نتایج جست‌وجو برای: شهید

هر کتاب تاریخ شفاهی یک گلوله در برابر تحریف است

مهدی ابراهیمی از فعالان فرهنگی مشهد گفت: موضوع تاریخ شفاهی بسیار با اهمیت است و هر کتاب در صد سال آینده می تواند یک گلوله در برابر تحریف باشد.

به گزارش مشرق، مراسم رونمایی و خوانش کتاب «تا ابد با تو می مانم» همزمان با سالروز ولادت امام حسن عسکری(ع) با حضور سردار جانباز اکبر نجاتی، مریم مقدس راوی و مریم عرفانیان نویسنده اثر، حجت الاسلام گنابادی نژاد رئیس سازمان فرهنگی آستان قدس رضوی، حجت الاسلام سبزیان مدیرکل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی، مدیرعامل انتشارات به‌نشر، جمعی از فرهیختگان و نویسندگان مطرح مشهدی و مادران و همسران شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم با مشارکت جمعی از سازمان های فرهنگی در موسسه فرهنگی قدس در مشهد برگزار شد.

سردار جانباز اکبر نجاتی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در این مراسم با ذکر خاطراتی از سردار سرلشگر شهید شوشتری در ارتباط با نقش مادران و همسران در هشت سال دفاع مقدس و اهمیت تکریم خانواده اظهار کرد: در ابتدا اگر توفیق حضور در جبهه نصیب بنده شد مرهون اذن مادرم و پس از آن همراهی همسرم بود و خداوند متعال را شاکرم که توانستم از این سرزمین اسلامی و ارزش های اسلامی دفاع کنم.

مریم مقدس راوی این اثر و همسر سردار جانباز اکبر نجاتی نیز بیان داشت: خانم عرفانیان برای این گفتگو چهار سال آمدند و رفتند تا من برای صحبت متقاعد شوم زیرا جزئیات زیادی از خاطرم رفته بود، اگر زیبایی در این کتاب مشاهده می کنید به دلیل قلم قوی خانم عرفانیان است و خودم را قابل این موضوع نمی دانم.

واسطه ای بودم تا قصه ای را که خداوند نوشته است، به دست خوانندگان برسانم
مریم عرفانیان نویسنده کتاب « تا ابد با تو می مانم» نیز گفت: از سال ۸۵ تا ۸۹ که مسئولیت جمع آوری آثار شهدا در بنیاد شهید و امور ایثارگران را بر عهده داشتم با خانم مقدس و سردار نجاتی آشنا شدم و اکنون که به آن سالها می نگرم، آن سال‌ها گنج زندگی من بوده است.
وی با بیان اینکه سردار نجاتی نه تنها با جمع آوری خاطرات زندگی وی مخالفتی نداشتند بلکه با روی گشاده استقبال کردند، تصریح کرد: برخی از مواردی که در این کتاب نباید نوشته می شد را نوشتم و از سانسورهایی که در ادبیات دفاع مقدس وجود دارد چشم پوشی کردم.
عرفانیان خاطرنشان کرد: قصه ای را نوشتم که خدا نوشته بود، نگارنده سخنان خانم مقدس بودم و واسطه ای بودم که به دست خوانندگان برسانم، شهدا در این مسیر من را یاری کردند و سردار نجاتی و خانم مقدس همچون پدری دلسوز و خواهری مهربان از هیچ گونه کمکی دریغ نکردند.

ادبیات هشت سال دفاع مقدس آبستن تولید شاهکار بزرگ ادبی است
معاون تولید انتشارات به‌نشر نیز در این مراسم با بیان اینکه در یک نگاه کلی، ادبیات دفاع مقدس به دو دسته متعهد مبتنی بر واقعیت بینی و غیر متعهد مبتنی بر فرضیات واهی طبقه بندی می شوند، گفت: این دو ادبیات ریشه در دو جهان بینی متفاوت در نویسندگان دارد، جهان بینی که از جنگ فقط سختی های آن را می بیند و نوع دیگری از جهان بینی که در کنار سختی ها و تلخی ها اما رشادت ها و زیبایی های آن را نیز مشاهده می کند که این امر از همان روزهای اولیه جنگ تحمیلی در بین نویسندگان وجود داشت.

سید احمد میرزاده تصریح کرد: نویسندگان مارکسیست که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی فعال بودند و جنگ را اساسا حاصل نگاه سودجویانه طبقه سرمایه دار می دانستند و برخی افرادی که در دهه های بعد فعال هستند اساسا تصاویری توام با خشونت و بمباران به نمایش می گذارند و از یک سلسله نظریات روانشناختی غربی این مضامین را برای سلامت روانی جامعه مضر قلمداد می کنند که این نظرات نه بر واقعیت ها منطبق هستند و نه با آموزه های دینی ما سازگاری دارند.
وی افزود: ملت ایران در طول تاریخ در برابر تهاجم تمام بیگانگان ایستاده و به پیروزی رسیده است و این حاصل روحیه حماسی شیعی ملت ایران است که با فرهنگ پر از شور و شعور عاشورا پرورش یافته است.

عضو انجمن قلم تاکید کرد: همین تجربه ۳۰ ساله بعد از دفاع مقدس به ما ثابت کرده است این روحیه شجاعت ملی را شعله ور نگاه داریم، آمادگی برای جنگ ضامن صلح است. از طرفی اگر در زمینه ثبت آرمان های دفاع مقدس کوتاهی کنیم، دشمنان در جعل و تحریف تاریخ کوتاهی نمی کنند و تاریخ را وارونه جلوه می دهند.
وی خاطرنشان کرد: در تمام دنیا ادبیات دفاع جزء پرخواننده ترین آثار است همچنان که دهه ها از جنگ جهانی دوم می گذرد و هنوز آثار سینمایی بی شماری ساخته و از آنها استقبال خوبی می شوند، همانطور که هشت سال دفاع مقدس به دلیل جمیع جنبه های ملی دارای چنان ظرفیتی است که ادبیات پایداری ما آبستن تولید یک شاهکار بزرگ ادبی در سطح شاهنامه فردوسی است و وظیفه همه متولیان نشر کمک و حمایت از این نوع ادبیات است تا زمینه را برای زایش خلاق بزرگ فراهم کنند.
میرزاده تصریح کرد: ادبیات جانبازی در ذیل ادبیات پایداری از موثرترین و حرکت آورترین مضامین مربوط است زیرا مسائل مربوط به جانبازی با پایان جنگ به فراموشی سپرده نمی شود و زندگی یک جانباز تا آخرین لحظه یک مجاهده است چرا که این برای اطرافیان انگیزه بخش است و در تمام دنیا برای ادبیات جانبازی سرمایه گذاری و تبلیغ ویژه می شود.

«تا ابد با تو می مانم» ظرفیت تبدیل به چندین رمان و اثر سینمایی را داراست
به گفته وی پیش از انقلاب اسلامی، نقش زن در ادبیات داستانی ما یک نقش دست چندم و فرعی بود و تنها برای برخی از جاذبه های جنسیتی بود که خواننده را تا پایان داستان نگه دارد اما به برکت انقلاب اسلامی و ادبیات دفاع مقدس، نقش زن در ادبیات داستانی ما به نقش اصیل یک زن مسلمان برگشته است، همچنان که زندگی سردار نجاتی و همسر ایشان به لحاظ جمیع جنبه ها دارای چنان ظرفیتی است که معتقدم می توان از آن چندین رمان نوشت و فیلم سینمایی ساخت.

تبلور سبک زندگی اسلامی در اثری عاشقانهِ عارفانهِ حماسی
در ادامه حجت الاسلام علی اکبر سبزیان، مدیرکل نهاد کتابخانه های عمومی خراسان رضوی اظهار کرد: در اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی خوانش و معرفی کتاب های دفاع مقدس با جدیت دنبال می شود و نشان می دهد باید از زاویه دیگر به دفاع مقدس نگاه کرد، درس های فراوان در تاریخ زندگی شهدا و تجربیات ناب زندگی سرداران بزرگوار می تواند راهگشای زندگی امروز باشد.

وی ادامه داد: آنچه که در کتاب «تا ابد با تو می مانم» می تواند مورد توجه قرار گیرد مقوله سبک زندگی است، مهارت تصمیم گیری در دوراهی زندگی یکی از مهم ترین بخش هایی است که در این این کتاب به آن اشاره می شود و قدرت تصمیم گیری به جوانان در آستانه ازدواج را می آموزد.

سبزیان با بیان اینکه عنصر توکل به خداوند در این اثر موج می زند، یادآور شد: بحث مداراکردن، احترام به والدین و حیا این کتاب را به یک اثر عاشقانه عارفانه حماسی تبدیل کرده است که عشق در آن موج می زند و حماسه ای توام با عرفان است و « تا ابد با تو می مانم» می تواند دستمایه خوبی برای یک فیلم نامه جذاب امروزی باشد.
وی با اعلام موافقت دکتر کرباسی نایب رئیس مجمع خیرین توسعه کتابخانه ها و ترویج کتابخوانی استان به جهت خرید این کتاب برای کتابخانه های عمومی خراسان رضوی و تعدادی نیز برای ترویج در مجموعه های فرهنگی خاطرنشان کرد: خروجی این جلسه می تواند معرفی این کتاب به جوانانی باشد که در آستانه ازدواج قرار دارند و مشکلاتی را پیش رو دارند و به آنها یاد می دهند که موانع را از سر راه بردارند.

«تا ابد با تو می مانم» روایتگر عشق ماندگار و مداوم است
همچنین در این مراسم جمعی از فعالان ادبیات و نشر با خوانش قسمت هایی از این کتاب به معرفی آن پرداختند.

مهدی ابراهیمی از فعالان فرهنگی مشهد با بیان اینکه صلابت سردار جانباز نجاتی با قلم نویسنده به خوبی به آن پرداخته شده و طراحی جلد این اثر نیز به خوبی توسط به‌نشر انجام شده است، گفت: موضوع تاریخ شفاهی بسیار با اهمیت است و هر کتاب در صد سال آینده می تواند یک گلوله در برابر تحریف باشد.
وی با ارائه پیشنهاد تبادل تاریخی و سال نگاری در وادی ادبیات شفاهی افزود: روایت های شفاهی همچون کتاب «تا ابد با تو می مانم» باید پرقدرت تر و ادامه دار باشند.
فاطمه کنعانی از نویسندگان عصرانه داستان نویسان رضوی نیز با بیان اینکه توصیفات ملموس نویسنده اثر آنچنان پرقدرت است که تمامی آلام شخصیت های کتاب بسیار باورپذیر می باشد و بسیاری از عناصر درام در آن رعایت شده است، اظهار کرد: این اثر روایتگر یک عشق ماندگار و مداوم است و ریشه این تداوم را کسی خواهد فهمید که کتاب را مطالعه کرده باشد لذا می توان نام عاشقانه آرام را بر آن برگزید.

مهدی عسگری از فعالان فرهنگی مشهد نیز با بیان اینکه محتوا، طرح، تبلیغ و مخاطب شناسی از ارکان مهم تاثیرگذاری یک اثر بر مخاطب می باشد، گفت: به عقیده من این اثر جزء نخستین آثاری بود که به لایه های اجتماعی دوران دفاع مقدس پرداخته است و در ژانر همسران شهدا حرف های جدیدی برای گفتن دارد لذا می توان برای ترغیب مخاطبان به خواندن این کتاب نام دیگری و طرح جلد جدیدی بر آن برگزید.

ثریا صدقی از نویسندگان ادبیات داستانی نیز اظهار کرد: قلم نویسنده بسیار قدرتمندانه و زیبا به صلابت سردار نجاتی پرداخته است و چالش های دوگانه متن همچون عشق و منطق، وظیفه و خانواده، حضور و غیبت، ترس و شجاعت، تعهد و احساس، تردید و قاطعیت و … تصویر مفهومی بسیار زیبایی خلق کرده است.
در این مراسم خوانش کتاب «تا ابد با تو می مانم» با اجرای شادی ابراهیمی و حدیث حسینی از اعضای فعال شبکه دانش آموزی کتاباران به‌نشر انجام و در پایان از پرتره سردار جانباز نجاتی که به صورت زنده و با هنرمندی مهدی منصوب طراحی شد، رونمایی شد.

پایان بخش مراسم، رونمایی از کتاب «تا ابد با تو می مانم» با همراهی مادر شهید حسن قاسمی دانا، همسر سردار شهید مهدی میرزایی، همسر سرلشگر شهید نورعلی شوشتری، همسر شهید سورچی، همسر شهید حاج عباس تیموری و مادر بزرگوار سردار اکبر نجاتی بود.

هر کتاب تاریخ شفاهی یک گلوله در برابر تحریف است بیشتر بخوانید »

«مسافر آگوست» آمد + عکس

کتاب مسافر آگوست، زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سید حشمت علی‌شاه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

به گزارش مشرق، کتاب مسافر آگوست، زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سید حشمت علی شاه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

زینبیون؛ رزمندگان دلاور پاکستانی هستند که به محض مشاهده تهدید شدن حرم حضرت زینب (س) به وسیله گروه های تکفیری در سوریه به صورت داوطلبانه به نبرد با آنان برخاستند. رشادت های زینبیون در پاسداری از حرم اهل بیت (س) بازتاب کمی در رسانه ها یافته است و مجموعه کتبی که نشر شهید کاظمی در دست چاپ دارد یکی از معدود تلاش ها برای ماندگار کردن نام و یاد دلاوری های آنهاست.

مسافر آگوست دومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله(مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون) می‌باشد که منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی رزمنده ایست که خیلی از معادله ها را در هم می‌شکند. پیش داوری ها را به هم می‌ریزد و نگاه ها را تازه تر می‌کند. داستان زندگی شهدا را معمولا از چشم های منتظر مادرها روایت کرده اند؛ از نگاه همسران چشم به راه، پدرهای داغدار و فرزندان جگر سوخته؛ اما علی شاه را برادرش برای ما روایت میکند. برادری که هم پدری را بلد است و هم مادری. اگر کسی یکبار چشم های منتظر سید اعجاز را ببیند، یقین می‌کند که معجزه دوست داشتن در هر نسبتی که قامت ببندد، می تواند کلمات را به تعظیم وا دارد. برادری ها همیشه بیشتر از پدر و پسری ها تاریخ را پیش رانده اند، مثل روایت عاشقانه حسین (ع) و عباس (ع).

پاراچنار گوشه‌ای از بهشت است. پر از نعمت و سخاوت و مردمانی که رسم زندگی در این وادی مقدس را بلدند. پاراچنار تکه ای از سرزمین پاکستان است که گاهی روزهایش بین برگه های تقویم گم می‌شود و زمانی حادثه‌هایش بین موج‌های خبری،‌ پنهان. انگار این زمین،‌سهمی از جنت‌الحسین(ع)‌ است؛ گاهی پر از مصیبت و خون؛ ولی همیشه شجاع و پرغرور…

برشی از کتاب:
دختر خوبی را برایم نشان کرده بودند. حنا که می‌گذاشتند کف دست هایمان خنده از صورتش محو نمی شد. کوچه های محله را قدم میزدیم، خواهرها نقل و سکه می پاشیدند و هلهله می‌کردند. همه آنهایی که دوستشان می‌داشتم در عروسی‌ام حاضر بودند جز حشمت علی.
دلم برای بابا گفتن هایش تنگ شده بود. شیطنت هایش و خنده های گاه و بی گاهش، حتی سکوت بی دلیلش که مدام یک نفر باید آن را می شکست، اسباب دلتنگی‌ام را در پاکستان ردیف کرده بود. هیچ فکر نمی‌کردم در وطن خودم، دلم برای یک خاک غریبه تکان تکان بخورد. اما حقیقت این است که آنجا خاک غریبه ای نبود. علی را داشت. بی بی معصومه را داشت. و من خوب می دانستم این که آدم یک جفت چشم منتظر در خاکی غریب داشته باشد، چقدر به آدم احساس وطن را می دهد…

کتاب مسافر آگوست زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سید حشمت علی شاه به قلم توانای سیده نرگس میرفیضی در قطع رقطعی و ۲۰۸ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

علاقه مندان جهت تهیه کتاب می توانند از طریق سایت من و کتاب (manvaketab.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت نمایید.

«مسافر آگوست» آمد + عکس بیشتر بخوانید »

آرزوی رهبری درباره «حسام» برآورده شد

گلعلی بابایی در نشست رونمایی «در جستجوی مهتاب» گفت: قرایی آرزوی رهبر معظم انقلاب را برآورده کرده است زیرا ایشان فرموده بودند ای‌کاش کسی بود که درباره حمید حسام می‌نوشت.

به گزارش مشرق مراسمرونمایی از کتاب «در جستجوی مهتاب» نوشته حسین قرایی که به تاریخ شفاهی زندگی و نویسندگی حمید حسام می‌پردازد، در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد.

حسام دیده‌بان جنگ است

وهب همدانی، فرزند سردار شهید حسین همدانی در این مراسم با اشاره به روند نوشته شدن کتاب «خداحافظ سالار» به قلم حمید حسام گفت: حسام مبتنی بر اصول حرفه‌ای خاطرات را ثبت می‌کرد و فقط در صورت لزوم نظرات ما را در کتاب لحاظ می‌کرد. وقتی کتاب چاپ شد، آنچه می‌دیدیم با آنچه انتظار داشتیم متفاوت بود. برای همین کمی جنجال شد اما مادرمان همان شب در خواب دید که حمید حسام اولین فردی است که پشت پیکر پدرمان در حرم حضرت زینب حضور دارد. بنابراین خواست طبق نظر پدرمان که همیشه به نظرات کارشناسی اهمیت ویژه‌ای می‌داد، در کار انتشار کتاب «خداحافظ سالار» دخالت نکنیم.

وی ادامه داد: الان که این کتاب به چاپ چهارم رسیده است، متوجه شده‌ایم که آنچه حمید حسام از منظر کارشناسی می‌دید، درست بود و باعث معرفی سبک زندگی جدیدی شد. آقای حسام هنوز بوی نعنا می‌دهد. هنوز همان دیده‌بان زمان جنگ است و دوربین می‌چرخاند و دانه درشت‌های دفاع مقدس را پیدا می‌کند تا آن‌ها را به آیندگان معرفی کند. این یک هر خاص است.

به گفته وهب همدانی، حسام خودش از جنس شهیدان است و بهترین راوی برای آن‌هاست. نسل جدید برای پذیرش سبک زندگی شهیدان آماده است و اگر مشکلی وجود دارد، به دلیل کوتاهی ماست.

دفاع حسام از قیصر امین‌پور

مصطفی محدثی خراسانی نیز در این برنامه گفت: آرامش همیشگی حسام نشان نمی‌دهد که چنان وجود پرشور و بی‌قراری داشته باشد. جلوه‌هایی از این وجهه را در کتاب «در جستجوی مهتاب» مشاهده می‌کنیم.

وی این کتاب را اثری گیرا و خواندنی دانست و افزود: بخشی از کتاب به سوالات و تصویرگری‌های قیصر امین‌پور اختصاص دارد. معتقدم فردی که از متن دفاع مقدس برآمده است می‌تواند در حوزه دفاع مقدس دیگران را در این عرصه قضاوت کند. قضاوت‌های حمید حسام عمیق و دقیق و روشنگر است.

محدثی خراسانی به ماجرای ثبت ویژه‌نامه برای قیصر امین‌پور اشاره کرد و افزود: قیصر امین‌پور در همین حوزه هنری مخالفانی داشت. قرایی در این کتاب پرسیده است که گویا نگاه قیصر نسبت به سال‌های اول انقلاب تغییر کرده است و حسام چقدر مستدل و زیبا پاسخ او را داده و رفع شبهه کرده است.

به گفته این شاعر، او بحث مخالفت قیصر با تاسیس رشته ادبیات پایداری در دانشگاه‌ها را پیش می‌کشد و آن را دیدگاهی مبنی بر دلسوزی قلمداد می‌کند. فقط افرادی چون حمید حسام این دلسوزی قیصر نسبت به دفاع مقدس را درک می‌کنند. افرادی که از این جنس نیستند، همواره قیصر را محکوم می‌کنند.

اسطوره‌ها به وسیله نویسندگان ایجاد می‌شود

یوسف قوجوق دیگر سخنران این آیین بود. وی با اشاره به این‌که آثار هیچ نویسنده‌ای و هیچ جامعه‌ای بدون اسطوره نیست، گفت: اسطوره‌ها در طول تاریخ و به واسطه شاعران و نویسندگان ایجاد می‌شوند. بسیاری از قلم‌به دستان که در زمینه زندگینامه شهدا کار می‌کنند دست به اسطوره‌سازی می‌زنند و این اسطوره‌هاست که مردم را به خودباوری و تلنگر زندگی می‌رساند. حمید حسام یکی از این نویسندگان است.

وی «آب هرگز نمی‌میرد» را نخستین اثری معرفی کرد که از حمید حسام مطالعه کرده است و افزود: این کتاب سراسر پند و اندرز است و سبک زندگی خاص ایرانی‌ها را نشان می‌دهد که جند سالی است با آن غریبه شده‌ایم. «در جستجوی مهتاب» بازنمایی روش و اهداف کسانی است که اسطوره‌سازی کرده‌اند و این کار عالی است. کار حسین قرایی این است که نشان دهد منشور حضرت امام(ره) درباره نویسندگان چیست.

خط مشی برای نویسندگان جوان

گلعلی بابایی نیز در ادامه با اشاره به همکلاسی بودن حمید حسام و قیصر امین‌پور، گفت: حسین قرایی وما ادراک حسین قرایی! مردی با دو دست اما با پروژه‌های بسیار زیاد درباره انقلاب و دفاع مقدس. ثبت تاریخ شفاهی نویسندگان و شاعران یکی از کارهای بزرگ و ارزشمند اوست.

به گفته بابایی، نویسنده «در جستجوی مهتاب» آرزوی رهبر معظم انقلاب را برآورده کرده است زیرا ایشان در جایی فرموده بودند ای کاش کسی بود که درباره حمید حسام می‌نوشت. او در این کتاب به صنایع هنری و وجه نویسندگی حمید حسام پرداخته است و می‌تواند برای نویسندگان خط مشی باشد.

رهبر انقلاب با رصد کتاب‌های دفاع مقدس بسیاری از نویسندگان را مطرح کردند

در ادامه حسین قرایی نویسنده «در جستجوی مهتاب» طی سخنانی گفت: افتخار می‌کنیم که در عصری زندگی می‌کنیم که عصر خمینی بزرگ لقب گرفته است. در عصر انقلاب اسلامی هنرمندان و نویسندگان زیادی رشد کرده‌اند و اعتقاد داریم که انقلاب آمده است تا همه افراد جامعه را اصلاح کند.

تصمیم دارم ثبت تاریخ شفاهی نویسندگان و هنرمندان پس از انقلاب اسلامی را به عدد ۱۰۰ برسانم. معتقدم که حمید حسام در عرصه زندگی شخصی خود نیز به سلامت بیرون آمده است و فرزندان و خانواده او همگی افرادی کارآمد هستند.

وی با تاکید بر این‌که هنرمند عصر انقلاب اسلامی باید از فقر و عدالت بنویسد، گفت: حمید حسام نویسنده‌ای است که با قلمش این موضوعات را از انزوا خارج کرد. معتقدم او نویسنده‌ای بزرگ است و نویسندگان دیگر نیز می‌توانند از جنبه‌های دیگر زندگی او بنویسند. اسنادی که حسام در آثارش می‌آورد، آبشخور نویسندگی است. حسام در کتاب «در جشتجوی مهتاب» زندگی‌اش را بدون سانسور روایت کرده است.

لباس دفاع مقدس را از تن درآوردیم و لباس فرهنگی پوشیدیم

حمید حسام سخنران پایانی این آیین بود. او با اشاره به روند نویسندگی‌اش گفت: سبک مستند داستانی مثل سبک غزل مثنوی، پس از انقلاب اسلامی خلق شد و همواره نگران حفظ این سبک ادبی بودم. این سبکی است که برآمده از هنر دقت به داده‌های تاریخی و استفاده از عناصر ادبی بدون اغراق است. قالبی هوشمندانه است که اهتمام نویسندگان زمان ما را می‌طلبد.

این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس ادامه داد: این قالبی که ما در سال‌های اخیر در پیش گرفتیم در دهه‌های گذشته کمتر شناخته شده بود. زمانی که لباس مقدس دفاع مقدس را از تن درآوردیم دغدغه‌های فرهنگی پیدا کردیم و در دهه ۷۰ مشخصا به اینگونه کارها و نوشتن رمان پرداختیم.

او افزود: فضای داستان در آن زمان بسیار کم بود و تنها امیرحسین فردی و محمدرضا سرشار داستان‌هایی می‌نوشتند. تصور می‌شد عنصر تخیل را در داستان‌های دفاع مقدس نباید به کار گرفت و من سال‌ها تلاش کردم تا این موضوع را حل کنم تا سرانجام کتاب «وقتی مهتاب گم شد» راهی بازار کتاب شد.

حسام اضافه کرد: برای اینکه آثارمان خواندتی‌تر شود باید نگاه‌ هنرمندانه را تزریق کنیم و نسبت به کارهایمان وسواس داشته باشیم و با نگاه ادیبانه به آثار نگاه کنیم. مباحثی را که موضوع آن را مهم نمی‌دانیم باید در کتاب بگوییم.

در پایان این مراسم با حضور محسن مومنی شریف، رییس حوزه هنری و نویسندگان و شاعران حاضر از کتاب «در جستجوی مهتاب» رونمایی شد.

آرزوی رهبری درباره «حسام» برآورده شد بیشتر بخوانید »

سومین کتاب از لشکر زینبیون منتشر شد + عکس

کتاب نجمه پلاره زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سیدافتخارحسین توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

به گزارش مشرق، کتاب نجمه پلاره زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سیدافتخارحسین توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

زینبیون؛ رزمندگان دلاور پاکستانی هستند که به محض مشاهده تهدید شدن حرم حضرت زینب (س) به وسیله گروه های تکفیری در سوریه به صورت داوطلبانه به نبرد با آنان برخاستند. رشادت های زینبیون در پاسداری از حرم اهل بیت (س) بازتاب کمی در رسانه ها یافته است و مجموعه کتبی که نشر شهید کاظمی در دست چاپ دارد یکی از معدود تلاش ها برای ماندگار کردن نام و یاد دلاوری های آنهاست.

نجمه پلاره سومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله(مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون) می‌باشد که منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی پدری است که از پشت کوه های پاراچنار تا کارخانه‌های تهران برای کودکانش به دنبال زندگی می‌گردد.
پاراچنار گوشه‌ای از بهشت است. پر از نعمت و سخاوت و مردمانی که رسم زندگی در این وادی مقدس را بلدند. پاراچنار تکه ای از سرزمین پاکستان است که گاهی روزهایش بین برگه های تقویم گم می‌شود و زمانی حادثه‌هایش بین موج‌های خبری،‌ پنهان. انگار این زمین،‌سهمی از جنت‌الحسین(ع)‌ است؛ گاهی پر از مصیبت و خون؛ ولی همیشه شجاع و پرغرور…
شهادت سرنوشت مردانی است که برای خودشان زندگی نمی‌کنند.

برشی از کتاب:
حالا من هم یک قصه‌ی واقعی داشتم. فکرش را هم نمی‌کردم این کابوس‌های واقعی به سراغم بیاید.
شب “انیا” برایم قصه‌ی ابراهیم را گفت. از آتشی که به اذن خدا گلستان شد. صدای “انیا” آرامم می‌کرد. سرم را روی پایش گذاشته بودم. دیگرحوصله ی شمردن ستاره های آسمان را نداشتم.
سرم را به سمت “انیا” چرخاندم. پولک‌های لباسش پشت پلک‌های خسته‌ام مثل ستاره‌های آسمان می‌درخشید. دلم می‌خواست فقط درآغوش او باشم.
ازبزرگی آسمان و دنیا می‌ترسیدم. دامن “انیا” مثل آسمانی کوچک و پرستاره می‌درخشید. اینجا جایم امن بود…

کتاب نجمه پلاره زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سیدافتخارحسین به قلم توانای زهرا آقازاده نژاد در قطع رقطعی و ۲۱۶ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

علاقه مندان جهت تهیه کتاب می توانند از طریق سایت من و کتاب (manvaketab.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت نمایید.

سومین کتاب از لشکر زینبیون منتشر شد + عکس بیشتر بخوانید »

خدا همان خدای زمان جنگ است؛

به گزارش جهان نیوز، محمدباقر قالیباف در آیین اختتامیه دهمین یادمان سراسری یادمان ولایت در جیرفت اظهار داشت: خداوند بزرگ را شاکرم که توفیق یافتم در شهرستان شهیدپرور جیرفت حضور پیدا کنم و به سهمم از این مردم ولایت مدار تشکر می‌کنم.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تشکر از دست‌اندرکاران یادمان ولایت افزود: من به این شهرستان علاقه‌مند بودم و اوایل دهه هفتاد به اینجا آمدم، این منطقه مردمی حونگرم دارد ولی هنوز با وجود ظرفیت‌های بالا دچار محرومیت است.

وی عنوان کرد: نعمت ولایت از نعمت‌هایی است که خداوند با دادن این نعمت بر بندگان نیز منت گذاشته است و این از ارزش‌های نعمت‌های ولایت فقیه است.

قالیباف ادامه داد: اهمیت رهبری جایی معلوم می‌شود که امام خمینی (ره) که ایمان به وعده‌های الهی داشت و می‌گفت آنچه خدا وعده داده است، قطعی است لذا زمانی که قیام خود در پانزده خرداد را شروع کرد بعضی گفتند مگر می‌شود با این رژیم جنگید، با کدام نیرو و سرباز ولی امام چون به سنت‌های الهی ایمان داشت جز در راه خدا گامی برنداشت و دیدید با چه قدرتی آن رژیم را نابود و حکومت الهی را مستقر کرد.

شهردار اسبق تهران تصریح کرد: تاریخ ایران اسلامی را وقتی نگاه می‌کنید هر موقع جنگی شده گوشه‌ای از مملکت جدا شده است ولی در زمان جنگ تحمیلی این سرزمین حفظ شده و اینجا است که به نعمت رهبری پی می‌بریم و این رهبری است که ما را از فتنه‌های گوناگون نجات می‌دهند.
قالیباف گفت: زمانی که امریکا داعش را درست کرد مقام معظم رهبری برای عزت مسلمین ایستادند و عده‌ای شعار نه غزه نه لبنان جان فدای ایران دادند، وقتی تاریخ را نگاه می‌کنید هیچ جا جان خود را فدای ایران نکردند.

وی عنوان کرد: نعمت ولایت نعمتی است که اگر شبانه‌روز شکر این نعمت را بکنیم باز کم است و باید همیشه قدر این نعمت را بدانیم و هرگز از این عمود خیمه فاصله نگیریم و همیشه گوش به فرمان باشیم.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار کرد: جمهوری اسلامی به چهار عنصر نیازدارد که یکی از آنها نعمت ولایت است و دومین عنصر ولایت مردم هستند که اگر مردم نباشند ولابت نیز نمی‌تواند خواسته‌های خود را محقق کند و در صدر اسلام وقتی مردم از ولایت جدا شدند، آن اتفاقات افتاد.

قالیباف ادامه داد: سوم باید به سنت‌های الهی امیدوار و به آن پایبند باشیم و پیروزی بر داعش را دیدید و عبور از فتنه‌ها نیز سنت الهی است.

وی گفت: امروز اقتدار جمهوری اسلامی را همگی شاهد هستیم ما در زمان جنگ حتی یک فشنگ نداشتیم و به تعداد انگشتان دست ما آرپی‌چی می‌توانستیم به دست بیاوریم و این سنت‌های الهی است و بدانید خدا هست.

قالیباف با بیان اینکه اگر ما در اقتصاد درست حرکت کنیم خدا همان خدای زمان جنگ است و سنت الهی این است که ما باید پای محرومان بایستیم و در کنار مظلوم باشیم، عنوان کرد: اگر به جای اینکه در اقتصاد از خارج کمک بگیرید از مردم کمک بگیرید اقتصاد چنین مشکلاتی نداشت.

وی تصریح کرد: بنده با صراحت می‌گویم این کشور با یک برنامه پنج ساله در اقتصاد به ثبات می‌رسد و می‌توانیم در پنج ساله دوم نیز اقتصاد را کامل به اثبات برسانیم.

قالیباف با تأکید بر اینکه این ظرفیت در کشور وجود دارد که با برنامه پنج ساله به ثبات اقتصادی برسد، اظهار کرد: مجلس ما به دلایلی امروز در رأس امور نیست و اگر می‌خواهیم جلوی فسادها را بگیریم باید افرادی را به مجلس بفرستید که ایمان به مردم داشته باشند و خود را وکیل ملت بدانند و از ملت ایران در حوزه ملی و بین‌المللی نمایندگی کنند.

وی با بیان اینکه نماینده باید نماینده همه مردم ایران باشد، چه کسانی به او رأی دادند و چه رأی ندادند و باید نماینده به سنت خدا ایمان داشته باشد، افزود: نماینده وقتی گفت مرگ بر آمریکا یعنی خوب کار کردن، یعنی در کشور فقیر نباشد و اینها خواسته ولایت است و اینها خواست ملت است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: باید مجلسی شکل بگیرد که هم کمک دولت کند و اگر دولت کار نکرد آن را به کار درست هدایت کند و امیدواریم روزی قوه مجریه و مقننه جهادی عمل کنند و به سنت‌های خدا باور داشته باشند.

قالیباف با بیان اینکه کشور با شعار اداره نمی‌شود و باید مجلس آینده وکیل ملت باشد، عنوان داشت: پیش‌آهنگ‌های جامعه باید جوانان باشند، دوران جنگ و دفاع مقدس چه کسی جنگ را اداره کرد همین جوانان پیش‌قراول شدند و جنگ را اداره کردند.

وی با بیان اینکه اگر می‌خواهید در مدیریت کشور تحول ایجاد شود به جوانان میدان بدهید، بیان داشت: این به این معنا نیست که پیشکسوتان کنار بروند و جوانان بدانند که بدون با تجربه‌ها کارشان پیش نمی‌رود اما پیشگامان همه عرصه‌ها باید جوانان باشند.

قالیباف خاطرنشان کرد: همه باید دست به دست هم بدهیم که ایران را سربلند کنیم و انصافا کارهایی شده است و هنوز از ظرفیت‌هایی استفاده نشده است و باید با کمک هم در گام دوم انقلاب سربلند باشیم.

خدا همان خدای زمان جنگ است؛ بیشتر بخوانید »

از برف تا برف

کتاب «از برف تا برف» ویراست جدیدی از کتاب «از همه عذر می‌خوام» درباره شهید مهدی زین الدین، فرمانده لشگر ۱۷ علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. این کتاب را علی اکبری مزدآبادی با کمک تحقیقات مهدی شهبازی به رشته تحریر درآورده است.

فردا ۲۷ آبان ماه،‌ سی و پنجمین سالگرد شهادت این سردار سپاه اسلام و برادرش مجید زین الدین است. به این بهانه، این کتاب را برای معرفی برگزیدیم.

کتاب «از برف تا برف» نهمین کتاب از مجموعه یاران ناب است که هر قسمتش به زندگی یکی از سرداران و شخصیت های نام آور انقلاب اسلامی و دفاع مقدس اختصاص دارد.

مؤلف این کتاب در یادداشتش نوشته: در سال ۱۳۹۱ شمسی، «انتشارات یا زهرا (سلام الله علیها)، خاطرات شهید مهدی شیخ زین الدین» را در قالب کتابی تحت عنوان «از همه عذر میخوام منتشر نمود. آن چه پیش رو دارید، ویراست دوم آن کتاب است.

این کتاب جستاری است در سیره ی عملی «مهدی شیخ زین الدین» معروف به «مهدی زین الدین»، جوانی از خانواده ای لبنانی تبار، که فرماندهی یکی از لشکرهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را عهده دار بود. نام «لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (صلوات الله علیه)» (یگان اختصاصی رزمندگان قم) با نام زین الدین گره خورده و بدون اغراق مهدی زین الدین شناسنامه ی این لشکر است. او در بیست و چهار اسفند ۱۳۳۸ متولد شد و به هنگام عروج (۲۷ آبان ۱۳۶۳) بیش از بیست و پنج سال بهار از عمرش نمی گذشت. نثار روح بلند پروازش صلوات.

چندی پس از انتشار کتاب «از همه عذر می خواهم که گلچینی بود از خاطرات شهید زین الدین به انضمام تصاویری از آن عزیز، این جمع بندی حاصل شد که ساختار محتوایی آن از قوت کافی برخوردار نیست. برآن شدیم متنی جدید جایگزین فحوای قبلی شود که البته اجرای این مهم، چند سال به تأخیر افتاد. کار مصاحبه با شانزده نفر از همرزمان جناب زین الدین از ردهی جانشین تا فرمانده تیپ و گردان و مسئول واحد در شهرهای مختلف آغاز شد. مصاحبه هایی که بعضا برای اولین بار پس از شهادت حضرت شان صورت میگرفت و الحق و الانصاف نتایج کار بسیار هم شیرین و خواندنی از آب درآمد؛ مانند گفتگو با آقای مهدی صفائیان.

پس از اتمام پیاده سازی مصاحبه هاو ویرایش اولیه متون، مصحف فعلی تألیف شد و به نام «از برف تا برف» به رشته ی تحریر درآمد. تنها حدود ده درصد از متن کتاب از همه عذر میخوام، در این کتاب مورد استفاده قرار گرفته است. علاوه بر متون جدید، تصاویر دیده نشده و نابی هم جایگزین موارد قبلی گردیده است و بخش اعظم تصاویر جدید هستند.

این کتاب به صورت یک صفحه متن و یک صفحه عکس تنظیم شده و به صورت تمام رنگ،ی، با ۱۸۴ صفحه، فقط ۱۴۰۰۰ تومان قیمت دارد.

در خاطره ای از این کتاب به روایت علی صلاحی می خوانیم:

زین الدین را زدند

۲۷ آبان ۱۳۶۳ من و علی اصغر محراب – شاید هم مجید ایافت – به همراه محمود کاوه برای شرکت در جلسه ای پیرامون هماهنگی های آخر عملیات به باختران رفتیم. موقع اذان ظهر رسیدیم. بعد از نماز، جلسه آغاز شد. مصطفی ایزدی فرمانده قرارگاه نجف، مهدی زین الدین و برادرش مجید و تعدادی از مسئولین قرارگاه در جلسه حاضر بودند. در آن جلسه، کاوه و زین الدین گزارش شناسایی دادند. این جلسه حوالی عصر به پایان رسید.

از جلسه که بیرون آمدیم، پای ماشین ها، کاوه به زین الدین گفت: «برنامه ی شما چیست؟» زین الدین گفت: «ما از جادهی بانه به سردشت می رویم.» کاوه گفت: «الان وقت خوبی نیست. ما می خواهیم برویم سپاه کامیاران، شب آن جا بخوابیم، شما هم با ما بیایید. صبح با هم از کامیاران می رویم.» زین الدین نپذیرفت و گفت: «نه، تا غروب نشده می رویم، هرجا هم به شب
خوردیم، در یک پایگاه می مانیم، صبح می رویم.» او همراه برادرش مجید، با استیشن فرماندهی راه افتاد، ما هم به سپاه کامیاران رفتیم.

شب حدود ساعت یازده، از قرارگاه تلگرافی آمد مبنی بر این که در جاده بانه – سردشت، دستگاه استیشن فرماندهی کمین خورده است. به محض این که کاوه نامه را دید، گفت: «بچه ها! زین الدین را زدند!»

از برف تا برف بیشتر بخوانید »

چند دقیقه با کتاب «راهی برای رفتن»

کتاب «راهی برای رفتن» را مریم عرفانیان بر اساس خاطرات بتول خورشاهی نوشته است. راوی این کتاب، پرستار و خواهر شهیدی است که در حادثه کشتار حجاج در مراسم برائت از مشرکین در سال ۱۳۶۶ هم حضور داشته است.

عرفانیان که از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ به عنوان نیروی قرارداری بنیاد شهید، مشغول جمع آوری اسناد، وصیت نامه ها و آثار به جا مانده از شهدا  وجانبازان بوده، با بتول خورشاهی آشنا می شود و ۲۰ ساعت از خاطرات او را به صورت تصویری ضبط می کند. پیاده سازی این خاطرات مدت زیادی وقت می برد و بالاخره تکمیل این خاطرات تا سال ۹۴ به طول می انجامد.

این کتاب در ۴۱ فصل به همراه تصاویر متعددی از راوی و افراد مرتبط با او در انتها، کتابی ۳۸۰ صفحه ای را پدید آورده است.

راوی کتاب که متولد ۱۳۳۰ است، در زمان آغاز جنگ، ۲۹ ساله بوده و خاطرات خوبی از آن روزها به یاد دارد.  او در این سالها به رغم ضعف بینایی در رشته های مختلف ورزشی از جمله بدنسازی، کوهنوردی، تیراندازی، دارت و … فعال شده و مقام هایی را هم کسب کرده است.

کتاب «راهی برای رفتن» را انتشارات سوره مهر در شمارگان ۱۲۵۰ نسخه روانه بازار کتاب کرده است.

آنچه در ادامه می خوانید، بخشی از خاطرات راوی از عملیات خیبر است:

با شروع عملیات (خیبر- اسفند ۱۳۶۲) همه گروه ها برای خدمت در بیمارستان حاضر شدند.

با دیدن آن همه مجروح، گاهی وحشت زده می شدم. نمی دانستم باید اول به کدام یک رسیدگی می کردم. آنجا جایی بود که آه و ناله و داد و فریاد و درد نبود. آنجا جایی که دارو می خواهم و به من هم برسید نبود. آنجا جایی بود که همه بانگ «یا حسین (ع)»، «یا زهرا(س)»، و «یا خدا» می گفتند. فقط و فقط ذکر الله بود. یکی پایش قطع شده بود و دیگری دستش. یکی ترکش به سینه اش اصابت کرده بود و دیگری به سرش. وقتی بالای سر مجروحی میرسیدم، رزمنده ای دیگر را نشان می داد تا مداوا کنم و زمانی که بالای سر رزمنده می رفتم، او هم مجروح دیگری را نشان می داد. هیچ کس به فکر خودش نبود.

چند معرفی کتاب دیگر را هم بخوانیم:

چند دقیقه با کتاب «محبوب حبیب»؛ / ۶۶

کت و شلوار «محمود» به چه کسی رسید؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «ناگفته ها»؛ / ۶۳

تشییع «امام» حتی به قیمت اخراج از سپاه؟!

چند دقیقه با کتاب «باخ»؛ / ۶۲

چرا می‌خواستند «حاج ابراهیم» را از سپاه اخراج کنند؟ + عکس

وقتی کنار مجروحان می ایستادم و پروانه وار به مداوایشان می پرداختم، کاملا احساس می کردم که آنان این رنج و سختی را در راه معشوق تحمل می کنند. آن عشقی که انسان به معبود پیدا می کند باعث شده بود ذکر آنان فقط «یا خدا، یا حسین (ع)، یا زهرا(س)» باشد. عاشق زمانی که معشوقش را می یابد، هیچ چیز دیگری را نمی بیند. آنان آماده پرواز به سوی یار بودند. اما به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را.

از این رو، لحظاتی را کنار مجروحان می ایستادم و نام و نشان آنها را می پرسیدم؛ چون همان طور که دلم در حسرت پیامی از مرتضی مانده بود، می دانستم آنها نیز چشم انتظارهایی دارند که دلشان برای پیامی در آخرین لحظات زندگی شان می تپد و آن پیام شاید نور امیدی برای ادامه زندگی خانواده هایشان باشد. پس بالای سر تک تک مجروحان می رفتم و می گفتم: «اهل خراسانم، اگه شما هم ولایتی هستین و پیامی برای خونواده تون دارین، بگین. اگه هم اهل شهر دیگه ای هستین، بازم پیام و آدرستون رو به من بگین تا اگه لیاقت شهادت پیدا نکردم به خونواده تون برسونم.»

یک بار بالای سر رزمنده ای که یک پایش قطع شده بود رفتم و فهمیدم فامیلی اش «آیین» و اهل نیشابور است. گفتم: «برادر، آدرست رو بده که اگه من زودتر نیشابور برگشتم، خبر سلامتی شما رو برسونم. اگه هم شما زودتر برگشتین، خبر سلامتی خورشاهی رو به خونوادهم بدین.»

او نشانی مغازه ای را در یکی از خیابانهای نیشابور به من داد و من یادداشت کردم. پس از جراحی، آقای آیین را به بیمارستان شریعتی تهران اعزام کردیم. خیلی از مجروحان بعد از گفتن آخرین حرف هایشان به شهادت می رسیدند.

کربلای خیبر با آوردن پسربچه ده ساله ای کامل شد؛ پسر بچه ای که علی اکبر آن عملیات بود. دو پایش از بالای زانو قطع شده بود و ذکر «یا زهرا(س)» بر لب داشت. غرق خون بود؛ ولی هنوز نفس می کشید و چشمانش باز بود.

خودم را به سرعت بالای سرش رساندم. او را از روی برانکارد بلند کردم و در آغوش گرفتم. کمی دقیق تر شدم. پسربچه ناله نمی کرد. فقط مدام می گفت: «خدا، خدا، خدا و…» یک نفر گفت: «روی مین رفته…» دیگری ادامه داد: «چقدر کم سن و ساله!»

پسرک را آرام روی تخت خواباندم. صورت خاک آلود و خون آلودش را با دو دست پاک کردم. یکباره چهره مرتضی به جای صورت پسربچه در ذهنم تداعی شد، پیشانی اش را بوسیدم و گفتم:
«عزیزم، من مادرت هستم، هر چی میخوای بگو. چه کاری از دستم برمیاد؟»

پیشانی اش را که بوسیدم، او فکر کرد من مادرش هستم. با صدایی نحیف و لرزان، که سخت از حنجره اش خارج می شد، گفت: «مامان، به آقام امام خمینی بگو خوشحالم.» نفسش کند شده بود که دوباره بریده بریده گفت: «ما… مامان! به… آقام.. امام خمینی… بگو.. نترسیدم ها… الانم خیلی خوشحالم… خوشحال…» و دیگر نتوانست ادامه دهد. و دوباره پیشانی اش را بوسیدم و گفتم: «باشه پسر گلم، پیغامت رو میرسونم.» آن وقت با چشمانی خیس از اشک ادامه دادم: «عزیز دلم، جمله ای رو که من میگم تکرار کن.» سر بر گوشش نهادم و آرام گفتم: «اشهد ان لا اله الا الله … اشهد ان محمد رسول الله…» و لبهای خشکیده پسرک بی صدا تکرار کرد. ذکرم را ادامه دادم؛ ولی پسر دیگر حرف هایم را نمی شنید و لبهایش جملاتم را تکرار نکرد. او یکباره نفس آرامی کشید و چشمانش به سقف کبودرنگ خیره ماند. با دیدن آن صحنه پشتم لرزید و اشک در چشمانم نشست. دلم از بی گناهی چنین افرادی گرفت.

آهی عمیق کشیدم و از کنار پیکر شهید ده ساله برخاستم…

چند دقیقه با کتاب «راهی برای رفتن» بیشتر بخوانید »

کتب دفاع مقدس

کتب دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

شاکله حسن طهرانی مقدم اراده بود

به گزارش جهان نيوز، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم گرامیداشت شهدای هوافضای سپاه که به مناسبت هشتمین سالگرد شهادت سردار شهید حسن طهرانی‌مقدم صبح امروز (پنجشنبه) در مجتمع فرهنگی امام رضا(ع) هوافضای سپاه برگزار شد، با تبریک به مناسبت میلاد پیامبر اسلام(ص) و میلاد امام جعفر صادق(ع) گفت: این لحظات، لحظاتی آسمانی است و این جلسه سرشار از روحانیت و اتصال با عالم معنا و بهشت الهی دارد. ما در اینجا جمع شده ایم تا از ستاره‌های پرفروغ و بی غروب عالم اسلام و ایران تجلیل کنیم.

شاکله حسن طهرانی مقدم اراده بود/ اهل فن می داند بالستیک را نقطه زن کردن، چقدر سخت است/ ناوهای دشمن در هیچ نقطه‌ای امنیت ندارند

وی افزود: شهیدانی که بنای هویت نوین ایران اسلامی و سربلندی و آزادی مسلمانان مدیون آنهاست. هر جامعه منبع و منشائی برای تعیین هویت خود دارد که با آن خود را معرفی می‌کند که باید گفت شهیدان ما این خصوصیت را دارند که سرچشمه بی پایان عظمت، اعتبار، شکوه، پیشرفت و عزت ما در جهان هستند.

فرمانده کل سپاه تصریح کرد: شهیدان هم راه هستند و هم راهگشا، چراغ های صراط مستقیم ما هستند. آنها ستاره‌هایی هستند که به وسیله آنها می‌توان راه را نشان داد. شهیدان جاودانه و زنده هستند و این یک حقیقت الهی است. خداوند و قرآن به حق سخن می‌گوید و وقتی می فرماید که شهدا را مرده مپندارید به این معنی است که شهادت به معنای بهترین سبک زندگی است.

سردار سلامی ادامه داد: ارمغان شهدا برای جامعه حیات جاودانه است و آنها برای ما جاودانگی ساخته اند. شهدا زنده بوده و به ما زندگی بخشیده اند. آنها حجت های خدا بر روی زمین هستند. پیکرهای زیر خاک، سروهای بلند این سرزمین و تصویرگر شکوه این ملت هستند.

وی اظهار داشت: ما بدون شهدا پایدار، زنده و ثابت قدم نبودیم. شهدا به ما یاد دادند که برای عزت مسلمانان نباید میدان جهاد را ترک کرد. امام علی فرمودند که جهاد لباس عزت مومنان است و هرکس این لباس از تن بیرون کند عزت از او گرفته می‌شود. لذا شهدا لباس عزت پوشیدند و به ما نیز پوشاندند.

فرمانده سپاه خاطرنشان کرد: دلیل عزت شهدا این است که هرگاه مراسمی برای گرامیداشت آنان گرفته می شود مردم با شکوه و شور شرکت می کنند و یادشان را گرامی می دارند. شهدا تاریخ ساز و عزت ساز برای جامعه هستند.

سرلشکر سلامی اضافه کرد: کافی است قومی در مقطعی سستی کند و به میدان نرود و بترسد، سپس می شکند و دفن می شود. شهدا افق ایمانی گسترده‌ای داشتند و با شناختن حقیقت و موقعیت، معامله ای با خداوند انجام دادند. آنها درست برگزیدند که مطاع دنیا را نمی توان با جاودانگی بهشت عوض  کرد. آنها نور بودند و روشنایی بخشیدند.

وی گفت: اولین قطره خونی که از شهید می ریزد تمامی گناهانش بخشیده می شود. این تعالی جایگاه، نزد خدا موقعیت بالاتری ندارد. بالای هر نیکی و خوبی، نیکی بالاتری است تا زمانی که مردی در راه خداوند شهید می شود و فوق آن هیچ نیکی وجود ندارد.

فرمانده کل سپاه نظام افزود: ما در اینجا آمده ایم از شهدای نیروی هوافضا سپاه تقدیر کنیم.

مردانی که پر کشیدند و امروز ناظر ما هستند. در میان این شهدای بزرگ، سردار شهید حسن طهرانی مقدم است که یک شخصیت استثنایی و مثال زدنی بود. شخصیتی مجاهد فی سبیل‌الله با اراده و همتی بلند بود.

سردار سلامی اظهار داشت: هر جامعه با همت مردانش وسعت می یابد و نه جغرافیای آن. بلندای همت ورفعت اراده جامعه است که ملت و کشوری را بزرگ می کند. برادر شهید ما طهرانی مقدم از این قِسم افراد بود و خستگی را خسته می کرد.

وی تصریح کرد: در افق آرزوهای او هدف‌های بلندی وجود داشت و برای تحقق هدفش عمل می کرد. هیچ چیزی در میدان ذهن وی ناممکن نبود و مرد غلبه بر شکست ها بود. طهرانی مقدم بر فراز شکست ها حرکت می کرد. وقتی وی کار را شروع کرد، ما آغاز کار بودیم و به تکنولوژی امروز نرسیده بودیم که سنگر مجاهدت علمی را در خط مقدم نگاه داریم.

فرمانده سپاه ادامه داد: وی مومنانه در مسیری گام برداشت که سنگ بنای دریای بیکران رشد دانش امروزی است. هنر وی القای ترس در دل دشمن بود. زمانی که شهید طهرانی مقدم کار می کرد، آنچه امروز می‌بینید رویا و دست نیافتنی بود ولی در ذهن وی همه چیز ساده بود، چراکه وی سختی‌ها را ساده می دید.

سرلشکر سلامی گفت: شاکله طهرانی مقدم اراده بود و خدا را بزرگ می دید و از همین رو گام ها را بزرگ برمی داشت. او اولین کسی بود که فهمید می‌توان شناور متحرک دشمن را با موشک بالستیک هدف قرار داد. آنقدر در این راه مجاهدت کرد تا موفق شد در زمان حیات ظاهریش به این نتیجه برسد. با به تکامل رسیدن این تکنولوژی دیگر ناوهای هواپیمابر دشمن در هیچ نقطه ای امن نیستند و این یک واقعیت شیرین برای جهان اسلام و دردناک برای دشمنان ما است.

وی بیان کرد: طهرانی مقدم همیشه پرتحرک و امیدوار بود. وی قدرت بسیج کنندگی بالایی داشت و مهربان و متواضع بود. طهرانی مقدم هم زیبا بود و هم زیبا می پوشید. همه چیز وی در اوج بود و همه مردانی که با وی کار می کردند نیز همین‌گونه بودند.

فرمانده سپاه تاکید کرد: ادامه قافله وی همین جا است و هستند کسانی که راه وی را ادامه دهند. در هدف وی حذف رژیم صهیونیستی وجود داشت که دست یافتنی است و به زودی محقق می شود.

سردار سلامی افزود: بسیاری از آرزوهای وی تحقق یافته و فرزندان وی در تمامی نیروها به خصوص هوافضا به هدف های وی رسیده اند. ما هر روز یک پیشرفت و شگفتی از جنس طهرانی مقدم داریم که نشانه نصراللهی است.

وی خاطرنشان کرد: وقتی دشمن ما را تحریم کرد پیشرفت فنی ما شتاب گرفت. موشک های ما نقطه زن شده‌اند و اهل فن می داند بالستیک را نقطه زن کردن، چقدر سخت است و این اتفاق با نصرت الهی به دست آمد و در سایه تلاش احمد کاظمی و حسن طهرانی مقدم به دست آمد.

فرمانده سپاه ادامه داد: هوافضای سپاه به قدرتی رسیده که دشمن اگر خطایی کند، قدرت جوانان برومند ما آن را به سرعت و در هر نقطه‌ای اصلاح‌ خواهد کرد.

سردار سلامی اظهار داشت: به برکت سروهای نهفته در خاک، سربلند هستیم و در ارتفاع بلندی از عالم محکم ایستاده‌ایم. مردم ما بصیر، محکم و موفقیت شناس از نظام و رهبر جانباز و فداکار نظام که تربیت افرادی چون کاظمی و طهرانی مقدم حاصل اندیشه‌های وی بوده و همچنین آرایش جدید قدرت در جهان اسلام مرهون اهداف وی بوده است، حکایت می کنند.

وی گفت: مردم قاعده نظام بوده و رهبری قائمه آن است. بزرگترین موهبت نظام وجود رهبری عزیز است که جلوه صراط مستقیم و راه ما بوده و مردم می دانند که راه سعادت ما در تبعیت از رهبری است.

شاکله حسن طهرانی مقدم اراده بود بیشتر بخوانید »