تصاویر/ یادواره ۱۵۰ شهید شهرک شهدای قم
تصاویر/ یادواره ۱۵۰ شهید شهرک شهدای قم بیشتر بخوانید »
به گزارش نوید شاهد به نقل از شبستان، در شرایط خاص امروز مردم غزه به گفت و گو با احمد بابایی شاعر اهل بیت(ع) باهدف بررسی باید های شعر مقاومت در شرایط امروز جامعه جهانی و بهره گیری از آن برای بیداری جهانی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی پرداخته است. آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت و گو با احمد بابایی شاعر اهل بیت(ع) و از نسل شاعران جوان آئینی است.
تعریف شما از شعر مقاومت چیست؟
باید هر دو مفهوم «شعر» و «مقاومت» را از منظر معارف وحیانی نگاه کرد تا به تعریف روشنی دست یافت. شعر، در نگاه کلی هنری و انتزاعی، غالبا تعریف گریز است و به تجربه ثابت شده است که «استیلای خیال و وهم»، می تواند آن را به قهقرا ببرد، و از این جهت، اصلا جای تعجب ندارد که شارع مقدس گاهی با تعابیری توبیخ آمیز از شعرا یاد می کند! شعری که در آن از «جهت گیری و نقش آفرینی اندیشمندانه» خبری نیست، به دامن سِحر می افتد. اینجاست که قدما گاهی برای نشان دادنِ این تناقض و گاهی برای فرار از مسئولیت اجتماعی و تاریخیِ خود، به تعبیرِ «سِحر حلال» پناه برده اند! هرچند تعبیر لطیفی است، ولی لایه های پنهان این تعبیر، توجیه مسئولیت گریزی تهوع آوری است که در «هنر برای هنر» به اوج خود می رسد! شعر، در منظر وحیانی، نه تنها دور از سِحر است بلکه در سایه ی وحی، و حتی گاه شانه به شانه ی «معجزه» حرکت می کند. اینجا همان محل تنازع «حق و باطل» است: یعنی جنگ آشکار و پنهانِ «سِحر» و «معجزه»! شعر، در این منظر، از قهارترین ابزار جبهه حق است و به تعبیر رهبری عزیز، «ثروت ملی» است.
مفهوم «مقاومت» نیز باید در منظر قرانی و روایی تحلیل شود، مقاومت، پایداری جانانه در مبارزه ای است که شکست در آن راه ندارد! «قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَی الحُسنَیَینِ» در این منظر، «مقاومت» حاصل «امیدواری» است. اصلا «مقاومت»، خودِ امید است! یعنی باور به اینکه خداوند متعال وعده ای داده است و هیچگاه از این وعده، کوتاه نمی آید و همه عوالم و همه سنت های هستی، در خدمت وعده های خداست. انرژی فوق العاده و نیروی عجیب و غریبی که در «مقاومت» و همین «امیدواری عاشقانه» و «انگیزه های آگاهانه» وجود دارد، می تواند پایان شب سیاه را سپید کند. و همه اینها حاصل اعتمادی است که «بنده» به «خدا» دارد. اللهم ارزقنا! «شعر مقاومت»، ظهور و بروز این اعتقاد عمیق و این اعتماد انرژی بخش به آینده ای روشن و زیباست. شعری که از دو بال «اندیشه» و «انگیزه» مدد می گیرد و خیال و وهم را در اوجِ بی انتها به خدمت «عقل» در می آورد.
شعر مقاومت، هم علت است و هم معلول! علتِ هیجان های اجتماعی و مومنانه مردمی است که از دست ظلم ها به ستوه آمده اند و در برابر ظالم، سکوت نمی کنند! و معلولِ قرن ها پایمردی و جوانمردی کربلایی های همه تاریخ است. از نگاه بنده، هر شعری که جبهه خوبی ها و زیبایی ها و ظلم ستیزی ها را قدرتمندتر می کند، «شعر مقاومت» است. از نظر من به عنوان مخاطب شعر، زبان و سلیقه و سلوک شاعران، ربطی به این روح جاری در شعرشان ندارد، پس به راحتی می توان هرگونه مدح و شرحِ زیبایی و هرگونه ظلم ستیزی را در دایره ی «شعر مقاومت» قرار داد.
شعر مقاومت در شرایط امروز جهان و منطقه چه کارکردهایی می تواند داشته باشد؟
هرچند کارکرد های فراوانی می توان برای این گونه ادبی شمرد، ولی به نظرم کارکرد ذاتی و اصلی «شعر مقاومت»، در دو حوزه ی حیاتی است: اول: «شکستنِ فضای اختناق و دیکتاتوریِ ظالمان عالم و ریختنِ ترس مظلومین» و دوم: «ایجاد فرصت تفکر و آگاهی بخشی نسبت به حقایق عالم». سلطه گران چپاولگر و فراعنه بی چشم و روی همه تاریخ در دو چیز باهم مشترک هستند: اولا، مردم را از آزادی خواهی و ظلم ستیزی می ترسانند و آنها را چنان از عقوبتِ گردن کشی در برابر ظلم و ظالم وحشت زده می کنند که هیچ کسی جرات کمترین اعتراضی (حتی در خیال و ذهن خود) نداشته باشد! ثانیا، چنان مردم را درگیر پیچ و خم زندگی می کنند و چنان آنان را به رقابت بر چرب و شیرین دنیا مشغول می کنند که مردم، دیگر «فرصت تفکر» پیدا نکنند. این دو حوزه اساسی ترین حوزه های رفتار و تاثیرگذاری «شعر مقاومت» است: «تشجیع مظلومین به حق طلبی» و «ایجاد فضا و فرصت تفکر».
با توجه به لزوم جهاد تبیین می توان اذعان داشت که شعر در فرهنگ ما از هر راوی تاثیر گذار تر است، نظر شما در این خصوص چیست؟
در نگاه رهبری حکیم ما، تفاوت مفهوم بسیط «تبیین» و مفهوم انرژی بخشِ «جهاد تبیین» در «دشمن شناسی» است. ما تعبیر «جهاد» را آنجایی به کار می بریم که دشمن و دشمنی وجود داشته باشد. وگرنه در حالت عادی که کلمه مستقلِ «تبیین»، به تنهایی هم لازم است و هم کارا. ولی آنجا که با جبهه و طیف متنوعی از «دشمن»، طرفیم و آنجا که دشمن در یک جنگ عمیق و وسیع، همه حوزه های زندگی فردی و اجتماعی ما را همزمان مورد تاخت و تاز قرار می دهد، دیگر مبادرت به «تبیین» پاسخگو نیست. باید مجاهدانه و به نیتِ «شکست شبکه دشمن»، به تبیین پرداخت… اصلی ترین زمین بازی دشمن، به نظرم در حوزه ناخودآگاه انسان هاست. این همان حوزه ای است که محل اثرگذاری عمیق و وسیع «شعر مقاومت» است.
شعر مقاومت در شرایط امروز چگونه می تواند جامعه جهانی را از جنایات رژیم صهیونیستی بیدار کند؟
وظیفه «شعر مقاومت» را باید در وظیفه ذاتیِ جبهه مقاومت در «جنگ روایت ها» درک کرد. ببینید! درگیری اصلیِ «جبهه مقاومت» در میدان فیزیکی نبرد با «صهیونیست های بی حیا» نیست! پیروزی و توفیقِ «جبهه مقاومت» در کشورهای منطقه، تنها به حجم آتشبار و مدرن بودنِ تسلیحات و یا شبکه سازی مبارزه میدانی نیست، (که همه اینها لازم و واجب است)، اصلِ پیروزیِ «جبهه مقاومت» در اندیشه است، در انگیزه است، در امیدواری به آینده روشنی ست که وعده ی خداست، در فهم درست و جامع از حقانیتِ «اسلام» و ارزشمندی «صلح و آزادی» است، در درک کامل از میزانِ نکبت و بی حیایی و گستاخیِ جبهه ی سلطه است، اصولا جنگ «جبهه مقاومت» با «جبهه شیطانی صهیونیسم بین المللی»، جنگ اراده ها و به یک معنا همان «جنگ روایت ها»ست.
اگر باور کنیم که این جنگ، جنگ همیشگی و نبرد اصلی است، نقش «هنر و فرهنگ و ادبیات»، مخصوصا نقش «شعر مقاومت» معلوم می شود. شعر مقاومت، گاهی در جایگاه رجزخوانی است و گاهی در حوزه مرثیه است و گاهی در زمینه ترویج معارف این جبهه، مشغول است. «شعر مقاومت» سرباز «جبهه مقاومت» است. سربازی که تاثیرگذاری اش تا ناخودآگاه انسان هاست. سربازی که با چشم های اشکبار و دلی آتش گرفته، راویِ شجاعت های بی نظیر و عاشقانهی شهداست.
انتهای پیام/
احمد بابایی: شعر مقاومت، سرباز جنگ روایتها است بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاعپرس، احمد بابایی، شاعر آیینی کشورمان در نماز جمعه تهران امروز که به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی برپا شد، به شعرخوانی پرداخت.
انتهای پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
شعرخوانی احمد بابایی در نماز جمعه تهران+ فیلم بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، متن نوسروده احمد بابایی شاعر آیینی کشورمان که در اجتماع باشکوه میدان فلسطین به مناسبت شهادت سید مقاومت خوانده شد.
خاک، درگیر آسمان شده است
بازهم فصل امتحان شده است
خنجر شمر، خون چکان شده است
فصل شمشیر شیعیان شده است
دامنش شک مکن که لک دارد
به علی هرکسی که شک دارد
عشق، اهریمنی نخواهد شد
خصم، بی دشمنی نخواهد شد
خونِ دل، گفتنی نخواهد شد
نابرادر، تنی نخواهد شد
اُف به بی غیرتی که دم نزند
یا در این روضه، ناله هم نزند
هر خبر، روضه ای پریشان است
دل ما داغدار لبنان است
کشتنِ طفل و زن!؟ زبانم لال
قتل سید حسن!؟ زبانم لال
بازهم خصم را عذاب بده
سیدی! هارداسان؟ جواب بده
سیدی! تشنه ی صدای توایم
چشم در راه نعره های توایم
حاج قاسم! کجایی ای غم ناب؟
ای برادر! برادرت دریاب…
باز یک سینه چاک افتاده
پهلوان روی خاک افتاده
رخ به باران اشک می شویند
نه! بگو که دروغ می گویند!
بازهم داغ یار می بینم
مرکبی بی سوار می بینم
سوخته مغز استخوان مرا
آنکه کشته برادران مرا
تجربه کرده ایم خوبی را
وسط غصه، پایکوبی را!
شب اگر تلخ شد، فلق با ماست
تجربه کرده ایم حق با ماست
آی مردم! که چشم تر دارید
چلّه ی انتقام بردارید
غفلت از آفتاب ممنوع است
شب، به هم خورده خواب ممنوع است
اولین بار نیست بد کردند
پیش از این، راه یاس سد کردند
هرچه اندوه در جگر داریم
به حساب یهود بگذاریم
گاه باران، تگرگ خواهد شد
توبه ی گرگ، مرگ خواهد شد
خیمه ی شعله در جگر داریم
اشک، کافیست! تیغ برداریم
ذوالفقار و شکست، یعنی چه؟
دست بر روی دست، یعنی چه؟
از غرور یزید، خسته شدیم
اذن میدان دهید! خسته شدیم
راه جلّاد، بسته خواهد شد
دست صهیون، شکسته خواهد شد
خوک صهیون، قسم به خون شهید،
بعد از این، امنیت نخواهد دید
آی صهیون! تقاص جانکاه است
صبر ما سینه ای پر از آه است
آه ما خشم غیرت الله است
اصل طوفان، هنوز در راه است
سامری سوزِ قومِ برتر، کیست؟
آن به موسای ما برادر، کیست؟
آن که درهم شکسته خیبر، کیست؟
هان! ز مرحب بپرس، حیدر کیست!؟
خشمگین شیعه ی همان شیریم
شک مکن! انتقام می گیریم…
انتهای پیام/ح
سروده احمد بابایی برای سید مقاومت بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، مراسم سومین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در دانشکده فنی دانشگاه تهران به همت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد.
این مراسم با حضور سردار محمدجعفر اسدی، سارا عرفانی، محمدصادق کوشکی حامد حاجی حیدری، خانواده شهید قاضیخانی و شعرخوانی احمد بابایی برگزار شد.
«محمدصادق کوشکی» استاد دانشگاه تهران در این مراسم اظهار داشت: آنچه در طول این سه سال در مورد سردار گفته شده است، نیمی از واقعیت بوده است و تصویری تحریف شده که فقط جاذبه داشته و حاج قاسم را یک سوپر قهرمان دست نیافتنی معرفی کرده است.
وی افزود: اما سردار سلیمانی فردی بود که جاذبه و دافعه را با هم داشت. او شخصیت بانظم و محکمی داشت که شاید خیلی از ماها نمیتوانستیم تحمل کنیم.
کوشکی گفت: این جدیت گمشده خیلی از مسئولین و افراد خوب کشور هست. جنگ شوخی ندارد، آن هم جنگی که ابعاد سیاسی دیپلماتیک و منطقهای دارد.
وی ادامه داد: هر جنگی که سردار سلیمانی با آن مواجه بود، دارای ابعاد دیپلماتیک و حیثیتی بوده، بنابر این وی باید کار را جدی میگرفت. طرف آمریکایی با تمام داشتههایش به عراق آمده بود. هر کسی بخواهد ترمز جمهوری اسلامی را بکشد باید عراق را در دست بگیرد و آمریکاییها این را میدانستد.
استاد دانشگاه تهران گفت: آمریکاییها گفتند ما در عراق هز کاری کردیم که یک حکومت دموکراتیک آمریکایی شکل بگیرد، ولی دستی آمد و یک حکومت مردمی متمایل به جمهوری اسلامی شکل داد، این اتفاق از آدمهایی بر میآید که علاوه بر ایمان افراد منظم، دقیق و جدی باشند.
سردار «محمدجعفر اسدی» معاون بازرسی قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص) نیز در این برنامه اظهار داشت: ما امروز آمدیم تا در مورد یک سرباز ولایت صحبت کنیم. کسی که خودش را دربست در اختیار ولایت گذاشته بود و با ولایت بیعت کرده بود.
وی افزود: «قاسم سلیمانی» در یک روستایی در استان کرمان که از مرکز کرمان فاصله دارد، روستایی که در آن زندگی سخت و ساده تربیت شده است. او هشت سال در جبهه در مقابل همه استکبار جهانی که جبهه اصلیاش صدام بوده، ولی پشتوانه این جبهه تمام استکبار بودند ایستاد، بعد از آن برای امنیت کشور در سیستان، هرمزگان و کرمان با اشرار مقابله کرد.
معاون بازرسی قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص) گفت: قاسم سلیمانی همه انسانها را عائله خدا میشناخت و میگفت احترام به عائله خدا یعنی احترام به خدا، به همین دلیل آنقدر به مردم احترام میگذاشت و مردم را دوست داشت و آنچه قاسم را قاسم کرد، اخلاص در کارهایش بود. وی انسانی ساده زیست بود.
وی گفت: سردار سلیمانی زحمت کشید و خدا هم پاداشش را داد، حاج قاسم از خدا میخواهد و خدا بهترین و کاملترین نوع شهادت را به دست خبیثترین انسانهای زمین قسمت او میکند. حاج قاسم انسان عادی بود، ولی هرکاری میکرد با محاسبه دقیق انجام میداد. مهم نبود کسی خوشش میآید یا نمیآید، مهم این بود که این کاری که میکند خدا دارد میبیند.
حامد حاجیحیدری نیز در این برنامه گفت: نکته اول، چرا شهید (به معنای عام) انقدر تاثیرگذار است، در طول تاریخ چهار هزار ساله اخیر شهید پرنفوذ بوده است.
وی افزود: برای شهید به دنیا آمدن آغاز نیست و از دنیا رفتن پایان نیست. هر نسلی با هرتفاوتی حرف شهید را میفهمد. زیرا شهیدان خود را فراتر از زمان تعریف کرده اند. نکته دوم، سردار سلیمانی از بابت اینکه تا دههها مرکزیترین مفهوم تحلیل فرهنگی اجتماعی ایران است، متفاوت است. دانش و سیاست و اجتماع در حال متحول شدن است، تاریخ در حال پیچ خوردن است.
حیدری ادامه داد: کسی بخواهد در چنین موقعیتی ایفای نقش کند تاریخ هم میتواند به او کمک کند. سردار سلیمانی رستم نسل جدید شده است. نکته سوم، تاریخ ما یک فرایند متزایدی بوده که از زمان امیرکبیر در برابر نیروهایی که ما را محدود کردند ایستادیم و آنها را گام به گام عقب راندیم. من تاریخ را این طور معرفی میکنم نه آنچه الان مطرح هست.
وی ادامه داد: برای منطق دیالکتیک مشکل اصلی این است که با قضاوت ارزشی تعارف دارد دنبال ساخت علم بدون قضاوت ارزش است. ما باید تکلیفمان را با علم متکی بر ارزش و علم متکی بر قضاوت صحیح مشخص کنیم. ما باید پای ارزشها را به علممان باز کنیم.
دختر شهید قاضیخانی نیز دل نوشتهای قرائت کرد: قبول کن یتیمی برای دختری سه ساله سخت است تو حالا در پناه حرم هستی و من بی تو پناهگاهی ندارم.
راستی خبر داری این روزها دیگر کسی یادت نمیکند. خبر داری که جنگ، جنگ قدرت است و آقا بیسپر مانده! راستی اگر این روزها بودی در خیانت خودیها چه میکردی؟
تنها زمانی که بوی بابا مهدی را دوباره حس کردم روزی بود که حاج قاسم به دیدن ما آمده بود.
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
حاج قاسم جاذبه و دافعه را با هم داشت بیشتر بخوانید »