ابو مهدی

ماجرای شباهت موشک هویزه به ابومهدی

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مرکز مقابله با شایعات سایبری نوشت: حقیقت ماجرای شباهت موشک کروز «هویزه» به موشک کروز «ابومهدی» چیست؟

به تازگی و به دنبال رونمایی از موشک بالستیک حاج قاسم و موشک کروز ابومهدی، از سوی رسانه‌های وابسته به جریان ضد انقلاب ادعا شد که موشک کروز جدید ابومهدی همان موشک کروز هویزه بوده که مجددا و با نام ابومهدی رونمایی شده است.
این رسانه‌ها همچنین با هدف تضعیف وجهه توانمندی‌های دفاعی کشور، مدعی شدند که موشک کروز هویزه نیز ایرانی نبوده و با عنوان kh55 از روسیه خریداری شده و با رنگ آمیزی جدید و به نام تولید ایران،‌ تبلیغ می شود.

با بررسی های انجام شده توسط مرکز مقابله با شایعات سایبری، مشخص شد که موشک کروز kh55 ساخت شوروی سابق بوده و با دقت ۱۵۰متر عمل میکند که کارکرد اتمی دارد اما موشک کروز ایرانی هویزه با برد ۱۳۵۰ کیلومتر است که صرفا در طراحی پلتفرم و بدنه آن، از موشک kh55 الگوبرداری شده است.

همچنین با وجود شباهت ظاهری دو موشک کروز هویزه و ابومهدی، علاوه بر تفاوت در بُرد این دو موشک، در نوع استفاده نیز متفاوت هستند و موشک کروز هویزه، زمین به زمین بوده اما موشک کروز ابومهدی از انواع متنوع کروزهای دریایی است که با بردهای مختف از ۲۵ تا ۳۵۰ کیلومتر بوده و می‌تواند از انواع سکوهای دریایی، زمینی و بعضا هوایی به سمت هدف مورد نظر در دریا شلیک شود.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

منبع خبر

ماجرای شباهت موشک هویزه به ابومهدی بیشتر بخوانید »

ابومهدی المهندس؛ مرد سیاست و مقاومت

ابومهدی المهندس از فرماندهان ارشد حشد شعبی و موسس ائتلاف ملی شیعه عراق بود که در حمله تروریستی بامداد امروز جمعه ارتش آمریکا در نزدیکی فرودگاه بغداد به همراه سردار سلیمانی به مقام شهادت نایل شد، از برجسته‌ترین چهره‌های مقاومت عراق و نیرو‌های مبارز علیه داعش بود.

 			 				 					ابومهدی المهندس؛ مرد سیاست و مقاومت

به گزارش تابناک، به نقل از روسیاالیوم، “جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم” که به ابومهدی المهندس معروف بود، دهه ۵۰ میلادی در بصره چشم به جهان گشود. وی سال ۱۹۷۳ در رشته مهندسی مدنی به دانشگاه راه یافت و پس از فارغ التحصیلی از این رشته در کنار دروس حوزوی زیر نظر محسن الحکیم، مرجع عالی‌قدر شیعی در بصره در رشته علوم سیاسی نیز به تحصیل پرداخت.

المهندس که همسری ایرانی دارد، دوره دبیرستان به عضویت حزب اسلامی الدعوه درآمد و پس از حوادث سال ۱۹۷۹ که تعدادی از دانش‌آموزان بازداشت شدند المهندس نیز از سوی دادگاه انقلاب مورد پیگرد قرار گرفت و پس از اینکه در همین سال صدام قدرت را در عراق به دست گرفت و محمد باقر صدر هم به شهادت رسید، المهندس به ناچار عراق را در سال ۱۹۸۰ ترک کرد.

وی در سال ۱۹۸۵ به عضویت شورای عالی انقلاب اسلامی عراق درآمد و به عنوان سیاست‌مدار در این شورا و به عنوان نظامی در سپاه “بدر” و سپس به عنوان فرمانده آن تا اواخر دهه ۱۹۹۰ فعالیت داشت. در زمان سقوط حکومت صدام به مدت یک ماه از سپاه بدر و شورای عالی کناره‌گیری کرده و ضمن حفظ روابطش، به عنوان یک فرد مستقل به فعالیت خود ادامه داد. المهندس در سال ۲۰۰۳ هم نقش مهمی در روند سیاسی ایفا کرد در همین راستا ائتلاف ملی متحد، ائتلاف ملی عراق و سپس ائتلاف ملی شیعه را تشکیل داد.

یکی از سازمان‌های اطلاعات غربی هم مدعی شده بود المهندس برای ربودن یکی از هواپیما‌های خطوط هواپیمایی کویت در سال ۱۹۸۴ و ترور امیر کویت برنامه‌ریزی کرده بود.

پس از تشکیل هیئت هیئت حشد شعبی عراق المهندس به عنوان جانشین فرمانده آن انتخاب شد و در تمامی درگیری‌ها و نبرد‌های میدانی مشارکت داشت.


ابومهدی المهندس؛ مرد سیاست و مقاومت بیشتر بخوانید »

چرا «ابومهدی مهندس» نگران «حاج قاسم» بود؟

حاج قاسم گفت: «موتور رو بردار بریم.» من جلو نشستم، حاج قاسم هم ترک موتور. به بقیه گفت: «ما میریم منطقه رو می بینیم و برمی گردیم.» راه افتادیم.

به گزارش مشرق، حاج رضا داوری از دوستان شهید مدافع حرم، سردار حاج شعبان نصیری در خاطره ای به نقل این شهید می گوید:

حاج شعبان تعریف می کرد که: یک روز در عراق با (شهید)ابومهدی مهندس نشسته بودیم که (شهید) حاج قاسم سلیمانی آمد به خط. آن زمان داشتیم روستاهای اطراف موصل را می گرفتیم؛ یعنی آخرین مکان های تحت اشغال داعش. من به حاج قاسم گفتم: «فردا بالاخره موصل هم آزاد میشه، ولی راهکار ما برای مردم چیه؟»
حاج قاسم گفت: «موتور رو بردار بریم.» من جلو نشستم، حاج قاسم هم ترک موتور. به بقیه گفت: «ما میریم منطقه رو می بینیم و برمی گردیم.» راه افتادیم. من شروع کردم به صحبت. حرفم به درازا کشید. حاج قاسم هم که می دید هنوز صحبتهایم تمام نشده، می گفت: «بریم اینجا رو هم ببینیم، بریم اونجا رو هم ببینیم.» اطرافمان هم مدام خمپاره می خورد و منفجر می شد.
از رفتن ما حدود یک ساعت گذشته بود و همه نگران شده بودند؛ چون معمولا رفت و برگشت برای شناسایی کمتر از یک ربع طول می کشد. وقتی برگشتیم دیدیم همه، به خصوص ابومهدی، نگران و مضطرب، توی مسیر ایستاده و منتظر بودند. و می گفتند: از چرا این قدر طولانی رفتید؟… چرا تماس نگرفتید؟… نگفتید اگر شما رو زنده بگیرن، چه بر سر ما می آد؟… اگه شهید می شدید، کی می خواست جوابگو باشه؟ …
بعدها حاج قاسم در مراسم چهلمین روز شهادت حاج شعبان گفت: از روزی که ایشان را دیدم، در جبهه های تکریت، احساس کردم که به زودی شهید خواهد شد. نور شهادت در وجود او تعبد و معنویت و دینداری و خلوص، و اصرار برگمنامی… اصرار بر گمنامی و عمل در گمنامی… بی نظیر بود شهید نصیری. خداوند این شخصیت را در همه ی قلب های جوانان ما جا دهد.)

*کتاب برایم حافظ بگیر

چرا «ابومهدی مهندس» نگران «حاج قاسم» بود؟ بیشتر بخوانید »