آزادگان

لزوم ادامه مسیر نورانی جهاد و مقاومت

لزوم ادامه مسیر نورانی جهاد و مقاومت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، آیت.الله «حبیب‌الله شعبانی» نماینده ولی فقیه در استان همدان در مراسم تجلیل از آزادگان سرافراز همدان، اظهار داشت: آزادگان ما سختی‌هایی بسیاری را برای خدا و اسلام دیدند و تحمل کردند.

وی افزود: آنچه برای خدا هست، ماندگار خواهد شد و فراموش نخواهد شد.

نماینده ولی فقیه در استان همدان تصریح کرد: قدرت و عزت امروز جمهوری اسلامی در عرصه‌های بین‌المللی مرهون مقاومت‌‌ها و خون دل خوردن‌های آزادگان و شهداست.

شعبانی در پایان متذکر شد: امروز باید مسیر نورانی جهاد و مقاومت را ادامه دهیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

لزوم ادامه مسیر نورانی جهاد و مقاومت بیشتر بخوانید »

مجاهدت آزادگان در اسارت‌گاه‌های عراق نماد ایثارگری است

مجاهدت آزادگان در اسارت‌گاه‌های عراق نماد ایثارگری است


به گزارش مجاهدت از دفاع پرس از بوشهر، «اکبر پورات» معاون سیاسی استاندار بوشهر امروز در نشست شورای مشورتی موسسه پیام ازادگان سرافراز استان بوشهر اظهار داشت: آزادگان نماد ایثار و از خودگذشتگی و حافظان استقلال و ارزش‌های انقلاب اسلامی محسوب می‌شوند.
 
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار بوشهر تصریح کرد: آنان اسوه‌های صبر بوده و از جمله سفیران و مبلغان عزت، آزادگی و پایمردی ملت ایران و رزمندگان اسلام در قلب دشمن بودند. وی گفت: سال‌ها مجاهدت خاموش و دشوار آزادگان در اسارت‌گاه‌های عراق نماد ایثارگری است.
 
 پورات با اشاره به اینکه انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری را در پیش داریم افزود: در همین راستا چهار مولفه مشارکت، سلامت، امنیت و رقابت را دنبال خواهیم کرد و در استان در سطح آمادگی کامل قرار داریم.
 
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار بوشهر تاکید کرد: پیگیری مسائل و مشکلات جانبازان، آزادگان و ایثارگران باید با جدیت دنبال شود. وی با اشاره به اینکه ۴۴۳ آزاده در استان بوشهر داریم بیان کرد: از این تعداد ۷۰ نفر آنان فوت یا شهید شده اند و در حال حاضر ۳۷۰ نفر از این عزیزان در قید حیات هستند.
 
 پورات خاطرنشان کرد: به صورت ماهانه توسط معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار به همراه مدیران ستادی، سرکشی از خانواده‌های آزادگان در استان انجام می‌شود و از نزدیک با مشکلات این عزیزان آشنا می‌شویم و در جهت رفع و پیگیری آن‌ها اقدام خواهیم کرد.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مجاهدت آزادگان در اسارت‌گاه‌های عراق نماد ایثارگری است بیشتر بخوانید »

حضور فعال «آزادگان» در نمایشگاه کتاب

حضور فعال «آزادگان» در نمایشگاه کتاب


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «موسسه پیام آزادگان» در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب حضور فعالی خواهد داشت.

بخش انتشارات این موسسه امسال علاوه بر کتاب‌های قبل خود با ۱۸ اثر جدید به نمایشگاه خواهد آمد. آثاری در قالب پژوهشی، خاطره، شعر و داستان که در موضوع اسارت به رشته تحریر درآمده است.

فرزانه قلعه قوند معاون پژوهشی موسسه پیام آزادگان در اینباره گفت: یکی از بهترین آثار جدید ما کتاب «خاکی آسمانی» با محوریت سید آزادگان مرحوم حاج آقا ابوترابی فرد است که به قلم نصرت الله محمودزاده به چاپ رسیده. با توجه به اهمیت این اثر بار‌ها مطالب راستی آزمایی شده و ۱۰ تن از محققین آن را بررسی کردند. قلم شیوا و روان این اثر برای خوانندگان بسیار دلنشین خواهد بود.

گفتنی است سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم تا بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ در مصلی امام خمینی (ره) برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضور فعال «آزادگان» در نمایشگاه کتاب بیشتر بخوانید »

اسفند به یادماندنی یک آزاده با رفتن به سیاهچال

اسفند به یادماندنی یک آزاده با رفتن به سیاهچال


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «محمد مجیدی» از آزادگان دوران دفاع مقدس به مناسبت اسفند و سالروز اسارتش در یادداشتی به ماجرای حضورش در جبهه اشاره دارد.

متنی که در ادامه آمده نوشته او در این‌باره است.

غیر از ۱۲ اسفند که سالروز اسارتم بود، اما ۱۸ اسفند ماه سال ۶۵ برای من نوجوان، یک تفاوت عجیب و غریبی با بقیه سال‌ها داشت. در این ایام اکثر مردم در تکاپوی سر و سامان دادن به خانه و کاشانه خود جهت برپایی جشن باستانی عید نوروز هستند، به خرید و نو کردن چهره خانه خود مشغولند، اما زمانه یک وقت‌هایی چهره خشن‌تر دیگری هم دارد مخصوصا وقتی که در خانه و کاشانه خود با عزیزانت نشسته باشی و ناگهان یک یاغی طاغی از راه برسد شهر و دیارت را مورد هجمه قرار دهد به صغیر و کبیر رحم نکند، با تانک، توپ و گلوله به جان عزیزانت بیفتد و همه را جلوی چشمت به خاک و خون بکشد، آسایش و آرامش را از کشور، شهر و محله‌ات بگیرد.

اینجاست که جای درنگ و تن آسایی نیست و تمام قد، برای امنیت و آسایش مردمان همیشه آشنا که گویی به تک تک‌شان علاقه داری و همه از جگر گوشه‌هایت هستند خیز برمی‌داری و خود را اول به خدا می‌سپاری، بعد به دل دریا می‌زنی و بلا و سختی‌ها را بخاطر آسایش ملت و مردمت با اشتیاق در بغل می‌گیری و به استقبال مرگ می‌روی، شاید در تغییر قضا سهیم باشی و دوباره روی آسایش، امنیت به میهن، شهر و دیارت برگردد. دل به دریا می‌زنی و یا علی می‌گویی راهی جبهه می‌شوی به همراه تعداد کثیری از اولیاء و مقربین خدا که هرکدام دَمشان غنیمت و همنشینی با ایشان کمال افتخار و سعادت است.

دست به دست هم با اندک سلاح و مهمات به جنگ دیو و اژد‌هایی هزار سر می‌روی که هم خود عقرب جرّار است و هم تمام دیوصفتان و ظالمان جهان همگی هم پیمان و متحد ایشان در رساندن انواع و اقسام سلاح و مهمات .. هستند و در مقابل شما قد علم کرده‌اند و شما انگار به جنگ دیوان عالم رفته‌ای و چون به خدا متوسل شدی و با هدف و انگیزه پا به رکاب شدی هیچ ترس و وحشت و دلهره‌ای نداری و مردانه می‌تازی و به پیش می‌روی و همه جور افکار و اوهامی در ذهنت رژه می‌رود و به همه چیز فکر می‌کنی و خود را برای رویارویی با هر سرنوشتی آماده می‌کنی.

اما، انگار خداوند بزرگ و حکیم سرنوشتی دیگر برایت رقم زده است که نه منتظرش بودی و نه حتی فکرش را کرده باشی. سروران و خوانندگان ارجمند از تصدیع وقت شریفتان از شما و خالق جان آفرین عذرخواهم. اما ۱۸ اسفند سال ۶۵ روز انتقال جمعی از کبوتران پر و بال شکسته و جمعی اسیر بی دفاع، دست بسته، تشنه، گرسنه، بی رمق و بی بنیه، اما استوار و مقاوم، از سیاهچال استخبارات بغداد به ناکجا آبادی بنام اردوگاه تکریت ۱۱ است که با همت و غیرت همین پر و بال شکستگان و شیران در قفس به دانشگاهی تبدیل شد که فارغ التحصیلان آن، جمع زیادی از شهدا و حافظان قرآن و عالمان فرهیخته و گمنامان زیادی شدند که چه بسا ان‌شاءالله در عرش خالق یکتا مشهورترند تا در زمین.

آری این روز را به تمام همراهان و سروران گرامی که بدلیل مجروحیت زحمت جابجایی حقیر بدوش ایشان بود خاصتا ََ حاج آقا «جعفر می راحمدی» بزرگوار که هرچه کابل و چوب و کتک بود خورد که حقیر را در وسط تونل وحشت رها کند تا بعثی‌ها با با کابل و چوب لقمه‌ای از بدن خون آلود و مجروح من، دیگر عزیزان جانباز و مجروح همسفرم بکَننَد و قهقه مستانه بزنند که گویا شق القمر کرده اسیر مجروح دست بسته را شکنجه می‌کنند، رها نکرد و تمام کابل‌ها، باتوم‌ها و … را بجان خرید و حقیری، چون من عاصی را سالم از تونل وحشت عبور داد و شرمندگی و شرمساری را برای من تا روز قیامت به یادگار گذاشت تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم.

خداوندا وجود نازنین ایشان و همه عزیزانم را که هرکدام به نوعی حقی بر گردن حقیر دارند به ناز طبیبان محتاج نفرما و برادرانم را سربلند و پیروز و عاقبت بخیر بفرما.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اسفند به یادماندنی یک آزاده با رفتن به سیاهچال بیشتر بخوانید »

.

توحش بعثی‌ها برای آزار اسرای ایرانی به روایت آزادگان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شرایط سخت اردوگاه‌های عراق برای اسرای ایرانی دربند رژیم صدام هر ثانیه‌اش پر خاطره، درس آموز و سخت بود.

حسنعلی قادری یکی از این اسرا به بخش کوتاهی از ماجراهای پیش آمده در اسارت اشاره کرده است که در ادامه می‎‌خوانید.

سه چهار ماه طول کشید تا به همه لباس و کفش دادند چون روزهای اول که داده بودند به همه نرسیده بود. افرادی مثل ما که لباس نو و کفش به آنها نرسیده بود سه چهار ماه را با همین وضع یعنی پا برهنه دستشویی برو، حموم برو، تو حیاط برو، تو سنگها برو، طی کردیم، حداقل فکر می کنم سه چهار ماهی این شرایط را داشتیم.‌

بدون بهانه هم کتک می زدند

به اضافه اینکه به آسایشگاه می رفتیم یا می آمدیم باید کتک می خوردیم، حالا به چه خاطر! هیچی! حتی بهانه هم نمی گرفتند تا به بهانه بزنند! می خواستیم وارد بشیم کتک می خوردیم، تو حیاط می نشستیم کتک می خوردیم! این دیگر روال شده بود برای همیشه، تقریبا این روال روزهای اول و ماه های اول دیگر عادی شده بود. تو حیاط هم می نشستیم یکی دو نگهبان با این کابل‌های بلند یک و نیم متری با عرض ۲ نفری! یکی، دو تا به همه می زدند و وقتی که می خواستیم بریم داخل آسایشگاه یکی می‌خوردیم و بیرون هم که می خواستیم بیاییم باز همین وضع را داشتیم.

از هر کسی خوششان نمی آمد کتکش می زدند! «حاکمیت بربریت.» به اضافه این که حالا از کسی هم که خوششان نمی‌آمد شدیدا کتک می‌خورد و زیر شکنجه قرار می‌گرفت که باز شرایط خاص خودش را داشت و اینکه باز بهانه‌گیری می‌کردند سر یک موضوع خاصی که مثلا چرا صحبت کردی یا چرا حرف زدی یا چرا دو نفری با هم راه رفتید یا مثلا چرا نماز خواندید و شرایط اینجوری آنها هم که باز شرایط خاص خودش را داشت.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توحش بعثی‌ها برای آزار اسرای ایرانی به روایت آزادگان بیشتر بخوانید »