امام خمینی

قیامی که مقدمه‌ای برای انقلاب بزرگ ۵۷ بود

قیامی که مقدمه‌ای برای انقلاب بزرگ ۵۷ بود



قیام خونین ۱۵ خرداد مردم شهرهای مختلف کشورمان در سال ۱۳۴۲ سرآغازی بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵٧ بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ۶۰ سال پیش در چنین روزی مردم ایران به دلیل دستگیری رهبر و راهنمای بزرگ خود قیامی بزرگ را بر علیه رژیم ستم شاهی آغاز کردند. قیامی که در پانزد خرداد ١٣۴٢، سرآغازی بر پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۵٧ بود و باعث تسریع در روند شکل‌گیری مبارزات و انقلاب اسلامی به رهبری و مرجعیت امام راحل عظیم‌الشأن شد.

آغاز قیام مردم ایران در ۱۵ خرداد

به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بود از نخستین ساعات روز ۱۵ خرداد، اعتراضات گسترده‌ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. مردم منطقه پیشوا که سومین روز شهادت امام حسین (ع) را در حرم مطهر جعفربن موسی الکاظم (ع) به سوگ نشسته بودند با شنیدن خبر دستگیری مرجع تقلیدشان، حاج آقا روح الله، اولین نقش آفرینان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شدند. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع ازخود برخاستند.

تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیع‌ترین حادثه، قتل عام کشاورزان کفن پوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سر پل باقرآباد با آن‌ها روبرو شده و با سلاح‌های سنگین آن‌ها را قتل عام کردند. این روز تاریخی نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) است چراکه در این روز رژیم طاغوت در برابر شجاعت مردم به وحشت افتاد و برای سرکوب آنان حدود ١۵ هزار نفر از مردم مسلمان و انقلابی را به خاک و خون کشید.

دلیل دستگیری امام خمینی

تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی (در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ توسط دولت علم) و بازتاب‌های آن، دلیلی بود تا حضرت امام خمینی رحمه الله نهضت عظیم خویش را بنیان گذارد و این در حالی بود که با رحلت مرجع عالی قدر شیعه آیت اللّه العظمی بروجردی رحمه الله، ثلمه‌ای عظیم به ملت و روحانیت وارد شده بود و رژیم نیز عرصه را برای جولان بلا منازع خود در دین ستیزی مهیّا یافت.

به دنبال این مسئله، امام خمینی رحمه الله علمای طراز اوّل را دعوت به مشورت کرد و آنان طی تلگرافی مخالفت خود را با دولت ابلاغ کردند.

امام در پی بی اعتنایی دولت، در اعلامیه‌ای تأکید فرمود: «اینجانب حسب وظیفه شرعی به ملّت ایران و مسلمین جهان، اعلام خطر می‌کنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست‌ها است… ملّت مسلمان تا رفع این خطرها نشود، سکوت نمی‌کنند و اگر سکوت کنند، در پیشگاه خداوند قاهر، مسئول و در این عالم محکوم به زوال است.»

سرانجام با پایمردی امام و حمایت مردم و روحانیون، دولت عقب نشینی می‌کند و لایحه را پس می‌گیرد. این مسئله حائز نکات قابل توجّهی است و نقطه عطفی در مسیر حرکت مردمی بود که موجب تحکیم پایه‌های انقلاب اسلامی گردید.

همچنین حرکت امام در جو ملتهب ایران آن روز، باعث شد که انرژی انقلابی ملّت ـ که از سال ۳۹ به فوران آمده بود و در بحران هویت و رهبری دست و پا می‌زد ـ پشت سر امام و مذهب و روحانیت، کانالیزه شد. از اینرو از نیمه دوّم سال ۴۱ و به دنبال قضیّه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، تمام اذهان دولت و ملّت متوجه قم و امام گردید.

هنوز خشم عمومی نسبت به این حرکت رژیم فروکش نکرده بود که ساواک قم، مجلس روضه خوانی را که از طرف آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله منعقد شده بود، مورد حمله قرار داد. در این هجوم که روز دوّم فروردین ۱۳۴۲ صورت گرفت، مردم و طلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به رگبار بسته شدند و مدرسه فیضیه به خون ملّت رنگین شد.

حضرت امام رحمه الله پس از اطلاع از این فاجعه، سخنرانی تندی علیه شاه کرد و در اعلامیه ای، منشأ سرکوبگری و ظلم؛ یعنی شاه را نشانه رفت: «شاه دوستی؛ یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش. شاه دوستی؛ یعنی، ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، محو آثار اسلامیت. شاه دوستی؛ یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل قرآن کریم. شاه دوستی؛ یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. حضرات آقایان توجّه دارند که اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است….»

خون‌های ریخته شده در مدرسه فیضیه، و روشنگری‌های شورانگیز امام رحمه الله همچنان ادامه داشت تا محرّم و عاشورای ۱۳۸۳ ه. ق فرا رسید. حکومت با وضعیت به وجود آمده، تصمیم گرفت محدودیت‌هایی را برای عزاداری ایجاد کند. به همین دلیل وعاظ از سخنرانی علیه شاه و اسرائیل و آمریکا منع شدند.امام خمینی با تبلیغات و اقدامات خود، طی حدود دو ماه، حادثه فیضیه را تا نزدیک محرم تداوم داد.

در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، توسط یاران امام (ره) اعلام می‌شود که حضرت امام خمینی (ره) تصمیم دارند بعد از ظهر عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی کنند. به دنبال اعلام این خبر، افرادی به طور مستقیم و غیر مستقیم و گاه با واسطه و بی واسطه سعی می‌کنند که حضرت امام را از سخن گفتن در مدرسه فیضیه بر حذر دارند؛ چنانچه یکی از مقامات ساواک در روز ۱۳ خرداد خود را به امام (ره) می‌رساند و ضمن تهدید ایشان می‌گوید: اگر امروز بخواهید در مدرسه فیضیه سخنرانی نمایید، کماندوها را به مدرسه می‌ریزیم و آنجا را به آتش و خون می‌کشیم. حضرت امام خمینی (ره) در کمال صلابت و شجاعت بی نظیر خویش، بی هیچ رعب و وحشتی در جوابشان می‌فرمایند: ما هم به کماندوهای خود دستور می‌دهیم که فرستادگان اعلیحضرت را اصلاح نمایند‍!

پس از این اتفاقات در همان روز شهر قم شاهد سخنرانی تاریخی امام علیه شخص شاه، آمریکا و اسرائیل بود. این سخنرانی به منزله رویارویی مستقیم و آشکار با حکومت بود و نشان می‌داد که امام، روحانیت و مردم، به نقطه غیر قابل بازگشتی با دستگاه رسیده اند. امام فرمودند: «ای آقای شاه!‌ای جناب شاه! بدبخت، بیچاره! ۴۵ سال از عمرت میره، عبرت بگیر. عبرت از پدرت بگیر. اگر راست می‌گویند که تو با اسلام و روحانیت مخالفی، بد فکر می‌کنی. اگر دیکته می‌کنند، به دست تو می‌دهند، در اطراف آن فکر کن. چرا بی تأمّل حرف می‌زنی؟ چه ارتباطی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت می‌گوید: از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل هم صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه، اسرائیلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟ آقای شاه! این‌ها می‌خواهند تو را یهودی معرفی کنند تا من بگویم کافری، از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند.»

ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان فرمودند: به من خبر دادند که عده‌ای از وعاظ و خطبای تهران را برده اند، سازمان امنیت و تهدید کرده اند که، از سه موضوع حرف نزنند. ۱- از شاه بدگویی نکنند. ۲- به اسراییل حمله نکنند. ۳- نگویند که اسلام در خطر است و دیگر هر چه بگویند آزادند. تمام گرفتاری‌ها و اختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر از این سه موضوع بگذریم، دیگر اختلافی نداریم و باید دید که اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آن طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسراییل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسراییل است که سازمان امنیت می‌گوید: از شاه صحبت نکنید، از اسراییل نیز صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه، اسراییلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه، یهودی است؟ آقای شاه! شاید این‌ها می‌خواهند، تو را یهودی معرفی کنند که من بگویم کافری تا، از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند؟! تو نمی‌دانی اگر یک روز صدایی در بیاید، ورق برگردد، هیچ کدام از این‌ها که اکنون دور تو را گرفته اند، با تو رفیق نیستند. این‌ها رفیق دلارند. این‌ها دین ندارند. این‌ها وفا ندارند. دارند همه چیز را به گردن تو بیچاره می‌گذارند.

مطالب خیلی زیاد است. بیشتر از آن است که شما تصور می‌کنید. حقایقی در کار است، مملکت ما، اسلام ما، در معرض خطر است. آن چیزی که در شرف تکوین است، سخت ما را نگران و متأسف ساخته است. از وضع ایران، از وضع این مملکت خراب، از وضع این هیأت دولت و از وضع این سردمداران حکومت نگران و متأسف هستیم و از خداوند بزرگ اصلاح امور را خواهانیم.

بی تردید هیچ دگرگونی و انقلابی بی ریشه و علت پدید نمی‌آید و بسترها و عواملی در شکل گیری آن مؤثر است.قیام ۱۵ خرداد نیز جنبشی ماندگار و اثر گذار است و نقطه عطفی در کارنامه انقلاب اسلامی ایران به شمار می‌رود. این قیام، سر آغاز تحولات و دگرگونی‌های شگفت آوری شد که به حق می‌توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد.

در واقع می‌توان قیام ۱۵ خرداد را حرکت خود جوش و مردمی ـ بدون برنامه ریزی قبلی ـ دانست که با توجّه به بسترها و زمینه‌های قبلی به وجود آمد و در حمایت از رهبر دینی و یاری آرمان‌های متعالی، به اوج خود رسید و شهرها و مناطق مختلف ایران را در بر گرفت.

۱۵ خرداد روزی است که در دیدگاه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی به عنوان «أیام الله» و «روز عزای عمومی برای همیشه» ثبت شد و حضرت امام به صراحت بیان داشتند که «۱۵ خرداد از خاطره‌ها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن را هرچه زنده نگاه داشت».

رهبر معظم انقلاب نیز در سخنانی درباره ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ فرموده اند: حقایقی که حضرت امام در آن سال بیان می‌کردند برای خیلی ها، حتی برای دست اندرکاران سیاست هم قابل فهم نبود، حقایقی مانند این که اسرائیل می‌خواهد در ایران قرآن نباشد، اسرائیل می‌خواهد در ایران روحانیون نباشند، اسرائیل می‌خواهد در ایران اسلام نباشد. آن روز برای خیلی‌ها این مطلب قابل فهم نبود که اسرائیل کجا، ایران کجا؟ و اسرائیل چه دشمنی با قرآن و با روحانیت دارد، آن هم در ایران؟.

۱۵ خرداد ۱۳۴۲ یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی ایران است و به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی، سه عنصر «مردم»، «امام خمینی» و «انگیزه مذهبی و روحیه شهادت طلبی و فداکاری برای خدا» در آن نمود داشت و نطفه طلوع انقلاب اسلامی را شکل داد.

منبع: باشگاه خبرنگاران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

zood.link/wb8ce
رهبری که در دوره معاصر تنها انقلاب پیروز در کشورهای اسلامی را رقم زد

رهبری که در دوره معاصر تنها انقلاب پیروز در کشورهای اسلامی را رقم زد



طی ۴ دهه گذشته، در میان همه تلاش‌هایی که در کشورهای مختلف عربی و اسلامی برای تغییر نظام و درواقع «انقلاب» صورت گرفته، انقلاب اسلامی ایران تنها نمونه موفق در این زمینه به شمار می‌رود .

به گزارش مجاهدت از مشرق، تاریخ انقلاب‌ در کشورهای عربی و اسلامی در دوره معاصر نشان می‌دهد که رهبری واحد و رویکرد یکپارچه مردمی اصلی‌ترین عامل موفقیت یک انقلاب به شمار می‌رود؛ چیزی که در انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام خمینی (ره) مشهود است. طی ۴ دهه گذشته، در میان همه تلاش‌هایی که در کشورهای مختلف عربی و اسلامی برای تغییر نظام و درواقع «انقلاب» صورت گرفته، انقلاب اسلامی ایران تنها نمونه موفق در این زمینه به شمار می‌رود و تلاش‌های مشابه در کشورهایی چون تونس، سودان، مصر و لیبی یا نیمه‌کار ماند یا نتیجه عکس داد.

برای درک این مطلب و اینکه چرا کشورهای مذکور در تحقق اهداف خود برای تغییر نظام و انقلاب ناکام بودند، در وهله نخست باید به مفهوم انقلاب توجه کنیم. اصطلاح انقلاب از تغییر و دگرگونی گرفته شده و به معنای تحولات بنیادین در هر زمینه‌ای است است. اما اساسا مردم انقلاب را تحت عنوان تغییرات سیاسی که به تغییر حکومت منجر می‌شود، می‌شناسند.

زمینه‌های وقوع انقلاب اسلامی ایران از دهه ۲۰ شمسی و با اعتراض مردم به حکومت دیکتاتوری خاندان پهلوی فراهم شده بود و در دهه ۳۰ تحت رهبری شخصیت‌های ملی و مذهبی همچون دکتر «محمد مصدق» و آیت‌الله سید «ابوالقاسم کاشانی» به اوج رسید و اولین نتیجه آن ملی شدن صنعت نفت بود. اما در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ حکومتی که دکتر مصدق تشکیل داده بود در اثر یک کودتای آمریکایی-انگلیسی شکست خورد و رژیم دیکتاتوری پهلوی تا ۲ دهه دیگر نیز حکومت کرد.

قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نقطه عطف انقلاب مردمی ایران بود و جنایت‌هایی که رژیم شاه علیه ملت مرتکب شد چهره دیکتاتوری و استبدادی این رژیم را به همه جهانیان نشان داد. اما با این وجود مردم ایران عقب‌نشینی نکردند و اعتراضات به شکل یکپارچه تحت رهبری امام خمینی (ره) که در تبعید بود همچنان ادامه داشت تا این که بزرگترین رویداد تاریخی اسلام معاصر به ثبت رسید و در بهمن ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی ایران پیروز شد.

در توضیح علت پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در ابتدای امر روشن است که نقش رهبری این انقلاب بسیار حائر اهمیت است. امام خمینی (ره) به عنوان شخصیتی مذهبی که در عین حال از یک کاریزمای عالی و بینش نظامی و سیاسی دقیق برخوردار بود توانست به مدت دو دهه یک رویکرد ثابت را برای قیام علیه رژیم مستبد شاه حفظ کند. این انقلاب طبقات اجتماع، بخشها، گروههای زیرزمینی و احزاب را تحت الشعاع خویش قرار داد.حتی بعضی از این گروههای سیاسی در باطن به انقلاب اعتقادی نداشتند اما مجبور بودند به علت مقتضیات زمان و واقعیات موجود به آن گردن نهند.

دومین عامل اصلی موفقیت انقلاب ایران، اتحاد و پایداری مردم در ادامه مسیر انقلابی خود تا تحقق هدف و پیروزی بود؛ به طوری که ملت ایران علی‌رغم قرار گرفتن در معرض توطئه‌های خارجی و شکنجه‌های حکومت شاه، از پای ننشسته و بیش از ۳ دهه در این راه مداومت ورزیدند.

اما شرایط انقلاب در سایر کشورهای اسلامی که به آن اشاره شد، متفاوت از ایران بود. انقلاب تونس در دهه قبل که زمینه‌ساز تحولات موسوم به «بهار عربی» بود با خودسوزی یک جوان تونسی به نام «محمد بوعزیزی» شروع شد که در پی آن اعتراضات گسترده علیه گرانی و فساد و بیکاری سراسر تونس را فراگرفت. اما تنها بعد از گذشت ۲ سال از این انقلاب رهبران آن دچار اختلافات گسترده شدند و نه تنها به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند، بلکه شرایط حتی بدتر از قبل شد.

نمونه مشابه این اتفاق در لیبی نیز رخ داد که منجر به وقوع یک جنگ داخلی در این کشور شد. هدف از اعتراضات گسترده ملی در لیبی که از ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد، سرنگونی رژیم دیکتاتوری «معمر قذافی» بود که البته این امر حاصل شد. اما در نتیجه مداخلات ناتو و به طور مشخص آمریکا، این انقلاب به بیراهه رفت و در عمل منجر به تجزیه لیبی به دو قسمت شد که بر یک سوی آن دولت وفاق ملی و سوی دیگر «خلیفه حفتر» فرمانده نظامی و جنایتکار لیبیایی حکومت می‌کند و دائما با هم در حال جنگ هستند.

انقلاب مصر نیز چنین شرایطی داشت و بعد از آغاز اعتراضات مردمی در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۱، یک جوان مصری به نام «عبده عبدالمنعم» خودسوزی کرد و اعتراضات بالا گرفت. در نتیجه این تحولات دولت «حسنی مبارک» از خلال یک کودتای نظامی سقوط کرد اما همه چیز به نقطه صفر برگشت و اکنون بعد از گذشت یک دهه، اوضاع مصر تحت حکومت «عبدالفتاح السیسی» تغییری نکرده است.

نمونه دیگر از شکست انقلاب‌های مردمی، سودان است که به کشور کودتاها معرف شده و به طور کلی همه انقلاب‌هایی که از سال ۱۹۵۶ و بعد از استقلال این کشوراز اشغالگری انگلیس، آغاز شده، در ادامه راه منحرف گشته و بدون استثناء همگی ناکام بوده‌اند. از ۶ دهه گذشته تاکنون بیش از ۱۵ حرکت انقلابی در سودان رخ داد که تمامی آنها به جنگ قدرت بدل شده و در نهایت شکست خورده‌اند. در نتیجه چنین رویکردی، امروز در سودان شاهد یکی از خطرناک‌ترین درگیری های داخلی هستیم که میان ارتش به فرماندهی عبدالفتاح البرهان و نیروهای واکنش سریع به ریاست محمد حمدان دقلو معروف به حمیدتی رخ داده و این کشور در آستانه جنگ داخلی قرار گرفته است.

همانطور که گفته شد این انقلاب‌ها هیچ یک رهبر واحد و مشخصی نداشتند و همین امر موجب وقوع جنگ قدرت بین رهبران مختلف و در نهایت شکست کودتا می‌شد. فقدان رهبری واحد به معنای عدم اتحاد مردمی در مسیر انقلاب است. اما تاثیر مداخلات خارجی در شکست این انقلاب‌ها را نباید نادیده گرفت. اینکه تحولات موسوم به بهار عربی در سال ۲۰۱۱ توسط آمریکا با هدف سرنگونی نظام سوریه از خلال جنگ جهانی تروریسم به راه افتاد، موضوع پوشیده‌ای نیست.

ایالات متحده به همین ترتیب که سعی داشت از خلال هیولای داعش، نظام بشار اسد را در سوریه از بین ببرد، به دنبال روی کار آوردن نظامی سرسپرده به خود در سایر کشورهای عربی نیز بود و از همین رو انقلاب‌ در کشورهایی چون تونس و مصر و لیبی و … را در راستای منافع خود جهت‌دهی کرد.

در واقع همه انقلاب‌هایی که طی ۴ دهه قبل در کشورهای عربی و اسلامی رخ داد، رهایی از شر یک حکومت دیکتاتوری و رسیدن به دموکراسی و آزادی بود اما روش آنها با هم تفاوت داشت. به همین علت است که انقلاب اسلامی ایران علی‌رغم همه فشارها و توطئه‌هایی که از داخل و خارج علیه آن وجود داشت؛ از جنگ تحمیلی ۸ ساله با عراق تا ارتحال امام، همچنان پابرجاست. در اینجا بحث ایدئولوژیک و پیروزی از الگو و موازین اسلامی حقیقی را نیز نباید نادیده گرفت که تا انتها در ماهیت و روح انقلاب ایران باقی ماند.

منبع: الف

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

zood.link/te4e2
خمینی کبیر؛ روح ۱۵ خرداد

خمینی کبیر؛ روح ۱۵ خرداد


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس- مهدی مقاری؛ در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ مردم در بیشتر شهرها، در اعتراض به دستگيری امام خمينی (ره) به خيابان‌ها ريختند و قيام خونين خويش را آغاز کردند. سيل خروشان کشاورزان غيور و کفن‌پوش دشت پیشوا و ورامين، دهقانان کن و نيز مردم جماران به سوی تهران سرازير شد؛ انبوه جمعيت بازاری، بارفروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فريادهای رعد آسای «يا مرگ يا خمينی» و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورد.

شاه که در برابر قيام قهرآلود ملت، تاج و تخت خود را درحال زوال می‌ديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملت مظلوم رفت و شهرها را به کشتارگاه مخوف و حمام خون مبدل ساخت.

در بيشتر شهرها، درگيری، راهپيمايی، برگزاری جلسات و نيز سخنرانی ضد رژيم و اعتراض به دستگيری امام (ره) صورت گرفت؛ در بعضی از شهرها مانند قم، شيراز، تبريز و مشهد، اعتراض از شدت و گستردگی بيشتری برخوردار بود که در اثر اين حوادث، تعداد زيادی شهید، مجروح يا زندانی شدند.

پانزدهم خرداد، نقطه عطفی در تاريخ معاصر؛ يادگاری از پيوند معنوی توده‌های عظيم مردم، واکنشی از احساس عميق مذهبی ملت ايران؛ نمايشی از به پاخاستن مردمی که می‌خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی از تاريخ اسلام و درجه‌ای برای سنجش فداکاری و ازخودگذشتگی انسان‌هایی که به دنبال آرمان الهی حرکت می‌کنند؛ است.

پانزدهم خرداد، روز قيام خونين مردم جان‌برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به ميدان آمدند تا سلطه طاغوتيان را از کشورشان برچينند. این روز برای اسلام، به اسم اسلام و راهنمایی روحانیت بود.

قیام ۱۵ خرداد اسطوره قدرت ستم‌شاهی را در هم شکست و افسانه‌ها و افسون‌ها را باطل کرد که اولین و مهم‌ترین فصل خونین مبارزه در عاشورای ۱۵ خرداد رقم خورد.

۱۵ خرداد را نمی‌توان جدا از امام و رهبری هایش مطرح کرد؛ این روز اگر جانی دارد و تازه است، حیات خود را از نفس مسیحایی روح خدا به عاریت دارد، این عارف مصلحی که زمان عقیم را به میلاد شهادت بارور کرد و جانی تازه در کالبد افسرده و مرده این مردم دمید؛ ۱۵ خرداد روز امام و امت است، روز بیعت امت با امام است، روز میثاق خون و پیمان شهادت است و آغازی برای آغازها که خشم ابوذرها و قیام حُجرها و نهضت کربلا را به یاد می‌آورد.

این امام (ره) بود که در ۱۵ خرداد، به حرکت مردم، مسیر خدایی و بعد مکتبی و محتوای اسلامی می‌بخشید.

اگرچه خداگریزان و مادی‌گرایان و چپ‌روان دور از غافله، آن روز، این نهضت را شورش کور و تلاش ارتجاع خواندند، ولی خون ۱۵ هزار شهید ۱۵ خرداد، از همین توده مقلد مرجعیت و پیرو رساله و روایت و ولایت، شاهد است که نهضت، مکتبی بود، و قیام، رجعت‌شکن و مبارزه، اسلامی بود.

شهدای ۱۵ خرداد، رفتند، تا بمانند. شهید شدند، تا بر زمان خود، شهادت دهند. جان دادند، تا حیات جاودان یابند.

خونی که در عاشورا، از صحرای کربلا جوشیده بود، بستر تاریخ را در نوردید و در رود سرخ تشیع جاری شد و موج‌ها آفرید تا در ۱۵ خرداد، فواره این خون بر چهره زمان پاشید و تاریخ ما سرخ و خونین شد و از آن پس، ۱۹ دی، ۱۷ شهریور، ۲۲ بهمن و دیگر نقطه‌های عطف و لحظه‌های اوج نهضت پدید آمد و با امامت روح خدا، اسلام در کربلای خون گرفته ایران حاکم شد.

البته که این نهر خون، بار دیگر از کربلا خواهد گذشت و در قدس، مقدس‌تر خواهد شد و مسجدالأقصی را از بند صهیونیست‌ها نجات خواهد داد و امت مسلمان فلسطین را در سایه «قرآن» آزاد خواهد کرد و آن روز، دیر نیست.

تندباد نیمه خرداد، گرچه سرو‌های بلندی را از پای افکند، اما آن خون‌های پاک، سیلی شد که کاخ ستم را از بنیان کند و طوفانی شد که بساط ظلم طاغوت را در هم پیچید و ۱۵ خرداد، اوج یک روز بلند و گرم و جوشان بود که تاریخ را به حرکت آورد، و دیده‌ها را بیدار ساخت و خفتگان را برخیزاند و تأکیدی بر اصالت مکتب، و عمق دین در جان دین باوران بود.

گواه باشید و شهادت دهید که امام، آن پیرمرد برنادل، آن رهبر دوران‌ساز به زمان جان داد و به تاریخ حرکت بخشید و به اسلام حیاتی مجدد، و به ملت، یکپارچگی، و به ایران، آزادی، و به آزادی، آبرو هدیه داد.

۱۵ خرداد، این نبض پر طپش تاریخ، این جان دین در چله روز، فقط یکی از آن ایام‌اللّه است که آن فرزند زهرا، بر تارک تاریخ نشاند.‌ ای لحظه‌ها!‌ ای زمان،‌ ای ذره ذره این خاک،‌ ای قطره قطره خون‌های پاک شهیدان، گواه باشید که به راه خمینی کبیر وفاداریم و زیر پرچم بلند ولایت، از جوهره ۱۵ خرداد حمایت می‌کنیم.

موج خرداد هیچ‌گاه از جوش و خروش نمی‌افتد و هیچ زمانی شعله‌های سرکش این حرکت انقلابی فرو نخواهد نشست؛ زیرا آرمان‌های یک ملت بزرگ و شجاع در این روز و در قالب یک اجتماع حقیقت‌طلبانه متجلی شد.

آنچه در قیام حماسه‌انگیز خرداد ۴۲ از اهمیت و اعتبار به‌سزایی برخوردار است، حفظ وحدت کلمه یکپارچگی و بیداری ملتی بود که علی‌رغم خفقان‌ها، با اراده‌ای مصمّم به مقابله با حکومت ظلم و جور برخاست.

قیام انقلاب‌آفرین و خون‌رنگ ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گویای این واقعیت بود که اگر ملتی مورد تجاوز و زورگویی‌های عده‌ای قدرت‌طلب دیکتاتورمآب قرار گیرد، تنها اراده آن ملت است که می‌تواند در مقابله با ظلم‌ها و ستم‌ها ایستادگی کند و سرنوشت خود را رقم بزند؛ ۱۵ خرداد، روز ورق خوردن سرنوشت مبارکی بود که اگرچه با خون‌های جوانان پاک این سرزمین آغشته شد، اما مبدأ تحول بزرگ در عرصه حیات سیاسی و اجتماعی جامعه بود.

انتهای پیام/ 371

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام خامنه‌ای؛ عیار و اعتبار جایگاه ولایت فقیه

امام خامنه‌ای؛ اعتبار نظام اسلامی ایران


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ قیام امام خمینی (ره) هر چند در سال 1357 به پیروزی قطعی رسد اما متوقف نشد، چرا که انقلاب اسلامی نه محصور در زمان است و مکان. تحمیل جنگ هشت ساله از سوی رژیم بعث عراق با تهییج و پشتیبانی اغلب کشورهای جهان، تحریم‌های گسترده و همه جانبه حتی در حوزه پزشکی، ترور نخبگان و دانشمندان کشور، ایجاد بحران‌ها و فتنه‌های متتعدد همه برای توقف کردن نهضت جهانی انقلاب اسلامی است، انقلابی که زمینه‌ساز ظهور حضرت صاحب‌الامر و تشکیل حکومت اسلامی به رهبری و امامت آن حضرت است.

در واقع قیام امام خمینی اولین قدم برای تحقق وعده خداوند در آیه «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ » (آیه 5 سوره قصص) که می‌فرمایند: «و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم‌] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين‌] كنيم» بود.

همچنان که تحقق پیروزی انقلاب اسلامی در اوج جنگ سرد و جهان دوقطبی آن روز علی‌الظاهر امری محال بود، مردان سیاست آن روز جهان ادامه این انقلاب بدون امام خمینی (ره) را امری محال می‌دانستند و بی‌صبرانه منتظر خاموشی این انقلاب و روی دادن اختلافات داخلی بودند. البته از دست دادن شخصیتی بی‌مانند و تکرار ناپذیری چون امام خمینی (ره) ثلمه‌ای جبران ناپذیر برای ایران اسلامی و انقلاب جهانی ایشان بود اما باید پذیرفت امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی، امارتی را پدید آورد که برای همیشه ماندگار و خلال ناپذیر است.

تعیین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری انقلاب اسلامی نه تنها نهضت امام خمینی (ره) را به محاق فراموشی نبرد که سبب جهانی‌تر شدن نام بلند امام راحل شد. وجود رهبرانی چون «شیح زکزاکی» در نیجریه، «شیخ نمر باقر نمر» در عربستان، شیخ «عیسی قاسم» در بحرین و شکل‌گیری و اقتدار عزتمدانه جبهه مقاومت به وسعت جغرافیایی اسلامی در بعد سیاست‌ خارجی و دستاوردهای پرشمار داخلی و از میان برداشتن فتنه‌های متعدد همگی نتیجه انتخاب شایسته امام خامنه‌ای به رهبری انقلاب اسلامی و زعامت جهان اسلام است.

آنچه که در جریان انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای روی داد، حادثه‌ای از جنس پیروزی انقلاب اسلامی بود که توانست خونی تازه به رگ‌های اسلام بدهد. هر چند در تاریخ تشیع مراجع بلندآوازه‌ای زعامت شیعه را بر عهده گرفتند اما زعامت امام خامنه‌ای از جهات گوناگون متفاوت بود. این تفاوت در این نکته عیان است که مرجعیت ایشان تنها در رهبری دینی و حتی سیاسی محدود نیست بلکه در حوزه نظامی، هنر، فرهنگ، تاریخ، ادبیات، فلسفه و … گسترده است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی مانند فرزند خلفی برای امام خمینی (ره) و پدر ناصح برای مردم و دشمنی سرسخت و مقتدر برای معاندان نظام اسلامی هستند. ایشان در اعلاترین درجه و بیش از انتظار توانستند سفینه انقلاب اسلامی را از گرداب‌های مختلف هدایت کنند و شجاعانه سکان این کشتی عظیم را در دستان خویش نگه دارند.

امام خامنه‌ای در کسوت زعامت مسلمانان جهان بعد از حضرت امام خمینی به نظام اسلامی ایران اعتبار بخشیده‌اند همچنان که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرموده‌‌اند این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست؛ ایران اسلامی امروز نیز به اعتبار رهبری امام خامنه‌ای به عزت و اقتدار رسیده است. تحلیل و بررسی نزدیک به چهار دهه رهبری امام خامنه‌ای اقدامی است که اهل نظر و اندیشه و صاحبان رای در حوزه تاریخ و سیاست باید انجام دهند و در مجال این یادداشت ـ حتی سیاهه کردن دستاوردهای رهبری ایشان ـ نمی‌گنجد.

اما آنچه که باید نسبت به آن معترف بود اقتدار و عزت توامانی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی سبب‌ساز آن بودند. اقتدار صرف به تنهایی نمی‌توانست انقلاب اسلامی را در کوران حوادث و فتنه‌ها و آتش افروزی معاندان و دشمنان نظام حفظ کند، بلکه این اقتدار شکست‌ناپذیری را نیاز داشت که به عزت از آن یاد می‌شود. این عزت نتیجه سیاست‌گذاری‌های حکیمانه و دوراندیشی‌های امام خامنه‌ای است.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است