به گزارش مجاهدت از گروه ساجد دفاعپرس، حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) در دوران تصدی ریاست جمهوری اسلامی ایران، پس از شهادت سرداران «حسن باقری» و «مجید بقایی»، پیام تبریک و تسلیتی را خطاب به سردار «عبدالعلی عمرانی» همرزم این شهیدان والامقام، صادر کردند.
برادر عمرانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا
شهادت پاسداران عزیز و سرفراز و سرخرویان دنیا و آخرت برادران حسن باقری و مجید بقایی و برادران شهید همراه آنان را به شما همسنگر مقاومشان تبریک و تسلیت میگویم و یاد همه کبوتران خونینبال انقلاب اسلامی را گرامی میداریم.
امیدوار به رحمت خدا و مطمئن به پیروزی نهایی راه آن عزیزان را تا پایان ادامه دهید. وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
سید علی خامنهای رئیس جمهوری اسلامی ایران
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت به نقل ازگروه حماسه و جهاد دفاعپرس، به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و شهدای جبهه مقاومت مراسم گرامیداشت «یاران حاج قاسم» در مسجد پیامبراعظم (ص) وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزار با حضور فرماندهان جبهه مقاومت از کشور عراق برگزار شد.
سید هاشم الحیدری دبیر کل جنبش اسلامی عهدالله عراق اظهار داشت: حاج قاسم سلیمانی مرد میدان، عاشق و مخلص بود و ترسی در دل نداشت. او در جبهههای مقاومت سوریه و عراق حاضر شد.
وی افزود: زمانی که تکفیریها در دمشق به نزدیکی سفارت جمهوری اسلامی ایران و کاخ ریاست جمهوری رسیدند همه اعم از دوست و دشمن حتی بزرگان مقاومت گفتند سوریه تمام شد. فقط یک نفر گفت ما اجازه نمیدهیم که سوریه به دست تکفیریها بیفتد و آن شخص امام خامنهای است. ایشان حاج قاسم سلیمانی را به سوریه فرستادند و حاج قاسم به عنوان سفیر ولایت فقیه به سوریه آمد. بعد از چند سال سوریه آزاد شد و داعش به عراق رفت و دومین شهر بزرگ عراق یعنی موصل را ساقط کرد. نقشه داعش در ان زمان حضور در سامرا و تخریب آرامگاه امامین عسکریین بود.
دبیر کل جنبش اسلامی عهدالله عراق بیان کرد: من آن زمان در بغداد بودم و دیدم که حاج قاسم سلیمانی قبل از صدور فتوای آیتالله سیستانی در عراق حاضر بود و مانع به نتیجه رسیدن یک فتنه بزرگ شد.
سید هاشم الحیدری گفت: اگر حاج قاسم و دوستانش به عراق و سوریه نمیرفتند الآن داعش در شهرهای ایران بودند. مدافعان حرم در ادامه انقلاب امام حسین (ع) و دفاع مقدس به میدان جنگ رفتند و اگرچه در ظاهر از حرم اهل بیت (ع) دفاع کردند، اما در واقع هدفشان دفاع از حریم حال حاضر که همان نظام جمهوری اسلامی ایران است، بود. این جبهه، جبهه ولایت است و امام خامنهای فرمانده آن بود.
وی ادامه داد: همانطور که ما میگوییم مالک اشتر بدون امام علی (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) بدون امام حسین (ع) معنی ندارد، حاج قاسم سلیمانی بدون امام خامنهای معنی ندارد.
دبیر کل جنبش اسلامی عهدالله عراق بیان کرد: انقلاب اسلامی با یک فریاد شروع شد و سپس به یک نظام تبدیل شد. هماکنون زمان ما، زمان عینالعمار نیست و امام خامنهای با وجود افرادی، چون حاج قاسم سلیمانی و ابومهدیالمهندس تنها نیست. امروز زمان پیروزیهای ما است.
خانواده معظم شهدا بزرگترین سرمایه نرمافزاری انقلاب اسلامی هستند
سردار رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: همه شهدای ما اعم از شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و در رأس آنها حاج قاسم سلیمانی عزیز ارادت ویژهای به حضرت فاطمه زهرا (س) داشتند و از این جهت تقابل این جلسه با دومین سالگرد شهادت حاج قاسم و گرامیداشت شهدای عزیزی که امروز ما میزبان آنها بودیم و آنها به خانه خودشان بعد از سالها دوری برگشتند و یک بار دیگر خاطرات دوران دفاع مقدس، دوران سرتاسر ایثار، شجاعت، شهامت، اخلاص و از خود گذشتگی را به یاد ما آوردند و یک بار دیگر به نسل امروز ما یادآوری کردند که برای از بین بردن صدام و حزب بعث، برای حفظ تمامیت ارضی کشورمان، برای حفظ آرمانهای انقلاب اسلامیمان و برای به زمین نماندن فرامین امام راحل بنیانگذار انقلاب اسلامی چه جانانه و چه عاشقانه دعوت حق را لبیک گفتند، اهمیت دارد. امروز شهدا چراغ و ستارگان راهنمای ما برای پیمودن راه نورانی امام که چیزی الا راه نورانی پیامبر اعظم و اهل بیت طاهرینش نبود، هستند. ما با پیمودن راه امام و اهل بیت (ع) به سعادت دنیا و آخرت میرسیم.
وی افزود: امروز ۲۵۰ شهید در تهران و ۲۴ استان کشور بعد از سالها که ما از دوران دفاع مقدس فاصله گرفتیم یک پیام معناداری به دنیا مخابره کرد و آن این بود که این ملت پای آرمانها، اعتقادات و باورهای خودش ایستاده است و کسانی را که در آن مقطع حساس برای استقلال و حفظ آرمانها و حیثیت این کشور پا به میدان مبارزه گذاشتهاند، هرگز فراموش نمیکند. گذر زمان نمیتواند آن ایثارها، شهامتها و اخلاصها را به فراموشی بسپارد. دنیا امروز شاهد است که از صدام و ژنرالهای قد کشیده و آموزش دیده او در کره خاک خبری نیست. این به برکت شهامت و حضور جانانه و معنادار این شهیدان و هزاران شهید این سرزمین است. به برکت حضور جانانه فرزندان شما ملت که امروز ملقب به جانباز و آزاده هستند و در بین شما زندگی میکنند. خانواده معظم شهدا بزرگترین سرمایه نرمافزاری انقلاب اسلامی هستند.
سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان کرد: امروز شما دیدید ملت ما از شهدا و خانواده عزیز آنها چه تکریمی به جا آوردند. دنیا دو سال قبل در چنین روزهایی یک بار دیگر اراده مردم ایران را در پایبندی به احکام نورانی اسلام و فرهنگ اهل بیت و در تکریم و تجلیل کسانی که برای تحقق آرمانهای انقلاب تلاش کردند، در تشییع جنازه حاج قاسم عزیز دیدند. رهبر معظم انقلاب آن تشییع جنازه را جز بینظیرترین حضورهای میدانی از ابتدای انقلاب تا به امروز توصیف فرمودند.
سردار رمضان شریف ادامه داد: مکتب حاج قاسم برای امروز همه ما درسهای آموختنی دارد. دیگران بدانند و آگاه باشند که مردم ایران مردمانی فهیم، با هوش و قدرشناس هستند. علی رغم اینکه امپراتوری رسانهای کشور در طول سالهای گذشته همواره نوک حملات خودش را به نیروی قدس سپاه و در رأس آن حاج قاسم قرار داده بود، اما در همه نظرسنجیهایی که راجع به افراد شاخص در کشور صورت گرفت، قاسم همیشه در رأس محبوبیت نظرسنجیهای مردمی بود. دشمن این را به خوبی میدانست و از عمق رابطه ما با این قهرمان ملی و قهرمان امت اسلامی آگاه بود.
وی افزود: حدود یک ماه قبل یکی از متفکرین آمریکاییهای جنایتکار جملهای به کار برد که شاید در داخل کشور ما خیلی به آن پرداخته نشد. او گفت ما قاسم سلیمانی را برای آن ترور نکردیم که در سوریه، عراق، فلسطین، لبنان و افغانستان طرحهای نظامی ما را شکست میداد هر چند که از این بابت سخت نگران و ناراحت بودیم. ما جنگهای زیادی کردیم و پیروزیها و شکستهای متعددی داشتیم.
آن چیزی که باعث شد ما قاسم سلیمانی را ترور بکنیم این بود که قاسم سلیمانی یک قدرت نرمافزاری در ایران اسلامی داشت که با این قدرت نرمافزاری خودش پیوند بین توده مردم و نظام جمهوری اسلامی را مستحکم کرده بود و به ما اجازه نمیداد طرحهایی را پیاده بکنیم که بتوانیم براندازی نرم را که ایجاد فاصله بین ملت و نظام دینی است، عملیاتی کنیم و بعد از تشییع جنازه حاج قاسم ما دیدیم که این تحلیل در منطق خودش تحلیل درستی است و حاج قاسم از یک پتانسیل مردمی بالایی برخوردار بود.
سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان کرد: اشتباه دشمن این بود که او حساب نکرده بود وقتی ترور حاج قاسم انجام میشود، چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت. آن حضور میلیونی و این مراسمهای ۲ سال گذشته به ویژه مراسمهای امسال و رفتار جبهه مقاومت در برخورد با دشمن نشان داد که آمریکاییها اشتباه استراتژیکی را مرتکب شدهاند.
اگر شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت (ع) یقه یزید و یزیدیان را بعد از شهادت حسینبنعلی (ع) رها کردند، ملت ایران، آزادگان جهان و شیعیان عالم هم یقه ترامپ و پمپئو را رها خواهند کرد.
هزار و دویست سال از شهادت حسینبنعلی میگذرد، اما خون آن امام جاری، حرکتآفرین، انرژیبخش و الهامبخش است.
عراقیها عهد بستهاند که همچنان در راه تحقق آرمانهای حاج قاسم سلیمانی ثابت قدم باشند
رئیس دفتر شهید محمد باقر حکیم و رئیس دفتر مجلس اعلای عراق در تهران با ضور در این مراسم گفت: حاج قاسم سلیمانی در عین متانت و برخورداری از یک تواضع مثال زدنی با جبهههای جنگ انس داشت. حاج قاسم با برخورد مداراگونه توانست به قلب دشمنترین دشمن نفوذ کند و با اقشار مختلف مردم عراق ارتباط برقرار کند.
وی افزود: عراقیها عهد بستهاند که همچنان در راه تحقق آرمانهای حاج قاسم سلیمانی ثابت قدم باشند.
رئیس دفتر محمد باقر حکیم بیان کرد: امروز دشمنان جبهه مقاومت بیکار ننشستهاند و تلاش میکنند خللی در اراده ملتها ایجاد کند. آنها تلاش میکنند شکاف عمیقی بین ملتهای ایران و عراق شکل بدهند و حاج قاسم سلیمانی پیش از شهادت سعی داشت با اتکا به اشتراکات فرهنگی و اصل مجاورت طرحهای دشمن را خنثی کند.
وی گفت: ارتباط بین ملتهای ایران و عراق در استحکام و موفقیت جبهه مقاومت تأثیر دارد و ما باید اهمیت زیادی به این مسئله بدهیم.
شعرخوانی احمد بابایی برای حاج قاسم
احمد بابایی از شاعران آیینی کشور نیز با حضور در این مراسم ارادت خود را به سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای جبهه مقاومت با تقدیم شعری ابراز کرد. متن این شعر که در محضر مقام معظم رهبری نیز از سوی این شاعر قرائت شده است به شرح زیر است:
حُرمتش واجب است در دو جهان هرکه در فکر احترام علی ست
از یمن تا به شام، معلوم است هرچه دعواست پای نام علی ست
پای نام علی ست دعواها… دامن زخم را ز کف ندهیم
اختیار مناره را هرگز به اذانهای بی طرف ندهیم
در اذانهای بی طرف، ارثی ست که به اَشراف بی شرف برسد
کوری چشمِ تنگ این اَشراف روزی خلق از نجف برسد
جلوهای کرد و صبح محشر شد لیله القدر روز مادر شد
دل ما زلف و دست او شانه ست مادر ما ز بس که حنانه ست
ابر شد و گاه و گاه باران شد یک دو دم جلوه کرد و پنهان شد
گاه از جبر یار میگویم گاه بیاختیار میگویم
عجز الواصفون عن صفتک ما عرفناک حق معرفتک
جلواتش نهفته مانده هنوز وصف زهرا نگفته مانده هنوز
از دو چشم علی صفاتش بین پنج نوبت تجلیاتش بین
صبح صادق شراب نوری اوست دل ما شیعهی تنوری اوست
گره بغض را که وا میکرد باز همسایه را دعا میکرد
غوت او بود سیری مردم غصّهی او اسیری مردم
من به او آفتاب میگویم حیدر در حجاب میگویم
نفس او پردهدار دلبر بود نفسش رونمای محشر بود
خشک مغزان از او چه میدانند؟ چشم خیسش غدیر حیدر بود
دو دم او قنوت طولانی جانمازش جهاد اکبر بود
سفرهی وحی در زمین انداخت پدرش را ز بس که مادر بود
حوریه آنقدر که من خواندم از لباس خودش سبکتر بود
درک زهرا شهید میخواهد مادر ما شهید پرور بود
لب دیوار و در پر از قسم است او نخستین مدافع حرم است
رجز آنجا که اهل میدان است صحبت از مادر شهیدان است
کم ما را زیاد کرده بتول مادری بر عماد کرده بتول
کوثر آموزگار خوش عهدیست یکی ار نسل او ابومهدیست
جبهه در جبهه نور پیشانیست مادر قاسم سلیمانیست
جگرم بیقرار و درماندهست در رگم شور خون فرماندهست
شعله آن شب که فکر غارت بود شب جمعه شب زیارت بود
آن شب جمعه روضه احیا شد تن فرمانده ارباً اربا شد
شیشهی عطر شد، سرش گم شد خون مرد آبروی مردم شد
تو بگو شعله پر کند جان را خون ماتر کند خیابان را
این زمستان بهار قاسم ماست تازه آغاز کار قاسم ماست
مالک ما دلیل راه علیست دست او پرچم سپاه علیست
ریخت اردیبهشت در دی ما زندهتر شد شهید زندهی ما
ناف ما با جنون بریده خدا خصم را احمق آفریده خدا
زلف این داغ، دست حاشا نیست هر که کوتاه آید از ما نیست
بین خون خون خفتهایم و میگوییم بارها گفتهایم و میگوییم
آنکه دل را به آل احمد داد به امان نامه رو نخواهد داد
خصم آشفتهایم و میگوییم بارها گفتهایم و میگوییم
علم از دست ما نمیافتد کربلا از صدا نمیافتد
دل به نور امید باید داد پای پرچم شهید باید داد
شب حق بیسحر نخواهد ماند ظلم بی دردسر نخواهد ماند
پیر ما گفت کربلا اینجاست مرگ بر کدخدا، خدا اینجاست
شب نماز مصاف باید کرد با خدا ائتلاف باید کرد
آی بیگانه، اشک شبنم ماست خون ما رنگ سرخ پرچم ماست
خار و ارزان مبین غم ایران کفن ماست پرچم ایران
در دل خسته غم نخواهد ماند این چنین نیز هم نخواهد ماند
گرچه غم قلب ما شکست، علی رأی ما تیغ مالک است، علی
تکیه بر خنجر جریح ندهیم دل به امثال اشعری ندهیم
مالکیم و سبک سری نکنیم رأی خود خام اشعری نکنیم
رفته مالک که زندهتر گردد وقت رجعت دوباره برگردد
این شهادت، غیورمان کرده است بیقرار ظهورمان کرده است
شک ندارم فتد به زودیها شعله بر خرمن سعودیها
ذوالفقار از قلاف بیرون است تیغ زیر گلوی صهیون است
گفت قاسم ظهور نزدیک است گفت صهیون به گور، نزدیک است
یوسف ما هنوز در چاه است انتقامی شدید در راه است
در راه اذهان، قسم بر غم سلیمانی کدخدا ماند و پشیمانی
از تب تیغ وام میگیریم شک مکن انتقام میگیریم
امتحان قبضهی ولایت ماست تازه این اول حکایت ماست
با علی جان قلندری شده است دل ما بیت رهبری شده است
چلهای هست آه ما عزلیست دلخوشیمان وجود سید علیست
در ادامه این مراسم از خانواده شهدای مدافع حرم، رزمندگان و جانبازان جبهه مقاومت تیپ فاطمیون و یمن با حضور عیسی زارع پور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، آیتالله صدیقی امام جمعه موقت تهران، سردار رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جمعی دیگر از چهرههای سیاسی، نظامی و فرهنگی تقدیر شد.
مراسم گرامیداشت «یاران حاج قاسم» با محوریت شهید ابومهدی المهندس در مسجد پیامبر اعظم (ص) واقع در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزار شد. همچنین وزارتخانه ارتباطات میزبان تشییع و تدفین دو شهید گمنام از شهدای تازه تفحص شده هشت سال دفاع مقدس بود.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «اسلحهاش را برداشت. خشاب را جدا کرد. تمام تلاشش را میکرد گلنگدن بکشد تا تیری که در لوله اسلحه مانده را خارج کند، اما به حدی خون از دست داده بود که رمقی برایش نمانده بود. بالاخره با هر سختی بود این کار را انجام داد. دکتر چمران همیشه تاکیدش بر این بود که تمام موارد دستورات امنیتی حمل سلاح را که آموزش دیده بود، به بهترین شکل انجام دهد؛ حتی در آن حالی که در عملیات آزادسازی سوسنگرد او را مجروح کرده بود، تا جاییکه خیلی از رزمندهها فکر میکردند دکتر به شهادت رسیده».
۲۵ آبان سال ۶۰ با حمله دوباره ارتش بعث به منطقه سوسنگرد، درگیریها در حالی شروع شد که نیروی آماده به طور کافی در جنوب وجود نداشت. لشکر ۹۲ زرهی اهواز یک لشکر بود در مقابل چندین لشکر حملهور بعثی که باید طول بسیار زیادی از مرز خوزستان را پوشش میداد. لشکری که بسیاری از استعدادهایش را در عملیات قبل از دست داده بود.
از آنجاییکه عملیات نیاز به هماهنگیهای بسیار زیاد داشت، در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر نیز حضرت آیتالله خامنهای در سطح استراتژیک و کلان وارد عمل شدند؛ هماهنگی میان ارتش و سپاه و ستاد جنگهای نامنظم زیر نظر معظم له بود و فرماندهی حوزههای عملیاتی ستاد جنگهای نامنظم نیز وظیفه دکتر چمران.
دکتر چمران جلودار خط مقدم
کاویانی یکی از معاونین شهید چمران در زمان آزادسازی سوسنگرد بود. او پیرامون دو نقش اساسی شهید چمران در زمان عملیات آزادسازی خرمشهر اظهار داشت: «یکی از نقشهای دکتر به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، هماهنگی میان نیروها در جبهه جنوب بود تا از این طریق بتوانند نیروها را برای اجرای عملیات آماده کند و نقش دیگر او، فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم در مناطق جنوب مثل اهواز و سوسنگرد بود.»
کاویانی جزییات بیشتری از نقش دوم شهید چمران را به خاطر میآورد: «دکتر برای آزادسازی سوسنگرد، همه نیروها را بسیج کرد و با قراردادن نیروها در یک آرایشی مهاجمانه، آماده جنگیدن بود. چمران به عنوان فرمانده بسیجیِ جلودار، جنگهای نامنظم را سازماندهی میکرد و در میدان جنگ، خودش جلوی نیروها حرکت میکرد و اولین نفر در خط مقدم بود.»
طوفانها را روانه کنید!
او از روز عملیات و ساعات درگیری میگوید: «من همیشه همراه دکتر بودم، اما وقتی به روستای ابوحمیظه رسیدیم دکتر گفت که شما همینجا بایستید و خودش رفت جلو… همانجا منتظر بودیم که پیرمردی به اسم حاجی شمرونی با لباس خاکی و بههمریخته به ما نزدیک شد و گفت که دکتر چمران این را برای شما دادهاند.
دیدیم روی کاغذ سیگار نوشته شده «طوفانها را روانه کنید…!»
من با توجه به اینکه با دکتر زیاد بودم و روحیاتش را میشناختم متوجه منظورش شدم. او میخواست به بهانه رساندن این پیغام به دست ما، پیرمرد را از معرکه دور کند…»
خبر شوکه کننده شهادت دکتر چمران
کاویانی از محل مجروحیت دکتر میگوید: «نگران دکتر بودم. بالاخره چشمم به یکی از بچهها افتاد. با حال پریشان سمت ما آمد و خبر شهادت دکتر را داد. تعجب کرده بودم. اصلا باورم نمیشد! به راه افتادم، تا اینکه به محل درگیری رسیدم. دیدم آن قد رشید روی زمین افتاده و هیچ رنگی به چهره ندارد؛ از بس خون از دست داده بود.
در یکی از معبرهایی که قرار بود به طرف سوسنگرد باز شود و در مسیر مستقیم اهواز به سوسنگرد بود، دکتر چمران خودش به شخصه پیشروی را انجام داده بود. همیشه در راس نیروها بود. در این مورد هم زیر آخرین پل جاده اهواز به سوسنگرد خودش با نیروهای بعثی درگیر و همانجا از ناحیه پا مجروح شد. جراحت به حدی بود که بچهها فکر میکردند دکتر به شهادت رسیده!
هیچ وقت یادم نمیرود که دکتر با آن حال وخیمی که داشت در مسیری که قرار بود به بیمارستان جندیشاپور منتقل شود، چطور خودش را نگه داشته بود تا مبادا روحیه بچهها از دست نرود. در همان حال اسلحهاش را برداشت. خشابش را جدا کرد. تمام تلاشش را کرد گلنگدن بکشد تا تیری که در لوله اسلحه مانده را خارج کند. به حدی خون از دست داده بود که رمقی برایش نمانده بود. بالاخره با هر سختی بود این کار را انجام داد. چمران همیشه تاکیدش بر این بود که تمام موارد دستورات امنیتی حمل سلاح را که آموزش دیده بود، به بهترین شکل انجام دهد؛ حتی در آن حالی که داشت.»
نفسی تازه میکند و ادامه میدهد: «امیر قاسمی نو فرمانده لشکر ۹۲ اهواز بود. شب عملیات، قاسمی نو به تحریک بنی صدر و بر خلاف قولی که داده بود، جا خالی کرد، اما در نهایت با فشار زیاد حضرت آیت الله خامنهای که نامه هایشان موجود است و نامه بینهایت احساسی دکتر چمران به قاسمی نو مبنی بر اینکه «اگر در این عملیات شرکت نکنید خون شهدا گردن شما میافتد» قاسمی نو هم وارد عملیات شد و از طریق توپخانه عملیات کرد و موفقیتهایی هم داشت.»
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از دفاعپرس، عملیات آزادسازی سوسنگرد، عملیات یک روزه بود که به دستور امام خمینی، ارتش، سپاه و ستاد جنگهای نامنظم توانستند سوسنگرد را آزاد کنند و با موفقیت در این عملیات، مقدمه پیشرویها و پیروزیهای جنگ هشت ساله دفاع مقدس شروع شد و در روحیه دادن به رزمندهها و پیروزیهای بعدی نقش کلیدی ایقا کرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «اسلحهاش را برداشت. خشاب را جدا کرد. تمام تلاشش را میکرد گلنگدن بکشد تا تیری که در لوله اسلحه مانده را خارج کند، اما به حدی خون از دست داده بود که رمقی برایش نمانده بود. بالاخره با هر سختی بود این کار را انجام داد. دکتر چمران همیشه تاکیدش بر این بود که تمام موارد دستورات امنیتی حمل سلاح را که آموزش دیده بود، به بهترین شکل انجام دهد؛ حتی در آن حالی که در عملیات آزادسازی سوسنگرد او را مجروح کرده بود، تا جاییکه خیلی از رزمندهها فکر میکردند دکتر به شهادت رسیده».
۲۵ آبان سال ۶۰ با حمله دوباره ارتش بعث به منطقه سوسنگرد، درگیریها در حالی شروع شد که نیروی آماده به طور کافی در جنوب وجود نداشت. لشکر ۹۲ زرهی اهواز یک لشکر بود در مقابل چندین لشکر حملهور بعثی که باید طول بسیار زیادی از مرز خوزستان را پوشش میداد. لشکری که بسیاری از استعدادهایش را در عملیات قبل از دست داده بود.
از آنجاییکه عملیات نیاز به هماهنگیهای بسیار زیاد داشت، در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر نیز حضرت آیتالله خامنهای در سطح استراتژیک و کلان وارد عمل شدند؛ هماهنگی میان ارتش و سپاه و ستاد جنگهای نامنظم زیر نظر معظم له بود و فرماندهی حوزههای عملیاتی ستاد جنگهای نامنظم نیز وظیفه دکتر چمران.
دکتر چمران جلودار خط مقدم
کاویانی یکی از معاونین شهید چمران در زمان آزادسازی سوسنگرد بود. او پیرامون دو نقش اساسی شهید چمران در زمان عملیات آزادسازی خرمشهر اظهار داشت: «یکی از نقشهای دکتر به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، هماهنگی میان نیروها در جبهه جنوب بود تا از این طریق بتوانند نیروها را برای اجرای عملیات آماده کند و نقش دیگر او، فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم در مناطق جنوب مثل اهواز و سوسنگرد بود.»
کاویانی جزییات بیشتری از نقش دوم شهید چمران را به خاطر میآورد: «دکتر برای آزادسازی سوسنگرد، همه نیروها را بسیج کرد و با قراردادن نیروها در یک آرایشی مهاجمانه، آماده جنگیدن بود. چمران به عنوان فرمانده بسیجیِ جلودار، جنگهای نامنظم را سازماندهی میکرد و در میدان جنگ، خودش جلوی نیروها حرکت میکرد و اولین نفر در خط مقدم بود.»
طوفانها را روانه کنید!
او از روز عملیات و ساعات درگیری میگوید: «من همیشه همراه دکتر بودم، اما وقتی به روستای ابوحمیظه رسیدیم دکتر گفت که شما همینجا بایستید و خودش رفت جلو… همانجا منتظر بودیم که پیرمردی به اسم حاجی شمرونی با لباس خاکی و بههمریخته به ما نزدیک شد و گفت که دکتر چمران این را برای شما دادهاند.
دیدیم روی کاغذ سیگار نوشته شده «طوفانها را روانه کنید…!»
من با توجه به اینکه با دکتر زیاد بودم و روحیاتش را میشناختم متوجه منظورش شدم. او میخواست به بهانه رساندن این پیغام به دست ما، پیرمرد را از معرکه دور کند…»
خبر شوکه کننده شهادت دکتر چمران
کاویانی از محل مجروحیت دکتر میگوید: «نگران دکتر بودم. بالاخره چشمم به یکی از بچهها افتاد. با حال پریشان سمت ما آمد و خبر شهادت دکتر را داد. تعجب کرده بودم. اصلا باورم نمیشد! به راه افتادم، تا اینکه به محل درگیری رسیدم. دیدم آن قد رشید روی زمین افتاده و هیچ رنگی به چهره ندارد؛ از بس خون از دست داده بود.
در یکی از معبرهایی که قرار بود به طرف سوسنگرد باز شود و در مسیر مستقیم اهواز به سوسنگرد بود، دکتر چمران خودش به شخصه پیشروی را انجام داده بود. همیشه در راس نیروها بود. در این مورد هم زیر آخرین پل جاده اهواز به سوسنگرد خودش با نیروهای بعثی درگیر و همانجا از ناحیه پا مجروح شد. جراحت به حدی بود که بچهها فکر میکردند دکتر به شهادت رسیده!
هیچ وقت یادم نمیرود که دکتر با آن حال وخیمی که داشت در مسیری که قرار بود به بیمارستان جندیشاپور منتقل شود، چطور خودش را نگه داشته بود تا مبادا روحیه بچهها از دست نرود. در همان حال اسلحهاش را برداشت. خشابش را جدا کرد. تمام تلاشش را کرد گلنگدن بکشد تا تیری که در لوله اسلحه مانده را خارج کند. به حدی خون از دست داده بود که رمقی برایش نمانده بود. بالاخره با هر سختی بود این کار را انجام داد. چمران همیشه تاکیدش بر این بود که تمام موارد دستورات امنیتی حمل سلاح را که آموزش دیده بود، به بهترین شکل انجام دهد؛ حتی در آن حالی که داشت.»
نفسی تازه میکند و ادامه میدهد: «امیر قاسمی نو فرمانده لشکر ۹۲ اهواز بود. شب عملیات، قاسمی نو به تحریک بنی صدر و بر خلاف قولی که داده بود، جا خالی کرد، اما در نهایت با فشار زیاد حضرت آیت الله خامنهای که نامه هایشان موجود است و نامه بینهایت احساسی دکتر چمران به قاسمی نو مبنی بر اینکه «اگر در این عملیات شرکت نکنید خون شهدا گردن شما میافتد» قاسمی نو هم وارد عملیات شد و از طریق توپخانه عملیات کرد و موفقیتهایی هم داشت.»
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از دفاعپرس، عملیات آزادسازی سوسنگرد، عملیات یک روزه بود که به دستور امام خمینی، ارتش، سپاه و ستاد جنگهای نامنظم توانستند سوسنگرد را آزاد کنند و با موفقیت در این عملیات، مقدمه پیشرویها و پیروزیهای جنگ هشت ساله دفاع مقدس شروع شد و در روحیه دادن به رزمندهها و پیروزیهای بعدی نقش کلیدی ایقا کرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «اسلحهاش را برداشت. خشاب را جدا کرد. تمام تلاشش را میکرد گلنگدن بکشد تا تیری که در لوله اسلحه مانده را خارج کند، اما به حدی خون از دست داده بود که رمقی برایش نمانده بود. بالاخره با هر سختی بود این کار را انجام داد. دکتر چمران همیشه تاکیدش بر این بود که تمام موارد دستورات امنیتی حمل سلاح را که آموزش دیده بود، به بهترین شکل انجام دهد؛ حتی در آن حالی که در عملیات آزادسازی سوسنگرد او را مجروح کرده بود، تا جاییکه خیلی از رزمندهها فکر میکردند دکتر به شهادت رسیده».
۲۵ آبان سال ۶۰ با حمله دوباره ارتش بعث به منطقه سوسنگرد، درگیریها در حالی شروع شد که نیروی آماده به طور کافی در جنوب وجود نداشت. لشکر ۹۲ زرهی اهواز یک لشکر بود در مقابل چندین لشکر حملهور بعثی که باید طول بسیار زیادی از مرز خوزستان را پوشش میداد. لشکری که بسیاری از استعدادهایش را در عملیات قبل از دست داده بود.
از آنجاییکه عملیات نیاز به هماهنگیهای بسیار زیاد داشت، در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر نیز حضرت آیتالله خامنهای در سطح استراتژیک و کلان وارد عمل شدند؛ هماهنگی میان ارتش و سپاه و ستاد جنگهای نامنظم زیر نظر معظم له بود و فرماندهی حوزههای عملیاتی ستاد جنگهای نامنظم نیز وظیفه دکتر چمران.
دکتر چمران جلودار خط مقدم
کاویانی یکی از معاونین شهید چمران در زمان آزادسازی سوسنگرد بود. او پیرامون دو نقش اساسی شهید چمران در زمان عملیات آزادسازی خرمشهر اظهار داشت: «یکی از نقشهای دکتر به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، هماهنگی میان نیروها در جبهه جنوب بود تا از این طریق بتوانند نیروها را برای اجرای عملیات آماده کند و نقش دیگر او، فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم در مناطق جنوب مثل اهواز و سوسنگرد بود.»
کاویانی جزییات بیشتری از نقش دوم شهید چمران را به خاطر میآورد: «دکتر برای آزادسازی سوسنگرد، همه نیروها را بسیج کرد و با قراردادن نیروها در یک آرایشی مهاجمانه، آماده جنگیدن بود. چمران به عنوان فرمانده بسیجیِ جلودار، جنگهای نامنظم را سازماندهی میکرد و در میدان جنگ، خودش جلوی نیروها حرکت میکرد و اولین نفر در خط مقدم بود.»
طوفانها را روانه کنید!
او از روز عملیات و ساعات درگیری میگوید: «من همیشه همراه دکتر بودم، اما وقتی به روستای ابوحمیظه رسیدیم دکتر گفت که شما همینجا بایستید و خودش رفت جلو… همانجا منتظر بودیم که پیرمردی به اسم حاجی شمرونی با لباس خاکی و بههمریخته به ما نزدیک شد و گفت که دکتر چمران این را برای شما دادهاند.
دیدیم روی کاغذ سیگار نوشته شده «طوفانها را روانه کنید…!»
من با توجه به اینکه با دکتر زیاد بودم و روحیاتش را میشناختم متوجه منظورش شدم. او میخواست به بهانه رساندن این پیغام به دست ما، پیرمرد را از معرکه دور کند…»
خبر شوکه کننده شهادت دکتر چمران
کاویانی از محل مجروحیت دکتر میگوید: «نگران دکتر بودم. بالاخره چشمم به یکی از بچهها افتاد. با حال پریشان سمت ما آمد و خبر شهادت دکتر را داد. تعجب کرده بودم. اصلا باورم نمیشد! به راه افتادم، تا اینکه به محل درگیری رسیدم. دیدم آن قد رشید روی زمین افتاده و هیچ رنگی به چهره ندارد؛ از بس خون از دست داده بود.
در یکی از معبرهایی که قرار بود به طرف سوسنگرد باز شود و در مسیر مستقیم اهواز به سوسنگرد بود، دکتر چمران خودش به شخصه پیشروی را انجام داده بود. همیشه در راس نیروها بود. در این مورد هم زیر آخرین پل جاده اهواز به سوسنگرد خودش با نیروهای بعثی درگیر و همانجا از ناحیه پا مجروح شد. جراحت به حدی بود که بچهها فکر میکردند دکتر به شهادت رسیده!
هیچ وقت یادم نمیرود که دکتر با آن حال وخیمی که داشت در مسیری که قرار بود به بیمارستان جندیشاپور منتقل شود، چطور خودش را نگه داشته بود تا مبادا روحیه بچهها از دست نرود. در همان حال اسلحهاش را برداشت. خشابش را جدا کرد. تمام تلاشش را کرد گلنگدن بکشد تا تیری که در لوله اسلحه مانده را خارج کند. به حدی خون از دست داده بود که رمقی برایش نمانده بود. بالاخره با هر سختی بود این کار را انجام داد. چمران همیشه تاکیدش بر این بود که تمام موارد دستورات امنیتی حمل سلاح را که آموزش دیده بود، به بهترین شکل انجام دهد؛ حتی در آن حالی که داشت.»
نفسی تازه میکند و ادامه میدهد: «امیر قاسمی نو فرمانده لشکر ۹۲ اهواز بود. شب عملیات، قاسمی نو به تحریک بنی صدر و بر خلاف قولی که داده بود، جا خالی کرد، اما در نهایت با فشار زیاد حضرت آیت الله خامنهای که نامه هایشان موجود است و نامه بینهایت احساسی دکتر چمران به قاسمی نو مبنی بر اینکه «اگر در این عملیات شرکت نکنید خون شهدا گردن شما میافتد» قاسمی نو هم وارد عملیات شد و از طریق توپخانه عملیات کرد و موفقیتهایی هم داشت.»
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از دفاعپرس، عملیات آزادسازی سوسنگرد، عملیات یک روزه بود که به دستور امام خمینی، ارتش، سپاه و ستاد جنگهای نامنظم توانستند سوسنگرد را آزاد کنند و با موفقیت در این عملیات، مقدمه پیشرویها و پیروزیهای جنگ هشت ساله دفاع مقدس شروع شد و در روحیه دادن به رزمندهها و پیروزیهای بعدی نقش کلیدی ایقا کرد.