«سید محمد مرندی» کارشناس مسائل آمریکا و اروپا در گفتوگوی مشروح با خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، در تشریح خاطرات عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ اظهار داشت: مهمترین خاطرات بنده از دفاع مقدس مربوط به سال ۶۵ است، اما اولین باری که به جبههها اعزام شدم سال ۶۱ بود، به طور کلی از سال ۶۱ الی ۶۷ هر سال بخشی از سال را در جبههها حضور داشتم.
مرندی با بیان اینکه سال ۶۵ در یکی از یگانهای غواصی بودم، خاطرنشان کرد: مدت زیادی را به همراه دوستان رزمندهام در این یگان زندگی کردهام که بسیاری از آنان افتخار شهادت را داشتند.
کربلای ۵ و والفجر ۸ برای غواصان مهم و تعیین کننده بود
مرندی با تصریح بر اینکه ایام عملیاتهای کربلای ۵ و والفجر ۸ برای غواصان مهم و تعیین کننده بود، گفت: در عملیات کربلای ۴ عدهای از رزمندهها به شهادت رسیدند، البته به نحوی که عده ای در آمار شهدا و مجروحین اغراق می کنند، ما تلفات و شهید نداشتیم.
وی با بیان اینکه غواصان یگان ما در گردان حضرت زینب (س) از لشکر سید الشهدا در عملیات کربلای ۴ حتی یک مجروح هم نداشتیم، گفت: این عملیات به محض اینکه مشخص شد شکست خواهد خورد، فرماندهان دستور عقبنشینی دادند، این اقدام سبب شد که گردان ما حتی یک مجروح هم نداشته باشد، اما عملیات کربلای ۵ که موفقیت نسبی داشت متأسفانه دوستان زیادی به شهادت رسیدند.
کربلای ۵ اوج همدلی و هماهنگی رزمندگان
مرندی ادامه داد: عملیات کربلای ۵ به عقیده من اوج همکاری و همدلی نیروهای رزمنده بود و نیروی هوایی و هوانیروز ارتش کلیدیترین نقش را ایفا کرد، علی رغم اینکه هواپیماهای عراقی به لحاظ تعداد بسیار برتر از ما بودند و پدافند هوایی ارتش بعث .قدرت بسیار بالایی داشت، اما شجاعت خلبانان ما بر قدرت مادی نیروهای صدام غلبه کرد
سیدمحمد مرندی در ادامه تأکید کرد: بالگردها و فانتومها وقتی اقدام به حمله میکردند، هر لحظه نگران مورد اصابت قرار گرفتن آنها توسط ضد هوایی ارتش بعث عراق بودیم، از سوی دیگر نباید نقش توپخانه ارتش و سپاه نادیده بگیریم که اگر نبودند، قطعاً .فاجعه رقم میخورد
سختترین روزهای زندگیام را در کربلای ۵ گذراندم
وی افزود: در این عملیات همکاری و هماهنگی بهداری ارتش، بهداری سپاه، بیمارستانهای نظامی و بیمارستانهای وزارت بهداشت اوج تجلی وحدت و همدلی بود، بنظرم من کربلای ۵ استثناییترین و سختترین عملیات تاریخ دفاع مقدس محسوب میشود، من سختترین روزهای زندگی خودم را در کربلای ۵ گذراندم. در یک لحظه ۶ نفر از دوستانم را که مدت زیادی با یکدیگر زندگی کرده بودیم، شهید شدند.
مرندی تشریح کرد: در شب عملیات کربلای ۴ ما دو گروهان غواصی به نامهای الحدید و القدر بودیم، دو نفر از اطلاعات عملیات آمدند تا نقشه عملیات را برای ما شرح دهند، در حین توضیح دادن حس کردند که ما نسبت به این عملیات خوشبین نیستیم، یکی از این دوستان که از اطلاعات عملیات آمده بود گفتند درمورد این عملیات اقدامات شناسایی و اطلاعاتی زیادی کردهایم و به این نتیجه رسیدهایم که این مناسب ترین منطقه برای عملیات است. در ادامه گفت جای دیگری را هم کار کردیم که دیدیم نمیشود از دژهای نونی شکل آنجا عبود کرد، خیلی کار سختی است.
سید محمد مرندی در ادامه گفت: دو هفته بعد وقتی که دو نفر دیگر از اطلاعات و عملیات آمدند که نقشه عملیات کربلای ۵ را برای ما تشریح کنند، شروع کردند در مورد دژهای نونی شکل توضیح دادند. به محض اینکه گفتند «نونی» ما به یکدیگر نگاه کردیم و خندیدیم. این همان منطقه بود که قبلا گفتند غیر قابل عبور است.
وی ادامه داد: ما به این فکر میکردیم که احتمالا ان شب آخرین شب زندگی ما است، زیرا نمیتوانیم از این دژها عبور کنیم و یا اگر عبور کردیم، قطعاً کشته میشویم، ولی توانستیم از آنها عبور کنیم. کار دست خدا بود.
مرندی بیان داشت: روز عملیات کربلای ۵ که ما وارد پنج ضلعی و دژها شدیم، شهدای زیادی را تقدیم کردیم، اما سختتر از ان روز برای من مرحله سوم عملیات بود و ما آتش عجیبی در آن شبها تجربه کردیم که هنوز بعد از گذشت چند ده سال در خاطرم است.
انتهای پیام/۳۷۱