آذربایجان غربی

دعای خیر خانواده های شهدا بدرقه راه انقلاب و اقتدار نظام است

پاسداشت مقام شهدا تحقق آرمان‌های آنان در جامعه است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، حجت‌الاسلام «میثم فیاضی» نماینده ولی‌فقیه در سپاه شهدا آذربایجان غربی، حجت‌الاسلام «سید هادی ابراهیمی» مسئول بسیج طلاب و روحانیون استان و سردار «طالب رحیمی» جانشین فرماندهی سپاه شهدای آذربایجان غربی با خانواده شهید «میرحسین ذاکر» دیدار و از آنها تجلیل کردند.

حجت الاسلام فیاضی در این دیدار با اشاره به فضیلت شهادت در قرآن اظهار داشت: شهادت اوج تعالی انسان است و کسی که در راه خدا شهید شود رستگاری و سعادت نصیب او می شود.

نماینده ولی فقیه در سپاه شهدا آذربایجان غربی بیان کرد: شهدا سرمایه‌های اصلی انقلاب اسلامی و گنجی گرانبها برای جامعه هستند بنابراین پاسداشت مقام شهدا در جامعه تحقق آرمان‌های آنان است.

حجت الاسلام «سید هادی ابراهیمی» مسئول بسیج طلاب و روحانیون استان آذربایجان غربی نیز خدمت به شهدا را توفیق الهی برشمرد و افزود: مردم ایران قدردان ایثار و فداکاری شهدا و خانواده‌های معزز آنان بوده و در همه حال محتاج دعای خیر این عزیزان هستند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پاسداشت مقام شهدا تحقق آرمان‌های آنان در جامعه است بیشتر بخوانید »

مسابقه کتابخوانی با موضوع «بعد از تو باران بند نیامد»

مسابقه کتابخوانی با موضوع «بعد از تو باران بند نیامد»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، مسابقه کتابخوانی با موضوع کتاب «بعد از تو باران بند نیامد» داستانهایی از خاطرات شهید «جواد امعلی سبزی» در استان آذربایجان غربی برگزار می شود.

این مسابقه با مشارکت اداره‌کل کتابخانه‌های عمومی آذربایجان غربی و اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان برگزار می‌شود.

علاقه‌مندان می‌توانند از 1 تا 31 خرداد، با مراجعه به سایت به نشانی ww.SAMAKPL.IR، در بخش مسابقات کتابخوانی در این مسابقه شرکت کنند.

این مسابقه در سطح استانی و ویژه بزرگسالان است و به برگزیدگان جوایز نقدی اهدا خواهد شد.‌‍

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مسابقه کتابخوانی با موضوع «بعد از تو باران بند نیامد» بیشتر بخوانید »

تصاویر/ دیدار با همسر شهید «میرجعفر رضایی» در ارومیه

تصاویر/ دیدار با همسر شهید «میرجعفر رضایی» در ارومیه


 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ دیدار با همسر شهید «میرجعفر رضایی» در ارومیه بیشتر بخوانید »

رزمایش جهادگران فاطمی در آذربایجان غربی برگزار می‌شود

رزمایش جهادگران فاطمی در آذربایجان غربی برگزار می‌شود


«احمد رحمانی» مسئول بسیج سازندگی آذربایجان غربی در گفت و گو با خبرنگار دفاع‌پرس در ارومیه، اظهار داشت: رزمایش بزرگ جهاد گران فاطمی همزمان با سراسر کشور از روز (شنبه) ۱۷ اردیبهشت به مدت یک هفته در تمامی شهرستان‌های آذربایجان غربی برگزار می‌شود.

وی گفت: این رزمایش در عرصه های مختلف فرهنگی، پزشکی، عمرانی و غیره با هدف کمک به هم نوعان و ترویج کمک های مومنانه برگزار خواهد شد.

رحمانی افزود: مراسم افتتاح این رزمایش فردا ساعت 9 صبح در حسینه ثارالله ارومیه با حضور جمعی از جهادگران استان آغاز می شود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رزمایش جهادگران فاطمی در آذربایجان غربی برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

«روایت رندان تشنه لب»

«روایت رندان تشنه لب»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، کتاب «روایت رندان تشنه لب» که به قلم «جلال کاویانی» و «جعفر باقری» نوشته شده، ‌نگاهی به زندگی جانباز«جعفر باقری» یکی از رزمنده گان استان آذربایجان غربی در دوران جنگ تحمیلی دارد.

این کتاب در چهار فصل شامل: «دوران کودکی»، «انقلاب اسلامی»، «مبارزه با ضد انقلاب»، «حضور در جنگ تحمیلی»، «اسناد و عکس» تنظیم و تدوین شده است.

این اثر 382 صفحه‌ای در سال 1399 توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس آذربایجان غربی به چاپ رسیده است.

در بخشی از متن کتاب که راوی به بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس و روایتی از آغازین روزهای عملیات بیت المقدس اشاره کرده آمده است:

«شب ساعت ۳۰ دقیقه بامداد بامداد تاریخ ۶۱/۲/۱۰ بود . قرار بود نیروهای اطلاعات عملیات با قایق رد شده تا جلوی خاکریز اول راه را باز کنند و ما حرکت کنیم. به آن طرف که رسیدیم حمیدآقا به من گفت دسته شما و یک دسته دیگر سوار تویوت اها و کامیون بشوید! مختصات را با یک قطبنما و گرا به من داد و گفت: شما با این گرا حرکت کرده و مستقر شوید و در ادامه عملیات باید خاکریز را از طرفی که نیروها رفتند دور بزنید.

گروهان یک و دو هم از طرف دیگر عمل کردند. ما با ماشین چراغ خامو ش رفتیم. گرد و خا ک شد، هوا مهتابی بود اما هر از گاهی با آمدن ابرها هوا تاریک میشد . در حالی که حرکت میکردیم اتفاقی ماشین جلویی نگه داشت و ماشین تویوتای ما به پشت چرخ ماشین جلویی زد . من که جلو نشسته بودم دست و پایم زخمی شد و به دلیل آنکه که نو ک اسلحهها به طرف بالا بود آنها به سر و صورت بچههای خورده بود، اما با این وجود زخمی شدید نداشتیم . پرسیدیم کسی چیزیش نشده؟

گفتند: نه برادر برویم. در همان حال مختصات را گم کردم گفتم ماشین را نگه دارید شاید هم کار خدا بود ما تصادف کنیم و ماشین را نگه داشتند؛ پایین آمدم و با بیسیم به حمیدآقا گفتم حمید حمید جعفر، گفت : به گوشم مستقر شدید؟ کجایید؟ مختصات بدهید . گفتم : حمیدآقا ما الان روی جاده آسفالت هستیم . گفت : آللاهین « بندهسی آسفالت ؟» هاردای دی آسفالت کجا بود؟ گفتم: به خدا الان روی آسفالت نشستم. گفت: مطمئنی؟ گفتم به خدا الان نشستم دستم را همین الان به آسفالت می مالم. گفت : همان جا باشید . به من یک آدر س شاخص بدهید، قطبنما هم نبود ، در تصادف گم شده بود گفتم: واللّه حمید آقا ما الان به جایی رسیدیم که لودرهای عراقی دارند خاکریز میزنند و براحتی صدایشان را میشنویم. گفت: تکان نخورید به بچه ها بگویید صدایشان را در نیاورند .

دوباره گفت: یک گرای شاخص به من بدهید، نمیدانم یک لحظه در نزدیکی ما توپ افتاد یا تانک و یا انبار مهماتی منفجر شد! گفتم: حمیدآقا الان یک چیزی دارد منفجر میشود و همه جا آتش و نور است. گفت: سریع برگردید شما تو دل عراقیها هستید . پرسید شما از کجا رفتید؟ گفتم با همان گرایی که بود رفتیم. سریع برگشتیم و دو ساعتی طول کشید تقریبا ساعت چهار صبح بود که به لب کارون رسیدیم.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«روایت رندان تشنه لب» بیشتر بخوانید »