آیت الله کاشانی

.

ملی شدن صنعت نفت با حمایت مردمی و اجماع فراگیر نخبگان سیاسی


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس: یکی از مقاطع درخشان در مسیر آزادی‌خواهی و مقاومت ملی مردم ایران در برابر استعمار، بدون تردید مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت است.

ملت بزرگ ایران، همواره در مبارزه با استعمار و استکبار در منطقه و حتی جهان، پیشتاز و ثابت قدم بوده است. ایرانیان هرگز استقلال، غرور و عزت ملی خود را با عافیت طلبی، معامله نکرده‌اند.

در منش، فرهنگ و اخلاق و زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان، استقلال و عزت جایگاه ویژه‌ای داشته و دارد؛ وجود سرداران مبارز و مقاوم در برابر تهاجم نیرو‌های خارجی در مناطق مختلف کشور، از جنوب رئیسعلی دلاوری تا سرداران آذربایجان و سردار جنگل، که همه بیرق مقابله با کسانی که چشم طمع به این آب و خاک داشته‌اند را بر دوش گرفتند و جان خود را فدا کردند، شاهدانی افتخارآمیز بر این مدعا هستند؛ که تمام ایرانیان به آن‌ها می‌بالند.

جنبش آزادی‌خواهی و مقاومت ملی مردم ایران در برابر استعمار، مسیری صعب، طولانی و پر فراز و نشیب را از دوران قاجار تا انقلاب اسلامی تجربه کرده است. یکی از این مقاطع درخشان و پر افتخار، بدون تردید مبارزه سترگ برای ملی کردن صنعت نفت است.

تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در روز ۲۹ اسفند سال ‎۱۳۲۹، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی، اقتصادی و مبارزات مردم ایران برای نجات سرمایه های ملی این مرز و بوم از دست بیگانگان به شمار می رود.

زمانی که اولین چاه نفت در ایران در بیش از یکصد سال قبل در منطقه مسجد سلیمان در استان خوزستان توسط یک شرکت انگلیسی کشف شد، دولت وقت ایران هیچ آگاهی و درکی از این اتفاق مهم نداشت. اما کاشفان آن به خوبی می‌دانستند به چه ثروتی در ایران دست یافته‌اند و پایه‌های استعمار خود در ایران را با قراردادهای استثماری استخراج، تولید و فروش نفت خام ایران بنا نهادند. شرکت های خارجی سالها سرمایه مردم ایران را به تاراج بردند و دولت های وقت ایران هیچ گونه تلاش و توجهی برای احقاق حقوق مردم انجام ندادند.

محمد مصدق  بزرگمرد تاریج سیاسی و اقتصادی ایران حرکت بزرگی را در کشور آغاز کرد که سنگ بنای تفکر اقتصاد بدون نفت بود. وی در شهریورماه ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس وقت، بار دیگر به مجلس راه یافت. شرایط بین المللی در این دوره، به نحوی بود که کشورهای مختلف به ویژه روسیه، انگلیس و آمریکا با پیشنهادهایی به دولت ایران، خواستار کسب امتیاز نفتی بودند و از آنجا که انگلیس، امتیاز بهره برداری از منابع نفت جنوب کشور را در اختیار داشت، روسها درصدد کسب امتیاز منابع نفتی شمال و آمریکایی ها نیز به دنبال امتیاز نفت، در ایران بودند.

دکتر مصدق که رهبری گروهی متشکل از ‎ ۱۶تن از نمایندگان مجلس چهاردهم را برعهده داشت، در خصوص واگذاری امتیاز نفت به خارجی‌ها گفت: به بهانه اینکه به یک کشور نفت داده شده است، نباید به هیچ کشور دیگری امتیاز داد چراکه این دور باطل تمامی نخواهد داشت.

مصدق در دوران مبارزات خود برای ملی کردن صنعت نفت، بارها بر این نکته تاکید داشت که ایرانیان باید خود منابع نفتی کشورشان را اداره و بهره برداری کنند. دکتر مصدق برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، قانونی را در این دوره مجلس به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند، منع می‌شد.

حرکت ملی شدن صنعت نفت در شرایطی شکل گرفت که ایران بزرگترین تولیدکننده نفت خام خاورمیانه بود و پس از آمریکا، ونزوئلا و شوروی سابق؛ چهارمین تولیدکننده معتبر نفت خام دنیا محسوب می شد. در آن دوران، کل تولید نفت خام ایران، ‎ ۳۲ میلیون تن در سال معادل بیش از یک سوم مجموع تولید نفت خام خاورمیانه ‎۹۰میلیون تن در سال بود. از سوی دیگر، ایران ‎ ۹۰ درصد نفت خام مورد نیاز اروپای غربی را در آن دوران تامین می کرد.

بدنبال تلاش های دکتر مصدق برای نجات سرمایه های کشور از دست بیگانگان، دربار پهلوی اجازه نداد وی در دوره پانزدهم مجلس، به مجلس راه یابد. در این دوره هدف عوامل وابسته به انگلیس این بود که قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغه‌ای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند. اما بر اثر فشار افکار عمومی مقصود انگلیسی‌ها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم به‌ سر رسید.

لذا، نارضایتی انگلیس از حرکت ملی شدن صنعت نفت و تلاش برای برهم زدن این حق خواهی ملت ایران، امری کاملاً طبیعی بود. شرکت نفت انگلیس که به دلیل تاراج منابع نفتی ایران، دارای سرمایه هنگفتی شده بود اکنون منافع خود را در خطر می دید. گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد.

در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، مصدق در دور دوم انتخابات، به مجلس راه یافت و در این دوره طرح ملی شدن صنعت نفت به رهبری وی در مجلس تصویب شد. قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون نفت در مجلس شورای ملی ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد.

کمیسیون نفت، کمیسیونی بود که در اول تیرماه ۱۳۲۹ در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ایران برای رسیدگی به لایحه نفت (معروف به لایحه گس-گلشائیان) تشکیل شد. همین کمیسیون پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را در اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه داد.

سرانجام با تلاش‌های دکتر مصدق و همراهان وی، ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی مطرح و در روز ۲۹ اسفندماه همان سال به تصویب رسید.

رمز پیروزی جنبش ملی شدن صنعت نفت، بدون تردید درایت، پایمردی و غیرت ملی رهبران آن و همچنین حمایت مردمی و اجماع فراگیر نخبگان سیاسی بود. اگرچه برخی از آرمان‌های این جنبش با کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی و منافع مردم، با دخالت، همراهی و نقش مستقیم آمریکا و قدرت‌هایی که منافع خود را در ملی شدن صنعت نفت از دست رفته دیدند، منکوب و دوره‌ای از فترت و اختناق در کشور حکمفرما شد، اما آرمان‌های آزادی خواهی، دستیابی به استقلال همه جانبه و جلوگیری از خروج و چپاول سرمایه‌های ملی توسط بیگانگان و کمپانی‌های چند ملیتی سرانجام، و با پیروزی انقلاب اسلامی به ثمر نشست.

در سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران، یاد و خاطره دکتر محمد مصدق، همراهان صدیق او و تمام مبارزان و شهدای راه پر افتخار استقلال، آزادی و عزت ایران عزیز را گرامی می‌داریم.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ملی شدن صنعت نفت با حمایت مردمی و اجماع فراگیر نخبگان سیاسی بیشتر بخوانید »

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام»

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، ۳۴ سال از ارتحال حضرت امام خمینی (ره) بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد و هر چه گذشت زمان بیشتر می‌شود خلا شناخت این شخصیت عظیم و جهانی کمتر می‌شود که نشان دهنده ضعف در معرفی ایشان است. بی‌تردید تولید فیلم، سریال، مستند و نگارش کتاب درباره این شخصیت می‌توانسته برای معرفی ایشان موثر باشد، اما تاکنون در زمینه‌های فرهنگی و هنری برای معرفی این رهبر عظیم کمترین اقدامات صورت گرفته است.

البته در کنار این کم‌کاری‌ها گاهی آثاری به‌چشم می‌خورد که از کیفیت و جایگاه بالایی برخورداند؛ نمونه این اقدامت رمان «سه دیدار» نوشته نادر ابراهیمی است.

در جلد اول این رمان، داستان‏ بلندی درباره زندگی امام خمینی (ره) است، که نویسنده در آن‏ کوشیده ابعاد مختلف شخصیتی ایشان را در قالب داستان بررسی‏ کند. دوران کودکی امام و شکل گیری شخصیت وی در دامن پر مهر مادر و صاحبه خانم (عمه ایشان) …

فصل اول کتاب «سه دیدار» با نام «نخستین دیدار»، به نوعی پیش درآمد داستان است. «دیدار دوم: ذرات خاطره در هوا معلق نخواهد ماند» فصل بعدی کتاب است که ابراهیمی طی آن، برش‌هایی از کودکی‌های امام را روایت می‌کند. «دیدار سوم: این شیخ را نگین کنید!» ماجرای دیدار امام است با آیت الله مدرس. ابراهیمی در فصل چهارم دیداری رویا گونه را شرح می‌دهد که بین یک پیر و مریدش روی می‌دهد. فصل پنجم، رجعتی است به کودکی‌های امام تا از آن جا نقبی بزند به گذشته‌های دور و ماجرای مبارزات آقا سید مصطفی ـ پدر امام ـ را شرح دهد.

در همین فصل، نویسنده به گذشته‌های دورتر هم می‌رود و زندگانی و پیشینه اجداد و نیاکان امام را شرح می‌دهد. فصل ششم کتاب، روایتی است از بیرون افکندن همسر رضا خان و زنان درباری از آستانه حضرت معصومه (س) به رهبری امام.

ابراهیمی در ادامه باز هم روایتی شاعرانه به دست می‌دهد از دیدار یک پیر با مریدانش. فصل بعدی کتاب، شرحی است بر درماندگی و آوارگی آنان که پدر امام را به شهادت رساندند. نویسنده آن گاه به فصلی می‌رسد که با ازدواج امام پایان می‌یابد. فصل آخر کتاب، بین شعر و نثر در نوسان است و روایتی است از عاشقانه‌های امتی با امامش.

جلد دوم سه دیدار به خاطراتی از پدر امام خمینی در زندان شاهی و شهادت وی در آنجا در ایام قبل از تولد امام «روح‏ الله»، استفاده از افکار و سخنان عمه (صاحبه خانم)، دوران مبارزه در جوانی، حضور با برادر جهت‏ تحصیل علوم حوزوی و… می‌پردازد.

عنوان فرعی جلد دوم «در میانه میدان» است. نادر ابراهیمی اگر در جلد نخست بیشتر به کودکی و نیاکان امام خمینی (ره) عنایت داشت، در این جلد، رهبر فقید انقلاب را در میانه میدان سیاست و حوادث روزگار به تصویر کشیده است. البته در این جا هم بخشی به کودکی و نوجوانی امام اختصاص می‏ یابد؛ اما از فصل‌های کلیدی کتاب، دیدار‌هایی است که بین امام خمینی با آیت الله کاشانی و آیت الله بروجردی روی می‌دهد. دیدار امام و محمدرضا شاه نیز از بخش‌های خواندنی کتاب است.

ابراهیمی با آنکه در این کتاب، حوادث سیاسی مهمی، چون بیست و هشت مرداد ۳۲ و محاکمه مصدق را با بیانی دراماتیک و قصوی روایت می‌کند؛ اما از نوشتن در باب زندگی شخصی و احوالات امام نیز غافل نمی‌ماند تا اثری چند وجهی، دلچسب و البته مستند درباره منش و زیست رهبر انقلاب فراهم کند. از جمله این اتفاقات، بیماری وبایی است که در زادگاه امام می‌آید و نیز رفتن برادران ایشان به اصفهان و تنها ماندن روح الله نوجوان.

ابراهیمی از ورای همه این رویداد‌های گاه بسیار تلخ، چهره مردی بزرگ را ترسیم می‌کند که با صبوری و استقامت مؤمنانه‌ای از هر ورطه دشواری می‌گذرد. سپس پا به پای رهبر انقلاب، عقربه‌های زمان را به عقب‌تر می‌کشد تا برسد به نماز خواندن روح الله در ده سالگی. اما بعد دوباره زمان را به جلو می‌برد و امام خمینی را زیر درخت سیبی در نوفل لوشاتو به تصویر می‌کشد که در حال اقامه عارفانه نماز است.

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام»

«در میانه میدان» با تصویری کوتاه، اما جانکاه از ارتحال بنیانگذار انقلاب به پایان می ‏رسد.

نادر ابراهیمی در مقدمه کتاب می‌نویسد: من داستان می‌نویسم، تاریخ نمی‌نویسم. تاریخ‌های بسیاری قبل از من نوشته شده است و هم زمان با من و بعد از من نیز نوشته می‌شود و خواهد شد؛ امّا داستان فقط یک بار نوشته می‌شود؛ فقط یک بار. آن‌ها که واقعیت را می‌خواهند نه حقیقت را، و طالبِ واقعیات تاریخی هستند نه حقایق انسانی، می‌توانند بی دغدغه خاطر، به بهترین تاریخ‌ها مراجعه کنند.

چرا امام خمینی(ره)؛ چرا کتاب؟

نادر ابراهیمی در سال ۱۳۴۲ نخستین اثر داستانی خود را با عنوان «خانه‌ای برای شب» به‌چاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد و در همان سال‌هاست که به گفته همسرش توجه او به حرکت انقلابی امام خمینی(ره) و مردم ایران جلب می‌شود.

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام»

فرزانه منصوری همسر نادر ابراهیمی در نشستی که به مناسبت بزرگاشت نادر ابراهیمی برگزار شده بود در این زمینه عنوان کرده است: همه سوال می‌کنند که چه شد نادرابراهیمی راجع به امام نوشت و خیلی‌ها برداشت می‌کنند که او در شرایطی که امام در صدر نظام حکومتی ایران قرار گرفتند اقدام به نگارش این اثر کرد. نادر ابراهیمی که در نظام پهلوی مبارزه کرده بود، زندان رفته بود،‌ شلاق خورده بود،‌ بیکار بود و ممنوع‌الکار شده بود. اما برخی می‌پرسند چرا او که مبارز بود درباره کسی که در صدر نظام قرار گرفت می‌نویسد!‌ من بارها در مصاحبه‌ها و گردهمایی‌هایی که با جوان‌ها داشتم گفته‌ام،‌ نادر ابراهیمی زمانی که ما به آیت‌الله خمینی(ره) می‌گفتیم «امام» این اثر را آغاز نکرد، او از پانزده خرداد ۱۳۴۲ یعنی در چنین روزهایی جزو مردم مبارز بود و به دنبال این بود که این مرد را بشناسد.

منصوری همچنین درباره روند تحقیقات مرحوم نادر ابراهیمی برای نگارش این کتاب یادآور شده بود: ابراهیمی از خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷ آنچه را که راجع به امام خمینی(ره) می‌نوشتند پیگیری می‌کرد حرکت‌هایی که انجام می‌دادند را پیگیری می‌کرد و کم و بیش با زندگی ایشان آشنا بود و در سال‌های مبارزات اعلامیه‌ها را می نوشت بدون اینکه امام را دیده باشد. پس از اینکه امام وارد تهران شدند نادر ابراهیمی ایشان را ندیده بود و هرگز هم حضوری ایشان را ملاقات نکرد. اما پژوهش‌هایش را ادامه می‌داد. در خاطرم هست که سال‌های اول انقلاب همسرم من را موظف کرده بود آنچه را که در روزنامه‌ها و مجله‌ها درباره مبارزات مردم و کارهای حضرت امام خارج از کشور انجام می‌دادند از روزنامه‌ها جدا کنم و در اختیارش بگذارم. او اینها را می‌خواند و جمع ‌آوری می‌کرد برای اینکه این مرد را بهتر بشناسد.

داستان نگارش پر آب و چشم یک کتاب

ابراهیمی برای نگارش کتاب سه دیدار نزدیک به ۱۷ سال زمان صرف می‌کند تا اینکه در نهایت در سال ۷۵ نگارش آن را به پایان می‌رساند و در سال ۷۷ با پیشنهاد انتشار آن در حوزه هنری مواجه می‌شود که منجر به نخستین انتشار این کتاب می‌شود.

فرزانه منصوری در این زمینه عنوان کرده است: تحقیقات او طی ۱۶-۱۷ سال تکمیل شد و زمانی رسید که یکی از آقایانی که در حوزه هنری بودند، متوجه تحقیقات و شناخت ایشان درباره امام خمینی به عنوان یک مبارز شد که هرگز از دفاع از حقوق مردم ایران کوتاه نیامد و هیچ باجی به سراسر دنیا نداد. ابراهیمی درباره چنین مردمی تحقیق کرد و به او علاقه داشت وقتی به او پیشنهاد کردند حالا که این همه تحقیق داری بیا و درباره امام بنویس، شجاعت کرد و نوشت. در حالی که تاریخ نشان می‌داد که آیا قهرمان واقعی ملت ایران امام خمینی است یا نه. بسیاری از ما این اعتقاد را داریم و نادر ابراهیمی این اعتقاد را داشت و نوشت اما بازهم برخی به دلیل این اثر از او روی برگرداندند. اما او گفت من اثری را که به آن اعتقاد داشتم نوشتم. شما چرا ترسیدید!!

کتاب اما پس از انتشار راهی به تجدید چاپ پیدا نمی‌کند تا در سال‌های دهه ۹۰ و بار دیگر ناشر آن دست به تجدید چاپ آن می‌زند. اما قسمت این بود که پس از ۹ نوبت تجدید چاپ و با وجود علاقه‌مندان بسیار به مطالعه کتاب، بار دیگر تجدید چاپ آن به محاق فراموشی برود و این روزها حتی ناشر نیز نسخه‌ای از آن برای عرضه در اختیار نداشته باشد.

از زبان نویسنده

نادر ابراهیمی در زمان حیاتش و پس از انتشار این کتاب و واکنش‌های متفاوتی که نسبت به آن ارائه می‌شود در چند مصاحبه به تشریح علل نگارش این کتاب می‌پردازد. در یکی از این گفت‌وگو وی عنوان می‌کند: در باب قهرمان زنده نوشتن دل می‌خواهد، آن هم قهرمانی همچون امام خمینی(ره). در سال ۵۷ نوشتن کتاب کوچکی را درباره ایشان آغاز کردم به نام «دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آید» و هنوز تمام نکرده بودم که انقلاب به پیروزی رسید و کار را رها کردم. چند سال پیش حجت‌الاسلام زم، مرا به تجدید خاطره با این کتاب وادار کرد.

وی همچنین گفته است: به هر حال امام را دوست داشتم و باور داشتم و هنوز هم دارم و در تاریخ ایران هیچ کسی را نمی‌شناسم که همتا و همپای امام باشد. البته من پیش از سه دیدار، «مردی در تبعید ابدی» را نوشتم. آن داستان ـ همان مردی در تبعید ابدی را می‌گویم ـ مرا به قدر کافی خرد و خمیر کرد چرا که مصمم بودم به ادراکی از فلسفه ملاصدرا برسم و ساختمان داستان را بر اساس همان ادراک فلسفی بنا کنم. در این راه سختی‌های بسیاری کشیدم؛ به هر حال پس از آن که «مردی در تبعید ابدی» تمام شد قدری شفا یافتم و بر آن شدم که تا زنده‌ام، آرام آرام روی همین گروه از شخصیت‌های میهنم کار کنم؛ یعنی شخصیت‌های فلسفی،‌ مذهبی که اسباب فخر فرهنگ ملی ما هستند. پس از مُلاصدرا متمرکز شدم روی شیخ اشراق که از جوانی به دلایلی با او انس و الفتی داشتم، ولی تا خودم را جمع کردم که خیز بردارم طرف شیخ اشراق، آقای زم،‌ چنانکه گفتم، به من گفت که روی زندگی حضرت امام(ره) کار کنم که کاری است کارستان. به راستی خطر کردنی بود، غریب، و من هنوز مست اینم که قدمی در این راه برداشته‌ام یا خیر، فقط خیال می‌بافم و خواب می‌بینم که دو جلد از این داستان‌ِ ویران‌کننده را پیش رو دارم و هیچ نمی‌دانم که چند جلد دیگر خواهم نوشت.

ابراهیمی همچنین در مورد منابعی هم که برای نگارش این کتاب در اختیار داشته، عنوان کرده است: باید بگویم کار تحقیقات مقدماتی با من نبوده است، سوال کرده‌ام، آن گروه خوب و شریف و بی‌ادعا پاسخ داده‌اند. این طور که به رو به رویم نگاه می‌کنم و سر انگشتی می‌شمارم حدود یکصد و سی جلد کتاب در اختیار من گذاشته‌اند و کوهی از برگه‌ها و یادداشت‌ها که چون جلوی چشمم نیستند، نمی‌بینمشان … یک بار باز هم سر انگشتی حساب کردم، بیش از پنجاه هزار صفحه در این باب خوانده‌ام…

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«سه دیدار»؛ داستان ماندگار شخصیت «امام» بیشتر بخوانید »

فیلم/ سیری در زندگانی آیت‌الله کاشانی

فیلم/ سیری در زندگانی آیت‌الله کاشانی

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ سیری در زندگانی آیت‌الله کاشانی بیشتر بخوانید »