انقلاب اسلامی
نقشه راه ایران قوی!
انبارلویی نوشت:نمی شود دولت با نادیده گرفتن استانداردهای مالیه عمومی به همه بدهکار باشد. اما خود روی میلیاردها تومان داراییهای مازاد خیمه بزند و …
به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «نقشه راه ایران قوی!» در روزنامه رسالت نوشت: نقشه راه ایران قوی و ثروتمند چیست؟ طراح آن کیست؟ مسیرهای حرکت صحیح آن کدامین سو است؟
روزنامه «یو اس ای تودی» چندی پیش نوشته بود؛ «بزرگترین مشکل آمریکا در ایران حضور یک ابرحریف به نام آیتالله خامنهای است. او نقشه راه را میشناسد و از همه مهمتر مردم به او اعتماد آمیخته به اعتقاد دارند.»
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان دانشبنیان سرفصلهای مهم یک جهش اقتصادی، بازکردن گرههای کور مشکلات اقتصادی را بازگو کردند، برای دولت، مسئولان و فعالان اقتصادی نقشه راه را بیان فرمودند.
کشور تازه از یک جنگ شناختی بیرون آمده و قد راست کرده است. دشمن همیشه سعی میکرد نظام را در چالشهای امنیتی، اطلاعاتی ، سیاسی ، فرهنگی و … متوقف کند، اجازه ندهد اتاق فکر جمهوری اسلامی به سمت و سوی حل مشکلات اقتصادی برود. اما رهبری نظام تمرکز خود را روی مسائل اقتصادی از دست نداد، بیش از یک دهه است روی این مهم تمرکز هوشمندانه دارد. صورت اصلی مبارزات غرب با ایران اسلامی؛ سیاسی، فرهنگی و امنیتی است اما مخرج آن اقتصادی و اجتماعی است و ما باید این صورت و مخرج را با هم ببینیم.
رهبر انقلاب روی عقبماندگی اقتصادی در دهه ۹۰ انگشت گذاشتند و فرمودند:
– باید کاری کنیم مردم بتوانند به راحتی تولید ، کار و داد و ستد کنند.
– تصمیمگیریهای متناقض را علاج کنید.
– مقرراتزدایی به معنای مراقبتزدایی نیست.
– رفع فقر و مشکلات معیشتی مردم بدون رشد اقتصادی علاجپذیر نیست.
تمامی نقشه راه ایران قوی در سیاستهای کلی که رهبری در حوزه اقتصادی ابلاغ کردند وجود دارد، کافی است به آن عمل شود.
دولت رئیسی برای رونق کسب و کار و برداشتن موانع، کارهای زیادی انجام داده است از جمله میتوان به این آمار امیدوارکننده اشاره کرد که وزیر اقتصاد و دارایی گفت: «۲۱۳ هزار فعال اقتصادی مجوز خود را بدون حتی یک بار حضور و یک برگه از طریق درگاه ملی مجوزها دریافت کردند.»
یکی از مباحث مهم در دیدار فعالان اقتصادی که از سوی رهبری مطرح شد، مسئله کسری بودجه و مشکلات ساختاری بودجه و بیانضباطی مالی دولت طی ۴ دهه گذشته است.
رهبر انقلاب فرمودند: «تعهدات مالی دولت بدون وجود منابع قابل اطمینان باید متوقف شود.»
مسئله کسری بودجه دولت هر سال مطرح می شود اما توجه خاص به آن مبذول نمیگردد. دولت نباید بودجه را بر کسری ببندد و اصل را بر استقراض از طریق اوراق مشارکت، استقراض از سیستم بانکی و خدای ناکرده چاپ اسکناس بدون پشتوانه بگذارد.
باید جدول شفاف و کامل بدهیها و مطالبات قطعی دولت که وفق بند پ ماده یک قانون رفع موانع تولید دولت همه ساله به مجلس بدهد، روشن کند دخل و خرج کشور چقدر است.
بودجه یعنی پیشبینی درآمد و برآورد هزینههای دولت، کافی است کسانی که در ایستگاه اول این مأموریت نشستهاند در مورد درآمدها «بیش برآوردی» و در مورد هزینهها «کم برآوردی» کنند. همین موجب اخلال در نظام بودجهریزی و منجر به کسری بودجه بشود.
یا در مورد بعدی اخلال در نظام بودجهریزی، دولت بخش عظیمی از درآمدهای خود را در پیشبینیها نیاورد و آواری از هزینهها را به بودجه تحمیل کند.
ماهیت موضوعی که امروزها بر سر زبانها تحت عنوان «مولدسازی داراییهای دولت» مطرح است، چیست؟ چگونه است در حالی که دولت همه ساله دچار کسری در دستگاهها و بنگاههای اقتصادی میباشد، میلیاردها تومان داراییهای راکد در همین بنگاهها و دستگاهها ایجاد شده است.
پاسخ به این سؤال میتواند ما را به سر منشأ اخلال در نظام بودجهریزی رهنمون سازد. کار خوب دولت رئیسی که در دولتهای قبلی تعطیل بود یا اعتنای جدی به آن نمیشد این است که بالاخره در نشست سران قوا و شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران به این نتیجه رسیدهاند که برای مولدسازی داراییهای دولت اهتمام ویژه کنند و بخشی از کسری بودجه دولت را در ۱۴۰۲ از آنجا تأمین کنند. البته این کار موانع زیادی دارد از جمله تعارض منافع دستگاهها که رئیس دولت باید با قاطعیت با آن برخورد کند.
اقدام دیگر دولت برای شفافیت درآمدها و هزینهها، اجرای اصل ۵۳ قانون اساسی است که وجهه همت وزیر محترم اقتصاد و دارایی است. دستگاهها و بنگاههای اقتصادی دولت حتما حسابهای خود را باید در خزانه افتتاح کنند و دریافتهای دولت وفق اصل ۵۳ باید در خزانهداری کل متمرکز شود. مقاومت برخی از دستگاهها نشان از نوعی اخلال در نظام اقتصادی کشور است که باید به صورت جدی با آن برخورد شود.
نمی شود دولت با نادیده گرفتن استانداردهای مالیه عمومی به همه بدهکار باشد. اما خود روی میلیاردها تومان داراییهای مازاد خیمه بزند و بخش عظیمی از دریافتها و درآمدهای قطعی دولت در حوزه نفت و گاز و انفال خارج از خزانه و حساب و کتاب بودجه مدیریت شود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اولین فرمانده سپاه: فحش رکیک شعار نیست!
اولین فرمانده سپاه پاسداران میگوید: اغتشاشگران ماههای اخیر حتی شعار هم نداشتند و رکیکترین الفاظ را به عنوان شعار استفاده میکردند. در بهترین حالت باید این اتفاقات را «شورش کور» خواند که در خدمت مزدوری جریان سلطه قرار گرفته بود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، انقلاب اسلامی در برههای رخ داد که نظریهپردازان حوزه سیاست و جامعهشناسی فریاد پایان انقلابها را سر داده بودند که هیچگاه فکر نمیکردند حرکتی سیاسی ـ اجتماعیِ برخاسته از دین، ایدئولوژی شرق و غرب را کنار بزند و به شکل مستقل، تفکر و اندیشه جدیدی را به جهانیان معرفی کند. در باب ماهیت این اتفاق شگفت ـ که ما آن را انقلاب اسلامی میدانیم ـ با جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه پاسداران و پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی گپی زدیم که در ادامه حاصل کار را میخوانید.
در غفلت جهانیان یک نیروی جدید متولد شد
انقلاب اسلامی را یکی از شگفتانگیزترین و عجیبترین انقلابهای تاریخ مینامند. تحلیل شما در این باره چیست؟
در روند جریان نهضت اسلامی که از سال ۴۱ شروع شد و در ۱۵ خرداد سال ۴۲ اوج گرفت، اتفاقی افتاد که در آن زمان بسیاری از مقامات سیاسی، تحلیلگران، اساتید و پژوهشگران ایرانی و غیر ایرانی آن را به خوبی درک نکردند؛ بنابراین بسیاری از تحولاتی که از آن زمان شروع شد و تا انقلاب و زمان حال حاضر ادامه دارد را آن طور که باید فهم نکرده و متوجه نشدند. به شکل دقیقتر اگر بخواهم بگویم طی آن ۱۵ـ۱۶ سال نیرویی جدید پا به عرصه سیاست و اجتماع گذاشت که ناشناخته بود و همین ناشناخته بودن، موجب شد نتوانند آن را از بین ببرند یا متوقفش کنند. به عقیده من تا زمانی که این نیرو حاضر باشد و پویایی خود را حفظ کند، نهضت اسلامی سال ۴۲ همچنان ادامه خواهد داشت.
انقلابی انترناسیونالیسم با اهداف جهانی
آن نیرویی که من از آن صحبت میکنم و خارجیها از آن محروم هستند، در دو دهه اخیر تا حدودی برای غرب شناخته شده و برخی ابعاد آن مکشوف واقع شده است؛ بنابراین آنان سعی کردند تا حدودی با بهرهگیری از این شناخت، انقلاب اسلامی را معدوم سازند. من تأکید بر «انقلاب اسلامی» دارم نه جمهوری اسلامی ایران؛ چرا که به باور من جمهوری اسلامی تنها یکی از عوارض انقلاب در ساحت ساختار سیاسی ایران است. خود مقوله انقلاب هیچ انحصاری در جغرافیای مرزی ایران ندارد و جنبه فراملی آن موضوعی است که از آثار پدید آمده از بدو انقلاب مشهود است. پس باید دقت شود آثار انقلاب را منحصر در کشور ایران نکنیم. این انقلاب، هدفی جهانی دارد و قصدش تغییراتی در سطح گستره جهانی است؛ همانطور که تا الآن تغییراتی را به وجود آورده است.
سه عنصر برای تولید نیروی قوامبخش انقلاب
نیروی مذکور که به آن اشاره شد، ترکیبی از سه عنصر است و مادامی که این عناصر باشند و باهم ترکیب شوند، جریان انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت. آن سه عنصر عبارتند از ۱) مردم ۲) اعتقاد به اساس اسلام شیعی و ۳) حضور آگاهانه در ساحتهای اجتماع سیاسی و فرهنگی. در این سه عنصر، نه هر مردمی مطرح است، نه هر اسلامی و نه هر حضوری مقصود ماست؛ بلکه اسلامی منشعب از باورهای ارزشی و اساسی که در سیره معصومانی چون امام علی و امام حسین (علیهماالسلام) به وجود آمده، مدنظر است. همچنین آگاه و حاضر طبق تعریف من یعنی متوجه به جهتگیریهای رهبری که ذیل مقوله «ولایت فقیه» مورد بررسی قرار میگیرد.
ژاپنِ امپراطور یا ایرانِ آیتاللهالعظمی!
این عناصر مرکب از هم نیرویی را تشکیل دادهاند که قوام و دوام ایرانِ پس از انقلاب به اتکای به اوست. ژاپن با دو بمب اتم تسلیم آمریکا شد و این سربهزیری تحقیرآمیز ژاپنیها تا الآن ادامه دارد، اما در ایران طی شرایط سیاسی و اجتماعی ملتهب در این چهل و اندی سال، خبری از تسلیم نیست. از جنگ ۸ ساله گرفته تا بمباران شیمیایی صدام، تا توطئههای منافقین ضدخلق و تحریمهای بیرحمانه غرب، همگی در برابر این نیرو به بنبست رسیدهاند. تفکر خلق شده از بطن انقلاب توانایی آن را داشت تا بسیاری از مکاتب سیاسی و فکری جهان را زیر سؤال ببرد و از صحنه تقابل به کنار بفرستد. مثلاً با انقلاب ایران، کوسِ پایان تفکر چپ در ایران به صدا در آمد، یا در سطح جهان اسلام اخوانالمسلمین مرعوب مکتب مبارزهای شد که از تعالیم شیعی سر برآورده است.
اگر امروز در نیجریه کسی به نام «شیخ زکزاکی» را با آن خشونت تمام مورد هجوم قرار میدهند و پسرانش را به شهادت میرسانند، به این علت است که او سخنگوی تفکر و جهتگیری انقلاب اسلامی است و همین مسأله برای مخالفان ترسناک است. همچنین است که آمریکا با تقبّل تمام هزینههای سیاسی و امنیتی، سردار سلیمانی را شهید میکند؛ چرا که آنان به این فهم رسیدند که سلیمانی تنها یک فرمانده نظامی نیست، بلکه تبلور جسمانی یک تفکر و اندیشه است.
فرقهگرایی در انقلاب نداریم
آیا در عناصری که اشاره کردید، نوعی فرقهگرایی شیعی دیده نمیشود؟
برای اینکه سوءتفاهمی ایجاد نشود، باید بگویم عنصر باور به اساس مذهب شیعی که یکی از ارکان مهم نیروی انقلاب است، فارغ از فرقهگرایی برخی جریانات شیعی است. مقصود از آن ارزشها یعنی مقولات کلی و فراگیری که در مکتب تشیع بروز و ظهور گستردهای دارند، مثل شهادت، مقابله با مستکبر، عدالت، جهاد و … جالب است بدانید فلسطینیان پس از انقلاب ایران زمانی که مقوله «شهادت» را به پیروی از ما دریافت کردند و در باورشان نهادینه شد، پیشرفتهای روبه جلویی در برابر رژیم صهیونیستی کسب کردند.
در خاطرات «ویلیام سالیوان» سفیر آمریکا در ایران آمده است که او به شاه پیشنهاد میکند که مردم معترض را به رگبار ببندد. شاه در جواب میگوید: «این کار روی مردمی که مرگ را افتخار میدانند و آن را شهادت مینامند بیفایده است.» تا زمانی که علل انقلاب ـ که همان عناصر اصلی سهگانه هستند ـ موجود باشد، معلول انقلاب اسلامی حاضر خواهد بود. لذا طبیعی است که ببینیم دشمن نوک پیکان هجوم خود را روی این عناصر متمرکز کند. در طول این چندماه اخیر کاملاً سیاست دشمن درباره مقابله با ارکان اساسی انقلاب که برخاسته از فرهنگ و تفکر است، نمایان شد. تحقیر روحانیون، توهین به حجاب، سوزاندن قرآن و مساجد، حمله به مذهبیون و اقداماتی از این قبیل کاملا خطِ جهتگیری اغتشاشگران را روشن کرد.
شورش کور، جنبش سیاسی نیست
آیا اتفاقات اخیر شأنیت این که یک جنبش سیاسی باشد را دارد؟
یک جنبش سیاسی چند شاخصه مهم دارد: ۱) رهبری ۲) ایدئولوژی ۳) استراتژی ۴) برنامه و ۵) شعارها. آیا جریانات اخیر دارای این شاخصهها بود؟ این افراد حتی شعار هم نداشتند و رکیکترین الفاظ را به عنوان شعار استفاده میکردند. در بهترین حالت باید این اتفاقات را «شورش کور» خواند که به شکلی مزدوری جریان سلطه را داشت، انجام میداد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
