موشن گرافی/ کشتی گیر شهید؛ پهلوان ابراهیم هادی
موشن گرافی/ کشتی گیر شهید؛ پهلوان ابراهیم هادی بیشتر بخوانید »
گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- علی عبدالصمدی؛ پخش انیمیشن و کارتون از شبکهی سوم سیما که شعار اصلی آن توجه به ورزش و قشر جوان جامعه بوده است، مصطلح نیست.
اما این شبها مجموعهی انیمیشنی روی آنتن میرود که مخاطب عام دارد. «سلام بر ابراهیم» به کارگردانی اسماعیل یوسفی انیمیشنی است که با مخاطب عام روانهی آنتن شبکهی سوم سیما شده است.
زندگی و سیرهی شهید ابراهیم هادی درونمایه و اساس این پویانمایی است؛ بالاخص اتفاقاتی که در دوران پر افتخار دفاع مقدس برای آن شهید بزرگ به وقوع پیوسته و زمینه ساز شهادت ایشان شده است. سلحشوریها و پایمردیهایی مثال زدنی که حال در قالب پویانمایی تلویزیونی به نمایش درآمده است.
به لحاظ کیفی باید اذعان داشت که این پویانمایی سبک و شیوهای نوین از این هنر مدرن را به مخاطب ایرانی و البته بین المللی ارائه میدهد. شخصیتها و حرکات بدن و اصطلاحا میمیک افراد در طول این انیمیشن به قدری طبیعی جلوه میکنند که شاید تا دقایقی مخاطب متوجه نباشد که یک کارتون با مخاطب عام و محتوای تاریخ دفاع مقدس را تماشا میکند.
در امر دوبلاژ و صداگذاری نیز بسیار با دقت عمل شده و صداپیشگان جوان، اما مجربی در این سریال پویانمایی هنرنمایی کرده اند. انتخاب ژانر اینیمیشن نیز باعث شده تا اقشار کودک و نوجوان و نیز مخاطب بزرگسال بتوانند توامان از این مجموعهی پویانمایی با درونمایهی تاریخ دفاع مقدس لذت ببرند.
این انیمیشن تولید مرکز پویانمایی صباست که در امر تولید انیمیشن با موضوعات تاریخی ید طولایی دارد. هنرمندان این مجموعه در این اثر نیز به نیکی توانسته اند تا از عهدهی ادای دین به شهید «ابراهیم هادی» برآیند و مجموعهی فاخری را تهیه و تولید کنند؛ مجموعهای که به لحاظ کیفی قابلیت رقابت با پویانماییهای رقیب خارجی را نیز دارد.
رخدادهای مربوط به جبههی جنوب به ویژه کانال کمیل در دوران دفاع مقدس از اتفاقاتی است که در قالب فیلم، سریال و پویانمایی کمتر به آن پرداخته شده است و پردازش چنین آثاری میتواند نسلهای جوانتر را با حال و هوای آن دوران آشناتر سازد.
انتهای پیام/133
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پویانمایی «سلام بر ابراهیم»؛ سبکی نوین در رسانه بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از همدان، کتاب «مهمان شام» در خصوص زندگینامه و خاطرات شهید مهندس «سیدمیلاد مصطفوی» در ۱۹۲ صفحه، به همت گروه فرهنگی شهید «ابراهیم هادی» گردآوری و توسط انتشارات شهید «ابراهیم هادی» در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
تنها چیزی که مرحم دلمون بود روضه آقا سیدالشهدا (ع) بود، بعد از اینکه یکدل سیر گریه کردیم سید بلند شد رفت به خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت خواهش میکنم. من میخوام خاک این مکان مقدس رو ببوسم. اونها گفتند به هیچوجه نمیشه اجازه نداریم. سید بغض کرد.
بالاخره اونها رو راضی کرد وارد کانال شدیم. گفت بچهها وارد که شدید سجده کنید و از شهدا حاجت بخواهید.
تا درب کانال باز شد گویی درب بهشت باز شده. بوی عجیبی آمد. لحظههای سنگینی بود. سید میلاد در قتلگاه ابراهیم هادی در سجده بود و فقط داد میزد. خاکها رو برمیداشت و به سروصورتش میکشید.
با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین شدیم و همه تا اردوگاه فقط گریه کردند.
سید میلاد نتوانست رانندگی کنه و نشست عقب و تا اردوگاه تو حال و هوای خودش بود.
یادمه قبل از اینکه به سمت سوریه حرکت کنیم، سیدمیلاد میگفت: بچهها چرا زانوی غم بغل کردید، بلند شید حاج حسین سالها در آرزوی چنین لحظهای بود. خوش به سعادتش که اینقدر زندگیاش برای جهان اسلام ثمر داشت. ما آلان باید به فکر خودمون باشیم. بعد با حالت شوخی کمربندش رو درآرود و افتاد به جان بچهها؟!
به شوخی و بدون هیچ ملاحظهای محکم با کمربند بچهها رو میزد! صدای داد و فریاد بچهها بلند شد، اما سید گوشش به این حرفها بدهکار نبود. با این کار سید شور و هیجان دوباره به جمع بچهها برگشت. همیشه به جمع بچهها شور و تحرک میداد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حاج محمد کوثری از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول الله در رویداد روایتگری «با این ستارهها» که هر پنجشنبه در گلزار شهدای تهران برگزار میشود، خاطرهای از شهید ابراهیم هادی روایت کرد که در آن سیره و منش شهید ذکر شده است.
کوثری گفت: ما را از سر پل ذهاب در آبان سال ۵۹ فرستادند تا برویم محور سومار، یکی از برادران گفت تا اسلام آباد همراهتان میآیم و ۴۸ ساعته میخواهم برگردم تهران. گفت یک نفر را میخواهم در سر پل ذهاب ببینم از بچههای محلمان است اگر کاری نداری بیا. سر پل ذهاب خالی از مردم شده بود فقط رزمندهها در آن بودند. پرسان پرسان بعد از نماز محل مورد نظر را پیدا کردیم. در نزدیکی خانه صدای ضرب مرشد میآمد، کسی مدح علی بن ابی طالب را با صوت قشنگی میخواند و یکی دیگر ضرب میگرفتی. داخل خانه که شدیم دیدیم کسی نشسته که هیکل ورزشی قشنگ و محاسن بلندی داشت. رفیق ما به آن مرشد سلام کرد و با لحن خودش گفت: «سلام داش ابرام»
وی ادامه داد: این عزیز شهید که هنوز پیکرش نیمده، ابراهیم هادی بود. رفیق ما که الانم هست گفت «داش ابرام کاری نداری تهران؟» ابراهیم گفت چرا، یک لحظه صبر کن، یک کاغذ اندازه کف دست پیدا کرد پنج اسم روی آن نوشت. مبلغ ۱۸۰۰ تومان که حقوق معلم ورزشی او بود را داد و گفت این خانوادهها نیازمند هستند، پول را به آنان برسان تا خیالم راحت شود.
کوثری بیان کرد: هم جانش را در طبق اخلاص گذاشته بود هم مالش را، یعنی دقیقا عمل به آیه قرآن. در والفجر مقدماتی به من گفت از خدا خواستم در این عملیات شهید شوم مثل خانم حضرت زهرا (س) پیکرم تا ابد در این بیابانها باشد و کسی پیدایم نکند.
انتهای پیام/ ۱۴۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تنها خواسته ابراهیم هادی در لحظات آخر زندگی/ ماجرای بخشیدن حقوق به نیازمندان+ فیلم بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید «ابراهیم هادی» روز اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید آیتالله سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. دوران دبستان را در مدرسه طالقانی و دبیرستان را در مدارس ابوریحان و کریمخان زند تحصیل کرد.
سال ۱۳۵۵ دیپلم ادبی را دریافت و از همان سالهای پایانی دبیرستان مطالعات غیردرسی را نیز شروع کرد. حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادانی نظیر علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی وی تأثیر داشت.
او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل و در آن دوران همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز و بوم مشغول شد. وی اهل ورزش بود و با ورزش باستانی فعالیتهایش را آغاز کرد. در والیبال و کشتی بینظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه ایستادگی میکرد.
مردانگی او را میتوان در عرصه مبارزه در ارتفاعات سربهفلک کشیده بازیدراز و گیلانغرب تا دشتهای سوزان جنوب مشاهده کرد. در عملیات والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچههای گردانهای «کمیل» و «حنظله» در کانالهای فکه مقاومت کردند، اما تسلیم نشدند و سرانجام روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقیمانده به عقب، دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا میخواست گمنام بماند و شهید «هادی» سالهاست که گمنام و غریب در فکه مانده است.
«زهره هادی» خواهر شهید «ابراهیم هادی» در یک مصاحبه درمورد برادر خود اظهار داشت:
همه باید در یک راستا حرکت کنیم
هر چه ما داریم از شهدا داریم. پیام شهدا این است که همه باید در یک راستا حرکت کنیم و در یک مسیر روشن باشیم تا بتوانیم همانطور استوار و مقاوم باشیم و ایستادگی خود را نشان دهیم.
سعی کنیم در هر عرصهای که قرار میگیریم، همانطور انقلابی بمانیم تا بتوانیم مقاومتی که حاج قاسم برای تداوم راه انقلاب رفته بود را ادامه دهیم و این حرکت حاج قاسم حهان را به لرزه درآورده است. ما باید در مسیری که حاج قاسم در آن پایداری داشته است، حرکت کنیم.
ابراهیم خودش دوست داشت که همه دست به دست هم دهیم تا کنار هم، در هر عرصهای که قرار میگیریم بتوانیم کاری با صداقت و روحیه مردانگی برای رضای خدا انجام دهیم؛ حال آن کار در عرصه ورزشی باشد، معلمی یا بسیجی باشد و…
بهتر است که این برنامهها فقط به صورت سالانه نباشند بلکه اشارهای هم در کتابها به آن شود و این عرصه این شهدا را به بچههای این نسل که بچههای گام دوم انقلاب هستند، بشناساند.
ابراهیم طوری رفتار میکرد که فرد خود متوجه اشتباهش شود
برادرم در برنامههایی که برای خود داشت، هیچ کس را به اعتقادات وادار نمیکرد، اما طوری به طرف آموزش میداد که خود فرد متوجه این میشد که اگر اشتباه رفته است، راه درست را برود.
چراغ راه شهدا نباید خاموش شود و همیشه باید روشن بماند. حضرت امام (ره) فرمودند: «خانوادههای شهدا چشم و چراغ مردم هستند. آن را خاموش نگاه ندارید.»
بخشی از وصیتنامه شهید «ابراهیم هادی» به شرح زیر است:
«خدایا،ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم!
نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه تو را ستایش کنم، ولی همینقدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشق تو شد و هر کس عاشقت شود، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد. من این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
خدایا، عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر مرا تکه تکه کنند، یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
به عنوان فردی از آحاد ملت مسلمان به تمام ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف نکند.
دیگر اینکه سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص کرده و اعمالتان را از هر شرک، ریا، حسادت و بغض پاک کنید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید. این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.»
منبع
کتاب سلام بر ابراهیم. جلد اول
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود بیشتر بخوانید »