ابراهیم هادی

مراسم تشییع پیکر شهید «میلاد نماینده» برگزار شد/ شهادت سه روز پس از نامزدی

مراسم تشییع پیکر شهید «میلاد نماینده» برگزار شد/ شهادت سه روز پس از نامزدی


مراسم تشییع پیکر شهید «میلاد نماینده» برگزار شد/ شهادت سه روز پس از نامزدی
مراسم تشییع پیکر شهید «میلاد نماینده» برگزار شد/ شهادت سه روز پس از نامزدی

مراسم تشییع پیکر پاک شهید «میلاد نماینده» از شهدای حمله رژیم صهیونی با حضور مردم شهیدپرور تهران برگزار شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پیکر مطهر شهید «میلاد نماینده» از شهدای حمله ددمنشانه رژیم جنایتکار صهیونیستی صبح امروز پنج‌شنبه نهم مردادماه از مقابل منزل شهید واقع در خیابان خاوران برگزار و با حضور جمع کثیری از مردم ولایتمدار تا قطعه ۵۰ گلزار شهدای تهران بدرقه و تشییع شد.

بسیجی و خادم حرم امام رضا (ع)، میلاد نماینده، دوشنبه دوم تیر در حمله رژیم صهیونیستی به ستاد فرماندهی بسیج و تنها سه روز پس از مراسم ازدواجش در تهران به شهادت رسید.

در دوم تیرماه ۱۴۰۴ در حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان بسیج مستضعفین در انتهای خیابان پیروزی تهران، جوانی ۲۹ ساله به نام “میلاد نماینده” به شهادت رسید؛ در حالی که تنها سه روز از مراسم نامزدی‌اش با مربی ۲۵ ساله پیش‌دبستانی، گذشته بود.

انفجار ظهر تیرماه؛ شروع بی‌خبری، آغاز انتظار

بتول سادات‌حسینی، مادر شهید، روایت را از روز پنج‌شنبه بیست و نهم خرداد آغاز می‌کند: «میلاد باید ساعت ۱۲ ظهر به خانه می‌آمد، اما به دلیل تراکم کار، در محل خدمتش مانده بود. تماس گرفتیم و به او یادآوری کردیم که امروز، بله‌برون است. بالاخره ساعت ۴ عصر رسید خانه. سریع دوش گرفت، آماده شد و رفتیم.

صیغه عقد خوانده شد و همان شب، مجددا به محل کارش بازگشت. جمعه صبح با همسرش به نماز جمعه رفتند.» اما روز دوشنبه، دوم تیر، دیگر خبری از میلاد نشد.

مادر در ادامه می‌گوید: «تماس‌هایمان بی‌پاسخ ماند. ساعتی بعد، همکارانش خبر دادند که ساختمان «بسیج مستضعفین» مورد حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفته و میلاد هم جزو شهداست.»

فاطمه حافظی همسر شهید، روز حادثه را چنین روایت می‌کند: «با اینکه فاصله زیادی داشتیم، صدای انفجار را شنیدم.

دیدم میلاد آنلاین نیست، بیشتر نگران شدم. در خبرها آمده بود که ساختمان بسیج هدف حمله اسرائیل قرار گرفته… دلشوره داشتم. شب را با دعا و توسل گذراندم.

فردای آن روز به حرم حضرت عبدالعظیم رفتم تا شب سوم محرم که تماس گرفتند و گفتند منتظر خبر هستند. خودم را رساندم خانه‌شان… گفتند میلاد شهید شده.»

مراسم تشییع پیکر شهید «میلاد نماینده» برگزار شد/ شهادت سه روز پس از نامزدی

رازهایی که بعد از شهادتش آشکار شد

میلاد هر سال در ایام محرم، هیئت می‌رفت، اما امسال با شهادتش هیئت به خانه آنها آمد.

دوستانش از شهرهای دور و نزدیک آمدند، روضه خواندند، عزاداری کردند، اما همه ‌آنها نگاه‌هایشان به جای خالی‌ میلاد بود. غم و اندوه دوستان مضاعف شد وقتی شنیدند که پیکر میلاد هنوز شناسایی نشده است.

بتول سادات‌حسینی، مادر شهید درباره پاره تنش با بغض و اندوه می‌گوید: «میلاد نذر کرده بود کسانی را که تا کنون به کربلا نرفته‌اند، با خود به زیارت ببرد؛ سال قبل چند نفر را با ماشین خودش به کربلا برد. ما هیچ‌گاه از نیکوکاری او باخبر نبودیم.

نمی‌دانستیم عضو گروه جهادی شهید ابراهیم هادی است و حضور فعال در گروه دارد. پس از شهادتش، یکی از دوستانش برای ما تعریف کرد که میلاد سال‌ها در آن گروه فعالیت می‌کرده، بی‌سروصدا و مستمر.

او برایمان فقط یک پسر نبود، یک امید بود، مردی جهادی، بی‌صدا، پرکار و مؤمن که حتی خانواده‌اش هم از بزرگی کارهایش باخبر نبودند.»

نجابتش دل مرا برد در همان دیدار اول

فاطمه از اولین دیدارش با میلاد چنین تعریف می‌کند: «تقید، اخلاق، ولایت‌مداری و خانواده‌دوستی برایم مهم بود. از همان برخورد اول، نجابتش دلم را برد. با هر بار صحبت مطمئن‌تر می‌شدم که او همان کسی‌ است که همیشه منتظرش بودم.» نخستین تماس مادر میلاد برای خواستگاری در ۲۴ فروردین بود. با گذشت چند جلسه، فاطمه به پاسخ مثبت مطمئن شد: «میلاد در خیلی از جنبه‌ها از من جلوتر بود؛ هم در بینش، هم در نگاه به زندگی.»

زندگی مشترکمان با نماز آغاز شد

مراسم بله‌برون به‌خاطر وضعیت جنگی، عصر تا اذان مغرب برگزار شد. فاطمه می‌گوید: «بعد از محرم شدن، پیشنهاد دادند نماز جماعت دو نفره بخوانیم. آن لحظه برایم خیلی خاص بود. روز بعد با هم رفتیم نمازجمعه.» میلاد در همان مدت کوتاه با رفتار مؤدبانه‌اش دل خانواده‌ فاطمه را به‌دست آورده بود: «باوقار، مهربان، محترم… آن‌قدر با احترام رفتار می‌کرد که گویی سال‌هاست همدیگر را می‌شناسیم.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مراسم تشییع پیکر شهید «میلاد نماینده» برگزار شد/ شهادت سه روز پس از نامزدی

مراسم تشییع پیکر شهید «میلاد نماینده» برگزار شد/ شهادت سه روز پس از نامزدی بیشتر بخوانید »

موشن گرافی/ کشتی گیر شهید؛ پهلوان ابراهیم هادی

موشن گرافی/ کشتی گیر شهید؛ پهلوان ابراهیم هادی

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

موشن گرافی/ کشتی گیر شهید؛ پهلوان ابراهیم هادی

موشن گرافی/ کشتی گیر شهید؛ پهلوان ابراهیم هادی بیشتر بخوانید »

«سلام بر ابراهیم»؛ برگی از سیره زندگی و رشادت‌های شهید ابراهیم هادی

پویانمایی «سلام بر ابراهیم»؛ سبکی نوین در رسانه


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس- علی عبدالصمدی؛ پخش انیمیشن و کارتون از شبکه‌ی سوم سیما که شعار اصلی آن توجه به ورزش و قشر جوان جامعه بوده است، مصطلح نیست.

اما این شب‌ها مجموعه‌ی انیمیشنی روی آنتن می‌رود که مخاطب عام دارد. «سلام بر ابراهیم» به کارگردانی اسماعیل یوسفی انیمیشنی است که با مخاطب عام روانه‌ی آنتن شبکه‌ی سوم سیما شده است.

زندگی و سیره‌ی شهید ابراهیم هادی درونمایه و اساس این پویانمایی است؛ بالاخص اتفاقاتی که در دوران پر افتخار دفاع مقدس برای آن شهید بزرگ به وقوع پیوسته و زمینه ساز شهادت ایشان شده است. سلحشوری‌ها و پایمردی‌هایی مثال زدنی که حال در قالب پویانمایی تلویزیونی به نمایش درآمده است.

به لحاظ کیفی باید اذعان داشت که این پویانمایی سبک و شیوه‌ای نوین از این هنر مدرن را به مخاطب ایرانی و البته بین المللی ارائه می‌دهد. شخصیت‌ها و حرکات بدن و اصطلاحا میمیک افراد در طول این انیمیشن به قدری طبیعی جلوه می‌کنند که شاید تا دقایقی مخاطب متوجه نباشد که یک کارتون با مخاطب عام و محتوای تاریخ دفاع مقدس را تماشا می‌کند.

در امر دوبلاژ و صداگذاری نیز بسیار با دقت عمل شده و صداپیشگان جوان، اما مجربی در این سریال پویانمایی هنرنمایی کرده اند. انتخاب ژانر اینیمیشن نیز باعث شده تا اقشار کودک و نوجوان و نیز مخاطب بزرگسال بتوانند توامان از این مجموعه‌ی پویانمایی با درونمایه‌ی تاریخ دفاع مقدس لذت ببرند.

این انیمیشن تولید مرکز پویانمایی صباست که در امر تولید انیمیشن با موضوعات تاریخی ید طولایی دارد. هنرمندان این مجموعه در این اثر نیز به نیکی توانسته اند تا از عهده‌ی ادای دین به شهید «ابراهیم هادی» برآیند و مجموعه‌ی فاخری را تهیه و تولید کنند؛ مجموعه‌ای که به لحاظ کیفی قابلیت رقابت با پویانمایی‌های رقیب خارجی را نیز دارد.

رخداد‌های مربوط به جبهه‌ی جنوب به ویژه کانال کمیل در دوران دفاع مقدس از اتفاقاتی است که در قالب فیلم، سریال و پویانمایی کمتر به آن پرداخته شده است و پردازش چنین آثاری می‌تواند نسل‌های جوان‌تر را با حال و هوای آن دوران آشناتر سازد.

انتهای پیام/133

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پویانمایی «سلام بر ابراهیم»؛ سبکی نوین در رسانه

پویانمایی «سلام بر ابراهیم»؛ سبکی نوین در رسانه بیشتر بخوانید »

«مهمان شام»

«مهمان شام»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، کتاب «مهمان شام» در خصوص زندگینامه و خاطرات شهید مهندس «سیدمیلاد مصطفوی» در ۱۹۲ صفحه، به همت گروه فرهنگی شهید «ابراهیم هادی» گردآوری و توسط انتشارات شهید «ابراهیم هادی» در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب آمده است:

تنها چیزی که مرحم دلمون بود روضه آقا سیدالشهدا (ع) بود، بعد از اینکه یکدل سیر گریه کردیم سید بلند شد رفت به خادم‌هایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت خواهش می‌کنم. من می‌خوام خاک این مکان مقدس رو ببوسم. اون‌ها گفتند به هیچ‌وجه نمی‌شه اجازه نداریم. سید بغض کرد.

بالاخره اون‌ها رو راضی کرد وارد کانال شدیم. گفت بچه‌ها وارد که شدید سجده کنید و از شهدا حاجت بخواهید.

تا درب کانال باز شد گویی درب بهشت باز شده. بوی عجیبی آمد. لحظه‌های سنگینی بود. سید میلاد در قتلگاه ابراهیم هادی در سجده بود و فقط داد می‌زد. خاک‌ها رو برمی‌داشت و به سروصورتش می‌کشید.

با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین شدیم و همه تا اردوگاه فقط گریه کردند.

سید میلاد نتوانست رانندگی کنه و نشست عقب و تا اردوگاه تو حال و هوای خودش بود.

یادمه قبل از اینکه به سمت سوریه حرکت کنیم، سیدمیلاد می‌گفت: بچه‌ها چرا زانوی غم بغل کردید، بلند شید حاج حسین سال‌ها در آرزوی چنین لحظه‌ای بود. خوش به سعادتش که این‌قدر زندگی‌اش برای جهان اسلام ثمر داشت. ما آلان باید به فکر خودمون باشیم. بعد با حالت شوخی کمربندش رو درآرود و افتاد به جان بچه‌ها؟!

به شوخی و بدون هیچ ملاحظه‌ای محکم با کمربند بچه‌ها رو می‌زد! صدای داد و فریاد بچه‌ها بلند شد، اما سید گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود. با این کار سید شور و هیجان دوباره به جمع بچه‌ها برگشت. همیشه به جمع بچه‌ها شور و تحرک می‌داد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«مهمان شام»

«مهمان شام» بیشتر بخوانید »

تنها خواسته ابراهیم هادی در لحظات آخر زندگی/ ماجرای بخشیدن حقوق به نیازمندان+ فیلم

تنها خواسته ابراهیم هادی در لحظات آخر زندگی/ ماجرای بخشیدن حقوق به نیازمندان+ فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حاج محمد کوثری از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول الله در رویداد روایتگری «با این ستاره‌ها» که هر پنجشنبه در گلزار شهدای تهران برگزار می‌شود، خاطره‌ای از شهید ابراهیم هادی روایت کرد که در آن سیره و منش شهید ذکر شده است.

کوثری گفت: ما را از سر پل ذهاب در آبان سال ۵۹ فرستادند تا برویم محور سومار، یکی از برادران گفت تا اسلام آباد همراهتان می‌آیم و ۴۸ ساعته می‌خواهم برگردم تهران. گفت یک نفر را می‌خواهم در سر پل ذهاب ببینم از بچه‌های محلمان است اگر کاری نداری بیا. سر پل ذهاب خالی از مردم شده بود فقط رزمنده‌ها در آن بودند. پرسان پرسان بعد از نماز محل مورد نظر را پیدا کردیم. در نزدیکی خانه صدای ضرب مرشد می‌آمد، کسی مدح علی بن ابی طالب را با صوت قشنگی می‌خواند و یکی دیگر ضرب می‌گرفتی. داخل خانه که شدیم دیدیم کسی نشسته که هیکل ورزشی قشنگ و محاسن بلندی داشت. رفیق ما به آن مرشد سلام کرد و با لحن خودش گفت: «سلام داش ابرام»

وی ادامه داد: این عزیز شهید که هنوز پیکرش نیمده، ابراهیم هادی بود. رفیق ما که الانم هست گفت «داش ابرام کاری نداری تهران؟» ابراهیم گفت چرا، یک لحظه صبر کن، یک کاغذ اندازه کف دست پیدا کرد پنج اسم روی آن نوشت. مبلغ ۱۸۰۰ تومان که حقوق معلم ورزشی او بود را داد و گفت این خانواده‌ها نیازمند هستند، پول را به آنان برسان تا خیالم راحت شود.

کوثری بیان کرد: هم جانش را در طبق اخلاص گذاشته بود هم مالش را، یعنی دقیقا عمل به آیه قرآن. در والفجر مقدماتی به من گفت از خدا خواستم در این عملیات شهید شوم مثل خانم حضرت زهرا (س) پیکرم تا ابد در این بیابان‌ها باشد و کسی پیدایم نکند.

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تنها خواسته ابراهیم هادی در لحظات آخر زندگی/ ماجرای بخشیدن حقوق به نیازمندان+ فیلم

تنها خواسته ابراهیم هادی در لحظات آخر زندگی/ ماجرای بخشیدن حقوق به نیازمندان+ فیلم بیشتر بخوانید »