به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امیر عزیز نصیرزاده فرمانده نیروی هوایی ارتش در مراسم تکریم و معارفه فرماندهان قدیم و جدید پایگاه هوایی شهید حبیبی زهام مشهد که با حضور استاندار خراسان و دیگر مقامات لشکری و کشوری برگزار شد، با تبریک پیروزی درخشان مردم در انتخابات پرشور و دشمن شکن ریاست جمهوری اخیر، گفت: حضور مردم در صحنه انتخابات به عنوان پشتوانه بسیار قوی برای دولتمردان و سیاستمداران در کار دیپلماسی و روابط بین الملل است.
وی با بیان اینکه حضور پر شور مردم در انتخابات، چشم دشمنان را کور و زبانشان را بست، افزود: همه دنیا مشاهده کردند که ملت ایران اسلامی علیرغم تمام مشکلات با چه شوق و حماسهای پای صندوقهای رای رفتند و ما امیدوارم با این انتخاب خوب و شایسته به امید خدا یک دولت انقلابی و مردمی تشکیل شود.
فرمانده نیروی هوایی ارتش با اشاره به مشارکت ۸۰ درصدی کارکنان و خانواده بزرگ نیروی هوایی ارتش در انتخابات، خاطرنشان کرد: کارکنان نیروی هوایی ارتش همچون روزهای اول انقلاب نشان دادند که همچنان استوار و محکم پای انقلاب ایستادهاند.
امیر نصیرزاده به حضور نیروی هوایی در تمامی مقاطع حساس تاریخ انقلاب اشاره کرد و گفت: مشارکت فعالانه در دوران دفاع مقدس، مقابله با اشرار، حضور در حرمین شریفین و مدافعینحرم، گوشهای از خدمات ارزنده نیروی هوایی ارتش است.
در ادامه محمدصادق معتمدیان استاندار خراسان رضوی نیز با گرامیداشت یاد و خاطره شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران باوفایش و شهدای مدافع سلامت و تبریک هفته قوه قضاییه با بیان اینکه امروز نیروی هوایی ما جزو ۱۰ نیروی برتر هوایی در جهان و نیروی برتر در سطح منطقه است، افزود: نیروی هوایی الحمدالله نامی ماندگار از خود به جای گذاشته است. در شرایطی که از ابتدای انقلاب شاهد محدودیت و تحریم بودهایم و قبل از انقلاب هم نیروی هوایی کاملاً وابسته به غرب بود، امروز با استفاده از ظرفیتهای داخلی و با وجود تحریم و محدودیت به این توانایی رسیدهایم.
استاندار خراسان رضوی در خصوص اثرگذاری ارتش در دوران دفاع مقدس اظهار داشت: ملت ما هیچگاه حادثه ۱۹ بهمن سال ۵۷، رشادتها و فداکاریهای نیروی هوایی در هشت سال دفاع مقدس را فراموش نخواهد کرد. همچنین نیروی هوایی در حوادث و بلایای طبیعی و مبارزه با ویروس کرونا نقش بسیار موثری داشته و با بسیج تمام امکانات خود وارد عمل شده و خدمتگزار مردم بوده است.
وی با اشاره به شرایط کرونایی گفت: در طول دوران مبارزه با ویروس کرونا حدود ۸۰ هزار خدمت توسط نیروی هوایی به جامعه و مردم انجام شده، که نشان دهنده آن است که نیروی هوایی در کنار مردم قرار دارد.
در این مراسم، امیر محمد رضا بهرام نژاد طی حکمی از سوی فرمانده نیروی هوایی ارتش به سمت فرمانده پایگاه شهید حبیبی مشهد منصوب و از تلاشهای امیر حمید مصطفوی تقدیر شد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «سکینه حورسی» اسوه مقاومت زنان در ۴۵ روز مقاومت خرمشهر پس از سالها تلاش صادقانه در مسیر اعتلای دستاوردهای انقلاب پس از چند روز بستری به دلیل ابتلا به کرونا دار فانی را وداع گفت.
این شیرزن در طول ۸ سال دفاع مقدس هیچگاه خرمشهر را ترک نکرد و در جنگ ۴۵ روزه در آنجا حضور داشت.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از روابط عمومی قرارگاه عملیاتی شهید شهرامفر استان کردستان از شناسایی و انهدام تیم ضد انقلاب در کردستان خبر داد و اعلام کرد که در این عملیات ۵ نفر از مزدوران ضد انقلاب به هلاکت رسیدند.
در بیانیه قرارگاه عملیاتی شهید شهرامفر استان کردستان آمده است به استحضار ملت شریف و عزیز کردستان میرساند با رصد، رهگیری و اشراف دقیق اطلاعاتی در پی در گیری نیروهای بومی جان بر کف قرارگاه عملیاتی شهید شهرامفر استان کردستان چند روز مانده به انتخابات باگروهک ضد انقلاب در منطقه عمومی بانه و سروآباد که قصد نفوذ و خرابکاری بهویژه در ایام انتخابات را داشتند، سربازان ولایت در دو عملیات ویژه، با توجه به جغرافیای پیچیده منطقه که منجر به انهدام تیمهای مذکور گردید موفق شدند ۵نفر از مزدوران ضد انقلاب را به هلاکت برسانند.
دراین درگیری سه نفر از اشرار هم زخمی شدند و از آنها مقادیر قابل توجهی سلاح، مهمات، تجهیزات و امکانات فنی کشف و ضبط شد.
قرارگاه شهید شهرامفر به اشرار و ضد انقلاب هشدار میدهد که اجازه هیچگونه تعرض و جنایتی علیه مردم بومی منطقه نمیدهد و در صورت مشاهده کوچکترین تحرکی با برخورد قاطع رزمندگان مواجه خواهند شد.
گروه جهاد و مقاومت مشرق – گمنامیِ سردار شهید، حاج مرادعلی عباسیفر، انگیزه اصلی ما در شکلگیری این گفتگو بود. سرداری که از یاران قدیمی حاج قاسم سلیمانی بود و داغ شهادت او تا آخر عمر با سید شهدای مقاومت همراه ماند.
حاج مراد، شیرمردی کرمانشاهی بود از ۱۵ سالگی به میدان نبرد رفت و حتی بازنشستگی هم نتوانست او را خانهنشین کند. در ۵۳ سالگی آنقدر در خط مقدم نبرد با تکفیریها ماند و جنگید تا در ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ به شهادت رسید و پیکرش به دست تکفیریها افتاد.
حالا از او یادی به جا مانده و مزاری خالی که در انتظار پیکر پاک اوست…
همسر بزرگوار شهید عباسیفر و پسر عزیزشان آقاعلیرضا در خانه باصفایشان و در یکی از آخرین روزهای خردادماه، میزبان ما شدند و حدود دو ساعت به سئوالات ما پاسخ دادند. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل این همکلامی است…
**: برخی از شهدای مدافع حرم، جوانتر هستند و سابقه جهادی کمتری داشتهاند اما نامشان خیلی فراگیر است. چرا ما اینقدر شهید عباسیفر را کم میشناسیم؟
همسر شهید: به نظرم خودشان هم دوست داشتند گمنام باشند. هر کاری که انجام می دادند به خاطر رضای خدا بود؛ نه به خاطر اسم و رسم. اتفاقا بروبچههای بسیج محلهمان هم قبل از عید به منزل ما آمدند و تعجب کردند که ساکن این محلهایم و نمیدانستند نزدیک به ۱۸ سال است در این محله زندگی میکنیم.
حاج مرادعلی عباسیفر در دوران دفاع مقدس
**: محله شما هم شهیدان مدافع حرم زیادی دارد، از شهید رسول خلیلی و شهید فرزانه گرفته تا شهید محمدخانی و عمار بهمنی و سردار تقویفر…
همسر شهید: حاج آقا همیشه برای نماز به مسجد پیامبر اعظم در شهرک شهید محلاتی می رفتند…
**: شهید عباسیفر، متولد اول اسفند ۱۳۴۵ بودند. چه سالی ازدواج کردید؟
همسر شهید: سال ۱۳۶۵.
**: یعنی حاج آقا ۲۰ ساله بودند… شما چند سالتان بود؟
همسر شهید: من متولد ۱۳۴۳ هستم. پدر حاج آقا هم دیر برایشان شناسنامه گرفتند و تاریخ حقیقی تولدشان همان سال ۱۳۴۳ است. گویا آن سالها میخواستند پسرشان سربازی نرود اما بعدها می گفتند سرنوشت طوری رقم خورد که همه عمرشان در سربازی باشند!
**: شما هم اهل کنگاور هستید؟
همسر شهید: بله؛ ما با هم فامیل سببی بودیم. دختر دایی من، زندایی ایشان بود. شناخت ما برای ازدواج از طریق خانواده صورت گرفت.
**: سال ۶۵ کوران جنگ بود و با توجه به این که در منطقه کردستان فعال بودند، شما چطور راضی شدید به این ازدواج؟
همسر شهید: تنها هدف و انگیزهام این بود که به هر حال یک رزمنده به خواستگاریام آمده و من می توانم در جنگ، نقشی داشته باشم. از خواستگاری تا ازدواجمان فقط یک هفته طول کشید. به مرخصی آمده بودند و گفتند که نمیتوانم بیشتر بمانم. بعدش هم بلافاصله رفتند. آن زمان در کردستان عراق فعالیت می کردند.
**: یعنی اساسا فعالیتهایشان در کردستان بودند یا جنوب هم می رفتند؟
همسر شهید: تا جایی که من می دانم همه فعالیتهایشان در غرب خصوصا منطقه کردستان عراق بود.
**: چقدر احتمال میدادید در جریان جنگ به شهادت برسند؟
همسر شهید: همان روز خواستگاری گفتند راهی که من رفتهام ختم به شهادت می شود؛ شما موافق هستید یا نه؟ یعنی از اول این موضوع را مطرح کردند. خیلی وقتها ما منتظر شهادت ایشان بودیم. کردستان عراق هم خیلی ناامن بود و ما خودمان را برای این اتفاق، آماده کرده بودیم.
حاج مرادعلی عباسیفر همراه با همرزمان در مأموریت کردستان عراق (نفر دوم از راست)
**: ایشان با میل خودشان ازدواج کردند یا اصرار خانواده بود؟ چون در آن حال و هوای جنگ، این که مسئولیت یک نفر دیگر هم روی دوش آدم بیاید، سخت است…
همسر شهید: با میل خودشان بود. وقتی آقامراد را معرفی کردند و آمدند برای صحبت، معلوم بود که با میل خودشان بوده.
**: پیش آمد که شما هم همراه ایشان در دوران جنگ به کردستان بروید؟
همسر شهید: نه؛ پیش نیامد.
**: زندگیتان را در همان کنگاور شروع کردید؟
همسر شهید: بله، اول، زندگیمان همانجا شکل گرفت و بعدش به شهرک شهید مفتح کرمانشاه رفتیم. بعد از جنگ، حاج مراد همچنان در قرارگاه رمضان مشغول بودند. بعد از آن، سال ۱۳۷۵ به تهران آمدیم و در شهرک شهید بروجردی ساکن شدیم. هجده سال هم هست که به شهرک شهید محلاتی آمدهایم.
**: حاج آقا سال اوایل ۹۲ بازنشسته شدند. ایشان سابقه جانبازی هم داشتند؟
همسر شهید: بله؛ اما درصد جانبازیشان بالا نبود. ۳۱ سال خدمت کردند و بازنشسته شدند. وقتی بازنشسته شدند، بلافاصله به عراق رفتند. تقریبا یک سال در عراق بودند و بعدش هم از سال ۹۴ به سوریه رفتند و سال ۹۶ هم شهید شدند.
**: شما به ماموریتهای ایشان عادت کرده بودید؟
همسر شهید: بله؛ ایشان تا آخر در نیروی قدس مشغول بودند و همواره به مأموریت میرفتند. من دیگر کاملا به این وضعیت عادت کرده بودم. در جریان کنفرانس سران کشورهای اسلامی هم خیلی فعالیت داشتند.
**: انتظار نداشتید که بعد از بازنشستگی دیگر به ماموریت نروند و بیشتر به بچهها و نوهها برسند؟
همسر شهید: ما باید اهمیت کارها را در نظر بگیریم. بار آخری که می خواست به سوریه برود، همه فامیل بسیج شده بودند تا جلویش را بگیرند. همه می گفتند تو وظیفه ات را انجام داده ای. خواهرم هم آمد و گفت اگر دینی بوده تو ادا کرده ای. کمی هم بمان و به زن و بچهات برس. حاج مراد هم گفت اگر بدانی چه بلایی سر بچههای شیعه می آورند، این حرف را نمی زنی.
سردار حاج مرادعلی عباسیفر در نبرد سوریه
حتی حاج قاسم سلیمانی هم به حاج مراد گفته بود: بارک الله که نماندی در خانه و آمدی تا به ما کمک کنی. یکی از دوستان حاج مراد هم می گفت: آنقدر شجاع بود که دیگر مثل او ندیدهام و نخواهم دید.
حاج قاسم یک یادداشت هم برای کتاب «شبی که مهتاب گم شد» نوشته بودند و در آن به شهادت حاج مراد اشاره کرده بودند. ایشان نوشته بودند:
بسمهتعالی
عزیز برادرم؛ علی عزیز؛
همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهره تو دیدم.
یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زدهای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز لهله میزنم و به درد «چه کنم» دچار شدهام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخمهایم پاشاندی. تنهای تنهایم.
عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیدهام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند.
برادر جاماندهات – قاسم سلیمانی
حاج قاسم برای مراسم ختم حاج مراد هم به مسجد محلهمان آمدند.
**: بعد از این که جنگ تمام شد و کمی اوضاع آرام شد، به بوسنی رفتند. شما از رفتن ایشان خبر داشتید؟
همسر شهید: بله، با اطلاع قبلی می رفتند. هر جایی می خواستند بروند به من می گفتند چون نه تنها مانعی نبودم، تشویقشان هم میکردم چون میدیدم که اسلام در خطر است. واقعا هر جایی هم که نیاز بود، جزو پیشتازان بودند. چند مرحله به بوسنی رفتند. دوستانشان می گفتند بارها تا مرز شهادت رفته اما عمرش به دنیا بود.
بعد از آن هم به آلبانی رفتند. یکی از مهمانان کنفرانس اسلامی بعد از شهادت حاج مراد آمده بود و اصرار کرد که به منزل ما بیاید. از اول تا آخر گریه می کرد و می گفت شما نمی دانید که حاج مراد چه شخصیتی داشت و چقدر شجاع بود…
در آنجا تنها بود و می دانید که مردم آن منطقه بویی از محبت نبرده اند اما آنقدر مردم آنجا دوستش داشتند که بعد از شنیدن خبر شهادتش، همهشان گریه می کردند. آنقدر محبت کرده بود که یک طور دیگری دوستش داشتند. یادم هست بارها از تلفن منزل (به رغم هزینهاش) زنگ می زد و احوال همسایهها و دوستانشان در آنجا صحبت می کردند و حالشان را می پرسیدند.
**: پس این همراهی شما بوده که باعث می شده ایشان مدام در ماموریت و فعالیت باشند. چرا که همراهی همسران خیلی مهم است… آقاعلیرضا چه سالی به دنیا آمدند؟
همسر شهید: سال ۱۳۸۴.
**: پس متولد شهرک شهید محلاتی هستند… در خانواده سردار عباسیفر، فرد دیگری هم بودند که اهل جنگ و جهاد باشند؟
همسر شهید: خانوادهشان خانوادهای سنتی و مذهبی هستند اما دیدگاههایشان با حاج مراد تفاوتهایی داشت. حاج مراد هم دوستی به نام سمیعی داشت که باعث تحولش شد. وقتی حاج مراد در مغازهای کار می کرد، آقای سمیعی همسایه مغازهشان بود که البته بعدها شهید شد. حاج مراد حتی عروسمان را به سر مزار ایشان برده بود و می گفت ایشان بود که من را راهنمایی کرد و اگر ایشان نبود، زندگی من اینگونه نمی شد.
شهید عبدالحسین سمیعی با آقامراد صحبت می کند و ۱۵ ساله بود که به رغم مخالفت خانوادهاش به جبهه می رود. برادرهای حاج مراد هم مشغول کار آزاد هستند.
حاج مرادعلی عباسیفر در حال آموزش به نیروهای مقاومت بوستی و هرزگوین
**: پدر و مادر بزرگوار حاج آقا در قید حیات هستند؟
همسر شهید: شکر خدا حضور دارند و در شهر کنگاور زندگی می کنند.
**: فضای خانوادگی شما چطور بود؟ این که پذیرفتند دخترشان را به پاسداری بدهند که مدام در جبهه بوده…
همسر شهید: پدر و مادر من مذهبی و انقلابی هستند. زمان انقلاب هم متاسفانه خیلی از اقوام ما به خاطر اقدامات و عقاید پدر و مادرم، ما را طرد کردند و در مقابل ما جبهه گرفتند! برایشان سئوال بود که چرا این همه از انقلاب و امام حمایت می کنیم. برای همین متاسفانه کم کم ارتباطاتمان با فامیل، کمرنگ شد. پدر و مادرم الان هم در کنگاور زندگی می کنند.
**: شما چقدر به آنجا رفت و آمد می کنید؟
همسر شهید: خیلی کم. مثلا در عید نوروز یا تابستان اگر بشود، سری به آنجا می زنیم…
**: شهری خوش آب و هوا و دیدنی است…
همسر شهید: اما متاسفانه به آن نرسیدهاند؛ خصوصا معبد آناهیتا که اصلا از آن برای توسعه گردشگری استفاده مناسبی نکردهاند.
**: پسر بزرگتان حسین آقا چند سالشان است؟
همسر شهید: بیست و هفت سالشان است. ازدواج کرده اند و دو فرزند پسر هم دارند.
**: یعنی تا اینجا راه حاجآقا را ادامه دادهاند…
همسر شهید: من به پسر و عروسم گفتهام که به امر رهبرمان، باید باز هم فرزندانی بیاورند. مخصوصا دختر که یک رحمت الهی است و نصیب هر کسی نمی شود. زمان ما اصرار داشتند که فرزنددار نشویم اما الان و بعدها، سختیاش بر دوش جوان ها می افتد. جامعه پیر می شود و عده کمی از جوانها باید بار جامعه را به دوش بکشند. شکر خدا الان جوان ها را که می بینم، حس می کنم توجه بیشتری به این موضوع مهم دارند. اگر چه هزینهها هم بالا رفته…
حاج مراد در مأموریت خارج از کشور
**: البته به نظرم همانطور که امکانات بیشتر شده، توکل هم کمتر شده. پدران و مادران جوان از همین الان به فکر هزینه تحصیل فرزندشان در دانشگاه هستند که عجیب است… ان شا الله آقا علیرضا هم به زودی ازدواج میکنند و با تدابیر دولت آقای رئیسی، شرایط زندگی و ازدواج هم سهلتر میشود…گویا حاجآقا دورههای چتربازی و صخرهنوردی، جنگ تن به تن و چیزهایی شبیه به این را هم دیده بودند. این برای دوران جنگ بود یا بعد از آن؟
همسر شهید: این دورهها برای بعد از جنگ بود…
**: یعنی ایشان بعد از دوران جنگ، اینگونه نبودند که مشغول کارهای اداری بشوند و همواره آمادگی جسمی خودشان را حفظ می کردند…
همسر شهید: اصلا اینطور نبود که یک جا بنشینند. تبلتش را هم متاسفانه داعشیها بردند. همین اواخر که به مرخصی می آمد، تا نماز صبح می نشست و برای شناخت مناطق عملیاتی، نقشههای سوریه را دانلود می کرد. نمازش را می خواند و یک ساعتی استراحت می کرد. اگر بیرون می رفت هم به من می گفت که برایش دانلود کنم.
*میثم رشیدی مهرآبادی
ادامه دارد…
تبلتش را هم متاسفانه داعشیها بردند. همین اواخر که به مرخصی می آمد، تا نماز صبح می نشست و برای شناخت مناطق عملیاتی، نقشههای سوریه را دانلود می کرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیامی با تبریک خلق حماسه ۱۴۰۰ توسط ملت ایران و انتخاب آیت الله رییسی در «سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری» از آمادگی همه جانبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای تداوم راهبرد این نهاد انقلابی و مردمی در همکاری و هم افزایی با دولت ها در عرصه خدمتگذاری به مردم شریف و نجیب و پیشبرد برنامههای دولت سیزدهم برای تقویت و بهکارگیری ظرفیت ها و فرصت های تضمینکننده پیشرفت کشور و مانع زدایی از روند بهبود وضعیت زندگی مردم و اندیشیدن به سازندگی شایسته و در شأن میهن اسلامی خبر داد.
متن پیام فرمانده کل سپاه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر گرانقدر حضرت آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی (دامت توفیقاته)
سلام علیکم؛
خدای کریم و نعیم را شاکریم در ایام نورانی و پر معنویت میلاد حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام ) با هدایت قلبهای آکنده از عشق به ولایت و سرافرازی وطن ، حضور شورانگیز و کم نظیر مردم پای صندوق های رای در انتخابات شکوهمند ۲۸ خردادماه را خالق “حماسه بزرگ ۱۴۰۰ ” و موجب افتخار ایران و ایرانی و شرمساری دشمنان انقلاب و بدخواهان داخلی و خارجی این سرزمین قرار داد.
در این ” حشر انقلاب ” ، اراده و همت وصفناپذیر مردم، قاطعانه و هنرمندانه پاسخ معنادار خود به طراحان تحریم انتخابات و علیات روانی و جنگ رسانه ای شومی که در پی ناامید سازی و انصراف مردم از حضور در این آزمون حساس و سرنوشت ساز بود ، را به شایستگی داد.
آنکه در این رویداد ماندگار تاریخی درخشید ، خورشید پرفروغ ملت بود که در قامت یک “امت مقتدر” در لبیک به پیشوا و مقتدای خویش ، رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای (مدظله العالی)، باشکوه و با صلابت ائتلاف کفار را در هم شکست و منافقان به پناهگاه خزیده را مایوس ساخت .
یوم الله ۲۸ خرداد ، در حقیقت روز پیروزی ملت رشید و قهرمان ایران و میدان شکست و فروپاشی سیاستها ، راهبردها و سناریوهای شیطانی و فریبکارانه دشمن علیه حرم امن جمهوری اسلامی و تخریب ذهنی مردم بود.
بی تردید چشم انداز آینده کشور ، نمایانگر فصل نوین قوی شدن ایران و نقشآفرینی های درخشان ملت به ویژه جوانان پرشور، پیشرو و پیشران افتخارات ممتاز پیش رو است.
پیروزی فرخنده جنابعالی با رای قاطع ملت شگفتیساز و حماسه آفرین ایران در “سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری” را صمیمانه تبریک و تهنیت عرض نموده و ضمن آرزوی موفقیت و سربلندی آن برادر مومن ، انقلابی ، مجاهد و مورد اعتماد ” امام ” و ” امت ” در این مسند مبارک و خطیر ؛ آمادگی همه جانبه “سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” برای تداوم راهبرد این نهاد انقلابی و مردمی در همکاری و هم افزایی با دولت ها در عرصه خدمتگذاری به مردم شریف و نجیب و پیشبرد برنامههای دولت سیزدهم برای تقویت و بهکارگیری ظرفیت ها و فرصت های تضمینکننده پیشرفت کشور و مانع زدایی از روند بهبود وضعیت زندگی مردم و اندیشیدن به سازندگی شایسته و در شأن میهن اسلامی اعلام می دارم .