نتایج جست‌وجو برای: شهید

پیکر «احمد گودرزیانی» به خانه ابدی رفت + عکس

مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد احد گودرزیانی نویسنده، پژوهشگر و روزنامه‌نگار عرصه ادبیات پایداری، با حضور بسیاری از پژوهشگران، نویسندگان و اهالی رسانه برگزار شد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد احد گودرزیانی، نویسنده، پژوهشگر و روزنامه‌نگار عرصه ادبیات پایداری، صبح امروز با حضور حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری و بسیاری از پژوهشگران، نویسندگان و اهالی رسانه برگزار شد.

براساس این گزارش، محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری ضایعه درگذشت زنده‌یاد گودرزیانی را مصیبت دانست و گفت: مصیبت رحلت احد نه تنها برای خانواده ایشان بلکه برای تمام کسانی که او را می‌شناختند، حقیقتاً دردناک و مصیبت است و همه عزادار هستند. هر که در طول این سال‌ها او را حتی برای یک یا دو مرتبه هم دیده بود نمی‌تواند امروز عزادار نباشد چرا که جاذبه و محبت او همیشه در دل‌ها می‌نشست. من آخرین بار یکی دو هفته پیش در کنار مزار شهدای حوزه هنری دیدمش و خنده‌ای که به من زد برای همیشه در دلم باقی می‌ماند.

مؤمنی گفت: احد بسیار پرتلاش و مجاهد بود، انسان بی‌حاشیه، بی‌توقع و به قول دوستانش بی‌درخواست بود. یادم هست در دبیرستان مکتب‌الصادق یا همان دبیرستان سپاه مراسمی برای شهدا تدارک دیده می‌شد که محور آن احد بود و همان جا با او از نزدیک آشنا شدم.

مؤمنی شریف درباره دبیرستان سپاه توضیح داد: رفقای احد که بیش از ۱۰۵ نفر از آنها شهید شده‌اند، از همین دبیرستان بوده‌اند، البته دبیرستان بزرگی نبود، اما این تعداد شهید داشت که همگان یا همکلاس یا دوست احد بودند، هر چند احد هم می‌توانست یکی از آن شهدا باشد، اما تقدیر خدا این بود که بماند و خود را وقف دفاع مقدس و شهدا کند. او ترجیح داد به جای مشغولیت به بسیاری از مشاغل، در حوزه انقلاب و دفاع مقدس کار کند. اثر او همان پژوهش مربوط به ۱۵ خرداد مجموعه‌ای است که برای پژوهشگران بسیار مفید و قابل استفاده است. ایشان از جنس شهدا و رفقای شهیدش بود. فردی که دغدغه انقلاب و شهدا را داشت، از این رو جای احد پرشدنی نیست و فقدان ایشان برای ادبیات دفاع مقدس و پایداری سلمه است.

در بخش دیگری از این مراسم داوود امیریان نویسنده و از دوستان مرحوم گودرزیانی نیز در سخنانی عنوان کرد: احد دوست نجیب و با حیای ما بود. زمانی او و دوستان شهیدش در رسای دوستان شهید خود می‌خواندند: رفیقان می‌روند ساعت به ساعت / ‬ خوشا روزی که نوبت بر من آید. حالا سی سال از آن روزها گذشته و نوبت به او رسید

امیریان که با حالتی منقلب به صحبت می‌پرداخت و در چندین نوبت به خاطر گریه سخنان خود را قطع کرد، ادامه داد: احد انسانی باحیا و باسواد و نجیب بود. در اروپا ناشران مشهور سرویراستاران خوبی دارند که کار را به صورت ویژه برای آنها ویرایش و پیرایش می‌کند. احد در جمع ما چنین فردی بود. او سال‌ها قبل زیر نظر مرحوم ناصر ایرانی داستان‌نویسی را آموخته بود. کسانی که ایرانی را بشناسند می‌دانند که او فردی بسیار سختگیر بود و به سادگی نمی‌شد از زیر دست او بیرون آمد و احد از عهده این کار با موفقیت بر آمده بود.

به گفته امیریان مرحوم گودرزیانی هیچگاه از دردها و مجروحیت‌هایش سخن به زبان نیاورد و همیشه شنونده بود و انرژی به مخاطبش می‌داد. درد داشت اما روحیه‌اش را حفظ می‌کرد. دل من و دوستانش همیشه برای او تنگ خواهد ماند به ویژه برای خنده‌هایش و برای لحظه‌هایی که با هم حرف می‌زدیم.

پیکر زنده‌یاد احد گودرزیانی پس از تشییع از حوزه هنری قرار است در قطعه نام‌آوران (قطعه ۲۵۵، شماره ۴۳، ردیف ۲۱) به خاک سپرده شود.

پیکر «احمد گودرزیانی» به خانه ابدی رفت + عکس بیشتر بخوانید »

نسبت «حاج علی فضلی» با انقلاب چیست؟

امام ما فرمود فتح‌الفتوحِ انقلاب اسلامی، نه یک حادثه نظامی‌که یک حادثه انسانی است؛ یعنی پیدایش این جوانان… همین سردار «علی فضلی»؛ همین سردار «ناصح»…

به گزارش مشرق، حکایت حماسه‌هایشان سند زرین سربلندی و مایه افتخار ایرانیان و همه احرار عالم است و الگویی جاودانه برای جوانان در سراسر زنجیره طلایی مقاومت اسلامی. همان‌ مجاهدان فی‌سبیل‌الله که می‌گویند سرباز «آقا» ی عزیزتر از جانمان هستیم و بدهکار انقلاب. این سرگذشت بندگان ناب خدا و طلایه‌داران جهاد و مقاومت است که تاریخ بار دیگر آنها را در عهد انقلاب اسلامی به خود دید. سردار حاج علی فضلی، بزرگمرد بی‌ادعایی از همین تیره و تبار است که این روزها تصویری از وی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد که نشان می‌داد در بستر بیماری است.

تصویر را که می‌بینی، گمان می‌بری یکی از ملائکه است که از آسمان به زمین آمده اما یادت می‌افتد همین فرشتگان بودند که بر آدم سجده کردند. انسان خلیفه الله فی الارض شد و نظیر حاج علی فضلی و یاران دیروز و امروزش احیاگر امر خدا در زمین. پرچمدارانی که استقامت و شجاعت‌شان در دل‌ها و ذهن‌ها ماندگار و موجب مباهات شیفتگان راه انقلاب در سراسر جهان است.
او از فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس است و فرماندهی لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهدا(ع)، معاونت عملیات کل سپاه و جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین از جمله مسئولیت‌های وی است. سردار فضلی اکنون نیز فرمانده دانشگاه افسری وتربیت پاسداری امام حسین(ع) است.

نورانیتی که می‌تواند دل‌هایی را روشن کند
مقتدای انقلاب ۲۶ مهر ۷۷ در مراسم صبحگاه لشکر سیدالشهدا(ع) سردار فضلی را از نمونه‌های فتح‌الفتوح انقلاب اسلامی دانستند. ایشان بیان داشتند: «امام ما فرمود فتح‌الفتوحِ انقلاب اسلامی، نه یک حادثه نظامی‌که یک حادثه انسانی است؛ یعنی پیدایش این جوانان، خلقِ این انسانهای نورانی، بیرون آمدن فرشتگان از دنیایی که جز اهریمن در مناطق مختلفِ جوانانه آن به چشم نمی‌خورد و نمی‌خورَد. امروز تا حدودی در گوشه‌هایی از دنیا جلوه‌های نورانی دوباره پیدا می‌شود. فتح‌الفتوح، این جوانان بودند؛ همین سرداران شهیدی که این لشکر را به‌وجود آوردند؛ همین سردار «علی فضلی»؛ همین سردار «ناصح»؛ همین جوانان مؤمن و همین نورانی‌هایی که نورانیّت آنها می‌تواند دل‌هایی را روشن کند. اینها مایه شرفند؛ اینها مایه عزّتند. برای یک کشور، داشتن اینها افتخار است؛ بردن نامشان افتخار است؛ تکرار یادشان افتخار است؛ ادامه‌ راهشان افتخار است.»

شهید زنده
سرلشکر سید یحیی صفوی در مراسم تجلیل از یک دهه تلاش سردار سرتیپ پاسدار فضلی در راهیان نور درباره‌اش گفت: «۴۰ سال است که من سردار علی فضلی را می‌شناسم. اگر از من سؤال شود که او مصداق چیست عنوان می‌کنم که علی فضلی از مصادیق شهید زنده است.»

عشق در آتش
محسن رضایی نیز در همان مراسم وی را فداکار، بی‌ادعا، با اخلاص و یکی از چهره‌های ماندگار دفاع مقدس دانست و گفت: «از زمانی که ۱۹ ساله بود پا به صحنه سخت جنگ گذاشت و تا آخر جنگ حضور مستقیم و موثر در خط مقدم داشت. در هیچ عملیاتی نبود که جزو افراد داوطلب نباشد. یادم می‌آید در یکی از صحنه‌های سخت به او پیشنهادی دادیم. ایشان پذیرفتند اما خواهشی داشتند، اینکه پس از پایان عملیات به دیدار امام(ره) بروند.»
وی با اشاره به اینکه عشق در آتش با عشق در صلح فرق دارد، گفته بود: بی‌شک فداکاری در آتش و جنگ با حضور در آرامشی که در صلح است بسیار فرق می‌کند. به همین دلیل است که تأکید دارم سردار علی فضلی مظهر فداکاری و عشق در آتش است.

عارضه جسمی سردار علی فضلی در ماه‌های اخیر منجر به شیمی‌درمانی و حدود دو هفته پیش انجام موفقیت‌آمیز عمل پیوند مغز استخوان شده است. این وضعیت برآیند جراحات و صدماتی است که او در جنگ تحمیلی متحمل شده است. برخی از جراحات او به دلیل استنشاق گازهای شیمیایی در دوران جنگ بوده، به نحوی که اکنون برای این سردار رشید سپاه اسلام مشکلات ریوی را به همراه آورده است.
این پیشاهنگان استقامت و شهادت، جوهر گرانبهای وجودشان در تحولات روزگار دستخوش تغییر نمی‌شود و وفاداری‌شان به انقلاب بی‌اندازه است. تا آخر حیات با ولایت نفس می‌کشند و در راه دفاع از اسلام و انقلاب تا آخرین نفر و تا آخرین سنگر ایستاده‌اند. کشتی انقلاب با ناخدایی مقتدایش و پاسداری این مردان مرد است که پس از امواج و تلاطم‌ها دریا به سر منزل مقصود می‌رسد.
نظام اسلامی و مردم وفادار و پا در رکاب به این مجاهد جلیل القدر خود سردار حاج علی فضلی می‌بالند، مدیون ایثار و مجاهدتش و قدردان خدمات و آثار گرانقدرش هستند. سلامت، صحت و عافیت این سردار عالیقدر را از خدای رحمت‌ها و موهبت‌ها می‌خواهیم.

منبع: کیهان

نسبت «حاج علی فضلی» با انقلاب چیست؟ بیشتر بخوانید »

دستگیری آیت الله در شب عروسی دخترش

عصر بود که ما به منزل شهید مفتح رسیدیم که ناگهان مأموران رژیم ریختند و هر سه طبقه ساختمان را اشغال کردند و گفتند تا آقای مفتح را دستگیر نکنیم، نمی‌رویم!

به گزارش مشرق، راوی خاطراتی که پیش روی شماست، داماد شهید آیت‌ا… دکتر محمد مفتح، خواهرزاده شهید آیت‌ا… دکتر بهشتی و از فعالان انقلاب اسلامی در شهر اصفهان است. با مهندس محمد پیشگاهی‌فرد به مناسبت سالروز شهادت پدر همسرش سخن گفته‌ایم، اما دامنه گفت وگو منحصر به آن بزرگ نیست و برخی سرفصل‌های تاریخ نهضت اسلامی از جمله مبارزات در شهر اصفهان را نیز در بر گرفته. محمد پیشگاهی با توجه به نسبت خویشاوندی با آیت‌ا… شهید بهشتی از سال ۱۳۴۲ و بعد از دریافت مدرک دیپلم به همراه عده‌ای از دوستان و با راهنمایی آنها وارد فعالیت‌های مبارزاتی شد و به‌خصوص در زمینه تایپ و تکثیر اعلامیه‌های امام و دیگر اعلامیه‌های انقلابی فعالیت می‌کرد که در نهایت به دستگیری او توسط ساواک در سال ۱۳۴۳ منجر شد.

وقتی ساواک شما را دستگیر کرد چه اتفاقی برایتان رخ داد؟
چند ماهی در زندان بودیم، تا به دادگاه نظامی اصفهان و سپس دادگاه تجدید نظر شیراز معرفی شدیم. ابتدا مجازات سنگینی برایمان در نظر گرفتند، ولی رژیم که می‌خواست عادی‌سازی و وانمود کند در کشور اتفاق خاصی نیفتاده است و رژیم، مخالفی ندارد، ما را آزاد کرد! از آن به بعد مبارزات را به صورت مخفی ادامه دادیم. پس از تبعید حضرت امام به ترکیه، شهید بهشتی فعالیت بسیار فشرده و مخفیانه‌ای را شروع کردند و در سطح کشور نیروهای انقلابی را شناسایی و با آنها ارتباط برقرار نمودند.

این یارگیری‌ها بیشتر در کجا و چگونه انجام می‌شدند؟
اغلب این یارگیری‌ها، در جلسات مذهبی انجام می‌شدند. حتی عده‌ای از دوستان به خاطر مخفی‌کاری‌، به انجمن‌های ضد مسیحیت و ضد بهائیت هم می‌رفتند.
فرمودید که شهید مفتح با جوانان به‌خصوص آنهایی که به مسجد قبا می‌رفتند رابطه خوبی داشتند. ایشان در مسجد قبا چه فعالیت‌هایی انجام می‌دادند؟
مسجد قبا، مخصوصاً بعد از تعطیل شدن مسجد جاوید، مسجد هدایت و حسینیه ارشاد، مهم‌ترین پایگاه انقلاب بود. شهید مفتح در رونق گرفتن مسجد قبا و به‌خصوص تعطیل نشدن آن نقش اصلی را داشتند. یادم هست در موقع سخنرانی‌ها مخصوصاً در ماه‌های رمضان و محرم و مناسبت‌های مذهبی، تمام خیابان‌های اطراف مسجد هم پر از جمعیت می‌شد.

شما چه فعالیت‌هایی داشتید؟
من هم در کنار این بزرگان، هر کاری که از دستم برمی‌آمد، انجام می‌دادم. از جمله در سال ۱۳۵۲ به توصیه شهید بهشتی و شهید مفتح تحت پوشش شرکتی به نام ایران فوکو و با همکاری عده‌ای از دانشجویان، سعی می‌کردیم برای تبعیدی‌ها وسایل مورد نیازشان را تهیه کنیم و به آنها برسانیم. از جمله این افراد، آقای پسندیده، آقای خلخالی، آقای خسروشاهی و… در استان‌ها و شهرهای دورافتاده بودند که کمک‌ها را به آنها می‌رساندیم. از دیگر فعالیت‌هایی که تحت پوشش شرکت ایران فوکو انجام می‌دادیم، برگزاری نمایشگاه کتاب در شهرهای مختلف بود که در آگاهی‌بخشی به نسل جوان تأثیر فوق‌العاده‌ای داشت. شهید بهشتی مخصوصا روی کردستان تأکید بیشتری داشتند و می‌گفتند به آنها بیشتر برسید!

از تشکیل جامعه روحانیت مبارز و نقش شهید مفتح در آن چه خاطره‌ای دارید؟
بزرگانی چون شهید مطهری، شهید باهنر، شهید مفتح، مرحوم ‌هاشمی رفسنجانی، مرحوم مهدوی کنی و مرحوم موسوی اردبیلی با همفکری و همراهی یکدیگر، جامعه روحانیت مبارز را بنا نهادند که در سازماندهی تظاهرات و حرکت‌های مردمی، گردآوری اطلاعات و ایجاد ارتباط با بخش‌هایی از بدنه رژیم و به‌خصوص ارتش، نقش به‌سزایی را ایفا کرد.

با ارتش؟
بله، یک روز به منزل شهید مفتح رفتم و در آنجا سرگرد اقارب‌پرست را دیدم. ایشان را از اصفهان می‌شناختم و وقتی رفت، قضیه را از شهید مفتح پرسیدم. ایشان گفتند آقای اقارب‌پرست رابط بین جامعه روحانیت و ارتش است و اطلاعات و اخبار آنجا را به ما می‌رساند. جامعه روحانیت از هر فرصتی برای آگاهی‌بخشی به جوانان استفاده و تلاش می‌کرد جلوی انحرافات را بگیرد و مردم را با معارف حقیقی اسلام آشنا کند. از جمله فرصت‌هایی که جامعه روحانیت مبارز از آن نهایت استفاده را کرد، شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی بود. پس از تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق و ضربات سنگین رژیم بر بدنه انقلابی جامعه، یأس فلج‌کننده‌ای بر جوانان مبارز مستولی شد. رژیم هم از این یأس نهایت استفاده را کرد و به اختلافات بین دو جریان روحانیت در سال ۱۳۵۶ دامن می‌زد. شهادت حاج‌آقا مصطفی در این فضا، همچون شعله‌ای بود که به خرمن افسرده جامعه خورد و چنان آتشی را برافروخت که رژیم را در خود سوزاند و خاکستر کرد! ناگهان جامعه در اثر این شهادت به حرکت در آمد و از آن مقطع به بعد، دیگر جریان تظاهرات، تحصن‌ها و اعتصابات متوقف نشد. جامعه روحانیت مبارز در انسجام و تشکل این حرکت‌ها، نقش تعیین‌کننده‌ای داشت و با هوشیاری از این رویداد بهره‌برداری و در سراسر کشور مراسم‌های چهلم حاج‌آقا مصطفی را برگزار کرد.

فضای اصفهان، خاص و متفاوت است. از قدیم جریان مذهبی اصفهان دو گونه بوده، یکی جریان هوشیار مذهبی ـ سیاسی و یک جریان صرفا مذهبی و بی‌توجه به فعالیتهای سیاسی که هر کدام نمادهایی داشتند. نظر شما در این مورد چیست؟
در حوزه جریان‌های دینی معتقد به مبارزه ممکن بود بعضی از حرکتها، حرکتهای خاصِ فردی بوده باشد. شهید بهشتی این حرکت‌ها را جمع و بین آنها ارتباط برقرار و خودشان کار را هدایت می‌کردند و پیش می‌بردند. این امر مسبوق به سابقه بود. در جریان نهضت ملی و حمایت عمومی از دکتر مصدق و آیت‌ا… کاشانی، شهید بهشتی طلبه جوانی بودند و در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در خیابان چهارباغ اصفهان، جمعیتی جمع شد و ایشان سخنرانی مفصلی کردند. شخصیت‌های دیگری نیز بودند که حامی مبارزه محسوب می‌شدند؛ مثل مرحوم آیت‌ا… خادمی که از یاران امام و تقریبا هم‌دوره ایشان و مجتهد بزرگ اصفهان بودند. ایشان هم در آن سالها، بخشی از فعالیت‌ها، از جمله مبارزات بازاری‌ها و متدینان اصفهان را شکل می‌دادند. در خرداد سال ۱۳۴۲، اصفهان واقعا متحول شده و فضای گسترده‌ای در زمینه حمایت از انقلاب شکل گرفته بود. منتها موضوع مهم این است که شهید بهشتی فعالیت‌های فردی افراد و جریان‌های گوناگون را که دیگر نمی‌توانست به آن شکل ادامه پیدا کند، جمع و برای آنها برنامه‌ریزی می‌کردند. طبیعتا این وضعیت در شهرستان‌های دیگر هم بود.

ماجرای مخالفت طیفی از روحانیون با شهید مطهری و شهید مفتح در آن مقطع چه بود؟
طیفی از روحانیون به‌خصوص وعاظ تهران، از موضعگیری‌های شهید مطهری در مورد حجاب و از طرفداری شهید مفتح از دکتر شریعتی دلخور بودند و می‌گفتند: اگر اینها زیر اعلامیه سراسری برای ختم حاج‌آقا مصطفی را امضا کنند، آنها امضا نخواهند کرد! شهید بهشتی قاطعانه در برابر این قضیه ایستادند و در نتیجه دو مجلس جداگانه ختم، یکی توسط وعاظ تهران در مسجد عزیزا… و یکی توسط جامعه روحانیت مبارز در مسجد ارک برگزار شد. حقیقتا مجلس تاریخی و باشکوهی شد. ابتدا قرار بود آقای معادیخواه در آن مجلس صحبت کند، ولی من به شهید مفتح گفتم: عده‌ای از جوانان، به‌خصوص کسانی که با ایشان در زندان بودند، نسبت به عملکرد ایشان انتقاد دارند. از آنجا که قرار است متن این سخنرانی چاپ و در سراسر کشور توزیع شود، به نظر من ایشان گزینه مناسبی نیست. ایشان گفتند من که خودم ممنوع‌المنبر هستم، کسی را نداریم که بتواند این کار را انجام بدهد. من آقای حسن روحانی را پیشنهاد کردم و گفتم خودم ده شب در اصفهان پای منبر ایشان بودم. شهید مفتح با شهید بهشتی تماس گرفتند و قضیه را برای ایشان تعریف کردند. شهید بهشتی گفتند آقای روحانی شاگرد آقای مطهری و طلبه بااستعدادی است. بعد هم با آقای مطهری مشورت کردند و ایشان گفتند: آقای روحانی گزینه بسیار مناسبی است. سرانجام آقای روحانی آمدند و سخنرانی تاریخی و بسیار عجیبی شد. در آنجا آقای روحانی برای اولین بار برای آیت‌ا… خمینی، لفظ امام را به کار بردند که به‌سرعت فراگیر شد.
آیا هنگام برگزاری مراسم تاریخی نماز عید فطر سال ۱۳۵۷ در تهران بودید؟ از آن روز چه خاطره‌ای دارید؟
من آن روز در تهران نبودم، ولی شرح مفصل آن روز را از شهید بهشتی و شهید مفتح شنیدم. شهید مفتح در آخرین شب ماه رمضان سال ۱۳۵۷، مردم را برای اقامه نماز عید فطر در تپه‌های قیطریه دعوت می‌کنند. ساواک بلافاصله اعلامیه‌ای را پخش می‌کند که در غیبت امام زمان(عج) اقامه نماز جماعت عید فطر جایز نیست، اما شهید مفتح با هوشیاری این توطئه را خنثی و اعلام می‌کنند ما مقلد امام خمینی (ره) هستیم و فتوای ایشان را می‌دانیم و این حرف ابداً صحیح نیست و نماز جماعت با شکوه هر چه تمام‌تر برگزار خواهد شد. همین‌طور هم می‌شود. در آن مراسم شهید باهنر سخنرانی مفصلی درباره اوضاع کشور و عزم روحانیت برای تغییر اوضاع ایراد می‌کنند و در پایان سخنرانی هم اعلام می‌کنند: برای بزرگداشت شهدای تهران و ایران، روز پنجشنبه عزای عمومی و تعطیل است! پس از برگزاری باشکوه نماز عید فطر، راهپیمایی عظیمی در میان تدابیر امنیتی رژیم انجام می‌شود. در این مراسم شهید مفتح در دوراهی قلهک، توسط مأموران رژیم مجروح و روانه بیمارستان می‌شوند. اداره بقیه راهپیمایی را شهید بهشتی به عهده می‌گیرند و در میدان آزادی سخنرانی پرشوری را ایراد و نماز ظهر را
اقامه می‌کنند.

قضیه دستگیری شهید مفتح چه بود؟
ایشان در اثر جراحات وارده، در روز راهپیمایی در بیمارستان بستری بودند. در روز ۱۶ شهریور قرار بود مراسم عروسی دختر دوم ایشان برگزار شود و ما از اصفهان برای شرکت در مراسم آمدیم. اعضای خانواده صلاح نمی‌دانستند شهید مفتح از بیمارستان بیایند، ولی ایشان گفته بودند باید در مراسم عروسی دخترشان شرکت کنند! عصر بود که ما به منزل شهید مفتح رسیدیم که ناگهان مأموران رژیم ریختند و هر سه طبقه ساختمان را اشغال کردند و گفتند تا آقای مفتح را دستگیر نکنیم، نمی‌رویم! من و برادر شهید مفتح، خودمان را به سر خیابان رساندیم که نگذاریم ایشان وارد خانه بشوند، اما دیدیم مأموران ماشین ایشان را محاصره کرده‌اند. من و عده دیگری سعی کردیم مانع شویم و نگذاریم ایشان را ببرند. اما سخت تحت ضرب و شتم مأموران قرار گرفتیم و ایشان را بردند! شهید مفتح فرمودند: همین امشب مراسم را برگزاری کنید و نگذارید عروسی به هم بخورد. ما هم طبق دستور ایشان همین کار را کردیم. شهید مفتح دو ماه بعد و در دولت شریف امامی که دولت خود را دولت آشتی ملی نامیده بود، آزاد شدند.

یکی از فرازهای مهم دوران انقلاب راه‌پیمایی‌های مهم روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ بود. درباره چند و چون برگزاری این راه‌پیمایی‌ها، حرف و حدیث‌های زیادی وجود دارد. شما از آن ایام چه خاطره‌ای به یاد دارید و تحلیل شما چیست؟
یک هفته قبل از تاسوعای سال ۱۳۵۷، اعضای جامعه روحانیت مبارز از جمله شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، آیت‌ا… مهدوی کنی، آیت‌ا… خامنه‌ای، آیت‌ا…‌هاشمی رفسنجانی و در طبقه دوم منزل شهید مفتح تشکیل جلسه دادند و در پایان جلسه قرار شد همراه شهید مفتح، پسرشان آقا مهدی و برادرشان حسین آقا به منزل مرحوم آیت ا… طالقانی برویم و از ایشان بخواهیم پایین اعلامیه راه‌پیمایی تاسوعا را که همه اعضای جامعه روحانیت آن را امضا کرده بودند، امضا کنند. آیت‌ا… طالقانی به شهید مفتح بسیار اکرام و احترام کردند، ولی با وجود اصرار ایشان، حاضر نشدند پای اعلامیه را امضا کنند و لذا آن اعلامیه با امضای اعضای جامعه روحانیت چاپ و منتشر شد. البته اطرافیان آقای طالقانی اعلامیه جداگانه‌ای را از ایشان چاپ و منتشر کردند.

از شهادت آیت ا… مفتح چگونه باخبر شدید؟
در آن ایام، مدیر صدا و سیمای اصفهان بودم و آن روز اتفاقاً به خاطر مشغله کاری زیاد، نرسیده بودم به اخبار گوش بدهم. ساعت حدود نه و نیم صبح بود که منشی آمد و از من پرسید: آیا اخبار را شنیده‌ام. من گفتم: نه و او رفت. چند دقیقه بعد مدیران و معاونین آمدند و سعی کردند آرام آرام به من بفهمانند که به جان دکتر مفتح سوء قصد شده است و در حال حاضر در بیمارستان هستند. هنوز خبر شهادت ایشان از طریق صدا و سیما پخش نشده بود. به خانه رفتم و سعی کردم خبر را آرام آرام به همسرم بدهم. با هواپیما به تهران آمدیم و وقتی سیل جمعیت سیاه‌پوش را جلوی منزل شهید مفتح دیدیم، متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده است.

فعالیت سیاسی ممنوع!
محمد پیشگامی‌فرد اشاره می‌کند که عده‌ای از جوانان انقلابی به انجمن ضد بهائیت و حجتیه پیوستند. او درباره این جریان و علت مخالفت انجمن با فعالیت‌های سیاسی توضیح می‌دهد: انجمن به خاطر مرکزیت مرحوم آقای حلبی مخالف یا ضد امام نبود، اما به اعضا اجازه کوچک‌ترین فعالیت سیاسی را نمی‌داد و حتی از اعضا تعهد کتبی می‌گرفت که وارد سیاست نشوند! ساواک هم این قضیه را مستمسک قرار داده بود و افرادی را که اهل مبارزه بودند، تشویق می‌کرد برای مبارزه با بهائیت به این انجمن بپیوندند. حتی در سال ۱۳۴۴ که مرا دستگیر و دادگاهی کردند، به من گفتند: تو که این‌قدر با استعداد هستی، چرا نمی‌روی در انجمن حجتیه فعالیت کنی؟ اینها هم که دارند برای اسلام و امام زمان(عج) فعالیت می‌کنند. همین فضا باعث شد که بچه‌ها دچار دلزدگی شوند و در انجمن حجتیه نمانند.

وصلت با خانواده دکتر مفتح

محمد پیشگاهی فرد، همسر دختر آیت‌ا… مفتح است. داستان این وصلت به همان سال‌های مبارزه برمی‌گردد و روحیه انقلابی پیشگاهی‌فرد که خواهرزاده آیت‌ا… بهشتی است در این زمینه بی‌تاثیر نبود. او درباره چگونگی این وصلت می‌گوید:
من شهید آیت‌ا… مفتح را از سال‌های قبل از طریق کتاب‌هایشان می‌شناختم. سال ۴۸ پدرم فوت شدند و شهید بهشتی که در آن موقع در آلمان بودند، برایم نامه تسلیتی فرستادند و گفتند: نگران چیزی نباش، من هر کاری که از دستم بربیاید برای تو انجام می‌دهم. ایشان وقتی از آلمان برگشتند در منزلی اقامت کردند که به منزل شهید مفتح بسیار نزدیک بود و در نتیجه مراوده بین این دو خانواده برقرار شد. سال ۵۰ قضیه ازدواجم مطرح شد و شهید بهشتی که می‌دانستند شهید مفتح دخترِ دم بختی دارند، از ایشان پرسیدند: آیا اجازه دارند مرا معرفی کنند؟ شهید مفتح خیلی صریح و بی‌رو در بایستی پرسیدند: اگر دختر خودشان دم بخت بودند مرا به عنوان داماد انتخاب می‌کردند؟ و شهید بهشتی پاسخ دادند: بی‌تردید این کار را می‌کردند. شهید مفتح که چنین پاسخ قاطعی را از شهید بهشتی دریافت کردند، گفتند: پس جای سؤال و تردیدی نیست. خانواده شهید مفتح در قم بودند. شهید بهشتی مرا خواستند و گفتند: مادرم را برای خواستگاری به قم بفرستم و اگر طرفین موافقت خود را اعلام کردند، باقی کارها را به ایشان بسپارند. واقعا هم همین کار را کردند و مثل یک پدر واقعی هر کاری را که لازم بود انجام دادند.

مهریه دختر شهید مفتح
داماد آیت‌ا… مفتح این طور روایت می‌کند: شهید مفتح تعیین مهریه و سایر موضوعات را به خود شهید بهشتی واگذار کردند. ایشان هم مهریه را یک جلد قرآن، ۱۵ هزار تومان
و یک و نیم دانگ از منزل ما در اصفهان قرار دادند و من، شهید مفتح و شهید بهشتی پای ورقه را امضا کردیم. خطبه عقد را هم آیت‌ا… آملی، از بستگان دکتر بهشتی از طرف ما و آیت‌ا… زنجانی از طرف خانواده خانم خواندند. شهید بهشتی حتی برای خرید وسایل منزل هم با من همراهی کردند.

شروط پدر عروس
داماد روایت می‌کند که آیت‌ا… مفتح برای ازدواج با دخترش هیچ شرط خاصی تعیین نکرده بود و فقط از کار و تحصیل داماد پرسیده بود و از او خواسته بود که از دخترش خوب مراقبت کند. داماد دکتر مفتح اما بعید می‌داند در حدی که ایشان توقع داشته از عهده این کار برآمده باشد.

آیت‌ا… مفتح از نگاه دامادش
فروتنی، مهربانی و محبت شهید مفتح، اولین چیزی بود که هر فردی متوجه و جذب آن می‌شد. چهره گشاده و لبخند پرمحبت‌شان، بسیار دلگرم‌کننده بود. برای همه از کوچک و بزرگ احترام قائل می‌شدند و ذره‌ای تکبر در ذات ایشان نبود. به همین دلیل هم جوان‌ها خیلی زود جذب ایشان می‌شدند. مرحوم آقای پرورش همیشه می‌گفتند: من در تهران با افراد زیادی آشنا هستم و وقتی از اصفهان می‌آیم، خیلی جاها هست که می‌توانم بروم، ولی تنها جایی که می‌دانم با روی گشاده مرا می‌پذیرند و بدون رودربایستی و معذب بودن می‌توانم بروم و بمانم، خانه آقای مفتح است! انسان از هر طبقه و صنفی که بود، خیلی زود با ایشان مأنوس می‌شد و در کنارشان می‌نشست و ساعت‌ها درددل می‌کرد. ایشان مخصوصا جوان‌ها را خیلی دوست داشتند و می‌فرمودند: «وقتی به مسجد قبا می‌روم و شور و شوق جوان‌های انقلابی را برای درک معارف دینی و مسائل انقلابی می‌بینم، دلم گرم و خیالم راحت می‌شود که این کشور با داشتن چنین جوانانی آسیب نخواهد دید».

شهید مطهری در نگاه شهید مفتح

داماد شهید مفتح درباره نگاه و احساس او به شهید مطهری می‌گوید: فوق‌العاده به شهید مطهری اعتقاد داشتند و حرف ایشان برای شهید مفتح حجت بود. خبر شهادت ایشان ضربه بسیار سنگینی برای شهید مفتح بود و دائما می‌گفتند: نفر بعدی من هستم! موقعی که شهید مطهری از پاریس و دیدار امام برگشتند، شهید مفتح با ایشان تماس گرفتند و خواستند به ملاقات‌شان بروند. شهید مطهری گفتند: بیایید با هم به عیادت آیت‌ا… موسوی زنجانی برویم، ایشان بیمارند. شهید مفتح از من خواستند همراهی‌شان کنم. در بین راه صحبت از اطرافیان امام شد و شهید مطهری فرمودند: نگرانم، چون اینها کمترین اعتقادی به فقه ندارند، اما امام فرمودند: نگران نباشید، همه چیز ان‌شاءا… درست می‌شود، چون شما هستید. از این گفته امام کاملا مشخص است که با وجود یارانی چون شهید مطهری، چقدر آینده را روشن و مسائل را قابل حل می‌دانستند.

اعتقاد شهید بهشتی به فعالیت تشکیلاتی
پیشگامی‌فرد در ادامه به این نکته اشاره می‌کند که چرا برخی معتقدند افرادی چون شهیدان آیت‌ا… مطهری و آیت‌ا… بهشتی به دلیل این‌که به زندان نرفتند یا زندان‌های طولانی مدتی را تحمل نکردند، انقلابی و اهل مبارزه محسوب نمی‌شوند.
او در این باره می‌گوید: شهید بهشتی ویژگی خاصی داشت که قائل به ایجاد تشکیلات مخفی و حساب شده بود. ایشان می‌خواست افراد متدین و انقلابی را در سراسر کشور رصد کند. اعتقاد به کار تشکیلاتی، جزو ذات ایشان بود و بعد از انقلاب هم جلوه‌های این ویژگی را، در اداره مجلس خبرگان و تأسیس و اداره حزب جمهوری اسلامی مشاهده کردیم. ایشان از همان ابتدا و از سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ این ویژگی را داشت و هر وقت به اصفهان می‌آمد، در منزل پدربزرگ ما با نیروهای مبارز اصفهان جلساتی را برگزار می‌کرد. از جمله افرادی که در این جلسات شرکت می‌کردند، مهندس محمد غرضی بود که در آن زمان دانشجوی دانشگاه تهران و از جمله کسانی بود که با شهید بهشتی تماس زیادی داشت و بخشی از فعالیت‌های دانشگاهی شهید بهشتی توسط ایشان انجام می‌شدند.

*روزنامه جام جم

دستگیری آیت الله در شب عروسی دخترش بیشتر بخوانید »

اتفاقات خوب برای کتابهایم از لطف شهداست

یکبار دیگر بابت طولانی شدن زمان این پروژه ها معذرت خواهی می کنم چون به مخاطب این حق را می دهم که جویا و پیگیر کار باشد و امیدوارم آثار خوبی به چاپ برسد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق – شهلا پناهی لادانی از نویسندگان جوانی است که تا کنون توانسته چندین عنوان کتاب برای شهدای مدافع حرم به رشته تحریر درآورد. با او به بهانه تاخیر در انتشار کتاب هایش و گرفتن خبر از کتاب های جدیدش هم صحبت شدیم. ماحصلش در مقابل شماست…

**: ابتدا از معرفی کارها و کتاب های گذشته تان شروع کنیم و بعدش برویم سراغ کارهایی که مشغلو نوشتنش هستید.

کارهایی که توفیق تحقیق و تالیفش را داشتم کتابهای چشمان یعقوب، رفیق مثل رسول، چمروش، حلب -خان طومان-پلاک ۲۵ ، تیه دا و همسایه آقا که این روزها سخت پیگیر چاپش هستم و امیدوارم پیش خانواده معزز شهید علی آقا عبداللهی شرمنده نوشم.
از این مجموعه دوکتاب رفیق مثل رسول و چمروش ترجمه عربی شده اند و علاوه بر نمایشگاه های کتاب داخلی در نمایشگاه های کتاب بیروت، عمان و استانبول شرکت داشته اند.

کارهایی که در حال حاضر در دست تالیف دارم کتاب «فرمانده حیدر» که مربوط به زندگی شهید محمد جنتی فرمانده زینبیون با اسم جهادی حاج حیدر است و تالیف کتاب «ماه کامل» است که مربوط به زندگی شهید مرتضی حسین پور فرمانده عملیات حیدریون می شود و زمان تحقیق و تالیف این دو اثر به دلایلی طولانی شد.

**: چرا طولانی شد؟

شروع سال ۹۸ برای من با اتفاقات خوبی رقم نخورد و متاسفانه بدلیل تصادف سختی که پدر و مادر عزیزم داشتند و مستدام بودن سایه پر برکت هر دو عزیز و نور چشم ام فقط با معجزه، لطف و مهربانی مطلق خدا بود که بواسطه دعای خیر دوستان بخصوص مادران، پدران و خانواده شهدا شامل حال من و خانواده ام شد. این اتفاق آنقدر تلخ و سخت بود که یک دوره طولانی توفیق خدمت به این عزیزان را داشتم و دارم که خدا را بابت این توفیق شکر می کنم.

با فرماندهان، همکاران درگیر در پروژه هایم و خانواده های عزیز شهیدان جلیلوند، آقا عبداللهی، حسین پور، جنتی و محرم ترک تماس گرفتم و برایشان از سختی شرایطم گفتم واقعا همگی در حقم لطف و بزرگواری داشتند و به من اجازه دادند که این مدت خادم و پرستار پدر و مادرم باشم. شیرین ترین اتفاق این روزهای سخت مهربانی مادران شهدا، صبوری و دعای خیر پدران بزرگوارشان و همراهی همسران محترم این شهدا بود. می توانم بگویم نیمه اول سال با این قصه ها و در این شرایط سخت در حال گذر بود و من در فرصت های محدودی که برام پیش می آمد تحقیق و تالیف کتاب «تیه دا» را تمام کردم و خدا را شکر چاپ شد، تحقیق و تالیف کتاب همسایه آقا را تمام کردم و پیگیر =چاپش هستم.

تحقیق، تالیف و تایید محتوی بخشی زیادی از کتاب فرمانده حیدر را انجام داده بودم و قرار بود بعد از ماه مبارک رمضان کتاب رونمایی بشود که حضرت زهرا درست روز ولادت امام حسن(علیه السلام) مژده تفحص و شناسایی پیکر شهید محمد جنتی را به خانواده محترم شان، همرزمان شهید و این حقیر هدیه دادند. خوب با اتفاق بازگشت پیکر درست از روز مراسم تشییع تا همین هفته گذشته دنبال تحقیق و اضافه کردن فصل بازگشت به کتاب بودم که فرماندهی محترم زینبیون با همراهی و پیگیری هایی که داشتند کمکم کردند تا بالاخره بتوانم تفحص و بازگشت را به کار اضافه کنم. دلیل این پیگیری هم این بود که چون کتاب رمان مستند است پس باید در تمام متن امانت داری، جمع آوری و ثبت مستندات را در نظر می گرفتم. ان شاءالله با اتمام تحقیق و اضافه شدن فصل بازگشت کتاب برای تایید محتوا تقدیم فرماندهی محترم زینبیون می شود و بعد به چاپ می رسد.

همزمان کار تکمیل تحقیق و تالیف بخشی از کتاب «ماه کامل» شهید مرتضی حسین پور را انجام میدهم. در طی این دو پروژه که مربوط به دو فرمانده نخبه جبهه مقاومت است سختی های زیادی پیش آمد. در کنار لطف خانواده ها و همراهی همکاران و همرزمان این دو شهید عزیز دوستانی سنگ اندازی های ریز و درشتی داشتند که باعث تجدید وقفه در کار شد. هفته پیش در جلسه ای که خدمت یکی از فرمانده هان محترم بودم گفتم که توی این دوتا پروژه واقعا فهمیدم چرا حضرت آقا انجام کار فرهنگی را یک جبهه می دانند و تاکید و سفارش دارند که وارد کار سخت بشید، قوی و محکم کار کنید.

گاهی بد سلیقگی ، کج خلقی و منیت های آدمی مثل من باعث می شود یک کار مدتها متوقف بشود. از طرفی محقق و نویسنده باید آستین صبر به دهان بگیرد چون خیلی جاها در مورد خیلی از این سنگ اندازی و اعمال نظرها نمی تواند حرفی به همکاران یا خانواده شهید بزند.

**: چه اتفاقی می افتد؟

.: یک مثال ساده بزنم و شاید بتوانم در این قالب به گوشه ای از این کم لطفی ها اشاره کنم. فرض کنید قرار است شما میزبان مهمان خاصی باشید که مدتها برای قبول دعوت ایشان اصرار کردید تا بالاخره قبول می کنند تا سری به شما بزنند.‌ خوب طبیعی است که دوست دارید همه جا مرتب باشد، بهترین پذیرایی را از مهمان عزیزتان داشته باشید. برای همین به چند نفر که غریبه با این مهمانی نیستند صحبت می کنید و ازشان می خواهید به شما کمک کنند. حتما دوستی در این جمع هست که با مهربانی و لطفی که داره به کمک شما می آید. دوستی که یک مقدار کج خلق هست هزار تا بهانه می آورد که اصلا چرا مهمانی گرفتی، چرا این آدم برایت عزیز است؟! و آخرش هم وسط یک دنیا کار موقع رفتن یکی از ظرف های قیمتی که برای پذیرایی کنار گذاشته بودی را می اندازد و می شکاند. و می گوید من نمی توانم برای کمک بیام .اتفاق جالب تر وقتی است که یک نفر این بین پیدا می شود که نه دوست شماست نه دوست آن مهمان عزیزتان و نه حتی برای کمک به او حرفی زده بودید. می آید از کوچه مدام سنگ پرت می کند، داد و قال می کند، میگوید اینجا کوچه ماست و نمی شود در آن مهمانی بگیری و خلاصه هر کاری از دستش برمی آید انجام می دهد تا آرامش خیال شما را برای پذیرایی از این مهمان عزیز بهم بزند.

شما هر چقدر هم تلاش کنید که این آدم را نبینید نمی شود و تمرکز و آرامش تان به هم می خورد. از طرفی هم‌ دلهره پیدا می کنید که این آدم آبروی شما را پیش این مهمان عزیز ببرد.

این مثال واقعیت سخت و تلخی بود که در طی‌ تکمیل تحقیق این دو شهید عزیز اتفاق افتاد و مطمئنم لطف حضرت زینب (سلام الله علیها) بوده که هر دو کار دارد پیش می رود. قسمتی از کار شهید مرتضی حسین پور را نوشته ام و بعد از تایید محتوی برای پدر و مادر عزیزشان فرستادم. پیام پر از محبت و لطف این دو عزیز تمام سختی و تلخی های پیش آمده را از دلم برد و با جدیت بیشتری سرگرم نوشتن هستم. تمام تلاشم این است که تا قبل از پایان سال این دو پروژه را تحویل بدهم و همین جا لازم می دانم از فرماندهی، خانواده، دوستان و همرزمان این دو شهید عزیز که این مدت با بزرگواری سختی و تلخی شرایط من را قبول و کمکم کردند، تشکر کنم و این اطمینان را بدهم که با تمام همت و تلاشم پیگیر هستم تا به لطف خدا، اهل بیت و شهدا این دو کار را در حد توانم خوب بنویسم.

یکبار دیگر بابت طولانی شدن زمان این پروژه ها معذرت خواهی می کنم چون به مخاطب این حق را می دهم که جویا و پیگیر کار باشد و امیدوارم آثار خوبی به چاپ برسد.

**: رد پای شهدا در کارهایتان چقدر پرنگ است؟
باید بگویم هر اتفاق خوبی که برای تک تک کتابهام رقم خورده فقط لطف شهداست.

**: از کتاب زندگی نامه شهید محرم ترک چه خبر

باید این نکته را بگویم که تحقیق کتاب زندگی نامه شهید محرم ترک آخرین مراحل خودش را می گذراند و ان شاءالله با تحویل آن دو پروژه و اتمام پیاده سازی مصاحبه ها کار نوشتن این کتاب را شروع می کنم.

اتفاقات خوب برای کتابهایم از لطف شهداست بیشتر بخوانید »

کم‌لطفی‌های دامنه‌دار به خانواده‌های شاهد و ایثارگر

خانواده‌های شاهد و ایثارگر در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات فراوان هستند این در حالی است که مسئولان ذیربط، رفع عمده مشکلات را صرفا به تامین بودجه گره می‌زنند.

به گزارش مشرق، قوانین اغلب کشورهای جهان به ویژه کشورهای توسعه یافته، عرف، شرع و اخلاق همگی بر یک موضوع اتفاق نظر دارند و آن هم تکریم انسان‌هایی است که برای دفاع از خاک وطنشان از جان خود گذشته‌اند.

همان جوان‌ها و پیرهایی که روزگاری برای کوتاه کردن دست دشمن از خاک و ناموس کشور، تعلقات دنیایی را رها کردند و خود را در برابر سایه سنگین تیر و گلوله قرار دارند.

حال قریب به ۴۰ سال از روز و شب‌های مردانی که برای دفاع از تمامیت ارضی میهن، خانواده و زندگی را رها کرده و راهی جبهه‌ها شدند، می‌گذرد. دیگر جوان‌های آن روزها به میانسال و میانسالان جبهه‌ها به سالمند تبدیل شده‌اند و درست در همین برهه از زمان است که تکریم آنها و خانواده‌هایشان بیش از هر زمان دیگری ضروری است.

در این برهه که مردان بسیاری از خانواده‌های شاهد در گلزارهای شهدا آرمیده، پدران خانواده‌های ایثارگر نیز توان قبلی خود را از دست داده و دردهای جانبازی را به دوش می کشند. این روزها مشکلات جامعه شاهد و ایثارگر بیش از هر زمان دیگری است و خانواده‌های آنها نیز در خط مقدم دست و پنجه نرم کردن با این مصائب هستند.

خلا عاطفی نبود پدران و سرپرست خانواده، مشکلات جسمی جانبازان، دغدغه‌های مالی و هزاران مورد مشابه تنها چندین نمونه معضلاتی است که برای این قشر از جامعه بیش از دیگران آشنا و ملموس است

در این میان بنیاد شهید و امور ایثارگران از سال‌های ابتدایی پایان یافتن جنگ تحمیلی، برای تسکین مشکلات جامعه شاهد و ایثارگر در کنار آنها قرار گرفت تا گوشه‌ای از کمبودهای آنها را رفع و رجوع کند.

اما چندین سال است که به دلیل وجود برخی مشکلات، بنیاد شهید نتوانسته همچون گذشته به حمایت از ایثارگران بپردازد و یاری رسان آنها باشد.

رسیدگی‌های درمانی، ابتدایی‌ترین نیاز محقق نشده ی ایثارگران

در حال حاضر مشکلات درمانی ایثارگران بیش از هر زمان دیگری برای این عزیزان دردسرساز شده است.

از عدم ارائه خدمات بسیاری از مراکز درمانی طرف قرارداد با بنیاد شهید به ایثارگران گرفته تا عدم پرداخت معوقات درمانی آن‌ها، خودداری برخی داروخانه‌ها از اعطا دارو به این قشر و دیگر مشکلات ریز و درشت این حوزه، همگی زیر مجموعه چالش‌هایی است که جانبازان و خانواده‌های شاهد و ایثارگر هر روز با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند.

بیش از یک سال است که بنیاد شهید به دلیل کمبود بودجه و اعتبارات قادر به تسویه بدهی‌های خود با شرکت طرف قرارداد بیمه نیست از همین رو مراکز درمانی و داروخانه‌ها نیز از ارائه خدمات درمانی به ایثارگران سر باز می‌زنند از سوی دیگر ایثارگران نیز برای انجام امور درمانی مجبور به پرداخت هزینه‌ها از سوی خود هستند اما به دلیل کمبود اعتبارات بنیاد، این هزینه‌ها به ایثارگران پرداخت نمی‌شود و تمامی این موارد این عزیزان را به شدت تحت فشار قرار داده است.

مسئولین بنیاد شهید در پاسخ به این پیگیری‌ها و علت عدم حل مشکلات موجود، نبود اعتبارات لازم را عامل اصلی دانسته و اعلام کرده‌اند که طی جلسات متعدد با اعضای هیئت دولت بر نیاز شدید بنیاد شهید به منابع مالی و حل مشکلات ایثارگران تاکید کرده‌اند اما منابع مورد نیاز هنوز به بنیاد تخصیص نیافته و چالش‌های این عزیزان نیز همچنان ادامه دارد.

پرداخت هزینه‌های تحصیلی فرزندان شاهد و ایثارگر، شاید وقتی دیگر

یکی دیگر از دغدغه‌های این روزهای خانواده‌های شهیدان و جانبازان جنگتحمیلی به ویژه فرزندان آنها، هزینه‌های تحصیلی و شهریه دانشگاه فرزندان شاهد و ایثارگر است.

طبق قانون بنیاد شهید موظف به پرداخت کامل شهریه دانشگاه فرزندان شهدا و فرزندان جانبازان بالای ۲۵ درصد است. به علاوه بر اساس بند «ث» ماده ۸۸ قانون برنامه ششم توسعه، پرداخت حداقل ۳۰ درصد شهریه تحصیلی فرزندان و همسران جانبازان زیر ۲۵ درصد نیز بر عهده بنیاد شهید است.

بنابر این ماده قانونی، پرداخت این هزینه از سوی بنیاد شهید منوط بر تامین اعتبار لازم از سوی دولت است این در حالی است که فرزندان جامعه شاهد و ایثارگر مدت‌ها است که به دلیل عدم پرداخت شدن این هزینه با مشکل مواجه بوده و علاوه بر وجود برخی مشکلات برای آنها در محیط دانشگاه، در روند ادامه تحصیل آنها نیز چالش‌های ایجاد شده است.

خبرگزاری‌ها بنابر درخواست‌های مکرر خانواده‌های این قشر، مدتی پیش به بررسی این مشکل پرداخت و گزارشی در این باره نیز منتشر کرد، مسئولین بنیاد شهید نیز حل مشکل را تنها وابسته بر تامین اعتبار از سوی دولت دانستند و این موضوع همچنان گریبان گیر خانواده‌های شاهد و ایثارگر است.

کم لطفی‌های دولت به جامعه شاهد و ایثارگر

با وجود کمبودهای فراوان بنیاد شهید در اعتبارات و وجود مشکلات بسیار برای خانواده‌های این قشر، انتظار می‌رفت تا دولت به منظور تکریم بیشتر این عزیزان، در بودجه سال ۹۹ اعتبار لازم برای حل معضلات مذکور را به بنیاد شهید اختصاص دهد این در حالی است که پس از تقدیم لایحه بودجه به مجلس مشخص شد که این بودجه دردی از مشکلات ایثارگران حل نخواهد کرد.

بررسی دقیق بودجه اختصاص یافته به این نهاد نشان می‌دهد که بنیاد شهید در سال آینده نه تنها قادر به پرداخت بدهی‌های خود در حوزه درمان نخواهد بود بلکه به دلیل رویارویی با کسری شدید بودجه با معضلات فراوانی در تمام حوزه‌ها از جمله پرداخت کمک معیشت به ایثارگران، ارائه خدمات رفاهی، حمایتی، درمانی و تحصیلی روبرو خواهد بود.

مشکلات درمانی ایثارگران در سال آینده با رقم فعلی بودجه حل نخواهد شد

در همین خصوص منصور میرمرادی معاون توسعه منابع انسانی بنیاد شهید در گفتگو با خبرن، با توضیح درباره جزئیات بودجه سال ۹۹ بنیاد شهید و کسری بودجه این دستگاه در سال آینده، گفت: بنیاد شهید برای بودجه سال ۹۸، ۱۸ هزار میلیارد تومان را به سازمان برنامه بودجه و دولت پیشنهاد داد اما در لایحه بودجه مبلغی معادل ۱۳ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان به بنیاد شهید تحقق یافت و براساس کسریات هرساله ی لایحه بودجه حدود ۱۳ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان به ما ابلاغ شد. حقوق و مزایای ایثارگران از چند قانون مختلف از جمله قانون خدمات کشوری، حداقل حقوق کارکنان و کارگران دولت و قانون نیروهای مسلح تبعیت می‌کند به همین منظور همانطور که میزان حقوق و مزایا به صورت سالانه افزایش پیدا می‌کند به طور میانگین میزان حقوق و مزایای پرداختی بنیاد به افراد تحت پوشش خود هر ساله ۱۲ الی ۱۷ درصد افزایش می‌یابد این در حالی است که این رقم در لایحه بودجه برای بنیاد شهید دیده نمی‌شود به همین دلیل ما هرسال با حدود چهار هزار میلیارد تومان کسری بودجه تنها در حوزه حقوق و مزایای ایثارگران روبرو هستیم.

میر مرادی با بیان اینکه برای افزایش بودجه سال ۹۹ با دفتر رئیس جمهور و سازمان برنامه و بودجه مکاتبه کرده‌ایم، اظهار داشت: متاسفانه در بودجه امسال نیز شاهد رقمی هستیم که نمی‌تواند هیچ کمکی به حل مشکلات ایثارگران کند. سال گذشته در حوزه بیمه تکمیلی و بیمه عمر ۳ هزار میلیارد کمبود بودجه داشتیم و در سال ۹۸ نیز ماهانه هزار و چهل میلیارد برای حقوق و مزایا به ایثارگران پرداخت می‌کردیم.

وعده سازمان برنامه و بودجه برای پرداخت بدهی‌های درمانی بنیاد شهید تا پایان سال

وی از توافقی برای تسویه با شرکت بیمه دی خبر داد و تصریح کرد: بر اساس توافقات انجام شده با سازمان برنامه و بودجه قرار است ۲,۵۰۰ میلیارد تومان بدهی بنیاد شهید به بیمه دی از طریق این سازمان پرداخت شود. بر اساس وعده داده شده این مبلغ تا پایان دی یا اواسط بهمن پرداخت خواهد شد و امیدواریم که با تسویه حساب در این زمینه کمی مشکلات درمانی ایثارگران حل شود.

معاون توسعه بنیاد شهید افزود: چرا که در حال حاضر به دلیل بدهی بنیاد شهید به بیمه بسیاری از مراکز درمانی قرارداد خود را با این شرکت فسخ کرده و یا داروخانه‌ها به ایثارگران خدمات ارائه نمی‌دهند اما اگر این بدهی‌ها با شرکت بیمه تسویه شود همانند سال‌های گذشته شاهد همکاری مطلوب این شرکت با بنیاد خواهیم بود.

میرمرادی با بیان اینکه افزایش بودجه بنیاد شهید حقیقی نیست، ابراز داشت: شاید برخی بگویند که بودجه بنیاد شهید افزایش یافته اما این تصور اشتباهی است چرا که این افزایش بودجه با توجه به افزایش حقوق‌های سالانه و هزینه‌های بنیاد در واقع رشد نیافته و حتی به میزان حداقل پیشنهاد بنیاد نیز نرسیده است به همین دلیل ما در بودجه سال ۹۹ نیز با کسری بودجه بسیار شدید روبه‌رو خواهیم بود.

معاون توسعه بنیاد شهید پیشنهاد این بنیاد به سازمان برنامه و بودجه برای بودجه سال آینده را حدود ۲۴ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان خواند و عنوان کرد: این در حالی است که تنها ۱۸ هزار و ۱۵۲ میلیارد تومان به بنیاد شهید اختصاص یافته است و این کسری بودجه شدید قطعاً در سال آینده بنیاد و تمامی خانواده‌های شاهد و ایثارگر را دچار مشکل خواهد کرد.

وی ادامه داد: اعتبار لازم برای پرداخت حقوق و مزایای ایثارگران در سال ۹۹ برابر با ۲۱ هزار و ۱۲۶ میلیارد تومان خواهد بود به علاوه بر این مبلغ ۲ هزار ۹۷۴ میلیارد تومان نیز پاداش پایان خدمت اضافه می‌شود این در حالی است که بودجه بنیاد تنها ۱۸ میلیارد اعلام شده است در نتیجه این بودجه رشد نیافته و هنوز نمی‌تواند از هیچیک از مشکلات بنیاد شهید گره‌ی باز کند.

معاون توسعه بنیاد شهید با تاکید بر اینکه برای یک بار هم که شده مسئولین باید به صورت جدی و واقعی به دغدغه‌ها و معضلات خانواده‌های شاهد و ایثارگر بپردازند و اعتبارات لازم برای رسیدگی به وضعیت این عزیزان را به بنیاد شهید اختصاص دهند، خاطرنشان کرد: سال ۹۸ بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان حقوق و مزایا پرداخت کردیم. بسیاری از مشکلات بنیاد شهید و ضعف در ارائه خدمات به خانواده‌های شاهد و ایثارگر ناشی از کمبود منابع مالی است این در حالی است که بسیاری تصور می‌کنند مسئولین بنیاد به فکر خانواده‌های ایثارگر نیستند اما همه مسئولین این نهاد با تمام تلاش خود به فکر دغدغه‌های این عزیزان هستند اما وقتی منابع مالی پاسخگوی نیازها نیست شاهد بروز این مشکلات نیز خواهیم بود.

میرمرادی افزود: قرار بود برای بدهی ما به شرکت بیمه ماهانه ۲۵۰ میلیارد تومان اعتبار از سوی دولت به بنیاد پرداخت شود تا بتوانیم این بدهی را تسویه کنیم این در حالی است که فعلاً روزانه ۱۰ میلیارد تومان دریافت می‌کنیم. عدم پرداخت سرانه بیمه به شرکت بیمه باعث عدم تعهد بیمه دی شده و همین امر موجب گلایه و ایجاد مشکل برای ایثارگران شده است این در حالی است که مشکل اصلی از بنیاد شهید و عملکرد بیمه نیست و هنگامی که شرکت بیمه مبلغ قرارداد خود را دریافت نکند طبیعی است که خدمات مطلوبی نیز ارائه ندهد.

وی اظهار داشت: تا تیر سال ۹۷ که مبلغ قرارداد بیمه دی به صورت منظم پرداخت می‌شد هیچ مشکلی در حوزه خدمات درمانی برای ایثارگران نداشتیم اما از سال گذشته به دلیل بروز مشکلات نقدینگی در کشور و کمبود بودجه قادر به پرداخت منظم این مبالغ نشدیم و شاهد وجود مشکلات درمانی برای ایثارگران هستیم. ارقام این قراردادها نیز به دلیل بالا بودن با تدابیر داخلی حل نمی‌شود و تنها نیاز به تخصیص اعتبار از سوی دولت دارد.

بروز مشکلات فراوان برای بنیاد شهید در صورت عدم افزایش بودجه

وی در پاسخ به این سوال که بنیاد شهید برای افزایش بودجه سال ۹۹ چه اقدامی کرده است، گفت: در حال حاضر در حال رایزنی با برخی نمایندگان مجلس هستیم تا بتوانیم رقم بودجه را حداقل به ۲۱ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان برسانیم و امیدواریم که شاهد افزایش سقف بودجه باشیم در غیر این صورت بنیاد و خانواده‌های شاهد و ایثارگر با مشکلات عدیده‌ای روبرو خواهند بود البته این رقم بدون در نظر گرفتن حدود ۲ هزار میلیارد تومان پاداش پایان خدمت ایثارگران است.

معاون توسعه بنیاد شهید افزود: برای بودجه امسال نیز به دفتر مقام معظم رهبری نامه زدیم و مشکلات خود را مطرح کردیم به مجلس و دولت نیز لزوم افزایش بودجه را اعلام کردیم و از مشکلات فراوان خانواده‌های شاهد و ایثارگر به آنها اطلاع دادیم ریاست بنیاد شهید نیز چندین جلسه با شخص رئیس جمهور، معاون اول وی، وزیر بهداشت، رئیس مجلس و دیگر مسئولین کشور داشت و جزئیات نیازهای مالی بنیاد شهید به ویژه مشکلات درمانی را اعلام کرده است اما با این وجود شاهد اختصاص بودجه‌ای بسیار کم برای بنیاد شهید هستیم.

خبر خوش برای دانشجویان شاهد و ایثارگر

میر مرادی مهمترین مشکلات خانواده‌های شاهد و ایثارگر را پرداخت هزینه‌های درمانی آنها دانست و یادآور شد: با توجه به اینکه بسیاری از والدین شهدا به سنین سالمندی و جانبازان نیز به میانگین سنی ۵۰ سال رسیده‌اند، عوارض و آلام آنها بیش از پیش شده و نیاز است تا در حوزه توانبخشی، بهداشتی و درمانی مواظبت‌های بیشتری از آنها انجام دهیم اما متاسفانه شاهد مشکلات فراوان خانواده‌های شاهد و ایثارگر در این زمینه‌ها هستیم.

وی عدم پرداخت هزینه‌های تحصیلی فرزندان شاهد و ایثارگر را دیگر مشکل موجود خواند و تصریح کرد: بنیاد شهید به دلیل کمبود بودجه به دانشگاه آزاد بدهکار است و این امر نیز موجب بروز برخی مشکلات برای دانشجویان شده است تلاش‌های زیادی برای دریافت منابع مالی انجام داده‌ایم اما تاکنون موفق نشده‌ایم به همین دلیل اخیراً جلسه‌ای با ریاست دانشگاه آزاد داشتیم و قرار است بر اساس توافقات انجام شده بدهی‌های بنیاد به دانشگاه آزاد تا پایان سال پرداخت شود.

میر مرادی درباره جزئیات تسویه حساب با دانشگاه آزاد، توضیح داد: در حال حاضر بنیاد هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان به دانشگاه آزاد بدهکار است و قطعاً این تعهد باید اجرایی شود قرار است دو مورد از املاک بنیاد شهید فروخته یا به دانشگاه آزاد منتقل شود تا با این توافق بدهی بنیاد نیز تسویه شود.

در کنار معضلات درمانی و آموزشی مواردی از جمله پرداخت کمک معیشتی به ایثارگران، ماموریت آموزشی، پرداخت یک مقطع تحصیلی بالاتر، اشتغال و برخی موارد دیگر مهم‌ترین موضوعاتی است که خانواده‌های شاهد و ایثارگر را تحت فشار قراره داده است.

با توجه به اینکه تکریم به این عزیزان و رسیدگی به آنها ازجمله مسئولیت‌های دولت و حکومت است، انتظار می‌رود تا دولت با تامین منابع مالی لازم در جهت رفع مشکلات این عزیزان اقدام کند و بیش از پیش به این قشر توجه داشته باشد.

منبع: مهر

کم‌لطفی‌های دامنه‌دار به خانواده‌های شاهد و ایثارگر بیشتر بخوانید »

«یک آسمان پرستو» پرواز کردند + عکس

زندگی‌نامه مستند شهید مرتضی مفاخری از فرماندهان دفاع مقدس، با قلم فاطمه مصلح‌زاده و بر اساس تحقیق زهرا زمانی در این کتاب روایت شده است.

به گزارش مشرق، «یک آسمان پرستو» از سری کتاب‌های نشر ۲۷ بعثت به‌تازگی منتشر شده است. زندگی‌نامه مستند شهید مرتضی مفاخری از فرماندهان دفاع مقدس، با قلم فاطمه مصلح‌زاده و بر اساس تحقیق زهرا زمانی در این کتاب روایت شده است. از ویژگی‌های این اثر روایت اول شخص است که از زبان شهید مفاخری نوشته شده و لطف خواندنش دوچندان شده است. لحظه شهادت از زبان خودِ شهید، یکی از جذاب‌ترین قسمت‌های کتاب است که خواننده در هرلحظه‌اش با شهید همراه می‌شود اما در آخر از معراج جا می‌ماند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
یک‌دفعه احساس می‌کنم هوا ابری شد. سربلند می‌کنم. آسمان پر از پرستو شده است. می‌روم پیش حاج حسن و می‌گویم: حاجی، پا شو. آسمونو نگاه کن!
حاج حسن پرنده‌ها را نگاه می‌کند و می‌گوید: بچه‌ها! ابابیل! بلند شید. یالا راه بیفتید. آن‌قدر پرستو توی آسمان است که روی زمین سایه انداخته. عراقی‌ها دیگر نمی‌توانند از آن فاصله ما را ببینند. همه مطمئن شده‌ایم که این لطف خداست. وجعلنا می‌خوانیم و راه می‌افتیم توی دشت. جلو راه می‌افتم و بچه‌ها را با فاصله می‌فرستم توی دشت… پرستوها همین‌طور بالای سرمان پرواز می‌کنند…

«یک آسمان پرستو» پرواز کردند + عکس بیشتر بخوانید »

دفاع مقدس ابعاد کشف نشده بسیاری دارد

سردار نائینی گفت: در بررسی‌های به‌عمل‌آمده، فقط ۱۵ تا ۲۰ درصد کتاب‌های منتشرشده در حوزه دفاع مقدس پژوهشی بوده است که البته کتاب هم به‌تنهایی جوابگوی نیازهای ما نیست.

به گزارش مشرق، سردار علی‌محمد نائینی رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در اولین نشست هم‌اندیشی با جمعی از پژوهشگران دفاع مقدس که در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: اسناد در اختیار این مرکز، اسنادی منحصربه‌فرد است که با نگاه راهبردی و صیانت از جنگ گردآوری‌شده است؛ به همین جهت بزرگ‌ترین شبکه و بانک اطلاعاتی از اسناد دفاع مقدس را در اختیار داریم؛ اسنادی که بسیاری از آن‌ها تاکنون گویاسازی شده است.

سردار نائینی: پژوهش‌های دفاع مقدس ابعاد کشف نشده بسیاری دارد

وی با بیان اینکه تا پایان امسال کار پیاده‌سازی نوارهای مکالمات فرماندهان قرارگاه‌ها به اتمام می‌رسد، افزود: البته برای اینکه این نوارها به یک‌هزار و ۲۰۰ کتاب سندی تبدیل شود، نیازمند کنترل تخصصی این اسناد هستیم.

رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با اشاره به اینکه ۴۰۰ پروژه تحقیقاتی و ۳۰۰ پروژه جمع‌آوری تاریخ شفاهی فرماندهان در این مرکز در حال انجام است، گفت: اگر بتوانیم این اسناد را گویاسازی کنیم و آن پژوهش‌ها را هم به ثمر برسانیم، تعداد دو هزار و ۵۰۰ کتاب سندی و پژوهشی را خواهیم داشت.

وی با اشاره به تولید روزشمارهای دفاع مقدس بیان کرد: تعداد روزشمارهای دفاع مقدس که اکنون به ۴۰ روزشمار رسیده است، تا ۳۰۰ روزشمار افزایش خواهد یافت؛ البته عرصه‌های جدید پژوهشی نیز تعریف شده که به آن‌ها هم خواهیم پرداخت؛ تمام این تلاش‌ها در حالی انجام می‌شود که پژوهش در حوزه دفاع مقدس هنوز ابعاد پیچیده و کشف نشده بسیاری دارد؛ به‌عبارت‌دیگر تاکنون به سؤالات و موضوعات مربوط به دفاع مقدس پاسخی داده نشده است و حتی آثار این مرکز نیز از این قاعده مستثنی نیست.

سردار نائینی در ادامه با بیان اینکه مراکز پژوهشی با یکدیگر ارتباط ندارند، افزود: در همین راستا با ستاد کل نیروهای مسلح طرح موضوع کردیم تا همان‌گونه که جشنواره کتاب دفاع مقدس را داریم، در عرصه پژوهش دفاع مقدس نیز جشنواره‌ای داشته باشیم.

رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس اضافه کرد: بر این اساس، با هماهنگی ستاد کل نیروهای مسلح سال آینده به مناسبت ۴۰ سالگی هفته دفاع مقدس، اولین جشنواره پژوهش و دفاع مقدس را برگزار خواهیم کرد؛ زیرا در بررسی‌های به‌عمل‌آمده، فقط ۱۵ تا ۲۰ درصد کتاب‌های منتشرشده در حوزه دفاع مقدس پژوهشی بوده است که البته کتاب هم به‌تنهایی جوابگوی نیازهای ما نیست.

وی افزود: این جشنواره باهدف انتخاب پژوهشگران و مراکز پژوهشی برگزیده دفاع مقدس برگزار خواهد شد. به همین دلیل امسال تلاش کردیم در هفته دفاع مقدس با حضور سردار نقدی به مسئله پژوهش در حوزه دفاع مقدس ورود داشته باشیم و از نقطه نظرات تعدادی از افراد به اقتضای زمان و محدودیتی که وجود دارد، استفاده کنیم و این جلسه مقدمه‌ای برای برگزاری جشنواره پژوهش در دفاع مقدس در طراز ملی باشد.

مرتضی سرهنگی: با ورود پژوهش به عرصه داستان، آثار پژوهشی همه خوان خواهد شد

مرتضی سرهنگی، نویسنده و پژوهشگر در حوزه دفاع مقدس، در «اولین نشست هم‌اندیشی جمعی از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس» با تأکید بر اینکه باید کارهای پژوهشی را در قالب داستان به مخاطبان ارائه دهیم، گفت: اگر آثار پژوهشی در قالب داستان باشند، می‌توانیم این آثار را همه خوان کنیم. چون ذهن ما طوری تربیت‌شده که فقط می‌تواند روایت‌ها و داستان‌ها را حفظ کند.

وی یادآور شد: عالمان قرآن مجید، در تقسیم‌بندی این کتاب آسمانی آن را به سه قسمت تقسیم می‌کنند که یکی از این قسمت‌ها داستان است. داستان حتی در پژوهش‌ها و روایت‌های ما تا نکات حساس و جزئی پا گذاشته است.

سرهنگی با اشاره به برگزاری این نشست اظهار کرد: روایت را ما در پژوهش هم می‌توانیم استفاده کنیم، معمولا کمتر استفاده‌شده است و امیدوارم این نوع نشست‌ها باعث شود تا ما بتوانیم از قالب داستان برای بیان حوادث بیشتر استفاده کنیم.

پژوهشگر و نویسنده حوزه دفاع مقدس: پژوهشگران درگیر ادبیات پژوهش‌اند تا روح و معنای پژوهش

معصومه رامهرمزی پژوهشگر و نویسنده حوزه دفاع مقدس در «اولین نشست هم‌اندیشی جمعی از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس» که روز یکشنبه در باغ‌موزه دفاع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار کرد: مهم‌ترین موفقیت ما در بحث‌های پژوهشی باید این باشد که بتوانیم تجربه۸ سال دفاع مقدس و ابعاد مختلفش را در همان عرصه‌های موضوعی و مسئله‌ای منتقل کنیم.

وی با بیان اینکه در پژوهش به یک نسبت حرکت روبه‌جلو نداشته‌ایم، تصریح کرد: در بعضی از مسائل رشد و موفقیت خوبی را داشته‌ایم ولی در برخی دیگر از مسائل نتوانسته‌ایم به موفقیت لازم برسیم و علت این مسئله هم چند موضوع است.

رامهرمزی عنوان کرد: مسائل متنوعی که در حوزه مطالعاتی جنگ وجود دارد همه به یک نسبت دیده نشده است. مثلا ما در سطح عمومی مردم نیازمند مطالعه جدی هستیم و باید با بهره‌گیری از تجربیات جنگ، اثرگذار باشیم و تغییر ایجاد کنیم. ما که می‌توانستیم در جنگ به‌خوبی مدیریت کنیم چرا اکنون نمی‌توانیم در ارتباط با مشکلاتی که با آن‌ها روبه‌رو هستیم بر اساس یک پژوهش قابل‌اتکا و قابل‌اعتماد، آن‌ها را حل کنیم؟

وی تأکید کرد: در کنار همه مواردی که مورد تائید همه ما است همانند ثبات امنیت و قدرت منطقه‌ای، باید به درون نگاه بیشتری داشته باشیم و باید پژوهش‌های ما بر اساس روش‌ها و متدها و نتایجی باشد که بتوانیم مشکلات کشور را با آن‌ها حل کنیم.

این نویسنده با اشاره به این موضوع که پژوهشگران درگیر ادبیات پژوهش‌اند تا روح و معنای پژوهش، تصریح کرد: متأسفانه پژوهشگران ما به دنبال محتواهای فصل‌های خود هستند و فراموش کرده‌اند معنایی که در این پژوهش می‌تواند به دست بیاورد، چیست؟ آن‌ها معنا سازی و معنایابی که این پژوهش را می‌تواند سرلوحه یک حرکت و تغییر قرار دهد، از یاد برده‌اند.

وی در ادامه با اظهار به اینکه حوزه مطالعاتی در زمینه دفاع مقدس از گستره وسیعی برخوردار است، گفت: حوزه دفاع مقدس، گلستانی از موضوعات متنوع و متعدد است و هیچ‌کسی وجود ندارد با هر دانش و علم و ذائقه‌ای که به این موضوع مطالعاتی ورود کند و دست خالی بیرون برود.

رامهرمزی عنوان کرد: سعی کنیم فضایی را ایجاد کنیم تا پژوهشگران از همه اقشار، با همه تفکرات و با نقطه دیدهای مختلف بیایند و در این حوزه تحقیق کنند. خوشبختانه در زمان مدیریت سردار دکتر نائینی ریاست مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس این مسئله به‌خوبی دیده‌شده است.

معاون هماهنگ‌کننده سپاه: پژوهشگران دفاع مقدس جایگاه انسان را نشان می‌دهند

سردار محمدرضا نقدی معاون هماهنگ‌کننده سپاه عصر امروز در اولین نشست هم‌اندیشی با جمعی از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس که در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: تلاش و فعالیت علمی ذاتا برای کشف حقیقت فضیلت انسان‌ها بر یکدیگر است، حال اگر این تلاش علمی در عرصه دفاع مقدس باشد ارزش آن دوچندان می‌شود.

وی با بیان اینکه دفاع مقدس درخشان‌ترین دوره تاریخ ملت ایران است، ادامه داد: اینکه ملتی با دست‌خالی مقابل دشمن بایستد و سربلند بیرون آید در تاریخ بشریت وجود ندارد و فقط می‌توان در این رابطه به قیام انبیا (ع) اشاره کرد.

سردار نقدی افزود: تحولی که در دفاع مقدس اتفاق افتاد انگشت‌شمار است و ابعاد آن بسیار بزرگ است و طبق فرمایشات رهبری دفاع مقدس گنجی پایان‌ناپذیر است.

وی تصریح کرد: پژوهشگران دفاع مقدس پایه جدیدی را در تاریخ‌نویسی بنا نهادند، تاریخی که بر مبنای سلسله طاغوت‌ها نوشته می‌شد، پژوهشگران دفاع مقدس این تاریخ‌نگاری را تغییر دادند.

معاون هماهنگ‌کننده سپاه گفت: پژوهشگران دفاع مقدس جایگاه انسان را نشان می‌دهند که این جای شکرگزاری دارد و با بازگو کردن تاریخ جنگ و دفاع مقدس اگر درست و صحیح باشد می‌تواند اثر مثبتی و سازنده‌ای حتی برای کودک و نسل جوان داشته باشد. به‌عنوان‌مثال داستان زندگی شهید رحمت والازاده می‌تواند در سطح جهان جای داشته باشد.‌

سردار نقدی یادآور شد: یک بعد کار پژوهشگران دفاع مقدس جنبه تاریخی و بعد دیگر آن علمی است و علوم مختلف در آن وجود دارد که باید استخراج شود.

وی با بیان اینکه کشف ابعاد و ناگفته‌ها از داخل دفاع مقدس بسیار مهم است، گفت: تمام رزمندگان جوان محور مقاومت بهره‌های زیادی از پژوهش‌های دفاع مقدس برده‌اند و تمام مدافعان حرم خمیرشان از قالب دفاع مقدس قالب‌گیری شده است.

سردار نقدی با اشاره به اینکه عملیات بیت‌المقدس را بزرگ‌ترین عملیات دفاع مقدس می‌دانیم درباره آزادسازی ۷۰ درصد عراق از دست داعش افزود: اگر در عملیات بیت‌المقدس جنگیدیم و توانستیم خرمشهر را آزاد کنیم سربازان و تجهیزات دشمن مشخص بود اما در سوریه و عراق تروریست‌ها در بین مردم پنهان‌شده بودند که موردحمایت آمریکا بودند و این کار بزرگی بود و باعث شد جوانان در لبنان و عراق از این حماسه‌های دفاع مقدس به خودباوری برسند و به وعده‌های الهی اعتماد کنند.

وی با بیان اینکه نسل جوان از تاریخ دفاع مقدس به خودباوری رسیده است: درباره مدیریت جهادی کتاب‌های خوبی نوشته‌شده اما کم است و باید اقدامات بیشتری شود تا در تمام عرصه‌ها از آن‌ها بهره‌برداری شود. البته باید تلاش کنیم ابعاد مختلف این قطعه از تاریخ کشورمان به تمام عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، انسانی و روانشناسی تعمیم دهیم چراکه در منابع محدودیتی برای انجام تحقیق نداریم.

وی با بیان اینکه دفاع مقدس جنبه‌های معرفتی، جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه زیادی دارد، ادامه داد: دفاع مقدس از یک منظر سیر و سلوک عرفانی هم است به همین خاطر عرفا می‌توانند از دفاع مقدس برداشت کنند.

معاون هماهنگ‌کننده سپاه درباره محدودیت‌های منابع برای ویرایش و تحقیق درباره دفاع مقدس خاطرنشان کرد: محدودیت و طبقه‌بندی را به‌واسطه آنکه سال‌های زیادی از اتمام جنگ می‌گذرد باید از اسناد و مدارک دفاع مقدس برداشته شود که برای تحقق این مسئله کمک خواهند کرد.

سردار نقدی افزود: باید انصاف را رعایت کرد چون ملتی با دست‌خالی روبروی دشمنان ایستاد و باورناپذیر پیروز شد. حال اینکه بگردیم موضوعی پیدا کنیم و به‌واسطه آن دل مردم را خالی کنیم انصاف نیست. به‌عنوان‌مثال در ماجرای سال گذشته که در مورد کربلای ۴ به وجود آمد درست نبود.

معاون هماهنگ‌کننده سپاه ادامه داد: ما در دفاع مقدس آتش توپخانه و تجهیزاتی که داشتیم به نسبت ارتش عراق بسیار کم بود اما بااین‌حال زمانی که حمله می‌کردیم تعداد کشته‌های ارتش بعث عراق بیشتر از ما بود. پس این نشان می‌دهد که برخی می‌خواهند با طرح چنین مسائلی دعواهای جناحی ایجاد کنند.

وی با بیان اینکه دفاع مقدس سخت از قبل ادامه دارد، افزود: هنوز هم درگیر دفاع مقدس هستیم و نباید از صحنه‌های امروز غفلت کنیم‌. اینکه ما پهپاد آن‌ها را می‌زنیم آن‌ها هم اراذل‌واوباش را استخدام می‌کنند تا از پشت به ملت خنجر بزنند لذا این نشان می‌دهد که نباید غافل باشیم. اینکه در این‌گونه حوادث بسیج برای اینکه نمی‌خواهند با مردم که اعتراض به‌حق مقابله کنند با دست‌خالی مقابل اغتشاشگران می‌ایستند و حتی در این رابطه مورد ضرب‌وجرح شدید قرار می‌گیرند. به‌عنوان‌مثال بسیجی در اصفهان برای اینکه در اغتشاشات اخیر دست به اسلحه نبرد از سوی اراذل‌واوباش موردحمله قرار گرفت و اکنون با ۴۰۰ بخیه در بیمارستان بستری است. ‌

سردار نقدی خاطرنشان کرد: ملت علی‌رغم مشکلات فراوانی که دارد با بصیرت از پیچ‌وخم‌ها عبور کردند و باوجود پای انقلاب ایستادند و این‌ها قابل ثبت است تا به نسل آینده منتقل شود.

وی در پایان خاطرنشان کرد: باید پژوهشگران دفاع مقدس قلم‌ها را بردارند و آثار خود را صدها برابر کنند زیرا پرتکرارترین تقریظ‌ها از مقام معظم رهبری مربوط به کتاب‌های دفاع مقدس است.

سردار گلعلی بابایی: دسترسی به اسناد طبقه‌بندی‌شده از معضلات حوزه مستند نگاری و پژوهش دفاع مقدس است

سردار گلعلی بابایی پژوهشگر و نویسنده حوزه دفاع مقدس با اشاره به کسب جایزه جلال در بخش مستند نگاری توسط محسن کاظمی پژوهشگر عرصه انقلاب و دفاع مقدس گفت: کسب این جایزه برای ما و کسانی که در این حوزه فعال هستند باعث افتخار است.

وی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «پژوهش در ادبیات دفاع مقدس، نگاهی حکیمانه، گسترده و وسیعی می‌طلبد که چندان هم کار ساده‌ای نیست» اظهار کرد: به نظر بسیاری از اندیشمندان اگر می‌خواهیم به وقایع تاریخی ارزش بدهیم تا در بزنگاه‌های حساس دستخوش تحریف نشوند، باید در شیوه نگارش حتماً پژوهش را اصل قرار دهیم.

گلعلی بابایی تأکید کرد: پژوهشگر چیزی را می‌یابد که منابع نمی‌توانند آن را در اختیارش بگذارند و آن روایت اندیشه تاریخ‌نگارانه پژوهشگر و تفکر و تعقل تاریخی از حوادث روزگار و شخصیت‌های تاریخی است.

وی افزود: یک مستند نگار قبل از آن‌که مؤلف یا مدون باشد باید محقق قابلی باشد یعنی حق واقعه را پیدا و پس‌ازآن اقدام به نگارش اثر کند. اگر این نگاه را قبول داشته باشیم باید بپذیریم که در یک کار مستند امر تحقیق مقدم بر تدوین است.

پژوهشگر و نویسنده حوزه دفاع مقدس در ادامه به مستند نگاری جنگ اشاره کرد و گفت: جنگ یک مقوله عام است که نوشتن هر یک از عرصه‌های خاص زیرمجموعه آن، تعریف مشخص خودش را دارد.

وی با بیان اینکه عبارت مستند نگاری جنگ یک عبارت کلی است، تصریح کرد: وقتی می‌گوییم مستند نگاری جنگ باید تکلیفمان را با نقطه محوری پژوهش از قبل مشخص کنیم به این معنا که آیا هدف این مستند نگاری در حوزه جنگ فی‌المثل در حوزه تحولات جغرافیای نظامی محل وقوع جنگ است یا ثبت متکی به اسناد و مدارک دست‌اول عملکرد نیروهای رزمنده در نبردهای پیاپی جنگ موردنظر است؟ آیا پژوهش و نگارش یک اثر مستند هدفش معطوف است به اقلیم‌ها یا هدف اصناف و اقشار اجتماعی دخیل در جنگ هستند و یا گروه‌های رزمی هستند؟ بحث پژوهش در هر یک از این‌ها متفاوت است.

گلعلی بابایی افزود: هدف پژوهشگر یا نویسنده ادبیات مستند جنگ، نگارش و تدوین خاطرات شفاهی یا سرگذشت نامه یکی از انسان‌های درگیر در هنگامه نبرد است اعم از فرماندهان ارشد بسیجی، ارتشی، سپاهی، سربازان. یا سرگذشت نامه یک دختر آواره جنگ یا یک زن امدادگر است که در روزهای آغازین جنگ مثلا در فلان جبهه اسیرشده است.

وی با بیان اینکه در پرداختن به این مقوله‌ها باید این ملاحظات را در نظر داشته باشیم و برای کاری که می‌خواهیم انجام دهیم سناریو بنویسیم، افزود: در ادامه باید تدوین نهایی آن سناریو را موبه‌مو اجرا کنیم حتی از قواعدی نظیر منحنی کشش، فاصله گذار و دیگر صناعات ادبی جهت افزودن به جذابیت اثر استفاده کنیم. ما تاریخمان را باید تاریخ جذاب و حتی در قالب قصه و رمان و داستان پیاده کنیم.

پژوهشگر و نویسنده حوزه دفاع مقدس با اشاره به مستند نگاری در دوران هشت سال دفاع مقدس، گفت: با توجه به حضور راویانی که از سال دوم جنگ توسط دفتر سیاسی سپاه به یگان‌های تازه تأسیس سپاه اعزام‌شده بودند در کوران عملیات‌ها لحظه‌به‌لحظه عملیات را مستند نگاری کرده بودند می‌توانیم ادعا کنیم که امروزه بخش عظیمی از بار تاریخ‌نگاری جنگ توسط همان راویان حمل می‌شود.

وی اظهار کرد: این عده همانند سایر رزمندگان در عرصه‌های جنگ حضوری فعال داشتند و رویدادهای دوران دفاع مقدس را ثبت کردند. در این مقطع با توجه به گسترش فناوری اطلاع‌رسانی ضبط حادثه به‌صورت صوتی و تصویری باعث اعتبار بیشتر اسناد این پدیده تاریخی شد و به همین خاطر مراجعه به چنین مستنداتی فضای مطمئن‌تری برای پژوهشگران جهت تبیین وقایع دوران دفاع مقدس فراهم کرده است که یکی از الزامات کار پژوهشی به‌خصوص از نوع تاریخی آن راجع به همین اسناد و مدارک موجود است.

گلعلی بابایی در خاتمه با اشاره به‌به مشکلات دسترسی به این اسناد عنوان کرد: تبعا در مورد دفاع مقدس چه در زمان وقوع حادثه و چه بعدازآن، مواد خام بسیاری برای مراجعه مورخ وجود دارد که بسیاری از آن‌ها دسته‌بندی‌شده و برخی از آن‌ها نیز در شمار اسناد طبقه‌بندی‌شده و محرمانه قرارگرفته‌اند که مشکلات دسترسی به این اسناد از عمده معضلات حوزه مستند نگاری و خصوصاً پژوهش دفاع مقدس است.

راوی و پژوهشگر در حوزه دفاع مقدس: بیان کسب موفقیت‌ها در زمان حال با توجه به تجربیات گذشته موضوع پژوهش‌ها باید باشد

محمد درودیان راوی و پژوهشگر در حوزه دفاع با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در رابطه با پژوهش مبنی بر اینکه «پژوهش باید با نیازها نسبت داشته باشد»، گفت: ما می‌توانیم هم گذشته‌مان را با این معنا نقد کنیم و طرح سؤال کنیم آیا راهی که تا به امروز طی شده با نیازها نسبتی داشته است؟ و راهنمای ما برای آنچه در آینده باید انجام دهیم، چیست؟

وی افزود: در مورد این نسبت در گذشته باید گفت همین‌که ما در اینجا جمع شده‌ایم و این فرصت فراهم‌شده است تا در این موردبحث کنیم، حاصل زحماتی است که در گذشته انجام‌شده است. اما باید گفت این کافی نیست.

درودیان یادآور شد: امام خمینی (ره) بود به رزمندگان فرموده بودند «میدان‌های نبرد شما در تاریخ ثبت خواهد شد» تمام فعالیت‌هایی که دوستان ما در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس انجام دادند، اهتمام به این بود که این فرمایش امام (ره) تحقق پیدا کند. بنابراین آنچه امروز در مرکز انجام‌شده را باید حاصل این اراده ببینند که راهنمایش امام (ره) بود.

وی در رابطه با کارکرد این مهم اظهار کرد: چون ما در سپاه جنگ را مردمی می‌دیدیم، در مقدمات کتاب‌هایمان از آگاهی مردم به‌عنوان هدف اصلی می‌نوشتیم. یعنی مسائلی را بنویسیم که مردم بدانند در جنگ چه گذشته است.

در ادامه درودیان با طرح این پرسش که نیاز ما در آینده چیست که راهنمای پژوهش ما هم در موضوع و هم در روش باشد؟ گفت: پاسخ به این پرسش منوط به پاسخ به این سؤال است که در درون واقعه جنگ چه امری واقعه را واقعه و تاریخی کرد؟ آن چیزی جز مسئله جنگ نبوده است. یعنی آن چیزی که واقعه را تاریخی کرده و به دفاع مردم هویت داده است و چیزی به نام دشمن متجاوز شکل‌گرفته، مسئله جنگ است.

وی افزود: آن چیزی که ما امروز به آن نیاز داریم در حوزه پیشگیری، بازدارندگی و مواردی که به آینده برمی‌گردد، موضوعش جنگ است.

محقق و پژوهشگر جنگ از ثبات امنیتی کشور و قدرت منطقه‌ای ایران، به‌عنوان دو دستاورد برجسته مقام معظم رهبری را در مدت ۳۰ سال رهبری ایشان در کشور نام برد و گفت: اگر این دو مهم‌ترین میراث باشد پس مسئله ما این است که تجربه جنگ ایران و عراق با همه خاطراتی که توسط تک‌تک رزمندگان و شهدا و خانواده‌های آن‌ها نوشته می‌شود و ما معترض به آن نیستیم، چه چیزی از این جنگ با این میراث و حفظ این میراث نسبت دارد؟ من معتقدم راهنمای پژوهش ما باید پاسخ به این سؤال باشد.

وی افزود: امروز آن کاری که ما داریم در حوزه تاریخ‌نگاری جنگ می‌کنیم، بهترین حالتش این است که جامعه را نسبت به ابعاد این حادثه تاریخی آگاه می‌کند و جزئیات این واقعه را روشن می‌کند اما تاریخ را در تاریخ محصور می‌کند و هیچ نسبتی با آینده نخواهد داشت مگر اینکه آن عبارت دومی که مقام معظم رهبری فرمودند «به این تجربه نگاه کنیم چه چیزی برای ما دارد؟» توجه کنیم.

درودیان با تأکید بر بیان دستاوردهای امروز بر اساس تجربیات گذشته، بیان کرد: امروز وضعیتی که ما در منطقه داریم، حاج قاسم سلیمانی کیست؟ چه فکری دارد؟ چه چیزی را در جبهه مقاومت انجام داده است؟ سازمان‌دهی که انجام داده، چه هستند؟ این‌ها چیزی نیستند جز تجربه جنگ ولی متناسب با آن شرایط شده است. بنابراین باید ببینیم در آثار جنگ و آثاری که تا به امروز منتشرشده است آیا در مجموع ۱۰ خط وجود دارد از درونشان چیزی که در منطقه امروز اتفاق افتاده، الهام‌بخش آن بوده باشد.

وی با اظهار بر اینکه نیازمند نظریه‌ای هستیم که مبتنی بر تجربه جنگ باشد، گفت: ما به نگاهی به تجربه جنگ با عراق نیاز داریم که این نگاه به این تجربه و آن نظری از ایران به‌عنوان قدرت منطقه‌ای پشتیبانی کند و الزامات تأمین قدرت بازدارندگی متکی بر آن تجربه در برابر تهدیدات را بیان کند و مهم‌ترین میراثی که مقام معظم رهبری که از خودشان بر جای گذاشتند را حفظ کند.

مدیر کتابخانه تخصصی جنگ: ۴۶۵ کتاب مرجع در میان ۱۸ هزار عنوان کتاب

نصرت‌الله صمدزاده، مدیر کتابخانه تخصصی جنگ در «اولین نشست هم‌اندیشی جمعی از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس» که روز یکشنبه در باغ‌موزه دفاع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، در آغاز با طرح این پرسش که ما چه انتظاری از کتابخانه‌ها داریم، گفت: استانداردی در کتابخانه‌ها شکل‌گرفته و این استاندارد توسط کتابخانه ملی اعمال می‌شود و ما از آن استفاده می‌کنیم.

وی با بیان اینکه کتابخانه‌ها که نماینده اطلاعات پیرامون منابع هستند باید بتوانند چهار کار را در حوزه تولید اطلاعات و کاربری اطلاعات انجام دهند، درعین‌حال اظهار کرد: اما در حال حاضر کتابخانه‌ها فقط یک کار را انجام می‌دهند و آن‌هم به خاطر وضعیتی است که در کتابداری ما وجود دارد. اساسا استاندارد کتابداری اجازه نمی‌دهد بیش از این در کتابخانه‌ها اطلاعات تولید شود.

مدیر کتابخانه تخصصی جنگ افزود: اصلی‌ترین کاری که کتابخانه‌ها انجام می‌دهند یابش منابع و امانت دادن آن‌ها است، درحالی‌که این‌چنین نیست و وقتی وارد فضای مطالبات مراجعین می‌شویم می‌بینیم که انتظار دارند بتوانیم اطلاعات را بیش از این‌ها فراهم کنیم. مثلا خاطرات زیادی در حوزه دفاع مقدس منتشرشده اما کتابخانه استاندارد ملی یک موضوع بیشتر به آن نداده است؛ جنگ ایران و عراق – خاطرات. درحالی‌که ما نزدیک به ۲ هزار کتاب با این موضوع داریم اما اینکه در دل این خاطرات چه چیزی وجود دارد و به چه چیزی پرداخته و چه شخصی مطرح‌شده است، چیزی را نمی‌یابیم.

وی متذکر شد: پس اگر کسی به کتابخانه تخصصی جنگ مراجعه کند و انتظار داشته باشد که ما این کتاب را کاویده باشیم و به آن‌ها اطلاعات دهیم عملا اگر که ما بخواهیم با الگوی کتابخانه ملی کار کنیم استاندارد کتابداری این اجازه را به ما نمی‌دهد بنابراین ما باید اطلاعاتی را برای سه حوزه پژوهش و تحلیل، فعالیت‌ها و برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاست‌گذاری‌ها فراهم کنیم.

صمدزاده با اشاره به اینکه حدود ۱۹ سال است که کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری را تشکیل دادیم تا بتوانیم نیاز هر چهار گروه را پوشش دهیم، توضیح داد: در این ضرورتی که برای خودمان تعریف کردیم به این رسیدیم که کتابخانه‌ها می‌توانند دماسنج علمی و فرهنگی جامعه باشند. ما با آن نگاه استاندارد نمی‌توانستیم به این مهم برسیم اما با نگاه جدید و تغییر سطح دیدیم با کتابخانه تخصصی که می‌خواهیم پیش برویم و می‌خواهیم به نیازها پاسخ دهیم باید بتوانیم طوری عمل کنیم که کتابخانه تبدیل به دماسنج علمی و فرهنگی جامعه شود و بتواند همه گذرهای حوزه‌های اطلاعاتی را رصد کند و بتواند ماحصلش را در اختیار مراجعه‌کنندگان بگذارد.

وی افزود: از جسارتی که در جنگ پیدا کردیم به دیدگاه‌هایی رسیدیم ازجمله اینکه بستر و عرصه‌ای که کتاب دارد منتشر می‌شود از منظر مخاطب دارای زیست سه گانه است: زیست‌فرهنگی، پژوهشی و تجاری دارد.

مدیر کتابخانه تخصصی جنگ اظهار داشت: ما انتظار داریم کتاب یا موضوعاتی که وارد فضای زیستی پژوهشی می‌شوند از این فضا عبور کنند و وارد زیست‌فرهنگی و اجتماعی شوند. ارزش زیست پژوهشی به‌عنوان پایه زیست‌فرهنگی کتاب بسیار مهم است یعنی اگر مجموعه‌های پژوهشی درست اعمال نشود و درست پیش نرود عملا زیستگاه فرهنگی کتاب هم دچار خلل و کاستی می‌شود.

وی با اشاره به اینکه مخاطب اطلاعات تاریخی را از ادبیات هنر به دست می‌آورد، گفت: باید بدانیم فضایی که پژوهشگر ایجاد می‌کند پایه و اساسی است که کتاب‌ها وارد جامعه به‌طور مستقیم شوند به‌واسطه نه خود کتاب بلکه محصولشان.

صمدزاده با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری متذکر شد: رهبر فرمودند «این جنگ یک گنج است» درواقع این کلام در زیست پژوهشی معنا پیدا می‌کند. این گنج را پژوهشگران دارند استخراج می‌کنند اما اگر این گنج را بخواهد در میان مردم بدون هیچ برنامه‌ای وارد شود، عملا هیچ قدرشناسی برایش وجود ندارد بلکه باید در زبان ادبیات هنر پروده شود. رهبر فرمودند «اگر تاریخ ما به زبان ادبیات و هنر در جامعه رواج پیدا نکند مسلما ماندگار نخواهد شد.» حوزه تاریخی ما هم ماندگار نخواهد شد.

وی به حوزه پژوهش در تولید آثار مرجع اشاره کرد و گفت: اگر روی مراجع، روزشمارها، راهنماها، دانشنامه‌ها و سایر آثار سرمایه‌گذاری نکنیم آینده خوبی چشم‌انتظار پژوهش نخواهد بود.

مدیر کتابخانه تخصصی جنگ متذکر شد: از این غافل نشویم که پژوهش‌های ما صرفا تاریخی نیست بلکه پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی است که الزاما از آثار تاریخی هم استفاده نمی‌کنند.

وی با بیان اینکه کتابخانه‌های تخصصی در زیست پژوهشی قرار دارند، گفت: تمام منابعی که در کتابخانه‌های تخصصی جمع می‌شود، حکم سند یا شبه سند یا مدرک را دارند مانند زیست‌فرهنگی نیست که اعتقادداریم کتاب‌ها حکم رسانه هستند.

صمدزاده در خاتمه به آمار نشر در طی چهل سال اخیر پرداخت و عنوان کرد: ما پنج دوره در نشر کتاب داریم که در دوره اول از سال ۵۹ تا ۶۷ هرساله حدود ۱۱۰ عنوان کتاب منتشرشده است. دوره دوم از سال ۶۸ تا ۷۴، هر ساله حدود ۱۷۵ عنوان، در دوره سوم یعنی بین سال‌های ۷۵ تا ۸۲ ، هر ساله حدودا ۱۸۰ عنوان کتاب و در دوره چهارم ۸۳ تا ۸۷ هر ساله به‌طور متوسط حدود ۶۳۰ عنوان کتاب وارد بازار نشر شده است. دوره پنجم هم که بیش از ۱۰ سال طول کشیده متوسط سالانه نشر کتاب به نزدیک هزار عنوان کتاب رسیده است.

وی با تأکید بر اینکه نباید به کمیت توجه کنیم بلکه باید به زیست ها توجه کنیم، اظهار کرد: هرچقدر تعداد منابع در زیست پژوهشی بالا رود اعتبار بیشتری کسب می‌کند و هرچقدر شمار کتاب در زیست‌فرهنگی بالا برود اعتبار کتب بیشتر می‌شود.

مدیر کتابخانه تخصصی جنگ افزود: حدود ۱۸ هزار عنوان کتاب از ابتدای انقلاب تا حالا منتشرشده است، از این تعداد، حوزه کودک و نوجوان ۱۹۲۲ و در حوزه بزرگسالان ۱۶ هزار و ۱۶۲ کتاب به خود اختصاص داده است. حوزه پژوهش از این تعداد ۳ هزار و ۳۹۰ عنوان کتاب یعنی حدود ۱۸.۷۵ درصد را شامل می‌شود که ۴۶۵ کتاب مرجع که ازجمله بهترین مراجع تولیدات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است، جزو این دسته هستند.

وی افزود: در میان کل پایان‌نامه‌هایی که شناسایی کرده‌ایم، حدود ۴۷۲۴ پایان‌نامه داریم که عموما در مقطع ارشد و دکتری هستند. در حوزه علوم پایه و کاربردی ۱۳۷۸ ، علوم اجتماعی ۱۳۰۳، ادبیات ۹۵۸، علوم سیاسی و تاریخ ۳۹۵، هنر ۳۵۱، مستند نگاری ۸۶، پایان‌نامه داریم.

صمدزاده به نشریات پرداخت و گفت: حدودا ۱۶ هزار نشریه تخصصی کار شده و بالای ۲۳۰ دوره است.

دفاع مقدس ابعاد کشف نشده بسیاری دارد بیشتر بخوانید »

برای سردار دلها دعا کنیم +عکس

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی بیست نوشت: بسیجی واقعی، حاج علی فضلی
قصد تقدیس ندارم اما این مرد انگار اصلاً از جنس زمین نیست. یک شهید زنده به تمام معنا که گویی فقط از قافله یاران جا مانده تا نسلهای جدید هم شمیم شهدا را درک کنند.
برای سردار دلها دعا کنیم.

برای سردار دلها دعا کنیم +عکس بیشتر بخوانید »

سردار همدانی و نجات مجروح دو پا قطع

در عرض یک روز و نیم، از حدود ۱۳۵ نفر، فقط چیزی در حدود ۲۰ رزمنده زنده ماندند. اما کار ما نتیجه داد و وقتی دشمن تمرکزش را روی ما گذاشت، ۵ هزار نیروی محاصره شده توانستند از مهلکه فرار کنند.

به گزارش مشرق، عملیات مطلع‌الفجر در آذر ماه ۱۳۶۰ بر آن بود تا علاوه بر تصرف ارتفاعات مشرف به گیلانغرب، این شهر و دشت پیرامون آن را از دید و تیر مستقیم دشمن دور کند. در این عملیات ماجراها و اتفاق‌های ماندگاری افتاد که به رغم بزرگی حماسه‌های رخ‌داده در آن مغفول مانده است. نقطه عطف مطلع‌الفجر زمانی بود که حدود ۵ هزار نفر از نیروهای خودی اعم از رزمندگان ارتشی، سپاه و مردمی، در عمق مواضع دشمن به محاصره درآمدند و در این سو، ۱۳۵ تن از رزمنده‌های همدانی مأموریت یافتند تا در یک عملیات سریع و غافلگیرکننده، به تصرف مقطعی عقبه دشمن بپردازند تا بدنه اصلی نیروهای خودی از محاصره نجات پیدا کند. شرح ماجرای عملیات مطلع‌الفجر را در گفت‌وگوی «جوان» با سردار رضا میرزایی که از شاهدان و فرماندهان حاضر در این نبرد است، پیش رو دارید.

برای شروع کمی از خودتان بگویید، چه زمانی وارد بحث جبهه و جنگ شدید؟
من متولد سال ۱۳۳۵ در استان همدان و شهرستان ملایر هستم، ولی از شش سالگی همراه خانواده به تهران مهاجرت کردیم و در این شهر ساکن شدیم. موقع انقلاب ۲۲ سالم بود و وارد جریان مبارزه شدم. بعد از پیروزی انقلاب هم به همراه تعدادی از دوستان، جزو اولین گروه‌هایی بودیم که به سپاه پیوستیم. البته آن زمان سپاه پاسداران به شکل رسمی تشکیل نشده بود. ما جزو همان گروهی بودیم که توسط ۳۲ نفر از نیروهای زبده گارد در مجموع سعدآباد آموزش نظامی دیدیم. اسفند ماه ۱۳۵۷ یعنی فقط چند روز از پیروزی انقلاب گذشته بود که یک دوره آموزش حدوداً ۲۵ روزه را پشت سر گذاشتیم و بعد به ما گفتند خودتان را آماده تشکیل سپاه کنید. دو مجموعه در تهران برای استقرار سپاه در نظر گرفته شد؛ یکی در سلطنت‌آباد سابق (خیابان پاسداران) بود که محل استقرار ستاد مرکزی سپاه شد. این مرکز کل کشور را پوشش می‌داد. مجموعه بعدی در پادگان عشرت‌آباد (پادگان ولیعصر) بود که کارهای عملیاتی سپاه را انجام می‌داد. من اوایل در ستاد مرکزی بودم، اما، چون به کارهای عملیاتی علاقه داشتم به مجموعه عشرت‌آباد رفتم و زیر نظر شهید بروجردی فعالیت کردم. از همان طریق وارد بحث اغتشاشات مرزی و مبارزه با ضد انقلاب شدم.

شما که عضو سپاه تهران بودید چطور سر و کارتان به سپاه همدان افتاد؟
بعد از شروع آشوب‌های مرزی هر جا که شلوغ می‌شد، انتظار می‌رفت از تهران نیروهایی برای کمک اعزام شوند. آن زمان خوزستان دچار فتنه خلق عرب و جدایی‌طلب‌ها شده بود. در اولین قدم در معیت حدود ۱۲۰ نفر از بچه‌های بحث کردستان داغ شد و تا اردیبهشت ماه ۱۳۵۹، بیشتر مناطق کردستان به دست ضد انقلاب افتاد. در خود شهر سنندج تنها پادگان این شهر، به همراه باشگاه افسران و فرودگاه دست نیروهای انقلابی بود و باقی را ضد انقلاب در اختیار داشتند. من مأموریت گرفتم برای کمک به نیروهای محاصره شده سنندج به کردستان بروم. بار اول از سمت بیجار رفتیم که بنا به دلایلی مجبور شدیم برگردیم و این بار همراه رزمنده‌های همدانی از سمت گردنه صلوات‌آباد و قروه به سمت سنندج حرکت کردیم. از همان زمان همراه بچه‌های همدان شدم و دیگر به تهران برنگشتم.

برسیم به بحث عملیات مطلع‌الفجر، پیش‌زمینه‌های حضور شما و رزمنده‌های همدانی در این عملیات از کجا رقم خورد؟
این ماجرایی که می‌خواهم بگویم قبل از مطلع‌الفجر است، اما به آن مربوط می‌شود. بچه‌های همدان اوایل شروع جنگ در سرپل ذهاب بودند و آنجا خط داشتند. سه ماه قبل از اینکه مطلع‌الفجر انجام بگیرد، سپاه همدان یک عملیاتی طرح‌ریزی کرد که قرار بود هشتم شهریورماه ۱۳۶۰ در سرپل ذهاب انجام شود. روز عملیات مصادف شد با شهادت رجایی و باهنر و به جهت اینکه روحیه رزمنده‌ها تحت تاثیر این ماجرا بود، عملیات را به تعویق انداختند و حتی می‌خواستند آن را کنسل کنند. اما بچه‌ها اصرار به انجام عملیات داشتند. این بار قرار شد عملیات در یازدهم شهریورماه و به نام شهیدان رجایی و باهنر انجام شود. منتها یک نفر به نام «وحید حاجیلو» که در امور فرهنگی سپاه مسئولیت داشت و نفوذی منافقین بود، عملیات را لو داد. جالب است در همین عملیات خود حاجیلو هم مجروح شد. کمی بعد در تهران اسنادی به دست آمده بود که نشان می‌داد او منافق است. آمدند و او را بردند و شنیدم که اعدام شده است. حدود ۶۲ نفر از بچه‌های اولیه سپاه در این عملیات به شهادت رسیدند و با زخمی شدن تعدادی دیگر، سپاه همدان لطمات زیادی خورد؛ لذا وقتی قرار شد عملیات مطلع‌الفجر در آذرماه انجام گیرد، اول قرار نبود ما در آن شرکت کنیم تا اینکه موضوع محاصره نیروهای خودی پیش آمد و از ما خواستند وارد عمل شویم.

قبل از اینکه موضوع را ادامه بدهیم، یک توضیحی در خصوص عملیات مطلع‌الفجر و اهداف آن بدهید.
بعثی‌ها در یورش اولیه که به کشورمان داشتند، داخل گیلانغرب نشدند ولی در حومه این شهر و خصوصاً ارتفاعات مشرف به این شهر و دشت گیلانغرب مسلط بودند. مطلع‌الفجر می‌خواست شهر گیلانغرب و دشت پیرامون آن را از دید و تیر مستقیم دشمن دور کند. این عملیات دو محور عمده داشت؛ محور یکم دشت گیلانغرب بود که شامل ارتفاعات چرمیان، شیاکوه، چغالوند و تپه گچی می‌شد. در محور دوم هم ارتفاعات صخره‌ای مثل برآفتاب، قاسم‌آباد، تنگه کورک و تنگه حاجیان بودند که مثل یک دیواره در اختیار دشمن قرار داشتند. مطلع‌الفجر با مشارکت سپاه و ارتش طرح‌ریزی شد. از طرف سپاه شهید بروجردی و سردار رحیم صفوی مسئول عملیات بودند و از طرف ارتش هم شهید صیاد شیرازی مسئول بود. قرار بود نیروهای عملیاتی در سه محور وارد عمل شوند؛ جناح راست به فرماندهی داریوش ریزه وندی، جناح میانی به فرماندهی شهید ابراهیم هادی و جناح چپ هم به فرماندهی شهید صفر خوشروان. از طرف سپاه و نیروهای مردمی گردان‌هایی از استان کرمانشاه، آذربایجان شرقی و گردان‌هایی از عشایر منطقه در عملیات شرکت می‌کردند. هر کدام هم به اندازه یک تیپ نیرو وارد میدان کرده بودند. از ارتش هم تیپ ۵۸ ذوالفقار به همراه تیپ سوم از لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه حضور یافته بودند. همچنین نیروهایی از ژاندارمری و یک تیم از هوانیروز ارتش پای کار آمده بود.

عملیات چه روندی پیدا کرد که منجر به محاصره تعداد زیادی از نیروهای خودی شد؟
در گام اول شناسایی‌های خوبی صورت گرفته بود. طبق همین شناسایی‌ها شب اول تعداد قابل توجهی از نیروهای خودی به محور یکم منطقه عملیاتی ورود کردند و طبق طرح عملیات چندین کیلومتر به عقبه دشمن رفتند و بعثی‌ها را غافلگیر و متلاشی کردند. این نیروها حدود ۱۰ الی ۱۵ کیلومتر به عمق پیش رفته بودند. در محور دوم هم نیروها باید می‌رفتند و ارتفاعات صخره‌ای مثل برآفتاب، قاسم‌آباد، تنگه کورک و تنگه حاجیان را می‌گرفتند که به دلیل هوشیاری دشمن موفق به این کار نشدند و محور دوم ناکام ماند. الحاق صورت نگرفت و متعاقب آن بعثی‌ها بلافاصله تیپ‌هایشان را از مناطق دیگر به کمک گرفتند و عقبه نیروهایی را که به عمق پیش رفته بودند، بستند. اینطور شد که حدود ۵ هزار نفر از نیروهای خودی به محاصره دشمن درآمدند. نه راه پس داشتند و نه راه پیش. هشت الی ۹ روز هم در محاصره ماندند طوری که آذوقه‌شان تمام شده بود. یا باید همگی شهید می‌شدند یا به اسارت درمی‌آمدند.

محاصره‌شده‌ها در چه منطقه‌ای بودند و چه طرح‌هایی برای نجات آن‌ها مطرح بود؟
حدوداً در عمق شیاکوه و چغالوند و دشت گیلانغرب گیر افتاده بودند. فرماندهان به این نتیجه رسیده بودند که اگر یک تعداد از نیروهای خودی در یک حرکت غافلگیرکننده ارتفاعات تنگه کورک را که عقبه نیروهای محاصره‌کننده دشمن محسوب می‌شد، تصرف می‌کردند، راه ارتباطی آن‌ها با نیروهایشان در منطقه قصر شیرین مسدود می‌شد. به این ترتیب امکان رهایی نیروهای خودی وجود داشت، چراکه فشار دشمن روی گروهی معطوف می‌شد که تنگه کورک را گرفته بودند و با کم شدن فشار روی محاصره‌شده‌ها، آن‌ها می‌توانستند خودشان را نجات بدهند.

قاعدتاً آن گروهی که می‌خواست تنگه کورک را بگیرد خودش خیلی لطمه می‌خورد، چون قرار بود فدا شود تا سایر نیروها نجات پیدا کنند.
بله، همین طور بود. شهید شهبازی که آن مقطع فرمانده سپاه همدان بود، بعد از اینکه مأموریت گرفت بچه‌های همدان را اعزام کند، به ما اعلام کرد که داریم قدم در چه راهی می‌گذاریم. عملیاتی شهادت‌طلبانه که امکان بازگشت از آن بسیار ضعیف است.

چطور شد که از سپاه همدان خواستند این کار را انجام بدهد؟
بچه‌های ما اهل غرب کشور بودند و اشراف و آشنایی خوبی به منطقه داشتند. البته این را هم اضافه کنم که پیش از ما، رزمنده‌های دیگری سعی کرده بودند که محاصره را بشکنند. مثلاً شهید غلامعلی پیچک به همراه یک سرگرد ارتشی به نام شهید مرادی بدون آنکه مسئولیتی داشته باشند تصمیم گرفته بودند به منطقه بروند تا مگر راه خلاصی برای محاصره‌شده‌ها پیدا کنند که هر دوی این عزیزان در این راه به شهادت می‌رسند. همچنین یک گروه از رزمنده‌های آذربایجان غربی به فرماندهی برادر خلیل فاتح پیش از ما به این مأموریت اعزام شده بودند که متأسفانه موفق نمی‌شوند. فاتح اسیر می‌شود و بچه‌هایش به شهادت می‌رسند. اتفاقاً ما که رفتیم و ارتفاعات تنگه کورک را گرفتیم، پیش از آنکه محاصره شویم و کارمان سخت شود، در همان ساعات اول پیکر این شهدا را به عقب منتقل کردیم. بعد که خیلی از بچه‌های ما شهید شدند، پیکر آن‌ها در منطقه ماند.

بچه‌های همدان چند نفر بودند؟ چطور مأموریت گرفتید و چطور وارد عمل شدید؟
به نظرم هشت روز بعد از محاصره نیروهای خودی بود که شهید بروجردی از شهید شهبازی می‌خواهد خودش را به او برساند. شهبازی می‌رود و شهید بروجردی و آقای رحیم صفوی به ایشان می‌گویند باید حدود ۱۵۰ نفر از نیروهایت را برداری و به چنین عملیاتی بفرستی. شهبازی ابتدا مخالفت می‌کند و می‌گوید بچه‌های همدان به تازگی در عملیات رجایی و باهنر لطمه دیده‌اند و اگر وارد چنین جریانی بشوند باز هم شهید می‌دهیم، من نمی‌دانم جواب مردم همدان را چه بدهم. شهبازی اصفهانی بود، سردار صفوی به ایشان می‌گوید: همشهری یعنی تو قبول می‌کنی ۵ هزار نفر از رزمنده‌ها شهید بشوند و آن وقت ما هیچ کاری نکنیم؟ بروجردی هم با ایشان صحبت می‌کند و نهایتاً شهید شهبازی می‌گوید اگر با ورود ۱۵۰ نفر ۵ هزار نفر نجات پیدا می‌کنند من حرفی ندارم. وقتی که قلباً راضی به این کار می‌شود، بروجردی دستورش را صادر می‌کند. از قبل هم می‌توانست دستور بدهد و شهبازی را ملزم به این کار بکند، اما می‌خواست ایشان با میل قلبی وارد عملیات شود. خلاصه دستورش را با چنین مضمونی صادر می‌کند که «برادر شهبازی هرچه سریع‌تر به غیر از نیروهای روابط عمومی و انتظامات، تمامی نیروهای سپاه همدان را رهسپار عملیات کنید.» شهبازی هم سریع به همه نیروها دستور می‌دهد جمع شوند. حدود ۳۰۰ نفر جمع شدیم که از میان این تعداد، سه گروه ۴۵ نفره را جدا کردیم تا رهسپار عملیات شوند.

مسئولیت شما در این عملیات شهادت‌طلبانه چه بود؟
توفیق داشتم که فرماندهی یکی از این سه گروه ۴۵ نفره به بنده واگذار شد. فتح‌الله شیریان و امیر چلویی هم دو گروه دیگر را فرماندهی می‌کردند. خود شهید شهبازی و شهید همدانی هم که فرماندهی عملیات را بر عهده داشتند. قبل از حرکت شهید شهبازی سخنرانی کوتاهی کرد و گفت: می‌رویم تا فدا شویم.

از روند عملیات بگویید چطور انجام شد؟
مرکز فرماندهی دشمن روی همین بلندی‌های تنگه کورک بود و ما باید علاوه بر سختی صعود به بلندی‌ها، با قوای دشمن می‌جنگیدیم و مرکز فرماندهی‌شان را از کار می‌انداختیم. بعد از جنگ گروه‌هایی را با مدیریت شهید همدانی به تنگه کورک بردیم. من دیدم اصلاً در شرایط صلح هم امکان ندارد آدم این بلندی‌ها را بالا برود، چه برسد که بخواهد در دل تاریکی شب و بدون شناسایی قبلی صعود کند و آن بالا با دشمن بجنگد. به هرحال وقتی ما حرکت کردیم، سرگرد نیازی فرمانده گردان ۲۱۱ تانک که از برادران ارتشی بود، یک دیده‌بان سیار را با ما فرستاد که واقعاً کارش را بلد بود. دیده‌بان و سرگرد نیازی هماهنگ شدند و ضمن حرکت ما، نیروهای خودی روی دشمن آتش می‌ریختند. به هر مشقتی بود خودمان را به ارتفاعات رساندیم و در کانال دشمن افتادیم. مقر فرماندهی بعثی‌ها را گرفتیم و مستقر شدیم. روز که شد عراقی‌ها محاصره‌مان کردند. اول از همه سر و کله کماندوهایشان پیدا شد. قبل از آنکه اوضاع بغرنج شود، شهید محسن حاجی‌بابا تصمیم گرفت برود و نیروی کمکی بیاورد. اما وقتی ایشان رفت، حلقه محاصره دشمن تنگ‌تر شد و حاجی‌بابا نتوانست برگردد و عراقی‌ها کاملاً محاصره‌مان کردند. از هر طرف روی ما آتش می‌ریختند. به نظرم ۳۰ آذرماه بود که این اتفاق‌ها رخ می‌داد. در عرض یک روز و نیم، از حدود ۱۳۵ نفر، فقط چیزی در حدود ۲۰ رزمنده زنده ماندند. اما کار ما نتیجه داد و وقتی دشمن تمرکزش را روی ما گذاشت، ۵ هزار نیروی محاصره شده توانستند از مهلکه فرار کنند. بعثی‌ها واقعاً ترسیده بودند و فکر می‌کردند قرار است خودشان به محاصره نیروهای ما دربیایند. خبر نداشتند که کل گروه ما فقط ۱۳۵ نفر است؛ لذا از هر سلاحی که داشتند علیه ما استفاده می‌کردند. یکسری بمب‌هایی را روی ما می‌ریختند که خودمان اسمشان را آتش‌زا گذاشتیم، چون اصلاً نمی‌دانستیم چه چیزی هستند! بعدها در طول جنگ منم دیگر نظیر این بمب‌ها را ندیدم؛ مثل خمپاره فرود می‌آمدند، اما صدای وحشتناکی داشت و شعاع ۱۵ الی ۲۰ متری را به آتش می‌کشید. بچه‌ها ابراهیم‌وار از دل آتش می‌گذشتند و مقاومت می‌کردند.

چطور از مهلکه نجات پیدا کردید؟
وقتی نیروهای خودی از محاصره خارج شدند، شهید همدانی تصمیم گرفت باقی مانده بچه‌ها را از مهلکه خارج کند. یک راهکاری پیدا کردیم و هر کسی که توان حرکت داشت می‌بایست سریع خودش را از منطقه خارج می‌کرد. اینجا یک اتفاق عجیبی افتاد. یکی از برادرها به نام سوری که پایش قطع شده بود، با اصرار از شهید همدانی خواست او را با خودمان ببریم. همدانی به من گفت فلانی ایشان را روی دوش من بینداز. واقعاً تعجب کردم. عمق بحران به حدی بود که هیچ کسی نمی‌دانست تا چند لحظه دیگر خودش زنده است یا نه، آن وقت شهید همدانی می‌خواست در چنین شرایطی یک مجروح را روی دوشش بگیرد و زیر آتش دشمن از ارتفاعات پایین بیاورد. ایشان چند ساعت مجروح را روی دوش داشت و چند بار هم زمین خورد، اما عاقبت توانست او را زنده برگرداند. آقای سوری الان هست و راوی راهیان نور است. این خاطره از شهید همدانی و ایثار بچه‌های همدانی در مطلع‌الفجر باید برای همیشه در تاریخ ماندگار بماند. آن‌هایی که فدا شدند تا همرزمانشان را نجات بدهند.

منبع: روزنامه جوان

سردار همدانی و نجات مجروح دو پا قطع بیشتر بخوانید »

پایان «فراقِ ۳۸ ساله» +عکس

همسر شهید محمد صفری پس از ۳۸ سال بی‌خبری از شوهر شهیدش، مزار همسر خود را پیدا کرد و صبح دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ از رشت به تهران آمد و بر سر مزار شهید خود حاضر شد.

به گزارش مشرق، همسر شهید محمد صفری پس از ۳۸ سال بی‌خبری از شوهر شهیدش، به همت خانواده شهید همجوار مزار همسرش و یکی از همرزمان این شهید، مزار همسر خود را پیدا کرد و صبح دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ از رشت به تهران آمد و بر سر مزار همسر شهیدش حاضر شد. همسر این شهید که در طول این سال‌ها گمان می‌کرد «محمد صفری» مفقودالاثر شده است، صبح امروز بعد از سال‌ها انتظار برای اولین‌بار مزار شوهر شهیدش را زیارت کرد. پیکر مطهر شهید محمد صفری که در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید، در قطعه ۲۴ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شده بود.

پایان «فراقِ ۳۸ ساله» +عکس بیشتر بخوانید »