آذربایجان

اجلاس خاخام‌ها در باکو لغو شد

اجلاس خاخام‌ها در باکو لغو شد



یک رسانه ترکیه ای اعلام کرد که کنفرانس خاخام‌های اروپایی که قرار بود در ماه نوامبر در پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار شود، به دلایل امنیتی به زمان و مکان دیگری موکول شده است.

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از پایگاه تحلیلی- خبری «یاکین دوغو خبر» (Yakın Doğu Haber)، کنفرانس خاخام‌های اروپایی که قرار بود از ۳ تا ۶ نوامبر در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار شود، به دلایل امنیتی به تاریخ دیگری موکول شد.

بر اساس اعلام این رسانه، کنفرانس مذکور همچنین در مکان دیگری نیز برگزار خواهد شد.

مقامات مسئول در این خصوص اعلام کردند که این رویداد «به دلایل امنیتی به تاریخ دیگر و مکان دیگری موکول شده است.

در این گزارش آمده است که «چند صد هزار شِکِل» در حال حاضر برای این رویداد سرمایه‌گذاری شده است.

برگزارکنندگان اعلام کردند که تصمیم مذکور پس از «فراخوان‌های اعتراضی» که توسط برخی از شهروندان جمهوری آذربایجان و ساکن ترکیه و ایران در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده بود، و پس از ارزیابی «وضعیت ژئوپلیتیکی فعلی» اتخاذ شد.

این در حالیست که پیشتر گزارش‌های متعددی منتشر شده بود که نشان می‌داد «الهام علی‌اف» رئیس جمهوری آذربایجان قصد دارد در میانه آبان ماه میزبان هفتادمین سالگرد اجلاس خاخام‌های صهیونیست اروپایی باشد؛ اجلاسی که گفته می‌شد نزدیک به ۵۰۰ تن از خاخام‌های یهودی از سراسر جهان در آن حضور خواهند یافت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اجلاس خاخام‌ها در باکو لغو شد

اجلاس خاخام‌ها در باکو لغو شد بیشتر بخوانید »

دریادار ایرانی: اجازه دخالت خارجی در دریای خزر را نمی‌دهیم

دریادار ایرانی: اجازه دخالت خارجی در دریای خزر را نمی‌دهیم


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی و امنیتی دفاع‎پرس، امیر دریادار شهرام ایرانی، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جریان سومین روز سفر خود به سن‌پترزبورگ، با «ناخدایکم قلی محمدوف»، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری آذربایجان و «ناخدایکم قانات نیازبکوف»، فرمانده نیروی دریایی قزاقستان دیدار و گفت‌وگو کرد.

فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری آذربایجان پس از این دیدار، روابط میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان دوستانه و برادرانه توصیف و اظهار کرد: ایران و آذربایجان همکاری تنگاتنگی در همه زمینه‌ها با یکدیگر دارند و درباره مسائل مرتبط با دریای خزر نیز هماهنگی بسیار خوبی بین 2 کشور وجود دارد.

امیر دریادار شهرام ایرانی همچنین در جریان دیدار خود با فرمانده نیروی دریایی قزاقستان، بر لزوم ارتقا سطح کیفی همکاری‌های موجود میان 2 کشور تاکید کرد.

فرمانده نیروی دریایی قزاقستان نیز پس از ملاقات با همتای ایرانی خود، بیان کرد: مذاکرات بسیار خوبی با فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران داشتیم و درباره نقشه راه همکاری‌های آینده میان 2 کشور به توافقات مهمی دست یافتیم.

همچنین فرماندهان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، روسیه، قزاقستان و جمهوری آذربایجان روز (سه‌شنبه) در نشست مشترک خود نیز به اظهارات و برخی تحرکات قدرت‌های فرامنطقه‌ای درباره مسائل دریای خزر، واکنشی قاطع نشان دادند.

«الکساندر موی‌سایف» فرمانده نیروی دریایی روسیه گفت: دریای خزر راهی به اقیانوس و آب‌های آزاد ندارد و از نطر قواعد بین‌المللی، غیر از پنج کشور ساحلی، هیچ قدرت خارجی دیگری حق دخالت و اظهارنظر درباره مسائل این دریا را ندارد.

امیر دریادار ایرانی نیز در این نشست گفت: دریای خزر متعلق به پنج کشور ساحلی دریای خزر است و اجازه نخواهیم داد که از بیرون کشوری بخواهد برای این دریا تصمیم بگیرد.

وی افزود: جمهوری اسلامی ایران با تمام توان خود در رویداد‌های مرتبط با دریای خزر با همگرایی بسیار بالا حضور پیدا خواهد کرد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دریادار ایرانی: اجازه دخالت خارجی در دریای خزر را نمی‌دهیم

دریادار ایرانی: اجازه دخالت خارجی در دریای خزر را نمی‌دهیم بیشتر بخوانید »

توضیحات عراقچی درباره علت ورود بازرسان آژانس به ایران

توضیحات عراقچی درباره علت ورود بازرسان آژانس به ایران



وزیر امور خارجه گفت: ورود بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران با تصمیم شورای عالی امنیت ملی و برای نظارت بر تعویض سوخت نیروگاه بوشهر انجام گرفته است.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید عباس عراقچی با اشاره به اظهارنظر مقامات آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص ورود بازرسان این نهاد به ایران، گفت: قانون مصوب مجلس شورای اسلامی همکاری با آژانس را موکول به تصمیم شورای عالی امنیت ملی کرده است لذا طبق قانون تمامی درخواست‌های آژانس به شورای عالی امنیت ملی می‌رود تا در مورد آنها تصمیم‌گیری شود.

وزیر امور خارجه کشورمان اظهار کرد: اکنون نیز در خصوص تعویض سوخت نیروگاه بوشهر که باید تحت نظر بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام شود، تصمیمات گرفته شده و هر نوع همکاری نیز در همین چارچوب قانون مجلس خواهد بود که تامین کننده منافع ملت ایران باشد.

وی در رابطه با اظهارات نماینده مردم تهران در نشست علنی امروز مجلس در خصوص نهایی شدن متن توافق همکاری ایران و آژانس درباره مدالیته جدید، تصریح کرد: هیچ متنی هنوز مورد تایید نهایی قرار نگرفته است؛ بعضی از دیدگاه‌ها بین دو طرف ردوبدل شده و دیدگاه‌های آژانس نیز چندین مرتبه به صورت مکتوب ارائه شده است. در هر مذاکره طبیعی است طرفین دیدگاه‌ها و نظرات خودشان را تبادل می‌کنند تا نهایتاً طی یک مذاکره به جمع بندی برسند. نمی‌دانم متن مورد اشاره نماینده محترم از کجا آمده اما باید گفت که این متن، متن مورد مذاکره و توافق نیست.

عراقچی در خصوص محور نشست امروز خود با اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، خاطرنشان کرد: امروز در خصوص مسیر ارمنستان و آذربایجان و توافق صورت گرفته، مذاکرات هسته‌ای با اروپایی‌ها، مذاکرات با آژانس، مباحث اسنب بک و تمدید آن تبادل نظر خوبی صورت گرفت و نمایندگان نظرات مفیدی ارائه کردند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توضیحات عراقچی درباره علت ورود بازرسان آژانس به ایران

توضیحات عراقچی درباره علت ورود بازرسان آژانس به ایران بیشتر بخوانید »

الهام علی‌اف: باید برای جنگ آماده باشیم

الهام علی‌اف: باید برای جنگ آماده باشیم



رئیس جمهور جمهوری آذربایجان با اشاره به تحولات منطقه‌ای گفت، نیروهای مسلح ما باید هر لحظه برای جنگ آماده باشند.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، رئیس‌جمهور جمهوری آذربایجان، الهام علی‌اف، روز پنجشنبه تأکید کرد که کشورش باید در هر لحظه آماده جنگ باشد و امنیت ملی به دولت، ملت و نیروهای مسلح وابسته است.

او در جریان سفر به منطقه کلبجر گفت: «نیروهای مسلح ما هر دقیقه و هر روز از منافع و امنیت کشور پاسداری می‌کنند. ما در حال رصد کردن منابع احتمالی تهدید هستیم و این روند ادامه خواهد داشت.»

علی‌اف با اشاره به توسعه توانمندی‌های نظامی جمهوری آذربایجان پس از جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ گفت: شمار نیروهای ویژه ارتش با هزاران نفر افزایش یافته و یگان‌های کماندویی جدید تشکیل شده است. به گفته او، پهپادهای مدرن، سامانه‌های توپخانه‌ای و هواپیماهای جنگی کاملاً به‌روزرسانی‌شده به زرادخانه ارتش اضافه شده و قراردادهایی نیز برای خرید جنگنده‌های جدید امضا شده است.

او تأکید کرد: «ما باید همیشه آماده جنگ باشیم، زیرا روند تحولات جهانی پیش‌بینی‌ناپذیر است. اگر کسی در فکر انجام تحریک علیه باکو باشد، بار دیگر پشیمان خواهد شد. از این پس ما به‌عنوان ملتی پیروز و دولتی پیروز زندگی خواهیم کرد.»

علی‌اف همچنین به پیشرفت‌های مربوط به اتصال منطقه‌ای اشاره کرد و گفت یکی از کریدورهای حمل‌ونقل از خاک ارمنستان عبور خواهد کرد و جمهوری آذربایجان را به جمهوری خودمختار نخجوان متصل می‌کند.

او افزود: «موضع ما همواره مبنای تدوین پیش‌نویس معاهده صلح با ارمنستان بوده است. ارمنستان این تعهد را پذیرفته و امیدوارم در سال‌های آینده بتوانیم با قطار و خودرو از سرزمین اصلی آذربایجان به نخجوان سفر کنیم.»

به گفته رئیس‌جمهور آذربایجان، این مسیر نه‌تنها مناطق مختلف کشور را به هم متصل می‌کند بلکه یک کریدور حمل‌ونقل بین‌المللی خواهد بود، «ساخت خط‌آهن تا زنگیلان با موفقیت ادامه دارد و احتمالاً سال آینده تکمیل خواهد شد. ارمنستان نیز این تعهد را پذیرفته که این، یک دستاورد تاریخی دیگر برای ما محسوب می‌شود.»

جمهوری آذربایجان و ارمنستان اخیرا در کاخ سفید یادداشت تفاهمی برای ایجاد یک کریدور بین المللی با حضور آمریکا در منطقه زنگرو امضا کردند.

براساس این توافق که به امضای نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا رسید، مسیر مواصلاتی میان سرزمین اصلی آذربایجان با منطقه نخجوان، ترکیه و اروپا با نام مسیر ترامپ ایجاد خواهد شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

الهام علی‌اف: باید برای جنگ آماده باشیم

الهام علی‌اف: باید برای جنگ آماده باشیم بیشتر بخوانید »

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!



من یک داستان تاریخی، درام، عاشقانه و حماسی نوشتم. این یک حماسه ‌است از شمال خراسان در صد و چند سال پیش. فضایش با این که یک فضای جنگی و حماسی است اما زنانه هم هست. این برای خودم هم جالب بوده.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، آواز پر طرقه رمانی است با محوریت عشق و حماسه که در دوران حکومت مظفرالدین‌شاه قاجار، در خراسان شمالی شکل گرفته است. این رمان با تکیه بر اتفاقات تاریخی مثل ماجرای دختران دامغان، عشق بی‌پایان مردم ایران را به مهین‌شان نشان داده است که هر زمان پای دشمن خارجی در میان باشد، مردم ایران با درایت و عقلانیت خودشان به دفاع از وطن بر می‌خیزند.

رمان با قصه‌گوی قدرتمند خودش مخاطب را به دل تاریخ می‌برد و علاوه بر آشنایی او با فرهنگ اصیل مردم کرد آن خطه، از سلحشوری‌ها و غیرت ایرانی برایش روایت می‌کند. خواندن این رمان کاملا ایرانی عشق ما را به ایران بیشتر می‌کند. گفتگوی ما اگر چه قبل از دفاع مقدس ۱۲ روزه شکل گرفت، اما خواندنش در این روزهای پس از پیروزی هم مغتنم است.

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!

«نازنین جاویدسخن» سال ۱۳۶۳ در تهران متولد شد و کارشناسی ارشد زبان و ادبیتا فارسی را از دانشگاه پیام نور گرفته اگر چه کارشناسی‌اش را دررشته فیزیولوژی ورزشی گرفت. به گفته خودش از بچگی عاشق ادبیات بوده و با این که وارد ورزش شده و در رشته آمادگی جسمانی درخشیده اما عشق به ادبیات باز هم او را پاگیر کرده و به نوشتن رمان رو آورده است. دخترانش که به دنیا آمدند، حضورش در ورزش را کمرنگ کرد و راه ادبیات را قوی‌تر پی گرفت. با او درباره اولین رمانش «آواز پر طرقه» که به همت انتشارات مهرستان به چاپ رسیده و نظر خوانندگانش را جلب کرده، گفتگو کردیم.

*آواز پر طرقه چطور شروع شد؟

همه چیز از شنیدن یک مرثیه از نواهای کردهای خراسان شمالی که کرمانج هستند به نام الله مزار شروع شد. پژوهشم شش ماه طول کشید و تصمیم گرفتم این پژوهش را به یک رمان تبدیل کنم.

*شما اصالتا برای‌ آن منطقه هستید؟ علاقه‌تان چطور شکل گرفت؟

من با یکی از پژوهشگران بزرگ کُرد به نام استاد کریم‌الله توحدی در ارتباط بودم که در خراسان شمالی زندگی می‌کنند. استاد شناخته‌شده ای هستند و عمرشان را در راه فرهنگ ایرانی و کرمانج گذاشته‌اند. ایشان هنوز هم باور نکرده‌اند که من کرد نیستم. به دفتر انتشارات تماشس گرفت هتا مطمئن شود من کرد هستم یا نه! آنقدر که من با علاقه این کار را دنبال کردم. من کلا به ایران و به فرهنگ ایران علاقه دارم. هر ایرانی وقتی که موسیقی، هنر و زبان‌های محلی مناطق ایران را می‌بیند و می‌شنود، حسش برانگیخته می‌شود. مادر من اردبیلی و پدرم باکویی هستند اما من بچه تهرانم و با آذری‌ها ارتباط چندانی ندارم.

شمال خراسان منطقه عجیبی است. در یک منطقه کوچک،‌ترکگ و کرد و تات و فارس و اقوام دیگر کنار هم زندگی می‌کنند و حتی از نظر عرفانی هم زبانزد هستند.

حددو شش ماه پژوهش کردم و به این نتیجه رسیدم که ظرفیت تبدیل شدن به رمان را دارد. من مجموعه داستانم را تازه دارم می‌نویسم و اولین کارمف‌رمان بود. بعد از شش ماه، پژوهشم همراه بود با نوشتن چون پیرنگ و طرحم کامل بود. البته در چهار سالی که مشغول نوشتن بودم، تغییرات زیادی کرد. من بعد از سه سال گمان کردم که کار تمام است اما نظرها این بود که روی رمانم باید بیشتر کار کنم. وقتی که به کارگاه استاد منایی رفتم، زبانم و دیدم به داستان تغییر کردو در این یک سال خیلی فشرده تر این رمان را جلو بردم. هم بازنویسی کردم و یک سوم هم حجم آن اضافه شد. آ«قدر خوب شد که به محض این که به انتشارات مهرستان فرستادم پذیرفته شد.

*چرا مهرستان؟

مهرستا ننشری است که جانبدار نیست و فقط دارد به ادبیتا خدمت می کند. حقیقات من مهرستان را اینگونه می بینم چون برای ادبیتا دغدغه دارد. لطف خدا بود و الان هم خیلی راضی ام که با این نشر کار کرده ام. نثر من نسبت به زمانی که این رمان را نوشتم تغییر کرده و الان تقریبا مجموعه داستانم آماده ایست و شاید اگر یک نفر مجموعه داستانم را بخواند بویی از این رمان در آن نباشد. این رمان زبان خاصی دارد که باید به طور خاصی نوشته می‌شد. فرهنگ این مردم کرمانج،‌ به شدت آنها را هنرمند کرده است.

رمان یک شخصیت دارد به نام امیرحسین‌خان شجاع‌الدوله که در راه وطن کشته می‌شود و کردها این شخصیت را خیلی زیاد دوست دارند. این شخصیت وقتی به فرمان شاه مجبور به کاری می‌شود که دلش نمی‌خواسته، به یک سید می‌گوید دعا کن من کشته بشود و من نتوانم این مأموریت را انجام بدهم. اگر کشته شدم، این آبادی را به تو می‌بخشم. اگر هم زنده ماندم، می‌آیم و گردن تو را می‌زنم. مثل این که دعا کارگر می‌افتد و در راه کشته می‌شود و قلعه فیروزه هم به دست شجاع‌الدوله به دست روس‌ها نمی‌افتد. مرثیه «وای وای رشیدخان؛ سردار کل قوچان» را برای ختم این شخصیت می‌خوانند و الان متاسفانه تبدیل شده به یک قطعه طربناک! هنر آن قوم، زیر سایه درد و غم ساخته شده.

*از چه منابعی در روند پژوهشتان استفاده کردید؟

من به غیر از منابع برخط، گفتگوهای زیادی با استاد توحدی داشتم. چهار جلد کتاب حرکت تاریخی کردها به خراسان را خواندم. کتاب خراسان دکتر شریعتی که راه‌های خراسان را تشریح کرده است. کتاب دختران قوچان نجم‌آبادی نیز جزو منابع من بود و چندین کتاب دیگر را هم خواندم. من به عنوان منبع به کتاب سووشون هم نظر داشتم. دو جلد کتاب افسانه هزار و یک شب کرمانج که نوشته استاد توحدی است هم از منابع اصلی من بود. این کتاب تاریخ شعر و موسیقی کرمانج است و خیلی به کار من آمد. از سفرنامه «ترکستان و ایران» هنری موزر هم استفاده کردم. موزر به شرقی‌ترین بخش ترکستان می‌رود و از آنجا تا سمنان می‌رود. مهمترین بخشش هم برای همان منطقه خراسان شمالی است.

چیزی که من می‌نوشتم برای صدو اندی سال پیش است و دیگر هیچ کسی از ‌آن دوران وجود ندارد. من سعی کردم به شکل زمان این مسائل را ثبت کنم چون نسل جدید سراغ کتاب‌های نظری نمی‌رود.

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!
نازنین جاویدسخن، نویسنده داستان بلند «آواز پر طرقه»

*این انتخاب برای کار اولتان سخت نبود؟

می‌خواهم بگویم این رمان برای من مثل یک معلم بود. من در جریان نوشتن این رمان، «نویسنده» شدم. نوشتن این رمان خیلی زحمت داشت و گاهی به تنگنا می‌خوردم. این رفتن به دل تاریخ، نویسنده را بیچاره می‌کند چون منابع خیلی کم است. مثلا برای فهمیدم یک تاریخ باید موسیقی آن را واکاوی می‌کردم. در یکی از فصل‌های رمان، مرثیه «شاره‌جان» که آقای سهراب محمدی خوانده‌اند را محور قرار دادم و تاریخ و داستانش را پیدا کردم و یک فصل برای‌ آن نوشتم.

*قلعه‌ها در داستان شما نقش مهمی دارند…

کلا در شهرهای مرزی ایران، در قلعه‌ها زندگی می‌کردند و یکی از مناطقی که خیلی قلعه دارد، همین خراسان است. خیلی از قلعه‌ها از بین رفته و خیلی‌ها هم آنسوی مرز قرار گرفته. من اگر چه خود به آن مناطق نرفتیم اما خودشان می‌گویند که چقدر خوب جزئیات آن قلعه‌ها را فهمیده‌ام. من عکس‌های آن قلعه‌ها را در کتاب آقای توحدی دیده‌ام. قلعه‌هایی که حتی راه هم نداشته و با چهارپا به آنجا رفتند تا عکسی از آن قلعه‌ها باقی بماند. شاره‌جان قلعه‌ای است که ترکمن‌ها به آن حمله کردند و آنجا یک آقایی است که می‌خواهد برود و نامزدش را به نام «شاره» نجات بدهد که نمی‌تواند و او را می‌برد. حالا دارد به برادرش دردل می‌کند و می‌خواهد برود که برادرش نمی‌گذارد چون خطر دارد.

مرثیه سوزناکی است و من با شخصیت‌های خودم این ماجرا را در یک فصل نوشتم. کل رمان من همین است؛ یعنی دارد تاریخ را با شخصیت‌هایی که برساخته ذهن من بوده، روایت می‌کند. تنها شخصیت واقعی داستان من، امیرحسین‌خان شجاع‌الدوله است.

*این رمان چه آورده ای برای مخاطب امروزی دارد؟

برای مخاطب امروز، لذت خواندن یک رمان و درام عاشقانه و در پی آن، آشنا شدن با فرهنگ ایران. اگر مجموعه داستان من منتشر شود می‌بینید که داستانی نوشته‌ام که در شمال ایران اتفاق افتاده. این داستان در جشنواره سیمین دانشور مقام آورد. آنجا که رفته بودم، هر کدام از داورها نظر می‌دادند و خانم الهام فلاح هم که اصالتا شمالی است می‌گفت من مطمئن بودم تو شمالی هستی. فقط یک شمالی می‌فهمد تو چقدر برای نوشتن این داستان دقت کرده ای… باورش نمی شد کهم نشمالی نیست. در آن مجموعه، ود داستان برای جنوب دارم. کلا به ایران علاقه و عشق دارم.

*علاقه شما کی به خطه آذربایجان می‌رسد؟

ان‌شا الله دررمان بعدی. فکر می‌کنم برای رمانی که می‌خواهم برای آذربایجان بنویسم لااقل باید دو سال پژوهش کنم. رمان کلیدر، نام روستایی است که ساکنانش کرمانج هستند و شخصیت‌هایش همه کرد هستند و آقای دولت‌آبادی این رمان را به لهجه و گویش سبزواری نوشته است. کلیدر نام روستایی است که به قوچان نزدیک است و در خراسان شمالی قرار دارد اما نویسنده، رمان کلیدر را با لهجه‌ای نوشته که مربوط به آن منطقه نیست. سبزواری‌ها خراسانی هستند و کلیدری‌ها،‌ کُرد هستند.

من وسط نوشتن این رمان بودم که سراغ رمان کلیدر رفتم و تعجب کردم چرا نویسنده درباره کردها با گویش سبزواری نوشته. این موضوع را از آقای توحدی هم پرسیدم و گفت که من دو جلد کتاب با نام «کلیدر در اسناد و واقعیات» دارم و خواندن آن را به من توصیه کرد.

*اینطور که تعریف می‌کنید، استاد توحدی باید زندگی جالبی داشته باشد….

آقای توحدی در مناطق اطراف شیروان، در حال زندگی است و با این که می‌تواند در خارج از کشورزندگی کند، باز هم مانده تا فرهنگ کرمانج را حفظ کند و حتی موزه‌ای هم تاسیس کرده. آقای توحدی در کتابش گفته که مارال و گل‌محمد (شخصیت های اصلی رمان کلیدر) را در همان منطقه بوده‌اند و واقعا زندگی می‌کرده‌اند. برای من خیلی جالب بود که مارال در کوره‌پزخانه کارگردی می‌کرده و در همانجا می‌میرد.

*برخی معتقدند کتاب شما از منظر نثر خیلی مورد توجه است. موضوعتان تاریخی است اما نثر برای مخاطب امروز و ذائقه‌اش خیلی مناسب است. نه جملات سنگین دارد و نه کلمات کهن. این کارتان هوشمندانه بوده و به راحتی مخاطب را همراه می‌کند. چطوری به این زبان رسیدید.

این داستان این زبان را می‌طلبید. من اصلا سراغ ساختن زبان نمی‌روم و این را درست نمی‌دانم. این کار اگر چه تکنیکی است اما مورد پسند من نیست. برخی از این کتاب‌ها را فقط کتابخوان‌های حرفه‌ای می‌خوانند و می‌پسندند اما به درد مخاطب جوان امروزی نمی‌خورد. فکر می‌کردم برای یک درام تاریخی باید زبانم لطیف باشد و این مسیر را انتخاب کردم تا قدری شاعرانگی داشته باشد. من یک عاشقانه ساختم که باید روندش ساخته بشود برای همین برایش خیلی وقت گذاشتم.

* احساس می‌کنم زبان رمان شما خیلی امروزی شده. توقعی در مخاطب ایجاد کرده‌اید که اگر با رمان پیش برود، انگار به اتفاقاتی در زمان حال برمی‌گردد. البته این هوشمندی هم خوب است که خواسته‌اید مخاطب را جذب کنید.

من زبان ویژه آن دوران را نساختم چون مخاطبم محدود می‌شد. من فکر کردم بهتر است رابطه ها را بسازم و آدم ها را نشان بدهم بعد از آن داستانم را تعریف کنم. من به نحوی از براعت استهلال استفاده کرده‌ام و خواسته‌ام زوایای داستانم را نور بتابانم تا مخاطب، راحت‌تر با آن همراه شود.

*تا وقتی قصه طُرقه را تعریف نمی‌کنید، انگار رمانتان شروع نشده. کاش رمان را با همین قصه که ساده اما جذاب است شروع می‌کردید…

من اولین بار با حرکات موزون کرمانجی شروع کرده بودم اما بعدا به من گفتند این شروع ممکن است حساسیت‌هایی به دنبال داشته باشد برای همین در بازنویسی آخر فصل اول را جابجا کردم.

*برخی ویژگی داستان شما را در این می‌دانند که تفاوت‌های رمان و رمنس را در نظر گرفته‌اید و تلاش کرده‌اید که هر دو ساحت را در اثرتان مد نظر داشته باشید. شما اصرار داشتید که به شخصیت هایتان محدود باشید. شما اجازه کشف به مخاطبتان می‌دهید.

من یک کار حماسی و تاریخی نوشته‌ام. اثر من فقط در یک فضای واقعی وجود دارد و افرادش واقعی نیستند. تلاش کردم یک کار حماسی و تاریخی بنویسم و قهرمان بسازم؛ قهرمانی که کاملا سفید است. این از ویژگی رومنس است و سردار، قهرمان است که هیچ نقطه تاریکی در زندگی‌اش نیست. من در بستر تاریخ، عرض زیادی به رمانم دادم.

*داستان شما هم پیرنگ موقعیت دارد و هم پیرنگ شخصیت و قهرمان و این را هم می‌شود از نقاط قوت داستان شما بدانیم… حالا اگر قرار باشد در چند جمله، چیزی بگویید که مخاطب را به خواندن رمان‌تان تشویق کند، چه می‌گویید؟

من یک داستان تاریخی، درام، عاشقانه و حماسی نوشتم. این یک حماسه ‌است از شمال خراسان در صد و چند سال پیش. فضایش با این که یک فضای جنگی و حماسی است اما زنانه هم هست. این برای خودم هم جالب بوده. آخر رمان چهل نفر مرد هستند که با هم می‌روند تا دختران ربوده شده را برگردانند اما یک نفرشان زن است. عمه‌ای که یک زن پهلوان است. زنی کرد با شاخصه‌های زنانی که در عین زنانگی، مردانگی عجیبی دارند. در یک صحنه می‌آید تا قیقاج با اسب را به گلبوته یاد بدهد. گلبوته با این که دوست دارد پیش سردار بماند. در قشلاق و ییلاق، پیرها و ناتوان‌ها می‌مانند و نمی روند و سردار هم برای محافظت از حدود، پیش آنها می‌ماند. عمه خانم هم می‌ماند که از حد و مرز قلعه، محافظت کند.

*انتخاب شخصیت عمه در این ترکیب خیلی هوشمندانه است چون کردها و لرها از این زنان قوی و پهلوان، خیلی دارند و مردان هم به شکب یک اسطوره به آن نگاه می‌کنند. رد این شخصیت‌ها را حتی در سریال‌های تلویزیونی هم می‌شود گرفت. همه این جزئیات را کنار هم که می‌چینیم به این نتیجه می‌رسیم که رمان، از کار درآمده.

اگر خودم منتقد رمانم بودم به خوانندگان توصیه می‌کردم لطفا تحمل کنید و این رمان را تا آخر بخوانید. بعضی‌ةا عاشقانه را دوست ندارند و حتی آنها هم باید صبوری کنند. گاهی خوانندگان دوست دارند عاشقانه با خون و خونریزی همراه باشد در حالی که من در این رمان، یک واقعیت عاشقانه را بدون خشونت ارائه کرده‌ام. دختری بوده که فکر می‌کرده نامزدش زنده اشت در حالی که مرده بوده. به قبرستان که می‌رود تا آخر هم باور نمی‌کند که نامزدش از دنیا رفته. به قبرها دست می‌کشد و بو می‌کند و بالاخره مزار یارش را پیدا می‌کند.

*قفسه کتاب / روزنامه جام‌جم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن! بیشتر بخوانید »