نتایج جست‌وجو برای: کربلا

حماسه «خان‌طومان» نقطه عطف لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا در دفاع از حرم بود

حماسه «خان‌طومان» نقطه عطف لشکر ۲۵ کربلا در دفاع از حرم بود


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از مازندران، سردار «سیاوش مسلمی» فرمانده سپاه کربلا به مناسبت فرارسیدن هشتمین سالگرد حماسه کربلای «خان‌طومان» شهادت ۱۶ مدافع حرم و خط‌شکن لشکر ۲۵ کربلا در راه دفاع از حرم و حریم ولایت در منطقه «خان‌طومان» سوریه پیامی صادر کرد.

در این پیام آمده است:

 بسم رب الشهدا و الصدیقین

«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا» سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳

اردیبهشت ماه برای مازندرانی‌ها یادآور حماسه‌ی بزرگ و پرغروری است، حماسه‌ای که تقویم سراسر افتخار علوی‌ها را با نام و واژگانی نام آشنا از تاریخ مردمان همین دیار مزین نموده و آن اردیبهشت مقاومت و حماسه کربلای خانطومان است 

حال که هشتمین سال از آن تاریخ و حماسه مقتدرانه و غرورآفرین و در عین حال غم انگیز به واسطه از دست دادن جمعی از بهترین نیرو‌های لشکر همیشه پیروز ۲۵ کربلا می‌گذرد برای خیل عظیمی از اقشار و آزادگان ابعاد و جنبه‌های وسیعتری از حماسه کربلای خانطومان و اتفاقات و رشادت‌هایی که توسط ظفرمندان مازندرانی در فروردین و اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در راه دفاع از حرم اهل بیت علیه السلام صورت گرفته، آشکار و عیان شده است.

اگر نقطه عطف لشکر ویژه ۲۵ کربلا در جنگ هشت ساله فتح فاو بوده، نقطه عطف وارثان آن فاتحان در جبهه دفاع از حرم حماسه خان‌طومان است؛ هر چند فتحی در این مقطع از تاریخ صورت نگرفته، اما آن مقاومت و دفاع جانانه رزمندگان قوی و خط نگهدار مازندرانی در مقابل آن تهاجم همه جانبه گروه‌های تروریستی و تکفیری با آن ادوات و تجهیزات بی شماری که به میدان آورده بودند، برای همیشه در اذهان ماندگار شده است؛ مقاومتی که به اذعان همه فرماندهان ارشد نظامی حاضر در جنگ سوریه، اگر صورت نپذیرفته بود نه تنها فتوحات قبلی محور مقاومت به دست دشمنان تکفیری می‌افتاد بلکه پیروزی‌های بعدی محور مقاومت نیز در بازپس گیری و نابودی داعشی‌ها به همین راحتی‌ها به دست نمی‌آمد.

حال آنچه یقین است و در آینده ابعاد آن روشن‌تر خواهد شد و هیچ شک و تردیدی هم در آن نبوده و نخواهد بود حماسه‌ی بزرگی است که توسط غیورمردان لشکر ۲۵ کربلا در منطقه خانطومان سوریه خلق شده، آنگاه که این مدافعان حرم مازندرانی مامور به تکلیف بوده اند در مقابل آن جنگ نابرابر و فتنه پلید دشمن تا آخرین نفس و تا پای جان جانانه ایستادند و مایه سربلندی و سرافرازی نه تنها این خطه بلکه جهان اسلام شدند. 

اما در همه این هشت سال از همان روز‌های اول اعلام خبر شهادت تا بازگشت پیکر‌های مطهر و بعد از آن، این صبر و سیره زینبی خانواده‌های این مدافعان حرم خود حماسه‌ای دیگر بوده، بصیرت و استقامت پدران، مادران، همسران و فرزندان این ستاره‌های درخشان آسمان ایثار و جهاد نه تنها بسیاری از فتنه‌های دشمن را نقش برآب کرد بلکه تبیین‌گر راه سرخ شهادت و مسیر سبز ظهور و پرورش دهنده هزاران هزار مدافع حرم در راه دفاع از آرمان‌های انقلاب بوده و هست که جا دارد خاضعانه در پیشگاه والای آنان ادای احترام کنم. 

و حال در پایان در سالی که برگزاری دومین کنگره بزرگداشت شهدای مازندران را پیش رو داریم باید این حماسه بخش ویژه‌ای از این رویداد بزرگ شهدایی را در برگیرد، ضمن آنکه بر همه قشر‌ها، نسل‌ها به خصوص دستگاه‌ها و نهاد‌های فرهنگی، رسانه‌ای و هنری استان همواره یک تکلیف است که بیش از گذشته در بزرگداشت و گرامیداشت حماسه کربلای خانطومان همت گمارند و نام اردیبهشت مقاومت را برای همیشه زنده، بزرگ و بلندآوازه بدارند.

اردیبهشت ماه ۱۴۰۳

سرتیپ دوم پاسدار سیاوش مسلمی
فرمانده سپاه کربلا مازندران

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حماسه «خان‌طومان» نقطه عطف لشکر ۲۵ کربلا در دفاع از حرم بود بیشتر بخوانید »

پیکر مطهر حماسه خوان لشکر ۲۵ کربلا در بابل تشییع شد+ فیلم

پیکر مطهر حماسه خوان لشکر ۲۵ کربلا در بابل تشییع شد+ فیلم

به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از مازندران، پیکر مطهر «عسکری اسماعیل پور» ذاکر و جانباز دفاع مقدس پیش از ظهر امروز با حضور مردم قدرشناس و شهیدپرور از مقابل سپاه بابل به سمت میدان ولایت برگزار و سپس به زادگاهش روستای معلم کلا منتقل و در جوار برادر شهیدش «صدیف اسماعیل پور» خاکسپاری شد.

مراسم وداع با پیکر این جانباز دفاع مقدس شب شنبه با حضور مردم ولاییمدار، خانواده شهدا و همرزمان این جانباز سرافزاز با مداحی «سیدمجتبی حبیبی» و کربلا و «سیدایمان حسینی» در آستانه مقدس امامزاده قاسم (ع) بابل برگزار شد.

 «عسکری اسماعیل پور» ذاکر و جانباز دفاع مقدس بامداد چهارم فروردین در سن ۷۱ سالگی بر اثر عارضه قلبی دعوت حق را لبیک گفت و به همرزمان شهیدش پیوست.

«اسماعیل پور» ذاکر و مداح اهل بیت متولد روستای «معلم کلا» شهرستان بابل بود که نوای حماسی‌اش برای رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا و مردم دیار علویان آشنا بوده و اثرِ ماندگار ایشان «بهر فتح کربلا با کاروان، می‌رود این لشکر از مازندران» که توسط «صادق علی رنجبر» سروده شده است یکی از معروفترین آثار به جای مانده از این مداح مازندرانی است.

کد ویدیو

انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیکر مطهر حماسه خوان لشکر ۲۵ کربلا در بابل تشییع شد+ فیلم بیشتر بخوانید »

فرمانده سپاه کربلا عروج شهادت گونه جانباز «عسکری اسماعیل پور» را تسلیت گفت

فرمانده سپاه کربلا عروج شهادت گونه جانباز «عسکری اسماعیل پور» را تسلیت گفت


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از مازندران، سردار «سیاوش مسلمی» فرمانده سپاه کربلا در پی درگذشت «عسکری اسماعیل پور» جانباز و مداح حماسی و ماندگار لشکر همیشه پیروز ۲۵ کربلا پیام تسلیتی صادر کرد.

در این پیام آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا» سوره احزاب آیه ۲۳

درگذشت پیرغلام اهل بیت، مداح ماندگار و حماسه سرای لشکر ویژه ۲۵ کربلا و جانباز سرافراز اسلام «عسکری اسماعیل پور» مایه تالم و تاثر خاطر بسیار شد.

«عسکری اسماعیل پور» مرد میدان و رزمنده‌ی حماسه خوانی که نقش برجسته‌اش از سنگر‌های تبلیغ تا خط مقدم دفاع، پرآوازه بوده و حالا با «بهر فتح کربلا» تا ابد در گوش و جان مردان و زنان خطه سرسبز شمال کشور ماندگار و جاودانه شده است.

این رزمنده و پیرغلام و مادح اهل بیت علیه السلام که در سال‌های دفاع مقدس نقش پررنگی در حضور پرشور رزمندگان در جبهه‌های دفاع مقدس تا حفظ و ارتقای روحیه‌ی شهادت طلبی و نبرد عاشورایی رزمندگان لشکر خط شکن ۲۵ کربلا در عملیات‌های گوناگون داشت بعد از آن نیز سنگر دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی را نه تنها رها نکرد بلکه با همان لحن حسینی و خاطره انگیزش و با همان نوای ماندگار «بهر فتح کربلا…» حضوری پررنگ در ترویج فرهنگ والای ایثار و شهادت به خصوص با حضور در سرزمین‌های مجاهدت در طی اردو‌های راهیان نور داشت.

در پایان ضمن تسلیت درگذشت این مجاهد ماندگار لشگر ویژه ۲۵ کربلا و طلب غفران الهی و همنشینی با سیدالشهدا علیه السلام و همرزمان شهیدش و نیز صبر و اجر جزیل برای خانواده مکرم ایشان، بر همه‌ی مسئولین و متولیان حوزه فرهنگ و هنر فرض است تا سیره این جانباز سرافراز و مداح حماسه خوان را که بی شک مایه ترویج اثرگذار فرهنگ والای ایثار و مجاهدت بوده را سرلوحه برنامه‌های فرهنگی و بزرگداشت شهدا قرار دهند ان شاءلله

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرمانده سپاه کربلا عروج شهادت گونه جانباز «عسکری اسماعیل پور» را تسلیت گفت بیشتر بخوانید »

زائران کربلا زیر باران بهاری دست به دعا شدند

زائران کربلا زیر باران بهاری دست به دعا شدند



با بارش باران بهاری در کربلا زائران خیس شده و دسته جمعی دعای فرج را زمزمه کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، کربلا بارانی است. با بارش باران بهاری زائران حرم‌های امام حسین و حضرت عباس علیهماالسلام در حالی که خیس شده‌ بودند، در بین‌الحرمین حضور یافته و به زیارت پرداختند.

برخی به صورت گروهی دعای فرج را زمزمه کردند و برخی دیگر به یاد مصیبت‌های شهدای کربلا اشک ریختند و نوای «باران ظهر روز دهم کجا بودی» سر دادند.

از روز گذشته باران در ساعاتی در کربلا می‌بارد و حال و هوای زائران را متحول می‌کند. اما شب گذشته با توجه به شدت باران زائران با چتر به بین‌الحرمین رفتند و برخی هم خود را به صحن وشبستان‌ها رساندند.

زائران کربلا زیر باران بهاری دست به دعا شدند

زائران کربلا زیر باران بهاری دست به دعا شدند

زائران کربلا زیر باران دست‌های دعا را رو به آسمان بلند کرده و زیر لب دعا می‌خواندند.

برخی هم بطری‌هایی همراه داشتند تا آب باران ریخته شده روی زمین را جمع‌آوری کنند.

روزانه ۲ هزار ایرانی با کاروان‌های رسمی به عتبات می‌روند که روند سفرهای نوروزی تا پایان هفته جاری ادامه دارد.

زائران کربلا زیر باران بهاری دست به دعا شدند

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


زائران کربلا زیر باران بهاری دست به دعا شدند بیشتر بخوانید »

فیلم/ قرعه کربلا

فیلم/ قرعه کربلا

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ قرعه کربلا بیشتر بخوانید »

پوستر/ راه قدس از کربلا می‌گذرد

پوستر/ راه قدس از کربلا می‌گذرد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، آزادی فلسطین و قدس شریف از چنگال رژیم غاصب صهیونیستی، یکی از آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران است؛ بنابراین در دوران هشت سال دفاع مقدس، شعار «راه قدس از کربلا می‌گذرد» از سوی حضرت امام خمینی (ره) برای ایستادگی در برابر رژیم بعث عراق مطرح شد؛ چراکه عدم مقابله با ارتش بعث عراق، موجب پیشروی روزافزون این ارتش متجاوز می‌شد و سرانجام موجودیت جمهوری اسلامی ایران را به خطر می‌انداخت؛ بنابراین بایستی ابتدا کربلا از لوث وجود صدامیان آزاد می‌شد و سپس نوبت به آزادی قدس از چنگال صهیونیست‌ها می‌رسید. از سویی دیگر نیز وجود رژیم فاسد بعث می‌توانست مانعی مستحکم در برابر صدور تفکر انقلاب اسلامی ایران به مسلمانان عراق و دیگر کشورها باشد؛ لذا نابودی رژیم بعث عراق، نقطه عطفی را در صدور تفکر انقلاب اسلامی ایران به دیگر کشورهای منطقه رقم زد.

پوستری که در ادامه مشاهده می‌کنید، از دهه ۶۰ به یادگار مانده و حقیقت شعار «راه قدس از کربلا می‌گذرد» را به تصویر کشیده است.

مشاهده پوستر در اندازه کامل

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پوستر/ راه قدس از کربلا می‌گذرد بیشتر بخوانید »

چند دقیقه تا کربلا

چند دقیقه تا کربلا


گروه استان‌های دفاع‌پرس – «حمید جهانگیر فیض‌آبادی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ چند شب بعد از عملیات کربلای پنج، قرار بود عملیاتی در منطقه شلمچه در ادامه کربلای پنج انجام دهیم. ساعت حدود ٩ صبح، دوازده نفر تخریب‌چی به همراه فرمانده تخریب و یک نفر راه‌بلد اطلاعاتی، سوار تویوتا شدیم و به سمت خط مقدم حرکت کردیم تا محل عملیات را در روز و روشنایی هوا شناسایی کنیم.

هرچه به خط نزدیک‌تر می‌شدیم، صدای انفجار و شلیک توپ و خمپاره و دود و گرد و خاک و سروصدا و بوی باروت و آتش بیشتر می‌شد. هیجانی آمیخته با ترس نسبت به نتیجه عملیات داشتیم چرا که منطقه عملیاتی یک دشت صاف و در تیررس کامل دشمنی بود که به‌خاطر شکست در کربلای ۵  آماده و زخم خورده بود.

وقتی به خاکریز خط مقدم رسیدیم، آنقدر آتش سنگین بود و نقطه‌به‌نقطه می‌زدند که اگر تویوتا می‌ایستاد هدف خمپاره قرار می‌گرفت، لذا همانطور که ماشین در حرکت بود یکی‌یکی پایین پریدیم و تویوتا به‌سرعت از خاکریز دور شد.

پشت خاکریز مستقر شدیم. ارتش بعث عراق پاتک سنگینی را شروع کرده بود و رزمندگان مردانه و سرسختانه مقاومت می‌کردند و تیراندازی و آتش روی دشمن و تانک‌های آن‌ها داشتند. نیروهایی که پشت خاکریز بودند، برای ما دست تکان می‌دادند. خوشحال بودند که بچه‌های تخریب جهت شناسایی برای عملیات امشب به خط مقدم آمدند. در امتداد خاکریز دویست متر را دویدیم تا نقطه عملیات هر گروه را برای معبر زدن عملیاتی که شب می‌خواستیم انجام بدهیم، شناسایی و ثبت کنیم.

وقتی به نقطه مورد نظر رسیدیم، از خاکریز بالا رفتیم. آتش بسیار سنگین بود. به سختی منطقه را نگاه می‌کردیم. هر لحظه احتمال اصابت تیر و ترکش به ما وجود داشت. باید منطقه را برای عملیات رصد می‌کردیم. چشم‌‌هایمان که به دشت صاف روبروی خاکریز بین خودی و دشمن افتاد و میدان مین‌ را دیدیم، با هم ‌گفتیم: «خدایا امشب خودت به داد ما برس». چگونه می‌توانیم از بین این همه مین با نیروهای فراوان گردان که پشت سر ما حرکت می‌کنند، معبر بزنیم، عبور کنیم، به‌سمت خاکریز دشمن برویم، با آن‌ها درگیر بشویم و خاکریزشان را فتح کنیم.

به هر سختی بود نگاهی به منطقه انداختیم و از خاکریز پایین آمدیم. بوی باروت و گردوغبار غلیظ، گلوهای‌مان را می‌فشرد. به‌شدت تشنه شده بودیم. تازه فهمیدیم عطش یعنی چه. اینجا عطش یاران اباعبدالله علیه‌السلام در میانه نبرد و گرد و غبار حرکت اسب‌ها و چکاچک شمشیرها و نیزه‌ها، تداعی می‌شد. فدای لب تشنه‌ات یا اباعبدالله. سروصورت بچه‌ها پر از خاک بود. بچه‌هایی که روی خاکریز تیراندازی می‌کردند چهره‌های‌شان زیر گردوخاک فراوان، شناخته نمی‌شد.

قرار شد برگردیم، سوار تویوتا شده و از منطقه دور بشویم تا برای عملیات شب آماده شویم. تا از خاکریز پایین آمدیم و شروع به حرکت کردیم، شاهد صحنه دلخراشی بودیم! خدایا اینهایی که روی زمین افتاده‌اند چه کسانی هستند؟ ما که ‌آمدیم کسی اینجا کسی روی زمین نبود. همه روی خاکریز بودند. رزمندگانی که تا چند دقیقه قبل می‌جنگیدند و ما از کنارشان رد شده بودیم، یکی‌یکی تیر خورده و مثل برگ خزان روی زمین افتاده بودند. چقدر پدران و مادران و همسران و خواهران و برادران الان داغدار شده بودند. هنوز آن‌ها نمی‌دانند که جگرگوشه‌‌شان روی زمین افتاده، بعضی از آن‌ها نفس‌نفس می‌زدند، نفس‌های آخر. معلوم بود که تشنه‌ هستند اما گلوهایشان پر از خاک شده بود.

آن بسیجی خوش‌سیمای میان‌سالی که در ابتدای ورود برای ما دست تکان می‌داد و لبخند می‌زد، تیر به گلویش اصابت کرده و روی خاکریز افتاده بود. همان‌طور که سرش پایین و صورتش سمت ما بود، نفس‌های آخرش را می‌کشید و به ما نگاه می‌کرد. مثل لحظه اول دیدار، لبخند می‌زد. این‌قدر به ما نگاه کرد و لبخند زد تا پر کشید، در حالی‌ که چشمانش باز بود. محو چهره بسیجی شهید بودیم. باید حرکت می‌کردیم. آتش هنوز هم به‌ شدت سنگین بود. تویوتا به‌سرعت خود را به خاکریز رساند. بچه‌ها به چالاکی سوار شدند و حرکت کردیم. از خاکریز دور می‌شدیم در حالی‌ که از یادآوری صحنه‌هایی که شاهدش بودیم مغموم بودیم. بعضی از تخریب‌چی‌ها آرام اشک می‌ریختند.

هر لحظه امکان اصابت یک خمپاره به ماشین می‌رفت، اما در جاده خاکی پر از چاله‌ و چوله‌های ناشی از انفجار به سرعت می‌رفتیم تا اینکه از خط مقدم دور شدیم. مصمم شده بودیم شب برگردیم و این منطقه را از دست دشمن بگیریم و پیکر شهدا را به عقب منتقل کنیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چند دقیقه تا کربلا بیشتر بخوانید »

دردیست در دلم که دوا، کربلای توست

دردیست در دلم که دوا، کربلای توست


انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دردیست در دلم که دوا، کربلای توست بیشتر بخوانید »

روایت مناجات غواص‌های گردان ابوذر لشکر المهدی(عج) استان فارس در شب عملیات کربلای ۴

مناجات غواص‌های گردان ابوذر لشکر المهدی (عج) در شب عملیات کربلای ۴


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از فارس، «مراد رحمانیان» از رزمندگان گردان ابوذر لشکر ۳۳ المهدی (عج) دوران دفاع مقدس در خاطره‌ای که در کتاب گردان ابوذر ۳  به نوشته مسعود فرشیدنیا به رشته تحریر در آمده نقل می‌کند: شب عملیات کربلای ۴ بود و در آن تاریکی باید بزرگ مردانی با نثار جان خویش نور افشانی می‌کردند تا بشریت راه را از چاه تشخیص دهد. همه جا سکوت بود و اگر گوش جان باز می‌شد می‌شنیدی که در آسمان فرشتگان، ودر زمین نخل‌های بی سر کناره اروند زجه و شیون سر می‌دهند. این اروند بود که آغوش مادرانه خود را باز کرده بود و افتخار پذیرای انسان‌هایی بود که در برابر ملائکه به آن‌ها مباهات می‌کرد.

در آن شب از همه وقت بیشتر دلهره و نگران بودم. اروند را خوب می‌شناختم و از طرفی مردانی هم باید به مصاف آن میرفتندکه خداوند در باره آن‌ها با ملائکه صحبت کرده بود و این به انسان قوت قلب می‌داد. شاید حدود ساعت نه و نیم شب بود که مردانی از جنس ایمان با پوشیدن لباس‌های غواصی به محور. معرفی شدند. (ما از گردان ابوذر هستیم و آماده ایم برای حرکت دردل اروند و پیکار با خصم.) چند نفرشان آشنا بود و یکی خیلی خوب می‌شناختم. او را در آن تاریکی از روی طنین صدایش شناختم. گفتم عزیزان باید فعلا در این سنگر بمانید تا خبرتان کنم. آن‌ها را در سنگری که قبلا در آن فعالیت اطلاعاتی داشتیم مستقر کردم.

سؤالاتی از کیفیت عبور و استعداد دشمن می‌کردند. گفتم برادر‌ها من باید بروم سر محور و منتظر دستور باشم. از سنگر به سمت محور آمدم و لحظه شماری میکردم. سکوت همه جا فرا گرفته بود و این وضعیت خوبی نبود، نگران کننده بود. گذر زمان کند بود و هر دقیقه اش سال‌ها طول میکشد. مدتی گذشت کم کم لحظه موعود رسید.

اروند در آن ساعت ساکت بود، اما انگار یک دنیا حرف داشت. چند بار با فرمانده طرح و عملیات لشکر تماس گرفتم. خلیل؛ خلیل. قرارمون یادت نره. بچه هامون منتظرن. توصیه به صبر میکرد. آنقدر که اروند هم نا امید شد و یواش یواش شروع به حرکت کرد. از پشت بی سم صدای خلیل بلند شد. یا علی مدد و من گوشی بیسیم را رها کردم و به سمت سنگر رفتم. زیاد فاصله نداشت. چند قدم که به سنگر نزدیک شدم صدای گریه و مناجات شنیدم با خودم گفتم خدایا اینا کیین؟. بعد کمی جلو‌تر رفتم متوجه شدم غواص‌های گردان هستند که حال معنوی خوشی داشتند که غیر قابل توصیف بود. اگر گوش شنوایی می‌بود می‌شنیدی که نخل ها‌ی کنار ه اروند با آن‌ها هم ناله اند.

خدایا چیکار کنم رمز عملیات اعلان شده و از طرفی به خودم اجازه نمیدادم که حال معنوی آن‌ها به هم بزنم جلو سنگر چند لحظه توقف کردم. گفتم خدایا همه گر‌ه‌ها بدست تو باز می‌شود و من مطمئن هستم که تا چند لحظه دیگر سر بعضی از این‌ها به دامن اباعبدالله الحسین علیه السلام است. بزار چند لحظه آخر با تو، با معشوق خودشان صحبت کنند. دقایقی گذشت نا گزیر صدایشان کنم. هادی، هادی، همه ساکت شدند. گفتم یا علی وقت حرکته. یکی یکی از سنگر بیرون آمدند و به ستون یک بین نخلستان به سمت اروند پیش می‌رفتیم. هادی نفر اول بود. با خوابی که برایم تعریف کرده بود می‌دانستم که آسمانی خواهد شد.

به او خیلی علاقه داشتم .. دستمان در دست هم دیگر بود. دوست داشتم در آن لحظات آخر صدایش بشنوم. دلم نمی‌خواست ساکت باشد. دوست داشتم کیلومتر‌ها تا سر محور راه بود. گفتم: هادی کاری هست برات انجام بدم؟ مثلا آمدم که حرفی زده باشم که صحبت کند و ساکت نباشد. گفت هیچ کاری دیگه تو این دنیا ندارم همه کارام انجا دادم! برای همیشه از ما جدا شد، به اروند خروشان زد و خیلی زود آسمانی شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مناجات غواص‌های گردان ابوذر لشکر المهدی (عج) در شب عملیات کربلای ۴ بیشتر بخوانید »