ابوالحسن بنی صدر

سرلشکر جعفری: بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام(ره) گفت: حرفش را هم نزن

سرلشکر جعفری: بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام(ره) گفت: حرفش را هم نزن



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم سراسری فرماندهان و مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، بامداد امروز سه‌شنبه ۳۰ دیماه ۹۹ با حضور سرلشکر عزیز جعفری، فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.

سرلشکر جعفری در این مراسم با پاسداشت شهدای کشور، خطاب به مدیران حفظ آثار و ‌نشر ارزش‌های دفاع مقدس گفت: از خدا می‌خواهم این کار سنگین و ‌بسیار حساس را به سرانجام برسانید، زیرا هنوز نتوانستیم حق آن را بجا آوریم.

بیشتر بخوانید:

فرمانده قرارگاه بقیه‌الله: آقای روحانی به جای رفع تحریم به حفظ برجام فکر می‌کند

وی گفت: جمهوری اسلامی این عزت و اقتداری که دارد، بخش زیادش مدیون دفاع مقدس است زیرا هنوز بعد از انقلاب را به صورت برجسته و محوری به دنیا نشان نداده‌ایم و آن، ایستادگی و مقاومت است.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله افزود: دیدیم که مردم چگونه قدر این راه و عظمت را در تشییع حاج قاسم نشان دادند. سردار سلیمانی درس‌هایی که از جنگ گرفته بود به خوبی به عرصه‌های دیگر مقاومت منتقل کرد.

وی بیان داشت: به خاطر مسئولیت حاج قاسم، انتقال درس مقاومت وایستادگی به مردم‌ منطقه بود و ‌معلوم نبود کسی دیگر بتواند به خوبی او این کار را انجام دهد.

سرلشکر جعفری ادامه داد: باید همه ابعاد دفاع مقدس را برجسته و به جهان معرفی کنیم. بدون تردید اگر بخواهیم میزان وابستگی انقلاب را به دفاع مقدس تعریف کنیم، باید سهم زیادی را از انقلاب، آنچه تاکنون بوده بررسی کنیم.

وی بیان داشت: مرحله پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی را گذراندیم و مرحله آخر که برقراری جامعه اسلامی است، هنوز باقی مانده است.

بیشتر بخوانید:

سرلشکر جعفری: تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله گفت: ما همیشه در برابر دشمنان، اقدامات سلبی انجام می‌دادیم. اولین مرحله از مقابله در جنگ، ایستادگی و ‌دفاع است و بعد، هجمه به دشمنان. در این ۴۰ سال از نظر قدرت‌سازی به نقطه اوج خود رسیدیم و ‌وضعیت مطلوبی داریم. به همین علت است که هیچ قدرتی جرات اقدام عملی در این عرصه‌ها را ندارد.

وی افزود: ناامنی‌های سال ۷۸ را به یاد بیاورید که چقدر دشمن خوشحال شد که می‌تواند کارهایی علیه ما انجام دهد. ۱۰ سال بعد در سال ۸۸ که ناامنی توسعه پیدا کرد و دو سال قبل از آن ماجرای ساختگی ۱۱ سپتامبر را راه انداخت. اما ما پیروز شدیم، چون مردم، حساب شده وارد میدان شدند.

جعفری بیان داشت: سال ۹۶ که باز دشمن ناامنی به راه انداخت، برعکس دفعه‌های قبل چند روز بیش‌تر طول نکشید؛ در صورتی که دشمن، تجربه و امکانات بیشتر کسب می‌کرد، اما شکست خورد و ناامید شد.

وی گفت: این‌ها را نباید دست کم بگیریم. ما به ابعاد مختلف جنگ که بخواهیم بپردازیم، جلسات و کتب مختلفی را می‌طلبد.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله بیان داشت: در مورد نقش مردم باید بیش‌تر تلاش کنیم که البته کار سختی هم هست.

وی ادامه داد: یکی از ویژگی‌های دفاع مقدس، مردمی بودن آن بود. یکی دیگر از خصوصیات جنگ، نابرابر بودن و جنگ اعتقادی بود. اگر عقیده رزمندگان نبود که جان در دست بگیرند، معلوم نبود سرنوشتمان چه می‌شود. این جنگ به روش انقلابی انجام شد و نابرابری در جنگ را مردمی بودن جبران کرد.

جعفری افزود: سپاه بدون مردم، سپاه نبود. شما ببینید جنگ‌هایی که در لبنان و ‌غزه و سوریه رخ داد، یک طرفش مردم بودند. داعش هم خود را مردمی می دانست، ولی پشتوانه‌اش آمریکا بود.

وی گفت: ابعاد مختلف این مردمی بودن باید بررسی شود؛ آن هم در این عرصه که با جنگ نرم مواجه هستیم. نقش مردم باید برجسته شود و به عبارتی هنوز مردم به معنای واقعی به عرصه نقش‌آفرینی در این نبرد نیامدند و تا کامل نیایند پیروزی حاصل نمی‌شود.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله اظهار داشت: امروز باید در جنگ نرم، صحنه به دست مردم سپرده شود. همانطور که مقام‌معظم رهبری فرمودند باید این حضور منظم شود.

وی گفت: در سیل و زلزله مردم با دیدن تصاویر احساس وظیفه کرده و حرکت می‌کنند، اما در جنگ نرم به زودی حس برخاستن ایجاد نمی‌شود و شما باید آن را ایجاد کنید.

جعفری افزود: یکی دیگر از ویژگی‌های دفاع مقدس که گفتیم نابرابری بود، همه قدرت‌ها رژیم بعث عراق را پشتیبانی می‌کردند و ایران در تنهایی و تحریم کامل بود، اما حضور مردم این نابرابری را جبران‌کرد.

وی بیان داشت: اوایل جنگ با نگاه غیرمردمی بنی‌صدر، ارتش عراق توانست بسیاری از نقاط را تصرف کند و بنی‌صدر رفت خدمت امام و گفت باید مذاکره کنیم. امام گفت اگر نمی‌توانی کنار بنشین و حرف مذاکره نزن. اما وقتی فرماندهی عالی جبهه به دست افراد انقلابی چون صیاد شیرازی افتاد، با نگاه به ظرفیت‌های داخلی توانستیم خرمشهر را آزاد کنیم. امکانات ما که همان بود، اما مهم نگاه به ظرفیت‌های مردمی و ظرفیت‌های موجود بود. مثل وضع امروز که امید به برجام و دیگران داریم و وضع این است، اما اگر نگاهمان عوض شود، آزادی خرمشهرها در پیش است.

جعفری ادامه داد: این هم از نکات دیگری است که باید منتقل شود. ابعادی که امروز به درد جامعه می‌خورد، باید از دفاع مقدس حفظ و ‌منتقل شود.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله با اشاره به عملیات کربلای ۵ گفت: چند سال طول کشید تا به پیروزی‌های اینچنینی دست پیدا کنیم.

وی گفت: عملیات کربلای ۴ و ۵ یک عملیات هستند و اگر عملیات کربلای ۴ نبود، امکان نداشت در کربلای ۵ پیروز شویم. این عملیات، سرنوشت جنگ را عوض کرد.

جعفری بیان داشت: از سال ۶۱ تا ۶۵ دشمن برای قوی‌تر شدن فرصت داشت، اما چطور می‌شود ما به عملیات کربلای ۵ کشیده می‌شویم؟ این هدایت الهی بود وگرنه ما تصمیم داشتیم در جای دیگری عملیات کنیم. در این عملیات سخت‌ترین مرحله شکستن خط و موانع دشمن بود. تنها چیزی که ما را با انجام عملیات کربلای ۵ رساند تکلیف بود.

وی ادامه داد: محاسبات مادی می‌گفت نباید این عملیات انجام شود، اما محاسبات معنوی و توکل بر خدا باعث شد چنین حمله‌ای صورت بگیرد.

فرمانده قرارگاه فرهنگی بقیةالله گفت: شرایط به قدری سخت بود که از حضرت امام مشورت گرفتیم. امام فرمود هر چه‌ آقای هاشمی تصمیم بگیرد، همان انجام شود. آقای ‌هاشمی به منطقه آمد و به این جمع‌بندی رسید به لحاظ محاسبات مادی ریسک این حمله بالاست و نباید انجام شود. رزمندگان به او گفتند: این فرصتی است که خدا به ما داده تا در جنوب عملیات بزرگی انجام دهیم و اگر انجام شود دیگر امکان انجام عملیات در جنوب نیست و ‌معلوم نیست سرنوشت جنگ چه می‌شود.

وی افزود: آقای ‌هاشمی پذیرفت و با توکل به خدا عملیات کربلای ۵ انجام شد. در حالی که قابل باور نبود بتوانیم تا نهر دوعیجی برویم. آنجا بود که شرایط به نفع ایران عوض شد و قطعنامه هم پذیرفته شد.

منبع: فارس



منبع خبر

سرلشکر جعفری: بنی‌صدر حین جنگ می‌خواست مذاکره کند، امام(ره) گفت: حرفش را هم نزن بیشتر بخوانید »

بنی‌صدر گفت: شما به حضرت امام ۱۶ دروغ گفتید!

بنی‌صدر گفت: شما به حضرت امام ۱۶ دروغ گفتید!



علی اضغر زارعی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یحیی نیازی مجری تاریخ شفاهی سردار دکتر علی‌اصغر زارعی به مناسبت درگذشت ایشان با اشاره به جنگال و نقش سردار زارعی در این حوزه نوشته است:

ارتباطات مخابراتی و الکترونیکی به‌منزله سلسله اعصاب سیستم فرماندهی و کنترل جنگ نقش بسیار تعیین کننده‌ای بر صحنه نبرد دارد، درعین‌حال می‌تواند مسیری برای نشت و هدر رفت اطلاعات بوده و فعل‌وانفعالات صحنه‌های نبرد را خواسته یا ناخواسته در اختیار دشمن قرار دهد. بر این اساس «جنگ الکترونیک» در ارتش‌های دنیا شکل گرفت تا از این ظرفیت ارتباطی استفاده نموده و علاوه بر کسب اطلاعات از ارتباطات دشمن در صورت لزوم عملیات اختلال، جهت‌یابی و قطع ارتباط را نیز انجام داده و در مقابل با انجام جنگ ضدضد الکترونیک مانع دسترسی طرف مقابل به اطلاعات خودی گردد. به همین دلیل امروزه موضوع جنگ الکترونیک از عناصر تأثیرگذار و کلیدی نبردهای جهانی و منطقه‌ای به‌حساب می‌آید.

در دوران دفاع مقدس درحالی‌که جمهوری اسلامی ایران با تنگناهای بی‌شماری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو بود و دشمنان این مرزوبوم راه هرگونه استفاده از فن‌آوری‌های نوین را بر ایران بسته بودند، ابتکارات و خلاقیت‌ها توانست عملکردی را بجای بگذارد که دنیا را به حیرت وا دارد. یگان جنگ الکترونیک سپاه که اختصاراً «جنگال» نامیده می‌شود، ازجمله ابتکاراتی است که علاوه بر تأثیر تعین کننده در زمان جنگ، اکنون نیز یک تجربه قابل‌اتکا برای برون‌رفت از مشکلات موجود به‌ویژه در حوزه‌های فن‌آوری و ارتباطات می‌باشد.

زمانی که صدام از سوی شرق و غرب و به سرکردگی آمریکا، حمایت می‌شد و ۱۴ گردان جنگ الکترونیک از بهترین تجهیزات مورداستفاده ناتو (ساخت کشور انگلستان) را در اختیار او قرار داده شد، نیروهای ایران در حوزه فن‌آوری‌های نوین با دست‌خالی و در میان شدیدترین تحریم‌های تسلیحاتی و محاصره اقتصادی توانستند به یک اقدام ماندگار و مؤثر دست‌زده و بر تکنولوژی پیش رفته دشمن فائق آیند.

 ایده تأسیس یگان جنگال سپاه زمانی به وجود آمد که دست‌اندرکاران این حوزه متوجه شدند باید کار را از یک شنود ساده به سطح بالاتری از دانش فنی ارتقاء دهند و یگان عملیاتی «جنگ الکترونیک» را با همه مشخصه‌هایش راه‌اندازی کنند. تجهیزات موردنیاز نیز عموماً از وسایل به غنیمت گرفته شده از دشمن تأمین‌شده بود؛ یعنی جنگال سپاه توانست با استفاده از تجهیزات غربی در اختیار صدام، سیگنال‌های مورد نیاز را شناسایی کرده و به فراخور شرایط صحنه نبرد از محتوای مکالمات آن‌ها استفاده نموده و یا در صورت لزوم ارتباطات او را قطع یا مختل نماید.

اقدامی که در یک تلاش مجاهدانه با کشف الگوریتم رمز دستگاه‌های مدرن و پیشرفته شرکت راکال انگلستان به ثمر رسید و نهایتاً بی‌آنکه دشمن متوجه شود، رمز دستگاه‌های پیشرفته‌اش به‌وسیله فرزندان امام امت شکسته و رحمت واسعه خداوند نصیب رزمندگان اسلام شد. به‌نحوی‌که پس‌ازاین اقدام، همواره ارتباطات دشمن در دسترس نیروهای خودی بوده و هرگونه فعل‌وانفعالات آن‌ها رصد اطلاعاتی شده است.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در راستای انجام رسالت تاریخ‌نگاری مستدل و مستند؛ برای بازخوانی و واکاوی حوادث مهم جنگ الکترونیک در دفاع مقدس گفتگو با سردار سرتیپ پاسدار دکتر علی‌اصغر زارعی از مسئولان ارشد و از تأثیرگذاران تشکیل و توسعه یگان جنگال سپاه در دفاع مقدس از ۲۵ دی‌ماه ۱۳۹۷ شروع و طی حدود ۲ سال و ۲۲ جلسه گفتگوی فعال به زوایای پیدا و پنهان این یگان مهم پرداخته است.

حاصل این گفتگو در قالب تاریخ شفاهی آماده چاپ آماده است و گوشه‌ای از نقش برجسته‌ی این سردار برومند سپاه اسلام و رزمندگان جنگال را در تاریخ پرافتخار دفاع مقدس ثبت و ضبط و به نسل آینده منتقل نماید. در ادامه به فرازهای کوتاهی از متن کتاب «رمز جنگ» اشاره می‌شود:

ملاقات با امام خمینی (ره):

«وقتی در خرمشهر مجروح شدم و برای مداوا به تهران آمدم، مرحوم آقای جمی با دفتر حضرت امام هماهنگ کرد که تعدادی از مسئولان آبادان با امام ملاقات کنند. برای همین آقای ده‌دشتی، شهید جهان‌آرا، آقای رشیدیان، آقای حیاتی‌مقدم و آقای رکن‌الدین جوادی از سپاه آبادان به منزل ما در تهران آمدند و گفتند «هماهنگ شده که فردا به ملاقات حضرت امام (ره) برویم.»

آن زمان آقا محسن رضایی مسئول اطلاعات سپاه و در واقع مسئول اطلاعات کل کشور بود. چون هنوز وزارت اطلاعات نداشتیم. قبل از این‌که خدمت حضرت امام برسیم ابتدا آقا محسن را دیدیم. آقا محسن این بحث را داشت که حالا که هماهنگ شده و شما می‌خواهید خدمت حضرت امام بروید به ایشان صریح و روشن بگویید «واقعیت چیست! و چه اتفاقی افتاده!» چون حضرت امام هنوز نمی‌پذیرد که بنی‌صدر کمک نمی‌کند.

خلاصه من هم با دو عصایی که دستم بود با دوستان به جماران رفتم. با هم هماهنگ کرده بودیم که مثلاً شهید جهان‌آرا چه بگوید! و آقای رشیدی و آقای جوادی چه بگویند! قرار بود هرکدام از ما ۵ دقیقه حرف بزنیم و وضعیت آبادان و شرایط واقعی منطقه را به حضرت امام (ره) گزارش بدهیم. من هم با عصا رفتم اما وقتی وارد اتاق ملاقات شدم حضرت امام فرمودند «یک صندلی برای ایشان بیاورید.» ولی من زمین نشستم.

بعد هم جلسه شروع شد و ما شرایط را خدمت امام توضیح دادیم. فکر می‌کنم بیشتر از نیم ساعت طول نکشید. حضرت امام هیچ‌چیزی نگفت، فقط فرمودند «شما برید و فردا دوباره بیایید.» هیچ‌چیز دیگری نفرمودند. دوستان بلند شدند و یکی‌یکی حضرت امام را بوسیدند و من هم رفتم و دست حضرت امام را بوسیدم و جلسه تمام شد. وقتی از اتاق ملاقات با امام بیرون آمدیم چند لحظه بعد سید احمد آقا آمد و پرسید «شما به حضرت امام چه گفتید که حضرت امام دستور دادند؛ جلسه شورای عالی دفاع باید فردا تشکیل شود.»

آن شب هم همه بچه‌هایی که از آبادان آمده بودند به منزل ما آمدند و فردا صبح دوباره به جماران رفتیم. ما در دفتر امام نشسته بودیم که گفتند «دیروزی‌ها بیایند داخل.» دوباره رفتیم خدمت امام و مجدداً حرف‌های دیروز را در همان نیم ساعت توضیح دادیم. وقتی هم که ما وارد شدیم حضرت امام نشسته بودند، بنی‌صدر هم کنار حضرت امام روی کاناپه نشسته بود، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم تشریف داشتند، آقای هاشمی رفسنجانی، شهید رجایی، شهید فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد هم بودند؛ یعنی اعضای شورای عالی دفاع همه بودند.

جلسه ساکت بود تا ما وارد شدیم و نشستیم و دوباره حرف‌های دیروزمان را زدیم. تا حرف‌های ما تمام شد، حضرت امام جلوی ما از اعضای شورای عالی دفاع توضیحی نخواستند، وقتی صحبت‌های ما تمام شد، امام دوباره فرمودند «شما بروید.» ما از جلسه خارج شدیم و در دفتر ایشان منتظر نشستیم.

مدتی طول کشید که گفتند «جلسه تمام شد.» جلسه که تمام شد ما به دنبال این بودیم که بپرسیم «بالاخره چه‌کار کنیم؟ آیا به آبادان برویم؟» اما تا به درب کوچک بیت حضرت امام (ره) رسیدیم، دیدیم بنی‌صدر و بقیه رفته‌اند و فقط آقای هاشمی در چهارچوب درب داشت بیرون می‌آمد. به آقای هاشمی گفتیم «چه شد؟» آقای هاشمی گفت «خوب شد که شما آمدید و مطالب را گفتید. حالا شما بروید.» گفتیم «کجا برویم؟ بالاخره حضرت امام یک پیامی بدهد که ما به مردم چه بگوییم؟ به ما بفرمایند که مردم تخلیه کنند یا نکنند. ما الآن به مردم چه بگوییم؟ بگوییم نظر حضرت امام چه هست؟» گفت «نه، این‌که نمی‌شود. حضرت امام که این‌طور پیام نمی‌دهد. کار شما خوب بوده و اثر کرده و آقایان قول داده‌اند که اجازه ندهند حصر آبادان کامل شود و کمک کنند که این اتفاق رخ ندهد.»

اما ما دست برنداشتیم و مصمم بودیم پیام مردم آبادان و خرمشهر به گوش مسئولان برسانیم. شهید جهان‌آرا خیلی اصرار کرد که ما نمی‌توانیم همین‌طور برویم و شما باید یک جوابی به ما بدهید، آقای هاشمی گفت «پس امشب به محل شورای عالی دفاع بیایید تا آنجا یک جوابی به شما بدهیم» این را که گفت ما تقریباً قانع شدیم و منتظر شدیم تا عصر که به مقر شورای عالی دفاع که آن زمان در سیدخندان بود، رفتیم. وقتی به آن‌جا رفتیم ابتدا راهمان نمی‌دادند و می‌گفتند «شما برای چه آمدید؟» تا این‌که باز اصرار کردیم تا به دژبانی تلفن کردند و گفتند «آبادانی ها بیایند داخل» در اتاق انتظار نشستیم، گفتند «آقای میرسلیم رئیس شهربانی وقت، پیش آقای بنی‌صدر است و قرار بود که بلافاصله جلسه‌ی شورای عالی دفاع بعدازآن جلسه دونفره آن‌ها تشکیل شود.»

به ما گفتند «وقتی جلسه تشکیل شد شما هم بیایید توی جلسه.» ما که رفتیم تا مستقر شدیم دیدیم اعضای شورای عالی دفاع یعنی مقام معظم رهبری، آقای هاشمی و فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد و اگر اشتباه نکنم آقای آذین که فرمانده هوانیروز بود و آقای غرضی آمدند. فردای آن روز کیهان یک عکسی از شورای عالی دفاع چاپ کرد که ما هم نشسته بودیم و آن عکس هنوز هم هست. در آن جلسه که مستقر شدیم، آقای بنی‌صدر که یک لباس نظامی هم پوشیده بود با یک تکبری گفت «شما امروز در خدمت حضرت امام ۱۶ مورد دروغ گفتید.»

ما تعجب کردیم و همه از کوره دررفتند. گفتیم «ما دروغ گفتیم؟» گفت «بله.» با این برخورد آقای بنی‌صدر دعوا را شروع شد. پرسیدم «ما دروغ گفتیم یا شما دروغ می‌گویید؟» عراق از رودخانه مارد واردشده است و دیشب از کارون عبور کرده است. شما چرا این‌ها را به امام نمی‌گویید؟ گفت «شما اصلاً نظامی نیستید. اصلاً چه کسی به شما گفته در این کارها دخالت کنید؟ شما بی‌خود آمده‌اید. چرا اجازه نمی‌دهید نظامی‌ها کارها را انجام دهند؟»

در همین اوضاع‌واحوال شهید فلاحی و مرحوم ظهیرنژاد به حمایت از آقای بنی‌صدر شروع به دادوفریاد کردند. در خاطر من هست که شهید جهان‌آرا با شهید فلاحی دعوایش شد. آن‌ها روبروی هم نشسته بودند و مرحوم ظهیرنژاد هم با آقای جوادی دعوا می‌کردند. مرحوم ظهیرنژاد لهجه‌ی ترکی داشت و جوادی هم ترکی بلد بود. یک مقدار باهم تند صحبت کردند و سر هم داد کشیدند و من هم که نشسته بودم مرتب عصا را روی میز می‌زدم و می‌گفتم «ما دروغ نمی‌گوییم، شما دروغ می‌گویید! شما دروغ می‌گویید که کمک نمی‌کنید؟»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم روی یک مبلی نشسته بودند و ماجرا را رصد می‌کردند. اوضاع خیلی درهم‌ریخته شد و یک مقدار هم حرف‌های تند بین برخی افراد ردوبدل شد. به‌هرحال جنگ شده بود و ما تحت‌فشار بودیم و آن‌ها هم حرف خودشان را می‌زدند و به ما می‌گفتند «شما بلد نیستید و می‌خواهید مملکت را به باد دهید» و از این‌طرف هم جهان‌آرا گفت «شما اصلاً کمک نمی‌کنید و خیانت می‌کنید» حرف‌های این‌چنینی تند ردوبدل می‌شد.

یکباره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که تا آن زمان ساکت بودند و اوضاع را رصد می‌کردند فرمودند «شما بلند شوید و بروید تا ما جلسه‌ی خودمان را داشته باشیم و بتوانیم راه‌حلی پیدا کنیم» تا ایشان این را گفت همه‌ی ما ساکت بلند شدیم و از جلسه بیرون آمدیم. همین‌طور که من از جلسه بیرون می‌آمدم به آقای غرضی که استاندار خوزستان بود و در جلسه شورای عالی دفاع شرکت داشت، گفتم «آقای مهندس جنگ یعنی جنگ و تا بخوای به اصولش بپردازی نصف مملکت ازدست‌رفته است.» چون ایشان می‌گفت جنگ اصول و قانون دارد. او هم به من تشر زد و گفت «برو بیرون.» فردای آن روز هم من گچ پا را باز کردم و فکر می‌کنم پس‌فردای آن روز هم به آبادان برگشتم تا در مبارزه با دشمن اشغالگر در کنار رزمندگان اسلام باشم.»

این سردار شجاع سپاه اسلام، شب گذشته ۱۶ آذرماه ۱۳۹۹ آسمانی شد و به خیل همرزمان شهید و برادر شهیدش حسن زارعی پیوست. روحش شاد و یادش گرامی باد.

*مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس



منبع خبر

بنی‌صدر گفت: شما به حضرت امام ۱۶ دروغ گفتید! بیشتر بخوانید »