عکس/ آغاز پیادهروی از منطقه راس البیشا به سمت کربلا
عکس/ آغاز پیادهروی از منطقه راس البیشا به سمت کربلا بیشتر بخوانید »
با فرا رسیدن ایام حزن و اندوه سید الشهدا و در آستانه اربعین حسینی مسیر پیاده روی نجف تا کربلا به دلیل گرمای شدید به سایهبان مجهز شد.
دریافت
6 MB
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
فیلم/ آمادهسازی سایبان از نجف تا کربلا برای پیاده روی اربعین بیشتر بخوانید »
این روزها مفتون قدرت شبکه سازی دنباله های آن جریان ملعون و یا جریانات جاهلی داخلی نشویم. هرکس هرجا هست هرچه حق دید به دست بگیرد، خواهید دید حق کما و کیفا مسلط است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان در یادداشتی به تحلیل واقعه کربلا پرداخته و نوشت:
قدرت لایک و ریشیر چیست؟ تا حالا فکر کرده اید چرا در ایام اغتشاشات، رسانه های دشمن به سمت تولید ربات و صفحات فیک رفتند؟ سی ان ان گزارش داد ظرف یک ماه ۱۳ هزار پیج غیرواقعی ساخته شده است. گزارش وزارت اطلاعات این رقم را ۵۰ هزار صفحه دانست. اما این همه ماجرا نبود. باید تعداد فیو و لایک پیج خناسی مثل علی کریمی از ۵۰۰ تا به ۵۰ هزار تا می رسید.
این همه ماجرا نبود. رسانه های دشمن همه را بخط کردند. از کنسرت ابی و گوگوش تا پیج آنجلینا جولی و صفحات آشپزی و آرایشگری و صدف بیوتی و غیره. همه باید اسم رمز اغتشاش را تکرار می کردند. چرا؟ اثرش چیست؟ تا باور کنید. همین.
وقتی پیامی زیاد تکرار شد و زیاد تائید می گیرد تبدیل به “پیام پرقدرت” می شود. پیام پرقدرت پیامی است که “چشم” را “پر” می کند و “مغز” را “میخکوب” می کند و شما “ناخواسته” می پذیرد. حتی اگر خلاف اعتقادات شما باشد، باور می کنید در اقلیت هستید. مگر برخودتان مسلط و آگاه باشید.
درغیر اینصورت و در بهترین حالت گرفتار پدیده “مارپیچ سکوت” و منفعل می شوید و بدتر اینکه گرفتار “تحریف ترجیح” می شوید و وانمود می کنید با اکثریت همراهید و از این بدتر در دام “ناهماهنگی شناختی” بیافتید و با عقیده اکثریت همراه شوید. عجیب پدیده وحشتناک و دردناکی است. در اغتشاش هم نمانید؛ با این فرآیند هر روز در رسانه قربانی می دهیم. این بازی گمراه کننده، قدرت سیاسی جابجا می کند؛ بماند.
حالا برویم کربلا.
شاید تصور کنید این ماجرا برای عصررسانه های دیجیتال است. البته این فناوری در عصرپلتفرم قدرت مضاعف گرفته است اما ابدا پدیده جدیدی نیست. در پس عاشورا و در شام و کوفه سپاهیان یزید با همین روش تلاش کردند حقانیت خود را ثابت کنند. اساسا جمله مارایت الاجمیلا باطل سحر همین مکرروانی بود.
در مجلس ابن زیاد آن ملعون با نیش و زخم زبان به حضرت طعنه زد که “کار خدا را با برادر و خانواده ات چطور دیدی؟ ” و خواست آن مصائب را به خدا نسبت دهد که آن پاسخ کوبنده را شنید که “جز زیبایی ندیدم”.
در کربلا با آتش زدن خیمه ها و کشتار بی رحمانه و سبعانه و چرخاندن سرها در شهر اولا ترس ایجاد کردند تا مارپیچ سکوت ایجاد کنند و بعد هم با بیان اینکه ما پیروزیم، چشم ها را پر کنند و این تلقی روانی را ایجاد کنند که آنکه در ظاهر قدرت دارد و پیروز است، حق است؛ همان پیام پرقدرت. اما خطبه های غرای حضرت زینب رسانه شد و این نقشه شوم را برملا ساخت تا انجاکه “کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود”.
این روزها مفتون قدرت شبکه سازی دنباله های آن جریان ملعون و یا جریانات جاهلی داخلی نشویم. هرکس هرجا هست هرچه حق دید به دست بگیرد، خواهید دید حق کما و کیفا مسلط است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
لایک و ریشیر در کربلا بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از مشرق،کانال تلگرامی دیده بان تحرکات کِریا مطلبی با عنوان غزه؛ منطق حسینی و موقعیت کربلایی منتشر کرد:
محرم ۱۴۰۳ تفاوتی جوهری با سالهای قبل دارد. در کمینهی آن اینکه حالا دیگر با آنچه پس از ۱۴۰۰ سال در این ده ماهه در غزه دیدهایم، درکمان از روضههای کربلا ملموستر شده، پس احتمالا حساب و کتابمان هم سختتر شده باشد.
وقتی اینطور میگوییم برخی دست میگیرند که آیا شما میخواهید بگویید که غزه دقیقا همان کربلاست و روزهایش درست همان عاشورا و اطفالش در جایگاه شیرخواره کربلاء و مردانش در طراز حسینبن علی؟ پاسخ روشن است: لا یوم کیومک یااباعبدالله.
حسین بودن از اساس تکرارشدنی نیست. رکن تمایز کربلاء و عاشورا صرفا شناعتِ جنایات بنیامیه نیست که مهمتر از آن شان و طراز و جایگاه بیتکرار و شرافت بینظیر قربانیان و در راس همگی حسینبن علی است که به این مکان و این زمان، تشخصی تاریخی و شکوهی آیینی داده است. قربانی، دردانهی اهل بیت، امام معصوم و عالم بالغیب است.
آنچه عاشوراء و کربلاء را به نقطه عطف و ویترین مبارزه تاریخی حق و باطل مبدل ساخت، ذات مقدس حسینبنعلی بوده است. و گرنه تاریخ پر است از مظلومانی که سربریده شدند و به خاک و خون کشیده شدند اما در کنج کتابهای تاریخ ماندند یا کلا به فراموشی سپرده شدند. نه زمانشان عاشوراء شد و نه مکانشان کربلاء.
دردناکی تراژدی کربلاء بیش از دریدگی و وقاحت کنشهای لشکر کوفیان به لگدمال شدن تقدس حریم پاک امامت و حرم امن اهلبیت بازگشت دارد. و روشن است که با این منطق، عاشورا و کربلا تکرارناشدنی است.
با این تفصیل وقتی ما از کربلای غزه یا عاشورای زمان سخن میگوییم، دقیقا چه در ذهن داریم؟
یک کلمهایاش این میشود که منطقِ لایوم کیومک، به لگدمال شدن شان و جایگاه حقیقی و حقوقی حسینبن علی در وقیحانهترین شکل ممکن اشاره دارد. اما کل یوم عاشوراء و کل ارض کرببلاء به منطق و موقعیت مبارزه حق و باطل بازگشت دارد.
واقعیت آن است جریان مستمر و تاریخی مبارزه دو اردوگاه ستمگر و مظلوم پیش و پس از حسینبن علی بوده و خواهد بود. از آدم تا پایان حیات آدمی بر این کرهی رنج. کسی تصور نکند که این مواجههی همیشگی، در دهم محرم ۶۱ هجری به نقطهی پایانی است. خیر. جنسش، استمراری است. محرم ۶۱ نقطه اوج این تقابل بود و نه نقطهی پایانش. خون حسین در آن ظهر عطشناک، از قضا به رگهای خشکیده و جان خستهی جبههی حق، تزریق شده و مسولیت اهل حق را صدچندان نمود.
با این تفسیر، هر مظلومِ برخاستهای در موقعیت کربلایی قرار دارد. با منطق حسینی میجنگد. پس هر روزش عاشوراست.
در مقابل، هر ظالمی در موقعیت کوفی-شامی کنش و با منطق اموی عمل میکند. پس هر پس هر روزش یوم فرحت به آلزیاد و آل مروان است
فهم این تفکیک، چیز چندان پیچیده و دشواری نیست. اگر کمی و تنها کمی از اتمسفر طائفهگرایی خارج شده و در هوای حریت و آزادگی تنفس کنیم. در منطق حسینبن علی. سرور آزادگان. ابوالاحرار.
در تمام این روزها حسینبن علی با همان پیکر نیمهجان افتاده بر رملهای کربلای از گوشهی چشم نگاهی به کربلای غزه دارد و در صحرای محشر از ما خواهد پرسید که برای کمک به منطق حسینی و موقعیت کربلایی در عصر خودمان چه کردهایم.
پ.ن: اگر این یک دهه را از کف دادهایم. چهل روز دیگر تا اربعین فرصت باقی است. جوانان بنیهاشم سال ۱۴۴۶ هجری که از صحرای کربلای غزه دور افتادهاید، آستینها را بالا بزنید و کاری برای حسین کنید. با کتیبهای. با شعری. با پرچمی. با سخنی. با نالهای. با فریادی. با انفاقی.
حسین چشمانتظار است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
غزه؛ منطق حسینی و موقعیت کربلایی بیشتر بخوانید »
یک عاشوراپژوه با بیان این که جانهای آرام، جانهایی هستند که به خدا اتصال دارند، پس خود را به کانون قدرت وصل کنید تا ترسهایتان فرو بریزد، گفت: برای همین است که در کربلا، یاران حضرت اباعبدالله(ع) چهرههای بسیار آرامی داشتند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدرضا سنگری، پژوهشگر عاشورایی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در سلسله سخنرانیهای خود در دهه اول ماه محرم، درباره ترس با اشاره به رجزهای حضرت ابالفضل(ع) سخنانی را مطرح کرد. مشروح این سخنان را در ادامه میخوانید:
«رجزهایی که از حضرت ابالفضل(ع) داریم گویا و ترجمان شخصیت ایشان و تصویر دیگر یارانی است که حضرت ابالفضل(ع) آیینه آنهاست و آیین آنها را نشان میدهد. ایشان یک بار وقتی به میدان میرود میفرماید:
لا ارهب الموت اذ الموت رقا
حتی اواری فی المصالیت لقی
نفسی لنفسی المصطفی الطهر وقی
انی انا العباس اغدوا بالسقا
آنچه مورد نظر من است، آغاز این رجز است. حضرت میفرمایند: من از مرگ ترسی ندارم. چرا؟ مرگ واقعا ترسناک است. بیان قرآن این است که لحظههایی که مرگ مطرح میشود، افراد «نظر مغشی» پیدا میکنند. یعنی چشمان آنها مثل کسانی است که در آستانه بیهوشی هستند. وقتی پیامبر(ص) از جنگ صحبت میکردند، لرزه بر اندام یاران میافتاد. چرا کسی از مرگ نترسد؟ موقعیت مرگ، معمولا هولناک است. حضرت میفرمایند: من از مرگ نمیترسم. چرا؟ اگر مرگ، نردبان ترقی و رشد انسان است و افقهای تازهای را پس از مرگ تماشا خواهم کرد، چرا از مرگ بترسم؟
ما از ترس و مراحل ترس در سنین مختلف صحبت کردیم. پس از آن بحث به انواع ترسهای مثبت و منفی رسید. امشب راه مبارزه با ترس و غلبه بر آن را مطرح میکنم. قبلا گفتم برخی ترسهای ما موهوم است. برخی ترسها پنهان هستند. اولین راه مبارزه با ترس این است که معلوم کنید از چه میترسید. بعد از خود بپرسید آیا واقعا آن چیز ترسناک است؟ اگر یک مقدار تأمل کنیم خواهیم دید برخی ترسها، بی پایه هستند. وقتی بدانیم از چه چیز میترسیم، بهتر میتوانیم ترسزدایی کنیم. بسیاری از ترسها مبنای درستی ندارند. مثلا ما از مرگ میترسیم در حالیکه مرگ دائما در ما اتفاق میافتد و سلولهایی از شما در حال مرگ هستند و سلولهای جدید نیز جایگزین میشوند.
برخی افراد ترسها و نگرانیهای بیهودهای برای خود ایجاد میکنند و دائم میگویند «نگران» هستم. وقتی شما منتظر اتفاق بدی هستید، اتفاق بد نیز پیش میآید. مراقب باشید. مثلا کسی نگران بیماری است، علاوه بر اینکه خود این نگرانی، بیماری است، بیماری را هم رقم میزند.
نکته سوم این است که اغراق نکنید. ما در باب مسائلی که در زندگی اتفاق میافتد خیلی اغراق میکنیم؛ از زخم کوچکی، مرگ درست میکنیم، یا میگوییم اگر دست به فلان کار بزنم ورشکست میشوم. با این اغراقها، راهها را به روی خود میبندیم. یا میگوییم پسرم بیرون نرو، بیرون همه بد هستند. اغراق میکنیم و به این کار عادت کردهایم. سعی کنیم خوشبینانه و واقعبینانه با مردم و مسائل مواجه شویم.
گاهی اوقات این اغراقها در مباحث زندگی اتفاق میافتد. مثلا میگوییم سه شب است به خاطر این مسئله نخوابیدهام. واقعا اینطور است؟ یا میگویند فلان مکان، جاده وحشتناکی دارد، وقتی میرویم میبینیم اینطور نیست. یا میشنویم فلان کار بعید است انجام شود، بعد میبینیم، اتفاقا راحت میشود آن را انجام داد. اینها اغراقهایی است که در زندگی با آن مواجهیم.
نکته چهارم؛ با روش درست بر ترس غلبه کنیم. سعی کنیم روش غلبه بر ترس را یاد گیریم. نفس عمیق بکشیم و آرام رها کنیم. عضلات خود را شل کنیم. تصور صحنه مواجهه با مشکل را برای خود ترسیم کنیم و بگوییم آسان است و میتوانم آن را حل کنم. مثل سخنی که حضرت ابالفضل(ع) فرمودند؛ «اگر مرگ رسیدن به جای محبوب و آغوش مهربان خداست، چرا بترسم؟»
کار دیگر در مواجهه با ترس این است که موفقیتهای گذشته خود را به یاد آوریم. وقتی تجربههای قبلی پیشروی ما قرار گیرد، به ما کمک میکند.
نکته پنجم؛ به تدریج خود را در موقعیتهای ترسآور قرار دهید. مثلا اگر از تاریکی یا آب میترسید اتفاقا خود را به تدریج در این موقعیت قرار دهید. اگر از امتحان میترسید، در خانه برای خودتان امتحان برگزار کنید. حضرت علی(ع) فرمودند: «اذا هبت امرا فقع فیه» هر وقت از چیزی ترسیدید خود را با آن مواجه کنید. ترسها فرو میریزند. آنچه ترس را میسازد، ذهنیتهای ساخته و اسطورهسازیهایی است که دچار آن هستیم.
ششمین نکته این است که ترس خود را بیان کنید. این یکی از راههای کاهش و تعدیل ترس است.
نکته هفتم؛ ترس خود را با صاحبنظران و افراد مشاور در میان بگذارید و دیگر اینکه قدرت و شجاعت خود را با تلقین مثبت افزایش دهید.
نکته نهم این است که خود را به منبع ترسزدا و شجاعتبخش یعنی «خدا» متصل کنید. هرکس خدا دارد، از کسی نمیترسد.
اگر حضرت ابالفضل(ع) میفرماید: «لا أرهب الموت» به دلیل این است که تکیهگاه بزرگ دارد و از هیچ کس نمیترسد. اگر حضرت زینب(س) و دیگر اسرا در کربلا اینقدر استوار در مقابل عبیدالله زیاد و یزید میایستند ناشی از اعتماد و اعتقادی است که دارند.
قبلا هم گفتم هیچ کس به اندازه امام حسن مجتبی(ع) در کربلا شهید نداده است. هفت فرزند ایشان در کربلا شهید شدند و چهار فرزند ایشان به اسارت رفتند. یکی از پسران ایشان که به اسارت رفت، عمرو بن الحسن(ع) است که ۱۱ یا ۱۲ سال داشت. یزید ۱۵ بچه داشت که یکی از آنها خالد است. وقتی اسرا را نزد او میآورند، یزید به عمرو الحسن میگوید حاضری با خالد کشتی بگیری؟ میفرماید: اگر میخواهی کشتی بگیریم، یک خنجر به او و یک خنجر به من بده. تا این را گفت خالد از مجلس بیرون رفت. این شجاعت سخن گفتن و ایستادن در یک کودک ۱۱ ساله هست. این شجاعت نتیجه آن اتصال است. اگر جان حضرت زینب(س) آرام است، ریشه در همین موضوع دارد.
جانهای آرام، جانهایی هستند که اتصال دارند. خود را به کانون قدرت وصل کنید تا ترسهایتان فرو بریزد. برای همین است که در کربلا، یاران حضرت اباعبدالله(ع) چهرههای بسیار آرامی داشتند. حمید بن مسلم میگوید در کنار قتلگاه آمدم، با هفت سلاح امام را میزدند. او قسم میخورد: «و الله ما رایت مکثورا قط قد قتل ولده و اهل بیته و اصحاب اربط جاشا منه» (لهوف، ص ۵۰) به خدا قسم کسی را ندیدم که فرزندان و خانواده و یارانش را از دست داده، اما این قدر آرام باشد. این توصیف دشمن است. وقتی شخصیتی مثل عابس به میدان میرود، ترس به جان سپاه دشمن میافتد، عمر سعد میگوید او را سنگباران کنید. آرامش عابس از کجاست؟ اگر سوید بن مطاع زخمی شده، افتاده و دوباره به هوش میآید و به جستجوی سلاح میپردازند و مجددا میجنگد و به شهادت میرسد، این عدم ترس از کجاست؟
اینها جان امن داشتند. هر کس بداند چیست، چه دارد، جانش و داشتههایش امانت است، آرامش دارد. پس ایمان، آرامش میآورد.
دوم اینکه اینها به وعده صدق الهی ایمان داشتند. این ترس را از آنها میگرفت. سوم، اینها چیزی برای از دست دادن نداشتند، همه به دست آوردن بود. وقتی کسی با خدا معامله میکند، از دست نمیدهد، به دست میآورد. خداوند مشتری است و بهشت را به افراد با ایمان میدهد. چهارمین نکته این است که دورنمای کار خود را میبیند. هر کس در راه خدا ترس را از جان میشوید و شروع به بخشش میکند، میفهمد که دورنمای کارش کجاست. این را حضرت ابالفضل(ع) در رجزش فرمود: هرچه شمشیر و نیزه دارید، بزنید من داریم از پیغمبر(ص) دفاع میکنم. من دارم آینده را آبیاری میکنم. فکر نکنید من چیزی از دست دادهام: «و الله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی» یعنی فکر نکنید دستم را قطع کردید، تمام میشوم. تمام آینده از آنِ من است. فردا را ما میسازیم.
بُرد با آنان نیست که در گناه زیست میکنند، بُرد متعلق به کسانی است که با خدا معامله میکنند. این را پیغمبر اکرم(ص) درباره امام حسین(ع) فرمودند «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً» این آتش خاموش شدنی نیست. استمرار دارد. ما وقتی کار خوبی میکنیم استمرار دارد. صد سال دیگر هیچ کدام از ما نیستیم، اما برخی از ما که کارهای خوب انجام میدهند، اثر کارشان در نسلهای بعدی میماند. بنابراین خوبان همیشه هستند و تمام نمیشوند. این انگاره باعث میشود که نترسند.
خدا عنایت کند این درسها زمینه جهشها، خود یافتنها و تصحیح زیستن را برای ما فراهم بیاورد. خوش به حال آنها که دائما خود را بازنگری و تصحیح میکنند.»
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
چهرههای آرام یاران امام حسین (ع) در کربلا با اتصال به خدا بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد کلهر، فعال رسانه یکی از قدیمیترین عکس های موجود از کربلا را که به ۱۱۰ سال قبل تعلق دارد در حساب توئیتر خود منتشر کرد:
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
یکی از قدیمیترین عکسهای موجود از کربلا بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاعپرس، مراسم شب شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع) امشب (شنبه، ۲۶ خرداد) بههمت موکب محبان علی ابن ابیطالب (ع) با حضور زائران ایرانی در کربلای معلی برگزار میشود.
برنامه نخست در خیمهگاه حسینی برگزار میشود که آیتالله سید محمدمهدی میرباقری سخنرانی و محمدحسین پویانفر مرثیهخوانی میکند. این مراسم از ساعت ۲۱ بهوقت عراق برگزار میشود و از صفحه اینستاگرامی javadnori ۵۷ پخش زنده میشود.
مراسم دوم نیز در صحن پیامبر اعظم (ص) حرم امام حسین (ع) برگزار میشود. در این مراسم حجتالاسلام طباطبایینسب سخنرانی و حیدر خمسه و فریدون کریمپور مرثیهخوانی میکنند. این مراسم از ساعت ۲۳ برگزار میشود و از صفحات اینستاگرامی javad.noori ۵۷ و hajfereydon پخش زنده میشود.
در کربلای معلی فردا (یکشنبه، ۲۷ خرداد) روز عرفه هست. جمعیت بسیاری از ایرانیان برای روز عرفه خود را به کربلا رساندهاند.
انتهای پیام/ 118
برنامه عزاداری ایرانیان برای شهادت حضرت مسلم در کربلا بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از دفاعپرس از مازندران، آیت الله «محمدباقر محمدی لائینی» نماینده ولی فقیه در مازندران امروز در همایش پیشکسوتان صبر و ایثار لشکر خط شکن و خط نگهدار ۲۵کربلا که در لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا برگزار شد، ضمن تسلیت سالروز شهادت امام محمدباقر (ع) و حضرت مسلم (ع) و تبریک دهه امامت و ولایت و عید عرفه و غدیر، اظهار داشت: امام باقر (ع) فرمودند که هیچ فضیلتی به پای جهاد نمیرسد.
وی افزود: در میان انواع جهاد، جهاد با هوای نفس از همه انواع جهادها برتر است، شاید برخیها بهنظرشان بیاید که جهاد فقط در دوران اشتغال، دفاع مقدس یا دفاع از حرم بوده و تمام شده، خیر جهاد ادامه دارد، شما بعد از بازنشستگی تا پایان حیات باید اهل جهاد باشید.
آیت الله محمدی لائینی ادامه داد: اولا اینکه خودتان و روحیه قبل خودتان را حفظ کنید، دوم اینکه از خانواده، فرزندان و نوههای خود مراقبت و مواظبت کنید، شما دشمن حساب شده و در کمین نشسته دارید.
نماینده ولی فقیه در مازندران خطاب به جمع حاضر تاکید کرد: شما یک پاسدار هستید، حیثیت شما امانتی در اختیار شماست و باید خوب حفظش کنید، ورود در برخی از مجامع برای شما شاید زیبنده نباشد، باید جایی بروید که حرمت شما حفظ شود.
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه حیثیت اجتماعی پاسداران بازنشسته متعلق به نظام و حفظ آن جهاد است، گفت: ورود به برخی از جریانات سیاسی که سازگاری با خط امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی نداشته باشد برای شما جایز نیست، برای ادامه راه باز نیاز به شماست.
این مسئول تصریح کرد: شما هیچگاه بازنشسته نمیشوید و سربازان همیشه به خط هستید، ما الان در ادامه راه شهدا روی شما حساب باز میکنیم و به کمکتان امید داریم، همیشه افتخار و سرمایه هستید، علیرغم اینکه اسرائیل و دیگران عدهای را سرمایه خود میدانند شما سرمایه امام زمان (عج) هستید.
وی در پایان یادآور شد: جهاد ادامه دارد، حفظ ارزشها و دستاوردهای خودتان ضرورت دارد، جهاد با نفس بهترین نوع جهاد است.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
جهاد برای پیشکسوتان لشکر ۲۵کربلا ادامه دارد بیشتر بخوانید »