عملیات «طریق‌القدس»

عملیات «طریق‌القدس»


نتایج عملیات «ثامن‌الائمه (ع)» مبین این نکته بود که طراحی و انجام عملیات‌های گسترده با سبک و شیوه جدید نه‌تنها امر امکان‌پذیری هست؛ بلکه تعیین‌کننده آینده و سرنوشت جنگ نیز خواهد بود. در واقع موفقیت در عملیات ثامن‌الائمه (ع)، فرماندهان نظامی کشور را بر آن داشت تا با اتکا به شیوه‌های جدید جنگی که موجب تغییر در تاکتیک‌ها و در سازمان رزم شده بود، به تدوین استراتژی و برنامه درازمدت همت گمارند. در شرایط مورد نظر، فرماندهان عالی‌رتبه نظامی و سیاسی کشور بر این نکته متفق‌القول بودند که مسأله جنگ لزوماً بایستی از طریق اقدامات نظامی حل شود؛ زیرا هیچ زمینه‌ای برای راه حل غیرنظامی جنگ وجود نداشت و هیچ قدرتی در جهان نه‌تن‌ها از تجاوز عراق به جمهوری اسلامی نگران نبود؛ بلکه برای حفظ موقعیت متجاوز، از او حمایت می‌کرد. 

بر همین اساس؛ فرماندهان سپاه و ارتش طی جلسات متعددی، شرایط جدید را مورد بررسی قرار داده و مبتنی بر آن استراتژی جدیدی را تعریف کردند. این استراتژی سه هدف اساسی را دنبال می‌کرد:

۱ – انهدام هرچه بیشتر ماشین جنگی عراق
۲ – دست یافتن به مواضعی مناسب جهت کم کردن خطوط پدافندی و نهایتاً آزادسازی نیرو‌های خودی از پدافند برای افزایش توان خودی در عملیات بعدی.
۳ – آماده شدن برای انجام عملیات نهایی و آزادسازی مناطق اشغالی. 

نتیجه اقدامات فوق تهیه طرح‌های دوازده‌گانه‌ای بود که «کربلا» نامیده شد. این طرح‌ها توسط فرماندهان سپاه و ارتش برای تصویب نهایی به شورای‌عالی دفاع ارائه شد. نکته اساسی در تعیین ترتیب و تقدم هرکدام از طرح‌های مزبور، میزان تناسب توان خودی با ظرفیت مورد نیاز منطقه عملیاتی بود. علاوه بر این، اجرای هر طرح نیز بستگی به تقلیل خطوط پدافندی خودی بعد از هر عملیات و میزان آزاد شدن نیرو‌های خودی از آن خطوط داشت. عملیات «طریق‌القدس» اولین حلقه از زنجیره استراتژی جدید محسوب می‌شد که هدف آن آزادسازی بخشی از سرزمینهای اشغالی بود. شیوه اجرایی این عملیات مبتنی بر تجارب جنگ انقلابی سپاه در بیش از 20 عملیات به‌دست آمده بود.

عملیات «طریق‌القدس»


اهداف و جایگاه عملیات «طریق‌القدس» در استراتژی نظامی کشور 

قبل از پرداختن به اهداف استراتژیکی و تاکتیکی عملیات طریق‌القدس، توجه به جایگاه این عملیات در استراتژی نظامی جمهوری اسلامی لازم و ضروری هست. همان‌گونه که قبلاً بیان شد، استراتژی نظامی جمهوری اسلامی در مقطع مورد نظر، آزادسازی سرزمین‌های اشغالی و رسیدن به مرز‌های بین‌المللی بود. در میان مناطق سه‌گانه جنوب (خرمشهر، سوسنگرد، دزفول) نزدیک‌ترین و سهل‌الوصول‌ترین طریق برای دستیابی به مرز‌های بین‌المللی، منطقه میانی یعنی محور سوسنگرد – بستان بود؛ بنابراین سرنوشت این عملیات که اولین گام از استراتژی جدید بود، مسلماً در مراحل بعدی استراتژی جدید تاثیر می‌گذاشت. در واقع می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که در آن مقطع زمانی، سرنوشت استراتژی نظامی کشور که از طریق انجام طرح‌های دوازده‌گانه کربلا دنبال می‌شد، عمیقاً با نتیجه این عملیات گره خورده بود. 

اهداف استراتژیکی و تاکتیکی که این عملیات دنبال می‌کرد، به شرح ذیل بودند: 

۱ – رسیدن به مرز‌های بین‌المللی در منطقه هورالعظیم.
۲ – آزادسازی ۳۰۰ تا ۳۵۰ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی که شامل یستان، غرب سوسنگرد و شمال رودخانه نیسان و ۷۰ روستا بود.
۳ – قطع ارتباط خطوط مواصلاتی دشمن از شمال خوزستان به سمت جنوب.
۴ – کوتاه کردن خطوط پدافندی و آزادسازی نیرو‌های خودی از این خطوط.
۵ – انهدام بخشی از ماشین جنگی دشمن و کاهش نوازن رزمی ارتش عراق.


دلایل و علل انتخاب منطقه نبرد

پس از انجام عملیات ثامن‌الائمه (ع) بر سر انتخاب منطقه عملیاتی آینده مباحثی بین فرماندهان سپاه و ارتش صورت گرفت. ابتدا نظر کلی فرماندهان ارتش بر انجام عملیات در منطقه عملیاتی خرمشهر بود. صاحبان این نظریه عملیات در بستان را حرکت بیش از اندازه در عمق دشمن تلقی کرده و عقبه نیروی خودی را به شدت آسیب‌پذیر می‌دیدند؛ ولی فرماندهان نظامی سپاه با توجه به وسعت منطقه، استعداد دشمن، استعداد خودی، توان طرح‌ریزی و ظرفیت فرماندهی عملیات، بر انجام عملیات در منطقه عملیاتی بستان و غرب سوسنگرد تاکید داشتند و اساساً عملیات خرمشهر را در شرایطی تجویز می‌کردند که بستان آزاد شده باشد. 

فرماندهان سپاه معتقد بودند که با عمل در منطقه بستان، ارتباط بین دو جبهه دشمن در منطقه دزفول و اهواز – خرمشهر قطع، و امکان پشتیبانی جبهه خرمشهر از سوی جبهه بستان نیز قطع می‌شود. در این صورت عملیات آینده در جبهه خرمشهر با سهولت و اطمینان بیشتری انجام خواهد شد. سپاه به نقطه نظرات خود تاکید داشت و این انتخاب را به‌عنوان یک ابتکار عمل تلقی می‌کرد؛ ابتکاری که از دید دشمن دور می‌ماند. تأکید ارتش به اصول اولیه کلاسیک و استدلال سپاه مبنی بر استفاده از ابتکار عمل بحث‌های متعددی را در پی داشت که در نهایت با گرایش نظریات برخی از فرماندهان و افسران ستادی نیروی زمینی ارتش به نقطه نظرات فرماندهان سپاه، بستان و غرب سوسنگرد به‌عنوان منطقه عملیاتی طریق‌القدس انتخاب شد.


تشریح کلی و عمومی منطقه نبرد

منطقه عمومی عملیات که اصطلاحاً در جبهه خوزستان به جبهه میانی شناخته می‌شد، از شمال به حد فاصل رودخانه کرخه و محدوده دامنه ارتفاعات میشداغ محدود می‌شد و از جنوب، حدفاصل رودخانه‌های کرخه کور، سابله، نیسان تا هورالعظیم را در بر می‌گرفت. زمین منطقه در محور شمالی رملی و از جنس ماسه‌های بادی؛ ولی در محور جنوبی، مسطح و در بعضی نقاط باتلاقی هست. 

عملیات «طریق‌القدس»

منطقه دشت‌آزادگان از نقطه‌نظر پیوستگی و ارتباط جبهه دشمن در شمال و جنوب استان خوزستان بسیار با اهمیت تلقی می‌شد و کوتاه شدن دست دشمن از این منطقه باعث می‌شد که دشمن برای ایجاد ارتباط بین دو جبهه خود در شمال و جنوب خوزستان، مجبور به پیمودن محیط هورالعظیم و طی مسافت طولانی باشد؛ ضمن این‌که محور بستان – سوسنگرد بهترین معبر برای تهدید مرکز خوزستان (اهواز) از سمت مرز‌های غربی کشور تلقی می‌شد.

این منطقه از نظر کشاورزی حاصل‌خیز بوده و از نظر نظامی دارای مناطق حساسی مانند تنگه چزابه، ارتفاعات الله اکبر و محور عماره، حلفائیه، بستان، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز بوده و همچنین از نقطه نظر تاکتیکی نیز دارای اهمیت بود؛ چراکه هر نیروی نظامی با در اختیار داشتن تنگه چزابه، می‌توانست با کمترین استعداد نیروئی، بهترین شکل پدافندی را اتخاذ کرده و کنترل منطقه را در اختیار داشته باشد.


وضعیت کلی دشمن در منطقه نبرد

عراق پس از توقف در منطقه دشت آزادگان و اتخاذ سیاست پدافندی در مناطق اشغالی، به احداث مواضع مستحکم و متعددی در شمال و جنوب کرخه مبادرت ورزید. ارتش بعث عراق مواضع پدافندی خود را با استفاده از موانع طبیعی و مصنوعی مستحکم ساخته و با توجه به تجارب یک‌ساله خود به‌ویژه در مواجهه با تحرکات غیرمنظم رزمندگان اسلام و خصوصاً حملات اخیر آنها از نیرو‌های پیاده، پیاده مکانیزه، واحد‌های زرهی و سلاح‌های سنگین به ترتیب در خطوط اول تا سوم خود بهره می‌گرفت. در شمال کرخه از کنار آن در حوالی دهکده «جابر حمدان»، تا تپه ماهور‌های رملی و غیرقابل عبور دامنه میشداغ که شش کیلومتر طول دارد، یک خاکریز پیوسته به عرض و ارتفاع تقریباً سه متر به وجود آورد و در آن سنگر‌های انفرادی و اجتماعی متعددی احداث کرد. این خاکریز پس از رسیدن به زمین‌های کاملا رملی و غیرقابل عبور، با یک زاویه تقریباً ۷۵ درجه به‌سمت غرب کشیده شده و مماس با تپه‌های رملی، ۲.۵ تا ۳ کیلومتر امتداد می‌یافت؛ دشمن بدین‌ترتیب جناح شمالی مواضع مقدم پدافندی خود را کاملاً می‌پوشاند. جلوی این خاکریز میادین مین پیوسته و نامنظم و چندین رشته متوالی سیم‌خاردار احداث شده بود. این مواضع که از یک سو به رودخانه کرخه و از سوی دیگر به زمین‌های غیرقابل عبور رملی متکی بود، توسط یک تیپ پیاده، یک تیپ نیروی مخصوص و یک تیپ زرهی و سه گردان توپخانه پدافند می‌شد. 

مواضع دشمن در جنوب کرخه نیز از لحاظ ظاهری شبیه خاکریز‌های شمالی بوده و توسط ۲ تیپ پیاده مکانیزه و زرهی به اضافه چهار گردان توپخانه پدافند می‌شد. احتیاط نزدیک دشمن شامل یک تیپ زرهی و احتیاط مستقر در شمال و جنوب کرخه، شامل ۲ تیپ زرهی و مکانیزه بود. 

عملیات «طریق‌القدس»

اطلاعات به‌دست آمده حاکی از آن بود که دشمن نسبت به نقل و انتقالات قوای ایرانی و اقدامات مهندسی خودی در منطقه بی‌تفاوت نبوده و حمله ایران را در هفته اول آذر سال ۱۳۶۰ قطعی می‌دانست. بر همین اساس از ساعت ۱۵ روز هفتم آذر سال ۱۳۶۰ به کلیه نیرو‌های خود در خط، اعلام آماده‌باش ۱۰۰ داده بود. عراق تصور می‌کرد که فلش اصلی عملیات از جبهه مقابل آن (سویدانی و دهلاویه) هست و محور شمالی را به‌علت رملی بودن زمین منطقه و وضعیت جاده‌های تدارکاتی آن، از محور‌های عمده عملیات به حساب نمی‌آورد.


تشریح کلی مانور عملیات

فرماندهان سپاه و ارتش پس از بحث و بررسی‌های فراوان و تاکید بر اصولی همچون هدف قرار دادن نیرو‌های احتیاط دشمن در عمق منطقه، بستن تنگه چزابه، استفاده از نقاط آسیب‌پذیر دشمن، استفاده از نیرو‌های سپاه برای شکستن خطوط، استفاده از یگان‌های زرهی ارتش برای پدافند از مواضع تصرف‌شده و… طرح کلی مانور عملیات را به شرح ذیل تهیه و تصویب کردند:

الف) تلاش اصلی: با توجه به تحلیل و ارزیابی فرماندهان از نوع آرایش نیرو‌های پدافندی دشمن و نیز تفکر حاکم بر فرماندهان ارتش بعث عراق و نوع نگرش آنها نسبت به توانایی نیرو‌های انقلابی و عدم باور دشمن نسبت به امکان عبور قوای خودی از منطقه رملی شمال عملیات، این منطقه به‌عنوان فلش اصلی عملیات انتخاب شد تا باعث غافل‌گیری دشمن شود. در این ارتباط مقرر شد شمال کرخه با استفاده از یک مانور احاطه‌ای و با به کار بردن یک تیپ زرهی ارتش و دو تیپ پیاده سپاه پاکسازی شده و تنگه چزابه برای سه منظور زیر تامین شود: 

۱- قطع راه‌های تقویت دشمن از فکه و سابله.
۲ – بستن راه عقب‌نشینی نیرو‌های دشمن.
۳ – برقراری یک پدافند مطمئن.

ب) تلاش پشتیبانی: به‌منظور حمایت از تلاش اصلی و تامین منطقه جنوبی عملیات، یک مانور جبهه‌ای با استفاده از دو تیپ زرهی ارتش و دو تیپ پیاده سپاه تصویب شد که ضمن پشتیبانی از تلاش اصلی، اهداف دیگری را دنبال می‌کرد؛ این اهداف شامل آزادسازی بستان و منطقه غرب سوسنگرد و نیز دستیابی به کرانه شمالی رودخانه نیسان و سواحل شرقی هورالعظیم بود.

ج) سازمان رزم: استعداد نیرو‌های خودی برای انجام مانور مورد نظر به شرح ذیل بود:

۱) محور شمال کرخه

– تیپ ۳ لشکر ۹۲ زرهی ارتش به استعداد ۲ گردان تانک، ۲ گردان مکانیزه و یک گردان سوار زرهی.
– نیب ۳ امام حسین (ع) سپاه به استعداد ۴ گردان پیاده
– تیپ ۴ امام سجاد (ع) سپاه به استعداد ۹ گردان پیاده.

۲) محور جنوب کرخه

– تیپ ۱ لشکر ۱۶ زرهی ارتش به استعداد ۲ گردان تانک، ۲ گردان منها مکانیزه و ۲ گردان پیاده تحت امر.
– نیپ ۲ لشکر ۱۶ زرهی ارتش به استعداد ۲ گردان تانک، ۲ گردان مکانیزه
– تیپ ۱ عاشورای سپاه به استعداد ۸ گردان پیاده.
– تیپ ۲ کربلای سپاه به استعداد ۶ گردان توپخانه

علاوه بر این؛ هوانیروز، نیروی هوایی، توپخانه و پدافند هوایی ارتش، ادوات سپاه، مهندسی جهاد سازندگی از عملیات پشتیبانی می‌کردند. ضمناً تیپ ۳ تشکر ۱۶ زرهی ارتش نیز ماموریت پدافند از کرخه کور را به‌عهده داشت و تیپ امام حسن (ع) سپاه نیز در احتیاط عملیات بود. در این عملیات استعداد نیروی رزمنده سپاه تقریباً سه برابر عملیات ثامن‌الائمه (ع) بود و از ۳ هزار نفر به ۹ هزار نفر افزایش یافته بود.


شرح عملیات

عملیات طریق‌القدس، ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز هشتم آذر سال ۱۳۶۰ با عبور نیرو‌های پیاده یگان‌های سپاه از میادین مین و مواضع دشمن در چندین محور به‌طور همزمان آغاز شد. نیرو‌های عمل‌کننده در محور شمال عملیات، در همان ساعات اولیه درگیری، موفق به تصرف مواضع نیرو‌های بعثی در خطوط اول و انهدام نیرو‌های احتیاط دشمن در پشت خطوط پدافندی شدند. میزان موفقیت اولیه یگان‌های سپاه در محور شمال به حدی بود که فرمانده تیپ زرهی ارتش نیز به گردان‌های زرهی و مکانیزه خود فرمان داد تا از معابر باز شده با چراغ روشن عبور کرده و ضمن انهدام دشمن و حمایت از نیرو‌های پیاده، به‌سوی هدف‌های خود در عمق منطقه پیشروی کنند. در ساعت ۶ بامداد روز اول عملیات، تیپ امام حسین (ع) به همراه یک گردان از تیپ ۳ زرهی لشکر ۹۲، موفق به تصرف و تامین تنگه چزابه شدند. در این محور تا ساعت ۹ صبح همان روز، تمامی اهداف تعیین‌شده تأمین شدند.

عملیات «طریق‌القدس»

در محور جنوبی عملیات اوضاع به‌گونه‌ای دیگر بود؛ دشمن که فلش اصلی عملیات نیرو‌های ایرانی را از این محور می‌دانست با بهره‌گیری از موانع متعدد و هوشیاری نیروهایش، به‌سختی مقاومت کرده و مانع پیشروی قاطع نیرو‌های ایرانی شده بود. در این محور نیرو‌های خودی علی‌رغم شکستن برخی از خطوط اولیه و تصرف پل سابله، با روشن شدن هوا مجبور به عقب‌نشینی شدند. با بروز شرایط بغرنج در محور جنوبی عملیات، تدبیر بر این قرار گرفت که نیرو‌های خودی در شمال، با ورود به منطقه ابوچلاج (منطقه کوچک محصور بین شاخه‌های رودخانه کرخه در غرب بستان) به‌سوی شرق و جنوب شرقی پیشروی نموده، و بستان و منطقه سابله را تصرف و تأمین کنند. این مرحله در روز دوم عملیات، با ورود یگان‌های سپاه به منطقه ابوچلاج، جنبه عملی پیدا کرد و شهر بستان پس از ۴۲۰ روز اشغال، آزاد شد. متعاقب ورود نیرو‌های خودی به مثلث سابله و پیشروی به سوی ساحل شمال رودخانه سابله و نهر عبید، باقیمانده ارتش بعث، مواضع خود در این منطقه را ترک و به جنوب رودخانه سابله گریخت. 

روز‌های سوم چهارم و پنجم عملیات، با تبادل آتش بین طرفین و تلاش نیرو‌های خودی برای نگهداری و تحکیم مواضع متصرفی سپری شد. در روز ششم عملیات یعنی سیزدهم آذر سال ۱۳۶۰ نیز دشمن سعی داشت تا از تعلل نیرو‌های ایرانی در اتخاذ یک پدافند مطمئن و مستحکم، در منطقه مثلث‌شکل شمال سابله سود جسته و آن را مجدداً به تصرف خود در آورد و از آن طریق بستان را در معرض تهدید قرار دهد؛ اما هوشیاری نیرو‌های خودی و حضور به موقع نیرو‌های تقویتی پیاده و زرهی در قسمت شمال پل سابله، سبب شد تا دشمن با تحمل تلفات سنگین چندین کیلومتر عقب‌نشینی کرده و در جنوب سابله مستقر شود. 

نقطه پایانی عملیات طریق‌القدس، تلاش نیرو‌های خودی برای پاکسازی محدوده‌ای به‌وسعت ۷۰ کیلومتر مربع بود که بین جنوب سابله و شمال رودخانه نیسان قرار داشت و همچنان در اشغال نیرو‌های عراقی باقیمانده بود. فرماندهان خودی پس از انجام مباحث مانور و اقدامات شناسایی و آماده‌سازی نیروها، قصد داشتند این منطقه را نیز آزاد کنند؛ اما قبل از شروع عملیات، فرمانده بعثی به اشتباه تاکتیکی خود مبنی بر حضور در یک محدوده محصوره از مواضع طبیعی پی برده و در ۳۰ آذر سال ۱۳۶۰ در پوشش آتش شدید توپخانه، به طرز ماهرانه‌ای نیرو‌های خود را از منطقه مزبور خارج ساخت و در نتیجه انجام عملیات نیرو‌های خودی منتفی شد.


نتایج عملیات

نخستین مرحله از طرح‌های دوازده‌گانه‌ای «کربلا»، پس از انجام موفقیت‌آمیز عملیات طریق‌القدس با موفقیت به پایان رسید که نتایج زیر را دربر داشت:

۱- آزادسازی ۶۵۰ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی؛ شامل شهر بستان، حدود ۷۰ روستا، پنج پاسگاه مرزی و نیز تنگه استراتژیک چزابه.

۲- تجزیه شدن قوای سپاه سوم عراق، که با توانی بیش از شش لشکر بخش‌هایی از خوزستان را تحت اشغال داشت.

۳- موفقیت ابتکار عبور از منطقه رملی.

۴- خسارت‌هایی به شرح زیر به دشمن وارد شد:

ـ انهدام ۱۷۰ دستگاه تانک و نفربر، ۲۰۰ دستگاه خودرو، ۱۳ فروند هواپیما و ۴ فروند هلی‌کوپتر

ـ به غنیمت درآوردن ۱۵۰ دستگاه تانک و نفربر، ۲۵۰ دستگاه خودرو، ۳۰ قبضه توپ ضدهوایی، ۱۲۰ دستگاه مهندسی، ۱۹ قبضه توپ صحرایی.

۵- کشته و زخمی شدن حدود ۸ هزار و ۵۰۰ تن و به اسارت درآمدن ۵۴۶ تن از نیرو‌های دشمن.

ایجاد تردید در دشمن نسبت به توانایی‌هایش

انجام موفقیت‌آمیز عملیات طریق‌القدس، علی‌رغم شهادت فرماندهان عالی‌رتبه جمهوری اسلامی ایران پس از عملیات ثامن‌الائمه (ع) در سانحه سقوط هواپیما، دشمن را به این باور رساند که با قدرت جدیدی مواجه شده هست. ضمن این‌که عدم تحرک اساسی منافقین که صدام آن ها را عاملی تعیین‌کننده در جنگ می‌دانست، باور‌های قبلی نسبت به توانایی آن‌ها را با تردید مواجه ساخت. بدین‌ترتیب به نظر می‌رسید که عراق به یک بازنگری اساسی نیاز داشت؛ اما ارزیابی دقیق از وضعیت جدید مستلزم زمان مناسب و کافی بود که فاصله کوتاه دو عملیات ثامن‌الائمه و طریق‌القدس فرصت کسب اطلاعات دقیق و تجزیه و تحلیل مناسب را از دشمن سلب کرده بود. در نتیجه تا قبل از عملیات طریق‌القدس، دشمن فاقد درک کافی و فرصت مناسب جهت رویارویی با شرایط جدید را نداشت. رهبری عراق در این دوره گام‌های اولیه برای تغییر وضعیت را برداشت و سه مسأله را در دستور کار خود قرار داد:

۱ – تحکیم خطوط پدافندی و تقویت دفاع از بغداد.
۲ – انتخاب استراتژی صلح و پدیرش آتش‌بس قبل از انجام عملیات عقب‌نشینی.
۳ – توسعه و تحکیم ارتباط با ضدانقلابیون ایران و در رأس آنها لیبرال‌ها و منافقین.

تشدید ضعف روحی دشمن و افزایش روحیه رزمندگان و ملت ایران

از دیگر نتایج عملیات طریق‌القدس، تشدید ضعف روحی دشمن بود و در مقابل نیز نتایج روحی و روانی این پیروزی‌ها اثرات مثبت بی‌شماری روی اوضاع داخل کشور بر جای گذاشته بود؛ به‌طوریکه همه باور کرده بودند که جنگ از بن‌بست خارج شده و علی‌رغم تمام نابسامانی‌های داخلی که ناشی از آشوب ترور و ناامنی در شهر‌ها بود، طلیعه پیروزی بروز کرده بود. اولین نتیجه انعکاس این مسأله در جامعه، حرکت طبیعی مردم به‌سوی جبهه‌ها بود. نیرو‌های مردمی بدون تبلیغات گسترده به‌سوی مناطق عملیاتی سرازیر شدند و سپاه این توانایی را به دست آورد که در عملیات طریق‌القدس با ۹ هزار نفر نیروی انسانی وارد میدان نبرد شود؛ در حالی که در عملیات ثامن‌الائمه (ع) تنها یک‌سوم این نیرو را در اختیار داشت؛ بنابراین شاخص رشد ۳۰۰ درصدی حضور مردم در جبهه‌ها و استعداد و ظرفیت پذیرش سپاه در قالب گردان و تیپ، از دیگر ابعاد نتایج عملیات طریق‌القدس بود.

اثبات برتری مدیریت انقلابی بر مدیریت کلاسیک در جنگ

همچنین مدیریت انقلابی که برتر از قواره‌های کلاسیک می‌اندیشید، برتری اندیشه خود را برای هدایت جنگ نشان داد. انتخاب فلش اصلی عملیات طریق‌القدس از روی مناطق غیرقابل عبور و ممکن کردن غیرممکن به‌وسیله ابتکار عمل، با اتکا به پتانسیل‌های انقلابی، موفقیت دیگری بود که در عملیات طریق‌القدس بار دیگر به اثبات رسید.


عملیات طریق‌القدس

منطقه عملیات:

غرب سوسنگرد – بستان

منطقه عملیات:

غرب سوسنگرد – بستان

فرماندهی:

قرارگاه مشترک سپاه و ارتش 

فرماندهی محور شمالی:

شهید حسین خرازی

فرماندهی محور میانی:

سردار مرتضی قربانی

فرماندهی محور جنوبی:

سردار عزیز جعفری

اهداف:

آزادسازی بستان – دستیابی به مرز – بستن تنگه چزابه 

رمز:

یا حسین (ع)، فرماندهی

تاریخ شروع عملیات:

هشتم آذر سال ۱۳۶۰

روزهای درگیری:

هشتم و نهم آذر سال ۱۳۶۰

 تاریخ تثبیت:

۱۵ آذر سال ۱۳۶۰

 تکمیل عملیات:

۳۰ آذر سال ۱۳۶۰

مرحله اول:

پیشروی و موفقیت کامل جناح شمالی

مرحله دوم:

تکمیل عملیات و دستیابی کلیه محورها به  اهداف

وسعت منطقه درگیری:

۳۰۰ کیلومتر مربع

وسعت منطقه آزاد شده:

۶۵۰ کیلومتر مربع

استعداد خودی:

نیروی تک کننده: ۷ تیپ (۴ تیپ پیاده از سپاه و ۳ تیپ زرهی از ارتش) به استعداد ۴۵ گردان شامل ۳۰ گردان از سپاه با ترکیب ۲۷ گردان پیاده گردان پیاده، ۲ گردان منها مکانیزه و ۱ گردان منها تانک و ۱۵ گردان از ارتش با ترکیب ۶ گردان زرهی ۶ گردان مکانیزه ۱ گردان سوار زرهی ۲ گردان پیاده).  نیروی احتیاط و پدافندی: ۲ تیپ (۱ تیپ زرهی از ارتش، ۱ تیپ پیاده از سپاه). توپخانه: هشت گردان ارتش.

استعداد دشمن:

قبل از شروع عملیات ۹ تیپ و ۷ گردان شامل ۵ تیپ زرهی، ۱ نیپ مکانیزه، ۱ تیپ نیروی مخصوص و ۲ تیپ پیاده بود. نیروی کمکی در هنگام درگیری نیز شامل: تیپ گارد ریاست جمهوری و ۱ گردان نیروی مخصوص بود.

نتایج عمليات:

آزادسازی بستان – دسترسی به بخشی از مرزهای بین‌المللی – آزادسازی و تامین تنگه چزابه – آزادسازی ۷۰ روستا – آزادسازی ۵ پاسگاه مرزی – قطع ارتباط دشمن بين جبهه شمال و جنوب خوزستان – آزادسازی ۶۵۰ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی – ۳ هزار و ۵۰۰ نفر کشته ۵ هزار نفر زخمی از دشمن – ۵۴۶ نفر اسیر از دشمن – به غنیمت درآمدن ۱۷۰ دستگاه تانک و تفریر ۱۵۰ دستگاه لودر و بولدوزر، ۱۹ قبضه توپ، ۷۰ قبضه توپ ضدهوایی و ۲۵۰ دستگاه خودرو – انهدام ۱۸۰ دستگاه تانک و نفربر، ۲۰۰ دستگاه خودرو، ۱۲ فروند هواپیما و ۴ فروند هلی‌کوپتر.

 

 

 

 

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

عملیات «طریق‌القدس» بیشتر بخوانید »