آبادان

.

شرح شهادت شهید «پارسا» از زبان همرزمانش


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «حسین پارسا»، یکی از نیرو‌های شاخص جهاد نجف‌آباد، در اولین روز مهر سال ۶۰ در سن ۲۴ سالگی طی عملیات ثامن‌الائمه به شهادت رسید.

در فیلم پیش رو که توسط ابوالقاسم مهدی‌پور و مرحوم محمود اصفهانی در مهر سال ۶۰ در حوالی آبادان ضبط شده، عبدالحسین ایزدی از نیرو‌های جهاد‌سازندگی نجف‌آباد، چند روز بعد از اتمام عملیات ثامن‌الائمه، در محل شهادت شهید حسین پارسا به بیان خاطراتی از شب شهادت این شهید می‌پردازد.

ایزدی که سه برادرش به نام‌های عبدالحسین، عبدالرحیم (عظیم) و محمد‌رضا در طول دفاع‌مقدس به شهادت رسیده‌اند، در ابتدای صحبت‌هایش از جهاد اصفهان می‌گوید که در آن زمان، به دلیل فعالیت‌های مشترک جهاد نجف‌آباد و اصفهان، گاهی جهاد نجف‌آباد را با نام اصفهان نیز اطلاق می‌شد.

طبق روایت ایزدی، چند شب مانده به شروع عملیات ثامن‌الائمه و شکستن حصر آبادان، به جهاد نجف‌آباد ماموریت می‌دهند که سنگری را ویژه اورژانس در خط‌مقدم احداث کنند که برای این‌کار، شهید پارسا و ایزدی هر کدام یک وانت سیمرغ و تعدادی نیرو سوار کرده و با اختلاف زمانی ۱۵ دقیقه به سمت جبهه فیاضیه راه می‌افتند.

خودروی شهید پارسا که عقب آن تعدادی نیرو و مقداری تجهیزات مانند نبشی آهن، گونی و بیل وجود داشته، در مسیر به دلیل حرکت با چراغ خاموش، با تویوتایی از روبه‌رو شاخ به شاخ شده و تعدادی از نیرو‌ها از جمله پارسا زخمی می‌شوند.

وقتی ایزدی به خودروی پارسا می‌رسد، تلاش می‌کند پارسا را که از ناحیه دهن نیز زخمی شده، به همراه دیگر مصدومان به عقب بفرستد، ولی شهید پارسا زیر بار نرفته و با اصرار، خودروی ایزدی را گرفته و حرکت می‌کند.

فیلم در این‌جا قطع می‌شود، ولی عبدالمحمود ایزدی در مصاحبه‌ای حضوری، ادامه ماجرا را این‌گونه تعریف کرد: «مصدوم‌ها را سریع تحویل دادم و حدود نیم‌ساعت بعد برگشتم. کمی که در مسیر جلو آمدم، دیدم خودروی شهید پارسا در محل ضبط فیلم رها شده و هیچ‌کس در آن نیست. با پرس و سوال از نیرو‌هایی که در سنگر‌های اطراف بودند، متوجه شدم که در همین نقطه ترکشی به در خودرو برخورد کرده و با اصابت به پهلوی شهید پارسا، او را شهید کرده است.»

در بخشی از این فیلم که با چرخش دوربین در زاویه‌های مختلف همراه است، مرحوم محمود اصفهانی همکار ابوالقاسم مهدی‌پور فیلم‌بردار این فیلم، در حالی که روی خاکریزی نشسته دیده می‌شود.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شرح شهادت شهید «پارسا» از زبان همرزمانش بیشتر بخوانید »

روایتی از غیرت شهید «محمدرضا شبانی» روی احکام اسلامی

روایتی از غیرت شهید «محمدرضا شبانی» روی احکام اسلامی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «محمدرضا شبانی» روز ۱۳ آبان ۱۳۴۰ در شهرضای استان اصفهان به دنیا آمد و روز ۲۰ فروردین ۱۳۵۹ در جاده آبادان _ خرمشهر به شهادت رسید. برادر او «احمدرضا شبانی» طی گفت‌وگویی درمورد برادر خود اینگونه اظهار داشت: ما سه خواهر و شش برادر بودیم که یکی از برادرانم هم جانباز شد و بعد به شهادت رسیدند.

برادر شهید شبانی افزود: محمدرضا تا پنجم ابتدایی درس خوانده بود که به خاطر مسائل مالی مجبور به ترک تحصیل شد. برادرم صبح‌ها در کارخانه ریسندگی کار می‌کرد و عصر‌ها به دبیرستان شبانه می‌رفت. تا نزدیک دیپلم به تحصیل خود ادامه داد. مدتی به کار‌های ریسندگی مشغول شد اما شغل اصلی او «بنایی» بود و هزینه زندگی خود را خودش تأمین می‌کرد.

وی درمورد خصائص اخلاقی برادر خود گفت: محمدرضا فردی مذهبی و معتقد، باایمان، پاک و مخلص بود. یادم می‌آید که آن موقع قبل از انقلاب تأکید بر بحث «حجاب» بود به همین جهت اگر کسی برمی‌گشت و به خانمی نگاه می‌کرد، برادرم به شدت با آن فرد برخورد می‌کرد. برادرم اهل کار خیر بود و اگر متوجه می‌شد کسی مورد ظلم قرار گرفته است، به شدت از او حمایت می‌کرد.

برادر شهید شبانی درمورد غیرت برادرش روی احکام اسلامی گفت: محمدرضا نسبت به احکام اسلامی خیلی باغیرت بود و نسبت به خواهر و مادر خود تعصب داشت و غیرت زیادی روی حجاب و احکام اسلامی داشت. نسبت به «حجاب» و «حلال و حرام» به شدت سخت‌گیر و دقیق بود. از آنجا که نوجوانی او دوران پیش از انقلاب بود، نسبت به آن دوران خیلی مومن بود.

برادر شهید شبانی درمورد سختگیری پدرشان روی «حلال» و «حرام» گفت: ما برادر دیگری به نام «حمیدرضا» داشتیم که او هم به شهادت رسیده است. این برادرم خاطره‌ای برای من تعریف کرده است: پدر من که کارگر شرکت برق بود، به جاده‌ها می‌رفت و تیر چراغ برق نصب می‌کرد. یکی از روز‌های تابستان که مدارس تعطیل بودند، به توصیه مادرمان همراه پدرم رفتم. مادرم یک تکه نان همراه با ماست در کیسه گذاشته بود.

حین کار یک ماشین در جاده چپ کرده بود. آمدند و از ما خواستند که ماشین را با جرثقیل اداره برق درست کنیم. ۲۰ یا ۳۰ تومان به راننده جرثقیل دادند و کارگر‌ها با آن پول غذا خریدند.

برادرم حمیدرضا می‌گفت: دل من خوش بود که به این بهانه یک غذای خوب می‌خورم. وقتی که غذا را آوردند، پدرم گفت: من این غذا را نمی‌خورم. این پول، پول بیت‌المال است. بر سر سفره همه چلوکباب می‌خوردند اما من و پدرم ماستی که مادرم گذاشته بود را می‌خوردیم.

شبانی درمورد ارتباط برادرش با والدینشان اینگونه اظهار داشت: رابطه برادرم با والدینمان رابطه‌ای عالی بود. ایشان با پدر و مادرمان مخصوصا از پدرمان خیلی حرف شنوی داشت و از او اطاعت می‌کرد. با آنها در نهایت احترام برخورد می‌کرد و پدر و مادرم هم هیچ گونه ناراحتی از او نداشتند.

برادر شهید شبانی درمورد فعالیت‌های برادرش در هیئت‌های ماه‌های رمضان و محرم بیان داشت: هیئت‌های مذهبی بیشتر در دهه عاشورا برگزار می‌شدند که محمدرضا هم در هیئت‌های مذهبی فعال بود. همه ما با هم همراه او به هیئت می‌رفتیم.

وی درمورد شناخت برادرش نسبت به امام خمینی (ره) ادامه داد: شناخت برادرم نسبت به امام خمینی از شروع انقلاب بود که به مردم پیوستند. دانشگاه نرفته بود و جزء سازمان‌هایی هم نبود که اطلاعات داشته باشند.

شبانی درمورد شهادت برادرش داشت اظهار داشت: در آخرین نامه‌ای که محمدرضا برایمان فرستاده بود (که هنوز هم مانده است)، نوشته بود که من این راه را با آگاهی انتخاب کرده‌ام و آرزویم این است که مثل امام حسین (ع) به شهادت برسم و آرزو داشت که در راه خدا به شهادت برسد.

برادر شهید شبانی ادامه داد: جنازه برادرم به مدت شش ماه و ۱۰ روز مفقود بود. در آن زمان من ۱۴ ساله بودم و هر بار اخبار ضد و نقیضی از شهادت و زنده بودن برادرم به دست ما می‌رسید و تنها منبع خبری که داشتیم، یکی از بچه‌های محله خودمان بود که با برادرم به جبهه اعزام شده بود. به ما گفتند آنجا عملیات شد و ما عقب نشینی کردیم اما درست نمی‌دانم که برادرتان شهید شده است یا نه. در این شش ماه و چند روز تمام خانواده ما تحت تاثیر مفقود شدن برادرم بود.

شبانی درمورد اطمینان خانواده‌ها از اینکه آیا فرزندشان هنوز زنده است یا خیر، ادامه داد: آن موقع اوایل جنگ بود و تنها راه اطمینان از شهادت یا زنده بودن برادرم این بود که خودمان خبر بگیریم. حتی بعضی از خانواده‌ها بلند شده بودند و برای تفحص به اهواز رفته بودند اما برای تفحص در مناطق جنگی به آن‌ها اجازه ورود به مناطق جنگی را ندادند؛ لذا آن‌ها نتوانستند اطلاعاتی به دست بیاورند و تا زمانی که بحث انتقال جنازه برادرم در شهرستان انجام شد تمام خانواده ما درگیر بودند و شد و در عملیات بعدی جنازه‌اش به شهر منتقل شد.

برادر شهید شبانی افزود: بعد از محمدرضا من هم در جنگ حضور داشتم. اگر بخواهم واقعیت را بگویم بعد از ۴۰ سال ممکن است در جمع بگویم که من بیشتر برای برادرم «حمیدرضا» دلتنگ می‌شوم تا «محمدرضا»، چون فاصله سنی من و حمیدرضا کمتر بود تا فاصله سنی من و محمدرضا به همین خاطر از حمیدرضا خاطرات بیشتری دارم تا محمدرضا.

وی در این مورد که آیا حضور معنوی برادرانش احساس می‌کند، افزود: حضور معنوی برادرانم را خیلی احساس می‌کنم. احساس می‌کنم که برادرم حمیدرضا همیشه کنار من است.

شبانی در رابطه با زمان تشییع پیکر برادرش گفت: تشییع پیکر برادرم شش ماه پس از شهادتش برگزار شد. آن زمان مردم با هم متحد بودند؛ لذا مراسم باشکوهی برگزار شد. آن موقع مردم در مراسم‌ها شرکت می‌کردند و با حضور خودشان به رزمندگان اسلام جرأت می‌دادند.

برادر شهید شبانی در این مورد که خبر شهادت برادرش را چگونه به آن‌ها دادند، اظهار داشت: آن زمان نهادی مانند «بنیاد شهید و امور ایثارگران» نبود که بخواهد اخبار مربوط به شهادت را به خانوادگان شهید اطلاع دهد. به همین خاطر اخبار بیشتر دهان به دهان می‌گشتند. مادرمان آنقدر پیگیری کرد که همرزم برادرم به مرخصی آمد و به ما خبر داد.

وی در پایان گفت: هنگامی که برادرم به شهادت رسید، تصمیم گرفتیم که راه او را ادامه دهیم و با تأسی از تأثیری که روح آن شهید بر ما داشت، به جبهه رفتیم و به این دفاع ادامه دادیم.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از غیرت شهید «محمدرضا شبانی» روی احکام اسلامی بیشتر بخوانید »

شریف قنوتی، اولین شهید روحانی دفاع مقدس+فیلم


شریف قنوتی ،اولین شهید روحانی دفاع مقدس+فیلم

محمد حسن شریف قنوتی از فرماندهان مردمی خرمشهر در روزهای آغازین جنگ ایران و عراق بود.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، محمدحسن شریف قنوتی که در روزهای آغازین جنگ تحمیلی به شیخ شریف شهرت یافت، نخستین روحانی مجروح، اسیر و شهید دفاع مقدس است.

شیخ شریف ۳ تیر ۱۳۱۳ در روستای قصبه در ساحل رودخانه خروشان اروند دیده به جهان گشود شاید به همین دلیل است که دلش هم دریایی شد، زلال و بی ریا، اما مقاوم و پرشهامت.

شیخ در دوران کودکی به کسب علوم و معارف دینی روی آورد و مقدمات اسلام را نزد عمویش عبدالستار اسلامی آموخت و سپس ادامه دروس حوزوی را در حضور عبدالرسول قائمی از روحانیون بنام آبادان فراگرفت. سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی وارد حوزه علمیه قم شد و محضر درس آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی و نیز امام خمینی (ره) را درک کرد و تا مرتبه اجتهاد پیش رفت.

وی مبارزات سیاسی خود را از زمان فعالیت فدائیان اسلام آغاز کرد و همکاری‌هایی با آن گروه، به‌ویژه شهیـد سیـدمجتبی نواب صفوی داشت.

با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در ۱۳۴۲، فعالیت‌های سیاسی شریف قنوتی شدت بیشتری یافت. وی در واقع تشکیل‌دهنده گروه‌های مسلح به امر امام خمینی (ره) بود.

او با وجود جو خفقان حاکم در زمان پهلوی، در مساجد به سخنرانی، افشاگری و دفاع آشکار از امام می‌پرداخت و اعلامیه‌ها و رساله ایشان را با یاری دیگر همرزمانش در بین مردم توزیع می‌کرد تا اینکه توسط ساواک دستگیر و زندانی شد.



منبع

شریف قنوتی، اولین شهید روحانی دفاع مقدس+فیلم بیشتر بخوانید »

حادثه سینما رکس باعث شد مردم پرشورتر علیه نظام شاهنشاهی به پا خیزند/ مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردند

حادثه سینما رکس، زهر چشم رژیم پهلوی از مردم آبادان


حادثه سینما رکس باعث شد مردم پرشورتر علیه نظام شاهنشاهی به پا خیزند/ مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، وفا صالح‌پوریان گزارشگر صدای مرکز آبادان در گفت‎وگو با رادیو نماسرو با اشاره به حادثه سینما رکس در سال ۱۳۵۷ اظهار داشت: یکی از ابعاد حادثه سینما رکس آبادان مربوط به واکنش‌ها به این حادثه با وجود گذشت چهار دهه از آن است. در حقیقت آبادانی‌ها و خرمشهری‌ها وقتی که از آن فاجعه یاد می‌کنند اشک در چشمان آن‌ها حلقه می‌زند.

وی ضمن تاکید بر تبعات حادثه سینما رکس افزود: فاجعه سینما رکس خشم مردم ایران را در سراسر کشور برانگیخت و آبادان یکپارچه علیه رژیم ستم‌شاهی قیام کرد. ساعت حدود ۲۱ و ۳۰ دقیقه شب ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ همزمان با پانزدهم رمضان در حالیکه صد‌ها نفر در سینما رکس آبادان مشغول تماشای فیلم بودند، سینما دچار حریق شد و ۳۷۷ نفر در این حادثه جان خود را از دست دادند و به شهادت رسیدند.

صالح‌‌پوریان تصریح کرد: بسیاری از اجساد به دلیل شدت بالای سوختگی قابل شناسایی نبودند و بسیاری به دلیل شدت گاز دچار خفگی شده بودند. شاید دردناک‎‌ترین مسئله مربوط به این است که بسیاری از زوج‌هایی که به تازگی ازدواج کرده بودند در این حادثه به شهادت رسیدند.

گزارشگر صدای مرکز آبادان ضمن تاکید بر اینکه بسیاری از اجساد به دلیل شدت حریق قابل شناسایی نبودند، ادامه داد: بعد از آنکه آتش در سینما خاموش شد، اجساد را به آرامستان آبادان منتقل کردند و از خانواده‌ها خواستند که برای شناسایی اجساد به آن محل مراجعه کنند اما در نهایت از ۳۷۷ نفر، اجساد حدود ۲۰۰ نفر از آن‌ها مورد شناسایی قرار گرفت و ما بقی گمنام به خاک سپرده شدند.

صالح‌پوریان در مورد فضای عمومی آبادان بعد از حادثه سینما رکس افزود: یکی از افرادی که زمان وقوع حادثه سینما رکس حضور داشته، اظهار داشت که روز بعد از حادثه مردم به اندازه‌ای خشمگین شدند، در شرایط بدی قرار گرفتند و فضای عزای عمومی در آبادان حاکم شد که در نتیجه آن این بار مردم پرشورتر علیه رژیم شاهنشاهی به پا خواستند.

وی همچنین خاطرنشان کرد: هنوز یاد حادثه سینما رکس آبادان منجر به تاسف و ناراحتی مردم آبادان می‌شود. این مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردند و از آن به عنوان بدترین حادثه یاد می‌کنند.

صالح‌پوریان با اشاره به چرایی وقوع حادثه سینما رکس آبادان افزود: آبادان منطقه مهمی بود و رژیم نیز به دنبال زهر چشم گرفتن از مردم آبادان بود که از تظاهرات و اعتراضات خود نسبت به رژیم شاهنشاهی دست بکشند اما برعکس شد و مردم آبادان تا زمان پیروزی انقلاب به تلاش خود برای سرنگونی آن رژیم ادامه دادند.

گزارشگر صدای مرکز آبادان در بخش دیگری از صحبت‎های خود در مورد آئین و رسوم مردم آبادان در ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین (ع) خاطرنشان کرد: مراسم ماه محرم بسیار پرشور در آبادان و خرمشهر برگزار می‌شود البته از زمان شیوع کرونا محدودیت‌هایی در این زمینه صورت گرفته است. در آبادان علاوه بر مساجد و حسینیه‎ها حتی در منازل هم مراسم عذاداری برگزار می‌شود.

صالح‌پوریان در پایان یادآور شد: در آبادان هر ساله مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام) تا روز اربعین بسیار پرشور برگزار می‌شود. در حقیقت به دلیل اینکه یکی از دورازه‌های ورودی زائرین به کشور عراق است، در آبادان موکب‌هایی جهت پذیرایی و استقبال از آن‌ها برپا می‌شود.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

حادثه سینما رکس، زهر چشم رژیم پهلوی از مردم آبادان بیشتر بخوانید »

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سرهنگ پاسدار شاپور احمدی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج آبادان در مورد تبدیل اردوگاه راهیان نور میثاق به عنوان نقاهتگاه بیماران کرونایی، اظهار داشت: با پیگیری فرمانده سپاه حضرت ولی‌ عصر (عج) خوزستان اردوگاه میثاق راهیان نور برای استفاده بیماران کرونایی در اختیار ستاد مقابله با کرونا قرار گرفت.

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت

وی افزود: این مجموعه اردوگاهی از این پس تا زمان نیاز به عنوان نقاهتگاه بیماران کرونایی در اختیار دانشگاه علوم پزشکی آبادان قرار خواهد داشت.

فرمانده ناحیه مقاومت بسیج آبادان گفت: پیش از این نیز محل سپاه آبادان برای تسریع در امر واکسیناسیون برای پذیرش داوطلبان تجهیز شد.

مجتمع اردویی میثاق دارای ۱۲۲ سوئیت مجزا و خوابگاه با ظرفیت هزار و ۳۰۷ نفر است که در صورت لزوم قابلیت اسکان دو هزار نفر را دارد.

گفتنی است مجموعه راهیان نور از ابتدای شیوع ویروس کرونا در کشور همه توان و ظرفیت خود را برای مقابله با این بیماری منحوس از جمله خادمین شهدا در ضدعفونی و خدمت‌رسانی به مردم و در اختیار گذاشتن اماکن و اردوگاه‌های راهیان نور به ستاد ملی کرونا به کار گرفته است.

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت بیشتر بخوانید »