فیلم/ دوی فرا استقامت با محوریت شهید «خانزاده» محمودآباد
فیلم/ دوی فرا استقامت با محوریت شهید «خانزاده» محمودآباد بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از مازندران، سرهنگ «ضیایی» معاون عملیات فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح امروز (چهارشنبه) با حضور در نمایشگاه دستاوردهای بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در حوزه فضای مجازی و فناوریهای نوین از غرفه استان مازندران بازدید کرد.
در جریان این بازدید سرهنگ «ضیایی» با «ماکت کات استند» سرلشکر خلبان شهید «احمد کشوری» و سرلشکر خلبان «علی اکبر قربان شیرودی» عکس گرفت.
در غرفه اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران، سه محصول هوش مصنوعی؛ هلوگرام هوش مصنوعی سردار شهید حاج «حسین بصیر»، سلفی با سرداران به صورت ایآر و میز تعاملی برای اپ سهبعدی شهدای گمنام استان مازندران ارائه شده هست.
به گزارش مجاهدت از دفاعپرس، نمایشگاه «دستاوردهای بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در حوزه فضای مجازی و فناوریهای نوین» از صبح شنبه ۱۵ دی در حاشیه همایش سراسری مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با حضور سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، معاونین و مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس افتتاح شد و تا ۲۰ دی دایر خواهد بود.
انتهای پیام/
عکس معاون عملیات فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح با شهیدان «کشوری» و «شیرودی» بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از دفاعپرس از کرمان، اولین یادواره شهید «محمدعلی ضیاءالدینی» از شهدای حادثه تروریستی کرمان فردا برگزار میشود.
این مراسم فردا ساعت ۱۵ در گلزار بینالمللی شهدای کرمان آغاز میشود.
سخنران این مراسم، حجتالاسلام والمسلمین ماندگاری هست و حاج محسن طاهری هم مداحی میکند.
این شهید انتظامی، ۴۵ ساله و دارای ۳ فرزند هست که ۱۳ دیماه سال گذشته در انفجار تروریستی مرگ مغزی شد و با اعلام رضایت خانوادهاش، ارگانهای حیاتی وی ازجمله کلیهها و کبد این شهید والامقام به بیماران نیازمند اهدا شد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
برگزاری اولین یادواره شهید «ضیاءالدینی» در کرمان بیشتر بخوانید »
به گزارش نوید شاهد، نوزدهم دی 1384 در سانحه هوایی سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰ حامل فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در نزدیکی ارومیه، یکی از بزرگترین پرچمداران فضیلت و فاتحان عرصه های معنویت و مجاهدت دوران دفاع مقدس و یکی از یادگاران و یادآوران نسل اسطورهای سرداران بزرگ و پرافتخار حماسه و عرفان، که نمادی زنده از مسلک و مکتب شاهدان شهید بود، عهد خود را با خدایش به سر آورد و از میان آسمان و از دل آتش، سفر سوختن را به سدره المنتهای قرب و وصال و به عرش لقای دوست، آغاز کرد و خونین و خاکستر شده، بال بر بلندای جاودانگی زد.
سردار سرلشکر شهید «حاج احمد کاظمی» از آن کیمیاهای کرامتی است که در جنگ، ظهور یافت و سپس در دوران تکامل و توسعه خدمات و ماموریتهای ملی سپاه در عرصه های مدیریت کلان و راهبردی، به کمال خود رسید و آینهای شد از روح خودباوری، توسعه بومی، بینش مستقل و ملی در دانش و مدیریت نظامی و دفاعی، آینده نگری و جامعیت در نگاه به کلیت مجموعه سپاه بعنوان فرزند انقلاب و دستاورد بزرگ نظام و خادم راستین متعلق به تمامی کشور و مردم و حتی در خدمت امنیت و ثبات منطقه و جهان اسلام در برابر تهدید نظام سلطه استکبار و صهیونیسم. نگاهی فراگیر و فرهنگ ساز که در قامت اساطیری بزرگمردی چون «حاج قاسم» تجلی یافت؛ نزدیکترین دوست و همراه و همرزم «احمد» که تا لحظه پیوستن به او، دلتنگش بود و نامش که میآمد، اشک میریخت و بروایت «سیروس دهقان مشیری»، از نزدیکان آن سیدالشهدای جاوید مقاومت: «از موقعی هم که احمد رفت، حاج قاسم، بیشتر دلش هوای شهادت و رفتن میکرد. یعنی از رفتن حاج احمد به بعد، من کمتر موقعی حاجی را میدیدم که در حال اشک ریختن نباشد. دلتنگیهایش که زیاد میشد، حتی اگر کار یا برنامهای داشت، برنامهریزی میکرد و میرفت سری به مزار حاج احمد میزد و برمیگشت…»
زندانی ساواک که با انقلاب آزاد شد
احمد کاظمی در ١ تیر ماه ١٣٣٧ در نجف آباد، استان اصفهان زاده شد. پدرش عشقعلی کاظمی، کاسبی زحمتکش و مومنئ بود که همه عمرش را در کسب مال حلال برای خانواده گذاشته بود و تربیت فرزندانش بر اساس موازین شرع و محبت ائمه اطهار (ع). دوران کودکی و نوجوانی احمد در کنار والدین و با تربیت آنان، عشق به اهل بیت (ع)، کار و تحصیل سپری شد. دوران جوانی او همزمان بود با اوج مبارزات انقلابی ملت بزرگ ایران علیه رژیم فاسد و وابسته پهلوی. در آن زمان، حاج احمد نیز همپای مردم در این مبارزات شرکت کرد و به حدی در این راه تلاش کرد که در اسفندماه سال ۱۳۵۶ مصادف با ایام محرم به همراه حدود ۵۰ نفر از مبارزان انقلابی شهر مبارزپرور و مذهبی نجف آباد، توسط ساواک دستگیر و مدتی در زندان شهربانی به همراه سایر زندانیان مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت. در اواخر همان سال با گسترش حرکتهای مردمی در سراسر کشور، عدهای از زندانیان آزاد شدند که کاظمی نیز از جمله این افراد بود.
چریک در جبهه «لبنان»، جانباز در جبهه «کردستان»
احمد، از پیش از انقلاب، در خدمت انقلاب جهانی اسلام و محور مقاومت ضد صهیونیستی بود. او درحالیکه 17 سال بیشتر نداشت، مخفیانه به لبنان رفت. از «سردار غلامعلی رشید» همرزم و همراه شهید بشنویم:
«احمد 17 ساله است که به لبنان میرود و به اردوگاههای آموزشی فلسطینیها قبل از انقلاب پا میگذارد و در جنوب لبنان مستقر میشود، فلسطینیها را نقد میکند که اگر مبتنی بر مکتب دفاعی اسلام و آموزههای دینی حرکت نکند، پیروز نخواهند شد.»
او بار دیگر به خط مقدم نبرد با متجاوزان غاصب اشغالگر قدس میرود؛ این بار پس از پیروزی انقلاب. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به شور و اشتیاق وصفناپذیرش به مبارزه با کفر و استکبار، به اتفاق یک گروه ۵۰۰ نفری به سرپرستی شهید «محمد منتظری» جهت فراگیری آموزشهای چریکی و مقابله با اشغالگران قدس به صف مبارزین جبهههای جنوب لبنان پیوست و تا پایان سال ۱۳۵۸ در آن خطه ماند. او پس از بازگشت به کشور رسما به عضویت سپاه پاسداران در آمد. با آغاز توطئه ها و تحریکات عوامل دشمن در کردستان، احمد جزو اولین فرزندان انقلاب و امام بود که به این کانون بحران رفت و همراه با سردار شهید غلامرضا صالحی در قالب یک گروه ۶۰ نفری از نجفآباد عازم کرمانشاه و سپس سنندج شد. او حدود هفت ماه با جدیت در عملیاتهای پاکسازی به مقابله با فتنهانگیزان پرداخت و در یکی از این عملیاتها از ناحیه پا مجروح و به شهر خود منتقل شد.
قهرمان «بیت المقدس»، فاتح «خرمشهر»
در عملیات «بیتالمقدس» و آزادی خرمشهر لشکر شهید کاظمی در مرحله نخست عملیات و در مرحله آخر آن، توانست نقش فوقالعادهای ایفا کند به گونهای که در روزهای پایانی درگیری «بیتالمقدس» که نیروهای ایرانی، توان کافی برای آزادی خرمشهر نداشتند و تقاضای چند هفته بازسازی را از فرماندهی کردند، در شب نوزدهم یا هیجدهم وقتی همه خسته شده بودیم، همه وسواس داشتند که عملیات برای دو هفته به تاخیر بیفتد، آنجا حسن باقری صحبت کرد، گفت ما به مردم قول دادهایم. گفتیم خرمشهر در محاصره است چطور میتوانیم برگردیم. همه خسته بودند چون ما چهل روز بعد از عملیات فتح المبین، عملیات بیتالمقدس را شروع کرده بودیم. شهید کاظمی توانست با کمک شهیدخرازی آخرین مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر را انجام دهد. ایشان نیروهای عراقی را در خرمشهر محاصره و شهر را آزاد کردند ، با دو لشکر خرمشهر را تصرف کردند هر کدام با پنج گردان یعنی سه هزار نفر درمقابل بیست هزار نفر دشمن، لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین، تحت فرماندهی احمد و حسین بودند. اینگونه بود که در همه عملیاتها تا پایان جنگ، شهید کاظمی بدون استثنا نقش فعال و موثری داشت. او از افراد مؤثر در آزادسازی خرمشهر بود و این شهر تا ابد، مرهون رشادت کاظمی است. جالب است بدانیم که حتی خبر فتح بزرگ خرمشهر را برای اولین بار، احمد به سردار غلامعلی رشید با بیسیم مخابره کرد.
حقی که «احمد» به گردن ملت ایران داشت، از نگاه «حاج قاسم»
شهید بزرگ «حاج قاسم سلیمانی» هنگام شهادت «احمد کاظمی» گفته بود: «زمانی که احمد به شهادت رسید، تصورم این بود که تمام روزنامهها اینگونه تیتر بزنند که فاتح خرمشهر به شهادت رسید؛ همانطور که بهطور مثال، وقتی نابغهای در حوزه ریاضیات فوت میکند، روزنامهها تیتر میزنند: پدر علم ریاضیات دار فانی را وداع گفت. فکر میکنم حقی که او بر گردن مردم ایران دارد، از دیگر اندیشمندانی که مورد تجلیل قرار گرفتند، نهتنها کمتر نبوده، بلکه بیشتر نیز بوده است.»
گره گشای سالهای جنگ، آغازگر ساختار و سیاست کلان، راهبردی، فرامرزی و آیندهنگر سپاه
حاج احمد، یکی از تاکتیکیترین و خلاقترین فرماندهان سپاه بود به صورتی که برنامهریزان عملیاتهای مختلف با اتکای به هوش و توان اجرایی او، سختترین و پیچیدهترین طرحها را برای نبرد با دشمن ارائه داده و بنبستها را رفع میساختند. به صورتی که نقش مؤثر و فرماندهی ایشان و همرزمان شهیدش در عملیاتهای «بیتالمقدس ۱، فتحالمبین ۲، رمضان ۳، والفجر ۸، کربلای ۵ و …» بارها طعم تلخ شکست را بر کام صدام و لشکریانش ریخت. حاج احمد در طول جنگ هشت ساله بارها تا مرز شهادت پیش رفت.
سردار احمد کاظمی پس از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۷۲ برای حفظ دستاوردهای انقلاب به فرماندهی «قرارگاه حمزه» در شمالغرب کشور منصوب شد و با توجه به شناخت قبلی به خوبی دریافته بود که ریشه تمامی ناامنیها و مشکلات امنیتی این منطقه، وجود گروههای مسلحی است که پایگاه اصلی آنها در عراق است و از حمایت شدید صدام برخوردارند، لذا با درایتی کمنظیر و با کمترین درگیری، فعالیتهای آنها را از فاز نظامی به سطح سیاسی کشاند تا پس از این نیز این منطقه همانند سایر نقاط کشور از امنیت و آسایش برخودار شود.
حاج احمد پس از خدمت در قرارگاه حمزه در سال ۱۳۷۹ به سمت فرماندهی نیروی هوایی سپاه منصوب و در طول پنج سال خدمت خود در این نیرو، آن را از نظر سازمان، ساختار، سازماندهی و سازمان موشکی تا حد بسیار زیادی ارتقا داد.
آخرین حکم مسئولیت کاظمی،فرماندهی نیروی زمینی سپاه بود که بیستونهم مردادماه ۱۳۸۴ از سوی فرماندهی کل قوا به ایشان اعطا گردید. در مدت تصدی حاج احمد در این مقام، وی با بیش از ۱۰۰ سفر به تمامی یگانهای نیروی زمینی سرکشی کرد و وضعیت آنها را بررسی و در جهت تقویت یگانهای صفی تلاش فراوانی به عمل آورد.
روایت «مراد» از «مرید»: گفت انشاالله خبر من را هم بهتان بدهند!…
مقتدای «احمد»، فرمانده معظم کل قوا، روایتی دارند از این سرباز فدایی خود در روزهای پیش از شهادت:
«دو هفته پیش شهید کاظمى پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکى اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهاى مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزى که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایستهى شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتى این جمله را گفتم، چشمهاى شهید کاظمى پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند! فاصلهى بین مرگ و زندگى، فاصلهى بسیار کوتاهى است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگى هستیم و غافلیم از حرکتى که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات مىکنند؛ هر کسى یک طور؛ بعضىها واقعاً روسفید خدا را ملاقات مىکنند، که احمد کاظمى و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند. ما باید سعىمان این باشد که روسفید خدا را ملاقات کنیم؛ چون از حالا تا یک لحظهى دیگر، اصلاً نمىدانیم که ما از این مرز عبور خواهیم کرد یا نه؛ احتمال دارد همین یک ساعت دیگر یا یک روز دیگر نوبتِ به ما برسد که از این مرز عبور کنیم. از خدا بخواهیم که مرگ ما مرگى باشد که خود آن مرگ هم انشاءاللَّه مایهى روسفیدى ما باشد. انشاءاللَّه خدا شماها را حفظ کند.»
به «حاج قاسم» میگفت: «میترسم من و تو در رختخواب سکته کنیم و بمیریم!»
«احمد کاظمی بسیار متواضع بود. همان شاخصههایی را داشت که من آن را در حاج قاسم، شهید تهرانیمقدم، شهید شوشتری و مابقی شهدایی که در طی یک دهه گذشته شهید شده بودند، دیدم. خالص بود و بیادعا. خاطرم هست یک مقطعی شهید کاظمی داخل ماشین ما نشسته بود. خیلی هم ناراحت بود. از جلسه فرماندهی کل سپاه میآمدند. حاج احمد بیهیچ مقدمهای یکدفعه برگشت به سمت حاج قاسم و گفت: قاسم سهم ما از دوران دفاعمقدس این درجههایی که الان روی شونهمون هست، نیست. باکری و همت و خرازی و … به کجا رسیدند و ما به کجا رسیدیم؟!
به حاج قاسم میگفت: میترسم از روزی که من و تو و مرتضی (قربانی) توی رختخوابمان سکته کنیم و بمیریم. سهم ما اما این نیست. سهم ما شهادت است. آن روز جفتشان دست گذاشته بودند روی شانه هم و آنقدر توی مسیر این دو نفر اشک ریختند تا رسیدیم به مقصد. میخواهم این را بگویم که لحظه به لحظه زندگیشان یاد شهادت بودند. خدا را شاهد میگیرم که این آدمها فکر درجه و جایگاه نبودند و هرکدامشان هرجایی بودند خالصانه برای کشورشان کار میکردند. دانه به دانه خصلتهایشان مثل هم بود.»
قصه دلدادگی و دوستی «احمد» و «قاسم»؛ داستانی شبیه افسانهها
«سیروس دهقان مشیری» از همراهان و نزدیکان «حاج قاسم» از رفاقت و پیوند عمیق عاطفی و معنوی «حاج احمد» و «سردار دلها» میگوید که تا لحظه شهادت حاج قاسم و پیوستنش به دوست قدیمی، ادامه داشت:
«از موقعی که احمد رفت، حاج قاسم، بیشتر دلش هوای شهادت و رفتن میکرد. یعنی از رفتن حاج احمد به بعد، من کمتر موقعی حاجی را میدیدم که در حال اشک ریختن نباشد. دلتنگیهایش که زیاد میشد، حتی اگر کار یا برنامهای داشت، برنامهریزی میکرد و میرفت سری به مزار حاج احمد میزد و برمیگشت…
حاج قاسم هر وقت دلتنگ حاج احمد میشد، و هروقت این دلتنگی اذیتش میکرد به من میگفت پاشو بریم اصفهان پیش احمد. یا با ماشین راهی میشدیم یا با پرواز. مستقیم میرفتیم گلستان شهدا. حتی از فرودگاه. عادت داشت یک ساعت و نیم سر مزار احمد کاظمی تنها بنشیند. بیشتر هم ساعتهای آخرشب یا نیمههای شب خودش را میرساند آنجا که خلوت باشد. یک پتو داشت پهن میکرد روبهروی مزار شهید خرازی و شهید کاظمی. با این که به سرما هم حساس بود اما اصلا توجهی نمیکرد و مدتی که آنجا بود را قرآن میخواند، درددل میکرد، دعایی زمزمه میکرد. بعد هم از همانجا یکراست برمیگشت سمت تهران.»
خداوندا فقط می خواهم شهید بشوم!…
و فرازی از آغاز وصیتنامه شهید که با تضرع و استغاثه از معبود و معشوق، طلب شهادت میکند؛ در روزگاری که ظاهرا باب شهادت بسته است! و خدایش چه خوب می شنود و چه زود هم این دعا را مستجاب می کند!
«اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علیاً ولی الله
خداوندا! فقط میخواهم شهید شوم. شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت از تو میخواهم که از همهچیز خبری هست الا شهادت… اما خداوندا! تو صاحب همهچیز و همهکس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق…»
انتهای گزارش/
سردار سرلشکر شهید «احمد کاظمی»؛ ققنوس قاف حماسه و عرفان، عصاره فرهنگ شهادت بیشتر بخوانید »
به گزارش نوید شاهد، آئین رونمایی از سلول موزه شهید محمد جواد تندگویان با عنوان «از سلول ساواک تا زندان بعث» صبح روز چهارشنبه، ۱۹دی در مجموعه تاریخی باغ موزه قصر تهران با حضور دکتر یعقوب سلیمانی معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران، محمدمهدی تندگویان فرزند شهید تندگویان و جمعی از مسئولین وزارت نفت برگزار شد.
تجلیل از شهدا و مقاومتهای آنها
دکتر یعقوب سلیمانی در این مراسم با تبریک میلاد امام علی (ع) و گرامیداشت یاد و خاطره شهدا، بهویژه شهدای غریب در اسارت، اظهار داشت: این مکان تاریخی شاهد مبارزات بسیاری از زندانیان سیاسی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. شهید محمد جواد تندگویان از شهدای برجسته و غریب انقلاب، نماد مقاومت، ایثار و وفاداری است که باید یاد و نامش در جامعه زنده نگه داشته شود.
وی ادامه داد: بیش از ۲۳۰۰ شهید غریب داریم که مظلومانه در غربت به شهادت رسیدند. رهبر معظم انقلاب از شهید تندگویان بهعنوان یکی از این «شهدای غریب» یاد کردند. تاکنون ۳۰ یادواره برای معرفی و تکریم شهدای غریب برگزار شده است تا مظلومیت، جایگاه و ارزشهای این شهدا برای مردم تبیین شود. امیدواریم چنین برنامههایی بتواند نقش موثری در انتقال آرمانهای شهدا به نسل امروز داشته باشد.
دکتر سلیمانی در ادامه با اشاره به نقش تاریخی زندان قصر، گفت: این مکان تاریخی سند غیرت، شجاعت و دیانت مبارزان دوران انقلاب اسلامی است و یادآور رشادتهای زندانیان سیاسی در برابر رژیم استبدادی پهلوی است. زندانیان مبارز و مسلمان در چنین مکانهایی، فرصتی برای بازسازی روح و اندیشه خود پیدا میکردند و همین استقامتها بود که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند.
معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران تاکید کرد: برای ماندگاری آرمانهای شهدا و انقلاب، نیازمند پایهگذاری صحیح فرهنگی و اجتماعی هستیم. نسل جوان ما باید با رشادتها و ایثارگریهای شهدای صدر انقلاب آشنا شوند و بداند که این انقلاب بر پایه مقاومت و فداکاری چنین مبارزانی بنا شده است.
دکتر یعقوب سلیمانی در ادامه این مراسم و پس از رونمایی سلول موزه شهید محمد جواد تندگویان در جمع حاضران گفت: شهید تندگویان نماد ایثار، مقاومت و وفاداری است. ویژگیهایی همچون نخبگی، شجاعت و جوانی ایشان الگویی برای تمام جوانان این مرز و بوم است. امیدواریم با تلاش بیشتر بتوانیم جایگاه ایثارگران را در جامعه تثبیت کنیم و ارزشهای آنان را به نسلهای آینده منتقل کنیم.
شهید تندگویان نماد مقاومت، ایمان و شجاعت است
مهندس «محمدمهدی تندگویان» فرزند شهید تندگویان، در این مراسم به روایت زندگی، ایثار و مقاومت پدر شهیدش در دوران اسارت پرداخت و گفت: پدرم در تمام مراحل زندگی، چه در دوران مبارزه و چه در زمان اسارت در زندانهای رژیم بعث، نماد مقاومت، ایمان و شجاعت بود. ما امروز مسئولیت داریم تا این ارزشها را به نسلهای بعد منتقل کنیم.
پس از سخنرانیها و روایتگری راویان باغ موزه قصر، حاضران از باغ موزه قصر بازدید و از سلول موزه شهید محمد جواد تندگویان رونمایی کردند. این سلول نمادی از سختیها و مقاومتهای شهید تندگویان در برابر رژیم پهلوی و دوران اسارت در زندانهای رژیم بعث است. در ادامه، بازدید از باغ موزه قصر نیز انجام شد و توضیحاتی درباره تاریخچه این مکان و نقش آن در مبارزات انقلابی ارائه گردید.
در پایان مراسم، نشستی صمیمی با هدف گسترش همکاریها در راستای ترویج فرهنگ ایثار و مقاومت صورت گرفت و مقرر شد تا در کوتاهترین زمان تفاهمنامه فیمابین معاونت فرهنگی و آموزش بنیاد شهید و باغ موزه قصر تهران بر اساس همکاری های مشترک فرهنگی به امضا برسد.
گزارش تصویری از این بازدید را ببینید:
به گزارش نوید شاهد؛ این کتاب، زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم سیدسجاد خلیلی جوانی دهه هفتادی و کوچکترین شهید مدافع حرم استان مازندران است. جوانی پر از شور و هیجان اما مملو از حس وطندوستی و نوع دوستی.
«نسیم به سوی من وزید» با روایت دوران نوجوانی شهید خلیلی آغاز میشود و به مرور خاطرات و شیطنتهای کودکی و در ادامه به دوران نوجوانی و دانشگاه او میپردازد. در دو فصل اول کتاب، خواننده به دور از فضای جنگ و جبهه با شخصیت اصلی سجاد همراه میشود و با او انس میگیرد.
به گفته نویسنده اثر چون شهید خلیلی قصد داشته خودش زندگینامهاش را بنویسد بنابراین اسدی تمام اتفاقات کتاب را از زبان خود شهید نقل کرده است و چون لازم بوده زبان و نگاه بیش از هفتاد نفر را به یک زبان و نگاه متمرکز کند باید احتیاط زیادی در واقعی بودن و صحت متن روایتها میکرده است.
نویسنده با حدود ۷۵ نفر از دوستان، آشنایان، همرزمان و اعضای خانواده شهید برای نگارش کتاب به گفت وگو نشسته و برای اینکار با توجه به ویژگیهای شخصیتی و شغلی و تحصیلی شهید به بیشتر شهرهای کشور سفر کرده است.
با توجه به اینکه زهره اسدی و شهید خلیلی هر دو از اهالی مازندران هستند ضربالمثلها و اصطلاحات این خطه در کتاب گنجانده شده که برای مردم استانهای مازندران، گلستان و گیلان جذاب و خواندنی است که البته همه این قسمتها به صورت کاملاً شفاف و روان ترجمه شده است.
«نسیم به سوی من وزید» علاوه بر مقدمه، در ۵ فصل با عناوین «اسمت برای من»، «بنبست بهار»، «پرواز یک قاصدک»، «بوسه برخاک» و «اسمم برای تو» تهیه و تدوین شده است.
شهید سید سجاد خلیلی پانزدهم آذرماه ۱۳۷۰ در روستای متکازین از توابع شهرستان بهشهر متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود. تا مقطع کاردانی در رسته پیاده در دانشکده امام حسین علیهالسلام تحصیل کرد و مدرک لیسانس خود را از دانشگاه علوم و فنون زمینی امیرالمؤمنین علیهالسلام اخذ کرد. در تاریخ یکم آبان ۱۳۸۹ به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و در لشکر ۲۵ کربلا به خدمت پرداخت. این شهید در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ هجری شمسی در منطقه خان طومان سوریه به فیض شهادت نائل آمد و سپس در گلزار شهدای بهشت فاطمه بهشهر به خاک سپرده شد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«نقشه کشیدیم یک تشییع جنازۀ سوری هم راه بیندازیم. چون قبرستان خارج از روستا بود و راه خوبی برای فرار. یک تابوت میخواستیم و میت. من هم کم نیاوردم. رفتم مسجد و لباس روحانی را برای چند ساعتی امانت گرفتم. پیچاندن عمامه را از آقاجون یاد گرفته بودم. هیچوقت فکرش را نمیکردم اینجا بهدردم بخورد. قشنگ پیچش دادم و روی سرم گذاشتم. برگشتم بین بچهها. کسی نمیتوانست به من شک کند. یکهو انگشتی کمرم را سوراخ کرد. سرم را چرخاندم. یک خانوم چادری بود. هاجوواج نگاهش میکردم که …»
«نسیم به سوی من وزید» با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه در ۳۵۲ صفحه و با قیمت ۲۹۰ هزار تومان در کتابفروشیها و سایت انتشارات سورهمهر قابل دریافت است.
انتهای پیام/
زندگی شهید دهه هفتادی در کتاب «نسیم به سوی من وزید» بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس بوشهر، دهمین یادواره شهیدان ایدانی و بلوچ و سومین سالگرد شهادت دو شهید گمنام در بندر شیرینو برگزار خواهد شد.
این برنامه همزمان با فرارسیدن میلاد امام محمد تقی (ع) و میلاد امام علی (ع) و همچنین روز پدر،ودر ایام سالگرد شهادت سردار دلها، شهید «حاج قاسم سلیمانی»، ساعت ۲۰ روز شنبه ۲۲ دیماه در بندر شیرینو برگزار می شود.
این مراسم با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین «مهدوی ارفع»، ومداحی «حاج مهدی سلحشور»، با اجرای «محمد رحمان نظام اسلامی» انجام خواهد شد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
دهمین یادواره شهیدان «ایدانی» و «بلوچ» درشیرینو برگزار میشود بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از مازندران، مراسم چهلمین روز تدفین شهید گمنام شهرک ساحلی و پنجمین سالگرد شهادت حاج «قاسم سلیمانی» چهارشنبه ۱۹ دی ساعت ۱۸ در مصلی المهدی (عج) شهرستان بابلسر برگزار میشود.
این مراسم نورانی با سخنرانی حجت الاسلام «دانشمند» و مدیحه سرایی «عباس طهماسبپور» همراه هست.
انتهای پیام/
برگزاری مراسم چهلمین روز تدفین شهید گمنام در بابلسر بیشتر بخوانید »
گروه دفاعی امنیتی دفاعپرسـ رحیم محمدی؛ شهریور سال ۱۴۰۱ اولین ناو دو بدنهای (کاتامارن) نیروی دریایی سپاه که در مؤسسه صنعتی دریایی شهید محلاتی و با همکاری وزارت دفاع ساخته شده بود، طی مراسمی با حضور سردار سرلشکر «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به ناوگان دریایی سپاه الحاق شد.
این شناور دو بدنهای که به نام «شهید سلیمانی» با شماره بدنه FS۳۱۳-۰۱ نامگذاری شده از ویژگیهایی همچون طراحی زاویهدار برای به حداقل رساندن سطح مقطع رادارای، استفاده عمده از آلومینیوم و آلیاژهای غیرفولادی در بدنه ناو، مجهزبودن به سیلوهای عمودپرتاب موشکهای پدافندی و ضدکشتی برای اولین بار در ایران، تجهیز به موشکهای کروز تا برد ۷۰۰ کیلومتر و بیشتر، قابلیت حمل سه شناور سبک موشکانداز در آشیانه زیر پد شناور، و تجهیز به پرتابگر راکتهای فریبنده (چف و فلر) جوشن برای منحرف کردن موشکهای دشمن با ۲۴ خشاب برخوردار است.
تجربه موفق ساخت و بکارگیری چنین شناوری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر آن داشت تا شناورهای دیگری را هم در همین کلاس تولید کند؛ از این روی، در سال بعد یعنی در بهمن سال ۱۴۰۲ نیروی دریایی سپاه دو شناور دیگر از کلاس ناو شهید سلیمانی را با نامهای شهیدان «صیاد شیرازی» و «حسن باقری» به آب انداخت و به جمع ناوگان دریایی خود اضافه کرد.
این شناورها که ۶۷ متر طول و ۲۰ متر پهنا دارند از سرعتی معادل ۳۲ نات (حدود ۶۰ کیلومتر بر ساعت) و برد عملیاتی پنج هزار نات (حدود ۹ هزار و ۲۵۰ کیلومتر) بهره میبرند و تسلیحاتی مانند توپ اتوماتیک ۲۰میلیمتری و۳۰میلیمتری دارای دوربین حرارتی، شش موشک کروز مایلپرتاب (چهارموشک «قادر» با برد ۳۰۰ کیلومتر و ۲ موشک «نصیر» با برد ۹۰ کیلومتر)، شش سیلوی عمودپرتاب موشک کروز ضدکشتی، و ۱۶ سیلوی عمودپرتاب موشک پدافندی «صیاد» در آنها به کار رفته است.
موفقیتآمیز بودن ساخت اینگونه شناورها موجب شد تا بار دیگر شناور دیگری از کلاس شناور شهید «سلیمانی» ساخته و عملیاتی شود؛ این شناور جدید که قرار است برای اولین بار در رزمایش پیامبر اعظم (ص) ۱۹ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گیرد، نام شهید «رئیسعلی دلواری» برای آن انتخاب شده است.
ناو شهید «رئیسعلی دلواری» که چهارمین فروند از ناوهای کلاس شهید «سلیمانی» نیروی دریایی سپاه است، همزمان با رزمایشهای اقتدار؛ پیامبر اعظم (ص) ۱۹ نیروی دریای سپاه رونمایی خواهد شد؛ این ناو کاملاً ایرانی مجهز به سامانههای موشکی برد کوتاه و متوسط، سامانههای پدافندی برد متوسط و بلند، با قابلیت حمل بالگرد، شناساگریز، با سرعت ۳۲ نات (حدود ۶۰ کیلومتر بر ساعت)، است که قابلیت به آباندازی و آبگیری سه فروند شناور موشکانداز سبک را نیز دارد.
انتهای پیام/ 231
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ناوهای کلاس شهید «سلیمانی» در نیروی دریایی سپاه بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از زنجان، مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان در راستای اجرای طرح سپاس با خانواده چند تن از شهدای والامقام دیدار و گفتگو کرد.
حجتالاسلام »محمدی خطیبی» مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان با همراهی مسئولان مددکاری و مشاوره این بنیاد با مادر جمعی از شهدا در روستاهای زنجان دیدار و از این عزیزان تجلیل و قدردانی کردند.
مسئولان با مادر شهیدان والامقام «اکبر شاه قلی، موسی حاتمی و علی قربانی» در روستای نیماور، مادر شهیدان والامقام «اباصلت داودی و محمدرضا جعفری» در روستای ذاکر، مادر شهید والامقام «جعفر یونسی» در روستای دیزج آباد و مادر شهید والامقام «یقینعلی کریمی» در روستای مروارید دیدار و ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام از این عزیزان تجلیل و قدردانی کردند.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
دیدار مسئولان بنیاد شهید زنجان با خانواده معزز شهدا بیشتر بخوانید »