آزادگان

کتک خوردن اسیر ایرانی به خاطر قدس

واکنش بی‌رحمانه بعثی‌ها به شعارنویسی رزمندگان روی لباسشان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قدرت‌الله مهرابی کوشکی از آزادگان دوران دفاع مقدس به روایت خاطره‌ای از دوران اسارت پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

روزهای اول از کتک می‌ترسیدم و اگر می‌شد جا خالی می‌دادم؛ اما امروز روز چهارم بود. دیگر عادت کرده بودم. شعارها و نقاشی‌هایی که پشت لباس بچه‌ها کشیده بودم را می‌دیدم. چند روز قبل از عملیات، با ماژیک برایشان شعار می‌نوشتم. مثل «هيهات من الذله، راهيان قدس، کربلا آری، اسارت هرگز، راه قدس از کربلا می‌گذرد.» شوخ‌طبع‌ها می‌گفتند: «بنویس ورود هر نوع تیر و ترکش ممنوع.» چون جمله قشنگی به‌نظرم رسید پشت پیراهن خودم آن را گوشه‌ای نوشتم.

پیش از عملیات روی پیراهنم تصویر قدس را کشیدم. بچه‌ها دیدند و خوششان آمد؛ خواستند که روی پیراهن آن‌ها هم بکشم. مرتضی صالحی یکی از همان علاقه‌مندان بود. همین مرتضی صالحی خواب دیده بود که اسیر شده‌ایم و بعثی‌ها مجبورمان می‌کردند که پوکه‌های خالی فشنگ‌ها را از روی زمین جمع کنیم. پشت لباس مرتضی تصویر قدس را کشیده بودم و زیرش هم این آیه قرآن را نوشته بودم: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِى بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ»

بعثی‌ها به این شعارهای پشت پیراهن حساسیت داشتند. قدسی که پشت پیراهن من بود کمرنگ شده بود و قابل تشخیص نبود؛ اما می‌توانستم شکل‌ها و شعارهای روی لباس دیگران را ببینم. بعثی‌ها دو طرف درها ایستاده بودند؛ هرکس وارد محوطه می‌شد، کتکش می‌زدند. جلوتر از من علی هاشمیان ایستاده بود. پشت پیراهنش هم اسم گردان حنظله را نوشته بود. بعثی‌ها علی را از صف بیرون کشیدند. انگار که متوجه حنظله‌ی پشت پیراهنش شده باشند؛ نزدیک به ۱۷ نفر روی سرش ریختند و می‌زدند. تمام چشم‌ها به علی بود؛ کسی متوجه من نبود. من هم از این فرصت استفاده کردم و خودم را به کتک‌خورده‌ها رساندم.

همان موقع مرتضی صالحی را دیدم که طرفم آمد. بعثی‌ها مرتضی را حسابی زده بودند. جلوی لباس و آستین‌هایش بود؛ اما خبری از پشت لباس نبود. گفت: «دیدی با این قدس کشیدنت چه بلایی سرم آوردی؟» من هم گفتم: «حقت بود. می‌خواستی هوس قدس نکنی.» نمی‌دانستم به حال مظلومیت بچه‌ها گریه کنم یا به شوق آن روزها که اصرار می‌کردند برایشان شعاری پشت پیراهن بنویسم، بخندم. بعضی از بچه‌ها متوجه شده بودند که این شعارها برایشان گران تمام می‌شود؛ پیش از این‌که به بعثی‌ها برسند، پشت لباس‌هایشان را کندند تا اثری از جرم نباشد و کمتر کتک بخورند.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش بی‌رحمانه بعثی‌ها به شعارنویسی رزمندگان روی لباسشان بیشتر بخوانید »

کتک خوردن اسیر ایرانی به خاطر قدس

کتک خوردن اسیر ایرانی به خاطر قدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قدرت‌الله مهرابی کوشکی از آزادگان دوران دفاع مقدس به روایت خاطره‌ای از دوران اسارت پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

روزهای اول از کتک می‌ترسیدم و اگر می‌شد جا خالی می‌دادم؛ اما امروز روز چهارم بود. دیگر عادت کرده بودم. شعارها و نقاشی‌هایی که پشت لباس بچه‌ها کشیده بودم را می‌دیدم. چند روز قبل از عملیات، با ماژیک برایشان شعار می‌نوشتم. مثل «هيهات من الذله، راهيان قدس، کربلا آری، اسارت هرگز، راه قدس از کربلا می‌گذرد.» شوخ‌طبع‌ها می‌گفتند: «بنویس ورود هر نوع تیر و ترکش ممنوع.» چون جمله قشنگی به‌نظرم رسید پشت پیراهن خودم آن را گوشه‌ای نوشتم. پیش از عملیات روی پیراهنم تصویر قدس را کشیدم. بچه‌ها دیدند و خوششان آمد؛ خواستند که روی پیراهن آن‌ها هم بکشم. مرتضی صالحی یکی از همان علاقه‌مندان بود. همین مرتضی صالحی خواب دیده بود که اسیر شده‌ایم و عراقی‌ها مجبورمان می‌کردند که پوکه‌های خالی فشنگ‌ها را از روی زمین جمع کنیم. پشت لباس مرتضی تصویر قدس را کشیده بودم و زیرش هم این آیه قرآن را نوشته بودم: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِى بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ»

عراقی‌ها به این شعارهای پشت پیراهن حساسیت داشتند. قدسی که پشت پیراهن من بود کمرنگ شده بود و قابل تشخیص نبود؛ اما می‌توانستم شکل‌ها و شعارهای روی لباس دیگران را ببینم. عراقی‌ها دو طرف درها ایستاده بودند؛ هرکس وارد محوطه می‌شد کتکش می‌زدند. جلوتر از من علی هاشمیان ایستاده بود. پشت پیراهنش هم اسم گردان حنظله را نوشته بود. عراقی‌ها علی را از صف بیرون کشیدند. انگار که متوجه حنظله‌ی پشت پیراهنش شده باشند؛ نزدیک به هفده نفر روی سرش ریختند و می‌زدند. تمام چشم‌ها به علی بود؛ کسی متوجه من نبود. من هم از این فرصت استفاده کردم و خودم را به کتک‌خورده‌ها رساندم.

همان موقع مرتضی صالحی را دیدم که طرفم آمد. عراقی‌ها مرتضی را حسابی زده بودند. جلوی لباس و آستین‌هایش بود؛ اما خبری از پشت لباس نبود. گفت: «دیدی با این قدس کشیدنت چه بلایی سرم آوردی؟» من هم گفتم: «حقت بود. می‌خواستی هوس قدس نکنی.» نمی‌دانستم به حال مظلومیت بچه‌ها گریه کنم یا به شوق آن روزها که اصرار می‌کردند برایشان شعاری پشت پیراهن بنویسم بخندم. بعضی از بچه‌ها متوجه شده بودند که این شعارها برایشان گران تمام می‌شود؛ پیش از این‌که به عراقی‌ها برسند، پشت لباس‌هایشان را کندند تا اثری از جرم نباشد و کمتر کتک بخورند.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کتک خوردن اسیر ایرانی به خاطر قدس بیشتر بخوانید »

طراحی عکس شهید «باکری» در اردوگاه بعثی

طراحی عکس شهید «باکری» در اردوگاه بعثی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، آزادگان کشورمان در سال‌های سخت اسارت با وجود مواجهه با شرایط دشوار و تحمل فشارهای فراوان، با ایثار و استقامت فراوان به اسوه‌های پایداری مبدل شدند. در این میان، تعداد زیادی از آزادگان که دستی در عالم هنر داشتند، با تکیه بر خلاقیت و ابتکار شرایط بهتر و تحمل‌پذیرتری را برای خود و همرزمانشان ایجاد می‌کردند.

«اسدالله زندیه» آزاده اهل تبریز که در سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ در اردوگاه‌های عراق زندانی بود، در کتاب «روایت صبر» اثر «مریم جلیلی» نمونه‌ای از فعالیت‌های هنری خود را در آن دوران چنین روایت کرده است:

«در آسایشگاه ما هر کس سعی می‌کرد خود را با کاری سرگرم بکند. من نیز از بچگی به نقاشی کشیدن علاقه داشتم. در آن‌جا هم روی کاغذهایی که نمایندگان صلیب سرخ در اختیارمان گذاشته بودند نقاشی می‌کشیدم. نقاشی ابتدا با مداد و خودکار به صورت تک رنگ کشیده می‌شد و کاغذ آن نیز از پاکت سیمان و کاغذ سیگار تامین می‌شد. به خاطر ممنوعیت خودکار و کاغذ، وقتی نمایندگان صلیب سرخ در اردوگاه‌ها حضور می‌یافتند و قلم و کاغذ را در اختیار اسرا قرار می‌دادند تا به خانواده‌های خود نامه بنویسند، به دور از چشم عراقی‌ها مقداری از آن‌ها را مخفی می‌کردند و یا با خالی کردن جوهر خودکار در ظرفی برای استفاده‌های بعدی، خودکار خالی‌شده را به آن‌ها پس می‌دادند.

بعضی از تصاویر نیز حاوی طعم‌ها و مزه‌ها و رنگ‌ها بود. مثلا رنگ قهوه‌ای نقاشی از شیره خرما، رنگ سفید از شیر خشک و خمیر دندان یا رنگ‌های مختلفی استفاده می‌شد که از قرص‌های دارویی گرفته شده بود. نوعی قرص زرد رنگی وجود داشت که با حل کردن آن در آب تقریبا نصف استکان رنگ زرد به دست می‌آمد با مخلوط کردن این رنگ زرد با خمیر دندان رنگ‌های خمیری متنوعی تهیه می‌شد و در رنگ‌آمیزی به کار می‌آمد. از غنچه گل ناز، بین ۱۰ تا ۲۰ رنگ درست می‌شد و کاربرد بسیاری در رنگ آمیزی داشت. گل ناز برگ‌های آبداری داشت که رنگ‌های مختلفی داشتند.

بعدها مامورين صليب سرخ به هر یک از اسرا یک برگ کاغذ سهمیه می‌دادند و این کار نقاشی کشیدن را کمی آسان‌تر کرده بود. اولین نقاشی که کشیدم عکس سر یک خرس بود. هم‌اردوگاهی‌هایی که نقاشی من را دیده بودند خوششان آمده بود و سهمیه‌ی کاغذ خود را به من می دادند تا برایشان نقاشی بکشم. من نیز با علاقه این کار را می‌پذیرفتم.

بعد از آن برای مراسمات طرح‌های انقلابی طراحی می‌کردم و در مراسمات از آن استفاده می‌کردیم. یکی از رزمنده‌ها عکس شهید مهدی باکری را با خود وارد اردوگاه کرده بود. آن عکس را به من داد و آن را روی پارچه‌ی دشداشه‌ی عربی کشیدم. بعد از کشیدن عکس شهید باکری با نخ شعری را به صورت گلدوزی روی پارچه نوشتم:

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

بعد یک منظره که ربطی به قطعه‌ی شعر داشت کشیدم تا در مراسمات از آن استفاده کنیم. البته طولی نکشید که در تفتیش آن را یافتند و با خود بردند. اسرا عکس‌هایی را که از ایران برای ما ارسال می‌شد را به من می‌دادند تا برایشان در روی کاغذ طراحی کنم. عکسهای ۳*۴ آن‌ها را در کاغذهای بزرگ می‌کشیدم.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طراحی عکس شهید «باکری» در اردوگاه بعثی بیشتر بخوانید »

فراخوان جذب نیروی امریه در سازمان بهزیستی

فراخوان جذب نیروی امریه در سازمان بهزیستی


به گزارش مجاهدت از گروه اجتماعی دفاع‎پرس، سازمان بهزیستی کشور به منظور بهره‌مندی از ظرفیت و توان علمی جوانان تحصیل‌کرده در پیشبرد اهداف سازمانی خود، از دانش‌آموختگان دانشگاهی به منظور گذراندن دوره ضرورت خدمت سربازی به صورت امریه در سال ۱۴۰۱ «اعزام ۱/۱۲/۱۴۰۱» برای به‌کارگیری در بهزیستی استان‌ها و شهرستان‌های تابعه با داشتن شرایط ذیل دعوت به همکاری می‌نماید.

متن کامل فراخوان به شرح ذیل است:

فراخوان جذب نیروی امریه در سازمان بهزیستی

سازمان بهزیستی کشور به منظور بهره‌مندی از ظرفیت و توان علمی جوانان تحصیل‌کرده در پیشبرد اهداف سازمانی خود، از دانش‌آموختگان دانشگاهی به منظور گذراندن دوره ضرورت خدمت سربازی به صورت امریه در سال ۱۴۰۱ «اعزام ۱/۱۲/۱۴۰۱» برای به‌کارگیری در بهزیستی استان‌ها و شهرستان‌های تابعه با داشتن شرایط ذیل دعوت به همکاری می‌نماید.

شرایط عمومی و اختصاصی فراخوان پذیرش مشمول وظیفه برای گذراندن دوره ضرورت:

دارا بودن مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر در رشته‌های تحصیلی مرتبط با وظایف و مأموریت‌های سازمان بهزیستی کشور

(رشته‌های روانشناسی، علوم تربیتی، علوم اجتماعی، مددکاری، بینایی سنجی، شنوایی سنجی، فیزیوتراپی، کاردرمانی، ژنتیک، گفتار درمانی، مشاوره، حسابداری، کامپیوتر، عمران و معماری)

تأیید گزینش و حراست

تبصره ۱: اولویت پذیرش با خانواده ایثارگران (درجه ۱)، افراد بومی و دانشجویان ممتاز می‌باشد.

تبصره ۲: انتخاب افراد مطابق با ضوابط دفتر سیاستگذاری و نظارت راهبری حفاظت اطلاعات نیرو‌های مسلح و با اولویت در صورت داشتن یکی از شرایط ذیل انجام می‌پذیرد؛

تأهل
معاف از رزم
خانواده ایثارگران (شهدا، مفقودالاثر، جانبازان، آزادگان، رزمندگان با حداقل ۶ ماه سابقه جبهه)
افراد تحت پوشش کمیته امداد و یا بهزیستی
حداقل ۶ ماه سابقه عضویت در پایگاه مقاومت بسیج
نخبگان و استعداد‌های برتر و دانشجویان ممتاز
ایتام
حافظان قرآن و قاریان برتر

تبصره ۳: عدم وابستگی سببی و نسبی با افراد شاغل در دستگاه اجرایی مورد تقاضای مشمولین وظیفه.

مراحل ثبت نام:

متقاضیان واجد شرایط می‌توانند حداکثر تا تاریخ ۱۴۰۱/۱۰/۱۲ نسبت به ثبت نام به اداره کل بهزیستی استان یا شهرستان مربوطه مراجعه نمایند.

مدارک مورد نیاز:

تصویر برگ اعزام به خدمت نظام وظیفه که دارای تاریخ اعزام ۱/ ۱۲/ ۱۴۰۱ (بدون غیبت) باشد.

تصویر برگه تائید اطلاعات ثبت شده اعزام مشمولان
تصویر مدرک تحصیلی در رشته‌های اعلام شده
تصویر تمامی صفحات شناسنامه (در صورت متأهل بودن تصویر تمام صفحات شناسنامه همسر نیز ارائه شود)
تصویر کارت ملی
تصویر گواهی ایثارگری (ویژه متقاضیان خانواده ایثارگران)

تصویر گواهی عضویت در بسیج (ویژه بسیجیان)

نکات قابل توجه:

ثبت نام اولیه به منزله پذیرش متقاضی به منظور بهره‌مندی از طرح امریه سربازی سازمان بهزیستی نیست.

ارائه هرگونه اطلاعات اشتباه، کتمان حقیقت یا نقص مدارک موجب ابطال درخواست متقاضی خواهد شد.

میزان حقوق پرداختی به مشمولین امریه سربازی سازمان بهزیستی هم‌تراز با سایر نظامیان هم‌رتبه خواهد بود.

متقاضیانی که ثبت نام می‌کنند باید فاقد غیبت از نظام وظیفه بوده و هچنین دوره آموزش نظامی را نگذرانده باشند.

در صورت ناقص بودن مدارک متقاضی در لیست اعزام قرار نخواهد گرفت.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فراخوان جذب نیروی امریه در سازمان بهزیستی بیشتر بخوانید »

عکس امام (ره) همیشه بر دیوار آسایشگاه اسرا بود

عکس امام (ره) همیشه بر دیوار آسایشگاه اسرا بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، آزادگان کشورمان در سال‌های سخت اسارت علی‌رغم تحمل فشارها و شکنجه‌های فراوان حماسه‌ای از استقامت و پایداری را به نمایش گذاشتند و برخی از آنان در این راه به شهادت یا جانبازی نایل شدند.

یکی از این اسوه‌های صبر و مقاومت، شهید «خلیل فاتح» از رزمندگان هنرمند استان آذربایجان شرقی است که آذر ۱۳۶۰ به همراه جمعی از همرزمان خود در جریان عملیات «مطلع الفجر» به اسارت نیروهای عراقی درآمد و سال ۱۳۶۲ در اردوگاه «موصل ۲» به شهادت رسید.

«رحیم جوادی‌کیا» از دوستان شهید «فاتح» خاطره‌ای از ایثار و مقاومت این شهید والامقام و دیگر آزادگان را در کتاب «روایت صبر» اثر «مریم جلیلی» چنین روایت کرده است:

«ما در بند اسارت سعی می‌کردیم روحیه‌ی خود را حفظ بکنیم و با وجود همه‌ی فشارها مراسمات را برگزار کنیم؛ تئاتری را که در آسایشگاه همراه با سرود ترکی اجرا کردیم فراموش نشدنی است. خلیل فاتح تک‌خوانی می‌کرد و ما دسته جمعی می‌خواندیم.

داغلارا دیرماشاروق، بولاق کیمی جوشاروق
دین اسلام یولوندا اولونجه ساواشاروق

داغلار لاله‌سیز اولماز، یولی چالاسیز اولماز
بویولا قیچ قویانین، باشی بلاسیز اولماز

معنی شعر:

از کوه‌ها بالا می‌رویم، مانند رودها می‌خروشیم. در راه دین اسلام تا لحظه مرگ می‌جنگیم. کوه‌ها بدون گل لاله نیستند، این راه بدون پستی و بلندی نیست. کسی که در این راه گام می‌گذارد، باید بداند که چه سختی‌هایی در پیش دارد.

افسران ارتشی که چند سال در سلول‌های جداگانه بودند و حق ارتباط با سایر اسرا را نداشتند نیز در جمع تماشاگران بودند و با شنیدن این شعر اشک می‌ریختند.

مراسمات دعا خوانی کسالت را از اسرای اردوگاه دور کرده بود. اسرا برای برگزاری این مراسمات دست به هر نوع ایثار می‌زدند و هر بار با لو رفتن مراسمات دعا تعدادی برای شکنجه شدن از سایرین جدا می‌شدند. همان افراد که شکنجه می‌شدند تاکید به انجام پرشورتر مراسمات داشتند و روحیه‌ای تازه می‌گرفتند و بانی برگزاری دعا می‌شدند.

شعله‌ عشق به رهبری و نظام جمهوری اسلامی و مسئولین مملکت در بین اسرا همچنان روشن بود تا جایی که وقتی روزنامه‌ای به دستشان می‌افتاد و در آن عکس مسئولین کشور را می‌دیدند از روزنامه جدا می‌کردند و آن را به دیوارهای آسایشگاه می‌زدند و از دید سربازهای عراقی مخفی می‌کردند. گاهی که سربازهای عراقی متوجه آن عکس‌ها می‌شدند اسرا را شکنجه می‌دادند اما اسرا باز کار خود را از سر می‌گرفتند با این حال عکس امام (ره) همیشه بر روی دیوار بود.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس امام (ره) همیشه بر دیوار آسایشگاه اسرا بود بیشتر بخوانید »