رؤسای جمهور مصر و فرانسه طی تماسی تلفنی درباره آخرین تحولات غزه رایزنی و بر لزوم آتش بس فوری در این باریکه تاکید کردند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، «عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر و «امانوئل مکرون»، رئیسجمهور فرانسه روز سهشنبه در تماسی تلفنی درباره تحولات نوار غزه گفتوگو کرده و بر ضرورت برقراری فوری آتشبس تأکید کردند.
این گفتوگو در حالی انجام شد که مذاکرات غیرمستقیم به میزبانی مصر برای بررسی طرح «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا، با هدف دستیابی به آتشبس در غزه در جریان است.
طرفین در این تماس، راههای پایان فوری جنگ و پیشبرد تلاشهای جاری در مذاکرات قاهره را بررسی کرده و طرح ترامپ درباره غزه را مورد تحسین قرار دادند.
السیسی و مکرون بر لزوم برقراری آتشبس فوری، تسهیل ورود کامل کمکهای بشردوستانه و امدادی به غزه، تبادل اسرا، و آغاز روند بازسازی غزه بدون کوچاندن مردم فلسطین از سرزمین خود تأکید کردند.
رئیسجمهور مصر همچنین از موضع فرانسه در حمایت از مسئله فلسطین و به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین قدردانی کرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
فرانسه در حالی در آستانه بحرانی سیاسی به دلیل مناقشات بودجهای قرار دارد که جنبش خشم جدیدی علیه دولت این کشور مشابه جلیقه زردها در حال شکل گیری است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه دی پرسه در مطلبی نوشت: این روزها رسانه ها پیشبینی های بد و بحرانی برای پاییز پیش روی فرانسه ارائه می دهند.
اگر فرانسوا بایرو، نخستوزیر فعلی فرانسه در نتیجه مناقشات بودجهای در رأی اعتمادی که خودش در ۸ سپتامبر درخواست کرده است همانطور که انتظار می رود شکست بخورد، وی و وزرایش مجبور به استعفا خواهند شد و فرانسه با پرچم سه رنگش که در اهتزاز است، وارد بحران دولتی خواهد شد.
در عین حال، خشم عمومی هم در فرانسه در حال افزایش است و احتمالاً تا اواسط ماه جاری به صورت اعتصابات و اعتراضات گسترده فوران خواهد کرد. جنبشی یادآور اعتراضات جلیقه زردها در چهار سال پیش در رسانههای اجتماعی در حال شکلگیری است.
هیچکس نمیداند واقعاً در دهم سپتامبر در فرانسه چه اتفاقی خواهد افتاد.
ماکسیم نیکول، ملقب به «فلای رایدر»، که یکی از سخنگویان جنبش جلیقه زردها در سالهای ۲۰۱۸/۲۰۱۹ بود در شبکههای اجتماعی میگوید: رسانههای جریان اصلی به هر حال چیزی از شرایط موجود نمیفهمند. اما امیدوارم اتفاقی بیفتد.
نیکول با این حال اعلام کرده که امروز ترجیح میدهد مسئولیت شخصیِ تجدیدِ جنبشی خشمگین را بر عهده نگیرد.
اینکه در حال حاضر چه کسی پشت فراخوان گسترده «Bloquons tout le ۱۰ septembre» («بیایید همه چیز را در دهم سپتامبر مسدود کنیم!») است، مشخص نیست. اما بحثهای داغی در تلگرام، ایکس و فیسبوک در جریان بوده و گروههایی برای بحث در بسیاری از شهرها گرد هم میآیند. تنها چیزی که قطعی است این است که اتفاقی در حال رخ دادن است.
فراخوان شورش و ناآرامی به سرعت در طول هفتههای تابستان در محافل مختلف فرانسه طنین فزایندهای یافته است و مخرج مشترک آنها نارضایتی یا خشم شهروندانی است که احساس میکنند توسط مقامات و سایر نمایندگان تحقیر و نادیده گرفته شدهاند.
در فرانسه کشوری که گفتگوی اجتماعی هرگز واقعاً مؤثر نبوده است اغلب برای نارضایتی فروخورده و ایجاد یک درگیری بزرگ، به چیز زیادی نیاز نیست. این بار، محرک این بسیج مردمی، پیشنویس بودجه ریاضتی دولت برای سال ۲۰۲۶ بود.
فرانسوا بایرو در ارائه این پیش نویس صریحاً به شهروندان خود گفت که هیچ جایگزینی وجود ندارد و آنها باید کمربندهای خود را محکم کنند تا از بحران بدهی جدی مانند بحران یونان جلوگیری کنند. حالا کسانی که با ریاضت اقتصادی مخالفند، این طرح را صرفاً تحریک آمیز میدانند.
در روزهای اخیر، بایرو در رسانهها حضور پررنگی داشته است. به نظر میرسد که او میخواهد کنارهگیری قابل پیشبینی خود را به عنوان یک فداکاری شخصی به تصویر بکشد.
این روزها در پاریس، بحث بر سر این نیست که آیا نخست وزیر شکست خواهد خورد یا هنوز میتواند پیروز شود، بلکه فقط بحث ها بر سر نامزدهای جانشینی اوست. با این حال، اکثر مردم فرانسه انتظار کمی از نخست وزیر جدید دارند. زیرا نخست وزیری دیگری برای فرانسه هم مانند بایرو و میشل بارنیه سلف وی اکثریت پارلمانی را نخواهد داشت و بنابراین در معرض فشار جناحهای مخالف قرار خواهد گرفت.
در این شرایط نگرانی هایی درباره احتمال تکرار جنبش مشابه «جلیقه زردها» که در اواخر سال ۲۰۱۸ معترضان با پوشیدن جلیقههای زرد خود در اعتراض به کاهش قدرت خرید، افزایش مالیات و تعطیلی خدمات عمومی و خواستههای بیشمار دیگر، تظاهرات و راهبندانهایی در سراسر کشور ایجاد کردند وجود دارد. این اعتراضات گاه خشونتآمیز که تا سال ۲۰۲۰ ادامه یافت، جز یک بحث نمایشی و وعدههای توخالی از طرف امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه دستاورد دیگری نداشت. دولت مرکزی در پاریس، که اعتماد به نفسش متزلزل شده بود در آن زمان در اتخاذ اقدامات سرکوبگرانه علیه این چالش در خیابانها تردید نکرد.
آنچه در بین این معترضان که بیشترشان خارج از مراکز شهری زندگی میکنند، باقی مانده، خشمی تلخ و گاهی حتی میل به انتقام است. فراخوان دهم سپتامبر برای برگزاری اعتصاب ها و اعتراضات در فرانسه برای آنها مانند دعوتی برای تلاشی دوباره به نظر میرسد.
ژروم رودریگز، یکی دیگر از چهرههای تاریخی جلیقه زردها، که در جریان یک تجمع با نارنجک پلیس یک چشم خود را از دست داد و بنابراین هنوز هم باید با دولت تسویه حساب کند، میگوید: این تولد یک جنبش خشم نیست، بلکه تولدی دوباره است. با این حال، دیگر برخی جلیقه زردهای سابق از تجربیات خود ناامید هستند و میگویند که حاضر نیستند برای بار دوم با فداکاری شخصی وارد نبردی شوند که در نهایت هیچ نتیجهای ندارد.
این چشمانداز که فرانسه میتواند در این دوران آشفته و خطرناک، هفتهها بدون دولت و بدون بودجه ملی بماند، ناخوشایند است و از همین حالا محافل تجاری را نگران کرده است.
در این شرایط اعتبار فرانسه در بازارهای مالی از قبل خدشهدار شده است و در نتیجه، اوراق قرضه به طور فزایندهای گران میشوند. امروزه، فرانسه نسبت به اسپانیا و ایتالیا، بهره بیشتری برای اوراق قرضه جدید میپردازد و پرداخت بدهی به مهمترین قلم هزینه در بودجه ملی، قبل از آموزش و دفاع، تبدیل شده است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
این موضوع فقط در مورد شلوار و دستمال نیست. این یک فروپاشی اخلاقی در ابعاد بزرگ است، فروپاشی نخبگانی که به قدری از شهروندانشان فاصله گرفتهاند که به نظر می رسد در یک جهان موازی زندگی می کنند.
به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، در دو سه هفتهی اخیر، حرکاتی مشکوک و عجیب از برخی سیاستمداران ارشد غربی سر زده که سوژهی بحثهای داغ رسانهای و شبکههای اجتماعی تبدیل شدند.
پایگاه خبری-تحلیلی «SOUTH FRONT»، در گزارشی با برجستهکردن دو مورد از این حرکات، یعنی ثبت چیزی شبیه به دستمال حاوی مواد مخدر و قاشق استعمال دماغی کوکائین در دیدار رهبران تروئیکای اروپایی، و همچنین پشت و رو پوشیدن شلوار توسط ولادیمیر زلسنکی، رییس جمهور اوکراین، این مصادیق را نشانگان و نمادی از انحطاط و افول «الیت» سیاسی غرب در معنایی کلی قلمداد کرده و به بررسی آن پرداخته است.
لازم به ذکر است که این مقاله قبل از انتشار ویدئویی عجیب از حملهی فیزیکی بریژیت ماکرون، بانوی اول فرانسه به امانوئل مکرون منتشر شد که خود مصداق دیگری از حرکات و سکنات عجیب این روزهای رهبران غربی است.
“نسل اول عشایر از بیابان می آید، شهر را فتح می کند و نخبگان محلی را نابود میسازد. نسل دوم مرزها را گسترش می دهد و یک امپراتوری ایجاد می کند. نسل سوم درختان سرو می کارند، هنر و فرهنگ را ترویج می دهند. نسل چهارم توسط کسانی که دوباره از بیابان می آیند، از بین می رود.”(ابن خلدون ، مورخ و جامعه شناس بزرگ عرب، قرن ۱۴ میلادی)
در هفتهای که به نظر می رسید رهبری جهان غرب خود را در صحنه جهانی احیاء می کند، دو لحظهی تماشاییِ پوچ را ارائه داد. اول، رئیسجمهور فرانسه، امانوئل ماکرون، نخست وزیر بریتانیا، سِر کِر استارمر و صدراعظم آلمان، فردریش مرتس، سوار بر قطار شکار خبرنگاران شدند. در حالی که به نظر می رسید آنها برای یک نشست دیپلماتیک آماده می شوند — اما به جای بحث در مورد وحدت اروپا، آنها در یک لحظهی واقعا مشکوک گرفتار شدند. دستمال سفید مرموزی که روی میز ماکرون ظاهر شد چه بود؟
برخی از مفسران سیاسی (و چند کارآگاه توییتر) نتوانستند با قطعیت نظر بدهند، اما آنها هم در نهایت بر مشکوک بودن ماجرا صحه گذاشتند. دولت فرانسه به سرعت این اتهامات را رد کرد و آن را “فقط یک دستمال” نامید — اما در آن زمان، شایعات مانند آتش در میان درختان خشک، در حال گسترش بود.
مورد بعدی، البته، ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، بود که در یک نمایش خیرهکننده از رهبری مدرن، در یک جلسهی رسمی، شلوار خود را پشت و رو پوشید!
اینکه آیا این یک تصادف بود یا یک جلوهی مد روز، هنوز مشخص نیست، اما نمی توان انکار کرد که در دنیایی که رهبران بیوقفه زیر ذرهبین رسانهها قرار می گیرند، این اختلال خاص در لباس پوشیدن نمی توانست در موقعیتی شرمآورتر از این برای یک سیاستمدار ارشد رخ دهد. جهان چیزهای عجیب زیادی به خود دیده است، اما اکنون می دانیم: رهبری غربی واقعا وارد فاز پوچی خود شده است.
یک مشکل بزرگتر: نخبگان غربی در سقوط آزاد
البته، این لحظات برای عناوین اخبار جذاب بودند، اما چیزی عمیقتر در اینجا وجود دارد. چیزی که ما شاهد آن هستیم، فروپاشی حرکت-آهستهی نخبگان غربی است-و این فقط در مورد شلوار و دستمال نیست.
این یک فروپاشی اخلاقی در ابعاد بزرگ است، فروپاشی نخبگانی که به قدری از شهروندانشان فاصله گرفتهاند که به نظر می رسد در یک جهان موازی زندگی می کنند. این رهبران فقط اشتباهات سیاسی نمی کنند؛ بلکه شاهدی زنده از فرسایش سیستماتیک اخلاق هستند. بیایید با این واقعیت روبرو شویم. وقتی به این حوادث نگاه می کنید، روشن است: طبقه رهبری غرب نه فقط با مردم ارتباط ندارد، بلکه پوسیدگی خود را بالکل انکار می کند.
پدیده” افول مداوم نخبگان”، همانطور که توسط راس دوتات، مقالهنویس نیویورک تایمز توصیف شده است، این تغییر را بیشتر توضیح می دهد. طبقه سیاسی غربی به تدریج به گروهی از مدیران تکنوکرات تبدیل شده است که دیگر با افرادی که به آنها خدمت می کنند، ارتباط ندارند.
این امر به ویژه در فرانسه آشکار شده است، جایی که رهبران اخیر، مانند ماکرون، از تجربیات زندگی شهروندان خود حذف شده اند. ماکرون، به ویژه، اولین رئیس جمهور فرانسه است که هرگز در ارتش خدمت نکرده است. آخرین رهبر فرانسوی که درگیری نظامی واقعی را تجربه کرد، ژاک شیراک بود که در دهه ۱۹۵۰ در الجزایر خدمت کرد. این عدم ارتباط واقعی با تاریخ یا تجربه نظامی یکی از عوامل کلیدی است که منجر به زوال رهبری می شود که بازتابی از یک بحران فکری و اخلاقی گستردهتر است.
بحران رهبری:نخبگان سیاسی و مرگ تاریخ
فروپاشی نخبگان غربی فراتر از اشتباهات در پوشش و یا گافهای دیپلماتیک است. ما در مورد فروپاشی کامل قوّت فکری و مسئولیت اخلاقی در دنیایی حرف می زنیم که با دنبال کردن سود فوری و منفعت کوتاهمدت دیوانه شده است. این فرایندی است که برای دههها در حال گسترش است و ریشه در تبدیلشدن سیاستمداران به «مدیران» و شهروندان به «مصرفکنندگان» دارد.
عقبنشینی نخبگان از خدمات عمومی واقعی به حوزهی حاکمیت جهانی، منجر به وضعیتی شده که در آن، افکار عمومی توسط شرکتهای چندملیتی و سازمانهای غیردولتی شکل گرفته است. در واقع، ما شاهد تخریب سیستماتیک دولت سنتی به عنوان نهادی ذاتا برای خدمت به مردم، بودهایم. در عوض، دولت در حال تبدیلشدن به یک ابزار دیگر برای جاهطلبیهای نخبگان جهانی است، با رهبرانی که بیشتر بر جهانیشدن و بازارهای مالی متمرکز شدهاند تا بر تأمین نیازهای مردم خود.
بحران اوکراین: نخبگان سیاسی با ریشههای خود ارتباط ندارند
اوکراین را فراموش نکنیم، جایی که انحطاط اخلاقی طبقه سیاسی به سطح پوچی رسیده است. الیت اوکراینی پس از سال ۱۹۹۱، پس از رهاکردن ریشههای اسلاوی خود به نفع پیگیری متوهمانهی ادغام در غرب، به یک شوخی غم انگیز تبدیل شده است. تصادفی نیست که “Kiev”، که زمانی پایتخت اولین کشور بزرگ روسیه بود، اکنون با تلاش تیم زلنسکی و حامیان غربی آنها به عنوان “Kyiv” نامگذاری شده است. این تغییر نام تجاری به عنوان نمونه دیگری از چگونگی استفاده از مانور سیاسی و نمادگرایی برای تغییر شکل تاریخ و هویت، نادیده گرفتن روابط فرهنگی عمیق و میراث مشترک است.
نخبگان سیاسی اوکراین بین دو جهان گرفتار شدهاند: یکی وسواس ایجاد یک خزریهی جدید یهودی را دارد، و دیگری به دنبال ایجاد یک رایش همجنسگرای اروپایی در خاک مسیحیت ارتدوکس است.
این دستورکارهای متناقض منجر به یک بحران اخلاقی و سیاسی شده است، جایی که نخبگان اوکراین دیگر نمی دانند که به کدام سمت بروند. آیا آنها باید در مسیر چندفرهنگی به سبک اروپایی ادامه دهند؛ یک دژ نظامی به سبک UPA(ارتش شورشی اوکراین/ سازمان ملیگرای افراطی اوکراین در جنگ دوم جهانی) بسازند (ایجاد یک دولت ملی اوکراینی شوینیستی با تاسی به اسراییل)، یا باید میراث و سنتهای اسلاوی را که زمانی ملت آنها را بزرگ کرده بود، بپذیرند؟
این مثالی عالی از انتخاب منفی در عمل است: بهترین و درخشانترینها کنار گذاشته شدهاند، در حالی که شخصیتهای فرصتطلب به قدرت رسیدهاند. نتیجه، ظهور یک الیت ترکخورده، سست و گیج است که قادر به ارائه یک چشم انداز منسجم برای آینده اوکراین نیست.
نتیجه گیری:زوال نخبگان، یک بحران جهانی
در پایان روز، آنچه ما در سراسر غرب و در جاهایی مانند اوکراین شاهد آن هستیم، فروپاشی رهبری اخلاقی و فکری است. چه دستمال مشکوک ماکرون باشد یا شلوار پشت و روی زلنسکی، این حوادث به سادگی تجلیات بیرونی یک بحران بسیار عمیقتر هستند-بحرانی که در طول چند نسل در حال شکلگیری است.
نخبگان امروز از مردم و فرهنگ خود جدا شدهاند و سیستمهایی که این نخبگان بر آن حکم می رانند، در آستانهی فروپاشی هستند. این روند تخریب اخلاقی چیزی نیست که بتواند با اصلاحات سطحی معکوس شود؛ ترمیم آن، نیاز به ارتباط مجدد با ارزشهایی دارد که زمانی به این جوامع قدرت می دادند.
غرب تنها از طریق یک تحول واقعی رهبری می تواند امیدوار باشد که از بحران فعلی خود بهبود یابد. چرخهی انحطاط نخبگان، در طول تاریخ ثابت شده است و اگر اقدامی صورت نگیرد، سرنوشت اجتنابناپذیر تمدن غرب نیز انحطاط کامل و فروپاشی خواهد بود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
رؤسای جمهور مصر و فرانسه طی تماسی تلفنی به بررسی آخرین تحولات اوضاع در غزه پرداختند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، «عبدالفتاح السیسی»، رئیس جمهور مصر و «امانوئل مکرون»، رئیس جمهور فرانسه روز شنبه تلفنی گفت وگو کردند.
۲ طرف، روابط ۲ جانبه و راههای تقویت آن علاوه بر امکان برگزاری نشست سران مصر، فرانسه و اردن طی سفر رئیس جمهور فرانسه به مصر را بررسی کردند.
رؤسای جمهور مصر و فرانسه درباره تحولات اوضاع در غزه تبادل نظر و درباره تلاشهای مصر برای آتش بس در غزه رایزنی کردند.
طرفین بر اهمیت آرامش اوضاع از طریق آتش بس فوری و ارسال کمکهای بشردوستانه و اهمیت راه حل دو دولتی به عنوان تنها تضمین برای دستیابی به صلح پایدار در منطقه تاکید کردند.
منبع: ایسنا
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
خبرگزاری رویترز به نقل از منابع دیپلماتیک گزارش داد: کابینه فرانسه در جلسهای به ریاست «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری این کشور و با حضور وزیران کلیدی و کارشناسان، موضوع هستهای ایران را بررسی خواهد کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، رویترز گزارش داد که برگزاری چنین جلسهای برای بررسی یک موضوع خاص رویداد کمسابقهای است و حکایت از اهمیت فزاینده مساله هستهای ایران برای کشورهای اروپایی در بحبوحه تهدیدات لفظی آمریکا دارد.
این خبرگزاری غربی در ادامه با اشاره به اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص تقویت نیروهای نظامی در خاورمیانه، به نقل از یک مقام ارشد اروپایی نوشت: استراتژیستهای اروپایی این سوال را مطرح میکنند که آیا چنین کارزاری میتواند مقدمهای برای اقدام نظامی در ماههای آینده باشد.
این در حالی است که وزیر امور خارجه رژیم صهونیستی قرار است روز پنجشنبه به پاریس برود و به گفته منابع دیپلماتیک، وزیران امور خارجه کشورهای فرانسه، انگلیس و آلمان امیدوارند در دیدار با «مارکو روبیو» وزیر امور خارجه آمریکا در جریان نشست وزیران خارجه «ناتو» در بروکسل در هفته جاری بتوانند درباره موضوع ایران گفت وگو کنند.
تلاش اروپا و آمریکا برای ایفای نقش پلیس خوب و بد در حالی است که مقامات دولت آمریکا همچنان اظهارات متناقض خود علیه برنامه هسته ای ایران را تکرار و ضمن تهدید به اقدام نظامی، جمهوری اسلامی را به مذاکره دعوت می کنند. رئیسجمهوری آمریکا ۳۰ مارس ۲۰۲۵ در مصاحبه با ان بی سی نیوز، بار دیگر متوسل به ادبیات تهدید و زور شده و بهصراحت جمهوری اسلامی ایران را به اقدام نظامی تهدید کرد و گفت: «اگر توافق نکنند، بمباران خواهند شد»
امیر سعید ایروانی سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل در نامه ای به «کریستینا مارکوس لاسن» رئیس دورهای شورای امنیت و «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد گفت: چنین اظهارات بیپروایانه و خصمانهای، نقض فاحش حقوق بینالملل و اصول بنیادین منشور ملل متحد بهویژه بند ۴ ماده ۲ آن بهشمار میرود، که بهصراحت تهدید به زور یا استفاده از آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری را ممنوع میشمارد.
از سوی دیگر، با تاکید جمهوری اسلامی ایران بر گفت وگو در شرایط برابر و به دور از تهدید، و همچنین آمادگی ایران برای پاسخ قاطع و فوری به هرگونه شرارت آمریکا یا رژیم صهیونیستی، پایگاه خبری اکسیوس روز چهارشنبه به نقل از مقامهای آمریکایی گزارش داد: کاخ سفید خواهان جنگ با ایران نیست و پیشنهاد مذاکرات غیرمستقیم با جمهوری اسلامی ایران را برای حل و فصل مساله هستهای بطور جدی بررسی میکند
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است