ما مضطریم، اما چرا؟

رمضان و فرهنگ زندگی



رستگاری سریالی است که علناً و آشکارا می‌خواهد روایت زندگی و بحران‌هایش از چشم افشاگر اسلام و اسلام انقلابی و فسادستیز و عدالت‌محور بیان شود!

به گزارش مجاهدت از مشرق، احمد میراحسان پژوهشگر فرهنگی در یادداشتی اختصاصی پیرامون محتوای رسانه‌ای در ماه مبارک رمضان نوشت:

آیا در میان هجومی هولناک ترین رخدادهای استکباری، قابل‌قبول است که مجال بزرگی صرف یک سریال شود؟ این کشتار درنده و این دنیای عادت کرده به نسل‌کشی و تماشاگر قتل عام دسته‌جمعی و طرح خاورمیانه‌ای آمریکا که مستقیما ایران را هدف قرار داده تا ویرانه قصدی غزه با نقشه آمریکا و اجرای اسرائیل، راه طرح تأسیس بندر بین‌المللی برای تغییر نقشه ژئوپلتیکی منطقه و انزوای ایران را دنبال کند. و این راه به نفع وارد کردن هم‌پیمانان آمریکا ترکیه، کشور آذربایجان، سعودی و کشورهای نفتی خلیج‌فارس در منازعه راه بین‌المللی به زیان ایران و چین و روسیه طراحی شده است و ستیزبراندازانه علیه اسلام و مقاومت اسلامی و… ‌خوب در گیر و دار این همه مسائل حیاتی و جهانی مربوط به زندگی ایران، چرا باید از یک سریال مذهبی سخن گفت؟

ایران انقلاب اسلامی تا ایران مقاومت و حیات پایدار انقلاب اسلامی باقی بماند در همه عرصه‌های حیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی باید هماهنگ وظایفش را انجام دهد. نمی‌توان برای تمرکز در موضوعی اساسی، کارهای مملکت را رها کرد. مخصوصا بی‌توجهی به امر فرهنگ، انقلاب اسلامی را از درون پوک می‌کند و این همان پیروزی شیاطین در تسخیر اذهان و فلج کردن پایداری‌شان خواهد بود. پس فهم درست سریال مذهبی آن هم در ماه رمضان بسیار مهم است.

سریال رستگاری با حمله دسته‌های مختلف روبروست. ‌آیا این عجیب نیست ‌انواع سریال‌های لغو ضعیف در صدا و سیما ساخته می‌شود اما به این سریال کینه‌جویانه یورش می‌آورند. این یورش حتی با هم‌گامی پاره‌ای از نیروهای خودی همراه می‌شود. این وضع شما را به یاد چه پدیده کلانی می‌اندازد؟

ستیز استکبار جهانی با اسلام و انقلاب و همراهی گروهی از ایرانی‌ها و حتی جناح‌هایی از حاکمیت و مردان نولیبرالیسم پیرامونی درون حکمرانی با این ستیز و هم‌سویی با آن. کینه به اسلام، محو هر یاد و معرفتی و تربیت و هدایتی که ارجاع می‌دهد به اسلام، و بر باد دادن استواری به ارزش‌های انقلاب و نگاه انقلابی، هدف شیاطین و مستکبران و فراعنه کنونی و اذناب و همگرایان با آن است. در قلمرو سینما این رفتار ویرانگر علیه آثار مذهبی تا سرحد بهانه‌جویی‌های گاه کودن و ندیده گرفتن ارزش‌های فکری و زیبایی‌شناسی این آثار پیش می‌رود. رفتاری که اهل ایمان را نومید، منفعل و منزوی کند و عرصه سینما و فیلم و سریال را به نیروهای ناباوری به اسلام و انقلاب بسپارد تا با ابتذال و یا با مهارت هنرمندانه محتوای غیرانقلابی بدون ردّی از خدا و سکولار را برای خوراک فرهنگی مردم آماده کنند.

حضور چنین هنرمندانی طی چهل‌وپنج سال نتیجه‌اش تربیت نسلی است که تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از آنان هدایت‌ناپذیر، بی‌هویت و بی‌وطن‌اند که همه چیزشان را بر باد داده‌اند و سربازان فکری و عملی استکبار جاده صاف‌کن اسرائیل و دژخیمان‌اند. چنین است که بررسی نحوه برخورد به رستگاری و یاد جهان آخرت و نفس حرامخواری، گویی تیری به قلب غربزدگان است. برای همین باید بد و خوب و کم و کاست و قوت این سریال و مشابه آن منصفانه و خیرخواهانه واکاوی گردد. این روش دوستان اسلام و انقلاب است که می‌کوشند از خطای آثار انقلابی-اسلامی بکاهند، ضعف‌هایش را بشناسند، راهنمایی و پیشنهاد درست برای فائق آمدن به ضعف‌ها و قوی شدن محتوایی و ساختاری ارائه کنند و به تداوم این آثار یاری برسانند. درمقابل انبوه معاندان نه‌تنها در پی نقد برای اصلاح و پیشنهاد رفع اشتباهات و ضعف‌ها نیستند بلکه نابودی این سریال‌های دینی را آرزو می‌کنند و به این قصد می‌نویسند و مأموریت مستقیم و غیرمستقیم شیطانی‌شان این است.

وجود چنین نیروی پرقدرت ضداسلام و ضدانقلاب که طی چهل‌وپنج سال جایگاه تعیین‌کننده‌ای یافت و در دستگاه حکمرانی نافذ بوده و نیروهای غربگرا را دهه‌ها بر سرنوشت اقتصاد و سیاست و فرهنگ جمهوری اسلامی فرمانروا کرده، نیازمند پژوهش علمی است. اما ناشناخته نیست گمانه نزدیک به حقیقت آن است که علت و بیماری را باید در تداوم میراً ساختار شبه مدرن جستجو کرد و براهین عقلی و مصادیق تجریش فراوانی وجود دارد که این ساختار، پروردگار قشر گریزان از انقلاب و اسلام بوده است و بر جا ماندنش منافع اقشار مدرن را تأمین می‌کند و نه منافع زندگی پاک اسلامی انقلابی را.

وقتی از سال ۸۸ تا امروز بارها در نقد وضعیت تداوم ساختارهای شبه‌مدرن جامعه پیرامونی، با تأکید بر ضرورت تحول ساختاری با رویکرد اسلامی-انقلابی دربرابر بقای مدرنیزاسیون غربگرا و ضدپیشرفت حقیقی فریاد برآورده‌ام کسی توجه جدی نکرد.

نتیجه چهل‌وپنج سال ندانم‌کاری در قلمرو اصلاح ساختاری است که امروز در همه امور اساسی فاقد طرح و استراتژی قرآنی و اساسی و تخصصی هستیم. رسانه و سینما و تلویزیون ما هم دچار همین ندانم‌کاری است. چرا چون بهجای گرفتن حلقه اصلی با انواع خرده‌کاری و کارهای موردی، همچنان عامل فساد را باقی گذاشته و نیروهای ضدانقلاب بهره خود را می‌برند. و نیروهای انقلابی هم نه‌تنها رشد نمی‌کنند بلکه یا نومید و منفعل و گوشه‌گیر می‌شوند یا نیرویشان در لای چرخ ساختار مخلّ عمل انقلابی و حاکمیت دیدگاه‌های کهنه، فرسوده می‌شود و بالاخره به دام همان نگرش‌های لیبرال یا متحجر می‌افتند و فاسد می‌گردند.

نتیجه آن می‌شود که به‌جای جذب توانمندی‌های نخبه مثلا در سریال‌سازی و تأثیر انقلابی بر آنان، کسانی چون مدیری‌ها و جوان‌ها و فتحی‌ها و راعی‌ها و تبریزی‌ها و حاتمی‌کیاها و بحرانی‌ها، مقدم‌ها و افشارها و… همگون‌های دیگرشان یا طرد شده یا یکسر به دام فشار نگرش ضدانقلابی گرفتار آمده و یا مبلغ تفکر گسست گشته و یا آرمان انقلاب اسلامی را رها کرده و نگرش لیبرال را پذیرفته و یا حذف شده‌اند. اینکه تحت چه فرآیند و بستر نظم ساختاری غلط است که کسانی چون مدیری و جوان و فتحی… تن به اقتدار نگرش و عمل ضدانقلاب جهانی علیه کار شرافتمندانه و وطن‌پرستانه می‌دهند و چشم به دهان قدرت سلطه‌جو کار می‌کنند.

رمضان و فرهنگ زندگی

البته جای بررسی دقیق دارد. و اینکه خودزنی به دلیل کدام وانمودها و شخضیت سست فردی و نفسانی یا دو قطبی‌سازی اجتماعی و جوسازی، رخ می‌دهد باز جای بررسی علمی، سیاسی، جامعه‌شناختی و روانشناختی دارد و چرا نگاه شریف انقلابی و الهی و نگرش انتقادی سالم اجتماعی را با سپردن مهار عقل خود به دشمن و اعلام مواضع ویرانگر وطن معاوضه می‌کنند، حتما پاسخی هم قرآنی و در عین حال عقلی می‌طلبد. اما بگذارید با بررسی یک نمونه زنده و کاوش در همه وجوه رخدادش جویی روشن به کف آوریم. می‌خواهم با نمونه سریال رستگاری، این وجوه اساسی را بازخوانی نمایم. من قصد نقد سریال ندارم ‌این کار در پایان نمایش رستگاری مسلما صورت خواهد گرفت ‌اکنون قصدم هستی‌شناسی و پدیده‌شناسی توأمان این کار و شناخت معنای واکنش‌های مختلف آن در ارتباط با نقش ساختار در تخریب کار دینی و انقلابی است.

رستگاری سریالی است؛ که علناً و آشکارا می‌خواهد روایت زندگی و بحران‌هایش از چشم افشاگر اسلام و اسلام انقلابی و فسادستیز و عدالت‌محور بیان شود و درست همین سمت‌گیری راهبردی سریال، پیشاپیش هجوم قلع و قمع‌کننده گروه‌های مختلف مخالف بی‌پرده اسلام یا اهل نهان روشی را برمی‌انگیزد و حملات و تهاجم‌شان بهانه‌های گوناگون پیدا می‌کند. ۱- ‌اولین گروه دشمنان قسم‌خورده جهانی اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. خداستیزان محارب و علنی که از فیلمساز متدین و انقلابی و آثارش و حرف‌هایش منزجرند.

دسته دیگر، رفرمیست‌های وطنی‌اند. آنان هم کسانی‌اند که فرمانفرمایی نگاه مدرن را پذیرفته و در همه زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی به کارها از چشم مدرن می‌نگرند و در همه جا ازجمله در سینما و سریال از روایت قرآنی و دینی متنفرند. فشار آنان برای حذف این روایت و نگاه به امور جامعه کار را به رشد یک سرکوب سیستماتیک علیه تفسیر دینی رویدادها کشانده است. ۳- اخلاق‌گرایان مدرن؛ این گروه هم در تقابل با مفاهیم پایدار اخلاق‌گرایان فطری‌ ساز مخالف زده و با سریال‌هایی که دارای چنین نگرشی هستند مخالفت می‌ورزند، مثلا صبر در زندگی زناشویی تا حد ممکن دربرابر اخلاق آزادی لیبرال و نابردباری به‌عنوان آموزه کهن و اخلاق دینی ارتجاعی مردود شمرده می‌شود و سریالی با این موضع کاری بی‌ارزش قلمداد می‌گردد.

رمضان و فرهنگ زندگی

وقتی گفته‌ام‌ توجه جدی یعنی وقوف به معنای این تغییر و چگونگی آن و درک تأثیرات مخرب آن ساختار ضدترقی بر برنامه حیات نهادهای گوناگون و نحوه مدیریت و اداره و اجرای برنامه در همه نهادهای اصلی و فرعی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و زندگی شهر و روستا و امور گوناگون، باز اعتنایی نشد. و وقتی گفتم نشانه جدی گرفتن و اعتنا یعنی تبدیل مسئله تحول ساختاری از موضوع نگاه تحولی تا اجرا و روش کنترل کار بزرگ، کار مثمرثمر رهبران فکری و دانشمندان متخصص و مشارکت هر متفکر صاحب رأی و هر مدیر انقلابی و پژوهش و گفتگو و نتیجه‌گیری و راهیابی به جزئیات عمل و اقدام برای تحقق گفتمان تحول بنابه علم معتبر است که هدایتگر اصلی آن دو ثقل اصیل و چراغ مطمئن و ریشه‌ای مسائل و وارسی راه‌حل‌هاست باز قدمی جدی در این راه جز اشارات گاه‌بی‌گاه دیده نشد.

اگر سریال رستگاری در جمهوری اسلامی نه‌تنها در معرض برخورد خصمانه بلکه اقدام عملی حذف این‌گونه آثار مذهبی قرار می‌گیرد باید این جو را موفقیت رهبری طاغوت جهانی دانست که برای ایران و جهان نقشه بردگی دارد و با انواع ابزارهای مستقیم و غیرمستقیم ضدیت با نگاه دینی و انقلابی، یعنی شبکه‌ها و فضای مجازی و نویسندگان سینمایی و مدیران تحت‌نفوذ نگرش آمریکایی به رسانه، توده‌های تربیت‌شده با سبک سرگرمی مبتذل اخلاقی، فضای مناسب حذف سرگرمی مشروع را تدارک می‌بینند. درست اینجاست که ناگهان اهمیت یک سریال اسلامی که می‌کوشد ریشه‌های بردگی شیطان را در ملت با داروی بیداری و تزکیه از حرام بخشکاند به چشم می‌آید و درست اینجاست که هجوم علیه این سریال برای جوسازی جهت مخالفت با آن معنا می‌یابد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


رمضان و فرهنگ زندگی بیشتر بخوانید »