ابوحامد

عهد دوباره با فرمانده شهید لشکر فاطمیون + نماهنگ



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به مناسبت ایام سالگرد شهادت فرمانده لشکر فاطمیون شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) و جانشین او رضا بخشی (فاتح) نماهنگی از سوی مرکز رسانه فاطمیون منتشر شد.

این نماهنگ مربوط به بخش‌هایی از آیین بزرگداشت شهدای لشکر فاطمیون و مراسم سالگرد شهید ابوحامد در مشهد مقدس است که روز جمعه هشتم اسفند در رواق امام خمینی در حرم مطهر رضوی (ع) و با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و با حضور خانواده شهدای فاطمیون برگزار شد.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

عهد دوباره با فرمانده شهید لشکر فاطمیون + نماهنگ بیشتر بخوانید »

عهد دوباره با فرمانده+ نماهنگ


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به مناسبت ایام سالگرد شهادت فرمانده لشکر فاطمیون شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) و جانشین او رضا بخشی (فاتح) نماهنگی از سوی مرکز رسانه فاطمیون منتشر شد.

عهد دوباره با فرمانده+ نماهنگ

این نماهنگ مربوط به بخش‌هایی از آیین بزرگداشت شهدای لشکر فاطمیون و مراسم سالگرد شهید ابوحامد در مشهد مقدس است که روز جمعه هشتم اصفند در رواق امام خمینی حرم مطهر رضوی (ع) و با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و حضورخانواده شهدای فاطمیون برگزار شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

عهد دوباره با فرمانده+ نماهنگ بیشتر بخوانید »

روایتی از اخلاص و مهربانی فرمانده فاطمیون


روایتی از اخلاص و مهربانی فرمانده فاطمیونبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مصطفی نجیب رزمنده فاطمیون در خاطرات خود از سوریه و دلاوری مردان لشکر فاطمیون اشاره‌ای به شخصیت و روحیات «ابوحامد» فرمانده این لشکر کرده  و چنین اظهار داشته است:

درعا که بودیم، ابوحامد شب‌ها نمی‌خوابید. چتد دیدگاه و پایگاه کوچک در منطقه زده شده بود. ابوحامد برای سرکشی و شناسایی به این مناطق می‌رفت. چون قبول نمی‌کرد با خود محافظ ببرد، من سعی می‌کردم هرجا می‌رود همراهی‌اش کنم و مراقبش باشم. بار‌ها از من خواست در مقر بمانم و استراحت کنم، اما من دلم رضایت نمی‌داد فرمانده تیپ فاطمیون تنهایی پشت فرمان بنشیند و به جایی که می‌خواهد، برود. ساعت‌های زیادی را با نیرو‌ها می‌گذراند. با همان لهجه‌ی صاف و ساده‌ی دهات‌های افغانستان گپ می‌زد و به آن‌ها روحیه می‌داد. گاهی خوردن ناهار و شام را فراموش می‌کرد. اگر سر پخش غذا می‌رسید، با شوخی و خنده می‌نشست همان خورشتی را که بین بچه‌ها به «خورشت وحشت» معروف بود، می‌خورد.

نام آن خورشت، وحشت بود، چون داخلش همه چیز پیدا می‌شد. پی در پی با فرمانده قرارگاه حضرت زینب (س) و جانشینش جلسه برگزار می‌کرد، و با هم اوضاع را می‌سنجیدند. فرمانده قرارگاه هم خواب و خوراک نداشت و مقر خود را به درعا منتقل کرده بود. هر وقت او را می‌دیدم، لباسش خاکی بود؛ چون مدام به منطقه سرکشی می‌کرد. به علت ترکشی که به گلویش خورده بود، صدای خیلی ضعیفی داشت و نجواگونه صحبت می‌کرد اما از جان و دل برای اینکه کار‌ها پیش برود، فعالیت می‌کرد.

ابوحامد هم خیلی از خودش کار می‌کشید. گاهی از روی سرگیجه متوجه می‌شد که چند ساعت است چیزی نخورده. بار‌ها پیش می‌آمد ساعت یک شب، ما به فکر پیدا کردن چیزی برای شام می‌افتادیم.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

روایتی از اخلاص و مهربانی فرمانده فاطمیون بیشتر بخوانید »

روایتی از اخلاص و مهربانی فرمانده فاطمیون


روایتی از اخلاص و مهربانی فرمانده فاطمیونبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مصطفی نجیب رزمنده فاطمیون در خاطرات خود از سوریه و دلاوری مردان لشکر فاطمیون اشاره‌ای به شخصیت و روحیات «ابوحامد» فرمانده این لشکر کرده  و چنین اظهار داشته است:

درعا که بودیم، ابوحامد شب‌ها نمی‌خوابید. چتد دیدگاه و پایگاه کوچک در منطقه زده شده بود. ابوحامد برای سرکشی و شناسایی به این مناطق می‌رفت. چون قبول نمی‌کرد با خود محافظ ببرد، من سعی می‌کردم هرجا می‌رود همراهی‌اش کنم و مراقبش باشم. بار‌ها از من خواست در مقر بمانم و استراحت کنم، اما من دلم رضایت نمی‌داد فرمانده تیپ فاطمیون تنهایی پشت فرمان بنشیند و به جایی که می‌خواهد، برود. ساعت‌های زیادی را با نیرو‌ها می‌گذراند. با همان لهجه‌ی صاف و ساده‌ی دهات‌های افغانستان گپ می‌زد و به آن‌ها روحیه می‌داد. گاهی خوردن ناهار و شام را فراموش می‌کرد. اگر سر پخش غذا می‌رسید، با شوخی و خنده می‌نشست همان خورشتی را که بین بچه‌ها به «خورشت وحشت» معروف بود، می‌خورد.

نام آن خورشت، وحشت بود، چون داخلش همه چیز پیدا می‌شد. پی در پی با فرمانده قرارگاه حضرت زینب (س) و جانشینش جلسه برگزار می‌کرد، و با هم اوضاع را می‌سنجیدند. فرمانده قرارگاه هم خواب و خوراک نداشت و مقر خود را به درعا منتقل کرده بود. هر وقت او را می‌دیدم، لباسش خاکی بود؛ چون مدام به منطقه سرکشی می‌کرد. به علت ترکشی که به گلویش خورده بود، صدای خیلی ضعیفی داشت و نجواگونه صحبت می‌کرد اما از جان و دل برای اینکه کار‌ها پیش برود، فعالیت می‌کرد.

ابوحامد هم خیلی از خودش کار می‌کشید. گاهی از روی سرگیجه متوجه می‌شد که چند ساعت است چیزی نخورده. بار‌ها پیش می‌آمد ساعت یک شب، ما به فکر پیدا کردن چیزی برای شام می‌افتادیم.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

روایتی از اخلاص و مهربانی فرمانده فاطمیون بیشتر بخوانید »

روایت عقب‌راندن تکفیری‌ها از ۵۰۰ متری حرم حضرت زینب (س)+ فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، فتنه تکفیری‌ها که با حمایت دولت‌مردان غربی و کشور‌های خرپول عربی در سوریه و عراق آغاز شد، شیرمردانی از سراسر جهان پرچم «کلنا عباسک یا زینب» را برافراشتند و برای دفاع از اعتقادات خود، راهی میدان نبرد با یزیدی‌های زمان شدند.

رزمندگان و شیرمردان «مدافع حرم» تکفیری‌ها را که تا نزدیکی حرم حضرت زینب (س) آمده بودند، عقب راندند و نشان دادند که همانند دوران دفاع مقدس، قدرت ایمان و غیرت آن‌ها بر قدرت زور، زر و تزویر مدعیان دروغین حقوق بشر که با چهره به‌ظاهر انسان‌وار، با کراوات و ادکلن، پشت پرده حمایت از تکفیری‌ها هستند، غلبه می‌کند.

روایت عقب‌راندن تکفیری‌ها از ۵۰۰ متری حرم حضرت زینب (س)+ فیلم

عملیات «عاشورای ۱» یکی از عملیات‌هایی است رزمندگان و شیرمردان «مدافع حرم» توانستند با انجام آن، منطقه «حجیره» که نزدیک‌ترین منطقه به حرم حضرت زینب (س) در غرب «زینبیه» است و کمتر از ۵۰۰ متر با حرم فاصله دارد را آزاد کنند.

این عملیات در تاریخ ۲۰ آبان سال ۱۳۹۲ مصادف با روزی تاسوعا اجرا شد و به مدت دو روز به‌طول انحامید که طی آن، رزمندگان دلاور لشکر «فاطمیون» توانستند با فرماندهی «ابوتراب» و «ابوحامد» (از فرماندهان سرشناس و دلاور این لشکر) و با همراهی گردان‌هایی از «حزب‌الله»، «حیدریون» و ارتش سوریه، توانستند این منطقه را از چنگال نحس تروریست‌ها آزاد کرده و شر دشمن را برای همیشه از حرم حضرت زینب (س) کوتاه کنند.

آن‌چه در ادامه می‌بینید، روایتی کوتاه است از عملیات «عاشورای ۱» که توسط مرکز رسانه‌ای فاطمیون تهیه شده است.

 

انتهای پیام/ 113 



منبع خبر

روایت عقب‌راندن تکفیری‌ها از ۵۰۰ متری حرم حضرت زینب (س)+ فیلم بیشتر بخوانید »