آشوب

مقابله بازدارنده با قانون شکنی و آشوب مسئولیت بدیهی دولتهاست

مقابله بازدارنده با قانون شکنی و آشوب مسئولیت بدیهی دولتهاست


به گزاش گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، ناصر کنعانی روز جمعه با محکوم کردن مواضع جدید مداخله آمیز برخی کشور‌های غربی و مسئولان آن‌ها در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران تصریح کرد: همانگونه که “اجرای قانون” و “برقراری امنیت عمومی” وظیفه دولتهاست، مقابله مؤثر و بازدارنده در قبال هرگونه قانون شکنی، ایجاد آشوب و ترویج ناامنی در جامعه نیز از جمله مسؤلیت بدیهی و ضروری دولت‌ها از جمله دولت جمهوری اسلامی ایران است.

سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان افزود: جمهوری اسلامی ایران بر اساس قوانین و مقررات داخلی خود، در راستای حفاظت از حقوق مردم و امنیت و نظم عمومی و پیشگیری از وقوع جرائم اقدام می‌نماید و بر صلاحیت ذاتی در این زمینه تاکید و تصریح می‌کند.

کنعانی ادامه داد: دولت‌هایی که در مقابل مطالبات مدنی و مسالمت‌آمیز مردم کشور خود، به خشونت متوسل شده و به صورت رسمی و علنی دستور سرکوب شدید معترضان را می‌دهند، حق ندارند در خصوص اقدامات جمهوری اسلامی ایران در زمینه اجرای قوانین کشور و صدور احکام در مجرای کاملا قانونی بمنظور مقابله با خشونت آشکار و حفظ نظم و امنیت عمومی کشور و مردم ایران اظهار نظر کنند.

سخنگوی دستگاه دیپلماسی کشورمان تاکید کرد: جای تأسف است که این دسته از کشور‌ها که از ابتدای تحولات اخیر در ایران، با مواضع مزوّرانه سیاسی و نیز با توسل آشکار و غیرآشکار به شیوه‌های مختلف مداخله جویانه، مرتکب نقض قوانین و مقررات بین المللی شده و با شعار حمایت از حقوق بشر و یا حقوق زنان، به تحریک و ترویج خشونت علیه تمامیت ملت و امنیت ملی ایران پرداختند، اینک در قامت خونخواه و نگران امنیت شهروندان ایرانی سخن می‌رانند.

سخنگوی وزارت امور خارجه با اشاره به این که بسیاری از دولت‌های اروپایی به دلیل پیروی و همراهی با تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی رژیم آمریکا علیه ملت ایران، بطور مستقیم و غیرمستقیم حقوق انسانی، قانونی و حتی حق حیات شهروندان کشورمان را نقض کرده و با تحریم‌های دارویی و درمانی، موجب قتل بسیاری از شهروندان ایرانی شدند، افزود: خیانت این کشور‌ها به مردم ایران بار‌ها به اثبات رسیده و در جایگاهی قرار ندارند که نظام جمهوری اسلامی ایران را در زمینه حفظ حقوق مردم ایران مورد خطاب قرار دهند.

کنعانی افزود: جمهوری اسلامی ایران ضمن به رسمیت شناختن حقوق قانونی مردم در انتقاد و اعتراض مسالمت آمیز و التزام به رعایت حقوق شهروندان خود، تأمین امنیت عمومی مردم را از مسئولیت‌های اصلی خود می‌داند.

سخنگوی وزارت خارجه در پایان تاکید کرد: افکار عمومی مردم ایران هرگز اقدامات برخی رژیم‌های اروپایی در نقض حقوق بشر ملت ایران و بویژه زنان، جوانان و کودکان ایرانی را در زمینه‌های مختلف فراموش نخواهند کرد و آن‌ها را در این خصوص مسئول و ملزم به پاسخگویی می‌دانند.

 

انتهای پیام/933

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مقابله بازدارنده با قانون شکنی و آشوب مسئولیت بدیهی دولتهاست

مقابله بازدارنده با قانون شکنی و آشوب مسئولیت بدیهی دولتهاست بیشتر بخوانید »

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!



در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

در مقال پی‌آمده، نقش نامبرده در فرآیندهای مرتبط به حزب کومله، مورد بازخوانی قرار گرفته است.

فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در آغاز راه

عبدالله مهتدی فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در سال۱۳۲۸، در شهرستان بوکان از توابع استان آذربایجان‌غربی به دنیا آمد. پدر او از خان‌های زمان شاهنشاهی محسوب می‌شد که به دلیل خیانت به قاضی محمد و خدماتی که به رژیم پهلوی ارائه داده بود، به امر دربار به شهر تهران دعوت شد و در آنجا زندگی کرد.

مهتدی تحصیلات خود را در تهران سپری کرد و در این شهر، با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد معتقد بدان تبدیل گشت. در روزهای پایانی پاییز۱۳۵۷، او همراه چند تن از دوستانش که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تهران و تبریز بودند، گردهم آمدند و سازمانی به نام «کومه له شورشگیری زه‌حمه تکیشانی کوردستانی ئیران» (سازمان انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران) را تأسیس کردند.

بنیان‌گذاران کومله، سه سالی را در زندان، به جرم خواندن چند جزوه مارکسیستی سپری کرده بودند. میانگین سنی‌شان ۳۰ سال و عموماً از طبقه متوسط و فئودال بودند و هیچ کدام، پیشینه طبقاتی کارگری و زحمت کشی نداشتند! عبدالله مهتدی برادر دیگری به نام صلاح‌الدین دارد که تئورسین اتحادیه میهنی کردستان عراق و مشاور جلال طالبانی بود.

مهتدی چندین عملیات تروریستی را علیه رزمندگان جمهوری اسلامی سازماندهی کرد و همین فعالیت‌ها سبب شد تا در اولین کنگره گروهک کومله بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان سر کرده این گروه انتخاب شود.

او تا سال ۱۳۶۲ یعنی تا قبل از تأسیس حزب کمونیست ایران، در گروهک کومله و در سال ۱۳۶۲ به توصیه رقیب دیرین خود سیدابراهیم علیزاده، فعالیت‌های خود را به عنوان دبیرکل حزب کمونیست ایران (حزبی که در ستیز با مذهب است) آغاز کرد و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹، فعالیت‌های تروریستی خود را در این حزب ادامه داد.

مهتدی که از کمونیست‌های دو آتشه محسوب می‌شد، در نشریه «به سوی سوسیالیزم» یعنی نشریه تئوریک و رسمی حزب کمونیست، در مقابل انتقادات مطرح شده از سوی منتقدان، با واکنش‌های تند در مقام دفاع از حزب برمی‌آمد.

مشارکت در بمباران زندان «دوله تو»

در اردیبهشت ۱۳۶۰ جلیل گاردانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (خلبانان فراری)، به نمایندگی از حزب دمکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح دیدار کردند.

در این ملاقات، بر سر بمباران زندان «دوله تو» توافق شد. بین جاده سردشت به پیرانشهر، تقریباً میانه مسیر دو شهر، روستایی به نام میرآباد قرار دارد. انتهای مسیر روستا به سمت مرز عراق، منطقه آلواتن نام داشت که زندان دوله تو در آنجا بود.

این زندان متعلق به گروهک‌ها بود و عده‌ای از نیروهای سپاه پاسداران، کمیته انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی، جهاد سازندگی و گروهی از نیروهای کُرد طرفدار جمهوری اسلامی، در آن محبوس بودند.

براساس این توافق در ۱۷ اردیبهشت۱۳۶۰، زندانیان بر خلاف هر روز که به بیگاری برده می‌شدند، در حیاط زندان نگه‌داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از ۵۰ به ۱۲ نفر کاهش یافتند! صبح آن روز هواپیماهای عراقی با هدایت حزب دمکرات و گروهک کومله، ساختمان زندان را به شدت بمباران کردند.

طبق گفته بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دمکرات و گروهک کومله، نجات یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار می‌دادند! آنان در مجموع، ۱۳۰ نفر را شهید و مجروح کردند. پس از آن عبدالله مهتدی و عبدالرحمن قاسملو، در مقابل واکنش‌های مختلف در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند!

حامی فتنه سبز!

مهتدی که از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ دبیرکل حزب کمونیست و از تئورسین‌های این حزب محسوب می‌شد، اما امروز کمونیست بودن خود را منکر شده است! او خود را به عنوان یک انسان دموکراسی‌خواه و فعال حقوق بشری معرفی می‌کند و هیچ گاه از نظر رفتار سیاسی، در تعادل نبوده و ثبات نداشته است.

وی تاکنون در حلقه متحدان کمونیست، رژیم بعث، سلطنت‌طلبان، جمهوری‌خواهان، سران فتنه سبز، رژیم صهیونیستی و رژیم عربستان، به شکل همزمان و متناسب با اقتضائات روز حضور داشته است.

مهتدی در سال ۱۳۸۸، طی نوشته‌ای با عنوان «کردها و جنبش سبز»، حمایت خود را از میرحسین موسوی اعلام می‌کند! او در مصاحبه با سایت ضد انقلابی روز آنلاین، از این حرکت دفاع کرده و در پاسخ به سؤال خبرنگار که می‌پرسد: حزب کومله و جنبش سبز، عجیب نیست؟ می‌گوید: «خیر، به نظر من عجیب نیست، برای اینکه من جنبش سبز را یک جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواه می‌دانم و ما هم از هر جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواهانه پشتیبانی می‌کنیم! منظورم هم از این حرف این است که اگر چه این جنبش بندناف خود را از گروهی که من به آن‌ها اصلاح‌طلب حکومتی می‌گویم، نبریده و کماکان با آن‌ها دارای لینک است، اما من جنبش سبز را امتداد ساده و ادامه خطی آنچه در ایران به اصلاحات معروف بود، نمی‌دانم. بر عکس فکر می‌کنم به بن‌بست رسیدن آن، مدل اصلاح‌طلبی و سترون ماندن روش‌های آن در برخورد با استبداد و ناکام ماندن اصلاحات در ایجاد تغییرات در بالا، باعث شد جنبش سبز برای دستیابی به مطالباتش از پایین و به صورت مردمی شکل بگیرد. جنبش اصلاحات در ایران به بن‌بست رسیده و ناکام مانده است و لذا ما جنبش سبز را برای ادامه مسیر خود ایده‌آل می‌دانیم…».

وی اذعان می‌کند: «جنبش سبز با جنبش اصلاحات، تفاوت عمده‌ای دارد. در دوران اصلاحات، کجا مخالفت با ولایت فقیه را علنی می‌کردند یا کجا درباره جدایی دین از سیاست این طور که در جنبش سبزحرف می‌زنند، صحبت می‌کردند؟…».

مهتدی متوجه بود که فضای سیاسی کردستان، به نفع فتنه سبز نیست و به‌رغم آنکه در راستای حمایت از یک فراخوان، هماهنگ با دیگر گروهک‌های ضد انقلاب، به مناسبت فوت منتظری و در روز ۲۲ بهمن صادر کرد، اما مردم کردستان به فراخوان او و گروهک‌های دیگر جوابی ندادند و نه از عبدالله مهتدی حمایت کردند و نه از جنبش سبز!

در توهم رهبری کردستان ایران

مهتدی و گروهکش را از آن جهت می‌توان یک گروه مافیایی دانست که حاضرند در برابر دریافت پول بیشتر، حتی هم گروهی‌های خود را به قتل برسانند! زیرا وقتی یک فرد یا یک گروه به هموطن خود خیانت کند، هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا گروه، به دور از انتظار نیست.

حزب کومله به دلیل انشعابات درون گروهی، به سه دسته با رهبری این افراد تقسیم شده است: ابراهیم علیزاده، عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده. این افراد وقتی علیه یکدیگر بیانیه می‌دهند، تندترین و زشت‌ترین کلمات را به کار می‌برند و دیگری را به هر گونه جنایتی که امکان تصور آن وجود دارد، متهم می‌کنند! آن‌ها همدیگر را سارق، فالانژ، لجن پراکن، کلاهبردار سیاسی، قوم پرست و از این قبیل قلمداد می‌کنند!

جالب اینجاست که او در بین افکار عمومی، خود را دوستدار رفقای قدیمی خود معرفی می‌کند، اما در خفا و با توطئه، برای حذف رقبا تلاش می‌کند! پیشمرگان زیادی به عمر ایلخانی‌زاده توصیه کردند که در دام تفرقه افکنی‌های مهتدی گرفتار نشود، اما برخی دیگر معتقدند که وی کارش را خوب بلد است و در بحث تفرقه افکنی، مردی آب‌دیده شده است!

بهرام رضایی از فرماندهان و کادرهای قدیمی کومله، در مصاحبه با یک سایت کردی – که در اقلیم کردستان عراق فعالیت می‌کند- نقشه‌های مهتدی برای کومله زحمت‌کشان کردستان را برملا کرده است.

او در پاسخ به این سؤال که: چرا بعد از یک سال از ملحق شدن و اتحاد با کومله مهتدی، این گروهک را ترک کرده و از آن‌ها جدا شده؟ می‌گوید: «بعد از اتحاد اکثریت کومله زحمت‌کشان کردستانی (ایلخانی‌زاده با کومله انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران یعنی گروه مهتدی)، ما در یک دسته چندین بار با عبدالله نشست داشتیم. او دوباره وعده وعیدهای را در صورت اتحاد، برای ما تکرار کرد. در این نشست‌ها چند نماینده از هر دو طرف، شاهد قول‌های داده شده از سوی مهتدی بودند.اعتماد من به عبدالله مهتدی، به قبل از سال ۲۰۰۷ میلادی برمی‌گرد. ما رفاقت‌مان با یکدیگر خیلی گرم بود. اما زمانی که به کومله انقلابی برگشتیم، از همان روز اول، جلوی خوانده‌شدن نوشته و سخنرانی‌های من را گرفتند و تنها عبدالله مهتدی سخنان خود را قرائت کرد و در رسانه‌های خودشان منتشر کردند…».

او در ادامه افشاگری‌های خود درباره مهتدی، این طور بیان می‌کند: «رهبری کردستان ایران، عبدالله مهتدی را دچار توهم کرد، رفتارش به کلی تغییر کرد! اصلاً کمیته مرکزی در این سازمان وجود ندارد و کمیته مرکزی تنها یک ماکت است و فرمان‌های عبدالله را اجرا و پیاده می‌کنند. من در ۳۴ سال گذشته، با خیلی از رهبران کومله کار کرده‌ام و ویژگی‌ها و مشخصه‌های کومله بودن را در آن‌ها دیده‌ام، اما احساس کردم عبدالله مهتدی رهبر کومله نیست، بلکه آرام‌آرام در تلاش این است، تا خودش را به عنوان رهبر کردستان ایران معرفی کند و این مسئله نیز به طور خیلی جدی، او را دچار توهم کرده است!…».

عامل کشتار مهاباد، در شهریور ۸۹

مهتدی که نتوانسته بود مردم کرد زبان را با خود همراهی کند، خوش رقصی اربابانش را در قالب جنایتی دیگر محقق ساخت! به دستور او در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ عبدالله در رژه نیروهای مسلح در مهاباد، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر جمع شده بودند، منفجر کردند.

در جریان این انفجار تروریستی، ۱۲ نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و ۴۰ نفر از مردم بی‌گناه زخمی شدند. مهتدی یک میلیارد تومان برای تروریست‌ها در نظر گرفته بود، اما نهایتاً طناب‌دار نصیب‌شان شد! مهتدی دقیقاً همزمان با ورود گروهک‌های تروریستی تکفیری داعش به عراق، توسط سردبیر بی‌بی‌سی به این رسانه دعوت شده و به عنوان کارشناس و تحلیل‌گر مسائل منطقه، هر چند روز یک بار به دروغ پردازی، شایعه پراکنی و تبلیغ در راستای تجزیه عراق می‌پردازد.

بعد از پرده‌برداری در خصوص اینکه عبدالله مهتدی از بی‌بی‌سی فارسی حقوق می‌گیرد، تعدادی از عناصر کادری و پیشمرگان کومله، در این باره خواستار ارائه توضیح از سوی وی شدند! وی با تند خویی و عصبانیت اعلام کرد که مجبور نیست به کسی توضیح دهد و تنها مرجع تصمیم‌گیری در این مسائل، شخص رهبری کومله است و لاغیر؟! چند روز بعد تعدای از افراد گروه، از دبیر خانه کومله خواستار بررسی موضوع شدند، اما ابوبکر مدرسی معاون سر کرده کومله و عضو کمیته مرکزی گروه، در سخنانی برای حاضران، از نقش مهم و تأثیرگذار بی‌بی‌سی فارسی در معرفی بیشتر کومله به جهانیان سخن گفت و این رسانه را تریبونی در اختیار کومله معرفی نمود.

مدرسی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد که این کار بی‌بی‌سی باعث می‌شود، دیگر شاخه‌هایی که به نام کومله کار می‌کنند، رسمیت خود را از دست بدهند و همه تنها کومله مهتدی را به عنوان تنها کومله موجود به رسمیت بشناسند.

در تمنای آشوب در ایران

در سال‌های اخیر خالد سیادت و محمد مهتدی (پسر عموی عبدالله مهتدی)، بارها و بارها به دلیل نبود حق آزادی بیان در بین اعضای کومله توبیخ شدند. اعتراض به نشست‌ها و اتحاد مهتدی با ربع‌پهلوی و دست بوسی او، نشست و مذاکرات مخفی با سلطنت طلبان، علیرضا نوری‌زاده، مصاحبه‌های بدون هماهنگی و خود سرانه با بی‌بی‌سی فارسی، دویچه وله آلمان، رادیو اسرائیل، صدای امریکا و…، از مهم‌ترین انتقادات این دو به سیاست‌ها و خط مشی مهتدی بود که به همین خاطر نیز اخراج شدند و فعالیت‌های ۳۵ ساله آن‌ها در کومله، به دستور مهتدی و یک روزه محو گردید!

در شهریور سال ۱۳۹۸، مهتدی بدون اطلاع کمیته مرکزی عازم امریکا شد! در پی بروز مخالفت‌های جدی در بین اعضای کمیته مرکزی کومله، مبنی بر خود سری‌های او در سفرهایش به امریکا و دیدار با مقامات این کشور، سر کرده کومله این بار تصمیم گرفت بدون اطلاع اعضای کمیته مرکزی، عازم امریکا شود. او در دیدار خود با اعضای حزب دمکرات امریکا، از آن‌ها در خواست کرد تا از کومله حمایت و این حمایت را در عمل ثابت کنند.

مهتدی همچنین خواستار اعمال فشارهای بیشتر و تحریم‌های فلج کننده امریکا بر علیه ملت ایران شد و اعلام کرد: در صورتی که این فشارها بر مردم بیشتر شود، کاسه صبر ملت لبریز شده و شورش به پا می‌شود! وی در این رابطه قول داده که گروهک تروریستی کومله نیز از فرصت استفاده کرده و تیم‌های مسلح خود را برای ناامن کردن کردستان وارد معرکه خواهد کرد. مهتدی در ۲ آذر ۱۳۹۸، از تخریب اموال مردم حمایت کرد و از امریکا خواست تا به طور جدی‌تر از اغتشاشگران حمایت کند!

او همچنین اعتراف کرد که دستگیر شدگان از عوامل تحت امر این گروهک بودند و خواستار آزادی اغتشاشگران شد. سر کرده کومله به صراحت اعلام کرد که کومله حامی اغتشاشات است و برای رسیدن به هدف، باید آتش زد و این آتش زدن بانک‌ها، اتوبوس‌های شهری و خدمت‌رسان‌هایی که از بیت‌المال استفاده می‌کنند را شامل می‌شود.

عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده در ۲۸ آذر ۱۳۹۸، به طور مشترک با نمایندگان سنا و وزارت امور خارجه دیدار کردند. آن‌ها از حزب کومله درخواست کردند که دستورات ارائه شده از سوی سرویس جاسوسی امریکا سیا را در کردستان پیاده کنند! ناامن کردن مناطق مرزی محروم و کُردنشین، انتشار اخبار جعلی، شایعه‌سازی، حمله به وابستگان نظام خصوصاً نیروهای بومی، از اهم مامویت‌های محوله به مهتدی و گروهکش بود.

او حتی روابط پنهانی خود با اسرائیل را آشکارا بیان می‌کند و می‌گوید: «ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم!». این سخن را می‌توان، یک چراغ سبز به اسرائیلی‌ها برشمرد. طبق گفته صاحب نظران، روابط کومله با اسرائیل از مدت‌ها قبل شکل گرفته و مهتدی تنها در آن گفتگو، این همکاری را قبل از آنکه فاش شود، افشا کرده است. با این همه مهتدی در مصاحبه با تلویزیون تیشک حزب منحله دمکرات کردستان، از مخالفت و عدم همراهی مردم کردستان با کومله می‌گوید: «این یک حقیقت است که ما احزاب کردستانی، بدون حمایت از مردم کردستان راه به جایی نخواهیم برد و تا زمانی که مردم پشتیبان ما نباشند، نه تنها ما بلکه هیچ دولت خارجی هم قادر به شکست رژیم نیست و دولت امریکا هم به ما گفته که بدون مردم نمی‌شود کار به جایی برد…».

مهتدی در جنگ ترکیبی اخیر

مهتدی در ماجرای مرگ مهسا امینی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» که برگرفته از شعار کمونیستی «نان، صلح، آزادی» است، در توئیتی خواستار آن شد که این بار، اعتصابات عمومی به کردستان محدود نماند و تهران و شهرهای بزرگ و کوچک تمام ایران را در بربگیرد! او در حالی خود را مدعی دفاع از حقوق زنان می‌داند که کومله بدترین جنایت‌ها را در مورد زنان روا داشته است.

داستان تجاوزات نیروهای کومله به زنان و خودکشی آنان و فرجام پرمحنت دختران فریب خورده که با هزاران امید و به قصد پیشمرگ شدن در گروهک، به اردوگاه‌های آن پیوستند، شاهدی بر این مدعاست. (ز-ع) در نامه خود به یکی از سایت‌های معتبر ایرانی می‌نویسد: «در اردوگاه کومله، یکی از اعضای کمیته مرکزی به نام محمد شافعی، مرا به خانه‌اش دعوت کرد. او از من خواست تا شام را با او بخورم. او اظهار می‌داشت: تو برای ما قابل احترامی. چون در تشکیلات مخفی ما بوده‌ای! برایم شربت آورد. اما خوردن شربت همانا و بیهوشی من همانا! او به من تجاوز کرده بود. خواستم خودم را بکشم، اما نگذاشتند. به مقر ناوندی پیش کاک عبدالله مهتدی رفتم و موضوع را به وی گفتم، اما او با فحاشی من را از دفترش بیرون کرد و گفت: تو نمی‌توانی اعضای کمیته من را بد نام کنی، غلط کردی!… و خلاصه هر چه از دهانش در آمد، به من گفت! من ماندم و تنهایی…».

پای ثابت جهت دهی اغتشاشات

با نظری به ستادهای فرماندهی اغتشاشات، که در قالب تلویزیون‌های لندنی بر مردم دریچه گشاده اند، مشخص می‌شود که عبدالله مهتدی در این به اصطلاح رسانه‌ها و در جهت دهی به آشوب ها، حضوری فعال دارد.

خبرگزاری فارس در تحلیلی در این باره، می‌نویسد: «با بررسی محتوای تلویزیون ایران اینترنشنال، که با حمایت مالی عربستان سعودی و حمایت اطلاعاتی اسرائیل، به عنوان بخشی از جنگ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران به فعالیت می‌پردازد، روشن می‌شود که حمایت از آشوب‌های اخیر و حمایت از رهبران احزاب تجزیه‌طلب را، در دستور کار خود دارد. رهبرانی که خوابی جز شورش در شهرهای مرزی و تجزیه برخی استان‌ها، در سر ندارند. بخشی از مهمانان این هفته‌های ایران اینترنشنال، از عناصری هستند که هدفی جز ایجاد ناآرامی در چند استان مرزی و تجزیه ایران ندارند و این شبکه به تقویت این خط رسانه‌ای کمک شایانی می‌کند: عبدالله مهتدی، دبیرکل گروهک تروریستی کومله/ مصطفی هجری، دبیرکل حزب دموکرات کردستان/ ناصر بولیدی، دبیرکل حزب تجزیه‌طلب مردم بلوچستان/ سربازی، تجزیه‌طلب بلوچ/ سلیمانی تجزیه‌طلب پانترک/ اردبیلی، تجزیه‌طلب پانترک/ سیلاوی، تجزیه‌طلب پان عرب/ صالح کامرانی سرکرده گروهک تروریستی تجزیه‌طلب/ ابراهیم کیانی از عوامل شبکه کلمه/ کمانگر، تجزیه‌طلب کُرد/ مونا سیلاوی حزب تضامنی دموکرات اهواز (عربستان). این به اصطلاح مهمانان، برنامه‌های خود برای تجزیه ایران را در این شبکه‌ها تشریح کردند…».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا! بیشتر بخوانید »

استقبال آمریکا از تصویب قطعنامه ضدایرانی حقوق بشری در ژنو

استقبال آمریکا از تصویب قطعنامه ضدایرانی حقوق بشری در ژنو



آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا از تصویب قطعنامه ضدایرانی حقوق بشری در ژنو استقبال کرد و در تداوم حمایت از ناآرامی ها و اغتشاشات در ایران،  مدعی حمایت از ایرانیان شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، وزیر خارجه دولت بایدن که از آغاز حوادث ایران، به رغم ادعای شعار رویکرد دیپلماسی در قبال جمهوری اسلامی ایران، تمرکز خود را به همراه همکارانش بر دخالت در امور داخلی و ناآرامی ها در ایران گذاشته اند، ادعا کرد که نشست ویژه امروز شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو به وضعیت رو به وخامت حقوق بشر در ایران پرداخت و بر اقدامات بیرحمانه، سرکوب و خشونت حکومت ایران علیه زنان و کودکان به ویژه دختران متمرکز شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استقبال آمریکا از تصویب قطعنامه ضدایرانی حقوق بشری در ژنو

استقبال آمریکا از تصویب قطعنامه ضدایرانی حقوق بشری در ژنو بیشتر بخوانید »

ضرورت پایان تساهل با فتنه گران

ضرورت پایان تساهل با فتنه‌گران


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ اواخر هفته گذشته مجدداً خبری تلخ از یکی دیگر از شهر‌های کشورمان منتشر شد و آن خبر گرچه عنوان آن‌ کوتاه بود، ولی حکایت از آن داشت که بار دیگر عده‌ای تروریست به دنبال افزایش تنش در کشور هفت نفر را به ضرب گلوله در شهرستان ایذه از توابع استان خوزستان به شهادت رساندند و این نشان داد که این افراد برای محقق ساختن خواسته دشمنان این ملت، از هیچ عملی حتی کشتن انسان‌های بی‌گناه دریغ نمی‌کنند؛ البته داعشی‌های داخلی فقط در ایذه چنین جنایتی را مرتکب نشدند، بلکه در چند شهر دیگر از جمله در بوکان آذربایجان غربی، مشهد مقدس، اصفهان، سنندج، سراوان سیستان و بلوچستان، قروه و شیراز هم تعدادی از هموطنان مان را به شهادت رساندند.

این خبر در حالی منتشر شد که پیشتر اعلام شده بود که عوامل وابسته به سرویس‌های جاسوسی خارجی قصد دارند در سه روز آخر هفته گذشته به هر نحوی که شده به اصطلاح خودشان تنور اعتراضات خیابانی را با کشته‌سازی، گرم نگاه دارند و برای این منظور هشدار داده شده بود که این اغتشاشگران دست به هر جنایتی حتی شلیک به مردم خواهند زد؛ از این روی خواسته شده بود طی مدت روز‌های مورد اشاره از حضور در تجمعات حتی برای تماشا هم خودداری کنند، ولی خب عده‌ای با نادیده گرفتن این موضوع در تجمعات خیابانی و اطراف آن‌ها حضور یافتند.

نکته حائز اهمیت در حوادث اخیر این است که در این روز‌ها شاهد هستیم اغتشاشگران و مزدوران دیگر کشور‌ها با دریافت مبالغی (دلار) از سوی سرویس‌های جاسوسی با سلاح‌های جنگی در خیابان‌ها حضور می‌یابند و مدافعان امنیت و حتی مردم کوچه و خیابان را به رگبار گلوله می‌بندند تا بدین‌وسیله برای نظام جمهوری اسلامی ایران هزینه‌تراشی کرده و به زعم خود با نظام مقابله کنند؛ البته مدت‌ها پیش از این عنوان شده بود که قاچاق سلاح به داخل کشور، آن هم به تعداد زیاد از مرز‌های کشورمان به‌ویژه مرز‌های غربی قطعاً تبعات امنیتی به دنبال خواهد داشت که امروز تبعات آن مشاهده می‌شود.

میزان قاچاق سلاح به داخل کشورمان در ماه‌های اخیر با حجم بالایی صورت گرفته و این را می‌توان از آمار کشفیات این‌ سلاح‌ها دانست؛ زیرا فقط در مدت ۱۰ روز اخیر ۶۰۰ قبضه سلاح جنگی و شکاری و ۲۱ هزار فشنگ جنگی کشف و ضبط شده است؛ این آمار مربوط به سلاح‌هایی است که کشف شده و احتمالاً همین میزان بدون شناسایی، وارد کشور شده و در دست افراد فرصت‌طلب قرار گرفته است.

از سوی دیگر، آمار غیر رسمی بیانگر آن است که در اغتشاشات اخیر بالغ بر ۹۰ نفر توسط فتنه‌گران به شهادت رسیدند و این یعنی مدافعان امنیت کشور با دست خالی در پی ایجاد امنیت و برقراری نظم و قانون هستند؛ این شیوه دفاع از امنیت کشور تداعی‌کننده دوران دفاع مقدس است؛ چرا که در آن دوران نیز مدافعان کشورمان با دست خالی مقابل ارتشی که از سوی دول غربی و شرقی و کشور‌های مرتجع عربی منطقه بدون هیچ محدودیتی مورد حمایت قرار داشت، هشت سال ایستادگی کردند و نگذاشتند دولت متخاصم عراق به هدف خود دست یابد و برای اینکه دشمن به هدف خود دست نیابد، بیش از ۱۹۶ هزار نفر در جبهه‌ها به شهادت رسیدند.

نکته‌ای که در این رابطه می‌توان به آن اشاره کرد، سیاست عدم برخوردشدید و قهرآمیز با اغتشاشگران است و این هم سیاستی است که مجموعه نظام آن را تعیین کرده و بر همین اساس شاهد هستیم که نیرو‌های حافظ امنیت در برابر اغتشاشگران از هیچ سلاح جنگی استفاده نمی‌کنند تا مبادا بر اثر استفاده از این‌گونه سلاح‌ها افراد بی‌گناه مورد آسیب قرار گیرند، اما اتخاذ این سیاست مجموعه نظام باعث شده تا اوباش و فتنه‌گران به دلیل مورد اشاره، اقدامات ضد امنیتی خود را با فراغ بال بیشتری انجام دهند؛ در حالی که همگان انتطار داشتند بعد از اعلام سردار «سلامی» فرمانده کل سپاه مبنی بر پایان اغتشاشات در هفتم آبان، در برخورد با اغتشاشگران شدت عمل صورت گیرد، اما همچنان شاهد تسامح در برخورد با اغتشاشگران هستیم.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ضرورت پایان تساهل با فتنه‌گران

ضرورت پایان تساهل با فتنه‌گران بیشتر بخوانید »

ترور و تهدید امنیت؛ آنچه آشوبگران می‌خواهند

ترور و تهدید امنیت؛ آنچه آشوبگران می‌خواهند


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، حرکت‌های اعتراضی اخیر که از دو ماه پیش از اعتراض به مرگ مهسا امینی آغاز شد و تحلیلگران اجتماعی و سیاسی را به تعبیر رفتار‌های مردم و بخصوص جوانان وا داشت، اکنون با انحراف از مسیر خود به دلیل موج سواری و سوء استفاده جریان‌های برانداز، تجزیه طلب و وابسته به خط فکری غرب، از اهداف و خواسته‌های اصلی خود یعنی اصلاحات اجتماعی و اقتصادی با توجه به تغییرات نسلی در کشور، فاصله گرفته است.

این انحراف از مسیر نمود‌های عینی بسیاری دارد که حداقل در یک ماه گذشته به شکل‌های مختلف ملموس بوده است؛ از شهادت مدافعان امنیت گرفته تا تسلیح آشوب طلبان، کشته سازی در شهر‌های مختلف و بردن انگشت اتهام به سمت نیرو‌های پلیس تا اقدامات تروریستی در شهر‌های مختلف که حادثه شاهچراغ شیراز و نیز حوادث تروریستی ایذه و اصفهان همه را می‌توان در این بسته سیاستی دشمنان تعبیر کرد.

ناظران سیاسی بر این باورند که ایجاد دو دستگی در بین مردم و به جان هم انداختن آنها، راهبرد اصلی دشمن در حوادث اخیر است و بنابراین در این مدت تلاش کرده با تند کرن فضای سیاسی و اجتماعی و هدایت آن به سمت زد و خورد و خشونت، به اهداف خود برسد. با این وجود نگاهی به عملکرد دستگاه‌های امنیتی و انتظامی در این مدت نشان می‌دهد که با هوشمندی این توطئه را ناکام گذاشته و تلاش کرده‌اند تا جای ممکن از بروز خشونت‌های خیابانی بپرهیزند تا در تله دشمن نیفتند.

از روز‌های ابتدایی شکل گیری جریان‌های اعتراضی، ناظران تصور می‌کردند شیب حوادث همچون سال‌های قبل پیش برود و نظام از همه ابزار‌های خود برای رویارویی با معترضان بهره بگیرد، اما سیاست تعاملی دولت سیزدهم این نبود؛ لذا تصمیم گرفت صبر پیشه کند و مانع از تفرقه و دودستگی در بین مردم شود.

در این رابطه علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت گفته است: برای دولت مثل آب خوردن بود که از همان روز‌های اول اجازه دهد تا نیروی انتظامی از گلوله‌های جنگی استفاده کند و هر کسی را به خیابان آمد بزنند و اینطور مردم بترسند و در خانه خارج نشوند؛ اما این دولت هرگز چنین کاری نمی‌کند؛ چون معترضین را بچه و خانواده خود می‌داند.

خودداری نیروی انتظامی و مدافعان امنیت از برخورد خشونت آمیز با معترضان برای آنان کم هزینه نبوده و شهادت جمعی از مدافعان امنیت و نیروی پلیس در شهر‌های مختلف در مواجهه با آشوبگران به همین دلیل رخ داده است.

از این رو، شهادت مدافعان امنیت در شهر‌های مختلف در مواجهه با آشوبگران را می‌توان نمونه‌ای از انحراف اعتراض‌های اخیر در ایران برشمرد، زیرا در روز‌ها و هفته‌های نخست، رسانه‌های فارسی زبان حامی تروریست‌ها با چرب زبانی قصد داشتند این حرکت‌ها را جنبشی مدنی و اجتماعی معرفی کنند، اما اکنون نه تنها با دفاع از این رفتار نه تنها اغتشاشگران را به تداوم این رفتار‌ها فرا می‌خواندند بلکه در فضای مجازی روش‌های به آشوب کشیدن شهر و ترور نیرو‌های پلیس و مدافعان امنیت را آموزش داده و مهره‌های خود می‌خواهند تا شهر را برای مردم ناامن سازند؛ رویکردی که سبب شد تا ایران شبکه اینترنشنال را در زمره گروه‌های تروریستی قرار دهد.

برداشت‌های قومیتی از حادثه رخ داده برای خانم امینی، گروهک‌های تجزیه طلب همچون کومله و دمکرات را بر آن داشت تا بهره برداری خود را از تاثر و فضای عمومی ایجاد شده در شهر‌های کردنشین کلید بزنند؛ ورود عناصر وابسته به این گروهک‌های تروریستی به شهر‌های غربی و آغاز پروژه کشته سازی در همین راستا قابل تعبیر و تعریف است.

کشف انواع سلاح‌های جنگی قاچاق در مرز‌های غربی کشور که به گفته جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید با هدف تسلیح معترضان از اقلیم کردستان انجام می‌شود و هدف نهایی آن کشته سازی و مردم را به جان هم انداختن است، مهر تاییدی بر این ماجراست.

بر اساس آماری که فرمانده مرزبانی فراجا به تازگی اعلام کرده است، طی ۴۵ روز گذشته مرزبانان ضمن انهدام چندین باند قاچاق سلاح و مهمات حدود ۶۰۰ قبضه سلاح جنگی را کشف و ضبط کردند که در کشف سلاح جنگی در مقایسه با مدت مشابه پارسال با افزایش ۲۶ درصدی روبه رو هستیم.

باید گفت که گروهک‌های تروریستی در رهبران آشوب طلبان در خارج کشور، دامنه ارسال سلاح خود را به سلاح‌های جنگی محدود نکرده‌اند و آنطور که سردار اصانلو فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا نیروی زمینی سپاه گفته، قاچاقچیان سلاح، در دوماه گذشته نه تنها سلاح جنگی مثل کلاش و کلت و حتی نارنجک وارد کشور می‌کردند، بلکه حتی اقدام به وارد کردن سلاح وینچستر که در اغتشاشات مورد استفاده نیروی انتظامی قرار می‌گیرد، کرده بودند تا پروژه کشته سازی را با قدرت ادامه دهند.

البته ایران نیز این تحرکات تجزیه طلبانه را بی پاسخ نگذاشته و ضمن اعتراض و پیگیری از مجاری دیپلماتیک، در دو مرحله عملیات‌های موشکی و پهپادی علیه مقر تروریست‌ها در اقلیم شمال عراق انجام داده است.

طرح ریزی انجام عملیات‌های تروریستی را می‌توان سومین نشانه رفتار‌های خشونت طلبانه معاندان برای به انحراف کشاندن خواسته‌های اجتماعی قشر‌هایی از مردم تعبیر کرد؛ به این معنا که وقتی دشمنان، مردم را در مسیر خواسته‌های خود همراه ندیدند، ترجیح دادند با ایجاد رعب و وحشت و حتی کشتار مردم، به خواسته‌های خود دست یابند که همان تکه تکه کردن ایران، ایجاد ناامنی و اجرای «پلن بی» مورد نظر رهبران کاخ سفید در مورد ایران است.

این اهداف شاید در هفته‌های نخست اعتراضات برای عامه مردم روشن نبود، اما با حادثه تروریستی شیراز و کشف خانه تیمی عناصر داعش که به دنبال اجرای چندین عملیات تروریستی در ایران بودند، پرده‌ها کنار رفت.

در حقیقت ورود گروهک‌های تروریستی به ایران و فعال شدن عناصر داخلی آن‌ها با هدف ایجاد نا امنی از سویی و اینکه فضای اعتراضی زمینه را برای اجرای پروژه‌های آنان آماده کرد، مصداق بارز هدف نهایی دشمنان از اعتراضات اخیر بوده است.

در گام اخیر پروژه ملتهب سازی ایران، نسخه «اعتصاب» برای روز‌های ۲۴ تا ۲۶ آبان ماه پیچیده شده بود، اما با «نه بزرگ» بازاریان و مردم روبرو شد؛ از این رو بار دیگر جبهه ضد ایرانی برگه «ترور» را روی میز گذاشت؛ از این رو در شهرستان ایذه خوزستان به دنبال یک حمله کور تروریستی در شامگاه ۲۵ آبان هفت نفر به شهادت رسیدند که در بین آن‌ها دو کودک ۹ و ۱۳ ساله قرار داشتند؛ در این حادثه تروریست‌های موتور سوار با به رگبار بستن مردم و ماموران حافظ امنیت تعداد دیگری از مردم را نیز مجروح کردند.

در حادثه‌ای دیگر که همان شب در اصفهان روی داد، ۶ نفر که راکب سه موتورسیکلت بودند، اقدام به شلیک به نیرو‌های حافظ امنیت کردند که این حادثه ۲ شهید و هشت مجروح بر جای گذاشت.

به نظر می‌رسد جبهه ضدایرانی برای به اعتصاب کشاندن خیابان‌های ایران صرفا به تهدید محدود نمانده و اقدامات ترویستی را نیز برای ایجاد هراس به کار می‌گیرد.

از این رو برنامه ریزی برای به آشوب کشیدن ایران صرفا به تجمعات خیابانی و اعتصابات سراسری محدود نمانده و پازل اغتشاش را قرار است اقدامات تروریستی تکمیل کند تا دشمنان بلافاصله با طرح ریزی و انجام ترور‌های کور و هدف قرار دادن مردم و انتصاب آن به حاکمیت، حاشیه امنی برای خود و اقدامات تروریستی بعدی فراهم کنند.

منبع: ایرنا 

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ترور و تهدید امنیت؛ آنچه آشوبگران می‌خواهند

ترور و تهدید امنیت؛ آنچه آشوبگران می‌خواهند بیشتر بخوانید »