آستان قدس رضوی

عقد و نکاح در حرم امام رضا(ع) سنتی به قدمت ۵ قرن

عقد و نکاح در حرم امام رضا(ع) سنتی به قدمت ۵ قرن


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حرم امام رضا (ع) از دیرباز بهترین محل برای زوج‌هایی است که می‌خواستند زندگی مشترکشان را آغاز کنند. این اتفاق قرن‌ها است رخ می‌دهد و عاشقان امام رئوف در کنار مضجع نورانی و منورش با هم پیمان زندگی مشترک می‌بندند.

اسناد ازدواج در حرم با قدمت ۵ قرن

این اتفاق مبارک طبق اسناد موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی قدمتی بیش از ۵ قرن دارد و البته سابقه ازدواج در حرم بیش از این‌ها است، اما اسناد موجود برای ۵۰۰ سال اخیر است.

عقدنامه‌های قدیمی، بیان کننده اصالت‌های فرهنگی و سبک زندگی گذشتگان و همچنین ریشه‌های آداب و رسوم یک فرهنگ است که می‌تواند بازگوکننده زمینه‌های علمی و مذهبی و شیوه‌های امرار و معاش و زندگانی مردمان قدیم برای نسل‌های جدید باشد.

خطبه عقدی که سال ۴۵۲ سال پیش جاری شد

قدیمی‌ترین قباله‌ ازدواجی که در این مرکز موجود است را متعلق به دوران صفویه می‌داند که مربوط به عقدنامه حمزه میرزای صفوی؛ پسر شاه محمد خدابنده و برادر بزرگ شاه ‌عباس صفوی است.

یکی از قدیمی‌ترین عقدنامه‌های حرم امام رضا (ع)

تاریخ عقد در این قباله، روز چهارم ماه دوم سال ۹۹۰ هجری قمری ثبت و خطبه عقد توسط شیخ بهاءالدین محمد عاملی جاری شده است.

معروف‌ترین سند ازدواج موجود در مرکز اسناد آستان

سند ازدواج گوهرشاد سلطان‌بیگم دختر سلطان شاهرخ افشار، سومین شاه سلسلۀ افشاریه با امیر محمدخان یکی از قدیمی‌ترین و مشهورترین عقدنامه‌های این مرکز است. این قباله به شکل لوله‌ای، سرشار از آرایه‌های ادبی و نثری دشوار است که در هنرهایی نظیر خطاطی،‌ نقاشی و تذهیب نیز جلوه‌گری می‌کند.

عقد و نکاح در حرم امام رضا(ع) سنتی به قدمت ۵ قرن

سند ازدواج گوهرشاد سلطان‌بیگم دختر سلطان شاهرخ افشار

تاریخ عقد در این سند ۱۱۹۵ هجری قمری ذکر شده است و مهریۀ عروس در این سند، پنج هزار تومان نقد فضی تبریزی و جواهرآلات به میزان هزار تومان قید شده است.

بیان احادیث نبوی در قباله ملاباشی آستان قدس

قباله نکاح آقا محمدشریف‌خان، متولی و ملاباشی آستان قدس با سلطان خانم، دختر بیگلَر بیگی با مهریه ۵۰۰ درهم در سال ۱۱۷۷ دوره افشاریه از دیگر اسناد ازدواج موجود در آستان قدس رضوی است که در ابتدای آن، مقدمه‌ای در اهمیت سُنتِ حسنه و نَبَوی ازدواج و روایات مربوط به آن بیان شده است.

عقد و نکاح در حرم امام رضا(ع) سنتی به قدمت ۵ قرن

سند نکاح آقا محمدشریف‌خان، متولی و ملاباشی آستان قدس

عقدنامه‌هایی مزین به هنرهای اصیل ایرانی

مجموعۀ ارزشمندی از قدیمی‌ترین عقدنامه‌های تاریخی مربوط به دوره‌های افشاریه، قاجار و پهلوی در مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود که ضمن ارزش تاریخی، به شیوۀ هنرمندانه‌ای صفحه‌آرایی و تزیین شده است.

برخی عقدنامه‌ها مرتبط با طبقه‌های اجتماعی مختلف است که به انواع تزئینات هنری منقش شده است؛ همچنین برخی اسناد با سرلوح گنبدی، سرلوح با طرح نیم‌ترنج کتیبه و شمسه تزئین شده که از جمله اسناد نفیس در این زمینه، متعلق به ازدواج دختر مؤتمن الملک فرزند میرزانصرالله خان نائینی مشیرالدوله است.

نگه‌داری عقدنامه‌های تاریخی از اقشار مختلف مردم در مرکز اسناد آستان قدس

مجموعه‌ای از عقدنامه‌ها مربوط به اقشار مختلف مردم شامل جوامع شهری و روستایی و طبقات مختلف اجتماعی اعم از علما و روحانیون، درباریان و دیوانیان، تجار، اطبا و کسبه از مناطق مختلف شامل خراسان، تهران، اصفهان، یزد و شیراز در این مرکز نگهداری می‌شود که به سه زبان فارسی، عربی و ترکی است.

عقد و نکاح در حرم امام رضا(ع) سنتی به قدمت ۵ قرن

نمونه‌ای از عقدنامه‌های موجود در آستان قدس با تزئینات هنری

بیشتر عقدنامه‌ها تک‌برگی و برخی دفترچه‌ای و دارای جلد هستند و ابعاد متنوعی دارند. تعداد سطرهای آن‌ها نیز براساس شکل، سبک نگارش و تنظیم و این‌که مربوط به طبقات پایین جامعه یا بزرگان باشد، متفاوت است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس از دیگر اسناد تاریخی مربوط به ازدواج که در مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگه داری می‌شود کتاب‌ها و نسخ خطی با موضوع ازدواج آسمانی امام علی (ع) با حضرت زهرا (س) است.

کتاب «مناقب مرتضوی» با قدمت ۴۰۰ سال درباره موضوع ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)

در این میان یکی از نسخه‌های خطی نفیس که به بحث ازدواج حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه (س) پرداخته و در گنجینه رضوی نگهداری می شود، کتاب «مناقب مرتضوی» تألیف محمد صالح بن عبدالله حسینی ترمذی متخلص به کشفی، منشی و خوشنویس و شاعر از عرفای سلسله قادریه است. این اثر مشتمل بر۱۲ باب عنوان است که در بیان فضائل و مناقب حضرت علی (ع) نگارش شده است.

آیات و روایات وارده در شأن و مفاخر آن بزرگوار، فضائل و مناقب، ازدواج با حضرت فاطمه (س)، در بیان علم و کشف، معجزات و کرامات، زهد، سخاوت، شجاعت، فراست و کیاست، خلافت، شهادت از ابواب این اثر است که به ذکر فضائل امام علی (ع) در ابعاد مختلف شخصیت ایشان پرداخته است.

این اثر که به خط نستعلیق توسط جهانشاه بن بابا گنجلو در تاریخ ۱۰۷۸ هـ.ق به رشته کتابت درآمده، توسط فاضل‌خان در تاریخ ۱۳۶۳ وقف آستان قدس رضوی شده است.

بیان فضیلت ازدواج و آداب و سنن معصومین (ع) در حلیة المتقین علامه مجلسی

کتاب «حلیۀ المتقین» تألیف محمدباقر علامه مجلسی (متوفی ۱۱۱۱ هـ. ق) نیز نسخه خطی نفیس دیگر موجود در گنجینه رضوی است که بخشی از آن به فضیلت ازدواج پرداخته است. این اثر مشتمل بر ۱۴ باب و خاتمه است که به بیان آداب و سنن از حضرات معصومین (ع) پرداخته است.

عقد و نکاح در حرم امام رضا(ع) سنتی به قدمت ۵ قرن

صفحه اول نسخه اصلی کتاب حلیة‌المتقین علامه مجلسی

محمدحسن پازوکی این اثر را جمادی الثانی ۱۲۶۲ به خط نستعلیق نگاشته است. نسخه خطی حلیه المتقین توسط بانو منصوره پازوکی وقف این آستان شده و در تاریخ تیرماه ۱۳۶۲ توسط سیداحمد قوام هاشمی به آستان قدس رضوی تحویل داده شده است.

رساله فاطمیه اثری مربوط به قرن ۱۳ که از ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا سخن گفته است

«رساله فاطمیه» از محمدامین بن محمدتقی خراسانی اثر نفیس دیگری است که از ازدواج حضرت فاطمه (س) با امیرالمؤمنین سخن گفته و مؤلف آن را به درخواست دوستش حاجی قاسم نگاشته است.

این کتاب مشتمل بر مقدمه و ۸ باب و خاتمه به بیان فضائل و مناقب و معجزات و مکارم اخلاق حضرت فاطمه زهرا (س) از آفرینش نورانی آن بزرگوار تا شهادت ایشان اشاره دارد. اثر مذکور که در قرن ۱۳ به‌خط نستعلیق کتابت شده در فروردین ماه ۱۳۶۳ توسط حسین توکلی مقدم وقف آستان مقدس رضوی شده است.

منبع: فارس

عقد و نکاح در حرم امام رضا (ع) سنتی به قدمت 5 قرن+اسناد قدیمی - کراپ‌شده

حرم مطهر امام رضا (ع) در طول تاریخ بهترین محل برای زوج‌هایی است که می‌خواستند زندگی مشترکشان را آغاز کنند و به گواهی اسناد این امر گرامی حدود ۵ قرن قدمت دارد.



منبع خبر

عقد و نکاح در حرم امام رضا(ع) سنتی به قدمت ۵ قرن بیشتر بخوانید »

دسته اسکناس دولت افغانستان روی تابوت شهدا!

دسته اسکناس دولت افغانستان روی تابوت شهدا!



شهید مدافع حرم، عباس حیدری - کراپ‌شده

گروه جهاد و مقاومت مشرق – همین چند روز پیش، زیر تیغ آفتاب ظهرگاهی تابستان، روبروی دانشگاه آزاد شهر پیشوا ایستاده بودیم که مردی میان‌سال با قامتی متوسط و نگاهی که برقش از پشت عینک قابل تشخیص بود، ما را از گرمازدگی نجات داد و به خنکای خانه‌اش در خیابان بالایی برد.

حاج خدابخش حیدری، پدر شهید مدافع حرم فاطمیون، عباس حیدری، همراه با همسرش (مادر شهید) بدون فوت وقت، روی مبل‌های راحتی و ساده نشستند تا با دقت و جزئیات به سئوالات ما درباره پسرشان پاسخ بدهند. پسری که رزمنده‌ای کارکشته و حرفه‌ای بود و همسر و پسرش را به عشق دفاع از حرم گذاشت و رفت؛ پسری که با همسرش از ایران ردمرز شده بود اما اعتقادات مذهبی و شیعی‌اش را وسط سختی‌ها و در به دری‌های زندگی معامله نکرد؛ پسری که پدری پولدار داشت اما وقتی شور حرم به سرش افتاد، زن و زندگی آرام و مرفه در هرات را کنار گذاشت و قاچاقی خودش را به ایران رساند تا به سوریه برود؛ پسری که حالا در چند قسمت، این شمایید و این گفته‌های صادقانه و خواندنی مادر و پدرش حاج خدابخش حیدری.

برادر «اردلان» از پاسداران سپاه پیشوا که رسیدگی به امور خانواده‌های مدافع حرم را برعهده دارد، ما را با این خانواده آشنا کرده و مقدمات گفتگو را فراهم کرد که سپاسگزارش هستیم.

***

**: حاج‌آقا اهل کجا هستید؟

پدر شهید: افغانستان، شهر هرات.

دسته اسکناس دولت افغانستان روی تابوت شهدا!

**: چه جالب که شما هراتی هستید، در این دوستانی که تا به حال مصاحبه کرده‌ام هیچکدام اهل هرات نبودند. چند نفر اهل دیکندی بودند، که البته آمدند هرات و از آنجا توانستند بیایند به ایران. امروز هم خدمت خانواده ای بودیم که مزاری بودند. من عاشق هرات هستم، دوست دارم آنجا زندگی کنم.

پدر شهید: رفته‌اید؟

**: تا مرز دوغارون رفتم، البته شب که رسیدیم به مشهد، برج های دوقلو را زدند، یادتان است سال ۲۰۰۱ بود، برج ها را که زدند مرزها بسته شد. تا مرز هم رفتیم، البته با یک گروهی بودیم که نیروهای پاسدار بودند؛ گفتیم اینها که هستند حتما راه باز می شود و می رویم. ولی هر چه تلاش کردند دیدند آنجا اصلا امنیت نیست. آمریکا انداخت گردن افغانستان که بعد بتواند به این کشور حمله کند.

پدر شهید: بله، بهانه خوبی گیرش آمد.

**: من خیلی دوست داشتم که بیایم هرات و توفیق نشد.

پدر شهید: هرات شهر خیلی قشنگی است، یعنی معروف است به عروس افغانستان. خیلی شهر تمیزی است، واقعا شهر قشنگی است.

**: به لحاظ فرهنگی خیلی نزدیک به ایران است.

پدر شهید: آره،  با ایران خیلی فرق نمی کند، فرهنگ ما و شما زیاد توفیری ندارد، فقط یک مقدار لهجه‌ها فرق دارد. در ایران هم این تفاوت‌ها هست دیگر.

**: مثل تفاوت تهرانی ها و لرستانی ها.

پدر شهید: بله، مثل شهری و دهاتی می ماند دیگر، ما فقط لهجه داریم ، ولی از نظر زیبایی، شهر هرات شهر دیدنی است، شهر انبیاست.

**: از نظر امنیت در آن زندگی هم می شود کرد؟

پدر شهید: شهر هرات خیلی عالی است. ولی متاسفانه اطرافش در این یکی دو ماه اخیر، طالبان خیلی ناهنجاری کردند. شهر هرات خیلی زیارتگاه‌های زیادی دارد، برادر و خواهر امام رضا (ع) آنجاست، پدر شاه عبدالعظیم آنجاست، گازرگاه شریف که می گویند عبای پیغمبر آنجاست، یک زیارتگاه دیگر هم دارد به نام «موی مبارک» که یک تار از موی پیغمبر آنجاست. زیارتگاه‌های زیادی دارد.

**: حتما عکس هایش در اینترنت هست.

پدر شهید: بله تصاویر خوبی از زیارتگاه ها هست. 

**: می‌شود «موی مبارک» و «عبا» را بیشتر توضیح بدهید؟

**: پدر شهید: پدر شاه عبدالعظیم در «خرقه شریف» است به اسم سلطان آقا. برادر و خواهر امام رضا هم آنجاست که متاسفانه زیارتگاهش اصلا قابل قبول نیست، چون خیلی مخروبه است، اینقدر مخروبه است که فقط یک اتاق تقریبا ۱۷ **: ۱۸ متری با گنبدی کلوخی باقی مانده.

**: مردم نساختند یا ساختند و تخریب شده؟

پدر شهید: نه اصلا نساختند، اصلا کسی نرفته دست بگذارد روی اینها.

**: آستان قدس رضوی هم اقدامی نکرده؟

پدر شهید: نه، امام رضا آنجا زمین کشاورزی زیاد دارد.

**: یعنی وقف امام رضاست؟

پدر شهید: بله. آنطور که صحبت می کنند امام رضا که آمده بوده اولین بار در هرات آمده بوده، یعنی از آن مسیر برگشتند و آمدند اینطرف، دهقان دارد، کشاورز دارد، که همه سود سالانه اش برمی گردد به حرم رضوی.

**: یعنی کشت و کار می کنند؛ دست مزد را برمی دارند و سودش را می فرستند به مشهد؟

پدر شهید: بله؛ سودش را می فرستند برای حرم رضوی. بعد آنجا زمین زیاد دارد. یک جای دیدنی هم دارد به اسم شهرک المهدی که گذرگاه مهدی آنجا است و همه قبور شهدا آنجاست.

**: شهدا از همین نبردهایی که در این سالها بوده؟…

پدر شهید: از زمان شوروی تا به حال همه شهدا آنجا هستند. کل شهدا آنجاست. یک قطعه ای دارد به نام شهدای حزب الله که همان حزب الله افغانستان است، **: اینجا هم حزب الله دارد **: که شهدای آن در زمان شوروی که شهید شدند و کلا یک قطعه مربوط به خودشان است و دورش هم با تکه های گلوله تانک به نحوی خیلی قشنگ، تزئین کرده‌اند.

**: این نزدیک قبرستان شهر است یا جداست؟

پدر شهید: جداست.

**: مثل بهشت زهرا نیست که گلزار شهدا کنار قبرستان شهر باشد؟…

پدر شهید: البته هست، اما زیاد نیست. کم است. شهدای از زمان طالبان که به وجود آمده کلا آنجاست، من خودم سه تا پسر برادرم شهید شده‌اند و آنجا فن هستند.

**: در جنگ با طالبان در دوره اول؟

پدر شهید: بله، اول و دوم، یکی از آنها همین ۷ – ۸ ماه پیش در جنگ با طالبان شهید شد.

**: در همین درگیری های اخیر؟

پدر شهید: بله.

**: اینکه می گویید شهید، عنوان شهید را دولت می دهد به شهید، یعنی آنجا خانواده‌ها مورد حمایت دولت هستند؟

پدر شهید: متاسفانه دولت ما اصلا در این چیزها فکری ندارد. اصلا همچین چیزی وجود ندارد.

**: مثلا الان که می آید به مردم می گوید شما بیایید اسلحه بگیرید در مقابل طالب‌ها بایستید، بعد هیچ حمایتی نمی کند؟

پدر شهید: اینها شخصی است؛ اصلا دولتی در کار نیست، گروه های شخصی است که مردم مجبور شدند از خودشان دفاع کنند، مثلا در این منطقه شما حساب کن یک دفعه هزار نفر می آیند بسیج می شوند و افتخاری به جبهه می روند.

دسته اسکناس دولت افغانستان روی تابوت شهدا!

**: پشتیبانی و تسلیحاتش از چه طریقی تامین می شود؟

پدر شهید: همه‌اش شخصی است. فقط دولت تازگی‌ها چون خیلی زیرسوال رفته نیروهای «اردوی ملی» را یک درصد خیلی کمی کمک می کند و به آنها حقوق می دهد.

**: نیروهای اردوی ملی که مال شرق افغانستان هستند؟

پدر شهید: نه نه، کلا در افغانستان یک نیرو داریم به نام «اردوی ملی». اینها وقتی که به شهادت می رسند دولت از آنها هم به عنوان شهید اسم می برد، بعد به آن بندگان خدا یک درصد خیلی کم کمک می‌کنند. شما حساب کن وقتی جنازه شهید را می آورند، حالا شاید چند تومانی (به پول ایران) روی همان تابوت می گذارند و تمام. در همین حد.

**: اینطور نیست که حمایت ها ادامه داشته باشد؟

پدر شهید: نه، حتی جنازه اش را نمی آورند. برادر خودم پسرش که شهید شد، (سه تا پسر برادرم شهید شده اند) ما رفتیم جنازه‌اش را خودمان آوردیم از آنجا که شهید شده. در راه هم که می آیی ممکن است طالبان ایست بازرسی داشته باشند. شما حساب کن از اینجا (شهر پیشوا) وقتی حرکت می کنی تا تهران که می روی ممکن است ده جا طالبان پُسته [پُستَ ایست و بازرسی] داشته باشند. ما شهدایمان را که می آوردیم می گفتیم این نفر از ساختمان افتاده و مُرده! حادثه بوده.

**: یعنی اگر کنار بزنند ممکن است جای اثر تیر را هم ببینند؟

پدر شهید: ببینند که دیگر هیچی. دیگر آن کسی که باهاش آمده او را هم می گیرند و می کشند.

**: خیلی خطر دارد. پس دولت به چه درد می خورد؟

پدر شهید: شما اگر شنیده باشید اخبار را این هفته، مثلا صد  و چند منطقه را که طالبان تصرف کردند، اصلا بدون رد و بدل کردن یک گلوله بوده. چون دولت الان می گوید آقا شما حق ندارید به طالب تیراندازی کنید. بهانه اش هم چیست؟ می گوید او بد است تو چرا بد می شوی، تو چرا تیر می زنی؟! این الان همین بهانه دست اینهاست که آقا او بد است، تو چرا بد می شوی؟! تو حق نداری تیراندازی کنی!

**: طالبان هم که می آید آرامش را می بیند باز قتل عام می کند یا نه؟

پدر شهید: برای آنها هیچ توفیری ندارد، هیچ فرقی نمی کند.

**: یعنی موقعی که شما مقاومت نمی کنی، مسالمت آمیز، او باز می کشد یا نه؟

پدر شهید: این حرف ها سرش نمی شود. باز هم می کشد، فرق به حال او نمی کند. شما فرض کند این داعشی ها چطوری هستند؟ تا بگیرد سرش را می بُرد.

**: کاری ندارد که این جنگجوست یا پیرمرد…

پدر شهید: این جنگجوست؛ این پیرمرد است؛ این پیرزن است، اصلا این حرف ها نیست. منطقه ای که آنها مسلط شوند می شود شهر مرده ها می‌شود.

**: آن وقت شهری که مرده باشد به نفع آنهاست؟ به درد آنها می خورد؟

پدر شهید: خب آنها اینطوری فکر می کنند دیگر. آنها می گویند دستور دستور امیرالمومنین ابوبکر بغدادی است، هر چه ایشان بگوید درست است، متوجه شدید؟ اینها یک تصوراتی دارند که می گویند فقط هر چه او بگوید درست است. اصلا شیعه ها را یک گروه کثیف می دانند.

**: خونشان را حلال می دانند…

پدر شهید: مثل فلسطینی ها که خون اهدایی بردند و خون را نگرفتند و گفتند اینها کثیف است. آنها هم همین است؛ فرقی نمی کند. از آن نظرها اصلا قابل مقایسه نیست.

**: شما کِی آمدید ایران؟

پدر شهید: کل آمدنم ایران، سال ۵۸ بود.

**: با خانواده، یعنی پدر و اینها؟

پدر شهید: ۵۸ با پدر و مادرم و اینها. تازه آقای رجایی رییس جمهور بود **: خدا رحمت کند **: آن زمانی که من آمدم ایران ۱۳ ساله بودم. من هشت ساله‌ی ۵۴ هستم. ۱۰ **: ۱۲ سال بیشتر نداشتم.

**: هشت ساله ۵۴، می شود متولد ۴۶.

پدر شهید: بله، ما آمدیم اینجا، دیگر از این جنگ ها و دغدغه ها دور بودیم واقعا. تا سال ۸۵

**: آن زمان جنگ با کمونیست‌ها بود ؟

پدر شهید: اولش با کمونیست ها بود، اولش جنگ خوبی هم بود، با ارزش هم بود، واقعا می ارزید جنگید. که من در آن زمان در همان سن ۱۰ **: ۱۱ ساله ای که داشتم در شهر کابل زندگی می کردیم.

**: چرا کابل؟

پدر شهید: پدر و مادرم گفتند برویم کابل شاید بهتر باشد.

**: امکانات بیشتر باشد.. اصالتا هراتی هستید؟

پدر شهید: بله. من در همان سن کوچکی که داشتم شب ها اطلاعیه پخش می کردم، آنجا می گویند شب نامه، من اطلاعیه پخش می کردم از طرف سازمان حرکت اسلامی که به رهبری آیت الله محسنی (خدا رحمت کند) بود. من در آن زمان در آن تشکیلات کار می کردم، بچه تیزپایی هم بودم، خیلی هم افتخار می کردم که من شب ها کار می کنم، من را کسی نمی تواند بگیرد. اعلامیه ها را از سر درها می انداختیم، از در مغازه ها می انداختیم، در خیابان ها پخش می‌کردیم.

ما آن زمان آمدیم ایران دیگر اینجا ماندیم تا سال هشتاد و چند که من اینجا ازدواج کردم. ۱۸ سال پیش.

**: یعنی ۱۳۸۲.

پدر شهید: بله.

**: آن موقعی بود که می گفتند باید افغان‌ها بروند؟

پدر شهید: بله، بروند و کشورشان را آباد کنند. که اتفاقا خیلی هم فرصت خوبی هم بود. بعد ما رفتیم افغانستان، چون اینجا هم مشکلاتی برای دانشجویان افغانی به وجود آمد، که من آن زمان سه تا فرزند مدرسه ای داشتم، شهیدمان بود که کلاس نهم می رفت اینجا، در همین گلزار امروز، سرکلک آن زمان، «گلزار» پاکدشت. دو تا دخترم هم هفتم و ششم می رفتند در همان منطقه.

*میثم رشیدی مهرآبادی

ادامه دارد…



منبع خبر

دسته اسکناس دولت افغانستان روی تابوت شهدا! بیشتر بخوانید »

همایش تکریم جانبازان شیمیایی برگزار می‌شود

همایش تکریم جانبازان شیمیایی برگزار می‌شود


همایش تکریم جانبازان شیمیایی برگزار می‌شودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سیدمستجاد حسینی مدیرکل امور ورزشی و اردویی بنیاد شهید و امور ایثارگران از برگزاری همایش تکریم جانبازان شیمیایی در جوار حرم حضرت امام رضا (ع) در مشهد مقدس خبر داد و اظهار داشت: همایش تکریم جانبازان شیمیایی به همت معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران، با تلاش اداره‌ کل امور ورزشی و اردویی بنیاد شهید و امور ایثارگران و با همکاری انجمن حمایت از مصدومین شیمیایی، مرکز دانش‌پژوهان شاهد و ایثارگر، آستان مقدس قدس رضوی (ع) و بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان رضوی به مناسبت روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی برگزار می‌شود.

مدیر کل امور ورزشی و اردویی بنیاد شهید و امور ایثارگران اضافه کرد: این همایش با حضور بیش از ۲۰۰ نفر از جانبازان شیمیایی از تاریخ هشتم لغایت ۱۲ تیر ۱۴۰۰ در جوار حرم حضرت امام رضا (ع) در مشهد مقدس برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

همایش تکریم جانبازان شیمیایی برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

آمریکا: اسرائیل حق مسلم دفاع از خود را دارد

آمریکا: اسرائیل حق مسلم دفاع از خود را دارد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا روز گذشته (چهارشنبه) در گفت‌وگوی تلفنی با «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بدون اشاره به جنایات اخیر این رژیم علیه فلسطینیان بر حمایت آمریکا از آنچه که حق رژیم صهیونیستی برای دفاع در مقابل حملات راکتی حماس خوانده شده است، تأکید کرد.

وزارت خارجه آمریکا گزارش کرد که بلینکن در این گفت‌وگو خواستار تنش‌زدایی در قدس اشغالی شده است و گفته که دولت بایدن بر این باور است که هم صهیونیست‌ها و هم فلسطینیان حق دارند که در صحت و امنیت زندگی کنند.

طبق این گزارش، وزیر خارجه آمریکا تأکید کرده است که دولت بایدن بر این باور است که صهیونیست‌ها و فلسطینیان باید «از آزادی‌، امنیت، رفاه و دموکراسی برابر بهره‌مند شوند».

این دیپلمات ارشد آمریکایی در حالی وانمود کرده که واشنگتن از حقوق برابر فلسطینیان و صهیونیست‌ها حمایت می‌کند که به هیچ عنوان به هیچ عنوان در گفته‌های خود اشاره‌ای به جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان نکرده است و تنها از تل‌آویو خواسته که در حملات خود به سمت غزه، از تلفات غیرنظامیان خودداری کنند.

طبق این گزارش، بلینکن تأکید کرده است که تل‌آویو باید «حتی در زمانی که به درستی در دفاع از مردم خود به حملات (حماس) پاسخ می‌دهد باید هر اقدام ممکن را انجام دهد تا از تلفات غیرنظامیان جلوگیری کند».

اظهارات بلینکن پس از آن مطرح شد که اعلام کرد یک دیپلمات ارشد آمریکایی را برای اعمال فشار به صهیونیست‌ها و فلسطینیان برای تنش‌زدایی و دوری کردن از خشونت به منطقه غرب آسیا فرستاده است.

وزیر خارجه آمریکا تأکید کرد که دولت بایدن بسیار متمرکز عمل می‌کند و به راه‌حل دو دولتی برای پایان دادن به این نزاع چنددهه‌ای میان فلسطینیان و صهیونیست‌ها پایبند است.

در روزهای اخیر، مقام‌های آمریکایی از تمامی تلاش خود برای حمایت از رژیم صهیونیستی بهره برده‌اند و در جدیدترین این موارد، آمریکا از صدور بیانیه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه جنایات رژیم صهیونیستی در جلسه اضطراری این شورا جلوگیری کرد.

رژیم صهیونیستی در ایام ماه مبارک رمضان حملات خود را به نمازگزاران فلسطینی در مسجد الاقصی و اهالی قدس شدت بخشیده است. اقدامات رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر به اوج خود رسیده است.

در حالی که تجاوزها و حملات نظامیان رژیم صهیونیستی به فلسطینیان در اراضی اشغالی و حملات جنایتکارانه به نوار غزه ادامه دارد، وزارت بهداشت فلسطین از شهادت و مجروح شدن دهها نفر در حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه خبر داد.

کابینه امنیتی صهیونیست‌ها نیز شامگاه چهارشنبه برنامه‌های نظامی برای افزایش عملیات‌های تهاجمی به جنبش‌های مقاومت حماس و جهاد اسلامی در غزه را تصویب کرد.

منبع: فارس



منبع خبر

آمریکا: اسرائیل حق مسلم دفاع از خود را دارد بیشتر بخوانید »

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس


گروه جهاد و مقاومت مشرق – گفتگوی چند قسمتی با پدر و مادر بزرگوار شهید مدافع حرم، حاج اصغر پاشاپور که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، انگیزه خوبی بود تا ضمن گفتگو با سرکار خانم زینب پاشاپور، با نحوه شهادت و سیره و منش شهید حجت‌الاسلام حاج محمد پورهنگ (داماد خانواده) نیز آشنا شویم.

گفتگوها با خانواده شهید حاج اصغر پاشاپور را اینجا بخوانید:

مقاومت پدر شهید برای تحویل سلاح گرم! + عکس

اتهام بی‌پایه ضرب و شتم به مادر دو شهید! + عکس

خواهر شهیدی که با تزریق واکسن، فلج شد!

مدافع حرمی که اجازه زیارت حرم حضرت زینب را نداشت! + عکس

چرا «حاج قاسم» نام این مدافع حرم را تغییر داد؟! + عکس

قسمت اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم این گفتگو در هفته قبل و دیروز منتشر شد.

قسمت‌های قبلی گفتگو را اینجا بخوانید:

مسمومیت مدافعان حرم با آب آلوده! +‌ عکس

عدم تشخیص پزشکان، جان مدافع حرم را گرفت! + ‌عکس

مواجهه همسر مدافع حرم با تکه‌های جگر شوهر! + عکس

معطلی ۶روزه پیکر مدافع حرم برای خاکسپاری! +‌ عکس

ماجرای ترک سیگار یک طلبه به عشق همسر! + ‌عکس

جشن عروسی حاج‌آقا با هزاران مهمان ویژه! + عکس

آنچه در ادامه می‌خوانید، هفتمین و آخرین بخش از این گفتگو است و در آن با وضعیت فرزندان شهید پورهنگ از فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی همسر شهید همراه خواهید شد.

**: الان فاطمه‌خانم و ریحانه‌خانم شش ساله هستند؟

همسر شهید: بله،‌ اردیبهشت تولدشان است.

**: یعنی امسال به مدرسه می روند.

همسر شهید: ان شا الله…

فاطمه و ریحانه همواره دوست دارند در کنار مزار پدر باشند…

**: الان سرگرمی‌شان در خانه چیست؟ هنوز هم بهانه پدر را می گیرند یا نه؟

همسر شهید: عنایتی که گفتم به بچه‌های شهدا می شود،‌ واقعا هست. تا حالا راجع به شهادت صحبت نکرده­ایم. یادم نمی­آید  ما برای اولین بار به آنها گفته باشیم که پدرتان شهید شده. به خواهرزاده‌ام گفته بودند: پدر ما شهید شده، او را داخل یک جعبه خوشگل گذاشته‌اند و با پرچم پوشانده‌اند. ما چیزی نگفتیم و خودشان موضوع شهادت پدرشان را فهمیدند. من فکر می کردم این‌ها چه درکی از شهادت می‌توانند داشته باشند. وقتی که برادرم شهید شد، یک پسر سه ساله داشت که اسمش محمدحسین است. فاطمه و ریحانه به او می‌گفتند: بابای تو رفته بهشت پیش بابای ما و فرشته شده. حتی مادرم را آرام می کردند. به مادرم می گفتند: گریه نکن، دایی به بهشت رفته و ما باید پیشش برویم. شاید بهانه نگیرند و نگویند بابا کجاست اما یک وقت‌هایی که بی‌حوصله‌اند یا بدقلقی می کنند، وقتی به بهشت زهرا می­رویم، کمی آرام‌تر می‌شوند.

**: معمولا چه روزهایی آنجا می‌روید؟

همسر شهید: قرارمان هر هفته چهارشنبه‌ها بعدازظهر است. چون چهاشنبه‌ها روز امام رضا است و محمدآقا این روز را خیلی دوست داشت. چهارشنبه هم شهید شد. بهشت زهرا هم خلوت‌تر است.

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس

**: چقدر آنجا می‌مانید؟

همسر شهید: بچه‌ها که از کنار پدرشان سیر نمی‌شوند. من هم دوست دارم فضا و خاطرات خوبی از این روزها یادشان بماند و فضای سیاه و غم و اندوه نباشد. ما هر دفعه که می‌رویم به رسم محمدآقا که همیشه با گل به خانه می‌­آمد باید حتما برایشان گل بگیریم. می‌خواهم گل که می بینند یاد پدرشان بیفتند.

**: تأکیدتان روی گل خاصی است؟

همسر شهید: نه، هر دفعه یک گل و یک رنگ انتخاب می کنیم. توی مسیر گل را می گیریم و می رویم. چهارشنبه‌ها خیلی خلوت است و ماشین‌ها کمتر می آیند و بچه ها بیشتر می‌توانند بازی کنند و خیلی بهشان خوش می‌گذرد. اصغرآقا و اخوی محمدآقا هم کنار محمدآقا هستند و از این نظر کارمان راحت است. دخترها گل‌ها را روی مزار می‌چینند و مثلا می‌گویند برای بابا قلب درست کردیم. اگر کار جدیدی کرده باشند یا کفش و لباسی خریده باشند به پدرشان می‌گویند یا برایش نقاشی می کشند.

هیچ‌وقت از بودن کنار پدرشان سیر نمی شوند و خیلی وقت‌ها با وعده و وعید که چیزی برایشان بخریم راضی‌شان می کنیم که برویم خانه. مثلا یادم هست یک سال شب قدر رفتیم آنجا و بچه‌ها خوابشان برد. از آن موقع مدام می‌گویند می­شود برویم پیش بابا و بخوابیم؟! خیلی به‌شان چسبیده بود…

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس
ملاقات تعدادی از دوستان با شهید پورهنگ در اولین روز بازگشت به ایران و چند روز قبل از شهادت

**: کلا آن فضا انرژی خاصی دارد…

همسر شهید: بله؛ گلزار شهدا اصلا بوی مرگ نمی‌دهد.

**: پس می‌شود گفت تقریبا در این چند سال هر هفته چهارشنبه‌ها آنجا بوده‌اید. یعنی از ابتدا قرارتان همین روز بود؟

همسر شهید: به نظرم چهارشنبه‌ها جمعیتی که بچه‌ها را بشناسند کمترند و بچه‌ها احساس راحتی بیشتری می کنند البته به خاطر کرونا برنامه‌هایمان کمی جابجا شد اما سعی‌مان این است که هر هفته چهارشنبه‌ها برویم.

**: محمدآقا چه سن و سالی بودند که پدر و مادرشان به رحمت خدا رفتند؟

همسر شهید: مادرشان سال ۱۳۸۸ فوت کردند. اتفاقا زمانی فوت کردند که ایران نبودند و برای زیارت حج عمره به مکه رفته بودند. آنجا فهمیدند که مادرشان فوت کرده‌اند. بیشترِ کارهای تشییع و تدفین را برادرم اصغرآقا انجام دادند. یادم هست که می گفت دوستم مادرش فوت کرده و ایران نیست برای همین کارهایش را من می­کنم. این دو نفر یک روح بودند در دو بدن.

**: اصغرآقا بعد از شهادت محمدآقا چه حس و حالی داشتند؟ احیانا شما را دلداری می‌دادند؟

همسر شهید: محمدآقا که شهید شد، اصغرآقا نتوانستند برای تشییع و تدفین بیایند. به من زنگ زد تا صحبت کنیم. وقتی صدایش را شنیدم خیلی احساس دلتنگی کردم. احساس کردم دوستی که مدام با هم بودند رفته و الان اصغرآقا چه حالی دارد. برای برادرم دلم سوخت. به من گفت:‌ ناراحت نباش، او جای خوبی رفته،‌ دعا کن که من هم بروم پیشش.

این را یادم رفت بگویم؛ روز اول که محمدآقا شهید شد،‌ واقعا دلخور بودم اما وقتی پیشش رفتم و دیدمش دلم برایش سوخت و شکایت نکردم. فقط به او تبریک گفتم. آن احساس را به برادرم هم داشتم و دلم برایش سوخت. با خودم گفتم الان برادرم چه حالی دارد و چه مدلی با این فراق کنار آمده. باز هم من اینجا هستم و محمدآقا را دیده‌ام. اصغرآقا گفت من خوابی دیده‌ام و خیلی قشنگ بود: جایی شبیه سربازخانه بود که تخت‌های دو طبقه داشت. محمدآقا پیش من بود و ناگهان دیدم اینجا نیست. پر می‌زد و می‌رفت. وقتی پرسیدم تو چطوری این کار را می کنی، گفت: ‌کاری ندارد، تو هم اگر بخواهی می­‌توانی انجام بدهی.

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس
روزهای آخر حیات دنیایی شهید پورهنگ و روی زردشان بر اثر مسمومیت

**: این خواب را بعد از شهادت محمدآقا دیده بود؟

همسر شهید: بله. مدت کوتاهی بعد از شهادت بود. این را پشت تلفن به من گفت. می‌گفت خواب عجیب و غریبی بود. دعا کن که من هم پیش محمد بروم. برادرم فقط یک بار که به ایران آمد، سر مزار محمدآقا رفت. من هم برای کتاب با اصغرآقا صحبت می کردم و می گفتم که کتاب محمدآقا بدون تو ناقص است. می‌گفت حق نداری اسم من را بنویسی!

**: چرا؟

همسر شهید: هم از نظر امنیتی و هم اینکه دوست نداشت. از نام، فراری بود و نمی‌خواست یک سری چیزها را بگوید. من می گفتم اگر نباشی کتاب،‌ ناقص است. بیا و لحظاتی که با محمدآقا تنها بودی را تعریف کن. کلی صحبت کردم اما گفت اسم من را مستعار بنویس. «مهدی ذاکر» در کتاب من،‌ همان شخصیت برادرم اصغرآقا است. یواشکی یک عکس هم از او چاپ کردم. قرار بود بیاید کتاب را ببیند و بخواند که نشد. بعد از شهادت برادرم این اسم را هم ویرایش و در چاپ‌های بعدی اصلاح کردیم. همه می‌گفتند این مهدی کیست و چقدر شبیه اصغر است. من هم می گفتم همان اصغر است. بعد از شهادت اجازه دادند که اسم واقعی‌شان را بنویسم.

**: گویا کتابی درباره یمن نوشته‌اید؛ ارتباط شما با این کشور چه بود؟ روایتتان تاریخی است یا مستند؟

همسر شهید: وقتی داشتم «بی تو پریشانم» را می نوشتم خودم از نوشتنش خیلی لذت می بردم و وقتی خوانده شد، خیلی‌ها می گفتند ما باورمان نمی شود که این کتاب یک نویسنده کتاب‌اولی باشد. به قول آقای محمدخانی (مدیر انتشارات روایت فتح) برای یک نوقلم باشد. من فکر می کردم این را از سر لطف می گویند ولی وقتی این بازتاب، زیادتر شد احساس کردم که یک عنایت است. یک سال بعد از شهادت محمدآقا از طرف ماهنامه فکه پیشنهاد همکاری داده شد و به هیأت تحریریه رفتم. هر چیزی که می‌نوشتم و چاپ می­شد، خواننده داشت. یکی به من گفت: قلمت کشش خاصی دارد اما من می دانم که این از طرف من نیست و عنایتی است از طرف خدا.

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس
وداع با پیکر شهید پورهنگ در معراج شهدای تهران

**: در مجله فکه در چه حوزه‌ای می‌نوشتید؟

همسر شهید: مطالبم در حوزه پایداری بود. خودم می‌رفتم سراغ خانواده مدافعان حرم مخصوصا فاطمیون. خیلی فرهنگ افغانستان را دوست دارم و از آنها می نوشتم. در مجله، داستان‌هایی را هم نوشتم. مثلا سنگ قبری در کنار مزار همسرم دیدم که اسم نداشت. عکسش را گرفتم و درباره آن سنگ قبر،‌ داستان‌هایی نوشتم. برای شهید «نسیم افغانی» هم مطالبی نوشتم. احساس کردم وقتی عنایت شده،‌ مسئولیت بر گردن من هست. اینطور نیست که چیزی به کسی بدهند و بگویند برو کِیف کن! حتما باید با این نعمت و عنایت، کاری کرد که مفید باشد. خیلی دوست داشتم درباره محور مقاومت بنویسم. به لبنان خیلی علاقه دارم و دنبال سوژه‌هایش هستم. در همین حال و هوا سیر می کردم که سوژه‌ها را پیدا کنم که فهمیدم سوژه­ها باید نویسنده را پیدا کنند.

مراسمی بود که به خاطر محمدآقا به عنوان خانواده شهید دعوت شدم. چند خانواده شهید یمنی هم آمده بودند. آنجا خانمی حضور داشت که مترجم بود. من فکر کردم یمنی هستند. شماره تماس گرفتم تا برای یمنی­ها کمک جمع کنم. گروه خانوادگی داریم که در این امور فعالند. می‌خواستم کمک‌ها را به دستشان برسانم. وقتی به دفتر کار همسرشان در قم رفتم، عکس‌های جالبی دیدم و توضیحات عجیبی شنیدم. یکی دو بار کمک بردم و کم‌کم از زندگی و کارش پرسیدم. از این شکایت کرد که چرا بایکوت شده­اند با اینکه با ایران در یک جبهه هستند و خطشان یکی است اما به آن‌ها کمک نمی‌کنند. گفت همسرم شهر به شهر می‌رود تا توضیح بدهد و از مقاومت یمن بگوید تا مردم را روشن کند. احساس کردم فرصت و رسالتی است. پیشنهاد دادم و گفتم دوست دارید کتابتان نوشته بشود؟ گفت: زندگی من خیلی جذابیت ندارد؛ اما چرا که نه.

**: یعنی زندگی همین زوجی که گفتید؟

همسر شهید: بله؛‌ خانم ایرانی بودند و همسرشان یمنی و دبیر اولین حزب شیعه یمن. خیلی زندگی جالبی دارند. توضیح این که در واقع این کتاب، کتاب محور مقاومت است اما با محوریت یمن چون که این خانم،‌ مادرشان شیعه قطیف عربستان هستند که از آنجا فرار کردند و پدرشان هم شیعه عراقی هستند که رانده شدند.

این خانم در قم به دنیا آمده بودند و همسرشان از صنعا می‌آید همینجا و ازدواج می کنند و برای جریانی موقتا به یمن می روند که آنجا ماندگار می‌شوند و جنگ را به چشم خودشان می بینند و کم‌کم باجریان حوثی‌ها آشنا می‌شوند.

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس
حاج محمد پورهنگ و همسر و فرزندانشان فقط دو ماه در سوریه زندگی کردند

**: الان به یمن رفت و آمد دارند؟

همسر شهید: این خانواده چند بار ترور و تهدید به مرگ شده‌اند. هم به خانم و هم به آقا، تهمت جاسوسی زده‌اند. الان ایران هستند و منتظرند که اوضاع سر و سامان بگیرد تا برگردند به یمن. زندگی خیلی جالب و قشنگی دارند. من در واقع مقاومت مردم یمن را از زاویه زندگی این زوج سعی کردم نشان بدهم و به نظرم، کتاب جذابی شده.

**: این کتاب را کدام انتشارات منتشر می کند؟

همسر شهید: ان شاالله این کتاب را هم روایت فتح منتشر می­‌کند. منتظریم تا اوضاع کاغذ سر و سامان بگیرد.

**: کتاب شهید حاج اصغر پاشاپور را کِی می­‌نویسید؟

همسر شهید: الان سه کتاب در دست نوشتن دارم. یکی از آنها برای نشر بیست و هفت درباره یک طلبه نخبه دفاع مقدسی است که مصاحبه هایش تمام شده و نگارشش را می‌خواهم شروع کنم. یک کتاب‌، همان سفرنامه است که گفتم و یکی هم کتاب اصغرآقا. کتاب اصغرآقا در مرحله جمع‌آوری اطلاعات است. مصاحبه‌ها گرفته شده و تا نگارشش چیزی نمانده.

**: با همه رفقای ایشان که خیلی زیاد هستند، گفتگو گرفتید؟

همسر شهید: همان آقای مستندسازی که مستند اصغرآقا با عنوان «آقای اصغر، اکبر من» را ساخت، در این زمینه کمک کردند. من هر فردی که می‌شناختم را به ایشان معرفی کردم و سئوالاتم را هم دادم تا وقتی برای مصاحبه می روند،‌ سئوالات من را هم بپرسند. بخشی از این گفتگوها را باید ببینم و کار را شروع کنم. هر کسی که فکر می کردیم، از ایرانی و سوری در لیست آوردیم. تعدادی از افراد در سوریه بودند و من حتی می‌خواستم به سوریه بروم که اجازه ندادند. تعدادی از مسیحیان و خانم‌ها هم هستند که درباره اصغرآقا صحبت کرده‌اند.

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس
خنده‌رویی از ویژگی‌های بارز شهید پورهنگ بود / همراه با دوستان در نجف اشرف

**: حدودا با چند نفر گفتگو شد؟

همسر شهید: حدودا با سی چهل نفر صحبت کردیم. آن کسانی که حاضر شدند صحبت کنند این تعداد شدند وگرنه خیلی بیشتر از این بودند.

**: سراغ اقوام و آشنایان هم رفتید؟

همسر شهید: بله؛ یک بار مفصل پای صحبت پدر و مادرم نشستم. با همسر و فرزندان حاج اصغر هم مصاحبه‌هایی انجام شد.

**: گویا شما توفیق خادمی حرم حضرت رضا (علیه السلام) را هم داشته‌اید. ماجرا از کجا شروع شد؟

همسر شهید: شروع خادمی با یک دعوت از طرف آستان قدس رضوی بود و برنامه‌ای که برای خادمیاری خانواده شهدا گذاشته بودند. از هر شهر، بخشی از شهدای شاخص دعوت شدند تا در کنار کارهای فرهنگی در شهرشان، کشیک‌هایی را هم در حرم مطهر رضوی داشته باشند.

یادم است چندسال قبل این یکی از آرزوهایم بود و می‌دانستم پذیرش خادم به این راحتی‌ها نیست؛ حتی یک‌بار هم رفتم برای ثبت‌نام توی خود حرم که گفتند: هیچ‌کدام از شرایط مثل سکونت در مشهد و… را نداری… اما وقتی خود امام رضا(ع) بخواهد راهش را هم برایت پیدا می‌کند.

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس
آخرین زیارت حاج محمد پورهنگ از گلزار شهدا
و نجوا با شهید مدافع حرم، علی امرایی که از دوستانش بود…

**: فعالیت شما در حرم رضوی چیست؟

همسر شهید: من بخش پژوهش و کتاب شهدا را به عهده گرفتم و اولین کشیکم مصادف شد با روز ولادت امام‌رضا(ع) و کلی خاطره از زائرهای ایرانی و غیرایرانی که از بست شیخ‌طبرسی برای زیارت وارد حرم می‌شدند به خاطر دارم.

چند قسمتی از خاطرات خادمی را هم در صفحه مجازی خودم منتشر کرده‌ام که با بازخورد و استقبال مخاطبان تصمیم گرفتم کتابش کنم؛ البته زیرنظر خود امام‌رضا(ع)…

**: ان شا الله. از وقتی که برای شرکت در این گفتگو در اختیار مشرق قراردادید، ممنونم…

* میثم رشیدی مهرآبادی



منبع خبر

روش عجیب همسر شهید برای زیارت مزار شوهر! + عکس بیشتر بخوانید »