اجتماعی

نجات 700 دختر با یک تلفن/ روایت رومیناهایی که به زندگی برگشتند

نجات 700 دختر با یک تلفن/ روایت رومیناهایی که به زندگی برگشتند


گروه جامعه خبرگزاری فارس:عطیه اکبری: ماجرای رومینا اشرفی را یادتان هست؟ مرگ تلخ دختر نوجوان تالشی که بهار سال قبل تا مدت‌ها خبرش نقل محافل رسانه‌ای و فضای مجازی بود. در سال ۹۹ دو ماجرای دیگر اتفاق افتاد و هشتک قتل‌های ناموسی در ایران حسابی داغ شد.اما  وقتی   رسانه‌ها یک روز با تیتر« بهار پردرد» و یک روز با تیتر« تلخ‌تر از زهر»، اخبار قتل‌های ناموسی را پوشش می‌دادند، چقدر از این فرصت برای معرفی اورژانس اجتماعی به جامعه ۸۰ میلیونی ایران استفاده کردند؟ در سال های گذشته اورژانس اجتماعی با مداخلات بهنگام در بحران ها  از  وقوع بسیاری از قتل های ناموسی پیشگیری کرده است.

سال گذشته که ماجرای تلخ مرگ رومینا و خبرهای آن در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شد و میلیون‌ها نفر خواننده این اخبار بودند، بهترین زمان بود تا بگوییم اگر مادر رومینا از وجود اورژانس اجتماعی اطلاع داشت  و همان وقت که متوجه تب تند تعصب پدر برای آسیب رساندن به دخترش می‌شد با ۱۲۳ تماس می‌گرفت شاید آن اتفاق تلخ هرگز نمی‌افتاد.

همین حالا خانه‌های سلامت و مراکز مداخله در بحران سراسر کشور پناه امنی برای صدها دختر نوجوان و زن جوان است که هرکدام می‌توانستند سرنوشتی شبیه رومینا پیدا کنند.

*دختران آسیب دیده ای که از خانه فرار کردند اما با کمک مددکاران  سروسامان گرفتند

اما اورژانس اجتماعی چطور به کاهش آسیب اجتماعی قتل‌های ناموسی کمک می‌کند؟ برای پیدا کردن پاسخ این سؤال، سراغ مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور می‌رویم و با مددکاران اورژانس اجتماعی استان‌های مختلف صحبت می‌کنیم تا با بیان جزییات چند پرونده، نقش اورژانس اجتماعی را به صورت مصداقی توضیح دهند.

دکتر «محمود علی گو» از دخترانی می‌گوید که در سال گذشته به دلایلی ازجمله بی‌سرپرستی، بد سرپرستی، خشونت خانگی، بیرون راندن از سوی خانواده، طرد شدن از سوی خانواده، ازدواج اجباری، فرار بابت ازدواج با فرد موردعلاقه، عدم امنیت جانی و اختلالات روانی از خانه فرار کرده‌اند و در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی پناه داده شدند و با مداخلات اورژانس حالا مشکل بسیاری از آن‌ها حل‌شده است و با آٖرامش در خانه‌هایشان به سر می‌برند و یا خانه‌های سلامت بهزیستی پناهی امن برای ادامه زندگی آن‌ها شده است.

*ورود مددکاران اورژانس اجتماعی به ۱۴۳۳ پرونده فرار دختران از خانه/ نجات ۷۰۰ دختر

مددکاران اورژانس در چند پرونده ورود کردند؟ مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی می‌گوید: «در سال گذشته ۴ هزار و ۳۳۳ مورد فرار از خانه در کل کشور به اورژانس اجتماعی گزارش‌شده است و از این تعداد در ۱۴۳۳ پرونده، گروه مددکاران سیار فوریت‌های اجتماعی ۱۲۳ ورود کردند و دختران به مراکز مداخله در بحران منتقل شدند.»

علی گو اطلاعات را با توضیح اجمالی از ۷۰۰ پرونده تکمیل می‌کند؛ «از ۱۴۳۳ مورد پرونده فرار از خانه در کل کشور، بیش از ۷۰۰ مورد فرار به دلیل خشونت حاد خانگی، ازدواج اجباری، عدم امنیت جانی و ازدواج با فرد موردعلاقه بوده است. در این موارد فضای خانه به‌قدری بحرانی و ناامن بوده که اورژانس اجتماعی اجازه بازگشت دختران به خانه را نداده است و آن‌ها با حکم قضایی به‌صورت موقت و تا حل شدن مشکل به خانه‌های سلامت که ویژه دختران در معرض آسیب است منتقل شدند.»

*مداخله‌های بهنگامی که آمار قتل‌های ناموسی را کاهش می‌دهد

نگاهی به دلایل فرار دختران از خانه به‌ویژه در خصوص دخترانی که به مراکز خانه سلامت بهزیستی منتقل‌شده‌اند نشان می‌دهد که اگر مداخلات بهنگام و تخصصی مددکاران اورژانس اجتماعی نبود قطعاً دختران هر یک از این پرونده‌ها سرنوشت تلخی پیدا می‌کردند. البته رییس اورژانس اجتماعی کشور از ما می‌خواهد که به موضوع اورژانس اجتماعی و قتل‌های ناموسی فراتر از پرونده‌هایی شبیه پرونده رومینا نگاه کنیم. علی گو می‌گوید: «مداخله بهنگام گروه سیار اورژانس اجتماعی  از بسیاری اتفاقات ناگوار و وقوع نزاع‌هایی که می‌تواند منجر به قتل‌های ناموسی شود پیشگیری می‌کند. در موارد بسیاری فرد آزاردیده و یا خانواده‌اش تحت حمایت روانی روانشناسان اورژانس قرار می‌گیرند و از بسیاری اتفاقاتی که ممکن است در اثر هیجان و خشم آنی به وجود بیاید جلوگیری می‌شود.»

 

*ماجرای فرار دختر ۱۶ ساله/ نشانی خانه سلامت را به برادران دختر ندادیم

سراغ مددکاران اورژانس اجتماعی می‌رویم تا روایت چند پرونده را بشنویم. مددکاری که تمایلی به انتشار نامش ندارد، راوی ماجرای فرار دختری ۱۶ ساله دریکی از استان‌های غربی کشور می‌شود. پرونده‌ای عجیب که بعد از دو سال و نیم کشمکش بین طرفین دعوا و با تلاش مددکاران اورژانس اجتماعی به‌جای سنگ‌قبر دختری معصوم و آه و اشک با یک اتفاق شیرین ختم به خیر شد.

مددکار اورژانس می‌گوید ماجرا از علاقه دختر و پسری به هم و مخالفت خانواده شروع شد؛ «دختر و پسری در یک روستا به هم علاقه‌مند شده بودند. پسر به خواستگاری هم آمده بود. به دلیل مخالفت خانواده‌ها با ازدواج تصمیم به فرار از خانه می‌گیرند. بافت سنتی روستایی که مینا در آن زندگی می‌کرد و جو بدی که در روستا راه افتاده بود باعث شد این فرار از خانه تبدیل به یکی از سنگین‌ترین پرونده‌های ما شود. برادران دختر وقتی متوجه فرار او با پسر موردعلاقه‌اش شدند همراه پدر، سراغ خانواده پسر رفتند و در یک درگیری، برادر پسر کشته شد. برادرها و پدر مینا به دلیل تعصبات طایفه‌ای گفته بودند هر زمان و هرکجا که دخترشان را ببینند او را می‌کشند. اورژانس اجتماعی از طریق یکی از دوستان مینا در جریان فرار او قرار گرفت. گروه سیار فوریت‌های اجتماعی دختر و پسر را پیدا کردند. به دلیل تهدید جانی که برای مینا وجود داشت و ما مطمئن بودیم که برادرها به او آسیب می‌رسانند، با حکم قضایی دختر نوجوان را به خانه سلامت منتقل کردیم. نشانی خانه‌های سلامت ما محرمانه است. پسر هم موقتاً به شهری دیگر رفت.»

*از گرفتن رضایت خانواده مقتول تا کوتاه آمدن خانواده دختر و جشن عروسی

پناه دادن دختر نوجوان به خانه سلامت پایان پرونده فرار از خانه نیست. کار مددکاران اورژانس اجتماعی ازاینجا به بعد تازه شروع می‌شود. مددکار این پرونده می‌گوید: «برای حل مشکل دست‌به‌کار شدیم. سراغ خانواده مینا رفتیم. برادران عصبانی خیلی تلاش کردند نشانی خانه سلامت را از ما بگیرند و دختر را ببینند، اما موفق نشدند و ما نشانی را به آن‌ها ندادیم. با پدر خانواده و برادران صحبت کردیم. شرایط دختر را توضیح دادیم. دلیل مخالفتشان با ازدواج مینا را جویا شدیم. در این پرونده یک قتل اتفاق افتاده بود و برادر پسر کشته‌شده بود.

خانواده پسر تقاضای قصاص داشتند. یک سال طول کشید تا رضایت خانواده مقتول را گرفتیم. نکته جالب اینجا بود که بعد از گذشت یک سال و این همه اتفاق، هنوز هم برادران متعصب کمر به قتل خواهر خود بسته بودند. ما برای حفظ امنیت جسمی و روانی مینا و از ترس اینکه برادران مدرسه‌اش را پیدا کنند و سراغش بروند او را به یک مدرسه دورتر فرستادیم و گاهی هم معلم به خانه سلامت می‌آمد و درس‌های دختر را با او کار می‌کرد. ماجرا ادامه داشت. برای حل این پرونده در کنار مددکاران، رئیس اورژانس اجتماعی هم به میدان آمد و ما بارها در جلسات مختلف با حضور روانشناسان و مشاوران خبره اورژانس با خانواده دختر صحبت کردیم و بالاخره بعد از ۲ سال و نیم کار تیمی روانشناسی و مشاوره‌ای دقیق، خانواده مینا متقاعد شدند، این دخترخانم نوجوان بیش از دو سال مهمان ما در خانه سلامت بود و با آرامش به آغوش خانواده برگشت و کمی بعد جشن ازدواج دختر و پسر برگزار شد و اتفاقاً من و چند مددکار دیگر اورژانس به عروسی دعوت شدیم. پرونده‌هایی به این مضمون در برخی استان‌های غربی و جنوبی زیاد است.»

*با اورژانس اجتماعی از «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» خبری نیست

مسئول اورژانس اجتماعی یکی از شهرستان‌های حومه تهران، با روایت پرونده‌ای یک روی دیگر نقش اورژانس اجتماعی در کاهش قتل‌های ناموسی را نشان می‌دهد؛ «نقش اورژانس اجتماعی در پرونده‌های تعرض بسیار مهم است. در این پرونده‌ها ما بسیار محتاطانه عمل می‌کنیم. یک سال قبل پرونده‌ای با موضوع تعرض داشتیم. خانم جوانی که متاسفانه  توسط همسایه مورد آزار قرارگرفته بود. این خانم خواهرش را در جریان قرار داده بود و خواهر ایشان با نگرانی و اضطراب با اورژانس اجتماعی تماس گرفت و مددکاران،خانم آسیب دیده را به مرکز مداخله در بحران منتقل کردند. بعد از آرام کردن این خانم توسط روانشناسان، کمک کردیم تا پرونده به سرعت قضایی شد و دو سه ساعت بعد نیروی انتظامی برای دستگیری فرد موردنظر به ساختمان محل زندگی آنها رفت.

برنامه‌ریزی ما این بود که تا قبل از مطلع شدن همسر این خانم از ماجرا، مجرم دستگیر شود و تحویل مراجع قانونی شود، چون آنها با هم همسایه بودند و خشم آنی همسر ممکن بود یک قتل ناموسی را رقم بزند و ماجرا بدتر شود. در مرحله بعد همسر خانم را به بهانه‌ای به اورژانس اجتماعی دعوت کردیم. من و روانشناس و روانپزشک اورژانس اجتماعی با این آقا صحبت کردیم و با کلی مقدمه‌چینی ماجرا را توضیح دادیم. کار بسیار سختی بود اما اورژانس اجتماعی با حمایت‌های روانی از این زوج که تا مدت‌ها ادامه داشت و با پیگیری‌های قضایی، به آن‌ها کمک کرد تا بحران را پشت سر بگذارند. ماجرا طوری پیش رفت که همسر خانم با مددکاران اورژانس تماس می‌گرفت و می‌گفت همسرم حال روحی خوبی ندارد، کمکش کنید.

حالا تصور کنید این خانم بعد از اتفاقی که برایش می‌افتاد با اورژانس اجتماعی تماس نمی‌گرفت. یا مجبور بود ماجرا را پنهان کند و ممکن بود این اتفاق مجدد تکرار شود و مورد سوءاستفاده قرار بگیرد یا اینکه بعد از گفتن ماجرا به همسرش، احتمال هر اتفاقی از جمله رقم خوردن یک قتل ناموسی وجود داشت.»

*انعکاس رسانه ای فوت دختر ۱۷ ماهه و سلامت روان جامعه

چند روز قبل خبرفوت دلخراش دختر ۱۷ ماهه، مردم ایران را به شدت متأثر کرد. مدیرکل اورژانس اجتماعی کشور به این ماجرا از زاویه‌ای دیگر می‌پردازد و می‌گوید: «آسیب‌های اجتماعی در هر کشوری وجود دارد، اما شاید گفت علاقه به انتشار خبربد و انعکاس این آسیب‌ها آن هم در بدترین شکل ممکن در جامعه ما زیاد است. نمونه آن انتشار خبر تلخ آزار دختر ۱۷ ماهه و فوت آن است که جو روانی جامعه را بسیار ملتهب کرد.

ما از روز اول فرورین در همان ساعت‌های اول در جریان این اتفاق قرار گرفتیم. پرونده را با همراهی نیروی انتظامی، قضایی کردیم و همان روز، پدرکه مظنون اصلی بود دستگیر شد. مادر که شرایط روحی خوبی نداشت و فرزندان دیگرش تحت حمایت‌های روانی مددکاران اورژانس اجتماعی قرار گرفتند. همه این اقدامات در سکوت خبری انجام شد و نیازی به انتشار این خبر نبود. 

بسیاری از پرونده‌های اورژانس اجتماعی محرمانه باقی می‌ماند، چون بازگو کردن جزییات آن‌ها ممکن است آرامش روانی جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. مهم، نوع مواجهه ما با آسیب‌های اجتماعی و مداخلات بهنگام برای پیشگیری از وقوع اتفاقات ناگوار است وگرنه آسیب‌ها خاص جامعه ما نیست و در هر جامعه و کشوری وجود دارد. امیدوارم مسئولان سازمان‌های دیگر که در جریان این اتفاقات قرار می‌گیرند هم کمی به سلامت روان جامعه بیشتر توجه کنند.»

انتهای پیام /





منبع خبر

نجات 700 دختر با یک تلفن/ روایت رومیناهایی که به زندگی برگشتند بیشتر بخوانید »

بهشهر میزبان دو شهید گمنام دفاع مقدس است

بهشهر میزبان دو شهید گمنام دفاع مقدس است



تشییع خودرویی دو شهید گمنام در پردیس

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «حسن پورقربان» اظهار کرد: شهرستان بهشهر  همزمان با  وفات حضرت زینب(س) میزبان 2 شهید گمنام است و این 2 شهید خوشنام دفاع مقدس پس از تشییع خودرویی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهشهر خاکسپاری می شوند.

فرمانده سپاه ناحیه بهشهر افزود: مراسم وداع با این شهدا، شنبه شب همزمان با شام غریبان وفات حضرت زینب(س) در مصلای بزرگ آیت الله سیدصابر جباری(ره) بهشهر برگزار و مراسم تشییع خودرویی 10 اسفندماه برگزار می شود.

وی خاطر نشان کرد:  شهرستان بهشهر میزبان دو شهید شامل یک شهید ۲۱ ساله است که در  منطقه فاو به شهادت رسید و یک شهید و ۱۸ ساله که در عملیات کربلای ۵ شلمچه جام شهادت را نوشید و پیکر آنها هم در محوطه دانشگاه آزاد بهشهر خاکسپاری می‌شوند.

استان مازندران همزمان با وفات حضرت زینب(س) میزبان 10 شهید خوشنام است و پیکرهای هشت شهید گمنام پس از مراسم وداع تحویل نمایندگان شهرهای رامسر، چالوس، آمل و بهشهر می‌شود و پیکر ۲ شهید شناسایی شده هم در اختیار مسئولان شهرهای قائمشهر و محمودآباد قرار خواهد گرفت.

استان مازندران هم اکنون میزبان پیکر ۳۲۴ شهید گمنام است که پیکرهای پاکشان در حدود ۱۱۰ نقطه از خاک پاک استان آرام گرفته است و با خاکسپاری پیکر هشت شهید جدید افتخار میزبانی مازندران به ۳۳۲ شهید گمنام می رسد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «حسن پورقربان» اظهار کرد: شهرستان بهشهر  همزمان با  وفات حضرت زینب(س) میزبان 2 شهید گمنام است و این 2 شهید خوشنام دفاع مقدس پس از تشییع خودرویی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهشهر خاکسپاری می شوند.

فرمانده سپاه ناحیه بهشهر افزود: مراسم وداع با این شهدا، شنبه شب همزمان با شام غریبان وفات حضرت زینب(س) در مصلای بزرگ آیت الله سیدصابر جباری(ره) بهشهر برگزار و مراسم تشییع خودرویی 10 اسفندماه برگزار می شود.

وی خاطر نشان کرد:  شهرستان بهشهر میزبان دو شهید شامل یک شهید ۲۱ ساله است که در  منطقه فاو به شهادت رسید و یک شهید و ۱۸ ساله که در عملیات کربلای ۵ شلمچه جام شهادت را نوشید و پیکر آنها هم در محوطه دانشگاه آزاد بهشهر خاکسپاری می‌شوند.

استان مازندران همزمان با وفات حضرت زینب(س) میزبان 10 شهید خوشنام است و پیکرهای هشت شهید گمنام پس از مراسم وداع تحویل نمایندگان شهرهای رامسر، چالوس، آمل و بهشهر می‌شود و پیکر ۲ شهید شناسایی شده هم در اختیار مسئولان شهرهای قائمشهر و محمودآباد قرار خواهد گرفت.

استان مازندران هم اکنون میزبان پیکر ۳۲۴ شهید گمنام است که پیکرهای پاکشان در حدود ۱۱۰ نقطه از خاک پاک استان آرام گرفته است و با خاکسپاری پیکر هشت شهید جدید افتخار میزبانی مازندران به ۳۳۲ شهید گمنام می رسد.



منبع خبر

بهشهر میزبان دو شهید گمنام دفاع مقدس است بیشتر بخوانید »

روزی که «سورنا» داغدار تیمسار شد + عکس

شهید ستاری دکترین پدافند هوایی را در جنگ تغییر داد



شهید ستاری

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سرهنگ سید احمد کیا در مورد نقش پدافند هوایی در جنگ تحمیلی گفت: ما مدیون از جان گذشتگی ها و فداکاری های تمام رزمندگان در جبهه ها هستیم اما در پدافند هوایی مدیون کسانی همچون شهید ستاری هستیم که با تغییر دکترین پدافند هوایی در نیمه دوم جنگ از سال 63 به بعد تحولی عظیم در ارتباط با دفاع هوایی در مناطق عملیاتی از شمال غرب تا جنوب غرب کشور را به وجود آورد.

سرهنگ کنترل شکاری بازنشسته افزود: ما با نداشته هایی که با آن مواجه بودیم، داشته هایی را توانستیم کسب کنیم که امروز می توانیم با افتخار از آن دکترین و از آن تفکر بسیار بالای شهید ستاری که بنده شاگرد این شهید بزرگوار در هشت سال دفاع مقدس بودم، یاد کنیم.

فرمانده پیشکسوت دفاع مقدس  ارتش اظهار کرد: در مورد تغییر دکترین همان گونه که می دانیم در دفاع هوایی ما باید سامانه هایی داشته باشیم که بتوانیم دفاع هوایی کاملی را در ارتباط با هجوم هواپیمای دشمن داشته باشیم، در این موضوع به سه عامل مهم پایبند بودیم، دفاع هوایی بر محور هواپایه قرار دارد. ما توسط رادارهای شبکه راداری کشور که در مناطق عملیاتی مستقر بودند با اتکا به هواپیماهای رهگیر شکاری F14 و F4‌ که از پایگاه های مختلف به پرواز در می آمدند و در امتداد رادارها قرار می گرفتند، ما دفاع جانانه ای را داشتیم و خودمان را به نیروهای دفاعی عراق نشان دادیم و در کشف رادارهای عراقی ما به آنها نشان می دادیم که حضور فعال در منطقه داریم.

 وی خاطر نشان کرد: در دفاع هوایی مبنای اول بر اساس تاکتیک و تکنیکی که با استفاده از هواپیمای شکاری رهگیر f14‌ و f4‌ از سوی افسران مستقر در شبکه راداری طرح ریزی می شد  و دفاع جانانه ای را  علیه هواپیماهای دشمن در آن زمان انجام می دادیم و پس از آنکه نمی توانستیم با هواپیما دفاع مستحکمی را انجام دهیم در مرحله دوم بر محور زمین پایه متکی می شدیم.

فرمانده پیشکسوت پدافند هوایی ارتش ادامه داد: در محور زمین پایه با دو عامل موشکی و توپخانه ارتفاع پست توسط پست های فرماندهی به شبکه کنترل و فرماندهی مستقر در رادارها اعمال و دستور داده می شد، علیه  تهاجم هواپی دشمن اقدام تاکتیکی را انجام می دادیم. در این شرایط بود که هواپیماها ارتفاع خود را کم می کردند و با بهره گیری از کوه ها و دره ها وارد مناطقی می شدند که ما را غافلگیر کنند. در این شرایط حساس ما  اعلام خبر راه دور به رادیو و تلویزیون و مراکز استان ها و شهرهایی که هواپیما دشمن ممکن آنها را هدق قرار بدهد، انجام می دادیم.

وی اظهار کرد: در مرحله دوم تمام توجه ما معطوف به مناطق عملیاتی بود که مبادا ضربه یا بمبارانی توسط هواپیماهای  دشمن بر روی نیروهای خودی انجام شود. در این شرایط از طریق پست های تحت امرمان به تمام سایت های موشکی و مواضع پدافند و توپخانه ارتفاع کم دستور می دادیم تا علیه تمام هواپیماهای حمله ور و هجومی عراق اقدام تاکتیکی انجام دهند.

وی گفت: این افتخار را دارم که در عملیات والفجر 8 رییس عملیات رادار تاکتیکی جنوب غرب کشور در نزدیک ترین خط پدافند هوایی به عراق بودم که بنا به دستور شهید ستاری در آنجا به مدت 2 سال انجام وظیفه کردم. این افتخار را دارم که اولین هواپیمای دشمن را در ساعت 7 و 30 دقیقه بر فراز آسمان جنوب غرب کشور در آسمان خوزستان منهدم کردیم و در طول جنگ 11 فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کردم و منجر به اسارت ۵ تن از خلبانان عراقی شدم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سرهنگ سید احمد کیا در مورد نقش پدافند هوایی در جنگ تحمیلی گفت: ما مدیون از جان گذشتگی ها و فداکاری های تمام رزمندگان در جبهه ها هستیم اما در پدافند هوایی مدیون کسانی همچون شهید ستاری هستیم که با تغییر دکترین پدافند هوایی در نیمه دوم جنگ از سال 63 به بعد تحولی عظیم در ارتباط با دفاع هوایی در مناطق عملیاتی از شمال غرب تا جنوب غرب کشور را به وجود آورد.

سرهنگ کنترل شکاری بازنشسته افزود: ما با نداشته هایی که با آن مواجه بودیم، داشته هایی را توانستیم کسب کنیم که امروز می توانیم با افتخار از آن دکترین و از آن تفکر بسیار بالای شهید ستاری که بنده شاگرد این شهید بزرگوار در هشت سال دفاع مقدس بودم، یاد کنیم.

فرمانده پیشکسوت دفاع مقدس  ارتش اظهار کرد: در مورد تغییر دکترین همان گونه که می دانیم در دفاع هوایی ما باید سامانه هایی داشته باشیم که بتوانیم دفاع هوایی کاملی را در ارتباط با هجوم هواپیمای دشمن داشته باشیم، در این موضوع به سه عامل مهم پایبند بودیم، دفاع هوایی بر محور هواپایه قرار دارد. ما توسط رادارهای شبکه راداری کشور که در مناطق عملیاتی مستقر بودند با اتکا به هواپیماهای رهگیر شکاری F14 و F4‌ که از پایگاه های مختلف به پرواز در می آمدند و در امتداد رادارها قرار می گرفتند، ما دفاع جانانه ای را داشتیم و خودمان را به نیروهای دفاعی عراق نشان دادیم و در کشف رادارهای عراقی ما به آنها نشان می دادیم که حضور فعال در منطقه داریم.

 وی خاطر نشان کرد: در دفاع هوایی مبنای اول بر اساس تاکتیک و تکنیکی که با استفاده از هواپیمای شکاری رهگیر f14‌ و f4‌ از سوی افسران مستقر در شبکه راداری طرح ریزی می شد  و دفاع جانانه ای را  علیه هواپیماهای دشمن در آن زمان انجام می دادیم و پس از آنکه نمی توانستیم با هواپیما دفاع مستحکمی را انجام دهیم در مرحله دوم بر محور زمین پایه متکی می شدیم.

فرمانده پیشکسوت پدافند هوایی ارتش ادامه داد: در محور زمین پایه با دو عامل موشکی و توپخانه ارتفاع پست توسط پست های فرماندهی به شبکه کنترل و فرماندهی مستقر در رادارها اعمال و دستور داده می شد، علیه  تهاجم هواپی دشمن اقدام تاکتیکی را انجام می دادیم. در این شرایط بود که هواپیماها ارتفاع خود را کم می کردند و با بهره گیری از کوه ها و دره ها وارد مناطقی می شدند که ما را غافلگیر کنند. در این شرایط حساس ما  اعلام خبر راه دور به رادیو و تلویزیون و مراکز استان ها و شهرهایی که هواپیما دشمن ممکن آنها را هدق قرار بدهد، انجام می دادیم.

وی اظهار کرد: در مرحله دوم تمام توجه ما معطوف به مناطق عملیاتی بود که مبادا ضربه یا بمبارانی توسط هواپیماهای  دشمن بر روی نیروهای خودی انجام شود. در این شرایط از طریق پست های تحت امرمان به تمام سایت های موشکی و مواضع پدافند و توپخانه ارتفاع کم دستور می دادیم تا علیه تمام هواپیماهای حمله ور و هجومی عراق اقدام تاکتیکی انجام دهند.

وی گفت: این افتخار را دارم که در عملیات والفجر 8 رییس عملیات رادار تاکتیکی جنوب غرب کشور در نزدیک ترین خط پدافند هوایی به عراق بودم که بنا به دستور شهید ستاری در آنجا به مدت 2 سال انجام وظیفه کردم. این افتخار را دارم که اولین هواپیمای دشمن را در ساعت 7 و 30 دقیقه بر فراز آسمان جنوب غرب کشور در آسمان خوزستان منهدم کردیم و در طول جنگ 11 فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کردم و منجر به اسارت ۵ تن از خلبانان عراقی شدم.



منبع خبر

شهید ستاری دکترین پدافند هوایی را در جنگ تغییر داد بیشتر بخوانید »

چرا مردم نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده اند؟

چرا مردم نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده اند؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  «فاصله اجتماعی، کاهش سطح روابط خانوادگی و البته تلاش برای زندگی در شرایطی که زنده ماندن را سخت کرده، تا چه اندازه ما را نسبت به سرنوشت یکدیگر بی‌تفاوت کرده است؟» این شاید جدی‌ترین سؤالی باشد که ما باید به‌عنوان یک شهروند مسئولیت پذیر از خودمان بپرسیم. آیا همین امروز که از خانه بیرون آمدیم، برایمان مهم بود که در همین بهمن ماه، چه تعداد از اطرافیانمان درگیر مسائل مالی، عاطفی یا خانوادگی‌شان هستند؟ یا نه اصلاً برایمان اهمیتی داشت که در تولید مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان دیگر تاچه اندازه مقصریم؟ عنوان این بی‌تفاوتی را می‌توان «خودخواهی اجتماعی» گذاشت. افرادی که تنها تلاش می‌کنند تا گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و برایشان مهم نیست دیگران در جامعه چندمیلیونی تاچه میزان تحت تأثیر این رفتار قرار می‌گیرند. دایره برخی از این خودخواهی البته به داخل خانواده‌ها هم کشیده شده و اعضا تنها به مسائل خودشان اهمیت می‌دهند. نمونه این رفتارها را می‌توان در شخصی شدن بیش از اندازه روابط دید.

اگرچه برخی کارشناسان خلاف این ادعا را ثابت می‌کنند و معتقدند این خودخواهی را باید «تغییر سبک زندگی» نامید و نمی‌توان به افراد برای تغییر رفتارهای اجتماعی خرده گرفت، برخی هم البته ریشه این بی‌تفاوتی اجتماعی را در مشکلاتی می‌بینند که امروز با آن مواجهیم!

شهلا کاظمی‌پور، جامعه شناس در این باره می‌گوید: «بی‌تفاوتی اجتماعی پدیده نوظهوری نیست که بخواهیم آن را به امروز ربط بدهیم. در گذشته و پیش از کرونا هم وجود داشته، اما از آنجا که در یکسال اخیر روابط چهره به چهره کمتر شده است، بیشتر خودش را نشان می‌دهد. البته هرچه جامعه‌ای بزرگتر شده و روابط بین شهروندانش پیچیده‌تر شود، میزان تعلقات اجتماعی آن کمتر می‌شود. حتی درون خانواده هم هرچه روابط رودررو بیشتر باشد، این بی‌تفاوتی کمتر است. اما در جوامع شهری، با کوچک شدن فضای خانه‌ها ما از اصطلاح اتمیزه شدن خانواده استفاده می‌کنیم، که شما می‌بینید در درون یک خانواده، اعضا در کنار هم قرار دارند، اما افراد نسبت بهم بی‌توجه‌اند و هرکس کار خودش را انجام می‌دهد و همه سرشان در تلفن‌های همراهشان است یا از اتاق خودشان بیرون نمی‌آیند. البته من معتقدم که بعد از کرونا به علت اینکه اعضای خانواده، به ناچار زمان بیشتری را در خانه و در کنار یکدیگر می‌گذرانند، اتفاقاً این بی‌تفاوتی نسبت به قبل کمتر شده است. چون به هرحال تعاملات بیشتر شده است و افراد به علت نیمه تعطیل درآمدن و قرنطینه شدن شهرها، می‌توانند در کنار یکدیگر وقت بیشتری بگذرانند.»

او معتقد است که تغییر رفتارهای اجتماعی را نمی‌توان به حساب بی‌تفاوتی جامعه گذاشت، چراکه این موضوع درواقع، تغییرسبک زندگی است. بویژه بعد از کرونا افراد خودشان را با شیوه‌های جدید مثل آنلاین بودن یا دورکاری تطبیق داده‌اند و ممکن است نوع تعاملات تحت تأثیر عناصر جدیدی قرار گرفته باشد: «به‌عبارتی فضای امروز ما را به سمتی سوق داده که باید نسبت به خودمان بیش از گذشته احساس مسئولیت کنیم و پاسخگوی شرایط متفاوتی که به ما تحمیل شده است باشیم، در نتیجه نسبت به نیازهای دیگران توجه کمتری نشان می‌دهیم. من معتقدم در آینده‌ای نه چندان دور، دوباره همبستگی و تعاملات اجتماعی زنده می‌شود، چون روابط اجتماعی از نو سرگرفته می‌شود.»

کاهش میزان بی تفاوتی اجتماعی بعد از کرونا

مسعود کوثری، جامعه شناس البته نظر متفاوتی دارد. او می‌گوید بدون در نظر گرفتن شرایط امروز نمی‌توان درباره بی‌تفاوتی اجتماعی جامعه ایران حرف زد، چراکه بعد از کرونا، اتفاقاً ما با شرایطی مواجه شدیم تا متوجه شویم که مردم تاچه اندازه به سرنوشت یکدیگر اهمیت می‌دهند. براین اساس اگر بخواهیم به آمار ستاد ملی مقابله با کرونا درباره میزان رعایت پروتکل‌ها دقت کنیم، متوجه می‌شویم که میزان بی‌تفاوتی با شیب مناسبی از ابتدا تا به امروز کاهش یافته است. این یعنی میزان توجه شهروندان روبه افزایش بوده. پس اینکه میزان بی‌تفاوتی افزایش یافته نمی‌تواند گزینه صحیحی باشد. از طرفی میزان نارضایتی به دلایل مختلف در بین همه مردم در کشورهای مختلف وجود دارد که این امری طبیعی است که بخشی به علت ناکارآمدی سیستم است. مردم هم حق دارند و دچار فرسایش شده‌اند. به هرحال دیر یا زود اگر فکری برای این وضعیت نشود، قرنطینه ممکن است شکسته شود و وضعیت به مراتب بدتر از گذشته شود. این ناشی از بی‌تفاوتی اجتماعی نیست، بلکه کوتاهی سیستمی است. دور شدن افراد از روابط عاطفی و اجتماعی تا حدی قابل کنترل است، اما در نهایت سد مقاومت افراد را می‌شکند و ما نمی‌توانیم اسم آن را بی‌تفاوتی اجتماعی بگذاریم! او معتقد است که برخلاف گزاره‌هایی که تأکید دارد مردم دیگر نمی‌توانند به سطح تعاملات ارتباطی گذشته برگردند و دچار خودخواهی اجتماعی شده‌اند، اتفاقاً افراد به شرایط سابق برمی‌گردند، اما ممکن است تعریف بسیاری از مفاهیم اجتماعی تغییر کرده باشد. مثل اینکه تماس‌های مجازی جای روابط خانوادگی را بگیرد، اما این به معنای تخریب سطح روابط اجتماعی نیست که اتفاقاً در برخی موارد مثل جلوگیری از شیوع آنفلوانزا به نفع مردم هم شده است و ممکن است رعایت سطح بهداشت و کاهش ارتباطات رودررو به نتایج مثبتی منجر شود.»

تغییر با افزایش امید به آینده

سعید معدنی، جامعه شناس با طرح این سؤال که چرا مردم بی‌تفاوت شده‌اند، به روند تاریخی این موضوع اشاره می‌کند: «شما زمان جنگ را در نظر بگیرید، در آن شرایط سخت، میزان مشارکت مردم بالا بود و افراد نسبت به یکدیگر بی‌توجه نبودند، یا حتی در دوره سازندگی با وجود مشکلات اقتصادی هم مردم حضور جدی داشتند، اما الان «بی تفاوتی اجتماعی» را انتخاب کرده‌اند. چون در آن دوره‌ها امید به بهبود وجود داشت و می‌دانستند به هرحال از این مراحل عبور می‌کنند، اما وضعیت اقتصادی و اجتماعی نگران کننده امروز، نوید روزهای سخت تری را می‌دهد. از سویی توان اقتصادی مردم کاهش یافته، سطح روابط بین‌الملل نسبت به گذشته تغییر کرده، معضلات زیست محیطی مثل آلودگی هوا و ترافیک آزاردهنده شده و مردم می‌بینند که مشارکتشان عملاً مسأله‌ای را حل نکرده است، بنابراین احساس می‌کنند که تلاش‌شان بیهوده بوده و دچار سرخوردگی اجتماعی می‌شوند و این سرخوردگی آغاز بی‌تفاوتی اجتماعی است.»

به گفته او، در شرایط کرونا، اگرچه یک همذات پنداری جهانی وجود داشت و می‌دانستیم که مسأله فقط کشور ما نیست، اما افزایش آمار تلفات در دوره‌ای و حالا هم بحث‌های جانبی دیگر موجب شده تا به این بی‌تفاوتی بیشتر دامن زده شود. راه حل تنها تغییر این وضعیت و افزایش امید به آینده در میان مردم است.»

منبع: روزنامه ایران



منبع خبر

چرا مردم نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده اند؟ بیشتر بخوانید »