نتایج جست‌وجو برای: عملیات

جدال با برف و یخ در یک عملیات


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، با تصرف ارتفاع «گرده رَش» و عبور از رودخانه عریض قلعه چولان در عملیات «نصر ۸»، امکان گسترش وضعیت خودی در منطقه غرب این رودخانه و برداشتن گام‌های اساسی به‌طرف سلیمانیه فراهم شد. به همین منظور، می‌بایست ارتفاعات قمیش، دولبشک و الاغلو تصرف می‌شد.

با فرارسیدن فصل زمستان، ارتفاعات منطقه را برف می‌پوشاند و اجرای هر عملیاتی دشوار به نظر می‌رسید، درحالی‌که وضعیت موجود جنگ اقتضا می‌کرد عملیات موردنظر هرچه سریع‌تر آغاز شود، زیرا نیرو‌های معارض عراقی که متحد ایران بودند، در معرض خطر هجوم ارتش عراق قرار داشتند و چنانچه مناطق وسیع تحت نفوذ آنان به اشغال دشمن درمی‌آمد، بسیاری از راهکار‌های خودی بسته می‌شد. با توجه به این ضرورت، سپاه پاسداران عملیات «بیت‌المقدس ۲» را در تاریخ ۱۳۶۶/۱۰/۲۵ در جبهه شمال غرب، طراحی و اجرا کرد.

در این عملیات نیرو‌های خودی باوجود سرمای شدید و دشواری مسیر‌های طولانی تعیین‌شده، موفق شدند حدود ۷۰ درصد از اهداف ارضی منطقه، همچون ارتفاعات ویولان، قمیش و گلاله را به تصرف خود درآورند.

مرحوم سردار محمدعلی حق‌بین؛ معاون گردان کمیل لشکر قدس گیلان در دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب خاطرات خود با نام «گیل مانا»، به بیان شرایط سخت و دشوار جغرافیایی و آب و هوایی منطقه عملیاتی «بیت‌المقدس ۲» پرداخته که به مناسبت سالروز این عملیات منتشر می‌شود:

 بعد از تصرف شهر ماووت عراق (در عملیات نصر ۸)، به مرخصی طولانی‌مدت رفتیم. بعد از مرخصی به سنندج برگشتیم و گردان را سازمان‌دهی کردیم. بعد از آزادسازی ماووت، سردار علی عبداللهی به‌عنوان فرمانده لشکر ۱۶ پیاده قدس معرفی شد. او یکی از قوی‌ترین فرماندهان زمان جنگ و لشکر قدس بود.

سخت‌ترین خاطرات من مربوط به تنگه باسوا، حدفاصل بین ارتفاعات وحشی و خشن گرده رش و قامیش هست. زمستان سال ۱۳۶۶ بود. بنا بود عملیاتی در تنگه باسوا اجرا شود. مقر یا حسین تا تنگه باسوا بیست کیلومتر فاصله داشت. برف سنگینی بر زمین نشسته بود و همه نیرو‌ها برای استتار، بادگیر سفید پوشیدند.

در عمق۶۰ کیلومتری خاک عراق بودیم. در آن زمان تنگه با سوا برای ما نقش کلیدی و راهبردی داشت و می‌توانست راه عملیات‌های آینده را آسان کند. عملیات در این‌گونه شرایط جوی هرچند نفس‌گیر، اما تلفات انسانی کمی داشت. چون دشمن قادر به استفاده از هواپیما و دیدبان‌های توپخانه نبود.

تمام محیط آنجا برف بود. ارتفاع برف در تنگه به بیشتر از یک متر می‌رسید. بلدوزر‌ها به‌زحمت جاده اصلی را بازکرده بودند. همه جاده‌های فرعی به خاطر پوشش برف زیاد مسدود شده بود. امکانات و نیرو‌های گردان کمیل به‌وسیله چند دستگاه خودرو به تنگه باسوا منتقل شدند. غروب به تنگه باسوا رسیدم. همه امکانات را روی زمین برفی ریختیم. یک متر از زمین خالی از برف نبود و نیرو‌ها مجبور بودند برای احداث چادر‌ها برف‌های سطح زمین را صاف کنند.

به هر سختی بود چادر‌ها را برپا کردیم. چادر‌ها روی شیب تندی قرار داشتند؛ طوری که نمی‌شد داخل چادر بلند شد و نماز خواند؛ الا یک نفر، آن‌هم یک‌گوشه چادر می‌توانست بایستد و نماز بخواند. بر اثر گرمای داخل چادر، برف‌های زیر چادر‌ها آب می‌شد. آب برف با گل مخلوط و باعث می‌شد به‌سختی جا برای گذاشتن مهر پیدا کنیم. یک نفر یک نفر نماز می‌خواندیم. برف زیر چادر که آب می‌شد، گل یخ‌زده و نرمی را به وجود می‌آورد و ما در نشستن و برخاستن در آن فرو می‌رفتیم و چاله زیر پای ما ایجاد می‌شد. سرمای منطقه عجیب بود. نه می‌توانستیم بایستیم و نه می‌توانستیم بنشینیم. در هر دو صورت یخ می‌زدیم.

عراقی‌ها تنگه با سوا را چندین مرتبه بمباران کردند که گلوله‌های توپخانه از بالای سر ما عبور می‌کرد. ارتفاع بسیار بلندی جلوی ما بود که مانع اصابت گلوله‌های توپخانه می‌شد، اما خمپاره‌ها به هدف می‌خوردند، چون خمپاره‌ها منحنی زن هستند. یکی از شب‌ها قرار بود برویم برای شناسایی؛ محمد پشت فرمان بود و ما در هوای تاریک با چراغ خاموش حرکت می‌کردیم. یکی از تکه آهن‌هایی که تعادل لودر را در قسمت عقب حفظ می‌کند، وسط جاده افتاده بود.

دید نداشتیم تا اشیای داخل جاده را ببینیم. یک‌باره جلوی ماشین محکم خورد به آهن و فرمان ماشین برید. من جلو نشسته بودم. سرم محکم خورد به شیشه. نیرو‌هایی که عقب نشسته بودند همه روی‌هم افتادند. هرکدام جراحات جزئی برداشتند. در تاریکی شب با مصیبت و گرفتاری به کمک هم ماشین را به عقب کشاندیم و آهن را به کنار جاده بردیم تا ماشین‌های دیگر دچار مشکل نشوند. یک ماشین دیگر هم داشتیم. چندنفری پیاده و چندنفری با ماشین رفتیم و شناسایی را ادامه دادیم.

هدف از شناسایی تصرف ارتفاعات قامیش (قمیش) بود. در این زمان لشکر، هشت گردان پیاده داشت. مرحله اول عملیات بیت‌المقدس ۲ باهدف تصرف ارتفاع قامیش بر عهده لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) تهران بود. چند شب بعد گردان امام حسین (ع) لشکر گیلان وارد عملیات شد. بیشتر بچه‌های این گردان به خاطر سرمای شدید مریض شدند.

پس‌ازآن گردان کمیل وارد عملیات شد و یال‌های پایین قامیش را تصرف و پدافند کرد. سوز سرما و یخبندان بیداد می‌کرد. در مکانی که مستقر بودیم، جاده ماشین‌رو نداشتیم تا چادر‌های گروهی و دیگر ملزومات را ببریم. غذا را با زحمت با قاطر می‌فرستادند که آنها هم به‌وسیله تانک‌های دشمن هدف قرار می‌گرفتند. چون دشمن در موقعیت برتری قرار داشت.

به خاطر سوز سرما، گروهان‌های در خط را به فاصله دو شب تعویض می‌کردیم. بعضی از روز‌ها تقریباً آفتابی بود، اما از سوز سرما کم نمی‌شد. داخل زمین چاله‌هایی کندیم که دور و برش پر از برف بود. توی چاله‌ها را پلاستیک و ادامه آن را تا بالای سرمان کشیدیم که شاید کمی از سرما در امان باشیم، اما از هر طرف باد سرد می‌وزید و به‌مرور پلاستیک به بدن ما می‌چسبید. سرما غیرقابل‌تحمل بود. از سرما نمی‌توانستیم بخوابیم. این چاله‌ها دو نفره یا سه نفره بودند.

دو نفر استراحت می‌کردند و یک نفر در بیرون‌روی برف‌ها نگهبانی می‌داد. داخل این چاله‌ها فقط فانوس داشتیم و همان تنها وسیله گرمایی ما بود، اما وزش باد شدید فانوس‌ها را خاموش می‌کرد. فانوس را زیر پتو می‌گذاشتیم و کنارش چمباتمه می‌زدیم تاکمی دست‌وپایمان گرم شود. نفت هم کم بود و می‌بایست در استفاده از نفت قناعت می‌کردیم. گاهی وقت‌ها فتیله فانوس هم یاری نمی‌کرد. دود می‌کرد و تمام سروکله و سوراخ بینی ما سیاه می‌شد. از بس هوا سرد بود تا ساعت ۹ صبح، حال غذا خوردن هم نداشتیم؛ هرچند چیز زیادی هم برای خوردن نداشتیم. اندک نان و کنسروی که داشتیم یخ می‌زد.

گروهان‌ها پس از تعویض، از جهنمی برفی به تنگه باسوا که جهنم برفی دیگری بود برگشتند. در تنگه باسوا نه سرویس بهداشتی بود و نه تانکر آب. برای آشامیدن و سرویس بهداشتی برف‌ها را آب می‌کردیم. در آن موقعیت از آقای اصغری خواه (فرمانده گردان کمیل) خواستیم که اصلاً به جلو نیاید و در تنگه بماند. آقای عباس سلیمانی در آن شرایط مدیریت خوبی داشت. پخش غذا، برپانگه داشتن چادرها، سرکشی به نیرو‌ها و جمع‌بندی مشکلات و انتقال آن به آقای اصغری خواه کار‌های مؤثر عباس بود.

عراقی‌ها هم به خاطر سرمای زیاد کمتر از سنگرهایشان بیرون می‌آمدند و گلوله‌های کمی شلیک می‌کردند. فقط یک‌شب پاتک محدودی کردند و چند نفر شهید و مجروح دادیم؛ ازجمله شهید شعبانی، اهل شلمان لنگرود. روز بعد پیکر او را داخل کیسه خواب گذاشتیم، محکم پشت قاطر بستیم و به عقب فرستادیم.

مجروحان را همان شب از مسیر برفی و یخبندان، پیاده حرکت دادیم. آنها قدرت راهپیمایی از جاده‌های صعب‌العبور برفی را نداشتند، اما چاره‌ای جز این نبود. مجروحان نیمه‌جان با آه و ناله مقداری از راه را طی کردند. قاطر‌ها که از راه رسیدند، آنها را پشت قاطر‌ها سوار کردند و به عقب انتقال دادند. منطقه آن‌قدر صعب‌العبور بود که آدم سالم به‌سختی می‌توانست عبور کند.

هر گروهان نهایتاً فقط دو روز می‌توانست دوام بیاورد. در آنجا ازهرجهت سختی‌های زیادی کشیدیم. از وضعیت خوراک و پوشاک گرفته تا گرمایشی و سایر امکانات برای زنده ماندن. پوست زمخت، چهره‌ها سیاه و کثیف از دود فانوس، لب‌ها خشک و ترک‌خورده بود… مثل‌اینکه یک ماه دور از آب زندگی کرده باشیم. نیرو‌ها نتوانستند بیشتر از دوازده روز تاب بیاورند. به هر سختی خطوط پدافندی تثبیت شد و لشکر قدس منطقه را تحویل یگان دیگری داد و به سنندج برگشتیم.

انتهای پیام/ 271

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

جدال با برف و یخ در یک عملیات بیشتر بخوانید »

ضرورت تقویت واحد جنگال با توجه به پیچیدگی عملیات‌های آینده


به گزارش مجاهدت از خبرنگار جامعه دفاع‌پرس، سردار «حسن کرمی» معاون عملیات فراجا در گفت‌وگویی با بیان اینکه به منظور توجیه کارکنان و خانواده‌ها و در مراحل بعد توجیه و روشنگری سازمان‌ها و صنوف به مدت ۶ ماه قرارگاه عملیات روانی تحت نظر سردار جانشین فراجا راه اندازی خواهد شد تا در حوزه فضای مجازی از حالت دفاعی به آفندی تبدیل شویم، اظهار کرد: به منظور توجیه و ارتقاء بینش سیاسی کارکنان و خانواده ها، در تمامی ایام و مناسبت‌های ملّی و مذهبی، با برگزاری مراسم ویژه و دعوت از اساتید و سخنرانان برجسته، پیرامون مسائل روز جامعه تبیین و روشنگری شود. 

وی در ادامه افزود: برنامه نشست عملیات نیرو‌های مسلح که میزبان این دوره فراجا می‌باشد، بهترین فرصت برای معرفی خودمان و ریز ماموریت ها، آماده باش ها، خدمات ۱۱۰، رزمایش‌ها و… می‌باشد.

معاون عملیات فراجا بیان کرد: با توجه به پیچیدگی در عملیات‌های آینده یکی از ضرورت ها، تقویت واحد جنگال می‌باشد، باید تجهیزات تخصصی مورد نیاز ابتدا احصا و متناسب با تهدیدات پیش رو تهیه و خریداری شود.

سردار حسن کرمی با تاکید بر اینکه برنامه تلویزیونی ۱۱۰ باید احیاء شود و در گام اول طراحی، راه اندازی و آموزش مسائل مرتبط با ۱۱۰ توسط کارشناسان در این مرکز در دستور کار باشد، گفت: به منظور اطلاع از نیاز‌های عملیاتی و فراجا و جمع بندی آن در قالب کتابچه برای برنامه پنج ساله هفتم؛ از کارشناسان خبره درون و برون سازمانی استفاده شود تا ایرادات فعلی رفع و پیشنهادات عملی ارائه گردد.

این مقام ارشد انتظامی در پایان با بیان اینکه قرارگاه امام علی (ع) فرصت خوبی برای جمع آوری اطلاعات از سازمان‌ها می‌باشد و باید از این ظرفیت به نحو مطلوب استفاده گردد، خاطرنشان کرد: در حوزه تحول و نوسازی مرکز کنترل و فرماندهی از معاونت عملیات تا سطح شهرستان‌ها باید برآوردی دقیق نظیر (تحول در رخداد و ۱۱۰، تجهیزات عملیاتی و اداری مورد نیاز معاونین) داشته باشیم.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ضرورت تقویت واحد جنگال با توجه به پیچیدگی عملیات‌های آینده بیشتر بخوانید »

دستور خاص یک فرمانده در عملیات «کربلای۵»


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «نامعلی محمدزاده» در سال ۱۳۳۹ در اردبیل به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه خود را در تهران به پایان رساند و تحصیلات نظامی را در دانشگاه امام حسین (ع) سپری کرد. کبری، اکبر، صغری وعلی‌اصغر هم ثمره ازدواج بنامعلی هست. وی پس از ورود به سپاه، در سمت فرمانده گردان در دفاع مقدس شرکت کرد و روز ۲۶ دی ماه سال ۱۳۶۵ در حالی که فرماندهی گردان مقداد و معاونت «تیپ ذوالفقار لشکر ۳۱ عاشورا» را برعهده داشت در منطقه شلمچه و «عملیات کربلای۵» بر اثر اصابت ترکش دشمن به شهادت رسید.

این همرزم و دوستش سردار شهید داور یسری، فرمانده سپاه اردبیل را می‌توان از فرماندهان و سرداران عاشورایی استان اردبیل برشمرد که با رشادت‌ها و فداکاری‌هایی که از خود بر جا گذاشتند، هیچ وقت از ذهن مردم ایران فراموش نخواهند شد.

محمدزاده در عملیات والفجر مقدماتی، از ناحیه سینه مجروح و به تهران منتقل شد. پس از بهبودی، در عملیات‌های خیبر و بدر شرکت کرد. سال ۶۵ بود که به عنوان مربی در دانشکده علوم و فنون نظامی دانشگاه امام حسین (ع) به آموزش تاکتیک پرداخت، اما شهادت همرزمانش چنان در روحیه او تاثیر گذاشت که خدمت در پادگان‌ها را رها کرده، به جبهه شتافت.

در قرارگاه کربلا مامور اطلاعات و عملیات شد. در همان دوران از لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) ماموریت یافت فرماندهی گردان مقداد از لشکر ۳۱ عاشور را بپذیرد. سردار امین شریعتی در دیدار با خانواده شهید گفته بود: «قبل از ورود محمدزاده به لشکر ما، روی گردان مقداد حسابی باز نکرده بودیم ولی پس ازآنکه مسئولیت آن را قبول کرد سخت‌ترین مأموریت‌ها را به وی می‌سپردیم.»

سردار ایران‌زاده از فرماندهان ۳۱ عاشورا نیز می‌گوید: بعد از تحویل این خط به گردان مقداد، او شبانه‌روز فعالیت می‌کرد و استراحت نداشت. روزانه دو ساعت او را به عقب منتقل می‌کردیم که استراحت کند. روز آخر بعد از استراحت دو ساعته با یک حالت عجیبی بیدار شد. نسبت به روز‌های دیگر دیرتر بلند شده بود. وقتی که می‌خواست به خط برود تعدادی از دوستان گفتند مثل این که این رفتن، آخرین رفتن بنامعلی هست، زیرا حالت عجیبی دارد. همان شب بود که در بی‌سیم شنیدیم که محمدزاده شهید شده هست و بالاخره بنامعلی محمدزاده در ساعات اولین بامداد روز ۲۶ دی ۱۳۶۵ بر اثر بمباران شیمیایی دشمن و اصابت ترکش، در پشت پنج ضلعی (شلمچه) – عملیات کربلای ۵- به شهادت رسید.

شیمیایی شدن فرمانده

نقل هست که گردان مقداد در همان عقب مورد بمباران شیمیایی قرار می‌گیرد و این امر باعث می‌شود که روحیه گردان تضعیف شود و رشته کار از دست برود، اما بنامعلی با این که خودش شیمیایی شده بود با تدبیر و مدیریتی که داشت بلافاصله سخنرانی کرده و واقعه صحرای کربلا و ظهر عاشورا را برای بچه‌های گردان مجسم می‌کند به طوری این سخنان در روحیه پرسنل تاثیر می‌گذارد و روحیه می‌گیرند که حتی پرسنلی که شیمیایی شده بودند حاضر نمی‌شوند به عقب تخلیه شوند.

تواضع، خلوص و ایثار بنامعلی از بارزترین ویژگی‌های وی بود. مثلا در یکی از عملیات‌ها هنگامی که نگهبانی یکی از پل‌ها به عهده گردان مقداد سپرده شده بود شخصا مراقبت از آن پل را به عهده گرفت.

خصوصیات شهید

او نمونه اشداء علی‌الکفار و رحماء بینهم بود. از چاپلوسی و دورویی بیزار و نسبت به غیبت و تهمت بسیار حساس بود. بسیار کم سخن می‌گفت و هرگاه نیز کلامی می‌گفت بسیار سنجیده و متین بود. عشق و ارادت خاصی به خانواده‌های شهدا داشت. به نماز اول وقت و جماعت اهمیت می‌داد. شاهد این سخن مسجد صاحب‌الزمان (عج)، مسجد یاخچی‌آباد، مسجد الرسول (ص) بازار دوم نازی‌آباد و مسجد جامع خانی آبادنو هست. دائم الوضو بود و در اغلب روز‌های رجب و شعبان حداقل یک روز در هفته را روزه می‌گرفت. بسیار صبور و بردبار بود و در برابر مشکلات همه را به صبر دعوت می‌کرد، به خصوص صبر در شهادتش.

حسینعلی بایری همرزم شهید در خاطراتی روایت می‌کند: در عملیات کربلای ۵ در یک نقطه در کانال بودیم. شب را آنجا ماندیم و صبح هواپیما‌های عراقی آمدند و آنجا را بمباران شیمیایی کردند. بچه‌ها ماسک‌ها را به صورت‌هایشان زدند ولی بعضی‌ها ماسک و فیلتر ماسک نداشتند. بنامعلی انتهای کانال نشسته بود و وقتی شنید بعضی‌ها ماسک و فیلتر ندارند ماسک خودش را درآورد و گذاشت کنار کانال. بعدازظهر آن روز وقتی او را دیدم خون چشمهایش را گرفته بود. گفتم وضعیت خیلی خراب هست برو اورژانس. گفت: مگر چه شده هست؟ از وضع خودت خبر نداری، چشم‌های هردوی‌مان سرخ سرخ شده بود ولی چشم‌های محمدزاده در بد وضعیتی بودند. گفتم: وضع تو خراب هست بهتر هست بروی اورژانس. هر دو به هم گفتیم و آخر سر هم هیچ کداممان نرفتیم.

دستور می‌دهم کسی ماسکش را درنیاورد

در ادامه عملیات کربلای ۵ در حال رفتن به طرف کانال ماهی، محمدزاده در جلوی ستون حرکت می‌کرد. عراقی‌ها شیمیایی زدند و همه، زود ماسک‌ها را زدیم. به یکباره شنیدیم یکی از پشت سر داد می‌زند. برگشتم پشت سر را نگاه کردم یک بسیجی بود. از سر و صدایش محمدزاده هم برگشت عقب را نگاه کرد و از مسئول دسته پرسید چه شده هست، آن بسیجی کمی عقب مانده بود و می‌گفت: «ماسکش را گم کرده هست، محمدزاده دوید طرف بسیجی و ماسکش را درآورد و به آن بسیجی داد و گفت: سریع بزن.» محمدزاده یک چفیه انداخته بود دور گردنش. آن را با قمقمه‌اش خیس کرد و جلوی دهانش گرفت. بچه‌ها رفتند طرفش و خواستند ماسک خودشان را به او بدهند قبول نکرد و گفت: دستور می‌دهم کسی ماسکش را درنیاورد.

کنار بچه‌های گردان در موقعیت کانال ماهی مستقر شده بودیم. نزدیک اذان صبح بود. عراقی‌ها تانک‌های‌شان را در رو‌به‌رو آرایش می‌دادند. گلوله‌های توپ‌های فرانسوی و خمپاره به اطراف‌مان اصابت می‌کرد. بی‌سیم زدند گفتند محمدزاده می‌آید آنجا موقعیت را از نزدیک ببیند. کمی عقب‌تر یک دیدگاه بود. بی‌سیم زدند و گفتند: آیا فرمانده گردان رسیده آنجا، گفتند رسیده هست. گفتم بگویید وضعیت خیلی بد هست و فعلا نیاید. بی‌سیم‌چی گفت: محمدزاده می‌گوید حتما باید برود کنار بچه‌های گردان. در همان موقع که داشتیم صحبت می‌کردیم یک گلوله تانک به مققابل سنگر دیدگاه اصابت کرد. بی‌سیم‌چی گفت: گلوله تانک بعد از این اصابت به محمدزاده هم اصابت کرده هست. بچه‌ها می‌گفتند، اعضای شکم محمدزاده متلاشی شده بود و وضعیتش به گونه‌ای بود که امکان حملش نبود. او را می‌گذارند لای پتو می‌خواهند برسانند پای آمبولانس. می‌گفتند در آن لحظه تشهدش را گفت و چشم‌هایش را بست.

ابوالفضل باشکوه همرزم شهید هم می‌گوید: در اواخر سال ۱۳۶۱ با هم در جبهه جنوب بودیم که مصادف با عملیات والفجر۱ و مقدماتی بود. از اردبیل اعزام شده بودیم و فرمانده یکی از گردان‌های لشکر ۳۱ عاشورا برعهده سردار شهید بنامعلی محمدزاده بود. بنده به عنوان مسئول موتوری یکی از تیپ‌های لشکر عاشورا مشغول خدمت بودم. در والفجر مقدماتی طرح و برنامه داشتند تا از آن منطقه عملیات انجام دهند و هر یگان به ماموریت محوله خویش مشغول بود. بنده مؤظف به تامین خودرو برای هر یگان بودم. روزی شهید محمدزاده مراجعه کرد که ماشین نداریم جهت شناسایی مجدد به منطقه برویم. ما با هم در منطقه قرارگاه طبق مقررات جنگی تدارکات و موتوری آن منطقه مستقر بودیم و لازم بود از منطقه شناخت داشته باشم تا در عملیات جهت سوخت‌رسانی و آبرسانی و موادغذایی، خودمان را آماده کنیم.

پیشنهاد کردم اگر ممکن هست با هم برویم و در شناسایی منطقه بنده را یاری کنید که قبول کرد. به طرف موقعیت حرکت کردیم. تردد خودرو‌ها خیلی مشکل بود بنابراین ما باید با دنده سنگین حرکت می‌کردیم. آخرین خط علامت یک درخت بود. به حرکت خود ادامه دادیم تا در پشت خاکریز پنهان شده و به کار خود ادامه دهیم.

سردرد شدیدی داشتم. هنوز به خاکریز نرسیده بودیم گلوله توپ دشمن به اطرافمان اصابت کرد. بعد از چند دقیقه به خود آمدیم. هر یک به گودالی افتاده و سر و صورتمان خاک آلود شده بود. قبل از اصابت گلوله چنین خواسته‌ای از خدا داشتم. با ایشان شوخی می‌کردم که چرا از خدا چیز دیگری نخواستم تا شامل حال ما شود. محمدزاده با حالت تبسم به من گفت: مگر ما برای چیزی به جبهه آمدیم جز به عشق شهادت. او به من گفت: از تو خواهش می‌کنم هر موقع دعا کردی به جز شهادت چیزی برایم طلب نکن.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

دستور خاص یک فرمانده در عملیات «کربلای۵» بیشتر بخوانید »

انهدام دو تانک مرکاوای اشغالگران با عملیات سرایا القدس در اردوگاه جبالیا


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس به نقل از المیادین، سرایا القدس در بیانیه کوتاهی اعلام کرد: رزمندگان ما روز گذشته در عملیاتی، در مناطق «مزایا» و «عزبه ملین» در اردوگاه جبالیا دو بمب ضد زره از نوع «ثاقب» در منطقه کار گذاشتند.

سرایا القدس افزود: پس از گذشت ۶ ساعت، رزمندگان مقاومت دو بمب را در زیر دو دستگاه تانک مرکاوای ارتش اشغالگر منفجر کردند که منجر به کشته و زخمی شدن سرنشینان دو تانک شد.

شاخه نظامی جهاد اسلامی همچنین اعلام کرد که در عملیات دیگری با مشارکت گردان‌های شهید جهاد جبریل، مقر فرماندهی یگان مهندسی ارتش اشغالگر در محور نتساریم را مورد حمله خمپاره‌ای قرار داده هست.

سرایا القدس تاکید کرد که در شرق اردوگاه جبالیا در شمال نوار غزه نیز، طی عملیاتی با مشارکت گردان‌های المجاهدین، محل تجمع نظامیان اشغالگر در اطراف مسجد البخاری را مورد حمله خمپاره‌ای قرار داد.

این در حالی هست که وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه ساعاتی پیش از افزایش شمار شهدای این منطقه به ۴۶ هزار و ۷۰۷ نفر بر اثر جنایات و حملات ارتش رژیم صهیونیستی خبر داد.

وزارت بهداشت فلسطین در غزه اعلام کرد: رژیم صهیونیستی طی ۲۴ ساعت گذشته مرتکب ۶ مورد کشتار در نوار غزه شد که در نتیجه آن ۶۲ نفر شهید و ۲۵۳ نفر دیگر مجروح شدند.

با احتساب این شهدا، شمار شهدای غزه از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) و همزمان با آغاز عملیات طوفان الاقصی تاکنون به ۴۶هزار و ۷۰۷ نفر و شمار مجروحان به ۱۱۰ هزار و ۲۶۵ نفر رسید.

به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس، رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) جنگ ویرانگری را علیه ساکنان نوار غزه به راه انداخته که بر اثر آن، افزون بر ویرانی‌های عظیم و قحطی مرگبار بیش از هزاران فلسطینی که بیشتر آنها زن و کودک هستند، شهید و زخمی شده‌اند.

تل آویو با تحقیر جامعه بین المللی و نادیده گرفتن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برای توقف فوری جنگ و دستورات دیوان بین المللی دادگستری برای اتخاذ تدابیری جهت جلوگیری از اقدامات نسل کشی و بهبود وضعیت فاجعه بار انسانی در نوار غزه همچنان به جنایات نسل کشی علیه ساکنان این منطقه ادامه می‌دهد.

با وجود همه این جنایت‌ها، رژیم صهیونیستی اعتراف کرده که پس از گذشت ۴۶۶ روز جنگ علیه ساکنان غزه، هنوز نتوانسته به اهداف خود از این جنگ یعنی نابودی جنبش حماس و بازگرداندن اسیران صهیونیست از نوار غزه دست یابد.

انتهای پیام/ 271

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

انهدام دو تانک مرکاوای اشغالگران با عملیات سرایا القدس در اردوگاه جبالیا بیشتر بخوانید »

فیلم/ اعلام رمز عملیات «بیت‌المقدس ۲» توسط سردار فضلی

فیلم/ اعلام رمز عملیات «بیت‌المقدس ۲» توسط سردار فضلی

گروه ساجد دفاع‌پرس: عملیات «بیت المقدس ۲»، ۲۵ دی سال ۱۳۶۶ مصادف با سالروز شهادت حضرت زهرا (س)، با رمز مبارک «یازهرا (س)» برای آزادسازی ارتفاعات غرب شهر ماووت عراق درمنطقه‌ای به وسعت ۱۳۰ کیلومترمربع و شرایط جوی سخت آغاز و سرانجام موجب تصرف بیش از ۴۰ ارتفاع و چند روستای منطقه شد.

براساس فیلمی که در ادامه مشاهده می‌کنید، سردار «علی فضلی» فرمانده وقت لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)، رمز عملیات «بیت‌المقدس ۲» را برای رزمندگان این لشکر اعلام می‌کند.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ اعلام رمز عملیات «بیت‌المقدس ۲» توسط سردار فضلی بیشتر بخوانید »

عملیات منحصر‌به‌فرد یمنی‌ها علیه تروریست‌های داعشی


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس به نقل از المسیره، وزارت کشور دولت نجات ملی یمن در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که نیرو‌های یمنی با انجام یک عملیات منحصر‌به‌فرد موفق شدند منطقه «حنکة آل سعود» واقع در استان البیضاء را از لوث تروریست‌های داعشی پاکسازی کنند.

بر اساس اعلام وزارت کشور یمن، در پی این عملیات، ده‌ها تروریست داعشی دستگیر و تعداد زیادی از آنها به هلاکت رسیدند.

در اطلاعیه وزارت کشور دولت نجات ملی یمن آمده هست که «فیصل الخبزی المعین» سرکرده این تروریست‌های داعشی در پی این عملیات به هلاکت رسیده هست.

بر اساس این اطلاعیه، عملیات یمنی‌ها پس از اقدامات خرابکارانه متعدد تروریست‌ها و مخالفت با معرفی خود به دستگاه‌های قضائی صورت گرفته هست.

وزارت کشور یمن در ادامه تاکید کرد که فعال کردن باند‌های داعشی در چنین شرایطی، نقشه آمریکای‌ها و صهیونیست‌‎ها برای هدف قرار دادن جبهه داخلی در این کشور هست.

وزارت کشور یمن افزود که فعال کردن داعشی‌ها توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی با هدف مجبور کردن یمن به عقب نشینی از مواضعش به نفع مقاومت فلسطین صورت گرفته هست.

ارتش یمن بار‌ها موفق شده هست حملات داعشی‌ها را خنثی و مناطقی را از لوث آنها پاکسازی کند.

انتهای پیام/ 271

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

عملیات منحصر‌به‌فرد یمنی‌ها علیه تروریست‌های داعشی بیشتر بخوانید »

اعزام کاروان راهیان نور پایگاه‌های مقاومت بسیج بیرجند به مناطق عملیاتی دفاع مقدس

اعزام کاروان راهیان نور پایگاه‌های مقاومت بسیج بیرجند به مناطق عملیاتی دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از بیرجند، سرهنگ اقبالیان جانشین فرمانده نیروی مقاومت ناحیه بسیج شهرستان بیرجند اظهارداشت: ۱۴۰ نفر از خواهران و برادران پایگاه مقاومت بسیج در مساجد، صبح امروز با سه دستگاه اتوبوس عازم مناطق عملیاتی ۸ سال دفاع مقدس شدند.

دفاع مقدس” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1403/10/26/2777123_415.jpg” alt=”اعزام کاروان راهیان نور پایگاه‌های مقاومت بسیج بیرجند به مناطق عملیاتی دفاع مقدس” width=”600″ height=”400″ align=”middle”>

وی گفت: شرکت کنندگان در کاروان راهیان نور از اقشار مختلف مردم هستند که از شهر‌های دهلاویه، طلاییه، شلمچه، فتح المبین و اروند کنار بازدید و اماکن زیارتی مسیر راه نیز زیارت می‌کنند.

سرهنگ اقبالیان گفت:  اعزام بیش از ۱۰۰۰ نفر از اقشار مختلف مردم در پایگاه‌های مقاومت بسیج محلات در چهار مرحله انجام می‌شود که مراحل بعدی اعزام به مناطق عملیاتی در روز‌های ۳۰ دی، ۳ بهمن و ۷ بهمن خواهد بود.

انتهای‌پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

اعزام کاروان راهیان نور پایگاه‌های مقاومت بسیج بیرجند به مناطق عملیاتی دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

تصاویر/ یادواره شهدای عملیات کربلای پنچ در تربت جام

تصاویر/ یادواره شهدای عملیات کربلای پنچ در تربت جام


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تصاویر/ یادواره شهدای عملیات کربلای پنچ در تربت جام بیشتر بخوانید »

فیلم/ عملیات «کربلای ۵» به روایت سردار شهید «نورعلی شوشتری»

فیلم/ عملیات «کربلای ۵» به روایت سردار شهید «نورعلی شوشتری»

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ عملیات «کربلای ۵» به روایت سردار شهید «نورعلی شوشتری» بیشتر بخوانید »

پوستر/ فرماندهان شهید یگان‌های رزم خراسان در عملیات «کربلای ۵»

پوستر/ فرماندهان شهید یگان‌های رزم خراسان در عملیات «کربلای ۵»


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پوستر/ فرماندهان شهید یگان‌های رزم خراسان در عملیات «کربلای ۵» بیشتر بخوانید »