آرمان علی وردی

چرا باید یکی از معابر شهری به‌نام شهید آرمان علی‌وردی نام‌گذاری می‌شد؟

چرا باید یکی از معابر شهری به‌نام شهید «آرمان علی‌وردی» نام‌گذاری می‌شد؟


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: تقریباً ۴۰ روز قبل بود که طلبه بسیجی «آرمان علی‌وردی»، به صورت فجیع در شهرک اکباتان شکنجه شد و به شهادت رسید. آن‌هم به جرم اینکه کتاب‌های حوزوی در کوله‌پشتی خود به همراه داشت! قاتلان این شهید والامقام همچنین از او خواسته بودند تا به اعتقادات خود و مقدسات توهین کند؛ اما آرمان، از آرمان‌های خود پا پس نکشید؛ لذا با هرچه که در دست داشتند، این بسیجی مظلوم را آن‌قدر زدند، تا به شهادت رسید.

وقوع این جنایت غیرانسانی، قلب همگان به درد آورد و روضه معروف «غریب گیر آوردنت…» را روی زبان‌ها انداخت، حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به آن حادثه واکنش نشان دادند و این شهید مظلوم را «آرمان عزیز» خطاب کردند؛ اما واکنش‌ها به شهادت آرمان علی‌وردی به اینجا نیز ختم نشد؛ بلکه به گفته سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران: «پس از شهادت «آرمان علی‌وردی» هزاران تماس با کمیسیون تعیین نام و کمیسیون فرهنگی شورای شهر برقرار شد و عمده مطالبات نیز تغییر نام شهرک اکباتان به شهرک آرمان بود».

مطالبات مردم مبنی بر تغییر نام شهرک اکباتان به نام شهید آرمان علی‌وردی، علی‌رغم حجم زیاد آن؛ اما به نتیجه نرسید؛ چراکه بنا بر اظهارات سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران: «هر شهرکی هیات امنا دارد و بر اساس قانون، شورای شهر تنها می‌تواند در تغییر نام معابر، میادین، بوستان‌ها و تاسیساتی که تحت پوشش مدیریت شهری است، وارد شود»؛ بنابراین پس از گذشت ۴۰ روز از شهادت آرمان علی‌وردی سرانجام تصمیم بر این شد تا نام میدان «بسیج» شهرک اکباتان به نام «شهید آرمان علی‌وردی» تغییر کند.

بر این اساس، همزمان با ایام فاطمیه و اربعین شهادت آرمان علی‌وردی، تجمع بزرگ فاطمیون در شهرک اکباتان برگزار شد و در ابتدای این تجمع، با حضور جمعی از مردم و خانواده معظم شهدا، این تغییر نام صورت گرفت و تجمع‌کنندگان سپس در محل شهادت آرمان علی‌وردی حاضر شده و یاد این شهید والامقام را گرامی داشتند.

پس از برگزاری تجمع بزرگ فاطمیون در شهرک اکباتان و نام‌گذاری یک میدان در این شهرک به‌نام شهید آرمان علی‌وردی، این سوال به‌وجود می‌آید که این هجمه از مطالبات مردم برای انجام این تغییر نام برای چه بود؟ اگرچه مردم مطالباتی فراتر از نام‌گذاری یک میدان به‌نام شهید آرمان علی‌وردی را داشته و همان‌طور که گفته شد، در ابتدا موضوع تغییر نام شهرک اکباتان به‌نام شهرک آرمان مطرح بود.

برای پاسخ به این سوال، لازم است تا ابتدا به چگونگی و علت شهادت آرمان علی‌وردی اشاره کنیم؛ همان‌گونه که شاهدان لحظه شهادت «آرمان علی‌وردی» گفته‌اند و برخی از بازداشت‌شدگان اعتراف کرده‌اند، آشوبگران آرمان را تنها به جرم این‌که ظاهر و پوشش شبیه بسیجی‌ها داشت، دنبال کرده و سپس او را متوقف کردند و با هر وسلیه‌ای که داشتند، بر سر و بدن او زدند. برخی نیز گفته‌اند که وجود کتاب‌های حوزوی در کوله‌پشتی آرمان نیز بر خشم قاتلان وی افزوده بود.

همچنین قاتلان آرمان از او خواسته بودند تا به اعتقادات خود توهین کند و در فیلمی که از لحظات شکنجه آرمان منتشر شده است، نشان می‌دهد او را به‌دلیل دعایی که بر بازوی خود بسته بود هم کتک زده‌اند؛ بنابراین شهید آرمان علی‌وردی باید به ۲ دلیل به عنوان یک نماد در جامعه معرفی شود؛ اول این‌که او را نه به‌دلیل بسیجی بودن یا طلبه بودن به شهادت رساندند؛ بلکه قاتلانش او را قربانی عقده‌ای کردند که از اسلام و جامعه اسلامی در گلو داشتند. دوم این‌که در حادثه شهادت آرمان علی‌وردی، قاتلان او یک جنایتی فجیع، غیرانسانی و بی‌سابقه را در خیابان‌های شهر تهران انجام دادند که نمونه آن را فقط در جنایات منافقین در دهه ۶۰ و همچنین جنابات داعش در عراق و سوریه شاهد بودیم! لذا افکار عمومی نباید این جنایت را به فراموشی بسپارد تا جای جلاد و شهید باهم عوض نشود.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا باید یکی از معابر شهری به‌نام شهید «آرمان علی‌وردی» نام‌گذاری می‌شد؟ بیشتر بخوانید »

وقتی غریب همسایه غریب شد/ «محمدمهدی» و «آرمان» گرفتار کینه خناسان

وقتی غریب، همسایه غریب شد/ «محمدمهدی» و «آرمان» گرفتار کینه خناسان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شیدایی عاقبت کار دست او داد! آخر می‌گویند «هر که در این بزم مقرب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند!»؛ پس عجیب نیست؛ جوانی که یک عمر در بزم روضه اهل‌ بیت (ع) شیدایی کرد، عاقبت، ماجرای صحرای کربلا در خیابان‌های تهران برای او اتفاق افتاد و «محمدمهدی رضوان»، در حالی وارد «رضوان» شد که تمام آن‌چه در روضه‌ها درباره نحوه شهادت حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) شنیده بود را در یک لحظه به چشمان خود دید؛ حالا خدا می‌داند آن موقع که جسم سخت بر سرش زدند و از مرکب بر زمین افتاد، زیر لب‌های خود مولایش حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) را صدا زد یا نه؟! من که گمان نمی‌کنم که غیر از این باشد!

«شهادت» همان عاقبت شیرینی برای «محمدمهدی رضوان» است که خود انتظار آن را می‌کشید؛ چراکه بارها و بارها از آرزوی شهادت با مادرش سخن گفته بود و آن‌روزی هم که شهید شد، شهادتش یک شهادت خاص شد؛ چراکه آخرین نماز خود را در مسجد مقدس جمکران خوانده و با عطر و بوی امام زمان (عج) سوی خدا پر کشید؛ اما تنها شهادت محمدمهدی خاص نیست؛ بلکه جشن تولد ۲۰ سالگی او هم یک جشن تولد خاص شد؛ از آن‌جایی که پیش از شهادت، از مادر خود خواسته بود تا برای ۲۰ سالگی‌اش یک جشن تولد خاص بگیرد و وقتی شهید شد، چه زیبا این جشن تولد، یک جشن تولد خاص شد.

امروز سه سال است که از شهادت محمدمهدی می‌گذرد و مادرش سه سال است که بر سر مزار جوان خود روضه شهادت جوانش را مرور می‌کند؛ روضه آن لحظه‌ای که پسرش را در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر غریب گیر آوردند و ناجوانمردانه زدند؛ ای وای! این روضه این‌روزها چه‌قدر آشناست؛ «غریب گیر آوردنت…».

«غریب گیر آوردنت…» همیشه روایت‌گر داستانی غم‌انگیز بوده و هست؛ چه آن‌روزی که حضرت سیدالشهداء (ع) را در گودال قتلگاه غریب گیر آوردند و چه امروز که شیعیان او را در عراق، سوریه و حتی کوچه‌پس‌کوچه‌های تهران در گوشه‌ای غریب گیر می‌آورند و تکه‌تکه می‌کنند؛ آری! این روضه‌ای تلخ است.

«غریب گیر آوردنت…» این‌روزها بیش از گذشته بر سر زبان‌ها افتاده است؛ آن‌هم به‌واسطه نحوه شهادت «آرمان عزیز»؛ اما این روضه، برای خانواده محمدمهدی رضوان سه‌سال است که همین‌طور تکرار می‌شود؛ حال تقدیر این‌گونه رقم خورده است که مراسم سومین سالگرد شهادت محمدمهدی، با ایامی مصادف شود که «آرمان عزیز» را غریبانه به شهادت رساندند.

مراسم بزرگداشت سومین سالگرد شهادت محمدمهدی رضوان، بهانه‌ای شد تا دوباره رهسپار بزرگ‌ترین گلزار شهدای کشور شوم و خود را بر سر مزارش برسانم. مراسم‌هایی که برای محمدمهدی رضوان می‌گیرند، همیشه عاشقانه و زیباست و خانواده و دوستانش در این مراسم‌ها، با دود اسپند و چای و سلام و صلوات به استقبال میهمانان آمده و مزار و تصاویرش را با گل می‌آرایند؛ اما این‌بار علاوه‌بر همه این‌ها، حال و هوایی دیگر در مراسم بزرگداشت محمدمهدی رضوان حاکم بود؛ این را می‌شد در میان جمعیتی که در قطعه ۵۰ حضور داشتند، به‌خوبی نگریست.

وقتی غریب همسایه غریب شد/ «محمدمهدی» و «آرمان» گرفتار کینه خناسان

جمعیتی که می‌گویم، برخی آمده بودند تا در مراسم بزرگداشت سومین سالگرد شهادت «محمدمهدی رضوان» شرکت کنند و برخی دیگر نیز کمی بالاتر از مزار محمدمهدی رضوان، بر سر مزار شهیدی ایستاده بودند که همانند محمدمهدی او را نیز غریبانه به شهادت رساندند؛ شهید «آرمان علی‌وردی» یا به تعبیر رهبر عزیزتر از جان‌مان؛ «آرمان عزیز» را می‌گویم؛ البته در میان مزار شهدایی که آن‌جاست، شهدای دیگری هم آرامیده‌اند که «غریب گیر آوردنت» روضه شهادت آن‌هاست؛ مانند شهید امر به معروف و نهی از منکر «محمد محمدی» که همین چندسال قبل اراذل و اوباش او را در خیابان دوره کرده و غریبانه به شهادت رساندند؛ البته جا دارد یادی هم کنیم از شهید محمدحسین حدادیان، شهیدی که اگرچه مزارش در میان این شهدا نیست؛ اما او را هم غریب گیر آوردند و همانند آرمان عزیز به شهادت رساندند.

آری! «غریب گیر آوردنت…» همیشه روایت‌گر داستانی غم‌انگیز بوده و هست؛ اما مادرانی که جوانان عزیز آن‌ها در غربت و با شقاوت تمام به شهادت رسیده‌اند؛ همیشه مظهر آزادگی، عزت و افتخار هستند و همانند حضرت زینب کبری (س) همه بالاهایی که بر سر آن‌ها آمده است را زیبایی بیش نمی‌بینند.

وقتی غریب همسایه غریب شد/ «محمدمهدی» و «آرمان» گرفتار کینه خناسان

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی غریب، همسایه غریب شد/ «محمدمهدی» و «آرمان» گرفتار کینه خناسان بیشتر بخوانید »