«حاج جلال»
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از همدان، کتاب «حاج جلال» نوشته «لیلا نظری گیلانده» روایتگر خاطرات «جلال حاجیبابایی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس و پدر شهیدان «علیرضا و ابوالقاسم حاجیبابایی» است.
این کتاب توسط انتشارات «سوره مهر» سال ۱۳۹۹ در ۳۱۲ صفحه به چاپ رسیده و بهدلیل استقبال مخاطبان، تاکنون به چاپ چهاردهم رسیده است.
در بخشی از کتاب «حاج جلال» آمده است:
هنوز یکی دو روز نبود از منطقه برگشته بود که شنیدیم در مأموریت شناسایی خانههای تیمی منافقان با آنها درگیر و مجروح شده است. «افروز» و مادرم نشسته بودند توی خانه و گریه میکردند. «ابوالقاسم» و «حمیدرضا» قبل از من رفته بودند بیمارستان «اکباتان». مادرم داشت از نگرانی کباب میشد. میگفتند «علیرضا» فرماندهی انحلال یک خانه تیمی را بر عهده گرفته بود که منجر به فرار منافقها شده!
در تعقیب و گریز آنها «علیرضا» هم بود. آنروز یکی از منافقین خودش را به جمع دانشآموزان دختری میرساند که داشتند از مدرسه بیرون میآمدند؛ وقتی به زور او را از بین دانشآموزان دختر بیرون کشانده بودند. خودش را تپانده بود توی یکی از خانهها و رفته بود توی زیرزمین خانهای. «علیرضا» میدود دنبالش و از نارنجک توی دستش متوجه میشود که میخواهد عملیات انتحاری انجام دهد.
وقتی میبیند کار تمام است، زود خودش را انداخته بود بیرون و همان لحظه در حالی که نیمتنه بالایش بیرون از در زیرزمین بود و پاهایش روی پلهها، نارنجک منفجر شده بود. فرد منافق در جا کشته شده و پاها و بدن «علیرضا» را ترکشهای نارنجک گرفته بود.
وقتی او را روی تخت بیمارستان دیدم، انگار از آسمان پرت شدم روی زمین. رفتم بالای تختش و سر و صورتش را بوسیدم؛ «قربانت برم علیرضا جان! کی تونه بهای روز انداخته!».
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در سفر خود به همدان در سال ۱۳۹۷، به دیدار پدر «علیرضا و ابوالقاسم حاجیبابایی» رفته بود.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است