آیت الله مصباح یزدی

چرا صله رحم باعث طولانی شدن عمر می‌شود؟

چرا صله رحم باعث طولانی شدن عمر می‌شود؟



متأسفانه در فرهنگ امروزی ما این ارزش‌ها در حال کم‌رنگ شدن است و گاهی با هزار افسوس فراموش می‌شوند. حتی فرزندان با پدر و مادر بدرفتاری می‌کنند. باید به فرهنگ اسلامی خودمان برگردیم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، خطبه فدکیه نام سخنرانی حضرت فاطمه (س) در مسجدالنبی که در اعتراض به غصب فدک ایراد شد. خلیفه اول پس از جریانات بعد از رحلت پیامبر (ص) با منسوب کردن روایتی به پیامبر مبنی بر اینکه پیامبران از خود ارث برجای نمی‌گذارند، زمین‌های فدک را که پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، به نفع خلافت مصادره کرد. فاطمه (س) پس از بی‌ثمر بودن دادخواهی‌اش به مسجد پیامبر رفت و خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد. ایشان در این خطبه بر مالکیتش درباره فدک تصریح کرد. همچنین به دفاع از حق حضرت علی (ع) درباره خلافت پرداخت و مسلمانان را به‌خاطر سکوت در مقابل ستم به اهل بیت (ع) سرزنش کرد.

خطبه فدکیه مجموعه‌ای از معارف ناب در زمینه‌های خداشناسی، معاد شناسی، نبوت و بعثت پیامبر اسلام (ص)، عظمت قرآن، فلسفه احکام و ولایت را در بردارد.

آن‌چه پیش رو دارید قسمت سی و دوم از سخنان مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی است که در خصوص شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ایراد کرده‌اند:

وَ بِرَّ الْوَالِدَیْنِ وِقَایَةً مِنَ السُّخْطِ وَ صِلَةَ الْأَرْحَامِ مَنْسَأَةً فِی الْعُمُرِ وَ مَنْمَاةً لِلْعَدَد؛

ترجمه تحت اللفظی این فقره از خطبه صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها این است که «خدای متعال نیکی به والدین را واجب فرمود تا از غضب او جلوگیری کند و پیوند با خویشاوندان را واجب کرد تا هم عمرتان طولانی شود و هم بر تعدادتان افزوده شود». موضوع این دو جمله احسان به والدین و صله رحم است. این دو تکلیف بسیار به هم نزدیک و مربوط‌اند.

شکر والدین قرین شکر خداوند

همه ما می‌دانیم که در اسلام به این دو موضوع فوق‌العاده اهمیت داده شده است. خدای متعال در چند مورد در قرآن کریم ابتدا به پرستش خودش امر می‌فرماید و بعد احسان به والدین را اضافه می‌کند؛ وَ قَضَی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا. گویا بعد از انجام وظیفه بندگی نسبت به خدای متعال چیزی واجب‌تر از رسیدگی به پدر و مادر نیست. این تعبیر خیلی تعبیر عجیب، رسا و هشداردهنده‌ای است.

در آیه مشابهی می‌فرماید: «أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ؛ شکر من را و پدر و مادرت را به جای آور.» نمی‌فرماید: مرا شکر کن و پدر و مادرت را هم شکر کن؛ بلکه «لی» و «لوالدیک» را به هم عطف می‌کند و با یک امر بیان می‌فرماید. از این آیات و صدها روایت، اهمیت این تکلیف از لحاظ شارع مقدس اسلام کاملاً روشن می‌شود.

با تعبیری مشابه این تعبیر البته مقداری نازل‌تر در مورد خویشاوندان می‌فرماید: «وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَ الأَرْحَامَ؛ تقوای الهی داشته باشید؛ همان خدایی که او را در روابطتان مورد قسم قرار می‌دهید و وقتی از کسی چیزی می‌خواهید می‌گوئید: تو را به خدا! این کار را انجام بده، یا برای اثبات امری نام او را می‌برید؛ خدایی که این قدر برای خود شما مقدس است باید مواظب باشید که حقش را ادا کنید.» بعد می‌فرماید: وَ الأَرْحَامَ؛ یعنی حق خدا را رعایت کنید و بعد حق خویشاوندان را. این مقارنت خیلی معنادار است.

حقی بدون قید و شرط

نکته‌ای که در میان ده‌ها روایت توجه انسان را جلب می‌کند این است که شرط احسان به والدین، مؤمن بودن و حتی مسلمان بودن نیست. اگر پدر و مادر کافر هم باشند حق اطاعت و احسان را بر عهده فرزندان دارند؛ البته اگر مسلمان باشند حق مضاعفی خواهند داشت و اگر شیعه باشند حق سومی، و اگر احسان‌هایی در حق فرزند کردند باز حق دیگری پیدا می‌کنند؛ اما صرف این‌که پدر و مادرند و فرزند از آن‌ها متولد شده است بر فرزند حقی دارند که مسلمان باشند یا کافر، عادل باشند یا فاسق، مهربان باشند یا بداخلاق، هیچ تأثیری در این حق نمی‌گذارد. فقط نباید در معصیت خدا از آن‌ها تبعیت کرد.

مراتب و احکام صله رحم

در مورد صله رحم این مسأله اجماعی است که قطع رحم حرام است. قطع رحم یعنی انسان از خویشاندانش به گونه‌ای بِبُرد که گویا این‌ها خویشاوندش نیستند؛ نه دیدی و بازدیدی، نه احترامی، نه هدیه‌ای و نه ارتباط دیگری، هیچیک در کار نباشد.

این قطعاً حرام است و یکی از گناهان کبیره است. اما صله رحم تا اندازه‌ای واجب است که قطع رحم لازم نیاید؛ چون این دو از هم انفکاک ندارند. آنچه یقینی است این است که قطع رحم حرام است. اما مصداق قطع رحم چگونه معلوم می‌شود؟ در جواب تقریباً همه علما فرموده‌اند امری عرفی است.

شرایط زمانی و مکانی و مرتبه خویشاوندی فرق می‌کند. ارتباط با آن‌هایی که خیلی نزدیک‌اند یک اقتضا و ارتباط با آن‌هایی که دورترند مرتبه کم‌تری را اقتضا دارد و آن‌هایی که در شهر یا کشور دیگری هستند صله رحم‌شان طور دیگری است. گاهی یک تماس تلفنی کفایت می‌کند. به هرحال باید طوری باشد که عرفاً بگویند رابطه با خویشاوندانش را نبریده است.

قطع رحم از بزرگ‌ترین گناهان کبیره شمرده شده و حتی تأکید شده است که اگر خویشاوندانتان از شما بریدند شما از آن‌ها نبرید. امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: خداوند دو قدم را خیلی دوست دارد؛ قدمی که در راه جهاد برداشته می‌شود و قدمی که برای برقراری رابطه با آن خویشاوندی برداشته می‌شود که قطع رابطه کرده است. ۵‏

زمینه‌ساز شکر خدا

سرّ این همه تأکید چیست؟ آن‌چه به این مناسبت به طور خلاصه می‌توان گفت این است که اولاً انسان در مورد پدر و مادر مخصوصاً مادر عاطفه‌ای فطری و خدادادی دارد. هر کس می‌تواند این عاطفه را تجربه کند؛ لذا خیلی احتیاج به بحث ندارد. دلیل طبیعی این امر هم خیلی روشن است؛ پدر و مادر سبب وجود انسان‌اند. اگر مادر نه ماه جنین را در رحم پرورش ندهد، اگر او را شیر ندهد و بزرگ نکند، اگر زحمات پدر نباشد فرزند کجا می‌تواند ادامه حیات دهد؟ ایشان حق حیات بر گردن فرزند دارند. در کنار عاطفه آن‌ها، خدا دل فرزند را هم با آن‌ها پیوند داده است؛ به طوری که دوستشان دارند.

متأسفانه در تحت تأثیر فرهنگ الحادی، بعضی از جوان‌ها که افکار شیطانی در آن‌ها نفوذ کرده است می‌گویند: «پدر و مادر می‌خواستند خوش باشند، ما هم به وجود آمدیم. این‌ها چه حقی به گردن ما دارند؟!» این افراد به این جنبه‌ها توجه ندارند که حیات ما مرهون پدر و مادر است. آن‌ها زحماتی برای ما کشیده‌اند که هیچکس چنین زحماتی را نکشیده و نمی‌تواند بکشد.

امام زین‌العابدین صلوات‌الله‌علیه در رساله حقوقشان می‌فرمایند: «حق مادر این است که تو توجه داشته باشی که او تو را در جایی نگه داشته و حمل کرده (رحم) که هیچ فردی، فرد دیگری را این‌گونه حمل نمی‌کند. او از شیره جانش به تو خورانیده که هیچکس در حق کسی این‌گونه رفتار نمی‌کند.شب و روز راحتی خودش را به گونه‌ای صرف تو کرده است که هیچکس حاضر نیست راحتی خودش را به این صورت صرف کسی کند. حاضر شده است گرسنه بماند تا تو سیر شوی و تشنه بماند تا تو سیراب باشی ….»

اگر انسان به چنین کسی بی‌اعتنایی کند اولاً به زحمت می‌شود اسمش را انسان گذاشت و ثانیاً آیا چنین کسی برای حق کسی دیگر ارزش قائل می‌شود؟ آیا چنین کسی نسبت به همسرش یا دوستش وفادار می‌شود؟ این چنین شخصیتی طبعاً نسبت به حق خدا هم ناسپاس خواهد شد. زیرا او حق مادر را با چشم می‌بیند و بی‌مهری می‌کند؛ وقتی خدا را نمی بیند به طریق اولی غافل می‌شود.

پس یکی از بهترین عواملی که می‌تواند انسان را به طرف خدا سوق دهد و انگیزه خداپرستی، حق‌شناسی و شکرگزاری را در انسان بیدار کند توجه به عواطف پدر و مادر و حق و حقوقی است که آن‌ها بر عهده انسان دارند.

خداوند متعال شکر پدر و مادر را در کنار شکر خودش ذکر می‌کند؛ گویا این دو، یک نوع شکر است. اگر کسی حق‌شناس پدر و مادر شد می‌تواند حق خدا را رعایت کند؛ زیرا وقتی انسان توجه پیدا کرد به این‌که پدر و مادر چه خدمتی به انسان کرده‌اند کم‌کم روح شکرگزاری و حق‌شناسی در او تقویت می‌شود و آن وقت به فکر شکر خدا هم می‌افتد. اما اگر حق پدر و مادر را ندیده گرفت و گفت: می‌خواستند این کارها را نکنند! در مقابل خدا هم می‌گوید: می‌خواست خلق نکند! پس شکر پدر و مادر و توجه به حقی الهی که آن‌ها بر ما دارند بهترین راه برای خداپرستی و تکامل ماست.

از این‌رو بهترین راه برای نجات گناه‌کاران هم این است که از این‌جا شروع کنند؛ یعنی به پدر و مادرشان خدمت کنند. شخصی خدمت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و گفت: یا رسول‌الله! من هر کار زشتی که بگویید را مرتکب شده‌ام؛ آیا راه نجاتی برای من هست؟ حضرت فرمودند: پدر و مادر داری؟ گفت: پدر دارم. حضرت فرمودند: برو به پدرت خدمت کن. وقتی رفت حضرت فرمودند: ای کاش مادرش زنده بود.

سرّ این‌که درباره ارحام هم این همه سفارش شده این است که نعمت‌هایی که خدای متعال به وسیله خویشاوندان به انسان می‌رساند آن قدر پرارزش است که بعضی از این خدمات را انسان حاضر است با قیمت خیلی گرانی بخرد. به طور طبیعی وقتی مشکلی برای یکی از افراد یک خانواده پیش بیاید مثلاً نیاز داشته باشد که نصف شب به بیمارستان برود سایر افراد خانواده به او کمک می‌کنند و منتی هم ندارند.

البته این قاعده استثنا هم دارد؛ اما صحبت ما درباره افراد معمولی و فطرتا سالم است. خداوند این چنین، انسان‌ها را با عاطفه خویشاوندی (که شعاعی است از همان عاطفه پدر و فرزندی و مادر و فرزندی) به هم مرتبط کرده است. اگر انسان، خویشاوندان را مثل بیگانه حساب کند و با آن‌ها ارتباط برقرار نکند کم‌کم آن‌ها هم دل‌سرد می‌شوند و قطع رابطه می‌کنند و کم‌کم طرفین از این نعمت‌ها محروم می‌شوند.

یعنی باب رحمتی را که خدای متعال به طور طبیعی برای آن‌ها فراهم کرده است به دست خود مسدود می‌کنند. کسی که چنین باب رحمتی را که این همه برایش فایده دارد به دست خودش ببندد و آن رابطه طبیعی و خدادادی و پاک را قطع کند دیگر عواطفش با دیگران ریشه‌ای نخواهد داشت و رفاقت‌هایش صوری و برای منافع زودگذر است. از این روست که بعد از پدر و مادر نوبت به آن کسانی می‌رسد که رابطه طبیعی انسان با آن‌ها بیشتر است.

خدا انسان‌ها را آفریده تا او را بشناسند و الطاف و نعمت‌های او را درک کنند و با عبادت به قرب الهی برسند. وقتی کسی بر ضد این روش حرکت می‌کند و آن راه‌هایی را می‌بندد که خدا برای قدرشناس شدن باز کرده است طبعاً خدا از او ناراضی خواهد شد. پس احسان به والدین حقیقتی است که انسان را از سخط الهی حفظ می‌کند (وَ بِرَّ الْوَالِدَیْنِ وِقَایَةً مِنَ السُّخْطِ).

متأسفانه در فرهنگ امروزی ما این ارزش‌ها در حال کم‌رنگ شدن است و گاهی با هزار افسوس فراموش می‌شوند. حتی فرزندان با پدر و مادر بدرفتاری می‌کنند. باید به فرهنگ اسلامی خودمان برگردیم و این ارزش‌ها را زنده کنیم.

قرب خدا، ملاک ارزش‌های اسلامی

در این‌جا یک نکته علمی و فلسفی وجود دارد که قابل تأمل است. وقتی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها حکمت‌های تشریعات الهی را ذکر می‌فرمایند در برخی موارد منافع دنیوی آن‌ها را بیان می‌کنند. از جمله در مورد صله رحم می‌فرمایند: صله رحم باعث طولانی شدن عمر و افزایش جمعیت فامیلتان می‌شود. حال سوال این است که ملاک ارزش‌های اسلامی چیست؟ آیا ملاک ارزش‌ها در اسلام منافع دنیوی است؟

اصولاً ما برای تقرب به خدا آفریده شده‌ایم و این مقامی است که جز در سایه بندگی خدا نمی‌توان به آن رسید. وقتی خداوند می‌فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ،۸ به این جهت است که ما در سایه عبادت به آن مقام برسیم که از فرشتگان هم برتر شویم. پس اصل ارزش‌ها آن حقیقتی است که انسان را به خدا نزدیک کند. اما افعال ما دو نوع است: یک نوع مستقیماً با قرب به خدا ارتباط دارد مثل نماز خواندن. یعنی این افعال اصلاً برای یاد خدا، خوف و خشیت خدا و محبت خدا هستند. پیداست که ارزش این افعال به همان تأثیری است که در قرب به خدا دارند.

اما بعضی افعال مثل سخاوت داشتن، مهربان بودن و صله‌رحم کردن، دو نوع ارزش دارند؛ اولاً دارای ارزش اخلاقی هستند؛ یعنی انسان را برای ارتباط با خدا مهیا می‌کنند. بخل غلّ و زنجیری است که دست و پای آدم را می‌بندد و نمی‌گذارد به طرف خدا برود.

قرآن می‌فرماید: وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ گرفتگی، امساک، بخل ورزیدن و خودخواهی سدهایی است که مانع ارتباط با خدا می‌شوند. شکسته شدن این سدها می‌تواند زمینه ارتباط با خدا و رسیدن به قرب الهی را فراهم کند. این یک نوع ارزش است که فقط رفع مانع یا تقویت زمینه می‌کند. ثانیاً همین کارهای تقویت کننده با این‌که مستقیماً با خدا ارتباط ندارند می‌توانند وسیله مستقیم قرب الهی شوند. راهش این است که به این نکته توجه کنم که خدا این اعمال را دوست دارد و براین اساس بگویم: «خدایا! چون تو این کار را دوست داری آن را انجام می‌دهم.»

این اعمال خودبه‌خود ارزش اخلاقی مطلوبی دارند؛ یعنی انسان را برای رسیدن به کمال مستعد می‌کنند. این‌که گفته می‌شود: خدا حاتم طایی را به خاطر بخشش‌هایش جهنم نمی‌برد، یعنی گرچه او را به بهشت در همسایگی انبیا نمی‌برند، اما این‌گونه اعمال او کمک می‌کنند که از عذابش کاسته شود و آمادگی بیشتری برای تقرب به خدا پیدا کند. اما اگر کسی ایمان داشت و این کارها را برای اطاعت خدا انجام داد خود این اعمال می‌شود متن عبادت.

بنابراین اگر ما احسان به والدین و صله رحم را به خاطر عواطف انجام دهیم کار خیلی خوبی است و ما را برای ارزش‌های والاتر و رسیدن به هدف آفرینش‌مان (قرب به خدا) مهیا می‌کند؛ اما خودش مستقلاً عبادت نیست. اما اگر همین کار را به قصد اطاعت خدا انجام دهیم مثل نماز می‌شود عبادتی که مستقیماً با خدا ارتباط دارد. این نکته را باید غنیمت بشماریم و سعی کنیم که در کارهای خوب قصد عبادت کنیم؛ یعنی بگوییم: خدایا! چون تو دوست داری این کار را انجام می‌دهم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا صله رحم باعث طولانی شدن عمر می‌شود؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/یادی از سردار مهربانی

فیلم منتشر نشده از دیدار شهید حجازی با مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار شهیدسیدمحمد حجازی در دوران فرماندهی نیروی مقاومت بسیج با مرحوم آیت‌الله دیداری داشتند که در این گزارش فیلم بخشی از این دیدار تقدیم می‌شود.

در این دیدار گزارشی از برگزاری طرح ولایت بسیج دانشجویی از سوی سردار حجازی به آیت‌الله مصباح یزدی ارائه شد.

منبع: فارس



منبع خبر

فیلم منتشر نشده از دیدار شهید حجازی با مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی بیشتر بخوانید »

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد


سرویس سیاست مشرق – سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هم‌زمان با انتخابات ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا و انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد. در ستون  «صندوقچه انتخابات» به بررسی روزانه اخبار و حواشی انتخاباتی و رصد رسانه‌های داخلی و بررسی رسانه‌های معاند می‌پردازیم.

********

فائزه هاشمی، چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است

روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «چهره‌های انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی» نوشت:«یک ماه دیگر، ثبت‌نام برای سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری در وزارت کشور آغاز خواهد شد و مانند دوره‌های گذشته شخصیت‌های سیاسی سرشناس و معروف تا چهره‌های معمولی بخت خود را برای رسیدن به صندلی ریاست دولت در میدان پاستور آماده می‌کنند. در میان این افراد هستند کسانی که به‌واسطه رابطه نسبی با بزرگان انقلاب و سیاست‌مداران از چهره‌های سرشناس محسوب می‌شوند و این پتانسیل را دارند (یا در خود می‌بینند) که راه پدران خود را بروند و مسئولیتی را بپذیرند».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«در این گزارش به سه خانواده که از بزرگان و بنیان‌گذاران انقلاب اسلامی بودند، پرداخته شده که فرزندان آنان از جمله افرادی هستند که در دنیای سیاست دستی بر آتش دارند و نامشان برای حضور در کوران انتخابات ریاست‌جمهوری شنیده می‌شود…درحال‌حاضر در میان خانواده بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، سیدحسن خمینی نوه امام، سیاسی‌ترین شخصیت محسوب می‌شود…برخی جریانات سیاسی سیدحسن خمینی را یکی از گزینه‌های اصلاح‌طلبان برای انتخابات می‌دانند، اما خودش هیچ‌گاه دراین‌باره به‌صورت شفاف حرفی نزده است».

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد

روزنامه شرق در بخش دیگری از این گزارش تصریح کرد:«علی مطهری، در هفتم اسفند سال گذشته رسما اعلام کرد برای انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد خواهد شد. او در یک نشست خبری اعلام کرد خود را برای اداره کشور اصلح می‌دانم و معتقدم برای ترغیب مردم به مشارکت هرکس این توانایی را در خود ببیند، باید برنامه خود را ارائه دهد… همه فرزندان مرحوم هاشمی‌رفسنجانی که در سال 95 درگذشت، در میان مردم شناخته‌شده هستند؛ فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر. در میان آنان فائزه و محسن اهل سیاست هستند و احتمالا برای انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام خواهند کرد».

استقبال اصلاح طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی نژاد

روزنامه سازندگی- ارگان رسانه ای حزب کارگزاران- در گزارشی با عنوان «محمود تهدید می کند» نوشت:«محمود احمدی نژاد که این روزها حضور بسیار جدی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دارد، می گوید نمی توان مردم را در این وضعیت سخت و بدبختی نگه داشت و این فنر به زودی در خواهد رفت».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«احمدی نژاد گفته است تمرکز همه تصمیمات در حکومت اشتباه است. در وقت انتخابات در باب مسببان وضع مردم سخن خواهم گفت و از کسی نمی ترسم».

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد

روزنامه اعتماد نیز در مطلبی با عنوان «محمود سخن خواهد گفت؟!» نوشت:«احمدی‌نژاد اخیرا در جمع مردم کرمان سخنرانی داشته و گفته است:”این اشتباه بزرگی است که فکر کرده‌اید که می‌توانید ملت ایران را در این سطح نگه دارید. این فنر به زودی درخواهد رفت. من به وقت انتخابات مطالبی دارم که درباره وضعیت موجود کشور عرض خواهم کرد و به فضل الهی از کسی هم نمی‌ترسم”. ».

این رونامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«رد صلاحیت احمدی نژاد به معنی حذف کامل او نخواهد بود و شاید بالاخره وعده‌های گاه و بی‌گاه افشاگری‌اش رنگ واقعیت بگیرد و اگر خودش یا کاندیدای موردحمایتش در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ رد صلاحیت شود، احتمالا باید منتظر افشاگری‌های سریالی او علیه کاندیداهای انتخابات به‌ویژه اصولگرایان باشیم».

قوه مجریه  محل آزمون و خطای رئیس جمهور در حوزه اجرایی نیست

«رستم قاسمی»  وزیر نفت دولت دهم و فرمانده اسبق قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا که از او به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری نام می برند، در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم گفت:«شخصی که در قامت رئیس جمهور ادعا می کند که نمی گذارند کار کنیم، یا شرایط کشور را نمی دانسته که اصلا بیخود کرده است خود را در معرض رای مردم قرار داده است و یا اگر شرایط کشور را می دانسته باید در موقعی که مسئولیت را به عهده گرفت محکم پای تصمیم خود بایستد».

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد

قاسمی در ادامه گفت:«ادعای دیگری که مطرح می شود این است که رئیس جمهور اختیارات لازم برای اداره کشور را در اختیار ندارد. اصلا به فرض اینکه اختیارات رئیس جمهور بیش از 15 درصد نیست، سوال این است که چرا در دوران تبلیغات انتخابات، شعارهایی دادند که هیچ گونه نسبتی با اختیارات 15 درصدی رئیس جمهور ندارد؟ همان زمان می گفتید رئیس جمهور اختیار 15 درصد امور را در دست دارد و می توانم در حد همین 15 درصد وعده انتخاباتی بدهم».

وضعیت خاکستری سعید جلیلی به روایت سایت حامی دولت

سایت خبرآنلاین در گزارشی با عنوان «وضعیت خاکستری سعید جلیلی؛آقای دیپلمات مهره سوخته شد؟» نوشت:« محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، حسین دهقان، رستم قاسمی، ابراهیم رئیسی و …. صف افراد احساس تکلیف کرده آنقدر شلوغ شده است که خود اصولگرایان هم مانده‌اند با این صف عریض و طویل چه کنند؛افرادی که برای خود جایگاه و مقامی دست و پا کرده‌اند و حالا می‌خواهند بخت و اقبالشان را بعد از ۸ سال دوره سکانداری معتدلین امتحان کنند. در این میدان سعید جلیلی هم که تمام برنامه‌ریزی‌هایش را بر اساس انتخابات ۱۴۰۰ به پیش برده بود در حالتی از خوف و رجا به سر می‌برد؛ به هر حال او یک بار طعمِ طمع قدرت همقطارانش را در جریان انتخابات ۹۲ چشیده است و می‌داند اگر پای قدرت در میان باشد هیچ‌کدام حاضر به کنار کشیدن به سود دیگری نخواهند بود و اگر پا به میدان رقابت بگذارد احتمالا وضعیتی نامبارک‌تر از سال ۹۲ انتظارش را می‌کشد».

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد

در ادامه این مطلب آمده است:«وضعیتی که حدس و گمانش چندان دور از انتظار نیست و در حال حاضر می‌توان با چشم مشاهده کرد که در محافل اصولگرایی کمتر صحبت از سعید جلیلی به گوش می‌رسد و بیشتر به نظر می‌رسد جلیلی در این وانفسای انتخابات اگر نگوییم به یک مهره سوخته تبدیل شده است باید گفت کاملا در حاشیه انتخابات قرار گرفته است کسی که در فقدان آیت الله مصباح یزدی، جبهه همیشه حامی او نیز حاضر نیست بر سرش طلب سهم‌خواهی کند».

همچنین باشگاه خبرنگاران جوان در گزارشی با عنوان «دعوت از سعید جلیلی برای وحدت بر مبنای پاسخ مشترک به مسائل مردم» نوشت:«روز گذشته جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با حضور در دفتر دکتر سعید جلیلی به گفتگو پیرامون انتخابات سال ۱۴۰۰ پرداختند».

در ادامه این گزارش آمده است:«عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در این جلسه ضمن بیان نکات مهمی پیرامون مباحثی نظیر شکستن رکود سیاسی، اهمیت مشارکت حداکثری، مختصات وحدت گفتمانی و تجربه از انتخابات قبلی و همچنین نحوه پاسخ به مطالبات جامعه در انتخابات پیش رو، خواهان حضور حداکثری نیروهای انقلابی در صحنه انتخابات شد».

عارف: پاسخ به مطالبات مردم نباید در سطح شعار باقی بماند

«محمدرضا عارف» از فعالین اصلاح طلب که از او با عنوان یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری نام برده می شود در مصاحبه با سایت خبری جماران گفت:«پاسخ به مطالبات مردم نباید در سطح شعار باقی بماند. بلکه باید در عمل محقق شود. همه شعار می دهند ولی باید دید عملکرد افرادی که شعار می دهند در گذشته چگونه بوده است؟ آیا پاسخ به مطالبات مردم ،برنامه ای که مطالبات عمومی  را پاسخ دهد، دارند یا صرفا نگاهی آرمانی داشته و شعار می دهند و در گذشته عملکرد قابل دفاع و یا قابل توجهی نداشته اند».

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد

عارف در بخش دیگری از این مصاحبه گفت:«وزن دولت در اداره کشور بیشتر از بقیه است به همین نسبت مسئولیت بیشتری هم دارد… دانستن حق مردم است، حرف من هم است. اما توی دل مردم را خالی کردن حق آنها نیست. مردم باید در جریان امور قرار بگیرند و اینکه دولت چه برنامه هایی دارد. مردم حق دارند بدانند که موانع پیش پای دولت چیست یا راهکار رفع موانع چیست؟ دولت می تواند بگوید مردم ما این برنامه را داریم اما فلان مشکل هم وجود دارد.اما اختلافاتی که برخی مسئولین مطرح می کنند متاسفانه ناشی از خودخواهی است. دعوایی که درون یک خانواده است در بیرون از آن مطرح نمی شود. من کشور را یک خانواده می دانم. مردم باید بدانند اما در دلشان نباید خالی شود».

امیرآبادی: برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می‌کنم

«احمد امیرآبادی فراهانی» عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با تسنیم از استعفای خود از هیأت اجرایی انتخابات ریاست جمهوری خبر داد و گفت:«در جلسه روز گذشته هیئت رئیسه مجلس این استعفا پذیرفته و آقای حیسنعلی حاجی دلیگانی جایگزین بنده شد».

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد

وی ادامه داد: «به دلیل اینکه قرار است در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو ثبت نام کنم، لازم بود تا از این هیئت استعفا بدهم».



منبع خبر

فائزه هاشمی چهره‌ای انتخاباتی با پشتوانه‌ انقلابی است/ استقبال اصلاح‌طلبان از اظهارات انتخاباتی احمدی‌نژاد بیشتر بخوانید »

حاشیه‌های یک دیدار عاشقانه با علامه مصباح یزدی

حاشیه‌های یک دیدار عاشقانه با علامه مصباح یزدی



مصباح یزدی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دکتر مهدی جمشیدی درباره دیدارشان با مرحوم آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، مطلبی را در اختیار مشرق قرار دادند که متن آن چنین است؛

استاد، خودشان دستور داده بودند که مسئولِ دفتر، وقتِ خاصی را برای من تعیین کنند: ششمِ بهمنِ سالِ هشتادوسه، ساعتِ شانزده‌وسی دقیقه، مؤسسۀ ‌آموزشی‌وپژوهشیِ‌ امام‌خمینی، دفترِ علامه محمّدتقی مصباح‌یزدی. کمی در اتاق، منتظر ماندم تا استاد وارد شوند. پس از ورودِ ایشان، یکدیگر را به‌گرمی در آغوش کشیدیم و سپس نشستیم. متنِ کوتاهی را خواندم و از ایشان درخواست کردم تا صحبت کنند. دراین‌میان، پرسش‌های خود را نیز مطرح ساختم. در حاشیۀ دیدار، نکات و لطایفی را دریافتم که ابتدا، آنها را  برمی‌شمارم:

[۱]. ایشان در آغازِ ورودشان به اتاق، در پاسخ به حرکتِ عاطفی‌ام، مرا سخت در «آغوش» کشیدند و به‌گرمی و با محبّتِ فراوان، فشردند.

[۲]. ایشان با اصرار، سعی داشتند که اوّل، من بنشینم!

[۳]. با این‌که تمایل داشتم ایشان بابِ گفتگو را بگشایند، امّا به‌ناگزیر، خودم صحبت را آغاز کردم و کمی در موردِ احساساتم نسبت به ایشان، تاریخچۀ آشنایی‌ام ، علّتِ ارادتِ خاصم و فعّالیّت‌های علمی‌ام، سخن گفتم.

[۴]. در ابتدای دیدار، یک متنِ ادبی خواندم و در آن، ایشان را با تعبیرِ «مصباحِ عزیز» و «تو»، مخاطب قرار دادم. ایشان هم با دقّتِ تمام، گوش دادند. یک جوانکِ بیست‌وسه ساله در برابرِ یک فیلسوفِ بسیار بزرگ!

[۵]. بیشتر جملاتِ ایشان، دارای واژه‌ها و مفاهیمِ «الهی» و «اخلاقی» بود، به‌طوری‌که تصوّر می‌کردم در جلسۀ درسِ اخلاق قرار گرفته‌ام.

[۶]. احساسم این بود که ایشان به‌طورِ جدّی و باشدّت، در حالِ «مراقبه» بودند؛ چنان‌که به‌صورتِ دقیق، توجّه می‌کردند که چه می‌گویند.

[۷]. «خضوع» و «فروتنیِ» ایشان، وصف‌ناپذیر بود. ایشان اغلب، سربه‌زیر می‌انداختند و به‌سمتِ پایین، نگاه می‌کردند.

[۸]. ایشان آن‌قدر «مؤدبانه» و «متواضعانه» رفتار کردند که به‌تدریج، فراموش کردم که در مقابلِ چه‌کسی قرار دارم. آنچنان احترام نهادند و بی‌پیرایه و ساده رفتار کردند که کم‌کم، این احساس که در کنارِ فردی خاص و عالی و بی‌نظیر نشسته‌ام، در من کم‌رنگ شد!

[۹]. برخلافِ سخنرانی‌های متعدّدی که از ایشان شنیده بودم، ایشان در پاسخ به پرسش‌هایم، مدّتِ قابل‌توجّهی (گاهی حدودِ شش‌ثانیه)، «درنگ» و «تأمّل» می‌کردند و سپس پاسخ می‌دادند. گاهی اوقات، در میانِ سخنان‌شان هم این «توقف»، مشهود بود.

[۱۰]. ایشان مرا با لفظِ «آقا» می‌خواندند.

[۱۱]. تبسّمِ دلنشین‌شان، آن‌گونه که در فیلم‌ها و تصاویر دیده بودم، همچنان بر چهره ایشان، نقش بسته و ثابت بود. این سیمای دل‌انگیز و جذاب، احساسِ لطیف و خوشایندی را به من منتقل می‌کرد، به‌طوری‌که، نمادِ محبّت ایشان بود.

[۱۲]. در ابتدا از ایشان پرسیدم که من چقدر زمان در اختیار دارم؟ ایشان با لبخندِ آرامش‌بخشی گفتند: «وقت داریم، عجله نکنید!» امّا بااین‌که وقتِ از پیش‌ تعیین‌شده‌ام سی دقیقه بود، گفت‌وشنودِ ما تا پنجاه دقیقه، به‌طول انجامید! بااین‌که وقت گذشته بود، ایشان تلاش نمی‌کرد تا مقدّماتِ پایانِ دیدار را فراهم کند و به من تفهیم نماید که وقت، تمام شده است! حتّی سه‌بار به‌فاصلۀ پنج دقیقه، یادآور شدم که اگر اجازه دهید بیش از این مزاحم‌تان نشوم، چون فرصت، پایان یافته است، امّا ایشان به‌هیچ‌رو، تمایلی به خاتمۀ دیدار از خود نشان نمی‌داد! هرچند همچنان تشنۀ کلام و دیدنِ او بودم، امّا حیا کردم از ادب و اخلاقِ ایشان، سوء‌استفاده کنم و وقتِ گرانبهای ایشان را ضایع سازم.

[۱۳]. کتابی را که ویراستاری و بخشی از آن را تألیف کرده بودم، به‌عنوانِ هدیه به ایشان تقدیم کردم. درحالی‌که من این‌کار را با یک دست انجام دادم، ایشان با حالتِ احترام و ادب، آن را با «دو دستِ» خویش گرفتند! پس از تورقِ آن، چند بار از من خواستند تا یادداشتی را در صفحۀ اوّلِ آن برای ایشان بنویسم، امّا من به‌شدّت پرهیز کردم و گفتم این‌کار، از شأنِ من بسیار فراتر است و این کتاب، ارزشی در مقابلِ شما ندارد! ایشان نیز با لبخند گفتند: «چون ملاقاتِ اوّل است، ما خیلی سخت نمی‌گیریم، إن‌شاء‌الله در دفعاتِ بعدی»!

[۱۴]. در پایان، از ایشان خواستم که باز هم اجازه بدهند به دیدارشان بیایم، گفتند: «مشکلی نیست، هر وقت خواستید با دفتر هماهنگ کنید.» گفتم: «به شما بسیار نیاز دارم»، گفتند: «همۀ ما به خداوند نیاز داریم، خداوند إن‌شاء‌الله نیازِ ما را برطرف کند.»

[۱۵]. در هنگامِ خروج از اتاق، ایشان «دو بار» مرا در «آغوشِ» خود فشردند و گونه‌هایم و سپس پیشانی‌ام را بوسیدند و با کمالِ ادب و احترام، از من خداحافظی کردند.

[۱۶]. ایشان آن‌قدر در جلوی در اتاق، «منتظر» ایستادند تا من امتدادِ راهرو را طی کنم و از زاویۀ نگاهِ ایشان خارج شوم!!

و امّا سخنانِ استاد. بیشتر صحبت‌های ایشان را یادداشت کردم که به این شرح است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم.

ما نمی‌توانیم عمقِ حکمت‌های خداوند را دریابیم؛ خداوند، عیب‌های انسان‌ها را می‌پوشاند، در مواردی، حتّی عیوبِ انسان از خودِ او نیز، مخفی می‌ماند و این، از لطفِ خداوند است! در ادعیّه می‌خوانیم که: «پروردگارا! تو فضایلی از من در بینِ مردم نشر دادی که من نداشتم»!  همین مسأله است که باعثِ حُسن‌ظنِ افراد به یکدیگر می‌شود، در غیرِ این‌صورت، نظامِ جامعه، مختل می‌شد. درعین‌حال، ما باید مراقب باشیم که با وجودِ این لطفِ خداوند، دچارِ «غرور» و «غفلت» نشویم.

انسان، وقتی احساسِ گرمی نسبت به انسان‌هایی که حتماً عیوبی دارند یا حداقل، معصوم نیستند پیدا می‌کند و آنها برای او ارزشمند می‌شوند، باید به این فکر بیفتد که «معصومین» از چه ارزشی برخوردارند و در برابرِ آنها چه باید کرد؟! معصومین، «پل» و «راه» هستند به‌سوی خداوند. در واقع، آنها کسانی هستند که واقعاً، لیاقتِ «محبّت» را دارند. البتّه عشقِ به آنها باید مقدّمۀ عشقِ به خداوند باشد که کمالِ مطلق است و همۀ کمال‌ها و جمال‌ها از ناحیّۀ اوست. «عواطف»، از جمله بهترین و شیرین‌ترین نعمت‌های خداست. زندگی بدونِ عواطف، سرد و بی‌مزه است و دراین‌حال، سختی‌های زندگی، بیشتر احساس می‌شود. با عاطفه و احساس، معنیِ زندگی را بهتر می‌توان فهمید. من نمی‌خواهم فرمایشاتِ شما را تخطئه کنم یا عیوبِ خودم را مطرح کنم – که این، خود یک گناه است – امّا بندگانِ بهتر از ما فراوانند که غالباً گمنام هستند. غالباً کسانی‌که در جامعه به‌ خوبی شناخته می‌شوند، خالی از آفت و تهدیدِ خودنمایی نیستند و ممکن است دچارِ غرور شوند و نعمتِ خداوند را در زمینۀ عیب‌پوشی فراموش کنند. در ادعیّه می‌خوانیم که: «خدایا! هرچه من در نزدِ مردم عزیزتر شدم، مرا نزدِ خودم، خوارتر کن».

· من جوانی نیستم که بر موجِ احساساتِ زودگذر و بی‌مایه سوار باشم؛ عشقِ من نسبتِ به شما، بسیار عمیق و ریشه‌دار است.

من تصوّر نمی‌کنم که در این زمینه، احساساتِ جوانی دخالتی داشته باشد.

· آیا این عشق، متقابل است؟ شما هم من را دوست دارید؟

اگر بگویم به شخصِ شما علاقۀ خاصی دارم، حرفِ گزافی گفته‌ام، به‌صرفِ یک نامه، محبّتِ متقابل به شخصِ شما به‌وجود نمی‌آید؛ چون من شناختی از شما ندارم، امّا از این‌که انسانی دارای چنین عواطفِ پاکی باشد، حقّ‌شناس باشد، درکِ خوبی‌ها را داشته باشد و درصدد برآید تا محبّتِ خودش را ابراز نماید، من هم عاشق و دوست‌دارِ چنین انسانی هستم. اساساً ابرازِ محبّت به محبوب، زمینه‌ای است که محبّت، کامل بشود و این مسیر برای انسان، مطلوبیّتِ فطری دارد؛ این، کمالِ فطری است. انسان از عمقِ  دلش می‌ستاید کسی را که دارای چنین کمالی باشد. خدا را شکر می‌کنم که این‌چنین بندگانِ پاک و باصفا و حق‌ّشناسی را آفریده و رشد داده است.

البتّه من هم طبعاً، آدمِ احساسی و عاطفی هستم و خیلی باید خود را کنترل کنم تا احساساتم مهار شود، ولی به‌هرحال از این‌که محبّت پاکی به یک انسانِ شایسته‌ای داشته باشم، افتخار می‌کنم. روایتی در کافی آمده به این مضمون که در روزِ قیامت، مجموعه‌ای از انسان‌ها را مخاطب قرار می‌دهند و به آنها می‌گویند بی‌حساب به بهشت بروید! آنها کسانی هستند که همدیگر را به‌خاطرِ خدا دوست دارند؛ «هم متحابون فی الله»! دقّت کنید: محبّت‌شان نسبت به «همدیگر» است؛ رابطه‌ای است بینِ خودِ مؤمنان با یکدیگر. انسان خیلی تعجب می‌کند! اگر محبّتِ طرفینی، برای خدا باشد، زشتی‌ها از بین ‌می‌رود؛ دو نفر که بدونِ اغراضِ مادّی و دنیوی، یکدیگر را دوست دارند. امید است که ما نیز، مصداقِ این روایت باشیم. بنده با ضعفی که از خودم سراغ دارم، باید پناه ببرم به خداوند که به «جاه‌طلبی» مبتلا نشوم، به این آفت مبتلا شویم که دوست داشته باشیم دیگران به ما احترام بگذارند.

· نامۀ عاطفی و عاشقانه‌ای را برای شما نوشتم. آیا محتوای آن را باور کردید؟

نامۀ دوّمِ شما، خیلی ادبی بود! «سخنِ صادقانه» به‌هرحال، اثرِ خودش را می‌گذارد!

· شما در یکی از سخنرانی‌های خود گفتید که در دورانِ جوانی، دچارِ اضطراب بودید. چگونه آن را درمان کردید؟

علّتِ اضطرابِ من در آن ایّام، عدمِ اعتمادبه‌نفس بود و علاجِ آن «تمرین» است؛ با خود گفتم که باید سدها را شکست! یکی دو مرتبه با کمالِ اضطراب، سؤال کردم تا برایم عادی شد؛ «تمرین»، دوای همۀ «مشکلاتِ رفتاری» است. این از نظرِ روانشناسی، ثابت شده است. مَثَلِ همان حکیم و دریا است که کسی از آب می‌ترسید، او را در آب انداختند، ترسش برطرف شد!

· آیا شما رابطه‌ای با استاد مطهری داشتید؟ دراین‌باره، تابه‌حال در جایی نخوانده‌ام که صحبتی کرده باشید.

من در آن حدّ نبودم! روابطِ ما، بعد از شروعِ نهضت آغاز شد و بیشتر در حوزۀ مسائلِ «اجتماعی» و «سیاسی» بود. روابطِ علمیِ ما، کم بود. یکی دو بار، مستقیماً به منزلِ ایشان در قلهک رفتم و با ایشان در موردِ مسایلِ سیاسی صحبت کردم. جلساتِ مشترکی نیز با حضورِ ایشان و شهید بهشتی داشتیم.

· چرا از شما برای سخنرانی در حسینیۀ ارشاد دعوت نشد؟

آن زمان، ما خیلی «بچه» بودیم؛ ما در آن حدّ نبودیم! البتّه حالا هم بچه هستیم!

· ممکن است دربارۀ ازدواج  و انتخابِ همسر، توصیه بفرمایید؟

اوّل این‌که از «توسّل» استفاده کنید؛ کار را به خدا واگذارید تا آنچه صلاحِ شماست، تحقّق یابد. منتظرِ خدا باشید، ولی «تحقیق» هم باید بکنید؛ این دو، منافاتی با یکدیگر ندارند. دوّم این‌که «ایده‌آل» فکر نکنید؛ تصوّر نکنید که همسرِ من، باید «تمامِ خصوصیّاتِ» موردِ نظرِ من را داشته باشد و «بدون‌نقص» باشد. دراین‌صورت، با مشاهدۀ کوچک‌ترین ضعفی، از او زده خواهید شد. اختلافِ سلیقه را باید «تحمّل» کرد؛ خودِ این، یک کارِ است! سوّم این‌که در خوبی‌هایی که انتظار دارید، «‌اولویّت‌ها» را در نظر بگیرید و آنها را احراز کنید؛ «درجه‌بندی» کنید. «اساسی‌ترینِ» آنها باید ملاحظه شود و مراحلِ پایین، اگر نشد اشکالی ندارد. در درجۀ اوّل نیز، «ایمان» مهمّ است و بعد «توافقِ اخلاقی».

· برای فعّالیّت در قلمروِ جامعه‌شناسیِ اسلامی، چه میزان مطالعاتِ اسلامی ضرورت دارد؟

تحصیلاتِ طلبگی در حدّ «معلوماتِ عمومی»، نیاز است. «ادبیّاتِ عرب» را حتماً باید بدانید، در غیرِ این‌صورت، «کلیدِ اصلی در تحقیق» را از دست می‌دهید و ممکن است در برداشت‌های خود، دچارِ اشتباه شوید. بنابراین، برای استفاده از متونِ اسلامی، باید ادبیّاتِ عرب را بدانید. این، یک ضرورت است. آشناییِ کلّی و ابتدایی با رشته‌های مختلفِ علومِ اسلامی، ضرورت دارد. خوب است پیشِ استادی بروید که با درکِ عمیق، نکته‌ها را بگوید. البتّه کار  در  این زمینه، «طیف‌ها» و «مراتبِ» مختلفی از معلوماتِ اسلامی را دربرمی‌گیرد.

· روشِ غیرمستقیمِ اسلام‌شناسی چطور است؟ منظورم مطالعۀ دستاوردهای علمای اسلامی است.

این روش، دو اشکال دارد: اولاً، با مطالعۀ دستاوردهای فکریِ دیگران، «عمقِ مطلب» را درک نخواهید کرد. تصوّر می‌کنید که می‌فهمید امّا در واقع، این‌گونه نیست. ثانیاً، چنین شخصی، خودش نمی‌تواند چیزی به مطالبِ آنها «اضافه» کند و فقط باید «تابعِ» همان‌ها باشد. می‌توانید در این زمینه، نتایجِ تحقیقاتِ خود را با مشورت و گفتگو با متخصصین، تکمیل کنید. ادبیّاتِ عرب را خوب باید بدانید تا به‌اصطلاحِ ما بتوانید پس از طیِ این مراحل، حداقل یک «نیمچه مجتهد» شوید. البتّه گاهی اوقات، افرادی دارای «استعدادِ خدادادِ قوّی» هستند، درحالی‌که «مقدّماتِ کلاسیک» را طی نکرده‌اند؛ ممکن است گاهی خدای‌متعال، «الهاماتی» کند و با جهشِ ذهنی و برق‌های فکری، فرد به مطالبی دست یابد که حتّی برای اساتید هم، میسّر نیست! من برای شما دعا می‌کنم، کاری به‌جز دعا از من ساخته نیست. امیدوارم که موفّق باشید.

*****



منبع خبر

حاشیه‌های یک دیدار عاشقانه با علامه مصباح یزدی بیشتر بخوانید »