آرتین

چقدر بچه‌ها را در جریان حوادثِ این روزها قرار دهیم؟/ باید و نبایدهایی برای در امان ماندن بچه‌ها

چقدر بچه‌ها را در جریان حوادثِ این روزها قرار دهیم؟/ باید و نبایدهایی برای در امان ماندن بچه‌ها



بچه‌ها از یک سنی به بعد تا حدودی با مسائل و بحران‌های اجتماعی مواجه می‌شوند و از اطرافیان می‌شنوند یا در بیرون از خانه ماجرایی را می‌بینند، با ما همراه باشید تا بدانید چطورکودکتان را آرام کنید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حادثه تروریستی شاه چراغ که رخ داده بود، مهمترین دغدغه‌ی مادرانه‌ام این بود که مواجهه پسرِ دبستانی‌ام با این اتفاق چگونه باشد؟ اصلا لازم است از این قضیه که طبیعتا مشوش کننده است خبردار شود؟ خب، اگر در مدرسه و محیط بیرون، از کسی دیگر قضیه را بشنود آن هم با روایتی نامناسب سنش، چطور؟ اگر برای رشد در مسیر تربیتی الهی‌اش لازم باشد که آگاه باشد از این گونه قضایا تکلیفم چیست؟

خلاصه هی پیش خودم فکر می‌کردم و در ذهن خودم «فک می‌زدم» که یکدفعه شبکه‌ی حاکم بر خانه ما تکلیف را برایم یکسره کرد؛ «شبکه‌ی پویا» که روشن شد گوشه‌ی بالای صفحه تلویزیون پیام «ایران تسلیت» و «آرتین کنارتیم»، اولین چیزی بود که برایم جلب توجه کرد. و البته انگار زودتر از من توجه پسرم را جلب کرده بود، قبل از این که من چیزی بگویم سریع پرسید که مامان آرتین کیه؟ ایران تسلیت برای چیه؟

برایش از حادثه‌ای که پیش آمده بود توضیح مختصری دادم. اما خب، نه شبکه‌ی پویا ول کن قضیه بود و نه سوالات پسرم تمامی داشت.

مثلا شبکه پویا اعلام کرده بود که بچه‌ها برای آرتین نقاشی بکشند تا در تلویزیون نشان داده شود، و پسرم هم با چهره‌ای که داد می‌زد علامت سوال‌های ذهنش را، گفت: «آخه مامان الان مثلا نقاشی به چه درد بچه‌ای می‌خوره که این قدر ناراحته که دیگه مامان و بابا و برادر نداره؟ به نظر من که حتی یک توجه کوچیک هم آرتین نمی‌کنه به این نقاشی ها.»

بگذریم از ادامه‌ی ماجرا و ارتباط مستقیم شبکه‌ی پویا با بیمارستانی که آرتین آنجا بود…حالا نمی‌دانم تکرار و تکرار این حادثه ها که بسته به نوع مدیریت ما می‌تواند بر روی آرامش ما و خانواده‌مان عامل یا غیر عامل باشد، مثل همین حوادث ایذه، اصفهان و مشهد، آیا باعث شده حساسیت‌های مادرانه برای حفظ آرامش و امنیت روانی بچه‌هایشان کمتر شود یا حتی زیادتر، اصلا نمی‌دانم هنوز هم پسر بچه‌ی دوستِ کاشانی‌ام که بعداز حادثه‌ی تروریستی شاهچراغ مادرش را برای رفتن به امامزاده‌ی شهرشان همراهی نکرده بود و از مادرش خواهش کرده بود که تو هم نرو چون با تیر می‌زنندت، هنوز هم امامزاده می‌رود یا نه!

چقدر بچه‌ها را در جریان حوادثِ این روزها قرار دهیم؟/ باید و نبایدهایی برای در امان ماندن بچه‌ها

چقدر بچه‌ها را در جریان حوادث اخیر قرار دهیم؟

همه‌ی این دغدغه‌ها باعث شد که قضیه را از دیدگاه یک کارشناس خبره و کاربلد بررسی کنم. با یک سوال کلی گفت‌وگویمان را با خانم «مرزانی» کارشناس تربیتی، آموزشی و مدیر محتوای مجموعه موج کودک شروع کردیم. اینکه چقدر بچه‌ها را در جریان حوادث اخیر قرار دهیم؟

خانم مرزانی توضیح می‌دهد: «اتفاقات و مسائل اجتماعی، تلخ یا شیرین بخش مهمی از زندگی ما و فرزندان ما هستند. اگرچه که ما معمولا ترجیح می‌دهیم تا حد ممکن بچه‌ها از آسیب‌های این فضا در امان باشند، ولی نوع مواجهه‌ی درست بچه‌ها با این جنس مسئله‌ها هم موضوع مهمی برای والدین و خانواده‌هاست. در مسائل اجتماعی و فرا خانوادگی و انتقال آن به بچه‌ها به دو موضوع خیلی مهم باید توجه داشته باشیم؛ موضوع اول امنیت، و موضوع دوم هویت ملی و نقش من در جامعه.»

چقدر بچه‌ها را در جریان حوادثِ این روزها قرار دهیم؟/ باید و نبایدهایی برای در امان ماندن بچه‌ها

مرزانی کارشناس تربیتی،آموزشی و مدیرمحتوای مجموعه موج کودک

امنیت، پایه‌ای‌ترین نیاز انسان برای زندگی

اصطلاحات امنیت و آسیب‌های این فضا، ناخودآگاه ذهنم را می‌کشاند به سمت آرتین و اینکه واقعا چقدر طول می‌کشد که این بچه که در یک لحظه جلوی چشمانش پدر ومادر و برادرش را از دست داده، بازهم امنیت خاطر و آرامش را احساس کند!

خانم مرزانی ادامه می‌دهد: «امنیت داشتن و امنیت خاطر بعنوان پایه‌ای‌ترین نیاز انسان برای زندگی، ثبات و رشد است که به مراتب برای بچه‌ها اهمیت بیشتری دارد. در موضوعات مختلف باید به این نکته توجه کنیم که نباید به امنیت خاطر بچه‌ها آسیب وارد شود. محیط خانه، بعنوان امن‌ترین مکان برای بچه‌ها نباید در این شرایط ناامن شود، وقتی بچه‌ها در محیط خانه، در کنار پدر و مادر امنیت را حس کنند، در ناامن‌ترین نقطه‌ی دنیا هم که باشند، باز هم احساس امنیت می‌کنند.»

چقدر بچه‌ها را در جریان حوادثِ این روزها قرار دهیم؟/ باید و نبایدهایی برای در امان ماندن بچه‌ها

چند مورد ایجادکننده حس ناامنی برای روحیه‌ی بچه‌ها

حالا خانم مرزانی که خودش هم مادر است و خوب می‌فهمد دغدغه‌های مادرانه و البته صبورانه این روزهای مادران ایران عزیز را، ریزتر و مصداقی‌تر برایمان توضیح می‌دهد و می‌گوید: «چند مورد از اتفاقاتی که در حوادث اخیر برای روحیه‌ی لطیف بچه‌ها ممکن است احساس ناامنی ایجاد کند را بشماریم:

۱. شنیدن و دیدن اخبار تلخ و نگران‌کننده در حضور بچه‌ها؛ گاهی ممکن است احساس کنیم بچه‌ی چهار، پنج‌ساله‌ی من که چیزی متوجه نیست پس کلا اخبار را از تلویزیون می‌بینم، یا با صدای بلند از گوشی دنبال می‌کنم، در صورتی که شنیدن و دیدن این اخبار که بچه‌ها را با آسیب‌هایی به جامعه‌اش یا ضربه زدن به آدم‌ها روبرو می‌کند، برای بچه‌ها در این سن و حتی سنین پایین‌تر تشویش و اضطراب را به دنبال دارد.

۲. دنبال کردن درگیری‌ها و توقف در محیط بیرون از خانه؛ گاهی ممکن است در حضور بچه‌ها صحنه‌ی درگیری را در محیط بیرون از خانه ببینیم، که توقف و دنبال کردن ماجرا هیچ لزومی ندارد.

۳. توصیه‌های مکرر به بچه‌ها نسبت به حوادث اخیر.مثل اینکه بگوییم: «شبها اغتشاش میشه باید زودتر بریم، باید زودتر بریم خونه، مراقب باش کسی نزدیکت نشه و …» اینها مکالماتی هست که گاهی برای مراقبت از بچه‌ها با آن‌ها داریم و چیزی جز احساس ناامنی و ترس برایشان ندارد. باید سعی کنیم با وجود حوادثی که در بیرون از خانه در جریان است، محیط خانه را با دور نگه‌داشتن از اخبار تلخ و توصیه‌های نگران کننده به بچه‌ها امن کنیم تا زندگی عادی بچه‌ها به راحتی ادامه پیدا کند.»

چقدر بچه‌ها را در جریان حوادثِ این روزها قرار دهیم؟/ باید و نبایدهایی برای در امان ماندن بچه‌ها

هویت ملی و نقش من در جامعه، آن روی دیگر سکه

در بین حرف‌های خانم مرزانی طرح موضوع هویت ملی و نقش من در جامعه، جلب توجه کننده بود. خانم مرزانی در این رابطه بیشتر توضیح می‌دهد: «قطعا بچه‌ها از یک سنی به بعد تا حدودی با مسائل و بحران‌های اجتماعی مواجه می‌شوند و از اطرافیان می‌شنوند یا در بیرون از خانه ماجرایی را می‌بینند، مواردی که تحت کنترل ما نیست و به گوش بچه‌ها می‌رسد، در این شرایط اجازه بدهید روایت خود بچه‌ها را از چیزی که درک کرده‌اند بشنوید و توضیح اضافه‌ای ندهید و سعی کنید بچه‌ها در مورد آن موضوع نگرش و تحلیل خودشان را ارائه دهند که خیلی وقت‌ها کوچکترها (بچه‌های زیر هفت سال) صرفا درگیر هیجان ماجرا شده‌اند و نسبت به مسائل بنیادین سؤالی ندارند و از شما یک همراهی کوچک وشنیدن‌شان را می‌خواهند.

اما برای بچه‌های بزرگ‌تر و نوجوان‌ها ممکن است سؤالاتی پیش بیاید، گره‌های ذهنی ایجاد شود و بخواهند که نقش آفرینی اجتماعی داشته باشند؛ اینجا باید مراقب بود که دهان بچه‌ها را نبندیم، چون بخش مهمی از هویت ملی آن‌ها در همین موضوعات قرار است شکل بگیرد، باید فرصت حرف زدن به آن‌ها داد، فکرشان را شنید و تحلیل خودمان از ماجرا را با مستنداتی که داریم برایشان بگوییم تا کمک کنیم گره‌های ذهنی‌شان باز شود.

البته در این شرایط حضور در اجتماعات عمومی و ملی که از ملیت و وطن بعنوان خانواده‌ای بزرگ‌تر که بچه‌ها در آن زندگی می‌کنند دفاع می‌کند، در هر سنی برای بچه‌ها اهمیت دارد و به نوعی هویت آفرین است و حتی می‌تواند امنیت خاطر هم برای بچه‌ها به همراه داشته باشد.»

ای خوشا ورق متن را برگردانم به روزهای آرام و بدون اغتشاش، با دوستی در مورد وظایف والدگری برای در امان ماندن بچه‌هایمان از آسیب‌های مجازستان صحبت می‌کردیم، آخر گفت‌وگویمان حرف درشت و درستی زد، می‌گفت دشمنیِ دشمن تمامی ندارد، نباید خیالمان راحت شود که فلان فتنه هم تمام شد و به خیر گذشت، به هر حال دشمن دست از دشمنی‌اش برنمی دارد و بیکار نمی‌نشیند، این ما هم هستیم که باید در دل این فتنه‌ها و نقشه‌ها خودمان را قوی‌تر کنیم و نسلمان را قوی‌تر بپرورانیم.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چقدر بچه‌ها را در جریان حوادثِ این روزها قرار دهیم؟/ باید و نبایدهایی برای در امان ماندن بچه‌ها بیشتر بخوانید »

فیلم/ قهرمان المپیک به دیدار آرتین رفت

فیلم/ قهرمان المپیک به دیدار آرتین رفت



«جواد فروغی» قهرمان المپیک در منزل آرتین، از بازماندگان حادثه شاهچراغ رفت.


دریافت
12 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ قهرمان المپیک به دیدار آرتین رفت بیشتر بخوانید »

عکس/ قهرمان المپیک مدالش را به آرتین داد

عکس/ قهرمان المپیک مدالش را به آرتین داد



جواد فروغی قهرمان تیراندازی المپیک با حضور در منزل آرتین مدالش رو تقدیم آرتین نماد مظلومیت ایران کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ قهرمان المپیک مدالش را به آرتین داد بیشتر بخوانید »

آرتین!

آرتین!



آرتین به زودی بزرگ و بزرگتر خواهد شد و انتقام خون پدر،مادر و برادرش را از اصحاب و اهالی کفر ،نفاق و شرک خواهد گرفت و در صف اول دفاع از حرم اهل بیت(ع) و حریم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی خواهد ایستاد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «آرتین» نوشت:

۱- آرتین نام کودکی است که در حمله فتنه‌گران داعشی به حرم مقدس احمدبن موسی(ع) مجروح شد. او پدر مادر و برادرش آرشام را در این فاجعه از دست داد.نام او اسم رمز شکست فتنه ۱۴۰۱ است.

آرتین نام یکی از پهلوانان در شاهنامه فردوسی است و برخی آرش قهرمان افسانه‌ای ایرانیان را همان آرتین می‌دانند. «آرتین» به معنای؛ پاک، مقدس، عاقل و زیرک است که در تیراندازی بسیار توانا بوده است.

آرتین دیروز درحالی که در آغوش یکی از بستگانش نشسته بود به دیدار رهبر انقلاب اسلامی رفت.

امام خامنه ای در دیدار با جمعی از دانش آموزان انگشت اشاره خود را به سوی آرتین بردند و فرمودند:« پسربچه ای (آرتین) که در این جنایت پدر و مادر خود را از دست داد و دچار چنین غم بزرگی شد چه گناهی کرده بود؟». رهبر انقلاب همچنین به برادر آرتین، آرشام اشاره کردند و فرمودند:«‌چرا مدعیان حقوق بشر حادثه شیراز را محکوم نکردند. هزاران بار دروغ های خود را در سکوی اینترنت تکرار می کنند اما نام آرشام را ممنوع می کنند.»

آرتین به زودی بزرگ و بزرگتر خواهد شد چون میلیون‌ها مادر و پدر ایرانی قول داده‌اند برای او مادری و پدری کنند. او بزرگ خواهد شد و انتقام خون پدر ، مادر و برادرش را از اصحاب و اهالی کفر ، نفاق و شرک خواهد گرفت و در صف اول دفاع از حرم اهل بیت (ع) و حریم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی خواهد ایستاد.

آرتین برای ایران سردار دیگری باش

ما عاشقانه یک عمر با این دیار بودیم

آرتین برایت باران شده است ایران

ما نیز گریه های بی اختیار بودیم.

۲- یکی از مناسبت‌های ۱۳آبان گرامیداشت یاد شهدای دانش‌آموز در سال ۵۷ در زمان رژیم پهلوی است. دانش‌آموزان و نوجوانان در صف اول مبارزات ملت در قیام تاریخی سالهای ۵۶و۵۷ بودند.

در حادثه غمبار حمله دشمن به حرم مقدس احمدبن‌موسی (ع) چهره سه دانش‌آموز به نام‌های آرشام سرایداریان، محمدرضا کشاورز و علی اصغر گوبینی می‌درخشد و مظلومیت شهدای ۴ آبان ۱۴۰۱ را در صدر اخبار انقلاب اسلامی قرار می‌دهد.

امسال دانش‌آموزان سراسر کشور به یاد این شهدا و شهدای دانش‌آموز انقلاب اسلامی به خیابان‌ها می‌آیند و فریاد مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس سرخواهند داد.

۳- یکی دیگر از مناسبت‌های باشکوه ۱۳ آبان ، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و تحقیر امپریالیسم و شکستن ابهت پوشالی هژمونی غرب به ویژه آمریکا است. آمریکایی‌ها ملت ایران را به خاطر این حمله حماسی هیچ‌گاه نمی‌بخشند و در وادی کینه‌توزی ، دشمنی و نفرت پراکنی علیه ملت ایران مانده‌اند و خلاصی از آن ندارند.

دانشجویانی که در ۱۳ آبان سال ۵۸ لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند همه بدبختی‌ها، توطئه‌ها و رنج‌های ملت را در این لانه جستجو می‌کردند و با تسخیر آن ، عوامل نفوذی دشمن لو رفت و معلوم شد جنگ داخلی و تجزیه ایران آنجا طراحی و عملیاتی می‌شود.

امروز دانشجویان عزیز کشور علی‌رغم سربازگیری آمریکا در ساحت مقدس دانشگاه همان آگاهی و بیداری را دارند و اگر اراده کنند پیاده نظام آمریکا را از دانشگاه جمع می‌کنند.

دانشجویان آگاه و بصیر انقلابی تفاله‌های آمریکا و فریب‌خوردگان سرویس‌های سیا و موساد را از ساحت مقدس دانشگاه ، امسال پاک خواهند کرد.

۴- مناسبت دیگر ۱۳آبان تبعید امام خمینی در سال ۴۳ به جرم دفاع از عزت ، عظمت و استقلال کشور به ترکیه و سپس عراق است.ملت ایران برای تکریم و تعظیم امام انقلاب و وفاداری به خط اسلام و قرآن به خیابان‌ها خواهند آمد و از پرچمدار رهایی، ‌آزادی وعزت ایران تجلیل خواهند کرد.

۵- پاسخ به شرارت آمریکا در فتنه اخیر صرفا به برگزاری اجتماعات عظیم ملت علیه مظالم غرب در ایران ختم نمی شود. ما یک ملت غیور و قدرتمند هستیم یک نظام مردم‌سالار مقتدر داریم.

نیروهای مسلح و نظام اطلاعاتی و انتظامی کشور به‌زودی ضربه‌ای را در داخل و خارج به‌ویژه منطقه و محور مقاومت به استکبار جهانی خواهند داد زد فریاد انتقام انتقام در روز ۱۳ آبان در سراسر کشور به هوا خواهد خاست.

فرزندان غیور و دلیری که متکفل امر مطالبه انتقام هستند آن را بی‌پاسخ نخواهند گذاشت. آرتین اسم رمز پاسخ به آشوب‌های اخیر است. دولت و ملت ایران این نام را هرگز فراموش نخواهند کرد. روز ۱۳ آبان روز مبارزه با استکبار جهانی نام‌گذاری شده است.

این نام در حافظه تاریخی ملت ما و ملت‌های جهان هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود.

۶- مقام معظم رهبری دیروز در جمع دانش آموزان فرمودند:« ۱۳ آبان یک روز تاریخی است،‌هم تجربه اندوز و هم تجربه آموز.» عناصری که خالق ۱۳ آبان در تاریخ معاصر هستند،‌یک مثلث آگاهی را ساخته اند که در ضلع اول آن «امام (ره)» ، ضلع دوم آن «دانش آموزان» و در ضلع سوم آن «دانشجویان» ایستاده اند. این ایستادگی در تاریخ ما ماندگار است و حافظه اصلی تاریخی ملت ما را با تجربه اندوزی و تجربه آموزی شکل داده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آرتین! بیشتر بخوانید »

نگاهی به مفهوم اکثریت و اقلیت در ایران

فتح‌الفتوح لبنان و حزب‌الله



پیروزی لبنان در این صحنه حتماً از پیروزی بسیار درخشان حزب‌الله در جریان جنگ ۳۳ روزه – تابستان ۱۳۸۵ – بزرگ‌تر، برجسته‌تر، راهبردی‌تر و ماندگارتر است.

به گزارش مجاهدت از مشرق،سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

«لبنان به همه آنچه در منازعه گازی با رژیم صهیونیستی می‌خواست رسید.» این بخشی از سخنان روز شنبه آیت‌الله سیدحسن نصرالله است که با شرح آنچه در پرونده شناسایی و اکتشاف گاز در دو حوزه «کاریش» و «قانا» از سال ۱۳۹۰ گذشته، توأم بود.

مسئله گاز در مدیترانه با موضوع مرزهای جغرافیایی و به‌خصوص مرز آبی گره خورده بود. از این رو بحث گاز در این حوزه جنبه ژئوپلیتیکی و سرزمینی هم داشت و در این میان رژیم صهیونیستی به‌صورت موذیانه و با بهره‌گیری از کمک آمریکا و با استفاده از شرایط آشوب‌های سیاسی و درگیری حزب‌الله در پرونده امنیتی سوریه و با متهم‌سازی حزب‌الله در پرونده‌های امنیتی لبنان تلاش کرد تا سیاست سیطره مطلق بر گاز مدیترانه را به ثمر برساند.

دو منطقه «قانا» و «کاریش» در دریای مدیترانه، در آب‌های اختصاصی و بعضاً متداخل لبنان و فلسطین اشغالی قرار دارد و حجم عظیمی از گاز مدیترانه و شامات را در خود جای داده است.

حدود سه چهارم این دو حوزه گازی در آب‌های ساحلی لبنان و حدود یک چهارم در آب‌های ساحلی فلسطین اشغالی قرار گرفته است.

رژیم صهیونیستی به گمان اینکه می‌تواند با زور و با استفاده از اختلافات داخلی لبنان، این منطقه گازی را برای خود تبدیل به یک ‌هاب نماید و نقل و انتقال گاز از کشورهای آفریقایی و آسیایی از طریق مدیترانه را در کنترل خود درآورد و از این حیث بر روند اقتصادی کشورهای غرب سواحل جنوبی و شرقی مدیترانه از یک‌سو و اروپا از سوی دیگر تأثیر بگذارد و از این‌موضوع برای خود ضریب امنیتی دست و پا کند، وارد عمل شد.

اگر این اراده اسرائیلی به کرسی می‌نشست، امنیت و ثبات رژیم صهیونیستی با امنیت و ثبات اقتصادی کشورهای ساحلی مدیترانه و حتی فراتر از آن گره می‌خورد و همه لاجرم امنیت و ثبات رژیم جعلی اسرائیل را برای خود ضرورت ارزیابی کرده و با عوامل برهم‌زننده آن از جمله فلسطینی‌ها مخالفت می‌کردند.

ضمن آنکه سیطره رژیم اسرائیل بر این دو حوزه گازی، اقتصاد به شدت وابسته به کمک‌های خارجی آن را به اقتصادی خود اتکا تبدیل می‌کرد که این برای رژیم صهیونیستی اهمیت ویژه‌ای دارد، بنابراین بحث گاز، منطقه گازی و سیاست‌های مرتبط با آن برای رژیم صهیونیستی جنبه فوق راهبردی و حیاتی داشت و لذا برای رسیدن به آن تلاش ویژه‌ای به کار برد.

اما از آن طرف، حوزه‌های کاریش و قانا و موضوع گاز برای لبنان بیش از رژیم صهیونیستی اهمیت دارد چرا که از یک‌سو سیطره رژیم اسرائیل بر این دو حوزه سبب تثبیت موقعیت آن در مدیترانه و دست یافتن به «موقعیت ویژه» می‌شد و این منافع ملی، امنیت و افق حیات سیاسی لبنان را با تهدید فوق‌العاده مواجه می‌کرد و از سوی دیگر لبنان به دلیل فقدان بنیه اقتصادی در زمین و کاهش شدید موقعیت‌های سابق اقتصادی مثل توریزم و کاهش شدید حمایت‌های اقتصادی خارجی، با موقعیت شدید بحران مالی و اقتصادی مواجه گردید به گونه‌ای که هم‌اینک در شرایط نزدیک به ورشکستگی قرار گرفته و خدمات عمومی تا حد قابل توجهی مختل گردیده است.

بنابراین دو حوزه قانا و کاریش به‌صورت دو پنجره حیاتی نه فقط برای اقتصاد لبنان بلکه برای حل و فصل مسایل سیاسی؛ همگرایی داخلی و بهبود شرایط امنیتی درآمده است.

از این رو لبنانی‌ها به موازات تحمل شرایط سخت اقتصادی، چشم به عملیاتی شدن استخراج و فروش گاز این دو حوزه دوخته‌اند. اهمیت این موضوع برای لبنان در اندازه‌ای است که حدود یک سال پیش دبیرکل حزب‌الله لبنان اعلام کرد ولو با استقبال از جنگ، از این دو حوزه اقتصادی کشورش دفاع کرده و اجازه تعدی به دشمن نخواهد داد.

بحث گازی لبنان از اواسط۲۰۱۱ (۱۳۹۰) و در بحبوحه تحولات منطقه عربی و آغاز بحران امنیتی سوریه شروع شد. در آن مقطع رژیم اسرائیل اعلام کرد مشغول شناسایی و اکتشاف در دریای مدیترانه است و این موضوع را به‌صورت کلی بیان می‌کرد و به‌صورت محرمانه سرگرم مذاکره با شرکت‌های اروپایی برای اکتشاف نفت و گاز در این منطقه که در مجاورت رأس ناقوره قرار دارد، بود.

این فعالیت‌ها استمرار داشت و شرکت یونانی‌ – انگلیسی Energean در سال ۱۳۹۴ عملیات اکتشاف را شروع کرد و بنا به نقل محافل اسرائیلی‌ ۵ سال به درازا کشید و برای این رژیم مشخص شد که گاز این منطقه به‌طور تخمینی دارای چه وزنی است. اسرائیلی‌ها وزن را اعلام نکردند اما زمزمه اینکه در نظر دارند یک‌ هاب گازی در مدیترانه تشکیل دهند مشخص می‌کرد که حجم گاز این دو حوزه زیاد است.

برخی پژوهش‌ها از ۶۰ تریلیون‌ فوت مکعب گاز در این دو حوزه خبر داده‌اند و منابع آمریکایی به‌طور کلی گفته‌اند در مدیترانه حدود ۱۲۲ تریلیون فوت مکعب گاز و ۱/۷ تریلیون بشکه نفت خام وجود دارد ولی اکثر منابع تخصصی این اعداد را اغراق‌آمیز دانسته‌اند.

ماجرای گاز در عین حال در دولت‌های مستعجل و ضعیف لبنان در طول سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ به‌صورت کجدار و مریز مطرح بود ولی شرایط ناپایدار دولت‌ها، اختلافات داخلی، اشتغالات ذهنی آنان در حوزه امنیتی و چالش‌های سیاسی مانع پرداختن ویژه آنان به این موضوع مهم می‌گردید.

با این حال در سال ۱۳۹۱ نبیه‌بری رئیس‌ پارلمان پرونده گازی را تحت مدیریت خود قرار داد و براساس شرایط لبنان طرحی را تهیه کرد که بر مبنای آن خط ۲۳ به‌عنوان آغاز محدوده لبنانی قانا و کاریش مورد تأکید قرار داشت. به موازات آن دولت وقت لبنان به ریاست‌ سعد حریری هم درگیر پرونده شد ولی حدی که در دولت بحث می‌شد از حد کارشناسی‌شده توسط

تیم نبیه‌بری کمتر بود و روی خط ۲۹ قرار داشت که مورد تأکید و توصیه نماینده آمریکا به‌عنوان میانجی لبنان و رژیم صهیونیستی هم واقع شد. البته موضع رسمی لبنان در این میان آشکار نبود و پرونده هم به امضای رئیس‌جمهور نرسیده بود و از این‌رو بحث در لبنان فی مابین حداکثری بری و حداقلی دولت در رفت و آمد بود.

در این بین حزب‌الله تأکید می‌کرد که در زمینه ترسیم حدود مرزهای آبی و سهم لبنانی حوزه‌های کاریش و قانا ناگزیر منتظر موضع رسمی و قطعی لبنان است.

رژیم صهیونیستی روی خط ۲۹ تأکید داشت در حالی که پذیرش این خط از سوی لبنان نه فقط حق‌السهم این کشور را تحت تأثیر قرار می‌داد، بلکه مرزهای سرزمینی آن در مزارع شبعا را هم تحت تأثیر قرار می‌داد و این یک تهدید سرزمینی برای لبنان بود.

حزب‌الله منتظر اعلام نظر دولت بود در این میان پرونده گاز لبنان از پارلمان و دولت به رئیس‌جمهور منتقل گردید و اظهارنظر در این باره به او واگذار شد. عون بر این اساس مذاکرات خود را شروع کرد و روی خط ۲۳ جمع‌بندی نمود.

با اعلام موضع رسمی لبنان رژیم صهیونیستی دست به یک سلسله تحرکات نظامی در دریای مدیترانه زد و اعلام کرد به هیچ وجه فراتر از خط ۲۹ را برای لبنان قایل نیست. حزب‌الله متقابلاً آرایش نظامی گرفت و چند فروند پهپاد اطلاعاتی خود را به‌عنوان علامت هشدار وارد منطقه کرد و آسمان مدیترانه را تحت پوشش قرار داد.

رژیم صهیونیستی این پهپادها را مورد هدف قرار داد ولی این برای حزب‌الله اهمیت نداشت چرا که این پهپادها ضمن آنکه تصاویر خود را به لبنان فرستاده بودند، مأموریت اصلی خود که عملیات هشدار بود را انجام داده بودند.

کما اینکه رسانه‌ها و پژوهشکده‌های اسرائیلی اعلام کردند حزب‌الله جدی بودن خود را در تهدیدات نظامی نشان داد.

پس از این موضوع نماینده آمریکا به‌عنوان میانجی وارد شد و طبق معمول گفت نه حد و خط لبنان و نه حد و خط اسرائیل، مابین خطوط ۲۹ و ۲۳ که اگر طرف لبنانی این را می‌پذیرفت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از دریای خود را واگذار می‌کرد و لذا حزب‌الله محکم ایستاد و گفت نظر میانجی را نمی‌پذیرد و دولت جرأت پیدا کرد روی حد و خط اعلامی خود بایستد و از منافع لبنان دفاع کند.

پس از آن دولت متزلزل «لاپید» شانس خود را امتحان کرد و اعلام نمود نیروهای اکتشافی خود را تا مرزهای خط ۲۹ وارد می‌کند و در صورت ورود یا دخالت حزب‌الله علیه آن وارد عمل می‌شود. پس از آن حزب‌الله آرایش نظامی گرفت و در نهایت رژیم اسرائیل عقب نشست و خط ۲۳ برای لبنان پذیرفت.

با بررسی اهمیت دو حوزه گازی کاریش و قانا و تأثیرات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی آن می‌توان گفت پیروزی لبنان و حزب‌الله در این صحنه را فقط می‌توان با اتفاق سال ۲۰۰۰ که رژیم صهیونیستی پس از حدود ۱۸ سال، خاک لبنان را ترک کرد، مقایسه نمود. بنابراین پیروزی لبنان در این صحنه حتماً از پیروزی بسیار درخشان حزب‌الله در جریان جنگ ۳۳ روزه – تابستان ۱۳۸۵ – بزرگ‌تر، برجسته‌تر، راهبردی‌تر و ماندگارتر است.

به همین جهت همان‌طور که سیدحسن نصرالله در سخنرانی اخیر تلویزیونی خود بیان کرد این یک جشن بزرگ ملی است.

درخصوص دستاوردهای این رویداد تاریخی، نکات زیر اهمیت دارند:

۱- این رویداد نشان داد، آنچه منافع ملی یک کشور را تأمین و امنیت آن را فراهم می‌کند، مقاومت و ایستادگی بر حقوق و منافع و هویت خود است.

صحنه فعلی در بحث راهبردی گاز، نتیجه مقاومت ده ساله ملتی است که علی‌رغم تنگناهای زیاد اقتصادی، امنیتی و سیاسی که با آن مواجه بوده، روی حقوق خود ایستاده و به آن رسیده است.

در حالی که اگر قرار بود با روند حاکم بر بین‌الملل – که پذیرش سلطه قدرتمندان بر ضعفاست – لبنانی‌ها دنبال حقوق خود می‌رفتند، باید حد و خط نتانیاهو که خط ۲۹ بود را می‌پذیرفتند چرا که در آن زمان توصیه بان‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل و نماینده آمریکا که از سوی بان‌کی‌مون تحمیل گردید این بود که خط ۲۹ را بپذیرند و همه چیز هم حکایت از آن می‌کرد که لبنان چاره‌ای جز تمکین به خط ۲۹ ندارد چرا که در سطح بین‌الملل کسی از حد و خط واقعی لبنان حمایت نمی‌کند.

۲ـ لبنان با دسترسی به خط ۲۳ در واقع به یک پیروزی بزرگ رسیده که مخالفان حزب‌الله در لبنان هم با همه خصومتی که با مقاومت دارند، ناگزیر به تأیید و همراهی با آن و البته استفاده از آن هستند.

کمااینکه سمیر جعجع و ولید جنبلاط آن را صراحتاً یک پیروزی بزرگ برای لبنان و تحت تأثیر مقاومت حزب‌الله ارزیابی کردند. پیروزی حزب‌الله یک بار دیگر سبب وحدت جامعه لبنان می‌شود و این موضوع عبور لبنان از اختلافات و چالش‌های سیاسی را سرعت می‌بخشد.

سیدحسن نصرالله به این نکته توجه داشت و لذا عنوان سخنرانی اخیر خود را وحدت لبنان قرار داد و از همه طرف‌ها خواست از اختلافات عبور کنند و دولت را در تحقق عملی این پیروزی و برون بردن لبنان از بحران اقتصادی کمک نمایند.

۳ـ لبنان با سیطره بر دو منطقه گازی قانا و کاریش در واقع بر سه چهارم این منطقه غنی تسلط پیدا کرده است و می‌تواند به ‌هاب گازی مدیترانه تبدیل شود.

یعنی هدفی که اسرائیل در سرمی‌پروراند، لبنانی‌ها می‌توانند از آن خود کنند. تبدیل لبنان به‌هاب گازی، ارتباطات آن با کشورهای مسلمان شمال آفریقا و کشورهای مسیحی جنوب اروپا تنظیم می‌کند و این موضوع می‌تواند ضمن شکستن محاصره اقتصادی لبنان، این کشور را از انزوای منطقه‌ای خارج کرده و بار دیگر توجهات را به سوی آن جلب کند. و جالب این است که با توجه به موقعیت تثبیت‌شده حزب‌الله، همکاری‌های اقتصادی آفریقایی، آسیایی و اروپایی بر بستر مدیترانه می‌تواند باثبات، امن و کاملاً اقتصادی و به صرفه باشد.

۴ـ این پیروزی حداقل تا مدت‌ها بحث از سلاح حزب‌الله را از دور خارج می‌کند چرا که همه لبنانی‌ها دریافته‌اند این پیروزی مرهون مقاومت حزب‌الله و مقاومت حزب‌الله وابسته به سلاح آن است.

لبنانی‌ها یک بار دیگر حس کردند سلاح مقاومت نه وسیله‌ای برای حل و فصل مناقشات قومی یا سیاسی، بلکه وسیله‌ای برای تأمین منافع ملی می‌باشد آن هم درآوردن منافع لبنان از حلقوم کروکودیل تحت حمایت سازمان ملل و آمریکایی‌ها و اروپایی‌هاست.

بنابراین سلاح حزب‌الله یک بار دیگر تثبیت شد، هر چند خباثت دشمنان حزب‌الله و کسانی که سال‌ها تحت اداره رژیم اسرائیل قرار داشته‌اند، با این توافق از بین نمی‌رود ولی مطمئناً تا سال‌ها زمینه پذیرش مردمی ادعای مخاطره‌آمیز بودن سلاح مقاومت از بین رفته است.

۵ـ موضوع دیگر تأثیر ژئوپلیتیکی این رویداد برای لبنان، رژیم صهیونیستی و منطقه است.

در صحنه داخلی لبنان، قبول خط ۲۳ از سوی رژیم صهیونیستی، اعتراف به حقوق و موقعیت لبنان در زمین نیز هست. ضمن آنکه تمکین به حزب‌الله در دریا، تمکین در زمین هم هست کما اینکه پیروزی در دریا از پیروزی تاریخی حزب‌الله در زمین در سال‌های ۱۹۹۶، ۲۰۰۰، و ۲۰۰۶ تأثیر پذیرفته است.

تأثیر این رویداد برای رژیم صهیونیستی این است که به خواسته دشمن خود تمکین کرده و در نهایت به حداقل رسیده است و باید بپذیرد که توافق در زیر سایه سنگین سلاح حزب‌الله رخ داده و سازمان ملل و آمریکا و اروپا نتوانسته‌اند کمترین کمکی به او کرده و کمترین تأثیری در توافق داشته باشند.

بنابراین، این موضوع حداکثر مدارا را به رژیم اسرائیل دیکته می‌کند، در حالی که طرف مقابل این ملاحظه را ندارد. این پیروزی منطقه را در وضع تازه‌ای قرار می‌دهد.

وقتی جبهه اسرائیل در حوزه نظامی و سیاسی نتوانسته‌ اهداف خود را ولو با وجهه‌ای اقتصادی تأمین نماید، مخالفان اسرائیل در منطقه را در پیگیری اهداف خود مصمم‌تر می‌کند.

همه می‌دانند منطقه شامات در واقع منطقه مقاومت است. این پیروزی یک بار دیگر کفه عمل را به نفع حزب‌الله سنگین‌تر کرده و این روی بقیه روندها از جمله عادی‌سازی عربی ـ اسرائیلی به ضرر تل‌آویو اثر می‌گذارد.

کما اینکه این موضوع روی تهدیدات جاری رژیم صهیونیستی علیه سوریه اثر می‌گذارد و دمشق را در موقعیت بهتری قرار می‌دهد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فتح‌الفتوح لبنان و حزب‌الله بیشتر بخوانید »