دفتر نخست وزیری رژیم صهیونیستی اعلام کرد که بنیامین نتانیاهو رئیس جدید سازمان تروریستی موساد و جانشین داوید بارنیا را تعیین کرده است.
سرویس جهان مشرق – به گفته منابع عبری زبان، بنیامین نتانیاهو تصمیم گرفته است که سرلشکر «رومن گافمن»، مشاور نظامی خود را به عنوان رئیس بعدی موساد منصوب کند
دفتر نخست وزیری رژیم صهیونیستی طی بیانیهای رسمی اعلام کرد که پس از مصاحبه با نامزدهای مختلف، نخست وزیر بنیامین نتانیاهو تصمیم گرفته است که سرلشکر رومن گافمن، مشاور نظامی خود را به سمت رئیس موساد برای اطلاعات و عملیات ویژه دولت اسرائیل منصوب کند و او جایگزین رئیس موساد، داوید بارنیا، خواهد شد.
در ادامه این بیانیه آمده است:
سرلشکر گافمن در سمتهای عملیاتی و فرماندهی بسیاری در ارتش اسرائیل خدمت کرد، از جمله: رزمنده و فرمانده سپاه زرهی، فرمانده گردان در گردان ۷۵ در تیپ هفتم، افسر در لشکر ۳۶، تیپ «اتزیون»، تیپ هفتم، فرمانده لشکر ۲۱۰، فرمانده مرکز آموزش زمینی ملی، رئیس ستاد عملیات دولتی در سرزمینها و سمت فعلی او – مشاور نظامی نخست وزیر. گافمن با تمام سرویسهای اطلاعاتی و به ویژه با موساد در تماس مداوم بود. به گفته خلاقیت، ابتکار، استفاده از حربههای روانی، شناخت عمیق از دشمن، بصیرت مطلق و رازداری را از خود نشان داد.
در این بیانیه اعلام شده است که نتانیاهو معتقد است که سرلشکر گافمن شایستهترین و مناسبترین نامزد برای سمت ریاست موساد است و برای او در این سمت مهم آرزوی موفقیت میکند.
رومن گافمن، جانشین داوید بارنیا کست؟
رومن گافمن، متولد ۱۹۷۶ در شهر موزیر بلاروس (در آن زمان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی)، در سن ۱۴ سالگی در سال ۱۹۹۰ با خانوادهاش به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرد. این مهاجرت بخشی از موج بزرگ مهاجرت مهاجران شوروی به فلسطین اشغالی بود.
گافمن اولین نماینده این موج مهاجرتی است که به رتبه سرلشکر در ارتش رژیم صهیونیستی رسیده است. او از سال ۱۹۹۵ به ارتش اسرائیل پیوست و مسیر حرفهایاش عمدتاً در لشکر زرهی (Armored Corps) سپری شد. او سمتهای عملیاتی و فرماندهی متعددی را بر عهده داشته است.
به عنوان رزمنده و فرمانده در لشکر زرهی آغاز کرد. سپس فرمانده گردان ۷۵ در تیپ ۷ زرهی شد، که یکی از تیپهای نخبه ارتش رژیم صهیونیستی است. بعدها به عنوان افسر عملیات و برنامهریزی در لشکر ۳۶ خدمت کرد. در سال ۲۰۱۵، فرمانده تیپ ۴۷۴ در منطقه کرانه باختری شد، جایی که تمرکز بر دفاع از شهرکهای اسرائیلی بود.
گافمن سپس به فرماندهی تیپ ۷ زرهی در بلندیهای جولان رسید. در سال ۲۰۲۲، به عنوان فرمانده لشکر ۲۱۰ منصوب شد، که مسئول امنیت مرزی در شمال اسرائیل، به ویژه در برابر تهدیدهای سوریه و حزبالله است.
پیش از آن، فرمانده مرکز ملی آموزش زمینی ارتش در پایگاه تزهلیم بود، جایی که نیروهای رزمی را آموزش میداد. او همچنین به عنوان رئیس ستاد عملیات دولتی در سرزمینهای فلسطینی (COGAT) خدمت کرد، که شامل هماهنگی با مقامات فلسطینی در کرانه باختری و غزه میشود.
در آوریل ۲۰۲۴، به طور موقت در ستاد کل ارتش برای عملیات مرتبط با غزه نقش داشت. در آوریل ۲۰۲۴، بنیامین نتانیاهو، گافمن را به عنوان مشاور نظامی خود منصوب کرد. در می ۲۰۲۴، در مراسمی با حضور نتانیاهو، وزیر دفاع یوآف گالانت و رئیس ستاد کل هرتزی هالوی، از سرتیپ به سرلشکر ارتقا یافت. به عنوان مشاور نظامی نتانیاهو، گافمن نقش قابل توجهی در ماموریتهای تعیین شده از سوی نخست وزیر رژیم صهیونیستی ایفا کرده است.
در آوریل ۲۰۲۴، گوفمن سندی محرمانه نوشت که پیشنهاد کنترل کامل اسرائیلی بر غزه پس از جنگ (بدون خروج ارتش) را میداد. مقامات امنیتی گفتند این سند با دفتر نتانیاهو هماهنگ شده بود، اما گافمن آن را “نظر شخصی” توصیف کرد.
در مارس ۲۰۲۵، ارتش اسرائیل درخواست تحقیق جنایی در مورد گافمن کرد، زیرا به یک نوجوان ۱۷ ساله دسترسی به اطلاعات محرمانه داد تا در شبکههای اجتماعی (برای عملیات روانی علیه مقاومت فلسطین) منتشر کند. نوجوان بیش از یک سال به اتهام جاسوسی زندانی بود، اما در نهایت با چراغ سبر ارتش این رژیم، آزاد شد و گوفمن بدون آنکه برخورد قابل توجهی با آن شود، فقط توبیخ شد.
موج انتقادات در سرزمینهای اشغالی علیه انتصاب رئیس جدید موساد
نتانیاهو چند ماه پیش، در اقدامی که به گفته صهیونیستها کاملاً قابل پیشبینی بود، به گافمن گفت که او را برای این سمت تعیین میکند. گافمن در دو سال گذشته به عنوان منشی نظامی نتانیاهو خدمت کرده و به او بسیار نزدیک است.
در داخل ارتش رژیم صهیونیستی، گافمن طی دو سال گذشته به عنوان کسی شناخته شده است که در فعالیتهای سیاسی دفتر نخستوزیر بسیار دخیل است، از طرف نتانیاهو در ماموریتهای مختلف سفر میکند و از نزدیک بر اجرای صحیح دستورالعملهای نتانیاهو در ارتش اسرائیل نظارت دارد.
بسیاری از مقامات ارشد ارتش رژیم صهیونیستی معتقدند که گافمن بیش از حد به نتانیاهو نزدیک شده و با او احساس دوستی نزدیکی میکند، دوستی خارج از روابط کاری، تا جایی که در برابر نتانیاهو یک تعهد شخصی سطح بالایی دارد.
به گفته مخالفان نتانیاهو، این واقعیت که بنیامین نتانیاهو او را به ریاست موساد منصوب کرد، در حالیکه تمام تلاش خود را برای سرکوب مخالفان خود میکند و نزدیکانش را بر مناسب حساس میگمارد، انتخاب وی را به یک انتصاب نامطلوب تبدیل کرد.
همچنین، به گفته منتقدان، گافمن سابقهٔ برجسته و مشخصی در حوزه مسائل امنیتی و اطلاعاتی ندارد. به عنوان مثال، جاش برینر، خبرنگار روزنامه صهیونیستی هاآرتص در واکنش به انتصاب گافمن به ریاست موساد نوشت:
این اقدام بازی با امنیت ماست. انتصاب رومن گافمن به عنوان رئیس موساد، یک افسر نظامی که هیچ تجربهای در رابطه با حوزه عملیاتهای موساد ندارد و صرفاً به دلیل نزدیکیاش به نتانیاهو به عنوان مشاور نظامی به عنوان رئیس موساد انتخاب شده است، سیستم امنیتی را به یک زمین بازی خصوصی تبدیل میکند.
در همین رابطه، برخی از کارشناسان صهیونیست عنوان میکند که در حال حاضر که این سازمان تروریستی درگیر پروندههای مهم و پیچیدهای مانند تنش با ایران است، این انتصاب نه تنها هیچ کمکی به موساد نخواهد کرد، بلکه بیتجربه بودن گافمن میتواند به این عملکرد این سازمان در برابر سرویسهای اطلاعاتی ایران آسیب جدی وارد کند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مسیر صعود ممدانی از یک چهره نسبتاً ناشناخته در نظرسنجیها به جایگاه شهردار نیویورک، از سوی برخی رسانهها و تحلیلگران، “یک شگفتی سیاسی بزرگ” توصیف شده است.
به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، «زُهران ممدانی»، سیاستمدار آمریکایی و شهردار منتخب نیویورک، سیری سریع و قابل توجه در عرصه سیاسی داشته است. او که یک سوسیالیست دموکرات است، از فعالیتهای محلی به مجلس ایالتی نیویورک راه یافت و سپس در رقابتی شگفتانگیز، شهردار پرجمعیتترین شهر آمریکا شد.
پیشینه شخصی و حرفهای
ممدانی متولد ۱۸ اکتبر ۱۹۹۱ در شهر کامپالا در اوگاندا است. پدرش، محمود ممدانی، استاد دانشگاه و مادرش، میرا نایر، کارگردان سینما هستند.
فارغالتحصیل دبیرستان علوم برانکس و دارای مدرک لیسانس در مطالعات آفریقا از کالج بودین (۲۰۱۴) است. او در دانشگاه، از بنیانگذاران گروه «دانشجویان برای عدالت در فلسطین» بود.
او در شروع فعالیتهای اجتماعی خود، به عنوان مشاور مسکن برای کمک به مالکان کمدرآمد در کوئینز فعالیت می کرد تا در مقابل اخطارهای تخلیه از آنها حمایت شود.
ممدانی به موسیقی، به ویژه موسیقی هیپهاپ علاقمند است و خود با نام مستعار “Young Cardamom” و “Mr. Cardamom” کارهایی در این ژانر منتشر کرده است.
ورود به سیاست و صعود
روند صعود سیاسی ممدانی بسیار سریع و مبتنی بر فعالیت در جناح چپ حزب دموکرات بود.
او فعالیت سیاسی خود را با کار داوطلبانه در یک کمپین شورای شهر در سال ۲۰۱۵ آغاز کرد. سپس به سوسیالیستهای دموکرات آمریکا (DSA) پیوست و به عنوان مدیر کمپین برای خضر الیتیم (نامزد شورای شهر) و راس بارکان (نامزد مجلس سنا) کار کرد. همچنین عضو اصلی کمپین تیفانی کابان برای رسیدن به منصب دادستانی شهر کوئینز مشارکت داشت.
در سال ۲۰۲۰، ممدانی برای کرسی حوزه ۳۶ (شامل آستوریا و بخشهایی از کویینز) در مجلس ایالتی نیویورک نامزد شد. او در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات، آراولا سیموتاس، نماینده پنجدوره، را شکست داد و سپس در انتخابات سراسری بدون رقیب پیروز شد. او در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ نیز بدون رقیب دوباره برای کرسی حوزه ۳۶ انتخاب شد
شهرداری نیویورک در سال ۲۰۲۵
در اکتبر ۲۰۲۴، ممدانی نامزدی خود برای شهرداری نیویورک را اعلام کرد. کارزار انتخاباتی او عمدتا بر مسائل معیشتی مانند اتوبوسهای رایگان، مراقبت دولتی از کودک{مثلا مهدکودکهای تحت هدایت و حمایت دولت}، مسکن مقرونبهصرفه و افزایش حداقل دستمزد متمرکز بود
او در ژوئن ۲۰۲۵، در یک پیروزی غیرمنتظره، اندرو کومو، فرماندار سابق ایالت نیویورک را در رقابتهای مقدماتی دموکراتها شکست داد. ممدانی در انتخابات سراسری ۴ نوامبر ۲۰۲۵ (۱۳ آبان ۱۴۰۴) با کسب ۵۰.۴٪ آرا، بار دیگر بر کومو (که این بار به عنوان مستقل شرکت کرده بود) و نامزد جمهوریخواه، کورتیس اسلیوا، پیروز شد و به عنوان شهردار منتخب نیویورک معرفی گردید. ممدانی در این مسیر، از حمایت چهرههایی مثل الکساندریا اوکازیو-کورتز (AOC) و برنی سندرز برخوردار بوده است. او قرار است در ۱ ژانویه ۲۰۲۶ کار خود را به عنوان شهردار نیویورک آغاز کند.
اهمیت و دستاوردها
پیروزی ممدانی از چند جهت تاریخی و قابل توجه است: او نخستین شهردار مسلمان، هندیتبار و از تبار جنوب آسیا در تاریخ نیویورک است.
او دومین شهردار سوسیالیست دموکرات این شهر پس از دیوید دینکینز و اولین شهردار نسل هزاره (متولدین دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰) نیویورک محسوب میشود.
مسیر صعود او از یک چهره نسبتاً ناشناخته در نظرسنجیها به جایگاه شهردار نیویورک، از سوی برخی رسانهها و تحلیلگران، “یک شگفتی سیاسی بزرگ” توصیف شده است.
مواضع جنجالی
زهران ممدانی یک منتقد سرسخت سیاستهای رژیم صهیونی در غزه شناخته می شود. او جنایات رژیم اسراییل در غزه را صراحتا «نسلکُشی» خوانده است. با این حال، او حملات ۷ اکتبر از سوی مقاومت فلسطین(عملیات طوفانالاقصی) را هم محکوم و تایید کرده که از حماس حمایت نمی کند. با این حال، مواضع صریح ضداسراییلی او باعث شده که ترامپ و جمهوریخواهان او را “حامی حماس” یا “سوسیالیست رادیکال” معرفی و حتی از این بابت، تهدید به قطع بودجه فدرال شهر نیویورک کنند.
سخنرانی پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک به صورت زنده از تلویزیون و رادیوی رژیم اسراییل پخش شد؛ نشانهای از نگرانی عمیق در این رژیم درباره شهردار شهری است که بزرگترین جمعیت یهودیان در جهان را در خود جای داده است.
آویگدور لیبرمن رهبر حزب راستگرای اپوزیسیون و وزیر خارجه پیشین رژیم صهیونی، از طریق سخنگوی خود گفت: «سیب بزرگ (شهر نیویورک) سقوط کرده است.» او از یهودیان نیویورک “که میخواهند زنده بمانند” خواست تا به “جایی که به آن تعلق دارند – سرزمین اسرائیل” مهاجرت کنند.
محدودیت قانونی برای «جهش» بزرگ
با این که ستاره اقبال سیاسی ممدانی پرفروغ به نظر می رسد، با این حال یک مانع بزرگ، سر راه بلندپروازیهایی فراتر از این(یعنی مثلا ریاست جمهوری)، پیش روی ممدانی هست. طبق بند ۵ ماده ۲، بخش ۱ قانون اساسی آمریکا، رییسجمهور آمریکا باید شهروند زادهی ایالات متحده باشد، این در حالی است که ممدانی در 1991 در اوگاندا به دنیا آمد و در 2018 شهروند قانونی ایالات متحده شد. به عبارت دیگر، او حتی اگر بخواهد هم نمی تواند نامزد ریاستجمهوری شود، چنانکه آرنولد شوارتزنگر یا ایلان ماسک هم چین مشکلی دارند.
با اینحال، ممدانی می تواند به صورت غیرمستقیم بر انتخابات ریاستجمهوری بعدی آمریکا تاثیرگذار باشد. هرچند او خود نمیتواند نامزد بشود، اما پیروزی چشمگیر اخیر او، هم محاسن و هم معایبی برای پایگاه سیاسی او(حزب دمکرات) خواهد داشت.
ممدانی حمایت قوی از جوانان، اقلیتها، و فعالان DSA (دموکرات سوسیالیستها) را پشت سر دارد. این حمایت عمدتا محصول مواضعی چون انتقاد از پلیس (او پلیس نیویورک را “نژادپرست” خوانده) و سیاستهای اقتصادی چپگرا و برنامههای مالیاتستانی او از اغنیاء است که میتواند منجر به مهاجرت ثروتمندان از شهر نیویورک شود.
در انتخابات ۲۰۲۸ او میتواند به عنوان “شاهزاده تاجبخش” پروگرسیوهای چپ عمل کند و پایگاه رای خود را پای کار پیروزی چهرهای مانند اوکازیو-کورتز ببرد.
در کل، تا اینجا، از چشمانداز جمهوریخواهان ممدانی بیشتر یک “عامل تشدیدکننده” شکاف در حزب دموکرات تحلیل می شود تا یک رقیب مستقیم. پیروزی او نشان میدهد که چپ پروگرسیو در حال قدرتگرفتن است، اما محدودیت قانونی(برای نامزدی ریاست جمهوری) و جنجالهای حاصل از مواضع او، میتواند به جمهوریخواهان (مثل ونس) کمک کنه تا دموکراتها را “رادیکال” جلوه دهند. سوسیالیسم پررنگ و مواضع ضداسراییلی او میتواند دموکراتهای میانهرو را بترساند و به سمت جمهوریخواهانی چون دسانتیس/ونس سوق دهد.
بر اساس اطلاعات موجود، هنوز زهران ممدانی به عنوان “امید اصلی” حزب دموکرات برای بازپسگیری ریاست جمهوری مطرح نشده است. پیروزی او در شهرداری نیویورک یک موفقیت بزرگ برای جناح چپ این حزب محسوب میشود، اما حزب دموکرات در سطح ملی هنوز در حال بازیابی استراتژی و شناسایی چهرههای جدید است.
با این حال، ممدانی در نقش یک نماد و «چالشگر» در سطح افکار عمومی مطرح شده است. پیروزی قاطع ممدانی به عنوان یک سوسیالیست دموکرات در مهمترین شهر آمریکا، بدون شک پیام مهمی دارد و او را به یک چهره ملی تبدیل کرده است:
نماد «جسارت و تغییر»
شماری از تحلیلگران آمریکایی پیروزی او را نشانه یک “جابهجایی عمیق در گفتمان دموکراتها” توصیف کردهاند. شعارهای او علیه نابرابری اقتصادی و “سلسله سیاسی” حاکم، خشم محافظهکاران و حتی بخشهایی از تشکیلات درون حزب دموکرات را برانگیخته است.
این پیروزی به جناح ترقیخواه و سوسیالیستهای دموکرات که پیش از این با نامهایی مانند برنی سندرز و الکساندریا اوکاسیو-کورتز شناخته میشدند، انرژی قابل توجهی میبخشد.
موفقیت ممدانی ثابت کرد که تمرکز بر مسائل ملموسی مانند بحران هزینههای زندگی، مسکن و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی میتواند برای رأیدهندگان قانعکننده باشد
این همان موضوعی است که بسیاری از تحلیلگران، دموکراتها را به دلیل فاصله گرفتن از آن مورد انتقاد قرار میدهند.
چشمانداز نامشخص رهبری در حزب دموکرات
در حالی که ممدانی اکنون یک ستاره نوظهور است، صحنه رهبری حزب دموکرات بسیار شلوغ و پرچالش به نظر میرسد:
گزارشها حاکی از آن است که دموکراتها فاقد رهبری واحد و مشترک هستند و در مورد استراتژی آینده (تمرکز بر ضدیت با ترامپ//ارایه برنامههای مترقی و جنجالی) اختلاف نظر دارند.
البته نامهای دیگری برای آینده حزب بر سر زبانها است. گاوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، با هوشمندی رسانهای، خود را به عنوان چهرهای ملی برای انتخابات ۲۰۲۸ مطرح کرده است.
همچنین از کامالا هریس (معاون رئیسجمهور سابق) به عنوان یک رهبر بالقوه نام برده میشود، اگرچه در مورد شانس او برای نامزدی ریاستجمهوری تردیدهایی وجود دارد.
ممدانی هنوز نتوانسته بر سر حمایت از خود در حزب دمکرات انسجام ایجاد کند. گزارشهایی منتشرشده که نشان می دهد حتی باراک اوباما نیز از ممدانی حمایت نکرده است. این موضوع میتواند نشاندهنده شکاف بین نسل قدیم حزب و جناح چپ رادیکال باشد.
جمعبندی: یک امید بالقوه، اما نه تنها امید
با در نظر گرفتن تمام این جوانب، میتوان اینگونه جمعبندی کرد:
ممدانی یک “امید” مهم برای دموکراتها است. او اثبات کرده که یک گفتمان اقتصادی چپگرا میتواند در یک رقابت بزرگ پیروز شود و انرژی جدیدی به پایگاه حزب تزرق کند.
اما او هنوز “امید اصلی” برای بازپسگیری کاخ سفید محسوب نمیشود. مسیر او به سمت ریاستجمهوری بسیار طولانی است و حزب دموکرات هنوز در حال ارزیابی راهبردهای مختلف و چندین چهره بالقوه است.
موفقیت نهایی ممدانی در عرصه ملی به عملکرد او در شهرداری نیویورک و تواناییاش در گسترش پایگاه حمایتی، فراتر از جناح چپ حزب، بستگی خواهد داشت.
یک «مسلمان» طرفدار حقوق دگرباشان!
ممدانی بارها خودش را یک “سوسیالیست دموکرات” معرفی کرده و عضو DSA (Democratic Socialists of America) هم هست، یعنی جریانی که حقوق LGBTQ+ را بخشی از “عدالت اجتماعی فراگیر” میبیند. ممدانی در مصاحبه با نشریه سوسیالیست «ژاگوبن» و همچنین نیویورکتایمز، موضع خود را تصریح کرده که مبارزه برای حقوق دگرباشان بخشی از مبارزه طبقاتی است، چرا که به زعم او، “سرمایهداری از تبعیض برای ایجاد تفرقه در نیروی کار استفاده میکند.”
او در کمپین شهرداری خود، قول داده که شهر نیویورک را به “پناهگاه امن برای افراد ترنس” تبدیل کند؛ مدارس را با آموزش جنسیتی فراگیر تجهیز کند، و بخشی از بودجه پلیس را به برنامههای سلامت روان LGBTQ+ منتقل نماید. به بیان دیگر، کمابیش طنین برنامههای جنبش موسوم به «بیدار»(woke) را می توان در شعارها و برنامههای او دید.
واضح است که این مواضع ممدانی ریشه در سکولاریسم چپ، و نه اسلام سیاسی، دارد. او بارها تصریح کرده که ایمان شخصیش(مسلمان بودن) جدا از سیاستورزی عمومی اوست و دین نباید در سیاست وارد شود. این دقیقا مشابه مواضع ایلهان عمر یا رشیده طالب است که هر دو مسلمان هستند، اما از ازدواج همجنسگرایان حمایت کردهاند.
این که آیا این تضاد، در پایگاه رای ممدانی اثر تعیینکنندهای ایجاد کرده باشد، فعلا با قراین مطابقت ندارد. پایگاه رأی اصلی ممدانی ترکیبی ازجوانان سفیدپوست پروگرسیو یا مترقی (اکثریت حامیان DSA در بروکلین/کویینز)، اقلیتهای جنسی (LGBTQ+ نیویورک یکی از بزرگترین بلوکهای رأیدهنده به دموکراتهاست)، مسلمانان و مهاجران جنوب آسیا (عمدتاً در مناطق مثل Jackson Heights)
شاید تنها برخی امامان محلی و شماری از نمازگزاران متاثر از آنان در شهر کوئینز مواضع اینچنینی ممدانی را با دین سازگار ندانستند، که این دسته یا رای ندادند و یا به رقیب ممندانی رای دادند.
اما در جامعه «دگرباشان» شاهد حمایت نسبتا منسجمی از ممدانی بودهایم و گروههای فعال حقوق همجنسگرایان مثل NYC Queer Democrats علاوه بر حمایت قاطع، حتی کمپین جداگانهای برای او راه انداختند.
در بین جوانان مسلمان دارای حق رای، کمی انشقاق آراء محسوستر بوده است، اما با اینحال، اکثریت رایدهندگان این گروه باز از ممدانی حمایت می کردند. مثلا طبق نظرسنجی موسسه CUNY ۶۲ درصد مسلمانان زیر ۳۵ سال نیویورک از حقوق ترنس حمایت میکنند.
در انتخابات، صرفا 3 تا 5 درصد از رأیدهندگان مسلمان (طبق نظرسنجی exit poll نیویورک) به خاطر این موضوع(LGBTQ) به کومو یا سلیوا رأی دادند. در واقع، اکثر آنان مسائل اقتصادی (اجاره، حملونقل) را اولویت قرار دادند.
ممدانی هم در جریان کمپین تبلیغاتی خود، تلاش کرده تا مرتب بر موضع سکولاریستی خود تاکید کند، چنان که در مساجد محلی صحبت کرده و گفته “من مسلمانم، اما نماینده همه نیویورکیها هستم، از جمله برادران و خواهران queer”.
در واقع، ممدانی با تاکید بر این ترکیب «مسلمان + سوسیالیست + حامی دگرباشان» خود را به عنوان نماد “چپ چندفرهنگی” جا انداخته است. البته این دقیقا چیزی است که جمهوریخواهان از آن برای زدن دمکراتها و تقویت بدنهی اجتماعی خود بهره می برند. کارشناسانی مثل بیل ماهر و تحلیلگران هفتهنامه نیوزویک مدعی هستند که مواضع سوسیالیستی و ضداسرائیلی ممدانی می تواند دموکراتها را در انتخابات میان-دورهای ۲۰۲۶ و ریاستجمهوری ۲۰۲۸ تضعیف کند- مثلاً جی. دی ونس (معاون ترامپ و از گزینههای مطرح برای دور بعد ریاست جمهوری) میتواند از ممدانی به عنوان نوعی “تبلیغ منفیِ زنده” علیه چپ رادیکال استفاده کند. جمهوریخواهان سعی دارند او را “چهرهی جدید دموکراتها” جلوه دهند تا در ایالتهای کلیدی (مثل پنسیلوانیا یا میشیگان) به ضرر دموکراتها کار کند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پزشکیان با اشاره به بحران آب تهران هشدار داد: «اگر تا آذرماه باران نبارد، ناچار به جیرهبندی آب خواهیم بود و در صورت تداوم خشکسالی باید تهران را تخلیه کنیم.» پزشکیان همچنین با انتقاد از ساختار اداری نهاد ریاستجمهوری گفت: «این نهاد ۴ هزار نیرو دارد، در حالی که باور کنید اگر ۴۰۰ نفر هم باشند، بهتر از اینها کار میکنند.»
به گزارش مجاهدت از مشرق، پزشکیان با اشاره به وضعیت نگرانکننده اقتصادی و عملکرد نامناسب برخی ارگانها، گفت: گرانی و تورم تقصیر مجلس و دولت است. برخی از مسئولین انتظاراتی دارند اما وقتی منابع مالی محدود است، پروژهها نیمهتمام میمانند.
وی همچنین در انتقاد از بیمورد بودن برخی از هزینهها افزود: در نهاد ریاستجمهوری ۴ هزار نیرو داریم که با ۴۰۰ نفر هم میتوان آن را اداره کرد، اما این نیروها حقوق میخواهند و هزینه دارند. آیا واقعاً این منابع وجود دارد؟
رئیسجمهور در ادامه بیان کرد: هماکنون ایران با بحرانهای طبیعی همچون کمبود بارش و منابع آبی روبهرو است و این بحرانها میتواند پیامدهای جدی برای تأمین منابع آب و گاز داشته باشد.
وی با تاکید براینکه کشور نیاز به مدیریت بهتر در این حوزهها دارد و تصریح کرد: اگر باران نبارد، احتمالاً از آذرماه باید در تهران آب جیرهبندی شود.
وی افزود: اگر باز هم نبارد، دیگر آب نداریم و باید تهران را خالی کنیم.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پاکستان در ۳ موضع آرمان فلسطین، دفاع در برابر رژیم متجاوز صهیونیستی و اپوزسیون برانداز ایرانی؛ مواضعی کاملا هماهنگ و همسو با تهران اتخاذ کرده است.
سرویس سیاست مشرق – پاکستان… کشوری بزرگ در سمت خاوری ایران که پیوندهای دیرین مذهبی، فرهنگی و سیاسی با ایران دارد.
کشوری که سفر اخیر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی به آن یک نقطه عطف در روابط دو کشور به شمار میرود.
نقطه عطف از این رو که این سفر پس از جنگ ۱۲ روزه ایران با آمریکا و اسرائیل انجام میشود و ایضا به این دلیل که قالیباف اگرچه رئیس مجلس شورای اسلامی است اما واجد حضور پررنگی این جنگ تحمیلی نیز بود و نقش هماهنگکننده و محوری در آن ایفا کرد.
پاکستان در ایام درگیری ما حسن همجواری را بهجا آورد و مقامات دولت فدرال پاکستان ضمن رعایت حقوق همسایگی؛ حمایتهایی چشمگیر را نیز از ایران بهعمل آوردند.
حمایتهایی که توانست یک دالّ محوری را در روابط دو کشور ایجاد کند و خاطرات برادریها را مرور کند.
خاطراتی از جمله اشک مقام معظم رهبری برای مصائب مردم پاکستان در سیل عظیم سال ۸۹.
محمدباقر قالیباف در آستانه سفر به پاکستان بر دو مقوله گسترش روابط اقتصادی بین دو کشور و البته لزوم توجه به خطرات رژیم صهیونیستی اشاره کرده است.[۱]
او همچنین پس از ورود به اسلامآباد نیز طی سخنانی از تمرکز دو کشور بر “همکاریهای امنیتی” هم نام برد.[۲]
جدای از این مواضع اما همانطور که در شرح دلایل پیشگفته دیدیم، سفر قالیباف به پاکستان واجد اهمیت بسیاری است.
این اهمیت البته مورد توجه رسانههای کشور پاکستان نیز قرار گرفته است و یادداشتی که رئیس مجلس شورای اسلامی در آستانه سفر خود در اختیار این رسانهها قرار داد بسیار فراگیر شد.
قالیباف در این یادداشت اشاره کرده بود که روابط فیمابین تهران_پاکستان فراتر از روابط متعارف دولتهاست.
او همچنین ضمن یادآوری اینکه جمهوری اسلامی ایران نخستین کشوری بود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت؛ از مردم و مقامات پاکستانی برای همبستگی با ایرانیها در ایام جنگ نیز بهصورت ویژهای تقدیر کرد.[۳]
معالوصف به نظر میرسد تهران و اسلامآباد بویژه پس از موفقیت ایران در درگیری ۱۲ روزه با آمریکا و اسرائیل؛ حرفهای بسیاری بیشتری با یکدیگر دارند.
خاصّه اینکه ایوان صدر (کاخ ریاستجمهوری پاکستان) نیز در ۳ موضع آرمان فلسطین، دفاع در برابر رژیم متجاوز صهیونیستی و اپوزسیون برانداز ایرانی؛ مواضعی کاملا هماهنگ و همسو با تهران اتخاذ کرده است.
از همین روست که به نظر میرسد هماکنون چشمهای زیادی در منطقه و جهان به سمت اخبار پیرامونی سفر قالیباف به پاکستان دوخته شده است.
“تقویت و پیشبرد منافع ملی” رویکردی همیشگی است که باید در قبال تمام کشورهای دوست و متحدان بینالمللی پیگیری شود و اولویت این مهم البته برای همسایگان هژمونی ایران بیشتر است.
***
1_mshrgh.ir/1762084
2_mshrgh.ir/1762190
3_mshrgh.ir/1761984
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دادستانی تهران پس از انتشار مطالب و آمار کذب درباره محکومان امنیتی از سوی «مهدی_م» و انتشار محتوای غیرواقعی درباره بازگرداندن یکی از محکومان به زندان، علیه وی اعلام جرم کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، فوت برادر یک محکوم امنیتی و درخواست وی برای حضور در مراسم خاکسپاری او با موافقت دادستانی تهران برای اعطای مرخصی به وی همراه بود. پس از موافقت دادستانی تهران در اعطای مرخصی به این محکوم امنیتی به او و کفیلش اعلام میشود این مرخصی صرفا برای شرکت در مراسم ترحیم برادرش به وی اعطا شده، یکشنبه ۱۱ آبان ماه روز پایانی مرخصی او بوده و باید در آن روز خود را به زندان معرفی کند.
با پایان مهلت مرخصی محکوم مورد اشاره و با وجود تماسهای مکرر با خانواده و شخص محکوم، وی از بازگشت به زندان استنکاف کرده و حتی وعده کفیلش برای معرفی او به زندان محقق نمیشود.
با سفر محکوم به یکی از شهرهای شمالی، با دستور مقام قضایی وی برای معرفی به زندان مطابق قانون جلب میشود.
پس از جلب محکوم مورد اشاره و معرفی وی به زندان جریانهای خبری نزدیک به وی با جعل واقعیت در نحوه اعلام و معرفی محکوم امنیتی به زندان سعی در جا انداختن روایتی جعلی و غیرواقعی را داشتند که این موضوع از سوی مرکز رسانه قوه قضاییه اطلاع رسانی و حقیقت مطلب بیان شد.
خبرسازی و انتشار روایتهای جعلی پیرامون این موضوع به اینجا ختم نشد تا اینکه مهدی-م در یک مطلب کاملا مخدوش و غیرواقعی اطلاعاتی از برخی محکومان دستگاه قضایی منتشر کرد که در پی انتشار این اخبار ادعایی و کذب، دادستانی تهران علیه وی اعلام جرم کرد.
بنابر این گزارش؛ با اعلام جرم علیه مهدی-م برای وی پرونده قضایی تشکیل شده است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است