ابوالحسن بنی صدر

فیلم/ ماجرای نامه‌ انتقادی آیت‌الله خامنه‌ای به بنی صدر چه بود؟

فیلم/ ماجرای نامه‌ انتقادی آیت‌الله خامنه‌ای به بنی صدر چه بود؟



سردار فتح الله جعفری موسس یگان زرهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: ایران در آغاز جنگ دو عملیات ناموفق داشت به همین دلیل دیگر عملیات تهاجمی در دستور کار قرار نگرفت.


دریافت
3 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ ماجرای نامه‌ انتقادی آیت‌الله خامنه‌ای به بنی صدر چه بود؟ بیشتر بخوانید »

مظلومیت رزمندگان در سپاه هویزه برای دفاع از کیان کشور

مظلومیت رزمندگان در سپاه هویزه برای دفاع از کیان کشور


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خبر درگذشت «ابوالحسن بنی‌صدر» نخستین رئیس جمهور ایران که ۱۷ مهر امسال اعلام شد، شاید بیش از هرکس برای خانواده‌های شهدای مظلوم حماسه هویزه که تا همین چند سال قبل (حداقل تا پیش از طرح بازسازی گلزار‌های شهدا و تغییر سنگ مزارها)، جمله «شهید… فرزند… که در تاریخ ۱۶ دی ۵۹ با خیانت بنی‌صدر به درجه رفیع شهادت نائل آمد» بر سنگ مزارِ خالی جوان پرپرشان، آیینه آلام و اندوه هفتگی‌شان بود، مهم می‌نمود.

«میلاد کریمی» مسوول پژوهشی زیارتگاه هویزه در سلسله یادداشت‌هایی به بررسی نقش بنی‌صدر در کشتار شهدای دانشجو در هویزه پرداخته است، بخش اول و دوم این یادداشت‌ها پیش از این منتشر شده است و اینک در ادامه بخش سوم آن را می‌خوانید.

غریب و مظلوم در سپاه هویزه

سستی و سهل انگاری بنی صدر به خرمشهر محدود نمی‌شود. سردار یونس شریفی (مسوولیت عملیات سپاه هویزه و از یاران نزدیک شهید علم الهدی) روایتی از برخورد حسین علم الهدی و بنی صدر در دوران فرماندهی سپاه هویزه دارد:

«حسین خیلی از سید ابوالحسن بنی صدر که آن موقع رئیس جمهور ایران بود، بدش می‌آمد. برای من تعریف کرد که: برای گرفتن امکانات نظامی نامه‌ای گرفتم و به ارتش رفتم، اما آن‌ها گفتند جناب آقای بنی صدر؛ فرمانده کل قوا بخشنامه صادر کرده و گفته است که به شما پاسدار‌ها حتی یک فشنگ خالی هم ندهیم!

ما در سپاه هویزه خیلی غریب و مظلوم بودیم. اگر چه سید حسین برخی امکانات را به هویزه آورده بود، اما عملا چیز زیادی نداشتیم. ما حتی توان طبخ غذا را در سپاه هویزه نداشتیم.»

سند صحیح این گفتار، گزارش شهید علم الهدی؛ فرمانده سپاه هویزه به سپاه خوزستان، دکتر چمران و آیت الله خامنه‌ای است که در بخشی از آن می‌نویسد:

«.. من هم می‌دانم تا تلفات ندهد هویزه به فکر نخواهیم بود. البته که من به عنوان فرمانده سپاه هویزه با ۶۲ نفر پاسداری که ۲۲ نفر آن‌ها غیر مسلح‌اند، تا آخرین قطره خون با همان ژ-۳ و کلاش دفاع خواهیم کرد، البته مهمات ما ۲ عدد آر پی جی که یکی خراب است و یک عدد تیربار ژ- ۳ می‌باشد و۴۰ عدد کلاش و ژ- ۳.
نیازها:

۲۰ قبضه آر. پی. جی؛ ۴۰ قبضه ژ- ۳؛ دو قبضه خمپاره ۱۲۰؛ شش قبضه خمپاره ۶۰؛ شش قبضه خمپاره ۸۱؛ دو موشک دراگون؛ یک دستگاه بیل مکانیکی؛ یک دستگاه بولدوزر.

روز دوشنبه که تانک‌های دشمن در حال فرار از نزدیک هویزه عبور کردند، چون ما آرپی‌جی و خمپاره نداشتیم، نتوانستیم وارد عمل شویم.

باید از بالا و مقامات مسئول تکلیف ژاندارمری هویزه و رابطه آن با سپاه مشخص گردد.

تاکنون چندین تن از افراد ستون پنجم دشمن دستگیر شده‌اند و دادگاه یا از ما نپذیرفته و یا محاکمه نمی‌کند و می‌گوید باید دلایل عینی و کتبی بیاورید که این برای ما امکان پذیر نیست؛ زیرا مسائل قبایلی و عشایری مطرح است و حتی شاهدان عینی بطور مستقیم حاضر نیستند جنایات ستون پنجم را شهادت دهند.»
این نامه، گواه گویای مظلومیت رزمندگانی است که نه از دشمن بعثی که از طرف بنی صدر و حاشیه بنی صدر‌ها در تحریم و تنگنا می‌جنگیدند.

من هم با بنی صدر مخالفم

سید عبدالحسین موسوی از چهره‌های شاخص منطقه دشت آزادگان می‌گوید: «آبان ۵۹ شهید علم الهدی به دیدار من آمد. در بین گفتگو‌ها بحث را به سخنان خصمانه بنی صدر علیه عشایر منطقه و جریحه دارشدن احساسات مردم کشاندم. سید حسین گفت: من هم با بنی صدر مخالفم و هم با [مدنی]استاندار خوزستان. این دو نفر را افرادی مخلص برای نظام نمی‌بینم.»

اعمال نظر‌های شخصی و سلیقه‌ای بنی صدر و تصمیمات غیرکارشناسی او در اظهاراتش خلاصه نمی‌شود. تدبیر‌های او نیز بدون پشتوانه فکری و درک درست از شرایط موجود بود؛ چنانچه درباره تخلیه شهر هویزه و تقدیم بی دردسر آن به دشمن، سردار یونس شریفی می‌نویسد: «دشمن درسه ماه اول جنگ، مناطقی، چون طلائیه، بستان و نیمی از سوسنگرد را به اشغال خود درآورده بود و تنها جایی که هنوز آزاد مانده، هویزه بود. بنی صدر در جلسات شورای فرماندهی جنگ خیلی اصرار می‌کرد هویزه هم تخلیه شود، اما علم الهدی به شدت مخالف بود و می‌خواست هویزه را نگاه دارد. در مقطعی از جنگ، ماندن یا نماندن در هویزه به یکی از بحث‌های داغ میان نیرو‌های خط امام و لیبرال‌های طرفدار بنی صدر تبدیل شده بود. با این همه سرانجام اوایل دی ۵۹ با فشار بنی صدر مجبور به تخلیه سپاه هویزه و استقرار در سوسنگرد شدیم. سید حسین، اما نامه‌ای به آقای خامنه‌ای نوشت و در آن بر توانایی سپاه هویزه و دفاع از خود تأکید کرد و سبب لغو موقت این دستور گردید. این نامه تا همین چند سال پیش نزد من بود، اما متاسفانه آن را گم کردم.»

راهکار شتابزده

در چنین شرایطی مردم از بنی صدر پیروزی می‌خواستند. بنی صدر هم برای تثبیت موقعیت و «کسب امتیاز سیاسی» از فرماندهان ارتش راهکار می‌خواست و می‌گفت: «من دیگر نمی‌توانم مقابل نظر و خواسته مردم و رهبران مذهبی مقاومت کنم. یا طرحی تهیه و اجرا کنید یا بروید در رسانه‌های گروهی صریحا علت عدم امکان عملیات آفندی را برای مردم توضیح دهید.»

فرماندهان ارتش می‌گفتند در حال حاضر نمی‌توانیم عملیاتی فوری را برنامه ریزی و اجرا کنیم؛ زمان بیشتری می‌خواهیم. اما بنی صدر قبول نکرد و در پایین نامه اش نوشت: «ظرف یک هفته باید حمله صورت بگیرد.»

قبل از این دستور، برای آزادی خرمشهر و دیگر مناطق اشغال شده چند عملیات طراحی و اجرا شد که هیچ کدام موفق نبود. پل نادری، اولین عملیات تهاجمی دوران فرماندهی بنی صدر بود که ۲۳ مهر ۵۹ در غرب دزفول انجام شد. دومین عملیات هم سوم آبان ۵۹ در جاده ماهشهر صورت گرفت.

این بار، اما بنی صدر خیلی به عملیات امید داشت. می‌گفت تنها نیرو‌های آموزش دیده ارتش را شرکت دهید و از حرفش هم کوتاه نمی‌آمد. می‌گفت سپاهی‌ها و نیرو‌های مردمی تجربه شرکت در جنگ‌های کلاسیک را ندارند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مظلومیت رزمندگان در سپاه هویزه برای دفاع از کیان کشور بیشتر بخوانید »

نقش بنی‌صدر در شهادت شهدای هویزه

نقش بنی‌صدر در شهادت شهدای هویزه


نقش بنی‌صدر در شهادت شهدای هویزهبه گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خبر درگذشت «ابوالحسن بنی‌صدر» نخستین رئیس جمهور ایران که ۱۷ مهر امسال اعلام شد؛ شاید بیش از هرکس برای خانواده‌های شهدای مظلوم حماسه هویزه که تا همین چند سال قبل (حداقل تا پیش از طرح بازسازی گلزار‌های شهدا و تغییر سنگ مزارها)، جمله «شهید… فرزند… که در تاریخ ۱۶ دی ۵۹ با خیانت بنی‌صدر به درجه رفیع شهادت نائل آمد» بر سنگ مزارِ خالیِ جوان پرپرشان، آیینه آلام و اندوه هفتگی‌شان بود، مهم می‌نمود.

«میلاد کریمی» مسوول پژوهشی زیارتگاه هویزه در یادداشتی به بررسی نقش بنی‌صدر در کشتار شهدای دانشجو در هویزه پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

پیکر پاره پاره بیشتر شهدای هویزه که تجربه اصابت مستقیم گلوله و شِنی تانک‌های بعثی را در بعداز ظهر کربلایی ۱۶ دی ۵۹ مکرر کرده بودند، هرگز به آغوش شهر‌ها و خانواده‌ها بازنگشت و از همین رو در غالب گلزار شهدا‌های این شهر‌ها سنگ یادبودی برای آرامش مادر‌ها بنا شده بود با جملاتی به آن مضمون که اشاره شد.

اما حقیقت ماجرای بنی صدر و هویزه چه بود؟ آیا واقعا در شکل گیری قتل عام ۴۱ سال قبل «عصر حماسه»، خیانتی اتفاق افتاد یا…؟ بی شک ریشه‌های این اتهام را باید در ماه‌های پیش از آغاز نبرد هشت ساله و روز‌های قبل از اجرای «عملیات نصر» به جستجو نشست.

دشمن بعثی از به هم ریختگی و نبود سازماندهی روز‌های پس ازانقلاب ۵۷ نهایت استفاده را کرده و تبلیغات، تحریکات و تحرکات سیاسی و نظامی خود را افزایش داده بود. این وضعیت روز به روز بدتر می‌شد تا خرداد ۵۹ که امنیت شهر‌ها و روستا‌های مرزی نیز با انفجار خمپاره، بمب و موشک از دست رفته و کم‌تر کسی احساس امنیت جانی می‌کرد. در چنین شرایطی، گزارش‌های مکرر نیرو‌های ژاندارمری و سپاه، بنی صدر را به خوزستان کشاند.

خیلی انقلابی نمی‌اندیشید

ابوالحسن بنی صدر؛ جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده نیرو‌های مسلح ایران بود. روحانی زاده‌ای همدانی که در دانشگاه تهران، حقوق و اقتصاد خوانده بود. از «سوربن فرانسه» دکترا گرفته و ۱۲ بهمن ۵۷ از پاریس با امام به تهران آمده بود و بهمن ۵۸ با حدود ۱۱ میلیون رأی، اولین رئیس جمهور ایران انقلابی شده بود؛ هر چند خیلی انقلابی نمی‌اندیشید!

برادر شهید کربلای هویزه «حسین زارعی» درباره خاطرات مشترک با برادر شهیدش از روز‌های ۵۸ می‌گوید: «حسین در بازار تهران صحافی می‌کرد. انجمن اسلامی کارگران بازار تهران را هم خودش با دوستانش تشکیل دادند. مراسم می‌گرفتند. سخنران می‌آوردند. رفته بود بنی صدر را دعوت کند برای سخنرانی توی انجمن. زود برگشت. صدایش درآمده بود که: «وای، انقلاب کردیم بهتر بشه؛ بدتر شد. رفتم دفتر رئیس جمهور. می‌بینم خانما همه بی حجابند! این چه وضعشه؟!»

مادر دانش آموز شهید کربلای هویزه «امین سلطانی» نیز در خاطره‌ای از فرزند شهیدش تعریف می‌کند: «عکس بنی‌صدر را زدم به دیوار اتاق پذیرایی. تازه رئیس جمهور شده بود. امین که آمد خانه، گفت: «مادر عکس را بیار پایین. این لیاقت نداره عکسش رو دیوار باشه.» پرسیدم چرا؟ گفت: «تَقِ بی عرضگیش که در اومد، می‌فهمید! از روی امثال ما که رد شد می‌فهمید!»

بی‌اعتنا به نشانه‌ها

تابستان ۵۹ از پی ماه‌ها تنش و درگیری، سرانجام رئیس جمهور بنی‌صدر با بالگرد از مناطق مرزی خوزستان بازدید کرد و گزارش نیرو‌های سپاه را شنید، اما مثل همیشه اعتنای چندانی نکرد. می‌گفت: اتفاق‌های پیش آمده اهمیت نظامی ندارد! حتی پیشنهاد به کارگیری عشایر منطقه برای مقابله با حملات دشمن را نپذیرفت و مرز ملتهب و ناآرام را رها کرد و به تهران بازگشت.

در جلسات دیگر هم مکرر می‌گفت: «عراق هرگز جرأت چنین کاری ندارد!» یا «عراق هیچ وقت چنین غلطی نمی‌کند. برای اینکه هم در سطح بین المللی و هم در حوزه سیاست جهانی محکوم می‌شود و امنیت داخلی اش به خطر می‌افتد. عراق خودش را به خطر نمی‌اندازد.»

مجاهد خستگی ناپذیر و متفکر، شهید سید محمد حسین علم‌الهدی که عضو شورای فرماندهی سپاه اهواز بود مثل دیگر دلسوزانِ انقلاب نوپای ایران با دقت وضعیت مرز را زیر نظر داشت و مدارک انکار ناپذیری جمع آوری کرده بود. او که می‌خواست خبر تحرکات عراق، مهم جلوه کند، مثل همیشه دست به ابتکار شد و در یکی از سالن‌های مرکزی اهواز نمایشگاهی برپا کرد و اجناس و سلاح‌هایی که بعثی‌ها بین مرزنشینان توزیع کرده بودند را به نمایش گذاشت. خبرنگاران را هم دعوت کرد. همه شواهد نشان می‌داد عراق برای حمله به ایران برنامه‌ها دارد، اما در دولت موقت، گوش شنوا و چشم بینایی وجود نداشت.

اولین مواجهه حسین علم‌الهدی و بنی‌صدر

یکبار هم که بنی‌صدر آمده بود اهواز، حسین هرچه کرد اجازه ملاقات نگرفت. پرس و جو کرد. گفتند ظهر برای استراحت می‌رود خانه فرمانده لشکر خوزستان. رفت پشت در نشست. گفت بالأخره یا از این در وارد می‌شود یا بیرون می‌آید! آخر سر هم بنی‌صدر در تور پافشاری حسین گیر افتاد و شکارش کرد. چه فایده، اما از بس مغرور بود حرف‌های حسین را نفهمید و آنقدر خونسرد با حسین برخورد کرد که کم مانده بود آتشفشان درون حسین هم مثل درون بنی‌صدر یخ بزند. آن روز بنی صدر فقط گفت: «عراق کوچکتر از آن است که به ما حمله کند.»

پاسخ بنی‌صدر به بخشدار هویزه

شهریور ۵۹، حوادث و حملات موضعی دشمن در خوزستان بیشتر شده بود. بخشدار جوان شهر هویزه، حامد جرفی (اولین شهید دولت) با تشکیل نیروی دفاعی، اتفاقات مرز را روزانه گزارش می‌داد. جواب بنی‌صدر این بود که: «یک تیپ از عراق در حال مانور در جنوب مرز هویزه است و بعد از چند روز منطقه را ترک خواهد کرد. تعرضات هوایی هم بر اساس اشتباهات خلبان‌ها بود. ما مشکلی در مرز نداریم.» دشمن بعثی تقریبا جنگ اعلام نشده‌ای را در مناطق مرزی آغاز کرده بود، ولی بنی صدر نمی‌پذیرفت. متأسفانه تاریخ روز‌های قبل از تهاجم همه جانبه دشمن، پُر است از روایت‌های اصرار فرماندهان و دلسوزان و انکار و بی‌اعتنایی بنی‌صدر!

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نقش بنی‌صدر در شهادت شهدای هویزه بیشتر بخوانید »

چرا بنی صدر بیچاره شد؟

چرا بنی صدر بیچاره شد؟


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، عبدالله گنجی، فعال رسانه‌ای در توییتر نوشت: ‏در بین همه خصلت هایی که ممکن است انسان را در درون قدرت گرفتار کند(خیانت؛ فساد، بی عدالتی و…) در باره ‎بنی صدر نظرات مختلفی عنوان می شد. اما امام در باره ایشان معتقد به “عجب و خود بزرگ بینی” بود و معتقد بود که به همین دلیل بیچاره خواهد شد و شد.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع

چرا بنی صدر بیچاره شد؟ بیشتر بخوانید »

سرلشکر جعفری: بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام(ره) گفت: حرفش را هم نزن

بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام(ره) گفت: حرفش را هم نزن/ امروز هیچ کشوری جرأت اقدام نظامی علیه ایران را ندارد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم سراسری فرماندهان و مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، بامداد امروز سه‌شنبه ۳۰ دیماه ۹۹ با حضور سرلشکر عزیز جعفری، فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.

سرلشکر جعفری در این مراسم با پاسداشت شهدای کشور، خطاب به مدیران حفظ آثار و ‌نشر ارزش‌های دفاع مقدس گفت: از خدا می‌خواهم این کار سنگین و ‌بسیار حساس را به سرانجام برسانید، زیرا هنوز نتوانستیم حق آن را بجا آوریم.

بیشتر بخوانید:

فرمانده قرارگاه بقیه‌الله: آقای روحانی به جای رفع تحریم به حفظ برجام فکر می‌کند

وی گفت: جمهوری اسلامی این عزت و اقتداری که دارد، بخش زیادش مدیون دفاع مقدس است زیرا هنوز بعد از انقلاب را به صورت برجسته و محوری به دنیا نشان نداده‌ایم و آن، ایستادگی و مقاومت است.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله افزود: دیدیم که مردم چگونه قدر این راه و عظمت را در تشییع حاج قاسم نشان دادند. سردار سلیمانی درس‌هایی که از جنگ گرفته بود به خوبی به عرصه‌های دیگر مقاومت منتقل کرد.

وی بیان داشت: به خاطر مسئولیت حاج قاسم، انتقال درس مقاومت وایستادگی به مردم‌ منطقه بود و ‌معلوم نبود کسی دیگر بتواند به خوبی او این کار را انجام دهد.

سرلشکر جعفری ادامه داد: باید همه ابعاد دفاع مقدس را برجسته و به جهان معرفی کنیم. بدون تردید اگر بخواهیم میزان وابستگی انقلاب را به دفاع مقدس تعریف کنیم، باید سهم زیادی را از انقلاب، آنچه تاکنون بوده بررسی کنیم.

وی بیان داشت: مرحله پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی را گذراندیم و مرحله آخر که برقراری جامعه اسلامی است، هنوز باقی مانده است.

بیشتر بخوانید:

سرلشکر جعفری: تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله گفت: ما همیشه در برابر دشمنان، اقدامات سلبی انجام می‌دادیم. اولین مرحله از مقابله در جنگ، ایستادگی و ‌دفاع است و بعد، هجمه به دشمنان. در این ۴۰ سال از نظر قدرت‌سازی به نقطه اوج خود رسیدیم و ‌وضعیت مطلوبی داریم. به همین علت است که هیچ قدرتی جرات اقدام عملی در این عرصه‌ها را ندارد.

وی افزود: ناامنی‌های سال ۷۸ را به یاد بیاورید که چقدر دشمن خوشحال شد که می‌تواند کارهایی علیه ما انجام دهد. ۱۰ سال بعد در سال ۸۸ که ناامنی توسعه پیدا کرد و دو سال قبل از آن ماجرای ساختگی ۱۱ سپتامبر را راه انداخت. اما ما پیروز شدیم، چون مردم، حساب شده وارد میدان شدند.

جعفری بیان داشت: سال ۹۶ که باز دشمن ناامنی به راه انداخت، برعکس دفعه‌های قبل چند روز بیش‌تر طول نکشید؛ در صورتی که دشمن، تجربه و امکانات بیشتر کسب می‌کرد، اما شکست خورد و ناامید شد.

وی گفت: این‌ها را نباید دست کم بگیریم. ما به ابعاد مختلف جنگ که بخواهیم بپردازیم، جلسات و کتب مختلفی را می‌طلبد.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله بیان داشت: در مورد نقش مردم باید بیش‌تر تلاش کنیم که البته کار سختی هم هست.

وی ادامه داد: یکی از ویژگی‌های دفاع مقدس، مردمی بودن آن بود. یکی دیگر از خصوصیات جنگ، نابرابر بودن و جنگ اعتقادی بود. اگر عقیده رزمندگان نبود که جان در دست بگیرند، معلوم نبود سرنوشتمان چه می‌شود. این جنگ به روش انقلابی انجام شد و نابرابری در جنگ را مردمی بودن جبران کرد.

جعفری افزود: سپاه بدون مردم، سپاه نبود. شما ببینید جنگ‌هایی که در لبنان و ‌غزه و سوریه رخ داد، یک طرفش مردم بودند. داعش هم خود را مردمی می دانست، ولی پشتوانه‌اش آمریکا بود.

وی گفت: ابعاد مختلف این مردمی بودن باید بررسی شود؛ آن هم در این عرصه که با جنگ نرم مواجه هستیم. نقش مردم باید برجسته شود و به عبارتی هنوز مردم به معنای واقعی به عرصه نقش‌آفرینی در این نبرد نیامدند و تا کامل نیایند پیروزی حاصل نمی‌شود.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله اظهار داشت: امروز باید در جنگ نرم، صحنه به دست مردم سپرده شود. همانطور که مقام‌معظم رهبری فرمودند باید این حضور منظم شود.

وی گفت: در سیل و زلزله مردم با دیدن تصاویر احساس وظیفه کرده و حرکت می‌کنند، اما در جنگ نرم به زودی حس برخاستن ایجاد نمی‌شود و شما باید آن را ایجاد کنید.

جعفری افزود: یکی دیگر از ویژگی‌های دفاع مقدس که گفتیم نابرابری بود، همه قدرت‌ها رژیم بعث عراق را پشتیبانی می‌کردند و ایران در تنهایی و تحریم کامل بود، اما حضور مردم این نابرابری را جبران‌کرد.

وی بیان داشت: اوایل جنگ با نگاه غیرمردمی بنی‌صدر، ارتش عراق توانست بسیاری از نقاط را تصرف کند و بنی‌صدر رفت خدمت امام و گفت باید مذاکره کنیم. امام گفت اگر نمی‌توانی کنار بنشین و حرف مذاکره نزن. اما وقتی فرماندهی عالی جبهه به دست افراد انقلابی چون صیاد شیرازی افتاد، با نگاه به ظرفیت‌های داخلی توانستیم خرمشهر را آزاد کنیم. امکانات ما که همان بود، اما مهم نگاه به ظرفیت‌های مردمی و ظرفیت‌های موجود بود. مثل وضع امروز که امید به برجام و دیگران داریم و وضع این است، اما اگر نگاهمان عوض شود، آزادی خرمشهرها در پیش است.

جعفری ادامه داد: این هم از نکات دیگری است که باید منتقل شود. ابعادی که امروز به درد جامعه می‌خورد، باید از دفاع مقدس حفظ و ‌منتقل شود.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله با اشاره به عملیات کربلای ۵ گفت: چند سال طول کشید تا به پیروزی‌های اینچنینی دست پیدا کنیم.

وی گفت: عملیات کربلای ۴ و ۵ یک عملیات هستند و اگر عملیات کربلای ۴ نبود، امکان نداشت در کربلای ۵ پیروز شویم. این عملیات، سرنوشت جنگ را عوض کرد.

جعفری بیان داشت: از سال ۶۱ تا ۶۵ دشمن برای قوی‌تر شدن فرصت داشت، اما چطور می‌شود ما به عملیات کربلای ۵ کشیده می‌شویم؟ این هدایت الهی بود وگرنه ما تصمیم داشتیم در جای دیگری عملیات کنیم. در این عملیات سخت‌ترین مرحله شکستن خط و موانع دشمن بود. تنها چیزی که ما را با انجام عملیات کربلای ۵ رساند تکلیف بود.

وی ادامه داد: محاسبات مادی می‌گفت نباید این عملیات انجام شود، اما محاسبات معنوی و توکل بر خدا باعث شد چنین حمله‌ای صورت بگیرد.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله گفت: شرایط به قدری سخت بود که از حضرت امام مشورت گرفتیم. امام فرمود هر چه‌ آقای هاشمی تصمیم بگیرد، همان انجام شود. آقای ‌هاشمی به منطقه آمد و به این جمع‌بندی رسید به لحاظ محاسبات مادی ریسک این حمله بالاست و نباید انجام شود. رزمندگان به او گفتند: این فرصتی است که خدا به ما داده تا در جنوب عملیات بزرگی انجام دهیم و اگر انجام شود دیگر امکان انجام عملیات در جنوب نیست و ‌معلوم نیست سرنوشت جنگ چه می‌شود.

وی افزود: آقای ‌هاشمی پذیرفت و با توکل به خدا عملیات کربلای ۵ انجام شد. در حالی که قابل باور نبود بتوانیم تا نهر دوعیجی برویم. آنجا بود که شرایط به نفع ایران عوض شد و قطعنامه هم پذیرفته شد.

منبع: فارس



منبع خبر

بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام(ره) گفت: حرفش را هم نزن/ امروز هیچ کشوری جرأت اقدام نظامی علیه ایران را ندارد بیشتر بخوانید »