آسوشیتدپرس

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، پلیس فرانسه روز سه‌شنبه در اقدامی که می‌تواند گامی موثر در مبارزه با تروریسم و بهبود امنیت جهان باشد، برگزاری نشست فرقه پلید و تروریستی منافقین را ممنوع اعلام کرد.

این نشست در سال‌های گذشته محفلی برای گردهم‌آیی و پیوند سران تروریست‌ها بود و جنایت‌کاران آمریکایی -صهیونیستی، چون مایک پومپئو، مایک پنس، جان بولتون، رودی جولیانی و دیگر سناتور‌های دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکا نیز به تواتر در آن حضور می‌یافتند.

فرقه تروریستی منافقین که دستش دستِ‌کم به خون ۱۷ هزار ایرانی و هزاران غیر ایرانی آغشته است با برپایی نشست‌هایی از این دست در اروپا گرچه می‌کوشید خود را به عنوان رهبر اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی کند، اما پوشالی بودن آن در این اواخر حتی برای رسانه‌های غربی نیز آشکار شده بود.

در همین خصوص؛ خبرگزاری آسوشیتدپرس چند سال پیش طی گزارشی درباره نشست منافقین در برلین نوشت: «اغلب حاضران در گردهم‌آیی مجاهدین خلق با سازمان‌دهی این گروه از مدارس لهستان و جمهوری چک به برلین برده شدند تا صندلی‌های خالی موجود در همایش را پر کنند. این افراد با وعده سفر رایگان به برلین، محل اقامت رایگان و همچنین گردش در شهر برلین به این شهر آورده شده بودند.»

روزنامه لوموند فرانسه نیز طی گزارشی نوشته بود: «بیشتر افرادی که در همایش‌های سازمان مجاهدین خلق شرکت می‌کنند نمی‌دانند برای چه به همایش می‌روند و تنها به این دلیل که پیشنهادی خوب برای سفر به پاریس، اقامت چندروزه و پول دریافت می‌کنند، با مسئولان همایش همراه می‌شوند تا هرگاه از آن‌ها خواسته شد شادی کرده و پرچم‌ها را تکان دهند.»

پلیس آلبانی نیز روز سه‌شنبه در چارچوب قوانین ضد تروریسم به محل استقرار این فرقه در حاشیه شهر تیرانا ورود کرد تا چنانچه وزارت کشور آلبانی اعلام کرد، برخی سران منافقین را به دلیل رفتار‌های خلاف توافق سال ۲۰۱۴ آن‌ها با دولت تیرانا بازداشت کند.

منافقین در سال ۲۰۱۴ پس از اخراج از عراق و در بدو ورود به آلبانی پذیرفته بودند که تنها برای اهداف بشردوستانه در این کشور مستقر شوند و به هیچ فعالیت دیگری نپردازند. وزارت کشور آلبانی، اما می‌گوید: متاسفانه این گروه به تعهد‌های خود عمل نکرده و توافق‌شان را زیرپا گذاشتند، لذا پلیس آلبانی مطابق قانون با آن‌ها برخورد کرده است.

جالب‌تر اینکه؛ حتی آمریکا که رسما و بار‌ها خود را حامی و تجهیز کننده این فرقه اعلام کرده بود نیز گزینه‌ای جز اعلام برائت نداشته و در بیانیه وزارت خارجه خود اعلام کرد: «ما از حق دولت آلبانی برای تحقیق درباره هرگونه فعالیت بالقوه غیرقانونی در داخل مرزهایش حمایت می‌کنیم!»

مجموع این تحولات در حالی روی داده است که این فرقه تروریستی با سوء استفاده از اعتراضات پاییز سال گذشته با توسعه خشونت و ترور و اجرای سناریوی کشته‌سازی و نیز تقلا برای ایجاد جایگاهی برای خود نزد کشور‌های معاند به عنوان گروهی قدرتمند علیه جمهوری اسلامی ایران، قصد داشت برای خود به عنوان رهبر گروه‌های اپوزیسیون موقعیتی ویژه خلق کنند.

مثلا مریم رجوی سرکرده این فرقه با همسر زلنسکی رئیس جمهور متوهم اوکراین دیدار کرده و طرفین مدعی تلاش مشترک برای آزادسازی اوکراین از روسیه و ایران از جمهوری اسلامی شده بودند!

این تحرکات، اما در حالی صورت گرفت که نه تنها این گروهک جنایت‌کار نتوانست پرونده جنایات خود نزد ملت ایران را کم‌رنگ سازد بلکه حتی در بیرون از مرز‌های ایران نیز نتوانست توهمات جاه‌طلبانه خود را جامه عمل بپوشاند.

اقدامات اخیر فرانسه و آلبانی علیه این تروریست‌های وطن‌فروش نشان داد که آن‌ها حتی نزد کشور‌های مخالف ایران نیز جایگاهی ندارند و چنانچه در بیانیه وزارت خارجه آمریکا آمده؛ «آمریکا سازمان مجاهدین خلق را یک جنبش معتبر مخالف که نماینده مردم ایران باشد نمی‌داند و از این گروه حمایت نمی‌کند.»

این سرنوشت سیاه البته تنها برای این فرقه روسیاه رقم نخورده بلکه آن کسانی هم که سیرک جورج تاون را به راه انداختند به سرنوشتی مشابه دچار شدند تا نشانه‌ای روشن از این باشد که اولا ایران اسلامی مقتدرتر از آن است که با چنین باد‌هایی بلرزد و ثانیا غربی‌ها عهدشکن‌تر از آن هستند که تا پایان پشت مزدوران و ملیجک‌های خود بایستند.

افرادی، چون رضا پهلوی، عبدالله مهتدی، حامد اسماعیلیون، شیرین عبادی، گلشیفته فراهانی، نازنین بنیادی، مسیح علی‌نژاد و علی کریمی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی بازه زمانی چند روزه تعیین می‌کردند، علاوه بر فروپاشی منشور همبستگی‌شان، کارشان به افشاگری علیه یکدیگر رسید.

رسوایی‌های آن‌ها در لوای شعار زن زندگی آزادی اکنون به جایی رسیده که حتی کشور‌های معاند ایران نیز جز دوری کردن از این منفوران ملت، گزینه‌ای در پیشِ رو ندارند، چنانچه برخی سران اروپایی که زمانی با این افراد عکس یادگاری گرفته بودند، گوی سبقت را برای تماس با مقامات جمهوری اسلامی از سایرین ربوده و کاخ سفیدی که در اوج اغتشاشات گفته بود هیچ تمایلی به مذاکره ندارد، امروز دیپلماسی را بهترین گزینه در قبال ایران عنوان می‌کند!

سرنوشت فرقه تروریستی منافقین و مدعیان منشور همبستگی هم‌زمان با تلاش کشور‌های معاند ایران برای فاصله گرفتن از این افراد و جریان‌ها بیان‌گر آن است که این جماعت نه تنها در میان مردم ایران منفور هستند بلکه در خارج از مرز‌های ایران نیز با ماهیتی تروریستی، کلاه‌بردار و وطن‌فروشانی جاه‌طلب شناخته می‌شوند.

نتیجه این تحولات را در سراسیمگی این گروهک‌ها و افراد برای نزدیکی به رژیم تروریست و رو به اضمحلال صهیونیستی می‌توان مشاهده کرد که بیانگر رسیدن آن‌ها به آخر خط است، حال آنکه نظام جمهوری اسلامی به مدد حمایت مردم و راهبری‌های رهبری حکیم انقلاب قله‌های اقتدار و پیشرفت را یکی پس از دیگری طی می‌کند.

منبع: نورنیوز

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟ بیشتر بخوانید »

زوم کردن رسانه‌های عبری-غربی به حضور رئیسی در سوریه

زوم کردن رسانه‌های عبری-غربی به حضور رئیسی در سوریه


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران روز چهارشنبه در راس هیئت بلندپایه‌ای وارد دمشق شد تا با مقامات ارشد سوری دیدار و گفتگو کند. این سفر که در دوازدهمین سال بحران سوریه و با بازگشت کشور‌های عربی به آغوش دمشق، همزمان شده است، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های غربی و صهیونیستی داشته است.

الوقت نوشت: خبرگزاری «رویترز» با بیان اینکه این نخستین سفر یکی از رؤسای جمهور ایران به سوریه از آغاز جنگ در این کشور است، نوشت: «سفر رئیسی درحالی انجام می‌شود که ایران و عربستان سعودی پس از سال‌ها تنش، مشغول بازسازی روابط خود هستند. همچنین، با برخورداری از حمایت نظامی و اقتصادی ایران و سوریه، اسد بار دیگر کنترل بخش اعظم سوریه را از معارضانی پس گرفت که از سوی کشور‌های منطقه حمایت می‌شدند، کشور‌هایی که اکنون به دنبال گفتگو با او هستند». رویترز با بیان اینکه در این سفر تعدادی توافقنامه بین دو طرف امضا خواهد شد، نوشت: «تهران قبلاً خطوط اعتباری به دولت سوریه اختصاص داده و قرارداد‌های تجاری سودآوری را از جمله در صنایع مخابرات و معدن منعقد کرده است».

خبرگزاری «آسوشیتدپرس» هم با انتشار تصاویری از ورود رئیسی به دمشق، به نقش کلیدی ایران در موفقیت‌های نظامی سوریه در مقابله با تروریست‌ها اشاره کرد و همزمانی این دیدار با بهبود مناسبات ایران و عربستان از یک سو و کشور‌های عربی و دمشق از سوی دیگر را حائز اهمیت دانست.

روزنامه «فایننشال تایمز» هم با توجه به اینکه بعد از طی یک دوره بحرانی، زمان بازسازی سوریه فرا رسیده است، از نفوذ ایران بر متحد قدیمی خود نوشت و تاکید کرد: «سفر رئیسی حاوی این پیام است که ما بشار اسد را در قدرت نگه داشتیم و به حضور پررنگ خود در منطقه ادامه می‌دهیم».

خبرگزاری «فرانس پرس» هم با این عنوان که «رئیس جمهور ایران سفر تاریخی خود به سوریه را آغاز کرد»؛ این سفر را پس از ۱۲ سال مهم اعلام کرد. این خبرگزاری همچنین تزئین مسیر فرودگاه دمشق تا حرم حضرت زینب سلام‌الله علی‌ها با پرچم‌های ایران و سوریه را بازتاب داد.

خبرگزاری دویچه وله، نیز با انتشار گزارشی مفصل درباره هیئت همراه و اهداف سفر رئیسی به دمشق، نوشت: «ایران نقشی بزرگ در دفاع از دولت سوریه ایفا کرده است».

بازتاب سفر رئیس جمهور در رسانه‌های عبری-عربی

علاوه‌بر رسانه‌های غربی، رسانه‌های عربی و عبری هم سفر رئیسی به دمشق و دیدار با مقامات سوری را بازتاب دادند. شبکه الجزیره، با پوشش این رویداد تاریخی، با نقل قولی از محمد جمشیدی، معاون سیاسی رئیس جمهور ایران نوشت: «این سفر نشانه‌ای مبنی بر پیروزی استراتژیک ایران در منطقه است».

رسانه‌های رژیم صهیونیستی که هر گونه تحرک منطقه‌ای ایران را در تضاد با منافع خود می‌دانند، این بار سفر رئیسی را نگران کننده توصیف کردند. کانال ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی اعلام کرد: «سفر رئیسی به سوریه رخدادی بسیار خاص و استثنایی است و باید تل‌آویو را نگران کند، به ویژه اینکه نخستین سفر مقامی در قامت ریاست‌جمهوری ایران به سوریه، از آغاز جنگ در این کشور است». در این گزارش آمده است: «رئیسی در این سفر دو روزه سلسله دیدار‌هایی را با بشار اسد خواهد داشت. همچنین وی خارج از پروتکل‌های مرسوم در این دیدارها، قرار است سفری به مناطق نظامی در سوریه نیز داشته باشد». این شبکه صهیونیستی در ادامه گزارش خود نوشت: «ایران خواستار یکپارچه‌سازی محور امتداد یافته از ایران به حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی است و تقویت این محور، در راستای راهبرد جدید تهران در ارتباط با سیاست‌های خاورمیانه‌ای این کشور قرار دارد».

روزنامه «هاآرتص» نیز گزارش مفصلی را به سفر رئیسی به دمشق و دیدار با بشار اسد اختصاص داد و نوشت: «این سفر در برهه‌ای انجام می‌شود که برخی از کشور‌های عرب از جمله مصر و عربستان سعودی، در‌های دوستی به روی اسد را گشوده‌اند».

روزنامه «اسرائیل هیوم» هم با استناد به سخنان رئیسی در گفتگو با شبکه المیادین، نوشت: «رئیسی در سخنان خود اسرائیل را تهدید کرد و درباره از سرگیری روابط با عربستان هم گفت که دشمنان از احیای روابط از جمله رژیم صهیونیستی عصبانی هستند».

روزنامه «یدیعوت آحارونوت» نیز نوشت: «امروز رئیس جمهور ایران به سوریه سفر کرد، پاسخ مهم به غزه نه تنها لازم بود بلکه فرصت بسیار خوبی بود تا بازدارندگی آسیب دیده در جبهه شمالی را بازگردانیم؛ اما فرصت از دست رفت، یعنی کار به درستی مدیریت نمی‌شود».

روعی کایس، رئیس بخش جهان عرب شبکه «کان» در توئیتی اظهارات رئیس جمهور ایران را نگران کننده خواند و نوشت: «رئیسی درباره سفر خود به سوریه گفت، ما به صراحت از همه جبهه‌های محور مقاومت حمایت می‌کنیم و سفر من به سوریه نیز در چارچوب همین حمایت است؛ برای تقویت جبهه مقاومت تلاش می‌کنیم و در آن تردید نخواهیم کرد».

یونی‌بن‌مناحیم، کارشناس امور راهبردی رژیم صهیونیستی هم با تشریح سیاست ایران مبنی بر منزوی‌سازی رژیم‌صهیونیستی، سفر رئیسی به سوریه را هشداری برای تل‌آویو ارزیابی کرده است.

همچنین رسانه‌های عبری به نقل از عاموس گیلعاد، ژنرال ذخیره ارتش صهیونیستی درباره اهمیت سفر رئیسی به سوریه اعلام کردند: «ایرانی‌ها احساس می‌کنند که اسرائیل ضعیف شده است؛ آن‌ها باور نمی‌کنند و چشمان خود را می‌مالند و تعجب می‌کنند که یهودیان را چه شده است که خود را تضعیف می‌کنند».

رسانه‌های صهیونیستی سفر رئیس جمهور به سوریه را با توجه به اینکه در زمانی انجام شده که شرایط داخلی سرزمین‌های اشغالی ملتهب است، برای تل‌آویو خطرناک توصیف کرده‌اند. تحلیلگران صهیونیستی، جنبه‌های راهبردی سفر رئیس جمهور به دمشق را مرکز ثقل تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های خود قرار داده و عنوان می‌کنند که تهران، تفکر و روند جدیدی را درباره سیاست‌های خود در غرب آسیا اتخاذ کرده است.

مقامات تل‌آویو در ماه‌های اخیر تلاش کردند عربستان سعودی را به سمت عادی سازی روابط با این رژیم بکشانند، اما سعودی‌ها به جای تل‌آویو، جمهوری اسلامی را ترجیح دادند و این مسئله مقامات تل‌آویو را به شدت نگران کرده است. زیرا چرخش شیوخ عرب به سمت ایران را سبب افزایش قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران می‌دانند که در تقابل با منافع صهیونیست‌ها است.

از طرفی، صهیونیست‌ها از این نگران هستند که با بازگشت کشور‌های عربی و ترکیه به سوریه و تقویت روابط این کشور‌ها با جمهوری اسلامی، رژیم صهیونیستی بیش از پیش در حصار امنیتی و انزوای خود فرخواهد رفت و پروژه عادی سازی روابط این رژیم با اعراب منطقه هم مختل خواهد شد. مقامات تل‌آویو در یک دهه گذشته سعی کردند کشور‌های عربی را از سوریه دور نگه دارند، اما در هفته‌های اخیر رهبران عرب موافقت خود را با بازگشت سوریه به اتحادیه عرب اعلام کرده‌اند و این مسئله همچون آب سردی بر پیکر تندرو‌های اسرائیل بود.

در تغییر و تحولات منطقه‌ای که با دوستی ایران و عربستان و بازگشت سوریه به اتحادیه عرب مصادف شده است، بازنده بزرگ این میدان، رژیم صهیونیستی است که همواره با پروژه ایران هراسی، سعی داشت آنرا عامل اصلی بحران در منطقه معرفی کرده و ائتلافی علیه تهران تشکیل دهد، اما اکنون خودش در پشت حصاری از بحران‌های سیاسی و امنیتی تنها مانده است.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زوم کردن رسانه‌های عبری-غربی به حضور رئیسی در سوریه بیشتر بخوانید »

آلمان ضمانت‌های صادراتی با ایران را به حالت تعلیق درآورد

آلمان ضمانت‌های صادراتی با ایران را به حالت تعلیق درآورد



دولت آلمان امروز (جمعه) در ادامه اقدامات خصمانه خود علیه تهران، از تعلیق تمام ضمانت‌های صادراتی و تجاری با ایران خبر داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از آسوشیتدپرس، دولت آلمان در ادامه حمایت این کشور از اغتشاشات ایران، از تعلیق رسمی ضمانت‌های اعتباری و سرمایه‌گذاری خود در تجارت با تهران، خبر داد.

وزارت اقتصاد آلمان همچنین اعلام کرد که سایر «قالب‌های اقتصادی» از جمله گفتمان با ایران در حوزه انرژی را نیز به حالت تعلیق درآورده است.

ضمانت‌نامه‌های اعتبار صادراتی، شرکت‌های آلمانی را برابر ضرر و زیان ناشی از عدم پرداخت پول صادرات، مصون می‌دارد. ضمانت‌های سرمایه‌گذاری نیز از سرمایه‌گذاری‌های مستقیم شرکت‌های آلمانی مقابل مخاطرات سیاسی در کشورهایی که سرمایه‌گذاری در آنها انجام شده، محافظت می‌کند.

وزارت اقتصاد آلمان اعلام کرده که استفاده از این ابزارها برای پروژه‌های موجود در ایران، دهه‌ها معلق شده بود تا اینکه در نتیجه توافق ایران با قدرت‌های جهان از جمله آلمان بر سر برنامه هسته‌ای تهران، در مقطعی کوتاه از سال ۲۰۱۶ استفاده از این ابزارها رفع تعلیق شد. بنا به اعلام این وزارتخانه، در آن برهه برای تعداد معدودی از پروژه‌ها، ضمانت‌های مذکور اعطا یا تمدید شد اما از سال ۲۰۱۹ هیچ ضمانت جدیدی اعطا نشده است.

در بیانیه وزارت اقتصاد آلمان آمده که دولت برلین، حالا تصمیم گرفته تا تمام ضمانت‌ها را «به طور کامل» تعلیق کند و معافیت‌ها تنها در صورت وجود دلایل بشردوستانهِ مستند، قابل اعطا خواهد بود. به ادعای این وزارتخانه، حجم تجارت ایران و آلمان در سال ۲۰۲۱، در مجموع ۱.۷۶ میلیارد یورو (حدود ۱.۹ میلیارد دلار) و در ۹ ماه نخست سال جاری نیز ۱.۴۹ میلیارد دلار بوده است.

از زمان آغاز اغتشاشات در ایران، آلمان به همراه برخی از کشورهای غربی به رهبری آمریکا، در «جنگی ترکیبی» علیه جمهوری اسلامی، اقدام به حمایت از اغتشاشات کرد.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آلمان ضمانت‌های صادراتی با ایران را به حالت تعلیق درآورد بیشتر بخوانید »

«پاتک غزه» : مستند آمریکایی درباره مقاومت فلسطینی‌ها +دانلود مستند

«پاتک غزه» : مستند آمریکایی درباره مقاومت فلسطینی‌ها +دانلود مستند



رژیم صهیونیستی در جریان تجاوز اخیر به نوار غزه با ظرفیت‌های جدید مقاومت مواجه شد و از این به بعد پیش از حمله به غیرنظامیان فلسطینی باید به یک سؤال جدید پاسخ بدهد: واکنش مقاومت چه خواهد بود؟

سرویس جهان مشرق رژیم صهیونیستی هرازگاهی با انگیزه‌های مختلف و به بهانه‌های مختلف به نوار غزه تجاوز نظامی می‌کند. با این وجود، هر بار که صهیونیست‌ها دست به یک جنایت جدید می‌زنند، عملاً در نهایت، یک گام به عقب برمی‌دارند. توان دفاعی مقاومت در غزه با هر دور درگیری، جهش چشم‌گیری می‌کند؛ و به طور خاص، پس از واکنش «گردان‌های عزالدین قسام» شاخه‌ی نظامی حماس، به تجاوزگری اخیر اسرائیل، اکنون به عاملی بازدارنده مقابل اسرائیلی‌ها تبدیل شده است. رژیم صهیونیستی که تا چند سال قبل برای حمله به نوار غزه مانعی مقابل خود نمی‌دید، پس از آن‌که بیت‌المقدس اشغالی هدف راکت‌های مقاومت قرار گرفت، پیش از  اتخاذ هرگونه تصمیمی مبنی بر بمباران غیرنظامیان فلسطینی، باید پاسخ یک سؤال جدید را پیدا کند: واکنش مقاومت چه خواهد بود؟

«پاتک غزه» : مستند آمریکایی درباره مقاومت فلسطینی‌ها +دانلود مستند

فلسطینی‌ها پس از بمباران یک ساختمان مسکونی در شهر غزه توسط جنگنده‌های اسرائیلی، در ماه می سال ۲۰۲۱، پیکر بی‌جان کودکی را از زیر آوار بیرون آورده‌اند. (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› هزینه‌های جنگ غزه برای اسرائیل؛ چرا دوست و دشمن حماس را پیروز جنگ می‌دانند؟

پایگاه اینترنتی آمریکایی «مینت‌پرس‌نیوز» اخیراً طی مستندی با عنوان «پاتک غزه[۱]» به موضوع حمله‌ی وحشیانه‌ی اخیر رژیم صهیونیستی به اهداف غیرنظامی در نوار غزه و واکنش و ظرفیت‌های نظامی جدید مقاومت پرداخته است. در ادامه می‌توانید این مستند را که فیلم‌برداری آن همزمان با حملات اسرائیل و همچنین روزهای بعد از آتش‌بس انجام شده، با زیرنویس فارسی اختصاصی مشرق به صورت یک فایل کامل با کیفیت بسیار خوب، یا در سه قسمت با کیفیت عالی تماشا کنید.


مخاطبان محترم توجه داشته باشند که مستند زیر حاوی تصاویری است که ممکن است برای برخی از بینندگان دل‌خراش باشند.


مستند «پاتک غزه» – کامل – کیفیت بسیار خوب [دانلود با حجم ~ ۱۹۲ مگابایت]


مستند «پاتک غزه» – قسمت اول – کیفیت عالی [دانلود با حجم ~ ۱۲۴ مگابایت]

مستند «پاتک غزه» – قسمت دوم – کیفیت عالی [دانلود با حجم ~ ۱۲۲ مگابایت]

مستند «پاتک غزه» – قسمت سوم – کیفیت عالی [دانلود با حجم ~ ۱۲۱ مگابایت]


آن‌چه در ادامه می‌آید متن خام زیرنویس مستند «پاتک غزه» است. لازم به ذکر است که این متن با حداقل ویرایش و صرفاً برای اهداف جست‌وجو و بایگانی در این‌جا ثبت می‌شود.


شاخه‌ی نظامی حماس، ۱۰ می ۲۰۲۱ به اسرائیل هشدار داد:

«یا شهرک‌نشین‌ها و سربازهایتان را از محله‌ی «شیخ جراح»

در بیت‌المقدس شرقی و مسجدالاقصی خارج کنید…»

«یا گروه‌های مسلح مقاومت دست به عملیات نظامی خواهند زد»

پاتک غزه

مقاومت فلسطین بی‌مقدمه [به شکل نظامی] وارد

اتفاقات قدس [بیت‌المقدس] نشد

از فرماندهان قسام

بلکه پیش از آن چندین تظاهرات عمومی علیه نقشه‌های شرورانه‌ی اسرائیل

برای تخلیه‌ی اجباری محله‌ی شیخ جراح انجام شد

هفته‌ها بود فلسطینی‌ها داشتند به تصرف خانه‌های شیخ جراح

به دست شهرک‌نشینان اسرائیلی اعتراض می‌کردند

ساکنان شیخ جراح قربانی پاک‌سازی نژادی هستند

دامنه‌ی اعتراضات به مجموعه‌ی الاقصی نیز کشیده شده بود

جایی که شهرک‌نشین‌های فوق‌ملی‌گرای اسرائیلی در اقدامی تحریک‌آمیز

با همراهی سربازانِ تادندان‌مسلح، مرتباً سروکله‌یشان پیدا می‌شد

همزمان با گسترش اعتراضات، نیروهای اشغالگر اسرائیلی به مسجد یورش بردند و

تجاوزگری بی‌سابقه‌ای را در این مکان مقدس به نمایش گذاشتند

تخلفات اسرائیلی‌ها به اوج خود رسید و اسرائیل فرآیند

پاک‌سازی نژادی و آواره‌سازی [فلسطینی‌ها] را آغاز کرد

این فرآیند با درخواست‌های متعدد گروه‌های تندرو و فاشیست جناح راستی اسرائیل

برای حمله به مسجدالاقصی در ماه مبارک رمضان همراه شد

رهبران اسرائیل هشدار مقاومت را نادیده گرفتند

و اجازه دادند هزاران ملی‌گرای اسرائیلی دست به راهپیمایی تحریک‌آمیزی

وسط زندگی فلسطینی‌ها در بیت‌المقدس شرقیِ اشغالی بزنند

گروه‌های مسلح فلسطینی هم تهدید خود را عملی کردند و با شلیک ده‌ها راکت

به سمت بیت‌المقدس، تظاهرات‌کنندگان اسرائیلی را به پناهگاه فراری دادند

این‌ها تصاویر فرار افراد به طرف پناهگاه است

می‌بینید که چه اتفاقی دارد می‌افتد

صدای انفجار بلندی شنیدیم

رمزی بارود

خبرنگار پلستاین کرانیکل

هدف آن‌ها لزوماً تخریب زیرساخت‌های غیرنظامی نبود

هدفشان کشتن مردم عادی نبود

:هدفشان ارسال یک پیام بسیار قوی بود

«همان‌طور که اسرائیل می‌آید و زندگی را در غزه مختل می‌کند»

«زیرساخت‌های اقتصادی غزه را نابود می‌کند»

«و مرتکب نسل‌کشی هولناکی می‌شود که مردم غزه

آن را در سطح جمعی حس می‌کنند»

«آن‌ها [مقاومت فلسطین] هم می‌توانند اقدامی تقریباً مشابه انجام بدهند»

«یعنی میلیون‌ها اسرائیلی را به پناهگاه بفرستند»

«و زندگی آن‌ها را در همه‌ی حوزه‌ها متوقف کنند؛

چه اقتصادی، چه اجتماعی، و چه سیاسی»

در عرض چند ساعت، جنگنده‌های اسرائیلی به پرواز درآمدند و

نوار غزه‌ی بی‌دفاع را بمباران کردند

اولین اهدافشان نیز شماری از بلندترین برج‌های غزه بودند

این برج‌ها تجسم طبقات بالا و متوسط [جامعه] هستند

آخرین نمادهای شکوفایی

الله اکبر

الله اکبر

همزمان، مقاومت مسلحانه‌ی غزه در تونل‌های مارپیچ

در اعماق زیر زمین در جریان بود

مقاوم در برابر بمب‌های اسرائیل و

آماده برای تهاجم زمینی احتمالی

ارتش اسرائیل، ۱۳ می، کمی پس از نیمه‌شب، به مطبوعات بین‌المللی گفت

نیروهای زمینی‌اش دارند در داخل نوار غزه عملیات تهاجمی می‌کنند

همزمان با انتشار بیانیه‌ی اسرائیل در رسانه‌ها، جنگنده‌های اسرائیلی دست به یک

بمباران وحشیانه زدند: حدود ۴۵۰ موشک در عرض ۴۰ دقیقه

اما معلوم شد، ماجرا یک فریب‌کاری بوده

اسرائیل دروغ گفته بود و رسانه‌ها را بازی داده بود تا با جنگ روانی، نیروهای مقاومت را

به دهانه‌ی تونل‌ها بکشاند و آن‌ها را زیر بمباران شدید، بکُشد

با این حال، گروه‌های شبه‌نظامی غزه در این تله نیفتادند

دستگاه اطلاعاتی فلسطین رفتارهای اسرائیلی‌ها را در جریان

تجاوز اخیرشان به نوار غزه، زیر نظر داشت و دنبال می‌کرد

در این‌باره گزارش اطلاعاتی دریافت کرده بودیم

ارتش اسرائیل بلافاصله به دنیا اعلام کرد که عملیاتش موفقیت‌آمیز بوده

و ده‌ها فرمانده‌ی ارشد و صدها نیروی گردان‌های قسام را کشته و

توانایی‌های آن‌ها برای پرتاب راکت را از بین برده

اما شبه‌نظامیان غزه به شلیک [راکت] به سمت تل‌آویو ادامه دادند

به این ترتیب، ارتش و رسانه‌های اسرائیل مجبور شدند ضمن تجدیدنظر در ادعاهایشان

اعتراف کنند که نقشه‌یشان شکست خورده و از اساس، دروغ بوده

برگردیم به موضوع [اتفاقات] دیشب

دیشب؟ از آخرش شروع کنیم. تعداد کشته‌های تروریست‌ها [فلسطینی‌ها] معلوم نیست

شایعات زیادی وجود دارد و روایت‌ها هنوز دارند اصلاح می‌شوند

[گفتند] ده‌ها نفر؟

بله. ظاهراً ده‌ها نفر

اما نمی‌دانند «چندده» نفر

تخمین می‌زنند ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ نفر، اما نه بیش‌تر

عملیات فریب‌کارانه‌ای بود

اگرچه بمباران اسرائیل تعداد انگشت‌شماری نیروی نظامی را هم کشت، اما

هزینه‌ی اصلی این عملیات را غیرنظامیان پرداخت کردند

«امل رمزی محمد نصیر» هستم

یازده‌ساله اهل شهر «بیت حانون»

امل رمزی محمد نصیر

ساکن بیت حانون

دقیقاً ساعت ۱ بامداد، از فاصله‌ی نزدیک، صدای انفجار و حمله‌ی هوایی آمد

خانه داشت از شدت انفجارها می‌لرزید

چراغ‌های ضعیفی داشتیم که با یک باتری بزرگ کار می‌کردند

شکستند و شیشه‌هایشان روی ما ریخت

درها هم از جا کنده شدند

گفتیم از خانه بیرون برویم

بیرون رفتیم و دیدیم همه‌ی محله هرج‌ومرج است

از عموزاده‌هایم پرسیدیم چه شده

انتظار نداشتیم به محله‌ی ما حمله‌ی هوایی بشود، چون

ساکنانش غیرنظامی هستند

این‌جا هیچ خبری [از نیروی نظامی] نیست

بیرون که رفتیم، همسایه‌ها گفتند دارند خانه‌ها را بمباران می‌کنند

نمی‌دانستیم کدام خانه بمباران شده

حجاب و دمپایی نداشتیم؛ پابرهنه بودیم

رفتیم بیمارستان

تا طلوع آفتاب آن‌جا ماندیم

بعد، برگشتیم ببینیم کدام خانه‌ها بمباران شده‌اند

یا اصلاً از کل محله اثری هست یا نه

وقتی رسیدیم، دیدیم محله‌ای که همه‌ی عمرمان

در آن زندگی کرده بودیم، کامل با خاک یکسان شده

تک‌تک خانه‌ها بمباران و خراب شده بودند

طراحان نظامی اسرائیل وقتی قوی‌ترین برگشان را بازی کردند، اما هیچ برتری راهبردی‌ای

به دست نیاوردند، دوباره روی اهداف آسیب‌پذیرتر در مرکز شهر غزه تمرکز کردند

این‌بار برج مسکونی-تجاری «الجلاء»، میزبان دفاتر سرشناس‌ترین

رسانه‌های بین‌المللی در غزه: از الجزیره تا آسوشیتدپرس

«جواد محمود مهدی» هستم. ۶۸ ساله. تاجر

جواد محمود مهدی

مالک برج الجلاء

ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر درِ خانه‌ام را زدند

برادرزاده و پسرم داشتند داد می‌زدند: «گوش بده… گوش بده…»

خیلی محکم در می‌زدند؛ عادی نبود

معلوم بود نیامده‌اند ببینند خانه هستم یا نه؛ یا مثلاً احوالم را بپرسند

گفتند: «گوشی را بگیر. ارتش اسرائیل است»

گفتم: «یعنی چه، ارتش اسرائیل؟»

گفتم: «سلام»

به عربی ساده و دست‌وپاشکسته حرف می‌زد؛

شاید در یوتیوب مثلش را شنیده باشید

گفت: «از ارتش اسرائیل هستم. تو جواد مهدی هستی؟»

گفتم: «بله. خودم هستم»

گفت: «می‌خواهیم برجت را تخریب کنیم»

«روی زمین خالی کنارش سقوط می‌کند»

گفتم: «یعنی چه؟»

گفت: «مگر تو از فرود موشک در تل‌آویو خوشحال نشدی؟

ما هم ساختمانت را با خاک یکسان می‌کنیم»

«این تصمیم ارتش اسرائیل است و نیاز به هیچ حرف دیگری نیست»

«من از ارتش اسرائیل هستم. دستور می‌دهم ساختمان را ترک کنی»

بعد گفت: «ساختمانت چندطبقه است؟»

گفتم: «دوازده‌طبقه»

گفت: «برو به طبقه‌ی ۱۲؛ دفتر آسوشیتدپرس؛ بعد هم دفتر الجزیره»

«فارِس!»

«فارس!»

«فارس!»

ان‌شاءالله بمباران نمی‌کنند، اما بجُنب!

بجنبید برادرها

بجنب، حاجی!

بروید پایین

نمی‌خواهم جلوی دوربین حرف بزنم. همین که گفتم. فقط بجنبید

هر کاری می‌کنی، بکن. خدا شاهد است

گوشی را قطع می‌کنم

خدا بزرگ است

برج، ایستاده و [انگار] خودبه‌خود فروریخت

وائل الدحدوح

مدیر دفتر الجزیره

از نظر روحی برایمان خیلی سخت بود

این دفتر الجزیره [در غزه] فقط آجر و میزوصندلی و لوازم نبود

آن را آجربه‌آجر، دستگاه‌به‌دستگاه، و سیم‌به‌سیم ساخته بودیم

برای آماده کردن و ساختن تک‌تک چیزهایی که در دفتر بود، وقت گذاشته بودیم

تا بتوانیم اخبار و حوادث را به شکلی پوشش بدهیم که

با معیارهای شبکه‌ی رسانه‌ای الجزیره سازگار باشد

اما برج در یک لحظه فروریخت

وقتی ساختمان فروریخت، ۲۵ سال خاطره هم زیر خاک رفت

جایی که ۲۵ سال در آن زندگی کرده بودیم؛

با بچه‌هایم نوه‌هایم، همسایه‌هایم، و دوستانم

تصور کنید خانه‌ای بسازید؛ آجربه‌آجر، قطعه‌به‌قطعه

با دانسته‌ها و آرزوهایتان در آن زندگی کنید

اما یک‌باره خودتان را آواره از آن خانه ببینید

غصه‌ی غیرقابل‌توصیفی است

در یک لحظه، یا چند ثانیه، یا یک دقیقه، بدون هیچ دلیل واقعی،

منطقی و مشروعی شما را از خانه‌ی خودتان بیرون بیندازند

اسرائیل بعد از تخریب سه عدد از مهم‌ترین برج‌های غزه

توجهش را به «الرمال» مرکز تجاری این شهر، معطوف کرد

الرمال محله‌ی اصلی و قلب غزه است

مرکز اصلی اقتصادی و تجاری شهر غزه است

مردم از همه‌جای نوار غزه برای خرید به این‌جا می‌آیند

اشغالگران به این خاطر این محله را هدف گرفتند که

مرکز اقتصادی و تجاری شهر است

برج «الشروق» در این‌جا تخریب شد

الشروق بلندترین برج در خیابان «عمر المختار» بود

عمر المختار هم شلوغ‌ترین خیابان شهر غزه است

نقاط مختلفی از خیابان عمر المختار هدف قرار گرفتند

انور الجندی

مهندس شهرداری غزه

از [خیابان] «ابوخضره» تا چهارراه «السرایا» که

تقاطع اصلی منتهی به الرمال است

به علاوه‌ی برجی که پر از مرکز تجاری و مغازه بود

یکی از خانه‌هایی که هدف قرار گرفتند، خانه‌ی خانواده‌ی «ابوالعوف» بود

اولین موشک در خیابان روی سر ما فرود آمد؛

بدون هیچ هشدار یا تماس قبلی‌ای

عمر ابوالعوف

بازمانده‌ی قتل‌عام خیابان وحده

بعد، موشک دوم روی سرمان فرود آمد

پدرم حاضر نشد از خانه بیرون برود، چون

در منطقه‌ای کاملاً غیرنظامی زندگی می‌کردیم

فکر می‌کرد صدای بمباران از دور می‌آید

بعد از موشک دوم، خانه داشت می‌لرزید

دست خواهرم را گرفتم و او را بغل کردم

بعد از موشک سوم، از پنجره شعله‌های آتش داخل می‌آمد

سقف و دیوارهای هال روی سرمان خراب شدند

بعد، کمی همان‌جا ماندیم

بعد، موشک چهارم روی سرمان فرود آمد

ما که طبقه‌ی دوم زندگی می‌کردیم، زیر خیابان مدفون شده بودیم

من را از این‌جا بیرون کشیدند

بلافاصله بعد از شروع بمباران، نیروهای امدادی به‌سرعت به منطقه آمدند

همه حالشان خوب است؟

ببین حال آن‌هایی که داخل بودند چه‌طور است

تیم‌های امداد، چند روز تمام، لابه‌لای توده‌های آوار جست‌وجو کردند

به این امید که نشانه‌ای از حیات پیدا کنند

در این حادثه که به «قتل‌عام خیابان وحده» معروف شد،

نهایتاً ۴۴ نفر کشته و ۵۰ نفر زخمی شدند

«مروان ابوالعوف» در این حمله ۲۲ عضو خانواده‌اش را از دست داد

همه‌ی شهدا غیرنظامیان بی‌گناه بودند

مروان ابوالعوف

بازمانده‌ی قتل‌عام خیابان وحده

اکثر زخمی‌ها کودک، پیر و زن بودند

در ساختمان ما، ۶ زن، ۴ کودک و عموی خودم که ۷۶ سالش است و

پسرعمویم که ۵۰ سالش است

عمویم و پسرعمویم دکتر هستند. هیچ آدم خطرناکی نداشتیم

اکثرِ ۲۲ همسایه‌ی ما هم که شهید شدند کودک و زن بودند

وقتی ساختمان را دیدم که کاملاً خراب شده، فقط گفتم:

«انا لله و انا الیه راجعون. حسبنا الله و نعم الوکیل»

[ما از خداییم و به سوی او برمی‌گردیم. خدا برای ما کافی و بهترین وکیل است]

واقعاً شوکه شده بودم

اوایل نمی‌فهمیدیم [چه اتفاقی افتاده]، اما الآن درک می‌کنیم

وقتی بی‌کار یک‌جا نشسته‌ام، «ایمن» یادم می‌آید

عمویم، همسرش، خواهرم، بچه‌هایش، دختران و همسر برادرم یادم می‌آیند

کم‌کم لحظات، زمان‌ها، و گفت‌وگوهایی یادم می‌آیند که با هم داشتیم

امیدها و آرزوهایشان

دو دختر برادرم؛ یکی از آن‌ها قرار بود ۲۸ می [۱۲ روز بعد از بمباران]

ازدواج کند؛ آن یکی هم ماه بعد از آن

دختر بزرگ‌ترش «میساء» قرار بود ۱۰ روز دیگر ازدواج کند

آن یکی هم ماهِ بعد

همه‌اش نیست شد

الآن از دختر و پسر خواهرش مراقبت می‌کند که مادرشان در قتل‌عام کشته شد

این‌جا درد می‌کند؟

این‌جا هم درد می‌کند

این‌جا هم درد می‌کند

پسر خوبی هستی

خوب شده

خوب شده

برایش بگو یهودی‌ها [اسرائیلی‌ها] با ما چه کار کردند

نشانش بده کجا درد می‌کند. بگو چه کار کردند

بگو خانه‌یمان را خراب کردند

خواهرزاده‌ی مروان ماجرای آن شب وحشتناک را تعریف می‌کند

بعد از اولین انفجار، در داشت می‌لرزید

بعد رفتیم به هال

بمب بعدی که منفجر شد، یک چیز خیلی روشن داخل اتاق آمد

مرام علاء ابوالعوف

بازمانده‌ی قتل‌عام خیابان وحده

نمی‌دانستیم چیست

همه‌ی آسمان قرمز شد

احساس کردیم چیزی دارد ما را عقب می‌کشد؛ و کف هال افتادیم

سقف هم روی زمین افتاد

[امدادگر:] دیگر چه کسی کنارت بود؟

[مرام خطاب به زن آشنایش:] بیا

[امدادگر:] دیگر چه کسی کنارت بود؟

خواهرم میساء

فقط یک نفر؟

بله

مادر و پدرت کجا هستند؟

نمی‌دانم کجا هستند

پدرت خانه نبود؟

مادرت چه‌طور؟

بابایم را می‌خواهم

میساء ابوالعوف هم زیر آوار گرفتار شده بود

حدود یک‌ونیم تا دو ساعت زیر آوار بودم تا نجاتم دادند

اول، والدینم را صدا می‌زدم و جوابم را می‌دادند

کمی که گذشت دیگر هیچ‌کس جوابی نمی‌داد

تا این‌که یک نفر گفت: «یک دقیقه صبر کن. الآن تو را بیرون می‌آورم»

میساء ابوالعوف

بازمانده‌ی قتل‌عام خیابان وحده

گفتم نمی‌توانم یک دقیقه‌ی دیگر تحمل کنم؛ عجله کن

امدادگر یک حفره درست کرد و من از آن‌جا نور را دیدم

صدایش کردم و گفتم: «من این‌جا هستم. نجاتم بده»

اول، خواهرم مرام را نجات داد

چون مصدوم و شوکه شده بود

بعد سراغ من آمد

احمد را ندیده بود

وقتی آمد من را بیرون بکشد، احمد را دید

گفت: «می‌توانی صبر کنی اول بچه را نجات بدهم؟»

گفتم: «بله. اول او را نجات بده. مشکلی نیست»

بعد از آن، چند ثانیه بعد، من را نجات داد

به بیمارستان رفتیم

پیشاپیش می‌دانستم خواهرم «شیماء» شهید شده، چون کنار خودم بود

هیچ خبری از «روان» نبود؛ برای همین فکر کردم او هم شهید شده

امیدوارم مادرم بهتر بشود؛ حالش خیلی بد بود

اول در اورژانس بود؛ بعد او را از غزه به «رام‌الله» بردند و بعد به اسرائیل

آخرین خبری که دارم این است که آرام‌آرام دارد بهتر می‌شود و

سلامتی‌اش را به دست می‌آورد

خدا شفایش بدهد

یک روز بعد از ضبط این مصاحبه، مادر میساء «دیانا ابوالعوف»

در یک بیمارستان اسرائیلی، از شدت جراحات فوت کرد

سرشناس‌ترین قربانی قتل‌عام وحده، دکتر «ایمن ابوالعوف» بود: یکی از

عالی‌رتبه‌ترین پزشکان کل غزه و مسئول مبارزه‌ی نوار غزه با کووید-۱۹

تازه از یک شیفت طولانی در بیمارستان «الشفاء»

برگشته بود که خانه‌اش را بمباران کردند

پدرم استاد و رئیس یکی از بخش‌های بیمارستان الشفاء بود

نیم ساعت قبل از بمباران، از بیمارستان برگشته بود خانه

به خیلی‌ها کمک کرده بود و همه‌ی دکترها عاشقش بودند

ایمن «از دست‌مان رفت»

دکتر اشرف القدره

سخنگوی وزارت بهداشت غزه

به معنای واقعی کلمه، دکتر ایمن «از دست‌مان رفت»

آدم معمولی‌ای نبود

دکتری عالی با همتی بالا و روحیه‌ای شکست‌ناپذیر بود

دکتر ایمن ابوالعوف حقیقتاً به تعهد کاری‌اش مشهور بود

دکتر محمد ابوسلیمه

مدیرکل بیمارستان الشفاء

شب و روز در این بیمارستان کار می‌کرد

رئیس بخش داخلی و پزشک اصلی مسئول بخش کووید در الشفاء بود

تمام عمرش را وقف این بیمارستان کرده بود

بیش از ۲۰ سال این‌جا کار کرد

استاد دپارتمان پزشکی «دانشگاه اسلامی غزه» و دانشگاه «الازهر» هم بود

آن‌جا هم مشغول تربیت دانشجو بود

تازه‌فارغ‌التحصیل‌ها و پزشکان آینده را تربیت می‌کرد

به همه احترام می‌گذاشت

رابطه‌ی ما خیلی عالی بود؛ بیش‌تر کنار هم

در بیمارستان بودیم تا در خانه‌های خودمان

درگذشت دکتر ایمن واقعاً خسارت بزرگی به این بیمارستان بود

که بزرگ‌ترین بیمارستان غزه است

دستاوردهای علمی زیادی داشت

اما الحمدلله نسل بزرگی از پزشکان را از خودش به جا گذاشت که

به آن‌ها آموخته بود خودشان را وقف خدمت به مردمشان کنند

دکتر ایمن همکار و عزیز دل همه‌ی ما بود

دکتر ناصر العطار

رئیس کمیته‌ی علمی بیمارستان الشفاء

فقط یک همکار و دوست نبود، بلکه یک برادر عزیز بود

وقتی پیکر دکتر ایمن را دیدیم، در شوک فرو رفتیم

یک شوک کامل

به هیچ عنوان چیزی را که جلوی چشم‌مان بود، باور نمی‌کردیم

بخشی که پیکر دکتر ایمن ابوالعوف در آن بود، در سکوت مطلق فرو رفته بود

چون تمام همکارانش و همه‌ی افراد دیگر عاشق او بودند

هنوز خبرِ آوردنِ پیکر دکتر ایمن ابوالعوف به بیمارستان را اعلام نکرده بودیم که

بعضی از همکارانش خبر شهادت او و آوردنش به این‌جا را به یک‌دیگر رساندند

همه‌ی کارکنان بیمارستان برای خداحافظی و اقامه‌ی نماز بر او آمدند

طوری که مجبور شدیم پیکر او را به حیاط بیرونی بیمارستان ببریم تا همه بتوانند

برای بار آخر او را ببینند، بر پیکرش نماز بخوانند، و با او خداحافظی کنند

شهادت می‌دهیم، دکتر ایمن، که تو رسالتی را که

به تو سپرده شده بود، به‌حق ادا کردی

تمام بخش‌های وزارت بهداشت و بیمارستان الشفاء

شهادت می‌دهند که تو روز و شب کار می‌کردی

و در تمام لحظات و تمام موقعیت‌ها بهترینِ انسان‌ها بودی

و همراه مردم فلسطین ایستادی و هر آن‌چه را که

می‌توانستی، در طبق اخلاص گذاشتی

بمباران به‌رغم محکومیت‌های جهانی، ادامه پیدا کرد

اسرائیل هر گوشه‌ای از زندگی غیرنظامی در غزه را که

می‌توانست، هدف قرار داد

از ساختمان‌های مسکونی و فرستنده‌های تلویزیونی

تا بستنی‌فروشی‌ها و کتاب‌فروشی‌ها

این کتاب‌فروشی من است؛ «کتاب‌فروشی سمیر منصور»

سمیر منصور

مالک کتاب‌فروشی

این هم بلایی است که سرش آمده

دو طبقه داشت و انواع کتاب در آن پیدا می‌شد: فرهنگی، دینی، ادبیات، رمان

هر چیزی که به کتاب‌خوان‌ها ربط داشت، این‌جا پیدا می‌شد

انتشار و ترجمه‌ی کتاب هم داشتیم

با همکاری نویسنده‌های فلسطینی در نوار غزه، کتاب منتشر می‌کردیم

کتاب‌های بیش از ۱۵۰ نویسنده‌ی اهل نوار غزه را منتشر می‌کردیم

وقتی خبردار شدیم اشغالگران می‌خواهند ساختمان کتاب‌فروشی را خراب کنند، بلافاصله

به طرف کتاب‌فروشی رفتیم، اما کمی قبل از این‌که برسیم، آن را بمباران کردند

کل ساختمان فروریخت

این هم بقایای آن است

برای ساخت این کتاب‌فروشی سال‌های سال سعی و تلاش کرده بودم

بیش از ۲۵ سال صرف ساخت و توسعه‌ی آن کردم

خیلی برایم ارزش داشت. مثل یکی از بچه‌هایم بود

الحمدلله… [اما] چه کار می‌توانم بکنم؟ همه‌اش از بین رفت

در همین حال، انتقال مجروحان به بیمارستان همچنان ادامه داشت

خانواده‌هایی که جایی برای مخفی شدن نداشتند،

شب‌ها به بیرون پناه می‌بردند

چرا این بلا دارد سرمان می‌آید؟ مگر با آن‌ها [اسرائیلی‌ها] چه کار کرده‌ایم؟

این دختر مبتلا به اوتیسم، وحشت‌زده است،

اما نمی‌تواند احساساتش را بروز بدهد

داخل بیمارستان، بهیارها مجروحان را با عجله

برای انجام عمل‌های اورژانسی می‌بردند

این کودک از ناحیه‌ی سر مجروح شده

با وجود افزایش روزبه‌روز تعداد مجروحان غیرنظامی، اسرائیل

با حمایت کامل دولت بایدن، پیشنهادهای آتش‌بس را رد می‌کرد

هر روزی که می‌گذرد، توان گروه‌های تروریستی را

بیش‌تر تضعیف می‌کنیم

بنیامین نتانیاهو

نخست‌وزیر وقت اسرائیل

فرماندهان ارشد بیش‌تری را از بین می‌بریم؛ برج‌های تروریستی بیش‌تری را

فرومی‌ریزیم؛ و انبارهای سلاح بیش‌تری را هدف قرار می‌دهیم

همان‌طور که امروز به سفیرمان [در آمریکا] گفتم،

این حق طبیعی اسرائیل است

از حمایت دولت‌ها [ی همسو] ‌ بسیار متشکرم

و به طور خاص، به خاطر حمایت دوست‌مان، پرزیدنت جو بایدن،

از حق اسرائیل در دفاع از خود، تشکر می‌کنم

بالأخره بعد از ۱۱ روز حملات بی‌امان هوایی، زمینی و دریایی، آتش‌بس اعلام شد

مردم غزه به خیابان‌ها آمدند تا آن‌چه را پیروزی

مقابل اشغالگران می‌دانستند، جشن بگیرند

ده‌ها هزار فلسطینی‌ای که در مدارس شلوغ پناه گرفته بودند، کم‌کم

به خانه‌هایشان برگشتند… یا به بقایای خانه‌هایشان

«زکی حامد محمد نصیر» هستم. اهل بیت حانون

در این محله زندگی می‌کنم و مالک این خانه هستم

بعد از اعلام آتش‌بس به محله‌یمان برگشتیم،

اما با این صحنه مواجه شدیم

زکی حامد محمد نصیر

ساکن بیت حانون

دیدیم خانه‌یمان فروریخته و کل محله خراب شده

درد و رنج عمیقی به دلمان نشست از این‌که

خانه‌یمان را از دست داده بودیم

بی‌پناه و آواره شده بودیم

«نادر عبدالله مصری» هستم. پزشک ورزشی

پزشک تیم ملی المپیک فلسطین

الحمدلله به خاطر فعالیت‌های ورزشی‌ام شناخته‌شده هستم

همه‌ی ساکنان این‌جا کارگر ساده هستند

نادر عبدالله مصری

این‌جا زن و کودک زندگی می‌کند؛

هیچ‌کس عضو مقاومت نیست

در محله‌ی فقیری زندگی می‌کنیم. آدم‌های ساده‌ای هستیم

از این‌که خانه‌ی همسایه‌یمان را بمباران و تخریب کردند، شوکه شدیم

واقعیت این است که برای ارتش اشغالگر اصلاً مهم نیست شما ورزشکار هستید،

یا سیاستمدار، یا نیروی مقاومت، یا شهروند عادی، یا بچه

تمام نوار غزه زیر بمباران است

ما ملتی تحت محاصره هستیم؛

نمی‌توانیم جنگ راه بیندازیم

نسل‌به‌نسل هنوز داریم کشته می‌دهیم، اما این‌جا

سرزمین‌مان است و داریم از آن دفاع می‌کنیم

ارتش اشغالگر است که دائماً زمین‌های ما را می‌دزدد و

طرفِ شروع‌کننده‌ی جنگ است

حمله‌ی گسترده‌ی اسرائیل، که چهارمین مورد طی ۱۲ سال گذشته بود،

نتوانست آسیبی به نیروهای مسلح مقاومت بزند

فقط تخریب گسترده‌ای برای مردم و زیرساخت‌های غیرنظامی به بار آورد و بیش‌ازپیش

اقتصادی را نابود کرد که پیشاپیش با کمک‌های ناچیز خارجی، حیات نباتی داشت

تجاوز اخیر علیه نوار غزه به شکل نظام‌مند

زیرساخت‌های این منطقه را هدف گرفت

هدف از این تجاوز، تخریب زیرساخت‌ها و

نابودی اقتصاد فلسطینی‌های نوار غزه بود

این مسئله از اتفاقاتی که در طول جنگ رخ داد، مشهود بود

در این حمله همه‌ی جاده‌های اصلی و تقاطع‌ها هدف قرار گرفتند

همین‌طور خطوط لوله‌ی اصلی انتقال آب از چاه‌ها

و خطوط اصلی کارخانه‌ی تصفیه‌ی فاضلاب منطقه‌ی «شیخ عجلین»

و همچنین خطوط انتقال برق

برق نوار غزه از سمت [مرز] اسرائیل از طریق ۱۰ خط تأمین می‌شود

از این ۱۰ خط، ۸ خط در جریان این جنگ تخریب شدند

به علاوه، مرزها هم بسته شدند که از دسترسی غزه

به بسیاری از اقلام جلوگیری می‌کرد

از جمله قطع گاز مورد نیاز برای تأمین سوخت نیروگاه برق

که باعث شد مردم روزی فقط ۴ ساعت برق داشته باشند

منطقه‌ی صنعتی‌ای هم هدف قرار گرفت که

اساس صنایع فلسطین است

و کارخانه‌های دیگری، مثل شرکت «فومکو» که اسفنج تولید می‌کند

کارخانه و انبار «خضیر» هم هدف گرفته شد

اشغالگران به‌خوبی می‌دانستند که این انبارها محل ذخیره‌ی حجم زیادی

ماده‌ی سمی، مانند سموم و فرآورده‌های کشاورزی حاوی آلاینده، هستند

و آن‌ها را به قصد تخریب ذخیره‌ی این مواد و ایجاد بیش‌ترین

احتمال آلودگی در مناطق کشاورزی اطراف، هدف گرفتند

اسرائیل در عرض ۱۱ روز، ۲۵۶ فلسطینی را کشت و ۲۰۰۰ نفر را زخمی کرد

ضمناً ۵۸,۰۰۰ نفر دیگر نیز آواره و بی‌خانه شدند

حملات فلسطینی‌ها بسیار کم‌تر مرگ‌بار بودند و منجر به

کشته شدن ۱۳ اسرائیلی و زخمی شدن ۱۱۴ نفر شدند

به‌رغم آسیب‌های وارده، «یحیی سنوار» رهبر حماس

علناً اقدام به پیاده‌روی در خیابان‌های غزه کرد

اقدامی به معنای سرکشی مقابل اسرائیلی که از نظر نظامی قوی‌تر بود و

همین چند روز قبل خانه و دفتر کار او را بمباران کرده بود

سنوار که می‌دانست اسرائیل نمی‌تواند با ترور او خطر شروع دوباره‌ی جنگ را به جان بخرد،

خطاب به «بنی گانتز» وزیر دفاع [وقت] اسرائیل، گفت اگر جرأت دارید، به من حمله کنید

بعد از پایان این نشست، بخش زیادی از

مسیر برگشت به خانه را پیاده می‌روم

یحیی سنوار

رهبر حماس

یعنی بیش از ۵۰، ۶۰ دقیقه

[اسرائیلی‌ها] فرصت دارند تصمیم‌شان را بگیرند؛ موشک‌هایشان را

سوار هواپیماهایشان کنند؛ و آن‌ها را بفرستند [تا من را بکشند]

من هم [در این فاصله] پلک نمی‌زنم [و فرار نمی‌کنم]

مقاومت مسلحانه‌ی غزه به توان بازدارندگی دست یافت و توانایی‌اش برای

اقدام در بیت‌المقدس اشغالی و دفاع از مجموعه‌ی الاقصی را اثبات کرد

درسی که از تجاوز قبلی علیه نوار غزه آموختیم این بود که

اسرائیل دولت اشغالگری است که می‌توان شکستش داد

آن دولت مستحکمی نیست که ماشین تبلیغاتیِ

اسرائیلی-صهیونیستی به تصویر می‌کشد

فلسطینی‌ها می‌توانند رهایی خودشان را به دست بیاورند و

حقوق و آزادی خود را پس بگیرند

مسئله، دیگر صرفاً دفاع غزه از خودش مقابل تجاوزگری‌های اسرائیل نیست

رمزی بارود

خبرنگار پلستاین کرانیکل

بلکه ایستادگی غزه در همبستگی و دفاع از فلسطینی‌هایی است که در بیت‌القدس شرقی و

بخش‌های مختلف کرانه‌ی باختری تحت محاصره‌ی مشابهی زندگی می‌کنند

این همبستگی بسیار بااهمیت بود، چون باعث شد فلسطینی‌ها

بالأخره بتوانند به نوعی وحدت ملی دست پیدا کنند

اگرچه مردم غزه به خاطر دیکتاتوری نظامی اسرائیل، دوباره تحت محاصره، ناتوان از

بازسازی، محبوس در قفس، و محروم از تمام حقوقشان، به حال خود رها شده‌اند

اما ظرفیت‌هایشان برای مقاومت مقابل یک نیروی اشغالگر با پیشرفته‌ترین

سلاح‌های جهان، قوی‌تر و قوی‌تر می‌شود تا به اندازه‌ی اراده‌یشان شود

ظرفیت‌های نظامی مقاومت فلسطین، فوق‌العاده پیشرفته یا مخرب نیستند، اما در دستِ

جوان‌های باهوش فلسطینی که به حقوق و آزادیشان اعتقاد دارند، بسیار کارآمد می‌شوند

غزه تا اندازه‌ی زیادی در ساخت و تولید سلاح‌های خودش خودکفا شد

مسئله‌ی جالب دیگر این است که سلاح‌های تولیدشده در غزه، اتفاقاً

کارآمدتر، بزرگ‌تر، و دارای ظرفیت‌های انفجاری بیش‌تری هستند

اکنون که غزه خودش می‌تواند این سلاح‌ها را طراحی کند،

فضای مانور بیش‌تری برای تغییر اندازه و دقت آن‌ها دارد

اشغالگران اسرائیلی در تجاوز اخیرشان به نوار غزه

ظرفیت‌های نظامی ما را تجربه کردند

همه‌ی جهان شاهد بودند؛ و ما هنوز هم

ظرفیت‌های مهم‌تری پشت پرده داریم


[۱] Watch the New MintPress News Documentary Film: Gaza Fights Back Link

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«پاتک غزه» : مستند آمریکایی درباره مقاومت فلسطینی‌ها +دانلود مستند بیشتر بخوانید »

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس



گنجور - شهید چمران

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بیش از سه دهه از سال‌های دفاع مقدس می‌گذرد و همچنان روایت‌های تلخ و شیرین آن روزها، تازه و شنیدنی است. فریدون گنجور؛ عکاس و فیلمبردار باسابقه‌ای است که از نخستین ساعات جنگ در صحنه حضور داشت و به ثبت وقایع پرداخت. او که چندین عنوان کتاب تألیف و در کشور آلمان به چاپ رسانده، پیش از آغاز جنگ، سال‌ها به‌عنوان خبرنگار آسوشیتدپرس در گوشه و کنار دنیا از قاره آمریکا تا اروپا و افغانستان، حضوری فعال داشته و در بازگشت به ایران با خبرگزاری پارس به فعالیت خود ادامه می‌دهد. اما به گفته خودش، نقطه عطف زندگی‌اش، حضور در جبهه و درک و ثبت حماسه دفاع مقدس بوده است؛ مقطعی که ورق زندگی‌اش را برگرداند. 

فریدون گنجور در سی‌اُمین سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران، در گفت‌وگویی صمیمی با خبرنگار ایبنا، بخش‌هایی از خاطرات آن سال‌ها که روایت‌گر آخرین ساعات زندگی شهید چمران بود را از صندوقچه ذهن و قلبش بیرون کشید. 

«جلوی خط، روی جاده‌ای که ۱۷ کیلومتر با سوسنگرد فاصله داشت، با دکتر چمران یک سنگر کنده بودیم. عصر که دشمن گرا می‌گرفت، حدس می‌زدم که گلوله بعدی کجا می‌خورد و همان می‌شد. از همه این صحنه‌ها فیلم هم گرفتم. شب که شد دشمن ما را زیر آتش گرفت، با حاج‌حمید در سنگر بودیم. (حمید هنرآموز از آمریکا مرید دکتر چمران می‌شود. از آمریکا به لبنان و بعد به ایران و جبهه می‌آید.) گلوله‌ها نزدیک ما برخورد می‌کرد. به ایشان گفتیم بیا برویم بیرون، نمی‌شود به چند تکه الوار و چند کیسه شن، اعتماد کرد. او قبول نکرد و من خودم بیرون آمدم و روی خاکریز خوابیدم. آن‌قدر آتش ریختند که یک گلوله درست به همان سنگری خورد که حاج‌حمید هم در آن حضور داشت و ایشان شهید شد. حجم آتش بسیار بالا بود، بچه‌ها می‌گفتند تا آن زمان سابقه نداشته که این‌همه توپ و تانک و خمپاره، یک نقطه را بزنند. اگر خاکریز را می‌گرفتند، راحت تا خود سوسنگرد می‌رفتند، چون بعد از ما دیگر نفری هم نبود.

بعد از قطع‌شدن آتش سخت، با تانک حمله کردند. سرگرد رستمی زنگ زد به توپخانه و هرچه می‌گفت دشمن رسید، با گوش خودم شنیدم که از آن‌سوی خط می‌گفتند بنی‌صدر گفته ما آتش نریزیم! که رستمی هم در پاسخ گفت فردا می‌آیم و چند نفر را محاکمه صحرایی می‌کنم….

همینطور که تانک‌ها به خاکریز ما نزدیک می‌شدند، رستمی یک منور می‌زد و صحنه جلوی ما روشن می‌شد. اسماعیل دهناد و بچه‌ها هم با آرپی‌جی تانک‌ها را می‌زدند؛ تا ۹۰ متری ما رسیده بودند. آن شب خیلی سخت گذشت. با مقاومت ما، تانک‌ها عقب‌نشینی کردند و دوباره توپخانه آن‌ها ما زیر آتش سنگین گرفت. در همین حین بود که صدای سیروس بادپا را شنیدم که گفت وای جناب رستمی شهید شد. یک گلوله کنار جیپ‌شان خورده بود. یک کادیلاک اتوماتیک که آمبولانس بود آنجا قرار داشت که پشت فرمانش نشستم. به هر سختی بود ماشین را از شن درآوردم. چند زخمی را برای انتقال پشت آمبولانس گذاشتم. یک لحظه که عقب را نگاه کردم، دست‌وپاهای قطع‌شده و مجروح قلبم را جریحه‌دار کرد، ولی خودشان هیچ ناله‌ای نمی‌کردند. از خاکی با چراغ خاموش حرکت کردم، بعد از چند کیلومتر روی جاده آمدم تا رسیدم به سوسنگرد. مجروح‌ها را به کلینیک بردیم.

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس
عکاس: فریدون گنجور

در برگشت، جلو و عقب آمبولانس تا جایی که می‌شد رزمندگان کم‌سن‌وسالی را سوار کردیم که به خط منتقل کنیم. بچه‌هایی که صفرکیلومتر بودند و تا آن زمان نه جنگ دیده بودند و نه خط مقدم. به دهلاویه رسیدیم و بچه‌ها را پیاده کردم.

دوباره ما را زیر آتش گرفتند، اگر خط سقوط نکرد، به‌خاطر تجربه آقای نخستین؛ مسئول ادوات و افرادی همچون سیروس بادپا و اسماعیل دهناد بود. دشمن عقب‌نشینی کرد… یادم می‌آید که اسماعیل دهناد با صدای دلنشین اذان می‌گفت.

از خستگی خوابم برد و صبح از گرما بیدار شدم. داشتم آب به صورتم می‌زدم که شنیدم کسی از آنطرف کانال صدا می‌زد و درخواست آمبولانس می‌کرد. سوار یکی از آمبولانس‌هایی که پشتش باز بود شدم و رفتم آنطرف. یک نفر را با برانکارد آوردند و در آمبولانس گذاشتند، پرسیدم کیست که گفتند آقای دکتر. فکر کردم منظورشان همان جوانی است که در بهداری به او دکتر می‌گفتیم. وقتی از خاکی به سر جاده رسیدم، نگاه کردم و دیدم که مجروح، دکتر چمران است.

روی جاده به جوانی که همراه ما بود گفتم که سوییچ را برنمی‌دارم، می‌روم هشت متر آن‌طرف‌تر کیفم را برمی‌دارم و می‌آیم. رفتم کیفم را بردارم، دیدم ماشین حرکت کرد. خیلی ناراحت و عصبانی شدم که چرا اطمینان کردم. ماشین حدود ۲۰۰-۳۰۰ متر بالاتر ایستاد. من هم با چنان سرعتی دویدم که گمان می‌کنم همانجا رکورد ۲۰۰ متر را زدم! وقتی نزدیک ماشین شدم، دوباره شروع به حرکت کرد. کیفم را داخل ماشین پرت کردم و بعد خودم را بعد از چند متر آویزان‌ماندن، کشیدم بالا. وقتی نفسم تازه شد، شروع کردم به فیلم و عکس گرفتن از دکتر چمران. به کلینیک سوسنگرد رسیدیم.

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس
عکاس: فریدون گنجور

در تمام مراحلی که با برانکارد دکتر را تا اتاق پزشکی و جراحی بردند، فیلم گرفتم. ایشان در ماشین و در کلینیک هیچ مشکل تنفسی نداشت، سرش بسیار کم زخمی شده بود که از روی باند به اندازه یک قاشق خون مشخص بود. اشتباه اول این بود که باند سر دکتر چمران را باز کردند که نباید این کار را می‌کردند. به‌صورت ناشیانه و اشتباه در دهان دکتر لوله گذاشتند که وقتی لوله را فرو می‌کردند، بلند شد و روی برانکارد نشست، هیچ‌کس هم پشت ایشان را نگرفته بود. دکتر افتاد و سرش باز شد که همانجا که دکتر را می‌بردند، بر اثر خونریزی شهید شد. دوربین را قطع کردم و به دکتر جوانی که مسئول بود گفتم تو دکتری؟! او هم از اشتباهی که کرده بود، ترسیده و رنگش پریده بود. گفت نه، من تکنسین اتاق جراحی هستم…

به اهواز برگشتم و برای اولین‌بار مهندس چمران و کاظم اخوان را آنجا دیدم. خواستم از شهدا در تابوت عکس بگیرم. آقای مقدم‌پور، رستمی و حداد، خودشان را برای محافظت روی چمران انداخته بودند، چون تمام سینه و بدنشان باز بود. تشییع جنازه در اهواز برگزار شد. به خبرگزاری زنگ زدم و اطلاع دادم. چند نفر ازجمله مهندس چمران، کاظم اخوان و آقای نخستین برای تشییع جنازه به تهران رفتند. غمی سنگین تمام بچه‌های ستاد ازجمله خود کاظم و مهندس مجد که بعدا شهید شد را گرفته بود. فقدان دکتر خیلی سنگین بود.»

*خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس
عکاس: فریدون گنجور



منبع خبر

آخرین ساعات شهید چمران چگونه گذشت؟ + عکس بیشتر بخوانید »