری ساخته و از آنها استقبال خوبی می شوند، همانطور که هشت سال دفاع مقدس به دلیل جمیع جنبه های ملی دارای چنان ظرفیتی است که ادبیات پایداری ما آبستن تولید یک شاهکار بزرگ ادبی در سطح شاهنامه فردوسی است و وظیفه همه متولیان نشر کمک و حمایت از این نوع ادبیات است تا زمینه را برای زایش خلاق بزرگ فراهم کنند.
میرزاده تصریح کرد: ادبیات جانبازی در ذیل ادبیات پایداری از موثرترین و حرکت آورترین مضامین مربوط است زیرا مسائل مربوط به جانبازی با پایان جنگ به فراموشی سپرده نمی شود و زندگی یک جانباز تا آخرین لحظه یک مجاهده است چرا که این برای اطرافیان انگیزه بخش است و در تمام دنیا برای ادبیات جانبازی سرمایه گذاری و تبلیغ ویژه می شود.

«تا ابد با تو می مانم» ظرفیت تبدیل به چندین رمان و اثر سینمایی را داراست
به گفته وی پیش از انقلاب اسلامی، نقش زن در ادبیات داستانی ما یک نقش دست چندم و فرعی بود و تنها برای برخی از جاذبه های جنسیتی بود که خواننده را تا پایان داستان نگه دارد اما به برکت انقلاب اسلامی و ادبیات دفاع مقدس، نقش زن در ادبیات داستانی ما به نقش اصیل یک زن مسلمان برگشته است، همچنان که زندگی سردار نجاتی و همسر ایشان به لحاظ جمیع جنبه ها دارای چنان ظرفیتی است که معتقدم می توان از آن چندین رمان نوشت و فیلم سینمایی ساخت.

تبلور سبک زندگی اسلامی در اثری عاشقانهِ عارفانهِ حماسی
در ادامه حجت الاسلام علی اکبر سبزیان، مدیرکل نهاد کتابخانه های عمومی خراسان رضوی اظهار کرد: در اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی خوانش و معرفی کتاب های دفاع مقدس با جدیت دنبال می شود و نشان می دهد باید از زاویه دیگر به دفاع مقدس نگاه کرد، درس های فراوان در تاریخ زندگی شهدا و تجربیات ناب زندگی سرداران بزرگوار می تواند راهگشای زندگی امروز باشد.

وی ادامه داد: آنچه که در کتاب «تا ابد با تو می مانم» می تواند مورد توجه قرار گیرد مقوله سبک زندگی است، مهارت تصمیم گیری در دوراهی زندگی یکی از مهم ترین بخش هایی است که در این این کتاب به آن اشاره می شود و قدرت تصمیم گیری به جوانان در آستانه ازدواج را می آموزد.

سبزیان با بیان اینکه عنصر توکل به خداوند در این اثر موج می زند، یادآور شد: بحث مداراکردن، احترام به والدین و حیا این کتاب را به یک اثر عاشقانه عارفانه حماسی تبدیل کرده است که عشق در آن موج می زند و حماسه ای توام با عرفان است و « تا ابد با تو می مانم» می تواند دستمایه خوبی برای یک فیلم نامه جذاب امروزی باشد.
وی با اعلام موافقت دکتر کرباسی نایب رئیس مجمع خیرین توسعه کتابخانه ها و ترویج کتابخوانی استان به جهت خرید این کتاب برای کتابخانه های عمومی خراسان رضوی و تعدادی نیز برای ترویج در مجموعه های فرهنگی خاطرنشان کرد: خروجی این جلسه می تواند معرفی این کتاب به جوانانی باشد که در آستانه ازدواج قرار دارند و مشکلاتی را پیش رو دارند و به آنها یاد می دهند که موانع را از سر راه بردارند.

«تا ابد با تو می مانم» روایتگر عشق ماندگار و مداوم است
همچنین در این مراسم جمعی از فعالان ادبیات و نشر با خوانش قسمت هایی از این کتاب به معرفی آن پرداختند.

مهدی ابراهیمی از فعالان فرهنگی مشهد با بیان اینکه صلابت سردار جانباز نجاتی با قلم نویسنده به خوبی به آن پرداخته شده و طراحی جلد این اثر نیز به خوبی توسط به‌نشر انجام شده است، گفت: موضوع تاریخ شفاهی بسیار با اهمیت است و هر کتاب در صد سال آینده می تواند یک گلوله در برابر تحریف باشد.
وی با ارائه پیشنهاد تبادل تاریخی و سال نگاری در وادی ادبیات شفاهی افزود: روایت های شفاهی همچون کتاب «تا ابد با تو می مانم» باید پرقدرت تر و ادامه دار باشند.
فاطمه کنعانی از نویسندگان عصرانه داستان نویسان رضوی نیز با بیان اینکه توصیفات ملموس نویسنده اثر آنچنان پرقدرت است که تمامی آلام شخصیت های کتاب بسیار باورپذیر می باشد و بسیاری از عناصر درام در آن رعایت شده است، اظهار کرد: این اثر روایتگر یک عشق ماندگار و مداوم است و ریشه این تداوم را کسی خواهد فهمید که کتاب را مطالعه کرده باشد لذا می توان نام عاشقانه آرام را بر آن برگزید.

مهدی عسگری از فعالان فرهنگی مشهد نیز با بیان اینکه محتوا، طرح، تبلیغ و مخاطب شناسی از ارکان مهم تاثیرگذاری یک اثر بر مخاطب می باشد، گفت: به عقیده من این اثر جزء نخستین آثاری بود که به لایه های اجتماعی دوران دفاع مقدس پرداخته است و در ژانر همسران شهدا حرف های جدیدی برای گفتن دارد لذا می توان برای ترغیب مخاطبان به خواندن این کتاب نام دیگری و طرح جلد جدیدی بر آن برگزید.

ثریا صدقی از نویسندگان ادبیات داستانی نیز اظهار کرد: قلم نویسنده بسیار قدرتمندانه و زیبا به صلابت سردار نجاتی پرداخته است و چالش های دوگانه متن همچون عشق و منطق، وظیفه و خانواده، حضور و غیبت، ترس و شجاعت، تعهد و احساس، تردید و قاطعیت و … تصویر مفهومی بسیار زیبایی خلق کرده است.
در این مراسم خوانش کتاب «تا ابد با تو می مانم» با اجرای شادی ابراهیمی و حدیث حسینی از اعضای فعال شبکه دانش آموزی کتاباران به‌نشر انجام و در پایان از پرتره سردار جانباز نجاتی که به صورت زنده و با هنرمندی مهدی منصوب طراحی شد، رونمایی شد.

پایان بخش مراسم، رونمایی از کتاب «تا ابد با تو می مانم» با همراهی مادر شهید حسن قاسمی دانا، همسر سردار شهید مهدی میرزایی، همسر سرلشگر شهید نورعلی شوشتری، همسر شهید سورچی، همسر شهید حاج عباس تیموری و مادر بزرگوار سردار اکبر نجاتی بود.

هر کتاب تاریخ شفاهی یک گلوله در برابر تحریف است بیشتر بخوانید »

«پیچ انگیزه» چیست؟ + عکس

منطقه‌ای بود در ۵ کیلومتری فکه؛ مهم، حساس و استراتژیک. یک خط پدافندی که اگر دشمن آن را می‌شکست، دیگر هیچ مانعی جلودارش نبود و این اتفاق افتاده بود.

به گزارش مشرق، پیچ انگیزه منطقه‌ی مشهوری نبود و کسی آن‌جا را به این نام نمی‌شناخت. منطقه‌ای بود در ۵ کیلومتری فکه؛ مهم، حساس و استراتژیک. یک خط پدافندی که اگر دشمن آن را می‌شکست، دیگر هیچ مانعی جلودارش نبود و این اتفاق افتاده بود. عراق همه تلاشش را کرد تا آنجا را بگیرد و از آن عبور کند. حالا گردان عمار بود و یک خط شکسته که باید آن را پس می‌گرفت. گردانی که بیست روز، زیر شدیدترین حملات پاتک عراق مقاومت کرده بود…

کتاب «پیچ انگیزه» مجموعه‌ای از خاطرات نیروهای گردان عمار است که در قالب روایتی مستند به قلم احسان احمدی‌خاوه نوشته شده است. در شش فصل و ۱۲۶ صفحه، در نشر۲۷بعثت منتشر شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«درگیری خیلی سخت شد. تانک‌ها حرکت کردند و از پهلو وارد شدند. نیروهای دو طرف، آن‌قدر به هم نزدیک شدند که برای همدیگر نارنجک پرت می‌کردند… نه کمکی می‌رسید، نه پشتیبانی در کار بود. آن‌ها تا جایی که ممکن بود استقامت کردند؛ اما دیگر نه کسی برای جنگیدن مانده بود، نه مهمات. دستور دادند بی‌سیم‌چی‌ها برگردند عقب؛ اما آن‌ها زیر بار نرفتند.»

«پیچ انگیزه» چیست؟ + عکس بیشتر بخوانید »

آرزوی رهبری درباره «حسام» برآورده شد

گلعلی بابایی در نشست رونمایی «در جستجوی مهتاب» گفت: قرایی آرزوی رهبر معظم انقلاب را برآورده کرده است زیرا ایشان فرموده بودند ای‌کاش کسی بود که درباره حمید حسام می‌نوشت.

به گزارش مشرق مراسمرونمایی از کتاب «در جستجوی مهتاب» نوشته حسین قرایی که به تاریخ شفاهی زندگی و نویسندگی حمید حسام می‌پردازد، در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد.

حسام دیده‌بان جنگ است

وهب همدانی، فرزند سردار شهید حسین همدانی در این مراسم با اشاره به روند نوشته شدن کتاب «خداحافظ سالار» به قلم حمید حسام گفت: حسام مبتنی بر اصول حرفه‌ای خاطرات را ثبت می‌کرد و فقط در صورت لزوم نظرات ما را در کتاب لحاظ می‌کرد. وقتی کتاب چاپ شد، آنچه می‌دیدیم با آنچه انتظار داشتیم متفاوت بود. برای همین کمی جنجال شد اما مادرمان همان شب در خواب دید که حمید حسام اولین فردی است که پشت پیکر پدرمان در حرم حضرت زینب حضور دارد. بنابراین خواست طبق نظر پدرمان که همیشه به نظرات کارشناسی اهمیت ویژه‌ای می‌داد، در کار انتشار کتاب «خداحافظ سالار» دخالت نکنیم.

وی ادامه داد: الان که این کتاب به چاپ چهارم رسیده است، متوجه شده‌ایم که آنچه حمید حسام از منظر کارشناسی می‌دید، درست بود و باعث معرفی سبک زندگی جدیدی شد. آقای حسام هنوز بوی نعنا می‌دهد. هنوز همان دیده‌بان زمان جنگ است و دوربین می‌چرخاند و دانه درشت‌های دفاع مقدس را پیدا می‌کند تا آن‌ها را به آیندگان معرفی کند. این یک هر خاص است.

به گفته وهب همدانی، حسام خودش از جنس شهیدان است و بهترین راوی برای آن‌هاست. نسل جدید برای پذیرش سبک زندگی شهیدان آماده است و اگر مشکلی وجود دارد، به دلیل کوتاهی ماست.

دفاع حسام از قیصر امین‌پور

مصطفی محدثی خراسانی نیز در این برنامه گفت: آرامش همیشگی حسام نشان نمی‌دهد که چنان وجود پرشور و بی‌قراری داشته باشد. جلوه‌هایی از این وجهه را در کتاب «در جستجوی مهتاب» مشاهده می‌کنیم.

وی این کتاب را اثری گیرا و خواندنی دانست و افزود: بخشی از کتاب به سوالات و تصویرگری‌های قیصر امین‌پور اختصاص دارد. معتقدم فردی که از متن دفاع مقدس برآمده است می‌تواند در حوزه دفاع مقدس دیگران را در این عرصه قضاوت کند. قضاوت‌های حمید حسام عمیق و دقیق و روشنگر است.

محدثی خراسانی به ماجرای ثبت ویژه‌نامه برای قیصر امین‌پور اشاره کرد و افزود: قیصر امین‌پور در همین حوزه هنری مخالفانی داشت. قرایی در این کتاب پرسیده است که گویا نگاه قیصر نسبت به سال‌های اول انقلاب تغییر کرده است و حسام چقدر مستدل و زیبا پاسخ او را داده و رفع شبهه کرده است.

به گفته این شاعر، او بحث مخالفت قیصر با تاسیس رشته ادبیات پایداری در دانشگاه‌ها را پیش می‌کشد و آن را دیدگاهی مبنی بر دلسوزی قلمداد می‌کند. فقط افرادی چون حمید حسام این دلسوزی قیصر نسبت به دفاع مقدس را درک می‌کنند. افرادی که از این جنس نیستند، همواره قیصر را محکوم می‌کنند.

اسطوره‌ها به وسیله نویسندگان ایجاد می‌شود

یوسف قوجوق دیگر سخنران این آیین بود. وی با اشاره به این‌که آثار هیچ نویسنده‌ای و هیچ جامعه‌ای بدون اسطوره نیست، گفت: اسطوره‌ها در طول تاریخ و به واسطه شاعران و نویسندگان ایجاد می‌شوند. بسیاری از قلم‌به دستان که در زمینه زندگینامه شهدا کار می‌کنند دست به اسطوره‌سازی می‌زنند و این اسطوره‌هاست که مردم را به خودباوری و تلنگر زندگی می‌رساند. حمید حسام یکی از این نویسندگان است.

وی «آب هرگز نمی‌میرد» را نخستین اثری معرفی کرد که از حمید حسام مطالعه کرده است و افزود: این کتاب سراسر پند و اندرز است و سبک زندگی خاص ایرانی‌ها را نشان می‌دهد که جند سالی است با آن غریبه شده‌ایم. «در جستجوی مهتاب» بازنمایی روش و اهداف کسانی است که اسطوره‌سازی کرده‌اند و این کار عالی است. کار حسین قرایی این است که نشان دهد منشور حضرت امام(ره) درباره نویسندگان چیست.

خط مشی برای نویسندگان جوان

گلعلی بابایی نیز در ادامه با اشاره به همکلاسی بودن حمید حسام و قیصر امین‌پور، گفت: حسین قرایی وما ادراک حسین قرایی! مردی با دو دست اما با پروژه‌های بسیار زیاد درباره انقلاب و دفاع مقدس. ثبت تاریخ شفاهی نویسندگان و شاعران یکی از کارهای بزرگ و ارزشمند اوست.

به گفته بابایی، نویسنده «در جستجوی مهتاب» آرزوی رهبر معظم انقلاب را برآورده کرده است زیرا ایشان در جایی فرموده بودند ای کاش کسی بود که درباره حمید حسام می‌نوشت. او در این کتاب به صنایع هنری و وجه نویسندگی حمید حسام پرداخته است و می‌تواند برای نویسندگان خط مشی باشد.

رهبر انقلاب با رصد کتاب‌های دفاع مقدس بسیاری از نویسندگان را مطرح کردند

در ادامه حسین قرایی نویسنده «در جستجوی مهتاب» طی سخنانی گفت: افتخار می‌کنیم که در عصری زندگی می‌کنیم که عصر خمینی بزرگ لقب گرفته است. در عصر انقلاب اسلامی هنرمندان و نویسندگان زیادی رشد کرده‌اند و اعتقاد داریم که انقلاب آمده است تا همه افراد جامعه را اصلاح کند.

تصمیم دارم ثبت تاریخ شفاهی نویسندگان و هنرمندان پس از انقلاب اسلامی را به عدد ۱۰۰ برسانم. معتقدم که حمید حسام در عرصه زندگی شخصی خود نیز به سلامت بیرون آمده است و فرزندان و خانواده او همگی افرادی کارآمد هستند.

وی با تاکید بر این‌که هنرمند عصر انقلاب اسلامی باید از فقر و عدالت بنویسد، گفت: حمید حسام نویسنده‌ای است که با قلمش این موضوعات را از انزوا خارج کرد. معتقدم او نویسنده‌ای بزرگ است و نویسندگان دیگر نیز می‌توانند از جنبه‌های دیگر زندگی او بنویسند. اسنادی که حسام در آثارش می‌آورد، آبشخور نویسندگی است. حسام در کتاب «در جشتجوی مهتاب» زندگی‌اش را بدون سانسور روایت کرده است.

لباس دفاع مقدس را از تن درآوردیم و لباس فرهنگی پوشیدیم

حمید حسام سخنران پایانی این آیین بود. او با اشاره به روند نویسندگی‌اش گفت: سبک مستند داستانی مثل سبک غزل مثنوی، پس از انقلاب اسلامی خلق شد و همواره نگران حفظ این سبک ادبی بودم. این سبکی است که برآمده از هنر دقت به داده‌های تاریخی و استفاده از عناصر ادبی بدون اغراق است. قالبی هوشمندانه است که اهتمام نویسندگان زمان ما را می‌طلبد.

این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس ادامه داد: این قالبی که ما در سال‌های اخیر در پیش گرفتیم در دهه‌های گذشته کمتر شناخته شده بود. زمانی که لباس مقدس دفاع مقدس را از تن درآوردیم دغدغه‌های فرهنگی پیدا کردیم و در دهه ۷۰ مشخصا به اینگونه کارها و نوشتن رمان پرداختیم.

او افزود: فضای داستان در آن زمان بسیار کم بود و تنها امیرحسین فردی و محمدرضا سرشار داستان‌هایی می‌نوشتند. تصور می‌شد عنصر تخیل را در داستان‌های دفاع مقدس نباید به کار گرفت و من سال‌ها تلاش کردم تا این موضوع را حل کنم تا سرانجام کتاب «وقتی مهتاب گم شد» راهی بازار کتاب شد.

حسام اضافه کرد: برای اینکه آثارمان خواندتی‌تر شود باید نگاه‌ هنرمندانه را تزریق کنیم و نسبت به کارهایمان وسواس داشته باشیم و با نگاه ادیبانه به آثار نگاه کنیم. مباحثی را که موضوع آن را مهم نمی‌دانیم باید در کتاب بگوییم.

در پایان این مراسم با حضور محسن مومنی شریف، رییس حوزه هنری و نویسندگان و شاعران حاضر از کتاب «در جستجوی مهتاب» رونمایی شد.

آرزوی رهبری درباره «حسام» برآورده شد بیشتر بخوانید »

دوختن تمثال امام روی قلب + عکس

قرار نبود کسی عکس را بدوزد به لباس خاکی‌اش. عکس توی یک مشمّای نرم، پرس شده بود. گفتند اگر اسیر شدید، این عکس را با شما نبینند، بهتر است.

به گزارش مشرق، تازه‌ترین کتاب محمدرضا شرفی‌خبوشان منتشر شد. کتابی که با اسمی جالب و البته طراحی جلدی متفاوت منتشر شده است. آخرین اثر خبوشان که این روزها دبیر علمی دوازدهمین دوره جایزه جلال نیز هست با عنوان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» از سوی انتشارات شهرستان ادب روانه بازار نشر شده است.

طرح جلد خاص کتاب!
قبل از این که به خود رمان و اثر بپردازیم نگاهی به جلد این کتاب داشته باشیم که به نوعی بسیار خاص است. جلد کتاب یک پیراهن نظامی است که سه دکمه آن سمت چپ جلد بر روی عکسی از جوانی امام خمینی(ره)قرار گرفته که هم به پیراهن دوخته شده است. باید دقت کرد که عکس به صورت فیزیکی با آویز پلاستیکی با دوخت به جلد کتاب متصل شده است. در این روزگار که عموم ناشران برای طرح جلد کتاب خیلی وقت صرف نمی‌کنند اینکه کتابی با این طرح خاص بیرون بیاید واقعاً تحسین‌برانگیز است. اگر نگاهی به شناسنامه کتاب داشته باشیم با دیدن اسم طراح جلد که آقای مجید زارع باشد متوجه می‌شویم که این طرح جلد خاص هم باز از کارهای اوست هر چند برخی مواقع وسواس زیادی این طراح باعث تأخیر در انتشار کتاب می‌شود اما خیلی اوقات می‌توان از ارتباط کاملاً مستقیمی میان جلد و محتوای کتاب برقرار کرد.

قبل از اینکه حرف‌های مجید زارع طراح جلد کتاب را بیاوریم این بخش از متن کتاب را بخوانید و آن وقت فلسفه طرح جلد کاملاً درک می‌شود: «قرار نبود کسی عکس را بدوزد به لباس خاکی‌اش. عکس توی یک مشمّای نرم، پرس شده بود. گفتند اگر اسیر شدید، این عکس را با شما نبینند، بهتر است. اگر ببینند، اذیت‌وآزارشان بیش‌تر می‌شود. من یک‌جوری به غیرتم برخورد. گفتم حالا که اینطور گفتید، نخ‌وسوزن برمی‌دارم، عکس را می‌دوزم همان‌جایی که باید باشد؛ درست روی قلبم!»

مجید زارع می‌گوید: «ایده کتاب‌سازی از متن داستان شکل گرفت (همان بخشی که یکی، دو خط بالاتر خواندید) بخشی از اطلاعات کتاب روی لباس می‌آید. برای طبیعی‌تر شدن آن، ابتدا متن‌ها روی پارچه سفید بافت‌دار نوشته شد. و بعد از اسکن، به کار اضافه شدند. عنوان کتاب و عکس امام بعد از چاپ، قالب خوردند و مونتاژ شدند و داخل مشمّای نرم قرار گرفتند.مشمّای نرم با چرخ خیاطی به جلد دوخته شد. برای هماهنگی رو و پشت جلد یک دوخت هم روی بارکد آمد. رنگ دوم متن کتاب از روی تسمه نخی نظامی انتخاب شد. رنگ نخ دوخت روی جلد با رنگ زمینه صفحه اول کتاب هماهنگ شد.» آنطور که زارع می‌گوید برای رسیدن به این طرح جلد متن کتاب سه بارخوانده شده و کل فرایند طراحی و اجرای جلد هم مجموعاً ۱۸‌روز طول کشیده است.

آنچه در وادی‌السلام گذشت!
«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» کتاب روایت‌هاست. روایت آدم‌های مرده . مرده‌هایی می‌آیند تا روایت و داستان خود را بگویند. داستان‌هایی که خاص است و شما را می‌برد به دل تاریخ. کتاب راوی اصلی ندارد. همه شخصیت‌های کتاب راوی هستند از آنچه در دل تاریخ گذشته است اما همه روایت‌ها با محوریت «سمیر» شروع می‌شود که رزمنده‌ای است ایرانی که در جنگ مجروح شده و توسط یک شیعه عراقی متصل به حزب بعث که او را شبیه پسرش که سمیر نام داشته و در جنگ کشته شده در وادی‌السلام شهر نجف مخفی می‌شود و مادرش هم هر روز به او سر می‌زند و اینچنین است که روایت آدم‌ها شروع می‌شود. خبوشان در «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» آدم‌هایی را که مرده‌اند بیرون می‌آورد تا داستان‌شان را بگوید. یکی از جنگ می‌گوید و یکی از مبارزه . یکی از زندگی شخصی‌اش می‌گوید که نابود شد و دیگری از زندگی‌اش که بعث نابود کرد. همه روایت‌ها در کنار هم پیش می‌رود. همه جور آدم در کنار هم هستند و مخاطب این روایت‌ها را مثل پازل بایدکنار هم بچیند تا آخر کار بتواند بفهمد نویسنده چه چیزی را می‌خواهد بگوید.

روایت تاریخی برای ایران و عراق از دل تاریخ
«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» روایت تاریخ تولد دو جریان است. این کتاب ابتدا روایت حزب بعث است که از زبان حامیان،مقتولان و صدمه‌دیدگان و دیگر شخصیت‌های عراقی گفته می‌شود. شما در خلال این روایت‌ها می‌توانید تاریخی از سرنوشتی که عراق به آن دچار شد را ببینید. کشوری که در میان جریان‌های سیاسی دست‌به‌دست شد تا نهایتاً به یکی از خونبارترین دوران خود رسید. روایت صدام را می‌توانید بخوانید و ببینید این شخص با کشورش چه کرد و البته با کشور همسایه‌اش. روایت دیگر کتاب برای ایران است؛ روایت یک مبارزه و یک تولد. آدم‌های داستان خبوشان کنار هم پازل چگونگی مبارزه را تکمیل می‌کند. یکی از افراد حزب بعث حضور امام خمینی را در دوران تبعید بیان می‌کند. او روایتش را حتی تا ترکیه پیش می‌برد . تا قم می‌رود و فاجعه فیضیه را هم بیان می‌کند. شما امام را از دید عراقی‌هایی می‌بینید که خیلی ازآن‌ها دلبستگی به او ندارند اما به او احترام می‌گذارند. روایت، روایت تولدی از یک انقلاب است که جهان را تکان می‌دهد. خبوشان به جای اینکه تاریخ بنویسد تاریخ را در داستانش حل کرده است بی‌آنکه شما احساس کنید در حال خواندن تاریخ هستید و این کاری است که این نویسنده خوش قریحه در همه داستان‌هایش انجام می‌دهد. داستان‌های خبوشان از تاریخ جدا نیست ولی تاریخی نیست.

خبوشان دررمان‌هایش با تاریخ سروکله می‌زند و آدم‌هایش را بیرون می‌کشد مثل همان کاری که در «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» کرده است. شخصیت‌های زیاد این کتاب می‌توانست پاشنه آشیل کتاب شود اما خبوشان از پس آن‌ها برآمده است. تحلیل فنی‌تر این کتاب بماند برای گفت‌وگوی مفصل با خبوشان اما عجالتاً خالی از لطف نیست که با این جمله از خبوشان این متن را به پایان برسانیم: « روی‌گردانی از تاریخ و نخواندن آن باعث می‌شود من به گذشته تاریخی خودم رجعت کنم؛ چون آن را نخوانده‌ام فکر می‌کنم دوره‌هایی از تاریخ وجود دارند که می‌توانم برگردم و همان شوم.چون آن‌ها را نخوانده‌ام و کنکاش نکرده‌ام. بنابراین با هیجانی کاذب و عدم‌اطلاع از تاریخ ممکن است شعار دهم که «شاه باید برگردد»؛ این به‌خاطر نخواندن تاریخ است. فرهیختگان‌۳/۱۱/۹۶».

*صبح نو

دوختن تمثال امام روی قلب + عکس بیشتر بخوانید »

تجربه ما نشان داده که در این عالم باید قوی بود

به گزارش جهان نیوز، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز چهارشنبه ۲۰ آذرماه در همایش مدیران قرارگاه خاتم الانبیا (ص) گفت: تجربه مبارزه ۴۰ ساله ملت ایران با مستکبران عالم نشان داده است که در این جهان یا باید قوی و مستقل بود یا ذلیل و وابسته؛ یا باید اضلاع هندسه قدرت را در جهان تغییر داد یا اینکه در شاکله قدرت ساخته شده مستکبران ادغام و حذف شد.

او با بیان اینکه اراده کرده‌ایم مستقل، مقتدر، آزاد و بی تاثیر از اراده قدرت‌های استکباری، الگویی تمام عیار از یک زندگی شرافتمندانه و پیشرفته را به وجود آوریم، گفت: ما بر اساس سفارش قرآن، اراده کرده‌ایم امتی الگو در نقطه کانونی همه توجهات باشیم.

سرلشکر سلامی با بیان اینکه دشمنان ما می خواهند از شکل‌گیری الگویی مستقل که به کرامت انسان و عدالت، اخلاق، معنویت، پیشرفت و رفاه می‌اندیشد جلوگیری کنند، اظهار کرد: انقلاب اسلامی ایران با هدف تولید این نظام الگو شکل گرفت تا اسلام را به عرصه حیات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و دفاعی جوامع مسلمان منتقل کند ، به این دلیل که بدون تشکیل حکومت و ایجاد قدرت، مسلمانان در جغرافیا و تاریخ دیگران شکل می‌یابند و نمی‌توانند هویت مستقل داشته باشند.

او افزود: امروز به مفهوم جدیدی در قدرت بین‌المللی به نام جهان اسلام دست یافته‌ایم که این واژه در ادبیات سیاسی جهان وجود نداشت ، اما این حقیقت در پرتو هدایت رهبران بزرگ انقلاب یعنی امام خمینی(ره) و حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای(مدضله العالی) شکل یافته‌ است.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه دشمنان در این شرایط ساکت نمی‌نشینند، گفت: مستکبران همه عرصه‌ها را به جبهه‌های جنگ سختی علیه نظام جمهوری اسلامی تبدیل کرده‌اند تا این نظام الگو و این مدل موفق بیش از این شکل نگیرد و به سایر سرزمین‌های اسلامی منتقل نشود.

او با اشاره به آرایش تمام عیار جنگی دشمنان در حوزه‌های گوناگون خاطرنشان کرد: امروز همه عرصه‌ها به جبهه تقابل تبدیل شده‌اند به گونه ای که در چهار دهه گذشته در فضای جنگی همه جانبه و با گستره جهانی و پیوسته در زمان با حداکثر ظرفیت‌های دشمن مواجه بوده‌ایم.

سرلشکر سلامی در ادامه تصریح کرد: قدرت‌های استکباری احساس زوال در حیات خود را دیده‌اند و شاخص‌های ظاهری افول آنها نیز رویت می‌شود، برخی فرو ریخته‌اند و چرخه زوالشان آغاز شده است.

او افزود: نسبت قدرت‌ها در حال تغییر بوده و اسلام در مسیر تصاعد و استکبار در مسیر زوال قدرت قرار گرفته‌اند بنابراین در فرهنگ، تهاجم گسترده‌ای را شروع کرده‌اند تا فضای اعتقادی و اندیشه‌ای جامعه ما را تحت تاثیر قرار دهند اما در مقابل با واکنش‌هایی تمام‌کننده از سوی ملت ایران مواجه شده اند.

سرلشکر سلامی با اشاره به شکل‌گیری حماسه اربعین توسط ملت ایران و دیگر مسلمانان جهان عنوان کرد: اربعین نمادی از مقاومت اسلامی و شکست دشمنان است.

او تصریح کرد: در عرصه نظامی بیش از ۴۰ سال است کشورهای اسلامی مرکز تهاجم‌های مستقیم یا غیر مستقیم مستکبران قرار گرفته اند و جنگ واقعیت چهار دهه گذشته محسوب می‌شود؛ در این عرصه نیز مسلمانان ایستاده‌‌اند و به تولید قدرت پرداخته‌اند به گونه ای که بیرق‌های جهاد در هر کوی و برزن برافراشته شده است.

فرمانده کل سپاه با اشاره به تهاجمات روانی گسترده مستکبران علیه ملت ایران خاطرنشان کرد: در این عرصه هم راه‌های نفوذ در حوزه‌ها گوناگون بسته شده است؛ دشمن در تلاش است با بستن راه علم و دانش و شکست دادن سازندگی ، از ایران اسلامی کشوری نیازمند بسازد تا با همراهی عملیات روانی و سرسخت، نسخه تسلیم تنظیم کند،  متاسفانه برخی در داخل پژواک این استراتژی شده اند.

او با تاکید بر اینکه ملت ایران، هنرمندانه تمام این تهدیدات را به فرصت تبدیل می‌کند، گفت: دشمن بزرگ، موهبت بزرگی است، حکمت‌های رهبری عظیم الشان ما تهدیدات دشمنان را با ساز و کار معنویت و ژرف‌اندیشی به فرصت تبدیل می‌کند به گونه ای که از دل تحریم های ظالمانه به پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در همه عرصه‌ها از جمله انرژی، نانو، فضا، دارو و درمان، فضای مجازی و بیوتکنولوژی دست یافته ایم و فورانی از علوم و فناوری‌ در پایه بومی و ملی را شکل دادیم.

سرلشکر سلامی شکل‌گیری قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) را حاصل مقاومت ملت ایران در مقابل تهدیدات و تحریم‌ها دانست و افزود: خروج شرکت‌های خارجی از عرصه سازندگی ایران، به فرصتی برای بومی‌سازی دانش و تکنولوژی داخلی تبدیل شد و آنها اکنون می‌بینند که ایرانیان به هیچ قدرتی تکیه ندارند.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه جهاد علمی و سازندگی فلسفه اصلی تشکیل قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) است گفت: قرارگاه یک نهاد اقتصادی و درآمدزایی نیست بلکه بنای عظیمی برای جهاد است به همین خاطر هر چه طلب مالی هم داشته باشد باز به کار و فعالیت مشغول است تا حیات اقتصادی کشور را رونق بخشد.

او با تاکید بر اینکه قرارگاه خاتم الانبیا(ص) سیمای جدیدی از کشور ارائه می‌دهد که عامل ناامیدی دشمنان است، خاطرنشان کرد: نه تنها قرارگاه، بلکه همه نهادها، افراد، شرکت‌ها و موسساتی که در عرصه سازندگی مشغول فعالیت هستند، همین هدف را دنبال می‌کنند ؛ آرمان نهایی، بستن راه دشمنان و ایجاد زمینه‌های یک پیروزی بزرگ است، می‌خواهیم تحریم را به گورستان تاریخ بسپاریم و آن را نه توسط دشمن، بلکه به دست خودمان رفع کنیم؛ از دشمنانمان نمی‌خواهیم تحریم را لغو کنند بلکه آن را ادامه دهند، ما زنده‌ایم و هیچ تمنایی از آنها نداریم، بلکه ملت ایران خود تحریم‌ها را شکسته و بی اثر می‌کنند.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه به دنبال تبدیل مقاومت اقتصادی به اقتصاد مقاومتی هستیم تا رویه تحریم‌ها معکوس شوند، گفت: دشمنان ما بدانند هیچ مانعی نمی‌تواند بر سر راهمان ایجاد کنند، ملت ایران سیل‌آسا حرکت می‌کند، یا از روی موانع عبور می‌کند یا آنها را ویران خواهند ساخت.

او در ادامه تصریح کرد: بسیاری از عوامل نفوذ و دخالت دشمنان را پلمب کرده‌ایم و می‌خواهیم زبانشان را هم پلمب کنیم؛ در عرصه اقتصادی هم نخواهیم گذاشت هیچ عاملی از دشمنان در اقتصادمان تاثیرگذار باشد.

سرلشکر سلامی با بیان اینکه قرارگاه خاتم الانبیا(ص) صف قدرتمند ایران اسلامی در جنگ اقتصادی است، گفت: یکی از مسئولیت مهم قرارگاه، ایرانی کردن استراتژی‌های حل مسئله و روش‌های ساخت و تولید است.

فرمانده کل سپاه در پایان با تاکید بر اینکه قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) خادم ملت است و همه ظرفیت‌ها اعم از شرکت‌های خصوصی را هم به کار می‌گیرد تا به سازندگی و رفع محرومیت‌ها بپردازد، گفت: قرارگاه به دنبال جهاد سازندگی است، بنابراین با قدرت به پیش خواهد رفت و قاعده‌های جدیدی می‌سازد.

تجربه ما نشان داده که در این عالم باید قوی بود بیشتر بخوانید »

قطعنامه ۲۲۳۱ توسعه موشکی ایران را منع نمی‌کند

به گزارش جهان نیوز، سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلیس در نامه‌ای به «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل، آن چه را که «توسعه موشک‌های بالستیک با توان حمل کلاهک هسته‌ای ایران» خواندند، بر خلاف قطعنامه شورای امنیت عنوان می‌کنند.

سه کشور اروپایی در نامه خود که در میان اعضای شورای امنیت منتشر شده، از دبیرکل سازمان ملل خواسته‌اند تا در گزارش بعدی خود، شورای امنیت را از این موضوع مطلع کند که فعالیت‌های موشک بالستیک ایران ناسازگار با قطعنامه‌ای است که در سال 2015 توافق هسته‌ای ایران را تائید کرد.

«برایان هوک» رئیس گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا نیز در واکنش به اقدام اخیر سه کشور اروپایی در ارسال یک نامه ضد ایرانی به دبیرکل سازمان ملل گفت: ما می‌خواهیم جلوی توسعه برنامه موشکی ایران را بگیریم.

«اسرائیل کاتز» وزیرخارجه رژیم صهیونیستی نیز در واکنش به این نامه مدعی شده است که ایران در حال ساخت موشک‌های قادر به حمل کلاهک اتمی است که این اقدام نقض توافق هسته‌ای است.

وزیرخارجه این رژیم با حیاتی عنوان کردن زمان فعلی، مدعی شده است: لازم است تا گام بعدی برای مهار ستیزه‌جویی ایران که یک تهدید نظامی موثر است از سوی یک ائتلاف عربی -غربی به رهبری آمریکا برداشته شود.

در گفتگو با «پیتر جنکینز» به بررسی این نامه و ابعاد حقوقی برنامه موشکی ایران و نسبت آن با قطعنامه 2231 شورای امنیت پرداخته ایم. جنکینز سفیر سابق انگلیس در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سازمان ملل است. وی دانش آموخته دانشگاه‌های کمبریج و هاروارد است و 2 بار در وین حضور داشته و مأموریتهای دیپلماتیک در آمریکا، فرانسه، برزیل و اتریش را بر عهده داشته است.

سه کشور اروپایی عضو برجام با ارسال نامه‌ای به «آنتونیو گوترش»، مدعی شدند که برخی از مدل‌های موشک‌های بالستیک ایران با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که توافق هسته‌ای با ایران را تأیید کرده، «ناهمخوان» است. ادعای عدم همخوانی موشک‌های ایران با قطعنامه در حالی مطرح می‌شود که در قطعنامه ۲۲۳۱ از ایران «خواسته» شده که روی موشک‌هایی که «برای داشتن توانمندی حمل کلاهک اتمی طراحی شده‌اند»، کار نکند. ارزیابی شما از این نامه چیست؟ و آیا در نشست شورای امنیت در این خصوص ممکن است رأیی علیه ایران صادر شود؟
این ادعای اروپایی‌ها مبنی بر اینکه ابعادی از برنامه موشکی ایران با قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل ناسازگار است، موضوع تازه‌ای نیست و درگذشته بیش از یک بار در مورد آن شنیده‌ایم. این ادعا با اتکا به پاراگراف 3 از پیوست B قطعنامه مذکور مطرح می‌شود.

در این پاراگراف از ایران خواسته می‌شود هیچ فعالیتی در ارتباط با موشک‌های بالستیکی که قادر به حمل کلاهک هسته‌ای هستند؛ نداشته باشد. می‌گویم «ابعادی از» چرا که این گونه برآورد می‌کنم که – البته نمی‌دانم- از دید اروپایی‌ها فقط برخی از موشک‌های ساخته شده یا در دست ساخت ایران قادر به حمل کلاهک هسته‌ای خواهند بود.

اما آیا می‌توان گفت که مو لای درز این ادعا نمی‌رود؟ خیر، این ادعا به دلیل وجود کلمه «طراحی شده» جای بحث دارد. چنین کلمه‌ای نمایندگان ایران را قادر به طرح این موضوع می‌کند که هیچ یک از موشک‌های ساخته شده یا در دست ساخت این کشور با هدف نقل و انتقال هسته‌ای طراحی نشده‌اند و اثبات این مسئله باری را روی دوش اروپایی‌ها می‌گذارد که احتمالاً قادر به تحمل آن نیستند.

این اقدام اروپا در حالی است که پیش از این نیز در واکنش به کاهش تعهدات برجامی، ایران را تهدید به بررسی مکانیسم ماشه کرده بود. چرا در کنار تهدید به بررسی مکانیسم ماشه، بحث موشکی ایران را هم مطرح کرده اند؟
اما درباره اینکه چرا اروپایی‌ها مجدداً در این مقطع چنین ادعایی را با نامه نگاری به دبیرکل سازمان ملل پیش کشیدند، ارزیابی من این است که رابطه‌ای میان این اقدام و سیاست ایران مبنی بر عمل نکردن تدریجی به توافق هسته‌ای 2015 تحت عنوان برجام وجود دارد. طبق برآورد من اروپایی‌ها به دنبال اعمال فشار دیپلماتیک بر ایران در مواجهه با فشار دیپلماتیک متقابلی هستند که ایران با تهدید علیه بقای برجام بر آنها اعمال می‌کند.

اما اگر این تاکتیک آنها است، آیا موثر خواهد بود؟ افسوس، به نظر می‌آید که ترجیح ایران بی اساس خواندن ادعای اروپایی‌ها و رد آن و همچنین تداوم مسیر تدریجی است که به سمت کشتن برجام پیش می‌رود. می‌گویم «افسوس» چرا که همانگونه که در گذشته نیز گفته‌ام، بر این باورم که سیاست کاهش تدریجی تعهدات هم مناسب نیست: این منحصر به تنبیه اروپا در حدی غیرسازنده از بابت بی‌عدالتی‌هایی می‌شود که آمریکا مرتکب و ایران مانع از کمک اروپایی‌ها برای کاهش آنها شده است.

این دو اقدام اروپا در حالی است که به تعهدات خود در قبال ایران ذیل برجام عمل نکرد و کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران هم واکنشی به انفعال کشورهای اروپایی بوده است. طرح موضوع موشکی چه آثاری بر برجام خواهد گذاشت؟
گمان نمی‌کنم دلایل عینی برای متهم کردن اروپا به پیش گرفتن سیاست منفعلانه طی 22 ماه گذشته- از زمانی که ترامپ برای نخستین بار علیه برجام اعلام جنگ کرد- وجود داشته باشد.

اروپایی‌ها بارها سعی کرده‌اند ترامپ را قانع کنند که برجام جزء ارزشمندی از رژیم جهانی منع اشاعه است. آنها به طور مداوم با سیاست ترامپ مبنی بر اعمال فشار حداکثری علیه ایران که از دید آنها هم ناعادلانه و هم ناسازگار با مشارکت در تامین صلح و ثبات جهانی است، مخالفت کرده‌اند.

اروپایی‌ها مکانیسم تسهیل تجارت موسوم به اینستکس را راه‌اندازی کرده‌اند. امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه به دنبال ایجاد مبنایی برای ازسرگیری خرید نفت ایران از سوی اروپایی‌ها بوده است حال آنکه رئیس ‌جمهور روحانی از همکاری در این زمینه امتناع کرد.

در قطعنامه ۲۲۳۱ از عبارت «call on» معادل «خواستار» استفاده شده است که دارای الزام حقوقی نیست. بر این اساس در حالی که طبق ادعای مطرح شده توسط اروپا، ایران دارای مدلهایی از موشک است که قابلیت حمل کلاهک هسته ای دارد اما هیچ نهاد حقوقی برای بررسی «حقوقی» برنامه موشکی کشورها وجود ندارد. یعنی اینکه توان موشکی یک کشور دارای ابعاد دفاعی است یا تهاجمی و یا قابلیت حمل کلاهک هسته ای، معیار حقوقی مشخصی در نظام بین الملل وجود ندارد. ارزیابی شما چیست؟
از این بابت حق با شما است که قطعنامه 2231 شورای امنیت تعهدی که به لحاظ قانونی خودداری از توسعه نوع خاصی از موشک را الزام‌آور کند؛ بر ایران تحمیل نمی‌کند. همچنین از این بابت نیز حق با شما است که ایران با توسعه و برخورداری از طیفی از انواع موشک‌ها، هیچ توافق بین‌المللی را نقض نمی‌کند.

این دلیلی است برای اینکه چرا اروپا به طرح این ادعا کفایت می‌کند که برنامه موشکی ایران با قطعنامه 2231 «ناسازگار» است و در عوض، اظهارات قابل بحثی را درباره انگیزه پنهان پشت ویژگی‌های برخی از موشک‌های ایرانی مطرح می‌کند.

ایران موشک قاره پیما ندارد و بُرد موشک‌هایش نیز نهایتاً ۲ هزار کیلومتر است. با وجود این رژیم صهیونیستی هم بمب اتمی دارد و هم موشک‌هایی دارد که بُرد آنها به مراتب بیشتر از موشک‌های ایران است و عربستان نیز برنامه موشکی پیشرفته ای دارد که اخیرا ابعاد جدیدی از آن رسانه ای شده است. با این حساب، طبق چه استدلالی ایران حق موازنه قوای موشکی را ندارد و اگر از ایران خواسته می‌شود برنامه موشکی خود را محدود کند همین خواسته باید از کشورهای اطراف ایران نیز صورت گیرد. ارزیابی شما چیست؟
باز هم حق با شما است: اسرائیل برنامه موشکی قابل تأملی دارد حال آنکه عربستان سعودی نیز از جانب فروشندگان خارجی تسلیحات مقدار قابل توجهی موشک دریافت کرده و گزارش شده که برنامه‌ای بومی را نیز در این زمینه در پیش گرفته است. هر دو آنها بر خلاف ایران موشک‌هایی در اختیار دارند که بُردشان از 2 هزار کیلومتر فراتر می‌رود (هرچند ایران پرتاب‌گر ماهواره‌ای را در دست ساخت دارد که قابلیت تغییر کاربری برای پرتاب موشک به فاصله‌ای بیش از 2 هزار کیلومتر را دارد).

این حقایق می بایست به عنوان موضوعی مهم در هرگونه مباحثه پیرامون برنامه موشکی ایران تلقی شود. به نظر من، این مباحث به دست‌کم 2 نتیجه‌گیری منجر می‌شود: برای ایران تلاش در راستای دفع توسل دیگران به موشک از راه کسب توانایی مقابله به مثل امری معقول است و دیگر اینکه فقط یک رویکرد منطقه‌ای در زمینه کنترل اشاعه موشکی شانس جلب رضایت ایران را دارد.

شما به این موضوع اشاره کردید که اسرائیل تسلیحات هسته‌ای دارد. این هم یک واقعیت است. اما این برخورداری ایران از تسلیحات هسته‌ای را توجیه نمی‌کند چرا که «تکرار یک اشتباه به عادی شدن آن منجر نمی‌شود». اما این برخورداری ایران از توان بازدارندگی موثر علیه اسرائیل در قالب موشک را توجیه می‌کند.

قطعنامه ۲۲۳۱ توسعه موشکی ایران را منع نمی‌کند بیشتر بخوانید »

توصیه‌های امام خامنه‌ای به بسیجیان در دستور کار سپاه قرار گرفته است

سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، درباره شش توصیه اخیر فرمانده معظم کل قوا به بسیجیان، اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با بسیجیان شش توصیه حضور در همه محله‌ها، آماده به کار بودن در میادین دفاع سخت، نیمه‌سخت و نرم، جلوتر بودن از دشمن در جنگ نرم، تقویت ارتباط با مساجد، هم‌افزایی و همکاری با مجموعه‌های همسو با بسیج و چابک بودن را به بسیجیان داشتند؛ به همین علت باید این شش توصیه رهبری به بسیج را به طرح‌های اجرایی تبدیل و پیاده‌سازی کنیم.

سرلشکر سلامی افزود: البته این مسیر را شروع کرده‌ایم، چون معتقدیم این توصیه‌ها افق‌های جدیدی بود که در امتداد حرکات گذشته به روی بسیج گشوده شد؛ لذا همه آن‌ها را در دستور کار سپاه و بسیج قرار دادیم و امیدواریم بتوانیم همه این توصیه‌ها را عملیاتی کنیم.

توصیه‌های امام خامنه‌ای به بسیجیان در دستور کار سپاه قرار گرفته است بیشتر بخوانید »

مجهز شدن قوی‌ترین ضد زره ایرانی به فیوزهای لیزری

موشک هدایت شونده ضد زره را می توان یکی از مهم ترین مصادیق رشد و بلوغ صنایع دفاعی ایران در بخش زمینی برشمرد. تجارب جنگ تحمیلی باعث شد که از آن دوره تا به امروز سرمایه گذاری مناسبی روی بحث سیستم های ضد زره در مدل های مختلف انجام شود و امروز شاهد تولید طیف بسیار گسترده ای از محصولات در این بخش هستیم.

بر این اساس، موشک های سری طوفان به عنوان نمونه ایرانی از تاو آمریکایی و دهلاویه به عنوان نمونه ایرانی از کورنت روسی را می توان اصلی ترین سلاح های هدایت شونده ضد زره حال حاضر نیروهای مسلح کشورمان برشمرد. مدتی بود که خبر جدیدی در خصوص پیشرفت های صورت گرفته در این بخش منتشر نشده بود اما در جریان بازدید اخیر سرلشکر باقری رییس ستاد کل نیروهای مسلح از نمایشگاه توانمندی ها و دستاوردهای وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، تصاویر منتشره حاکی از آن است که گونه ای جدید از موشک دهلاویه طراحی و ساخته شده  که نسبت به مدل های گذشته یک ارتقاء مهم محسوب می شود.

باید توجه داشت که یکی از بحث های مهم در رزم زمینی و خصوصا نبردهای نا همطراز، افزایش توان نیروهای پیاده و افزایش قدرت آتش این نیروها خصوصا در برابر یگان های زرهی و بالگردی دشمن است. ریشه این تفکر را نیز می توان به درس های جنگ ۸ ساله و مقابله با حملات فشرده و سنگین زرهی و بالگردی عراق نیز ربط داد. معمولا در تیم های پیاده نظام از موشک های ضد زره برای مقابله با زره پوش های دشمن و از موشک های دوش پرتاب با هدایت گرمایی برای مقابله با هواگردهای دشمن استفاده می شود. لذا مدتی است که صنایع دفاعی کشور ما به دنبال افزایش توانایی دوش پرتاب ها و البته تعریف قابلیت ضد بالگرد ضد زره ها نیز رفته است.

میثاق با سیستم جدیدی وارد خدمت شد

سامانه موشک دوش پرتاب میثاق ۳ در بهمن ماه سال ۹۵ رونمایی شد. این موشک در ادامه نسل اول و دوم موشک های سری میثاق رونمایی و به فیوزهای لیزری مجهز شده است. این فیوز از نوع لیزری است و اساس کار آن بر این شکل است که پس از پرتاب موشک به سمت هدف مورد نظر، یک منبع تابش لیزر در داخل موشک به صورت ۳۶۰ درجه، نور را به اطراف پخش می کند و به محض نزدیک شدن به هدف مورد نظر و بازتاب پیدا کردن نور لیزری که به هدف برخورد کرده، سر جنگی موشک فعال شده و منفجر می شود.این موشک با استفاده از این سامانه در کنار حسگر فروسرخ خود شانس اصابت را افزایش می دهد.

موشک میثاق ۳ – به فیوزهای لیزری دقت کنید

قائم ام و طوفان ۳ هم به فیوز جدید مجهز شدند

در سال ۹۶ و در جریان نمایشگاه هوافضای ماکس در روسیه در غرفه ایران نیز یک موشک جدید رونمایی شد که قائم ام نام داشت. در توضیحات مربوط به موشک “قائم ام” در نمایشگاه ماکس درباره بحث هدایت، به نوع هدایت لیزری اشاره شده بود که پیش از این در موشک های دهلاویه و طوفان ۵ شاهد آن بودیم.

در این روش کاربر مورد نظر پرتویی از لیزر را به سمت هدف تابانده و تا لحظه برخورد باید تابش لیزر را بر روی هدف حفظ کند. از نکات مثبت این سامانه هدایتی این است که در لحظات اولیه لزومی بر تاباندن یک لیزر نیرومند به هدف که ممکن است باعث فعال شدن سامانه های دفاع متقابل زره پوش شود، نیست و موشک مورد نظر نیز صرفا بر روی موج لیزری که از پشت و از سمت لانچر با آن در ارتباط است حرکت کرده و به نسبت بسیاری از اقدامات متقابل، ایمن است.

موشک قائم ام در روسیه – به فیوزهای لیزری در جلوی موشک دقت کنید

موشک طوفان ۳ مجهز به حسگرهای لیزری در جلوی موشک

با استفاده از این روش این موشک در برابر بسیاری از اقدامات متقابل بالگرد دشمن در امان است و می تواند شانس بسیار بالایی در هدف قراردادن آن داشته باشد. البته پهپادها نیز در این زمینه بسیار بی دفاع تر هستند و تقریبا فاقد سامانه های مقابله با تهدیدات موشکی به شمار می آیند. مکانیزم فعال کردن این موشک نیز بر اساس دو حالت برخورد مستقیم و فیوز مجاورتی لیزری عمل می کند. در بخش جلویی این موشک تصویر مربوط به فیوز های مجاورتی لیزری مشخص است. در حالت استفاده از فیوز مجاورتی لیزری با نزدیک شدن به هدف سر جنگی منفجر می شود.

البته این فیوزها در موشک معروف ایرانی طوفان ۳ نیز دیده می شوند. این موشک از قابلیت حمله از بالا بهره برده و با رسیدن به نزدیک هدف مورد نظر و با استفاده از همین حسگرها فعال شده و خرج گود انفجاری را به سمت پایین و هدف مورد نظر پرتاب می کند.

قوی ترین ضد زره ایرانی به فیوز لیزری مجهز شد

اما به موشک دهلاویه می رسیم. نمونه مدرن و معتبر ایرانی از موشک معروف روسی کورنت که چند سالی است وارد سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شده است. این موشک در حال حاضر به نوعی پیشرفته ترین موشک ضد زره عملیاتی در ایران نیز حساب می شود. بر اساس اطلاعات اعلام شده از این موشک، دهلاویه برد موثری بین ۱۰۰ الی ۵۵۰۰ متر دارد. در بحث هدایت نیز این موشک از سیستم هدایتی لیزری نیمه خودکار، فرمان به خط و موج سواری لیزری دید بهره می برد. در این روش کاربر مورد نظر پرتویی از لیزر را به سمت هدف تابانده و تا لحظه برخورد باید تابش لیزر را بر روی هدف حفظ کند.

از نکات مثبت این سامانه هدایتی این است که در لحظات اولیه لزومی بر تاباندن یک لیزر نیرومند به هدف که ممکن است باعث فعال شدن سامانه های دفاع متقابل زره پوش شود، نیست و موشک مورد نظر نیز صرفا بر روی موج لیزری که از پشت و از سمت لانچر با آن در ارتباط است حرکت کرده و به نسبت بسیاری از اقدامات متقابل ایمن است.

موشک دهلاویه در جریان بازدید سرلشکر باقری – به فیوزهای جدید دقت کنید

وزن سر جنگی این موشک طبق اطلاعات قبلی منتشره از آن، ۶.۸ کیلوگرم بوده و از نوع دو مرحله ای است و توان نفوذ در ۱۰۰۰ الی ۱۲۰۰ میلی متر زره را دارد که البته این میزان مربوط به بعد از عبور از زره های واکنش گر است. وجود سر جنگی دو مرحله ای یکی از توانایی های مناسب این موشک برای مقابله با تانک ها و یا زره پوش های مجهز به زره های چند لایه است. سر جنگی مرحله اول وظیفه نابودی لایه های اولیه مثل زره های واکنشگر را داشته و مرحله دوم نیز به داخل هدف نفوذ کرده و آن را نابود می کند.

موشک کورنت روسی بدون سنسورهای لیزری

سرعت این موشک در حدود ۲۵۰ متر بر ثانیه بوده و مدت زمان پرواز آن در بیشینه برد در حدود ۲۲ ثانیه است. وزن موشک و پرتابگر آن بر روی هم ۲۷ کیلوگرم است. هر موشک در پرتابگرهای استوانه ای شکل یک بار مصرف قرار گرفته که نیروهای پیاده توان حمل آن را دارند. معمولا تیم های ضد زره کورنت از ۲ یا ۳ نفر تشکیل می شوند. مدت زمان بارگذاری هر موشک بر روی لانچر در حدود ۳۰ ثانیه و در هر دقیقه می توان یک یا دو تیر موشک را شلیک کرد. این موشک در دمای منفی ۲۰ الی مثبت ۶۰ درجه سانتی گراد توان فعالیت دارد.

تصاویر نشان می دهد در جریان بازدید سرلشکر باقری شاهد این بودیم که این موشک به فیوزهای لیزری جدیدی مجهز شده که پیش از این در نمونه های روسی نیز دیده نشده بود. اطلاعات دقیقی درباره این موشک بیان نشده ولی می توان دو احتمال را برای آن در نظر گرفت؛ یا قرار است از این موشک در نقش ضد بالگرد بهره گرفته شود یا می توان اینگونه تصور کرد که قابلیت حمله از بالا به سبک موشک طوفان ۳ برای دهلاویه تعریف شده باشد.

اضافه کردن این قابلیت برای موشک دهلاویه نشان می دهد که صنعت دفاعی و نیروهای نظامی کاربر، از این فیوزهای لیزری راضی بوده و استفاده از آن پس از موشک های میثاق، قائم ام و طوفان ۳ به موشک دهلاویه نیز رسیده است. در عین حال، باید توجه داشت ممکن است عده ای با دیدن نمونه های قبلی این موشک، آنرا یک خرید و یا در بهترین حالت، یک کپی کامل از سلاح مشهور روسها بدانند و در این میان، عملا صنایع دفاعی کشورمان در حوزه ساخت چنین سلاحی، صرفا یک کپی کننده معرفی شود.

اما معرفی چنین نسلی از موشک های ضد زره که می تواند در نقش مهم و اثرگذار ضد بالگرد و یا ضد پهپاد نیز عملکرد چشمگیر و مناسبی داشته باشد، نشان می دهد متخصصان صنایع دفاعی کشورمان کاملا بر طراحی و ساخت چنین سامانه مدرنی اشراف داشته و هر زمان که نیاز به تغییر یا افزودن بخش یا عملکردی به آن باشد، امکان علمی و اجرایی آن کاملا فراهم است و حتی اکنون می تواند یک الگو برای بخش صنایع نظامی روسیه نیز باشد.

مجهز شدن قوی‌ترین ضد زره ایرانی به فیوزهای لیزری بیشتر بخوانید »