ابراهیم هادی

نوروز. ۸/ خواهر شهید ابراهیم هادی: ابراهیم هیچ‌گاه در اعتقادات فرد را مجبور نمی‌کرد/ شهید ابراهیم هادی: تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود

تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «ابراهیم هادی» روز اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید آیت‌الله سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. دوران دبستان را در مدرسه طالقانی و دبیرستان را در مدارس ابوریحان و کریم‌خان زند تحصیل کرد.

سال ۱۳۵۵ دیپلم ادبی را دریافت و از همان سال‌های پایانی دبیرستان مطالعات غیردرسی را نیز شروع کرد. حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادانی نظیر علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی وی تأثیر داشت.

او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل و در آن دوران همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز و بوم مشغول شد. وی اهل ورزش بود و با ورزش باستانی فعالیت‌هایش را آغاز کرد. در والیبال و کشتی بی‌نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه ایستادگی می‌کرد.

مردانگی او را می‌توان در عرصه مبارزه در ارتفاعات سربه‌فلک کشیده بازی‌دراز و گیلان‌غرب تا دشت‌های سوزان جنوب مشاهده کرد. در عملیات والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه‌های گردان‌های «کمیل» و «حنظله» در کانال‌های فکه مقاومت کردند، اما تسلیم نشدند و سرانجام روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچه‌های باقی‌مانده به عقب، دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند و شهید «هادی» سال‌هاست که گمنام و غریب در فکه مانده است.

«زهره هادی» خواهر شهید «ابراهیم هادی» در یک مصاحبه درمورد برادر خود اظهار داشت:

همه باید در یک راستا حرکت کنیم

هر چه ما داریم از شهدا داریم. پیام شهدا این است که همه باید در یک راستا حرکت کنیم و در یک مسیر روشن باشیم تا بتوانیم همانطور استوار و مقاوم باشیم و ایستادگی خود را نشان دهیم.

سعی کنیم در هر عرصه‌ای که قرار می‌گیریم، همانطور انقلابی بمانیم تا بتوانیم مقاومتی که حاج قاسم برای تداوم راه انقلاب رفته بود را ادامه دهیم و این حرکت حاج قاسم حهان را به لرزه درآورده است. ما باید در مسیری که حاج قاسم در آن پایداری داشته است، حرکت کنیم.

ابراهیم خودش دوست داشت که همه دست به دست هم دهیم تا کنار هم، در هر عرصه‌ای که قرار می‎گیریم بتوانیم کاری با صداقت و روحیه مردانگی برای رضای خدا انجام دهیم؛ حال آن کار در عرصه ورزشی باشد، معلمی یا بسیجی باشد و…

بهتر است که این برنامه‌ها فقط به صورت سالانه نباشند بلکه اشاره‌ای هم در کتاب‌ها به آن شود و این عرصه این شهدا را به بچه‌های این نسل که بچه‌های گام دوم انقلاب هستند، بشناساند.

ابراهیم طوری رفتار می‌کرد که فرد خود متوجه اشتباهش شود

برادرم در برنامه‌هایی که برای خود داشت، هیچ کس را به اعتقادات وادار نمی‌کرد، اما طوری به طرف آموزش می‌داد که خود فرد متوجه این می‌شد که اگر اشتباه رفته است، راه درست را برود.

چراغ راه شهدا نباید خاموش شود و همیشه باید روشن بماند. حضرت امام (ره) فرمودند: «خانواده‌های شهدا چشم و چراغ مردم هستند. آن را خاموش نگاه ندارید.»

بخشی از وصیتنامه شهید «ابراهیم هادی» به شرح زیر است:

«خدایا،‌ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم!‌

نمی‌دانم در برابر عظمت تو چگونه تو را ستایش کنم، ولی همینقدر می‌دانم که هر کس تو را شناخت، عاشق تو شد و هر کس عاشقت شود، دست از همه چیز شسته و به سوی تو می‌شتابد. من این را به خوبی در خود احساس کردم و می‌کنم.

خدایا، عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است که اگر مرا تکه تکه کنند، یا زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.

به عنوان فردی از آحاد ملت مسلمان به تمام ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر می‌دهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف نکند.

دیگر اینکه سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص کرده و اعمالتان را از هر شرک، ریا، حسادت و بغض پاک کنید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آ‌نچنان که خداوند، اسلام و امام می‌خواهند، انجام داده باشید. این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود.»

منبع

کتاب سلام بر ابراهیم. جلد اول

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود

تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمی‌شود بیشتر بخوانید »

روزی که هفت فرزند آران و بیدگل پرکشیدند

چرا بیش از جمع‌آوری آثار به آموزش نیاز داریم؟



شهادت - لاله

گروه جهاد و مقاومت مشرق – در ادبیات مقاومت، فرم کارها و محتوای آن جای کار بسیاری دارد. بایدها و نبایدها یک طرف قضیه است اما بود و نبودها هم مبهم است. در نگارش خاطرات شهدا گاهی فرم نامناسبی به مخاطب عرضه می‌کنیم تا آنجا که گاهی به سمت کوچه‌بازاری شدن رفته‌ایم. برخی از ناشرانی که حتی اسم و رسم دارند در نگارش خاطرات به نوعی عمل کرده‌اند که کار به محاوره نزدیک شده و زبان معیار را رعایت نکرده است و از اساس فرم غلط است. اگر مخاطب به سمت کتاب‌های برخی از ناشران اقبال دارد به دلیل محتوای اثر است نه فرم آن. مثلاً شخصیت ابراهیم هادی شخصیت برجسته‌ای بود و این کشش را در مخاطبان ایجاد کرد تا مطلب را بخوانند. کار در استان‌ها به دلیل نگاه استانی و غیرملی به‌مراتب وضع بدتری دارد.

شعارزدگی

درست است که باید شهید را با کلماتی پرمعنا و مناسب به تصویر بکشیم ولی نه اینکه کتاب را پر کنیم از کلمات شعاری و اغراق‌آمیز. نویسنده زبردست بدون شعارزدگی و بدون استفاده از کلمات و توصیفات اغراق‌آمیز می‌تواند مطلب خود را برساند. معمولاً نویسندگان تازه‌کار کارهای اول خود را با کتاب‌هایی ضعیف شروع می‌کنند. امروز روال قدیم که نویسنده ابتدا خود را از نظر دایره واژگان قوی می‌کرد و بعد وارد کار می‌شد کمتر دیده می‌شود و اینجاست که مشکل آغاز می‌شود. نویسنده‌ی‌ تازه‌کار وارد این عرصه شده و می‌خواهد با این قلم بی‌تجربه از شهید بنویسد و شهید را با این کار شهید می‌کند! البته نمی‌خواهم منع کنم، اما با این شیوه دچار تحریف می‌شویم. چون ضعیف بودن قلم و دایره لغات باعث می‌شود نویسنده نتواند شهید را به خوبی معرفی کند. توصیف پایه نویسندگی است و به‌طور مثال نویسنده‌ی تازه‌کار نمی‌تواند به‌خوبی احوال خانواده شهید تازه‌درگذشته را توصیف کند.

محتوا

برخی از همرزمان شهدا همکاری نمی‌کنند و تا می‌بینند شما ضبط‌صوت را روشن کردید و فیلم می‌گیرید، زبانشان بند می‌آید و نمی‌توانند حرف بزنند و همکاری نمی‌کنند. از این رو خواننده با این سؤال روبه‌رو می‌شود که چرا مطلب محدود و کم‌مایه است. اگر مطلبی نباشد به‌خاطر این است که همکاری‌های لازم با نویسنده نشده است.

از طرفی باید دید روایتی که خلق می‌کنیم، جزئی‌نگر است یا کلی‌نگر است و خط اصلی روایت چیست؟ اول شخص است یا دانای کل است؟ قصه چیست؟ آیا می‌خواهیم مینی‌مال بنویسیم یا داستانک؟ می‌خواهیم به رمان نزدیک کنیم یا مستندگونه بنویسیم. شناختن این قالب‌ها هم بسیار مهم است.

فن مصاحبه هم از چالش‌های کار است و توانستیم تعدادی سوال را طراحی کنیم تا نویسندگان جوان و تازه‌کار بدانند که باید از پدر و مادر و همرزمان شهید چه بپرسند و چه چیزهایی اصل و چه چیزهایی فرع است. از طرفی مرکز و متولی خاصی در حوزه آموزش این موضوع نداریم. با اینکه مراکز متعددی به‌طور موازی این کار را برای شهدا انجام می‌دهند ولی مهارت‌های نویسندگی در این حوزه را گسترش نمی‌دهند و این ضعف بزرگی است. متولی جمع‌آوری آثار داریم ولی متولی آموزش نداریم و باید به سمت آموزش این کار برویم.

انتخاب سوژه

عنوان «هر شهید، یک کتاب» به خوبی تبیین نشده و جا نیفتاده است. در هر شهر و شهرستانی برای نگارش کتاب فقط سراغ شهدای شاخص می‌روند. آیا یک شهید حق ندارد درباره‌اش کتاب بنویسیم و از رفتار و سرگذشت و خانه و محله و شهادتش حرف بزنیم؟! گویا چون تا خورشید به آسمان می‌آید، ستاره ها محو می‌شوند. با مطرح‌شدن کسی مثل حاج قاسم که نور چشم همه‌ی ماست ستاره‌ها ناپدید می‌شوند؛ ولو شهدایی که هم‌رزم خودشان یا هم‌درجه ایشان بودند. این کم‌لطفی در حق سایر شهداست. بیش از ۷۰ تا ۸۰ جلد کتاب برای حاج قاسم نوشته شده که بسیار خوب است. ولی دیگر شهدا هم حق دارند. درباره آن‌ها هم باید نوشت.

گاهی می‌بینیم که می‌خواهند بروند و کار نگارش کتاب خاطرات یک شهید را شروع کنند و می‌بینیم اولین انتخاب‌هایشان شهدای شاخص است و وقتی صحبت می‌کنیم و ضرورت پرداختن به کار سایر شهدا را از نگاهی دیگر برایشان تبیین می‌کنیم متوجه می‌شوند که درست است و شاید در بین اقوام و خویشان خودشان شهدایی هستند که فکر نمی‌کردند می‌شود به آن‌ّه پرداخت. اعتقاد داریم که می‌توان درباره‌ی هر شهید حداقل یک کتاب نوشت و اگر روی این شهدا تمرکز نکنیم، فردا دست ما خالی است و ده-بیست کتاب از سرداران دفاع مقدس داریم و کتابی از شهدایی که در سایر درجات و رتبه‌ها بودند در دست نیست. ای بسا که این شهدا افرادی مخلص‌تری هم بودند.

*علیرضا کلامی

چرا بیش از جمع‌آوری آثار به آموزش نیاز داریم؟

منبع خبر

چرا بیش از جمع‌آوری آثار به آموزش نیاز داریم؟ بیشتر بخوانید »

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندگانش کافی است»

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندگانش کافی است»


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: اگر مردم تهران بخواهند یک نمونه از خوب‌های خودشان را مثال بزنند، خوب است که شهید ابراهیم هادی را مثال بزنند و بگویند: «بچه تهرونی؛ مثل شهید هادی». شهید هادی نه عالم دینی بود و نه جزء فرماندهان یا سرداران دفاع مقدس (به معنای خاص کلمه) محسوب می‌شد، بلکه او یکی از میان مردم بود.

پدر بزرگوارش، یک کاسب معمولی بود و کسب و کار بقالی داشت. او همیشه می‌گفت، «در بین بچه‌ها به ابراهیم محبت ویژه‌ای دارم و این بچه یک حس و حال معنوی دیگری دارد. من یقین دارم این فرزند در آینده، نام مرا هم بلند آوازه خواهد کرد…». ابراهیم در دوران دبیرستان در ورزش کشتی، قهرمان بود. او یک ورزشکار جوانمرد بود و می‌گفت، «من همیشه در کُشتی مراقب بودم که روی نقطه ضعف‌های حریفم انگشت نگذارم.» این در حالی است که رسم کشتی این است که طرف مقابل را از روی نقطه ضعف‌هایش به زمین می‌زنند. این نشان می‌دهد که ابراهیم هادی فوق قهرمان و فوق پهلوان بود.

حتما می‌دانید که آقای دولابی (ره) اهل تعارف و مبالغه نبودند؛ ایشان وقتی ابراهیم هادی را که یک جوان بیست ساله بود، دیدند، به او فرمودند: «آقا ابراهیم! کمی ما را نصیحت کن!» و ابراهیم با شرمندگی سرش را پایین انداخت. در بین ویژگی‌های برجسته ابراهیم هادی، اخلاص جایگاه ویژه‌ای دارد. او دقت می‌کرد که «کار برای خدا باشد!» و این یکی از تکیه کلام‌هایش بود و می‌گفت، «کاری که مخلصانه نباشد، به درد نمی‌خورد.»

ابراهیم حقیقتا رابطه عاشقانه‌ای با خدا داشت. او همواره می‌گفت، «خدا، خدا، خدا. همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. او از سود و زیان ما خبر دارد. هرچه گفته باید قبول کنیم. خیر و صلاح ما در همین است. به این آیه دقت کنید که چقدر خدا قشنگ با ما حرف می‌زند. آدم می‌خواهد از خوشحالی فریاد بزند: ألیس الله بکاف عبده. آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶)»

هرگاه به ابراهیم می‌گفتند، «از سازمان تربیت بدنی خارج نشو. آینده و درآمد خوبی در انتظارت هست! آموزش و پرورش که…» می‌خندید و می‌گفت، «با خدا باش، از جایی که گمان نمی‌کنی، روزی تو را می‌رساند!». این جوان، الگوی بسیار مناسبی است که هرکس، با هر گرایشی، از دریای وجودی او می‌تواند بهره‌ای ببرد. او در ۲۵ سال حضور در دنیای مادی، به تمام انسان‌ها درس درست زیستن و درست بندگی کردن و حرکت صحیح در مسیر حق را آموخت. حکایت‌های او برای ورزشکاران، برای پاسداران حریم انقلاب، برای مداحان، برای معلمین و مربیان و برای تمام کسانی که به فکر تبعیت از دستورات خدا هستند بسیار آموزنده است.

به مناسبت ۲۲ بهمن ساروز شهادت شهید «ابراهیم هادی» در ادامه خاطراتی از زندگی این قهرمان میخوانید..

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندکانش کافی است»

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندکانش کافی است»

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندکانش کافی است»

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندکانش کافی است»

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندکانش کافی است»

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندکانش کافی است»

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندکانش کافی است»

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندکانش کافی است»

انتهای پیام/ 711

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندگانش کافی است»

منبع خبر

شهیدی که ثابت کرد «خدا برای بندگانش کافی است» بیشتر بخوانید »

نماینده رهبری در سپاه قدس:  آینده زیباتر خواهد بود

نماینده رهبری در سپاه قدس: آینده زیباتر خواهد بود



علی شیرازی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یادداشتی به قلم حجت‌الاسلام علی شیرازی نماینده ولی فقیه در سپاه قدس و نویسنده و فعال حوزه نشر کتب دفاع مقدس به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی منتشر شد که متن کامل آن چنین است:

اگر ایران را با برخی از کشورهای دنیا مقایسه کنیم؛ وضعیت کتابخوانی در ایران اصلا مناسب نیست. این نگاه برگرفته از انتظار ما از ایرانی مسلمان و انقلابی ای است که امروز در جهان بر جایگاه عزت و اسوه‌گری تکیه زده است.

اما اگر ایران امروز را با ایران ۴۰ سال قبل مقایسه کنیم؛ انصافا با پیشرفت چشم‌گیری مواجه می‌شویم.

امروز تیراژ برخی از کتاب‌های ما به بالای ۱۵۰ نوبت چاپ و بیش از یک میلیون نسخه رسیده است. کتاب‌های “دا”، “سلام بر ابراهیم” و “خاک‌های نرم کوشک” بالاترین تیراژ کتاب‌های دفاع مقدس را به خود اختصاص داده اند. پس از آن‌، کتاب “یادت باشد” با ۱۳۱ بار تجدید چاپ رتبه بعدی را دارد.

کتاب “دختر شینا” با ۱۰۷ نوبت چاپ، “پایی که جا ماند” و “آن ۲۳ نفر” با ۷۰ چاپ، “نورالدین پسر ایران” و “فرمانده من” با ۶۸ چاپ، و “ملاصالح” با ۵۰ چاپ به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.

امام خامنه ای در تاریخ ۱۳۹۶/۱۰/۱۷ فرمودند: “کتاب درباره ی دفاع مقدس می‌نویسند، ششصد هزار نسخه فروش می‌رود. فروش ششصد هزار نسخه در ایران، باور کردنی است؟ تیراژهای ما دو هزار و سه هزار و ده هزار و این جوری بوده … ششصد هزار نسخه فروش برود ، این خیلی خوب است.

امروز کتاب شهید ابراهیم هادی بیش از یک میلیون و صد هزار نسخه به فروش رفته است. این یعنی رشد میزان کتاب‌خوانی در کشور که مایه رحمت و امید است.

ما امروز در کشور، جوانان و زن و مرد زیادی داریم که در طول چند سال بیش از صد جلد کتاب ۳۰۰ صفحه ای و پانصد صفحه ای خوانده اند. من افرادی را می‌شناسم که در طول ۱۰ الی ۱۵ سال بیش از پانصد جلد از کتاب‌های تاریخ شفاهی دفاع مقدس و رمان های مذهبی و انقلابی را خوانده اند.

من افرادی را می‌شناسم که علاوه بر مطالعه این کتابها، در طول ۶ الی ۷ ماه صحیفه نور ۲۲ جلدی را با دقت و با طمأنینه خوانده اند.

من جوان‌ها و زن و مردی را می‌شناسم که به صورت منظم و با تدبر تفسیر قرآن را مطالعه کرده اند و هنوز هم در حال خواندن جلدهای بعدی تفسیر نمونه اند.

این افراد با عمق وجود درک کرده اند که دین و دنیایشان به برکت کتاب تأمین و تغذیه می‌شود و فرآیند کمالشان به وسیله کتاب تحقق می‌یابد.

این افراد برای خود کتاب‌خوانی را توفیق بزرگی می‌دانند و از این‌رو با استفاده از لحظه لحظه های عمر خود همواره در حال بهره گیری از کتاب‌های جدید و جذاب و آموختن چیزهای تازه اند.

امام خامنه ای در تاریخ ۱۳۷۲/۱۰/۴ فرمودند: “امروز کتاب‌خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی، که یک واجب دینی است”.

بر همین اساس و با همین نگاه است که ما امروز شاهد رشد و شکوفایی کتاب‌خوانی در بین ملت ایران هستیم.

البته باید اذعان داشت که ملت ایران هنوز به رتبه در شأن کتابخوانی در جهان نرسیده است. بایستی کتابخوانی به یک سیره و سنت رایج بین مردم ایران تبدیل بشود. باید جوان ایرانی بداند که کتابخوانی برای برنامه ریزی آینده او خیلی مهم است.

باید خرید کتاب در سبد اقتصادی همه ماها جایی پیدا کند و هر روزمان دارای وقت مشخصی برای کتابخوانی باشد.

باید همه مردم کتابهای دفاع مقدس را مطالعه کنند. این کتاب‌ها شیرین و پر جاذبه است، و ذهن‌ها را با مسائل بسیاری آشنا می‌کند و رشد کتابخوانی را در کشور بالا می‌برد.

ملت ایران در بسیاری از صحنه های علمی جهان در حال درخشیدن است. باید در رتبه کتابخوانی نیز چون خورشید در دنیا بدرخشد.

میزان رشد در این مسیر قابل تحسین است؛ اما لازم است مسئولین فرهنگی کشور و شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این موضوع برنامه ریزی راهبردی نمایند و خود را در مسیر پیشرفت کتابخوانی ملت، خصوصا نسل جوان مسئول بدانند.

ایران فردا بایستی شاهد تیراژهای چند میلیونی کتاب باشد، قطعا با سرعت رشدی که تاکنون مردم ایران در این موضوع داشته اند، آینده زیباتر از امروز خواهد بود.

نماینده رهبری در سپاه قدس: آینده زیباتر خواهد بود

منبع خبر

نماینده رهبری در سپاه قدس: آینده زیباتر خواهد بود بیشتر بخوانید »

دستخط به جا مانده از شهید ابراهیم هادی +‌ عکس

دستخط به جا مانده از شهید ابراهیم هادی +‌ عکس



دستخط به جا مانده از شهید ابراهیم هادی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، همه ما نام شهید ابراهیم هادی را شنیده‎ایم و تا حدودی او را می‌شناسیم، شهید مفقودالاثری که پیکر مجروحین و شهدای جنگ را بر دوش گرفته و از میدان خارج می‎کرد تا به دست خانواده‌هایشان برساند اما خودش با گذشت ۳۷ سال هنوز گمنام است.

دستخطی که در ادامه مشاهده می‎کنید، نوشته‎ای از این پهلوان شهید است که از دوران دفاع مقدس به جا مانده است.

“راستی اینجا به ما خیلی خوش میگذرد چون رزق مومنین دائما برقرار می‌باشد. رزق مومن که می دانید چیست؟ از همان سور های امام حسینی است که دائم برقرار است و ما هم آن را توی رگ میزنیم که قوت بگیریم؛ که اگر با دشمن رو به رو شدیم با یک مشت به درک واصلشان کنیم. والسلام. ابراهیم هادی”

دستخط شهید ابراهیم هادی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، همه ما نام شهید ابراهیم هادی را شنیده‎ایم و تا حدودی او را می‌شناسیم، شهید مفقودالاثری که پیکر مجروحین و شهدای جنگ را بر دوش گرفته و از میدان خارج می‎کرد تا به دست خانواده‌هایشان برساند اما خودش با گذشت ۳۷ سال هنوز گمنام است.

دستخطی که در ادامه مشاهده می‎کنید، نوشته‎ای از این پهلوان شهید است که از دوران دفاع مقدس به جا مانده است.

“راستی اینجا به ما خیلی خوش میگذرد چون رزق مومنین دائما برقرار می‌باشد. رزق مومن که می دانید چیست؟ از همان سور های امام حسینی است که دائم برقرار است و ما هم آن را توی رگ میزنیم که قوت بگیریم؛ که اگر با دشمن رو به رو شدیم با یک مشت به درک واصلشان کنیم. والسلام. ابراهیم هادی”

دستخط شهید ابراهیم هادی

دستخط به جا مانده از شهید ابراهیم هادی +‌ عکس

منبع خبر

دستخط به جا مانده از شهید ابراهیم هادی +‌ عکس بیشتر بخوانید »