به گزارش مجاهدت از مشرق؛ حجت الاسلام و المسلمین حسین طائب مشاور فرمانده کل سپاه و رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه طی نشستی در مدرسه علمیه حقانی، آخرین تحولات منطقه را بررسی کردند. در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام طائب از نظرتان میگذرد:
بحثی که امروز میخواهم در خدمت شما سخنانی را عرض کنم، وضعیت منطقه ای کشور است. طبق روال، با ترجمه یک آیه شروع میکنیم. قرآن همه راهبردهایی که بشر در ادامه زندگی خودش نیاز دارد بیان کرده است. از راهبردهای فرعی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، روابط بین الملل، حقوق و …
یکی از راهبردها مربوط به جنگ است. میفرماید که در تقابل با دشمن، این را بدانید که همیشه شما برتر هستید. مومنین برتر هستند. مومن شکست ندارد. شیطانی که خداوند به او چهار قدرت داد، زمانی که شیطان بنا بر روایات عبادت خدارا کرد و منحرف شد و از خدا درخواست کرد تا بخاطر این عبادات چیزی به او بدهد، درخواست کرد تا خدا به او فرصت دهد. خدا نیز گفت فرصت تا وقت معلوم به تو خواهم داد، همچنین چهار قدرت به او داد. اولین قدرت، قدرت های تبلیغاتی است، بعد قدرت های نظامی پیاده و سواره، سومی آن قدرت نفوذ مادی و شبکه سازی و چهارمین یگان، قدرت عملیات روانی. خداوند به شیطان اجازه داد از این چهار قدرت استفاده کند. اگر اشتباه نکنم آیه ۶۴ سوره اسرا است.
اولی را اینگونه بیان کرد: با صوت و با به کار گیری عملیاتی تبلیغی، هرچه میتوانی اینها را جذب کن. دومی را گفت با یگان های نظامی، پیاده سوار و زرهی، با اینها بجنگ، سومی را میگوید با استفاده از مال و نفر، شبکه سازی ایجاد کن و بعد از آن اقدام به عملیات فریب کن و وعده های دروغ بده. اما بعد از آن میگوید با همه این کارهایی که تو با قدرت هایت انجام میدهی، نخواهی توانست بر مومنین سلطنت پیدا کنی.
خب شما امروز آمریکا، اسرائیل و قدرت های دیگر را ببینید، این چهار بعد قدرت را دارد، این قدرت ها مظاهر قدرت شیطان هستند، اینها همه را دارند، اما بنا نیست بر مومنین سلطنت پیدا کنند، این وعده الهی است، لذا سه مرتبه در قرآن میفرماید که و لاتهنو، هشدار میدهد که سست نشوید، چرا که وقتی انسان با مشکلات یا مسئله ای، چه فردی و چه اجتماعی باشد، دو حالت برای آن رخ میدهد: یا افسرده میشود، یا پرخاشگر میشود.
راه سوم این است که آنچه مطلوب است، این است که انسان نه افسرده شود، نه پرخاشگر، بلکه مدیریت قوه عاقله را به کارگیرد و بر اساس دستور الهی عمل کند. خداوند میفرماید یک زمانی است که وقتی شما با دشمن روبه رو میشوید، بخاطر قدرت آن، سست میشوید و میروید به سمت مذاکره برای تسلیم شدن. اینجا این مسئله را نهی میکند و میگوید ولا تهنو وتدعو الی السلم، نکند سست شوید و بروید به مذاکره دعوت کنید، آنهم مذاکره برای تسلیم شدن. ولا تهنوا فی ابتغاء القوم، در این آیه میگوید باید دشمن را تعقیب کنید، در تعقیب دشمن سست نشوید.
در جای دیگر میفرماید که ولاتهنو و لاتحزنو، ناراحت نشو، وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحزَنُواْ، یعنی اگر جناب سید حسن شهید شد، جناب اسماعیل هنیه شهید شد، سنوار شهید شد، یاران سید حسن شهید شدند، حاج قاسم شهید شد، یکی یکی سران جبهه شهید شدند، قرآن میگوید ولاتحزنو، حزن یعنی چی؟ یعنی ناراحتی برای آنچه که از دست دادی و آنچه که میخواستی بدست بیاوری ولی نتوانستی، وَأَنتُمُ ٱلأَعلَونَ إِن کُنتُم مُّؤمِنِینَ، شما مومنان برتر هستید. خب این راهبرد قرآن است.
* چرا اسرائیل و نتانیاهو به دنبال تصاعد در جنگ است؟
اما این برتری را روی زمین بررسی کنیم، یعنی مقام اثباتی آن را بدانیم چگونه است. من در اینجا میخواهم به یک سوال جواب دهم. سوال این است که چرا اسرائیل و خصوصا نتانیاهو، دارد تصاعد در جنگ را دنبال میکند و چرا آمریکایی ها و غربی ها هزینه این تصاعد جنگ را میپذیرند؟ اگر این سوال را بخواهیم جواب دهیم، باید اول راهبرد آمریکا و اسرائیل را برای منطقه بدانیم، بعد محدودیت هایشان را بدانیم و بعد بگوییم آیا چاره ای غیر از تصاعد در جنگ داشتند یا نه.
آمریکایی ها برای منطقه یک نسخه داشتند، اینکه آمریکا بواسطه مشکلات خودش، عقب نشینی کند از منطقه غرب آسیا، اسرائیل مجددا هژمون منطقه شود و برای اینکه سال ۲۰۳۰ که سال سرنوشت ساز برای آمریکا و جهان است، آمریکا و ازناب آن بتوانند از این برهه حساس عبور کنند. لذا برای اینکه اسرائیل جایگزین آمریکا در منطقه شود، یک طرح جامع ایجابی و سلبی تدوین کردند.
طرحی ایجابی چه بود؟ هم جمهوری خواه ها قبول داشتند و هم دموکرات ها، اما جمهوری خواه ها بیشتر این مسئله را جلو بردند، طرح ایجابی این بود که عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل را فراهم کنند و اسرائیلی ها در سرزمین های مسلمانان وارد شوند و تکنولوژی های خودشان را در آنجا گسترش دهند. از این رو اول رفتند بحرین، بعد رفتند امارات، سرچ کنید ببینید، در امارات یک منطقه بزرگی را گرفتند برای ایجاد یک نماد وحدت ادیانی، یک کلیسا، کنیسه و مسجد بزرگ در آنجا درست کردند که درهای اینها همه به روی هم باز است. گفتند در منطقه، این عادی سازی روابط با عربستان و دیگر کشورهای اسلامی را پیش میبریم تا روابط همه اینها با اسرائیل عادی شود. زمانی که به صورت کامل روابط اعراب با اسرائیل عادی سازی شد، کشورهای عربی بقای خودشان را در ارتباط اسرائیل و پشتیبانی آمریکا خواهند دید.
بخش سلبی مسئله چه بود؟ این بود که سه تهدید که متوجه اسرائیل بود را برطرف کنند و سپس بروند سراغ برطرف کردن تهدیدات متوجه آمریکا.
سه تهدید اسرائیل چه بود؟ خب یک سندی است که مربوط به سال ۲۰۲۳ است. به نام استراتژی امنیت ملی اسرائیل. شما میدانید، هر کشوری یک سند امنیت ملی دارد، (رژیم صهیونیستی را البته به عنوان کشور قبول نداریم) ، بعضی از اسناد سالانه است، بعضی دوسالانه، بعضی ده سال یک بار و … ما در ایران سند امنیت ملی سالانه داریم که هر سال به تصویب مقام معظم رهبری میرسد، اما اعلامی نیست و طبقه بندی دارد.
آمریکایی ها میگویند ما سند امنیت ملی مان را آشکار میگوییم، چون قدرت اول هستیم، آشکار میکنم، چین هم جدیدا سند امنیت ملی را آشکار اعلام میکند، اتحادیه اروپا نیز چشم اندازش را برای اولین بار تحت عنوان سند منتشر کرد.
* سه تهدید اسرائیل در سند امنیت ملی رژیم
در سند امنیت ملی اسرائیل سه تهدید را تعریف میکند و اگر میخواهیم بقا داشته باشیم باید این سه تهدید را از بین ببریم.
خب من سیر تهدیدات را اول بگویم. اسرائیلی ها میگویند اولین تهدید ما چیست؟ گروههای مقاومت، حماس، حزب الله و… و. بعد که انقلاب اسلامی اضافه شد گفتند دو تهدید داریم، گروه های مقاومت فلسطینی و حزب الله تهدید اول، و تهدید دوم ایران معرفی شد.
سال ۲۰۲۳، گفتند سه تهدید داریم. اولویت تهدیدات را نیز جابه جا کردند. در این تعریف جدید از تهدیدات، ایران جایگاه نخست را دارد، دومین تهدید، پیرامون است، یعنی حماس، حزب الله، سوریه، عراق و بعد از ۷ اکتبر هم انصارالله یمن به این تهدید پیرامون اضافه شد.
اما سومین تهدید را چه چیزی معرفی میکنند؟ میگویند تهدید داخلی است. میگویند دیگر خود اختلاف داخلی صهیونیستها، تبدیل به تهدید شده است.
آمریکا و اسرائیل میگفتند ما برای اینکه هژمونی اسرائیل در منطقه رخ دهد اول باید عادی سازی روابط را انجام دهیم، از سوی دیگر هم سه تهدید را برطرف کنیم. برای اینکه این سه تهدید را برطرف کنند، آمریکایی ها سالانه حدود ۴ میلیارد دلار به اسرائیل کمک نقدی میکردند، تجهیزات میدادند، بهترین هواپیماها را به آنها میدادند، اف ۳۵ و …، بیشتر تجهیزات اسرائیلی ها برای آمریکاست.
گفتند چه کار میکنیم، سه راهبرد دادند. گفتند برای اینکه سه تهدیدمان را برطرف کنیم، با ایران جنگ امنیتی راه میاندازیم، ترور، انفجار، حمایت از اغتشاش و …، با پیرامون جنگ نظامی کنترل شده ایجاد میکنیم، سوم اینکه زمانی که این دو جنگ امنیتی و نظامی شکل گرفت، در داخل وقتی احزاب سیاسی و مردم ببینند ما در مرز درگیر هستیم، این شکاف داخلی که یک تهدید است، خود به خود کاهش پیدا میکند.
برمبنای این طرح سلبی و ایجابی، اقدامات خود را شروع کردند. در سال ۲۰۲۳ اسرائیلی ها به جهاد اسلامی حمله کردند. در این طرح ۲۰۰۰ به بعد را، اولین عملیات را با جهاد اسلامی آغاز کردند. گفتند جهاد اسلامی را تضعیف میکنیم و بعد میرویم سراغ حماس، بعد از آن میرویم سراغ حزب الله و… و. اون جنگ کنترل شده برای مقابل با تهدیدات اولویت دوم را اسرائیل شروع میکند. لذا در ۲۰۲۳ اگر یادتان باشد، ۱۱ روز جنگیدند، حماس هم در آن زمان وارد جنگ نشد و به کمک جهاد نیامد.
همه گفتند مشکل حماس چیست، چرا وارد جنگ نمیشود، نکند حماس سیاسی شده است، نکند حماس میخواهد مذاکره کند. حماس وارد نبرد نشد، خب این یک پیروزی بزرگ برای جهاد شد، بعد از ۱۱ روز جنگ، براورد اسرائیلی ها نسبت به جهاد اسلامی اشتباه بود و جهاد سنگین عملیات کرد. وقتی دیدند جهاد سنگین عملیات کرد، اسرائیلی ها مصر را واسطه کردند تا آتش بس برقرار شود. جهاد اسلامی به تنهایی پیروز شد. خب فاز دوم عملیات را شروع کردند، عملیات برای ۲۰۲۴ یا ۲۰۲۵، زمانش را ما دقیق نمیدانیم، آماده شدند که جنگ بعدی را با غزه انجام دهند، در طرح غزه چهار مرحله داشتند.
مرحله اول، این بود که مالیاتی که از غزه میگیرند را افزایش دهند.
مرحله دوم، شدید تر کردن محاصره اقتصادی غزه.
برنامه داشتند کاری کنند که حماس و جهاد اسلامی نتوانند تسلیحات دریافت کنند یا غذا به اینها نرسد. ارزیابی شان این بود که با شدید تر شدن محاصره، نارضایتی های درونی شروع میشود و در آن زمان با تبلیغات روانی علیه گروه های مقاومت در غزه، میگوییم این وضع اقتصادی شما ثمره همراهی با حماس و جهاد اسلامی است. بعد به بیت المقدس تعرض خواهیم کرد و احساسات مسلمانان را جریحه دار خواهیم کرد و اینها تک میزنند، و در آن زمان با تک زدن های موردی، قدرت تسلیحاتی و نیروی انسانی حماس و جهاد را تضعیف خواهیم کرد. لذا ظرف سه ماه قبل از هفت اکتبر، اسرائیل ۱۷ عملیات مقطعی انجام دادند، شهید گرفتند، اسیر گرفتند، مجروح کردند، به توان نظامی حماس ضربه زدند، بنایشان چه بود؟ گفتند این چهار اتفاقی که افتاد، حماس ضعیف شد، جهاد اسلامی ضعیف شد، وارد غزه خواهیم شد و جنگ در غزه را شروع خواهیم کرد.
اما حماس چه کرد؟ حماس طرحی برای روز مبادا داشت. حزب الله، حماس و جهاد اسلامی یک طرح ویژه دارند برای روز مبادا که میخواهند وارد جنگ همه جانبه با اسرائیل شوند. حماس آمد در ۷ اکتبر، در دفاع از خود، یک عملیات آفندی کرد.
* آیا عملیات ۷ اکتبر عملیات درستی بود؟
بعضی ها که سوال میکنند که آیا عملیات ۷ اکتبر درست بود یا نبود با این همه هزینه؟ حتما این عملیات کار درستی بود، چرا که اگر حماس کاری نمیکرد، اسرائیل او را در خانه خودش میزد و نابودش میکرد. این یک عملیات پیش دستانه کرد تا اسرائیل را نابود کند که به فضل الهی محقق خواهد شد.
حماس عملیات ۷ اکتبر را انجام داد. آمریکایی ها پشت اسرائیل آمدند و دو ماه اول جنگ آمریکایی ها روزانه ۷۰ سورت پرواز بمب وارد اسرائیل میکردند. توافق آمریکایی ها با اسرائیل در جنگ این بود که تو در یک ماه اول هر چقدر میتوانی غزه را بمباران کن. اما فقط یک ماه، طی یک ماه باید غزه را با خاک یکسان میکرد.
از آن طرف آمریکایی ها سه کار انجام دادند، یک سیستم کنترل مدیریتشان را آوردند در اسرائیل، چون سیستم مدیریت اسرائیلی ها بهم خورد. دوم، شروع کردند به رفتن به کشورهای منطقه که دولت های منطقه را تهدید کنند که مراقب باشید اینجا اسرائیل شکست نخورده است، اسرائیل هنوز قدرتمند است. سوم هم اینکه مذاکرات را فعال کردند. آمریکایی ها مصر و قطر را فعال کردند که مذاکره با حماس را انجام دهند و خوده آمریکا نیز به نمایندگی از اسرائیل وارد مذاکره شود.
مذاکرده کردند ظرف یک ماه، جنگ به آتش بس تبدیل شود، اما نشد، آمریکایی ها نسبت به خواسته های اسرائیل عقب نشستند، به اجبار همراه شدند با ادامه جنگ، آنها اصلا موافق نبودند که اسرائیل وارد جنگ زمینی در غزه شد اما اسرائیل رفت. پله پله اسرائیل آمریکا را پشت خودش کشاند و وارد جنگ زمینی شد، یکسال از جنگ گذشت، چه اتفاقی رخ داده است؟ باید برسیم به چرایی شتاب پیدا کردن جنگ افروزی.
اول، طرح آمریکایی ها و اسرائیلی ها برای منطقه باشکست مواجه شد، در طرح ایجابی قرار بود عادی سازی روابط صورت بگیرد. اما این عادی سازی به وضعیت بایگانی رفت. عربستانی که برای عادی سازی با اسرائیل شروط گذاشته بود، شروط خود را بالا تر بود، وضعیت را سخت تر کرد. خب در این شرایط اصلا اسرائیل نمیتواند به سمت عادی سازی با عربستان برود.
اسباب سلبی قرار بود ایران را ضعیف کنند، همه کارهایی که میتوانستند کردند، هرچه کار عملیاتی بود، عملیات تروریستی در کرمان، حوادث ۱۴۰۱، ترور شهید هنیه در تهران، زدن کنسولگری ما در سوریه، همه این کارها را انجام دادند، اما ناگهان ایران عملیات وعده صادق ۱ و ۲ را انجام داد و محاسباتشان بهم ریخت.
خب اینکه گفتند ایران را ضعیف میکنیم، ایران ضعیف نشد. مقاومت را ضعیف میکنیم، اما این اتفاق نیفتاد و حتی مقاومت عراق و انصارالله نیز به این نبرد ملحق شدند.
* انصارالله یمن چگونه وارد جنگ با اسرائیل شد؟
فقط مسئله انصارالله را باز کنم. زمانیکه یک هفته از ۷ اکتبر گذشت، ستاد هماهنگی عملیات در بیروت شکل گرفت. نماینده همه جریان های مقاومت دور هم جمع شدند و یک اتاق عملیات مشترک شکل دادند، چیزی که اصلا آمریکا و اسرائیل فکر آن را نمیکردند، جبهه مقاومت دارای اتاق عملیات واحد شد. انصارالله ماموریت گرفت، ماموریت چه بود؟ گفت من دریای سرخ را ناامن میکنم، اسرائیل غزه را محاصره کرد، ماهم اسرائیل را محاصره میکنیم، از دریای سرخ نمیگذاریم هیچ کشتی مرتبط با اسرائیل عبور کند. تا یمن این را اعلام کرد، آمریکایی ها دو ناوهواپیمابرشان را به راه انداختند.
باید بدانید آمریکا ۱۱ ناو هواپیما بر دارد، قاعده آمریکا این است که من وقتی ناوهواپیمابر را به یک منطقه ای میفرستم، این مسئله باید باعث پیشگیری شود و یک بازدارندگی عملیاتی ایجاد کند. خب ناو آمریکا آمد ولی انصارالله کار خودش کرد، آمریکا تهدید کرد، انصارالله نیز در جواب تهدید کرد، گفت اگر اقدامی انجام دهید، ناوهواپیمابرتان را هدف قرار خواهیم داد. آمریکا چه کرد؟ ائتلاف دریایی درست کرد، همان کاری که در زمان داعش انجام داد، خب داعش را چه کسی درست کرد؟ آمریکاییها، حتی اسرائیلی ها نیز در ابتدای کار دخالت نداشتند.
این جریان را درست کردند، پول دادند، امکانات دادند، سلاح دادند، بعد که در مدیریت آن ماندند، ائتلاف تشکیل دادند، از سی کشور مزدور آوردند و از چهل کشورهم وارد ائتلاف شدند. خب در قضیه یمن هم گفتند همین کار را میکنیم اما کلا ۱۳ کشور در این ائتلاف دریایی حاضر شدند. دیگر چهل کشور نیامدند، ۱۳ کشور قبول کردند فقط، چرا؟ دیدند هزینه این کار بالاست، دیدند اگر اسمشان در ائتلاف کشورهای ضد مقاومت برود، در داخل هزینه های جدی خواهند داشت.
اولین برنامه حمله ای که به انصارالله انجام دادند، پنج کشور اعلام آمادگی کردند، اما زمانی که میخواستند عملیات را انجام دهند، فقط آمریکا بود و انگلیس، هیچ کشوری نیامد، فرانسوی ها نیز نیامدند، هیچ کشوری در عملیات یمن حاضر نشد همکاری کند.
به کجا رسید؟ انصارالله تهدید کرد ناوهواپیما بر را میزنم و زد! انصارالله زد اما آمریکا تکذیب کرد. چون میدانید که حمله به ناوهواپیما بر مصداق حمله به سرزمین است. سرزمین آمریکا در منطقه مورد حمله قرار گرفت. نه اینکه بزند غرق کند، اصلا همینکه یک موشک انصارالله روی ناوهواپیمابر آمریکا رو زمین بیاید یعنی خورد شدن ابهت آمریکا، اینهمه پدافند آن نتوانست کاری کند، آمریکایی ها تکذیب کردند، یمن فیلم را منتشر کرد. همین دو هفته پیش سه ناوگروه آمریکا، مورد حمله یمن قرار گرفت. آمریکا تکذیب کرد، انصارالله گفت دلیلی ندارد سند بیاورم، ناوگروه های آمریکا را مورد حمله قرار داده ام. این دفعه آمریکاییها برای ما پیغام فرستادند، دیگر برای یمنیها پیغام نفرستادند.
پس امروز آمریکا طرح ایجابی اش شکست خورده است، طرح سلبی آن نیز شکست خورده است. خب چه اتفاقی افتاده است؟ چهار محدودیت دارد، دو محدودیت زمانی برای آمریکایی ها است، دو محدودیت زمانی برای اسرائیل.
* محدودیت زمانی آمریکایی ها چیست؟
دو محدوده زمانی دارند. آخرین سند امنیت ملی آمریکا را بخوانید، برای سال ۲۰۲۳. مفصل راجع به منطقه، ایران و دنیا حرف زده است. در این سند آمریکا چه میگوید؟ میگوید من ۹ چالش دارم، اگر بتوانم تا سال ۲۰۳۰ بر این چالش ها غلبه پیدا کنم، از مقطع حساس سال ۲۰۳۰ عبور میکنم، اگر نتوانم این کار را انجام دهم، سرنوشت آمریکا و سرنوشت جهان تغییر پیدا میکند، لذا آمریکایی ها میگویند سال ۲۰۳۰ سال سرنوشت ساز برای آمریکا و جهان است.
این سند امنیت ملی است، نه سخنرانی کسی، همه جناح های آمریکا در این سند امینت ملی مشترک هستند. آمریکایی ها میگویند تا آن سال ۹ چالش داریم که باید بر آن غلبه کنیم، ۶ چالش آن داخلی است، گرانی، تروریسم، مسائل داخلی و … است، که البته میگویند این چالش داخلی فقط مختص ما نیست و جهان درگیر آن است.
اما سه چالش بین المللی وجود دارد. اولین چالش چین، دومین آن روسیه و سومین آن ایران است. درباره ایران نیز از همان ابتدا اسم نمی برند. در سند ۲۰۲۱ در ابتدای دولت بایدن، در آنجا ایران را چهارمین چالش اعلام میکند و کره شمالی را سومین چالش را اعلام میکند، اما در سند امینت ملی ۲۰۲۳ اولی را چین، دومی را روسیه و سومی را مسئله حکمرانی جدید معرفی میکنند، شکل گیری حکمرانی جدید، ارائه یک حکمرانی جدید به دنیا که اشاره میکنند مهم ترین کشورها در این رابطه، ایران است.
دیگر حرف هسته ای نیست، حرف موشکی نیست، میگویند ایران در حال تبدیل شدن به یک مدل حکمرانی است. این را تهدید یا چالش سوم اعلام میکنند. پس آمریکایی ها یک محدودیت زمانی دارند که ۲۰۳۰ است، شش سال دیگه. یک تهدید زمانی دموکراتها دارند. دموکراتها تا چه سالی در آمریکا یکپارچه بودند؟ تا سال ۲۰۲۰ آمریکایی ها یکپارچه بودند و حکومت دست دموکراتها بودند، کل قوا دست دموکراتها بود، این یکپارچکی را دموکراتها دوست داشتند از دست ندهند، در انتخابات ۲۰۲۲ یکی از مجلس ها را از دست دادند. مجلس سنا و نمایندگان دارند که این دو را کنگره مینامند. یکی از مجالس را حزب دموکرات از دست داد. خب الان چه چیزی را دارد؟ الان مجلس سنا دست دموکراتها است، به اضافه ریاست جمهوری. جریان دموکرات میخواهد در انتخابات دو هفته دیگر، ریاست جمهوری را از دست ندهد. برای اینکه این ریاست جمهوری را از دست ندهد، بایدن باید به مردم آمریکا سه تصویر پیروزی در حوزه بین الملل ارائه دهد. باید بگوید من این سه تهدید بین الملل را که در سند امنیت ملی آمده است را کنترل کردم.
چالش اول چین است. خب موفقیتی نداشته است، جنگی هم رخ نداده است.
چالش دوم روسیه است، باید در صحنه نبرد اوکراین یک تصویر از پیروزی ارائه دهد، لذا شما دیدید که ۶۰ میلیارد دلار مصوب کردند که به اوکراین کمک کنند و سلاح های پیشرفته در این مقطع میدهند، برای این است که در یک تصویر از موفقیت برای دموکراتها در قضیه اوکراین ارائه دهد تا بتوانند از انتخابات عبور کنند.
چالش سوم هم تصویری از منطقه ما است. با ایران نتوانستند کاری کنند، چون میگفتند ایران را باید بیاوریم پای میز مذاکره، نه تنها نتوانستند ایران را پای میز مذاکره و تسلیم بکشانند، بلکه مسئله اسرائیل هم امروز به آن اضافه شد، جنگ غزه هم به آن اضافه شد، خب باید یک تصویر پیروزی درست کند، این برای آمریکایی ها، این دو محدودیت زمانی آمریکایی ها است.
*دو محدودیت اسرائیلی ها چسیت؟
اولین آن سال ۲۰۲۸ است، اسرائیلی ها یک مطلبی دارند، تحت عنوان نحوست ۸۰ سالگی، میگویند ما در این سرزمین دو مرتبه حکومت تشکیل دادیم، یکبار در ۷۷ سالگی با فروپاشی مواجه شد، یکبار هم در هشتاد سالگی، معتقدند که این بار هم داریم دچار نحوست هشتادسالگی میشویم. هم تندروها این را قبول دارند، هم چپ گراها، هر دو جناح در اسرائیل میگویند ما با مسئله نحوست ۸۰ سالگی روبه رو میشویم، اما راه حل های آنها برای این برخورد با این مسئله فرق میکند.
جریان طرفدار نتانیاهو میگوید اگر ما بر روی کار باشیم، تمام عیار بجنگیم و جلو برویم، از نحوست هشتادسالگی عبور خواهیم کرد. احزاب چپ میگویند که اگر نتانیاهو و طرفداران آن سرکار باشند ما دچار نحوست هشتاد سالگی خواهیم شد، لذا این دعواهای خیابانی که میبینید در اسرائیل در خیابان های تل آویو، مربوط به مسئله نحوست هشتاد سالگی است. الان اسرائیل هفتاد و شش سال است که از تاسیس غیر قانونی آن میگذرد و چهار سال دیگر به هشتاد سالگی مانده است. پس هر دو جناح محدودیت ۲۰۲۸ را دارند.
یک محدودیت هم نتانیاهو دارد. نتانیاهو اگر تصویر پیروزی ارائه ندهد، آمریکایی ها پشتش را خالی خواهند کرد، چون آمریکایی ها نشان دادند که پشت هیچ کس نمی ایستند، شما در افغانستان این مسئله را دیدید، پشت پهلوی را خالی کردند، هرجایی که دیدند منافع خودشان تامین نمی شود، پشت متحدانشان را خالی میکنند، لذا دو سه بار هم تهدید کردند در این یک سال و در مقطعی رفتند پشت حزب مخالف نتانیاهو در کنست ایستادند. نتانیاهو حرف گوش نمیداد، این کار را کردند. نتانیاهو میگوید اگر من تصویری از پیروزی نداشته باشم، اعضای کنست من را برکنار میکنند و بعد هم باید به دادگاه بروم و جواب بدهم.
لذا این چهار محدودیت نتانیاهو و اسرائیلی ها را به این جمع بندی رسانده است که تصاعد در تنش را دنبال کنند، تصاعد در جنگ را دنبال کنند، دیگر خط قرمزهایشان کنار گذاشتند، نتانیاهو در روند تصاعد تنش، دیگر بازدارندگی برایش مفهومی ندارد. سرنوشت نتانیاهو در دو مسئله است، یا باید پیروزی بگیرد، یا حذف شود، حذف هم دو مسیر دارد. یا مسیر حذف سیاسی است، که کنست اسرائیل انجام دهد، البته نتانیاهو اجازه نمی دهد این کار را انجام دهند. میرود سراغ مسیر دوم، یعنی حذف فیزیکی، حتی ممکن است آمریکایی ها او را بزنند، از این جهت چاره ای جز این ندارد.
آمریکایی ها چی؟ آنها هنوز راهبردشان درمدیریت تنش است. اما در این مدیریت تنش تصاعد است، ولی تصاعد کنترل شده.
خب همه اینها بود، چه کارکردند، آمدند توافق کردند، نتانیاهو وقتی دید آمریکا مجوز بیشتر برای تصاعد تنش را نمی داد، به آمریکا رفت، امسال دو مرتبه آمریکا رفت. مصوبه ترور هنیه و سید حسن را از آمریکایی ها گرفت، آمریکایی ها در جریان بودند که هنیه و سید حسن قرار است توسط اسرائیل ترور شوند.
این عملیات ها انجام شد، حالا آمریکا دنبال چیست؟ بعد ترور هنیه و سید حسن، اکنون دنبال مذاکره هستند، تا قبل از ۱۵ آبان، انتخابات آمریکا، جنگ را مدیریت کنند و بگویند ما پیروز شدیم. بعد از اینکه اسرائیل سنوار را ترور کرد، وزیر خارجه آمریکا وارد منطقه شد، وظیفه او چسیت؟ این است که یک آتش بس برقرار کند و آمریکا بگوید ما پیروز شدیم.
خب چه اتفاقی رخ داده است در عمل، آمریکا و اسرائیل فکر میکردند اگر سید حسن را ترور کنند، ایران هم دیگر مایل به ورود به تنش و جنگ نیست و انتقامی نخواهد گرفت، اما وعده صادق ۲ رخ داد، معادلات را بهم ریخت. شما ببینید، وعده صادق ۲ چه زمانی رخ داد؟ زمانی که آمریکایی ها خط پدافندی خود در منطقه را سه برابر کرده بودند، یعنی تجهیزات گسترده ای داشتند،
اسرائیل هر شب آمادگی عملیات داشت، اما به فضل الهی، بخاطر این فریبی که خوردند، نقشه عملیاتی را نتوانستند متوجه شوند. بعضا در داخل هم سوال شد، دوستداران انقلاب پرسیدند که چرا ایران کاری نمیکند. ایران و مقاومت آرایش را بهم ریختند، اسرائیل و آمریکا خودشان را برای عملیاتی آماده کرده بودند که یکبار رخ میدهد، مانند وعده صادق ۱، که انصارالله، مقاومت عراق و ایران همه باهم آتش بازی کردند. اینها در این فکر میکنند که انصارالله اول اقدام کرد، برای اولین بار موشک خود را امتحان کرد و آن را به سمت تل آویو شلیک کرد، بعد عملیات مقاومت عراق انجام شد، بعد عملیات اربعین از سوی حزب الله انجام شد، که خدا رحمت کند سید حسن را، گفت ما برنامه مان این بود که یکپارچه عمل کنیم، بعد به این جمع بندی رسیدیم که هرکس خودش پاسخ خودش را بدهد، عملیات اربعین عملیات بزرگی بود.
عملیات اربعین انجام شد و سپس وعده صادق ۲، لذا وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که بیشتر از این نمیتوانیم پدافند را در حالت آماده باش نگه داریم. فریب خوردند، وعده صادق که انجام شد، اینها پنج دقیقه بعد از اجرا فهمیدند، خب موشک بالستیک را هم میدانید که حداکثر ۱۲ دقیقه ای میرسد. اینها فقط در سه ناو شان، هر کدام حداقل ۵۰ موشک ضد هوایی دارد، موشک های بزرگ، نه توپ های ۲۳ یا این حرف، نه موشک های گران قیمت. اما با آمار، اینها حداکثر توانستند ۱۲ شلیک پدافندی انجام دهند، جاماندند از حمله. این عنایت الهی است.
برای اولین بار از هایپرسونیک استفاده شد، رادار اصلی اینها، مورد اصابت قرار گرفت، خب اینها چندین رادار دارند، این فیلم ها را یک بار دیگر ببینید، بعضی ها فکر میکنند این آتش هایی که روی هوا رخ میدهد، به این دلیل است که موشک های ما را روی هوا زدند، خیر، درواقع فلاخن ها موشک های یکدیگر را میزدند، همه اینها مستند است، تحلیل سیستمی است که روی اینها انجام شده است، چند موشک فلاخن نیز روی زمین خورد، نتیجه چه شد؟
نتیجه این بود که موشک های ایران به هدف های تعیین شده رسید، بله یک تعداد هم رهگیری شد، ده تا پانزده درصد را رهگیری کردند، وعده صادق ۱ یک اثبات اراده بود که از خاکمان میتوانیم اسرائیل را بزنیم. وعده صادق ۲ چه بود؟ ابراز توانمندی بود، اینکه ما اهداف حساس را میشناسیم و این اهداف را میزنیم.
خب این اتفاق دوباره معادلات آنها را بهم زد، این یک. معادله دوم، اینها فکر میکردند با زدن سید حسن، یک وحشتی در منطقه ایجاد شده و وعده صادق ۲ هم انجام شده است و همه ترس دارند که اسرائیل چه کار خواهد کرد.
خب حضرت اقا آمدند نماز جمعه، این نماز هم روحیه برای مومنین بود و هم رعب و ترس برای اسرائیلی ها ایجاد کرد.
سومین اتفاق چه بود؟ اینها میگفتند قبل از ترور سید حسن، کسانی که ممکن است جانشین سید حسن شوند را باید ترور کنیم تا حزب الله را با بحران رهبری مواجه کنیم. فرماندهان را میزنند، سید حسن را میزنند و حزب الله دچار بحران فرماندهی می شود، بعد چه کار میکنند؟ طرحش این بود که این کار را که انجام دهند، ایران هم که واکنشی نشان نمیدهد، اینها مانند غزه، به شکل زمینی وارد لبنان می شوند و تا بیروت می روند.
طرحشان این بود که تا بیروت بروند، مانند جنگ ۳۳ روزه، خب شما این جنگ را مطالعه کنید، تا بیروت آمدند، روز بیستم جنگ به بیروت رسیدند، هلیبرن کردند، پشت خط دفاعی نیروهای حزب الله، نیرو خالی کردند، چه اتفاقی رخ داد؟ خب سید حسن نصرالله این توافق آمریکا و اسرائیل را میدانست، سیستم اطلاعاتی حزب الله هم میدانست و همه محافظت ها را هم انجام داد، میدانستند که توافق اسرائیل و آمریکا این است که در این دور دیگر سید حسن را هم بزنند.
سید با فرماندهانش ارتباط میگیرد و احتمال شهادت خودش را نیز میگوید و اعلام میکند هر کدامتان، تا زمانی که رهبری بعدی مشخص شود، شما برنامه خودتان را که از قبل مشخص شده پیش ببرید. به سرعت، حزب الله همه پست ها را پر میکند، الان برای هر پست بین پنج تا ده لایه مدیریتی دیده است، اینها گفتند خب سید حسن را زدیم، بعد برای صفی الدین نیز اقدام کردند، گفتند دیگر رهبری سازمان را زدیم، فرماندهان را نیز زدیم، حالا حملات را شروع کردند. الان بیست روز است که دارد عملیات زمینی انجام میدهد، در عملیات زمینی خوردند به سد، هنوز نتوانسته است خط مقدم نبرد را در نقاط مختلف بهم برساند، دولشکر برای نبرد اضافه کرد، سه لشکر بود در اول، دو لشکر دیگر اضافه کرد، یعنی اگر تا دیروز هر لشکر باید تا شعاد ۲۰ کیلومتر را پوشش میداد، این را کرد ۱۲ کیلومتر، لشکر های عقبه را جلو آورد، همه توانش را به میدان آورده است.
رئیس ستادشان گفت، اعتراف کرد که با مقاومت سختی روی زمین مواجه شده ایم، عقبه ارتش را محافظت نمی کرد، اما حزب الله آمد عقبه را زد. شما دیدید در ماجرای حمله به تیپ گولانی، اینها بهم ریختند، شما ببینید چطور تصویر از تیپ گولانی در می آید، یعنی اینکه در ارتش آنقدر ناراضی وجود دارد که سرباز حاضر است فیلم بگیرد و فیلم را روی اینترنت بارگذاری کند و هزینه کتک خوردنش را قبول کند.
الان وضعیت چگونه است؟ الان اسرائیلی ها هم در خط گرفتار شده اند، حزب الله هم آسیب شناسی خودش را کرده و در حوزه ارتباطات، سیستم ارتباطات خودش را جایگزین و آسیب ها را برطرف کرده و دارد می جنگد.
حماس با اینکه تاکنون دوبار رهبر خود را از دست داده است، اما الان به سرعت دارد جایگزین برای رهبر مشخص میکند.
شما دیدید، بایدن به سرعت چه آمد گفت، گفت به لحاظ اطلاعاتی به اینها کمک کردیم تا جای سنوار را پیدا کنند، اینها اصلا نمی دانستند این سنوار است، اصلا در مخیله شان این نمی گنجید، فکر آنها این بود که سنوار را در زیر زمین چگونه پیدا کنند؟
حماس دارد تقویت میشود، حماسی که اکنون بیش از یک سال است می جنگند و محاصره غزه تکمیل شده است، اکنون در زیر زمین دارد سلاح تولید میکند. نمیتواند از جایی بردارد، مجبور است مواد اولیه را به زیر زمین برساند و تولید موشک کند. بعد از یک سال اسرائیل نتوانسته است اهداف خود را محقق کند.
خواسته اصلی اسرائیلی ها چه بود؟ اول اینکه غزه را بگیرند، خب در عمل محقق نشد، گفتند غزه را تصرف نمی کنیم، اما حماس را نابود می کنیم، اما نشد، گفتند به اسرا دسترسی پیدا میکنیم، اما نرسیدند، لذا الان در کجا قرار دارند، آمدند در مرحله ای که آمریکایی ها بیایند وسط و از طریق کشورهای مختلف پیغام دهند که اگر اسرائیل زد، ایران جواب آن را ندهد.
یعنی چی، الان برگه پیروزی عوض شده است، الان آخرین عملیات را چه کسی کرده است؟ آخرین برگه پیروزی این است که حزب الله در زمین اسرائیل را گیر انداخته است، حتی اینها میگویند دفتر نتانیاهو با پهپاد هدف قرار گرفته است، مقر فرمانده گولانی هدف قرار گرفته است، فرمانده تیپ و لشکر هدف قرار میگیرد، اینها دوباره کمین میزنند، وعده صادق ۲ انجام شده است، حالا اینها دنبال پیروزی میگردند، اینها پیروزی میخواهند که مجددا منجر به یک پیروزی برای مقاومت نشود. اینکه این عملیات را چه زمانی انجام دهند، به یک محدودیت زمانی هم خورده اند، کی؟ ۱۵ روز دیگر، چون ارائه تصویر پیروزی به نفع دموکراتها است.
اسرائیلی ها خوب دارند با هر دو جناح آمریکا بازی میکنند، هم با ترامپ بازی میکنند و هم با بایدن که انرژی اش را هم از اینها بگیرد هم از آنها. یکی از آمریکایی های صهیونیست اعلام کرد که ما درخواستمان این است که بایدن جواب ندهد، اجازه دهید ترامپ بیاید سر کار و ترامپ جواب ایران را بدهد و تاسیسات اتمی ایران را نابود کند. بایدن دید دارد عقب می ماند، وقتی دید یکی از یهودیان آمریکایی این حرف را زد، گفت من و نتانیاهو عملیات را باهم بسته ایم و زمان عملیات را هم باهم هماهنگ کرده ایم.
اینکه اینها چه زمانی عملیات کنند، به چند محور بستگی دارد، یک اینکه سیستم پدافندی اسرائیل بازیابی شود. یعنی اینکه سیستم تاد که تا الان ۱۳ هواپیما کل تجهیزات را آورده است، اما این سامانه چقدر میتواند با حمله ما مقابله کند؟ باید یقین کند که عملیات بعدی ما را بتواند بخواند.
تعداد موشک ها مهم است، گنبد عملیات کرده است، هرچه حزب الله عملیات کرده است، گنبد باید فعال شود. حزب الله خمپاره بزند، کاتیوشا بزند، هرچه بزند، گنبد باید عملیات کند، خب اینجا محدودیت مهمات دارد، خب باید چه کار کند؟ باید بار مبنایش را ببندد، سیستم پدافندش را درست کند، آمریکا هم این عملیات اسرائیل را متناسب با انتخاباتش ببینید و به او تائید بدهد که اسرائیل عملیات انجام دهد.
لذا در این روند، ما هزینه خیلی دادیم، جبهه مقاومت خیلی هزینه داد، اما با مدیریت مقام معظم رهبری، وقتی درجبهه نگاه میکنید، این آمریکا و اسرائیل که همه تجهیزاتشان را آوردند، غربی ها پای کار آمدند، الان غرب با محوریت فرانسه همه تلاشش این است که در این مقطع که سید حسن به شهادت رسیده است، به سرعت انتخابات ریاست جمهوری در لبنان را برگزار کنند و یک رئیس جمهوری سر کار بیاید که واگرای از حزب الله باشد و بگویند همه امور دست ماست و لذا اسرائیل دیگر از اینکه برود بیروت را تصرف، منصرف شده است و الان میگوید ما فشار بیاوریم و کاری کنیم که حزب الله برود پشت رود لیتانی و با این کار حزب الله دیگر از آنجا نمی تواند شهرک ها را تهدید کند، یک حاشیه امنیتی درست کنیم و به شهرک ها مجددا امنیت بدیم که شهرک نشینان برگردند، اما دیگر این بار مثل دفعات قبل نیست، مهاجرت معکوس آغاز شده است، اگر راه را باز کنند، خیلی از اسرائیلی به کشورهای خودشان بازمیگردند، چون بخش عمده ای از صهیونیستها، مهاجر هستند.
در وضعیت اقتصادی، بالای ۹۵ درصد، حتی ۹۸ درصد هم میگویند، تبادلات اقتصادی اسرائیل از دریا انجام می شود، یعنی آنقدر از طریق هوا و زمین آنقدر هزینه بالاست که مقرون به صرفه نیست. اسرائیل برای پشتیبانی سوخت خود یا باید از خط لوله استفاده کند یا از کشتی استفاده کند، برای واردات و صادرات باید از دریا استفاده کند. خب وقتی وضعیت دریا اینگونه میشود، بیش از ۳۰ روز مسیر را طولان میکند، مجددا هزینه ها بالا میرود، لذا اسرائیلی ها اگر به آتش بس هم برسند، تازه اول بدبختی هایشان در حوزه اجتماعی و سیاسی است، دوباره آن تهدید سوم فعال میشود، مهاجرت معکوس شکل میگیرد، به لحاظ اقتصادی ضربه اساسی خوردند و مشکل پیدا میکنند.
لذا این فرایند به فضل الهی، تحقق وعده الهی است و شکست اسرائیل را به دنبال دارد.