به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، رهبر انقلاب اسلامی روز گذشته در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح در بیان چند توصیه به نیروهای مسلح و تاکید بر ضرورت تبدیل تجربیّات دفاع مقدّس به نظریّات در جهت تدریس، تحقیق و پژوهش، عملیات خیبر را که در سال ۶۲ و در منطقه هورالعظیم اجرا شد را همچون عملیاتهای بیتالمقدس، والفجر هشت و کربلای پنج، عملیات پیروز ایران در دوران دفاع مقدس دانست.
عملیات خیبر به این دلیل که همچون عملیاتهای بیتالمقدس و والفجر هشت به تمامی اهداف پیشبینی شده دست پیدا نکرد و در جریان عملیات به خصوص در محور طلائیه اتفاقاتی رخ داد و نبرد سنگینی روی داد، از سوی برخی ناکام یا غیرپیروز تلقی میشود، اما پژوهشگران برجسته تاریخ دفاع مقدس و تحلیلگران جنگ ایران و عراق این عملیات را یک عملیات پیروز در سطح راهبردی و تاکتیکی میدانند.
در گزارش زیر به بیان چرایی پیروز بودن عملیات خیبر و موفقیتهایی که از عملیات خیبر به دست آمد، پرداخته شده است:
** ابتکار عمل به جای توان تسلیحاتی
ایران پس از اجرای عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر، با هدف دستیابی به حقوقش و پایان دادن به جنگ تحمیلی، اقدام به طراحی و اجرای عملیات برونمرزی رمضان کرد، اما به دلایلی این عملیات و عملیاتهای والفجر مقدماتی و والفجر یک که تا فروردین سال ۶۲ و با همین هدف اجرا شد، با موفقیت همراه نشد.
در پایانِ عملیات والفجر یک، فرماندهان نظامی به درک جدیدی از تواناییهای دشمن و شرایط عمومی صحنه جنگ دست پیدا کردند. عراق با انجام اقداماتی، توانست موازنه قوا را به نفع خود تغییر دهد. تغییرات اساسی در زمینهای استراتژیک و مسلح کردن آنها به استحکامات پیچیده، دگرگونی در سازمان رزم و افزایش تیپها و لشکرها و همچنین استفاده از تجهیزات و سلاحهای بهتر و بیشتر از جمله این اقدامات بود. همچنین کارا نبودن تاکتیکهای دوره گذشتهِ نیروهای خودی در شرایط جدید و ادامه عملیات به شیوه گذشته، نشان داد که باید ابتکار جدیدی وارد برنامهریزی و استراتژی نظامی ایران شود.
از این رو فرماندهان و طراحان عملیاتی دفاع مقدس اقدام به اتخاذ ابتکار عمل کردند. آنان منطقهای را برای اجرای عملیات انتخاب کردند که ارتش عراق از توانمندیها و نقاط قوت رزمی خود همچون قدرت زرهی نتواند استفاده کند و ایران هم از توان رزمی و اصل غافلگیری به خوبی استفاده کند. در واقع ایران ابتکار عمل را جایگزین استعداد و توان تسلیحاتی – نظامیکرد. بدین ترتیب عملیات آبی-خاکی «خیبر» اسفند ماه سال ۶۲ با تغییر در جغرافیای منطقه عملیات اجرا شد.
مانور بازسازی عملیات خیبر – عملیات خیبر اولین عملیات آبی – خاکی ایران در دوران دفاع مقدس بود. این عملیات بنا بر ابتکار عمل و با هدف
غلبه بر نقاط قوت دشمن اجرا شد. اجرای عملیاتهای آبی – خاکی در دوران دفاع مقدس ضربات بسیاری به ارتش عراق وارد کرد.
** دستیابی به جزایر نفتی عراق
عملیات خیبر سوم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ و با هدف دستیابی به جاده بصره – العماره (در محدوده روستاهای القرنه تا العزیر) و تهدید و دستیابی به بصره آغاز شد. این هدف، بزرگ و مهم بود که دستیابی کامل به آن میتوانست ایران را به خواستههایش برای پایان جنگ برساند.
یگانهای عملکننده در مناطق هورالعظیم، طلائیه و زید به اجرای عملیات پرداختند. علاوه بر تصرف و تامین جاده بصره – العماره، تصرف دو جزیره نفتی مجنون شمالی و مجنون جنوبی و تسلط کامل بر هورالعظیم نیز از اهداف این عملیات بود. جزایر مجنون از مناطق نفتی کشور عراق بود که حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص)، میزان نفت آن را ضامن غرامت ایران دانست.
نیروهای تامین، نیروهای اطلاعاتِ عملیات یگانها و نیز نیروهای بومی منطقه به عنوان نیروهای پیشتاز، یک روز پیش از آغاز عملیات به داخل هور رفتند و خود را در حوالی جزایر مجنون و در سیلبندهای غربی هور مخفی کردند. عملیات فردای آن روز در ساعت ۲۱:۳۰ دقیقه آغاز شد. رزمندهها توانستند به سرعت خود را به ساحل شرقی رودخانه دجله برسانند، اما عدم پاکسازی جزایر تا ساعت سه و نیم نیمه شب مانع از آن شد تا بعد از تصرف جزایر، نیروهای بعدی بتوانند برای حمله به سوی طلائیه حرکت کنند. در نتیجه در شب اول الحاق انجام نشد.
در محور زید نیز موفقیتی به دست نیامد و صبح عملیات، یگانهای عملکننده عقب آمدند و به یاری یگانهای محور طلائیه شتافتند تا مسیر دسترسی به جزایر باز شود، اما محور طلائیه با جزایر هم باز نشد.
با عقبنشینی نیروها از القرنه و العزیر و توقف پیشروی در طلائیه، جزایر محل درگیری نیروها شد و تمام توان رزمندگان ایرانی به حفظ جزایر معطوف شد. در روز ۱۴ اسفند پیام امام مبنی بر اینکه «جزایر هرطور که شده، حتماً باید نگه داشته شوند» به رزمندگان ابلاغ شد.این فرمان تحول اساسی در سرنوشت عملیات ایجاد کرد. بدین ترتیب حمله ۷۲ ساعته عراق ناکام ماند و سرانجام جزیره مجنون حفظ شد.
عملیات خیبر البته نتوانست به هدف اصلی خود که تصرف جاده بصره – العماره بود، دست یابد اما در حین عقبنشینی از شرق دجله و طی سه هفته نبرد سنگین، منطقهای در آبگرفتگی هور به وسعت حدود هزار کیلومتر مربع به همراه جزایر مجنون شمالی و جنوبی به تصرف نیروهای ایرانی درآمد و دستیابی به این منطقه پیروزی بزرگی برای ایران بود.
هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء میزان نفت جزایر مجنون شمالی
و جنوبی را که در عملیات خیبر به دست آمد را ضامن غرامت ایران دانست.
** تغییر موازنه قوا؛ پیروزی راهبردی ایران
نیروهای ایرانی علاوه بر اینکه در عملیات خیبر به لحاظ جغرافیایی موفق به تسلط بر جزایر و بخش عظیمی از هور شدند، دو پیروزی مهم دیگر هم به دست بیاورند. اولین پیروزی، تاکتیکی بود. تاکتیک عبور از هور و اجرای عملیات آبی – خاکی که ناشی از ابتکار عمل جدید ایران بود، با موفقیت همراه شد. ضمن اینکه ایران در این عملیات توانست به خوبی از سه بُعد اصل غافلگیری (غافلگیری تاکتیکی، غافلگیری زمانی و غافلگیری مکانی) استفاده کند. پیروزی تاکتیکی ایران متکی بر شناساییهای دقیق و گسترده با رعایت حفاظت اطلاعات توسط قرارگاه سری نصرت بود. این قرارگاه از ابتدای سال ۶۲ شروع به کار کرد و به مدت یک سال اقدام به شناسایی هور و منطقه عملیاتی خیبر کرد.
عملیات خیبر بلوغ تفکر نظامی در سپاه را به اثبات رساند و چنانچه به نتیجه میرسید، میتوانست تحولی در صحنه عملیات به وجود آورد. این نبرد سطح تفکر و عملیات نظامی سپاه را از عملیات خاکی به آبی – خاکی ارتقا داد. تغییر در تفکر تاکتیکی و عملیاتی سپاه بر اثر عملیات خیبر، موجب توسعه تفکر نظامی در سپاه و نیز فراهم شدن زمینه عملیاتهای بعدی شد.
دستیابی به جزایر مجنون و بخش وسیعی از هور و پیروزی تاکتیکی ایران در عملیات خیبر، موازنه قوا را که تا پیش از آن و از عملیات رمضان به نفع عراق بود، به نفع ایران تغییر داد و این یک پیروزی راهبردی برای ایران بود.
پس از عملیات رمضان تا بعد از عملیات والفجر یک، دیوار دفاعی مستحکم و پر مانع عراق و خنثی کردن تاکتیکهای ایران که مانع پیروزی ایران در عملیاتهای بزرگ شد، این اطمینان را به وجود آورده بود که ارتش عراق قادر است حملات ایران را دفع کند، اما ابتکار جدید ایران که دور از ذهن نظامیان و کارشناسان نظامی عراق بود، این باور و اطمینان را متزلزل کرد. از این رو آمریکا از وضعیت عراق احساس خطر کرد و برژینسکی مشاور امنیتی رئیسجمهور وقت آمریکا گفت: «امروز اوضاع خاورمیانه به ویژه منطقه خلیجفارس غیر قابل پیشبینیترین حالت را دارد و نگرانکننده است.»
پیروزی ایران در عملیات خیبر بازتاب وسیعی در رسانههای خارجی پیدا کرد. این پیروزی، موجب نگرانی حامیان منطقهای صدام و آمریکا شد.
برژینسکی مشاور رئیس جمهور وقت آمریکا پس از این عملیات نگرانی آمریکا را اینگونه بیان کرد:
امروز اوضاع خاورمیانه به ویژه منطقه خلیجفارس غیر قابل پیشبینیترین حالت را دارد و نگرانکننده است.
** تجربه خیبر؛ درآمدِ پیروزی فاو
پس از عملیات خیبر، در زمستان سال ۶۳ عملیات بزرگ ایران با عنوان بدر در هور اجرا شد. این عملیات با موفقیت همراه نشد، اما تصرف دوباره منطقه اطراف رودخانه دجله و رسیدن به جاده بصره – العماره نشان داد ایران میتواند از موانع، استحکامات و مواضع ارتش عراق دوباره عبور کند و نقاط حساس سرزمین قوای متجاوز را به کنترل خود درآورد و بدینترتیب میتواند دولت عراق را مرتباً تحت فشار نظامی قرار دهد تا آن کشور وادار به پذیرش شرایط ایران برای خاتمه دادن به جنگ شود.
ایران در زمستان سال ۶۴ و با استفاده از تجربه عملیاتهای آبی – خاکی خیبر و بدر، اقدام به طراحی و اجرای عملیات والفجر هشت کرد. در عملیات والفجر هشت، ایران با رزمندگان غواص توانست از رودخانه بزرگ اروند عبور کند و خط اول دشمن را بشکند. نیروهای ایرانی طی ۷۵ روز نبرد و مقابله با پاتکهای سنگین زمینی و هوایی دشمن، توانستند مثلث شبه جزیره فاو را تصرف، ارتباط عراق با دریا را قطع و بر منابع نفتی و تاسیسات مهم عراق در آن منطقه تسلط یابند.
منابع: ۱. کتاب روند جنگ ایران و عراق – حسین علایی ۲. کتاب خرمشهر تا فاو – محمد درودیان ۳. کتاب عملیات خیبر – مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
مانور بازسازی عملیات خیبر – عملیات خیبر اولین عملیات آبی – خاکی ایران در دوران دفاع مقدس بود. این عملیات بنا بر ابتکار عمل و با هدف
غلبه بر نقاط قوت دشمن اجرا شد. اجرای عملیاتهای آبی – خاکی در دوران دفاع مقدس ضربات بسیاری به ارتش عراق وارد کرد.
ایران اگرچه در عملیات خیبر نتوانست به تمامی اهداف تعیین شده دست یابد و به تسلط بر جزایر نفتی مجنون که البته اهداف مهمی بودند بسنده کرد، اما با ابتکار عمل و تغییر موازنه قوا توانست، پیروزهای تاکتیکی و راهبردی برای ایران به دست آورد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از سپاه نیوز، اولین جلسه گزارش گیری اقدامات سپاه پس از دستور اخیر فرماندهی معظم کل قوا به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح مبنی بر در اختیار قرار دادن ظرفیت حداکثری مراکز درمانی نیروهای مسلح به بیماران مبتلا به کرونا صبح امروز (سه شنبه ) از طریق ارتباط زنده ویدئویی سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با فرماندهان نیروها، سازمان بسیج مستضعفین، سپاه های استانی و فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) برگزار شد.
فرمانده کل سپاه در حاشیه برگزاری این جلسه با بیان اینکه پیرو فرمایشات و فرامین پیوسته فرماندهی معظم کل قوا،در روزهای اخیر ماموریت جدید مشارکت حداکثری تمامی ظرفیت ها و امکانات نیروهای مسلح از جمله سپاه در بخش خدمات پیشگیری و درمان بیماران کرونایی ابلاغ شد، گفت:این مهم هم در فرمایشات روز گذشته معظم له در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح و هم در فرمان جدیدی که به ستادکل نیروهای مسلح ابلاغ فرمودند؛ وجود داشت.
وی افزود:بر اساس این تدبیر و دستور مبارک متعهد هستیم که تمامی ظرفیت ها و امکانات درمانی سپاه اعم از بیمارستان های ثابت و سیار، امکانات تولید و توزیع ماسک و بسته های بهداشتی و مشارکت در غربالگری و کمک بسیج جامعه پزشکی به کادر ایثارگر و فداکار درمانی را به میدان آوریم.
فرمانده کل سپاه با تاکید بر اینکه تلاش میکنیم تا تمامی استعداد های بیمارستانی و سایر ظرفیت های بسیج در خدمت تحقق این مهم قرار گیرد، گفت: در کنار این اقدامات کمکهای مومنانه و توزیع بسته های معیشتی با هدف کاهش مشکلات مردمی که از کرونا و یا غیر کرونا دچار رنج معیشتی هستند، به طور مداوم انجام می پذیرد.
سرلشکر سلامی در ادامه با تاکید بر اینکه فرمان مبارک فرماندهی معظم کل قوا را تبدیل به مأموریت کردیم و با همه وجود آن را به انجام می رسانیم،اظهار کرد: این اقدام و اراده در سپاه زنده و جاری است ودرصدد هستیم تا تمامی این ظرفیت ها را در آرایش و با تمهیداتی جدید به شکلی پیوسته بسیج کنیم و در خدمت ستادهای ملی و استانی مبارزه با کرونا در سراسر کشور قرار دهیم.
فرمانده کل سپاه در پایان با تاکید بر ضرورت اجرای دقیق دستورالعمل های بهداشتی توسط همه هموطنان، قطع زنجیره تماس را تنها راه برخورد منطقی و موثر در پیشگیری از تداوم شیوع کرونا دانست و گفت: از مردم عزیزمان خواهش می کنیم دستورالعمل ها و شیوه نامه های بهداشتی را که از سوی نهادهای مسئول به آنها متذکر میشوند، را رعایت کنند تا با حفظ سلامتی خود، خانواده وسایرین، شرایط به شکل عادی برگردد؛ تحقق این مهم جز با پیوند خوردن اراده ها و انگیزه ها و عزم آحاد مردم و تمامی نهادها و دستگاههای مسئول ممکن نیست.
همچنین فرماندهان نیروها، رییس سازمان بسیج مستضعفین، فرماندهان سپاه های استانی و دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) در این ارتباط، گزارشی از آخرین اقدامات و عملکرد مجموعه خود در این خصوص را ارائه کردند.
سرویس سیاست مشرق- مرحوم استاد محمدرضا شجریان، استاد بیبدیل موسیقی سنتی ایرانی و از چهرههای ماندگار هنر ایران، روز ۱۷ مهر چشم از جهان فرو بست و عرصه موسیقی ایرانی یکی از چهرههای مطرح خود را از دست داد و به سوگ نشست.
مرحوم شجریان البته هر اندازه در عرصه موسیقی کمنظیر بود، در حوزه سیاسی (چیزی که قطعا تخصص و شناخت عمیقی از آن نداشت)، دچار لغزشهایی شد که بیش از هر کس دیگری بعدا خود او از آن پشیمان شد که مهمترین آن، قرار گرفتن در پازل تبلیغاتی شبکه سلطنتی انگلستان، بی بی سی و بیان سخنانی مطلوب روباه پیر استعمار بود. خود استاد مرحوم چند سال بعد در گفتگویی تلاش کرد آن حضور و آن اظهارات را تعدیل کند و تلویحا خواستار بایگانی کردن آن تجربه در خاطرات شود.
اما در یکی دو روز اخیر، تلاش یک جریان سیاسی خاص برای سوء استفاده از فقدان مرحوم شجریان، و تبدیل ایشان به نمادی از تقابل با نظام، وارد فاز جدیدی از ماکیاولیسم و فرصتطلبی سیاسی شد که در نوع خود بدیع است، گرچه سوءاستفاده و فرصتطلبی تبدیل به بخشی از منش سیاسی جریان مورد نظر، یعنی اصلاحات شده است. البته جریان اصلاحات و متحد راهبردی آن، یعنی دولت اعتدال، همین سوء استفاده را در سال ۹۶ از استاد و «ربنای» او صورت دادند و با بیاخلاقی از آن استاد مرحوم ابزاری برای ایجاد دوقطبی و تخریب رقیب ساختند.
اما در همین فاز جدید از ماکیاولیسم سیاسی و فرصتطلبی، برخی پردهها کنار رفته و آن «فاشیسم» و «تمامیتخواهی» که در زیر لعاب نازک «آزادیخواهی» و «لیبرالصفتی» جریان چپ دیروز و اصلاح طلب امروز در غلیان است، بیرون زده است.
ماجرا از این قرار است که استاد علیرضا افتخاری، در رثای مرحوم شجریان، پیامی ویدیویی ضبط کرد و در جو ایجاد شده توسط بوقهای سیاسی آشنا، تلاش کرد در قالب ابراز تاسف و تاثر از فقدان شجریان، یک موضع سیاسی هم بروز دهد. همین مساله موجب شد که برخی از وابستگان به آن جریان سیاسی، در توئیتها و پستهای خود در شبکههای اجتماعی ژست «بخشندگی» و «بزرگواری» به خود بگیرند و از این در وارد شوند که حالا که استاد افتخاری در پازلی که ما می خواهیم قرار گرفته، “قلم عفو بر جنایت قبلی او بکشیم و او را ببخشیم! “
اما «جنایتی» که به زعم ایشان استاد علیرضا افتخاری مرتکب شد، چه بود؟ در آغوش کشیدن و خوش و بش کردن با رییس جمهور منتخب و قانونی مملکت که حدود ۲۴ میلیون رای به خود اختصاص داده بود! اما چون رییس جمهور مورد نظر و اصولا انتخابات مورد نظر وفق مراد آن جریان سیاسی نبود، از همین اقدام کاملا طبیعی (که حق افتخاری و هر انسان دیگری است)، یک گناه نابخشودنی و یک «جنایت» بزرگ تراشیدند که این هنرمند بزرگ، مردمی و محجوب می بایست بابت آن تاوان سنگین می داد.
شرح تخریبها، فشارها و ترور شخصیتی که این جریان و وابستگان آن، بر سر افتخاری آوردند خود مثنوی هفتاد من کاغذ است، اما همین اندازه بگوییم که به گفته خود استاد افتخاری، آنچنان عرصه را در کار و زندگی بر او تنگ کردند و انچنان آبرو و حیثیت و اعتبار او و خانوادهاش را ویران کردند که حتی این هنرمند محجوب و حقیقتا بااخلاق کشورمان قصد داشت خود را حلقآویز کند و دستکم اینگونه از ان همه فشار و هجمه و تهمت راحت شود. و آنها که با یک هنرمند چنان کردند که رفت، همینهایی هستند که امروز مدعی «هنردوستی» و عشق به استاد شجریان هستند و برای مدیحهسرایی و مرثیهسراییهای بعضا مبالغهآمیز برای هنرمند فقید، با هم مسابقه گذاشتهاند.
بر کسانی که به خوبی با جریانشناسی گروههای سیاسی و تاریخ انقلاب به خوبی آشنا هستند، این «نفاق» جریان اصلاحات در برخورد با هنر و هنرمندان، امر پوشیدهای نیست، کما این که برای همین اهل نظر، فاشیسم و انحصارطلبی و تمامیتخواهی لانه کرده در باطن بخش قابل ملاحظهای از جریان اصلاحطلب امروز(و چپهای دیروز)، که نمونهاش را در برخورد با استاد افتخاری دیدهایم، مسالهآی غیرمترقبه و دور از انتظار نیست.
از همین رو، تصمیم گرفتهایم مروری بسیار اجمالی و کوتاه به برخی عملکردهای این جریان در گذشتهای نه چندان دور و فراموششده، آن هم صرفا در حوزه فرهنگ و هنر، بیاندازیم تا روشن گردد که «دیکتاتورصفتی» امروز این جریان که در پس شعارهای فریبنده «حقوق بشر» و «آزادیخواهی» پوشانده شده، ریشه در چه سابقه و عقبهای دارد.
لیبرالیستهای امروز، شلاقزنان دیروز
عبدالله علیخانی، تهیهکننده سینمای ایران، در آذر ۹۳ روایت تلخ و قابلتاملی را دربارهی نحوه مواجهه مدیران وقت وزارت ارشاد با اهالی سینما تعریف کرد که بسیار جنجالی شد. او داستانی که بر خود او در سال ۶۳ گذشت چنین روایت کرد:
” تا چند سال پس از انقلاب، هنوز فیلمهای خارجی در سینماهای ایران پخش میشد و برخی از آن فیلمها نیز در اختیار بنده و دیگر تهیهکنندگان بود. آقای انوار و همکارانشان در سال ۶۳ ضربالاجلی تعیین کردند که مطابق با آن، باید مدارک فیلمهای خارجی را به وزارت ارشاد ارائه میکردیم؛ اما زمان لازم برای این کار بسیار اندک در نظر گرفته شده بود و امکان چنین اقدامی در این زمان کوتاه نبود.
عبدالله علیخانی
این تهیه کننده سینما ادامه داد:
“ما ۲۰، ۳۰ نفر بودیم که به وزارت ارشاد رفتیم و درباره این مهلت اندک اعتراض کردیم. بعد از این بود که یکباره از دفتر مدیرکل وقت حراست وزارت فرهنگ و ارشاد، در دفتر من ریختند و من را به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد ـ که یک طبقه پایین دفتر وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود ـ بردند و برای مدت یک هفته حبس کردند. البته تنها من نبودم و اشخاص دیگری را هم گرفتند. “
او درباره وقایعی که در این یک هفته رخ داد، به تلخی میگوید:
“در این مدت، بنده را جوجه کبابی (یک روش خاص که فرد را مانند جوجه میبندند تا مضروب نتواند از ضربه بگریزد) کردند. علاوه بر این، کف پایم شلاق میزدند و میگفتند، روی موزاییک راه برو تا خونمردگی به وجود نیاید. باورم نمیشد که در وزارت فرهنگ و ارشاد چنین اتفاقی برای من میافتد. “
او در پاسخ به اینکه آیا زمان دستگیری حکم قضایی داشتند، گفت:
“تا آنجا که میدانم، وزارت ارشاد مسئولیت برای دستگیری ندارد و وزارت ارشاد هم جایی برای بازداشت نیست؛ اما در هر حال من حکمی ندیدم و به هر حال در آن سالها حراست آنجا اسلحه داشت و با بیسیم و کلاشینکف آمده بودند و طبیعتاً من مجبور بودم، همراهشان به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد بروم. “
فیض الله عرب سرخی، مسوول وقت حراست وزارت ارشاد
علیخانی درباره اینکه آیا موضوع قضایی شد، گفت:
“بله، چون میدانستند با این اتفاقی که افتاده، من پیگیر ماجرا میشوم، ماجرا را قضایی کردند و تا دو سال بعد از آن، به دادگاه میرفتیم و بعد در همان سالها به ما گفتند یک نامه بنویسید و بگویید اشتباه کردید و فیلمها مبتدل بوده، والا زندان میروید که ما هم به واسطه جو آن دوران نوشتیم، ولی در نهایت در مراحل قضایی تبرئه شدیم. با این حال، چنان زهرچشمی گرفته بودند که دیگر جرأت پیگیری قضایی نداشتیم. “[۱]
نکته جالب اینجاست که وزارت ارشاد در آن سال تحت سیطره مطلق طیف چپ و امثال سیدمحمد خاتمی، مصطفی تاجزاده، امین زاده، عباس عبدی و فیضالله عربسرخی بود. مسوول وقت حراست ارشاد هم که شخصا این تهیهکننده را شلاق زد، کسی جز فیضالله عربسرخی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب و از طیف رادیکال اصلاحات نبود. قوه قضاییه وقت هم از قضا تحت قدرت شیوخ جریان چپ چون موسوی اردبیلی، موسوی خوئینیها و حسین موسوی تبریزی بود.
موسوی، نخست وزیر و خاتمی، وزیر ارشاد وقت
فیلم «برزخیها» و بیعت ستارههای فیلمفارسی با انقلاب
فیلم «برزخیها» ساخته مرحوم ایرج قادری در سال ۶۱، به واسطه حضور بازیگران سرشناس سینمای پیش از انقلاب چون فردین، ملکمطیعی، سعید راد و ایرج قادری و همچنین تم انقلابی و میهندوستانه آن بسیار جنجالی شد. در واقع، ستارگان سینمای فارسی با این فیلم می خواستند ارادت و بیعت خود را با انقلاب نشان دهند و آمادگی خود را برای کار با فضای جدید اعلام کنند. اما روایت توقیف این فیلم و ممنوعالکاری بازیگران و عوامل ان بسیار جالب و عبرتآموز است.
عبدالمجید معادیخواه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت نیز در گفتگویی که سال ۹۲ با سایت خبری خبرآنلاین داشته است، روایت جالبی از این اتفاقات دارد:
“آن زمان یک دعوای مفصلی به وجود آمد که از آقای مخملباف در آن شرکت داشتند و علیه من موضع میگرفتند تا آقای مسیح مهاجری. دعوا بر سر اکران فیلم «برزخیها» بود.
این مساله خودش یک پرونده است که جنجال زیادی درست کرد به همهجا ازجمله مجلس هم کشید. بسیجی هم علیه بنده راه افتاد که بخشی از آن در مطبوعات آن دوران هست. هم مطبوعاتی که آقای خاتمی اداره میکردند، مثل کیهان به ما میتاختند و هم امثال آقای مخملباف فریاد «وا اسلاما» سر میدادند. در آن هیاهو هیچکس نیامد ببیند که اصلاً داستان فیلم «برزخیها» چیست. “
عبدالمجید معادیخواه
محسن مخملباف: دو زمان، دو چهره
معادیخواه روایتی هم از جلسهای که با آیتالله خامنهای(رییس جمهور وقت)، داشته است ارائه میدهد. او میگوید که ایشان را در جریان مسئله قراردادم و فشارها را هم توضیح دادم. نظر ایشان این بود که بهصرف حضور یک بازیگر در فیلم نباید جلوی اکران آن گرفته شود و اگر فیلم اشکالی ازنظر محتوایی ندارد میتواند اکران داشته باشد.
مهدی کلهر، که در آن مقطع مسوول امور سینمایی کشور بود، سالها بعد در گفتوگویی با ماهنامه سینما رسانه گفت:
” روزی که ما جلوی فیلم برزخیها را گرفتیم، وزیر وقت که آقای معادیخواه بود رفت پیش حضرت آقا که آن زمان رئیسجمهور بودند. با من تماس گرفت و گفت: آقای خامنهای میگویند به دلیل بازی کردن فردین نباید جلوی فیلم گرفته شود. اگر فیلم اشکالی دارد؛ اشکالش را برطرف کنید و فیلم را نشان بدهید. بازی کردن فردین اشکالی ندارد! “[۲]
به هر صورت برزخیها اکران شد، البته فقط در تهران. با شروع اکران فروش فیلم بسیار جلب توجه کرد. در همین زمان بود که نخستین نقد منتشره علیه «برزخیها» را روزنامه کیهان در تاریخ ۹ خرداد ۱۳۶۱ تحت عنوان «دوزخ ابتذال در برزخیها» نوشت. دومین نقد معترضانه را روزنامه جمهوری اسلامی(تحت مسوولیت مسیح مهاجری) با تیتر «برزخیها متن نامطلوب وقاحت» به چاپ رساند که نویسنده بینام در آن از «ذکر مصیبت» نوشت و اینکه «بیایید گریه کنیم در سوگ هنر اسلامی!». افزایش فشارها به وزارت ارشاد موجب کنارهگیری معادی خواه از این سمت شد و میرحسین موسوی شخصاً اداره وزارتخانه را به عهده گرفت. ازجمله نخستین تصمیمات موسوی نیز توقف اکران برزخیها بود.
این دوره، همان دورهای است که به گفته منوچهر وثوق، بازیگر سینمای قبل از انقلاب، سید محمد خاتمی وزیر ارشاد دولت موسوی رسما در رادیو اعلام کرد که “هنرپیشههای قبل از انقلاب اگر نماز هم بخوانند، نمازشان قبول نیست. “
دوربین ویدیو و عینک دودی، نمادهای غربزدگی
محمدطه عبدخدایی، از مدیران فرهنگی دهه ۶۰ که در مقطعی معاون سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد بود، در مصاحبهای با تسنیم، روایتهای جالبی از دیدگاه و نوع مدیریت اصلاحیون رادیکال امروز ارایه کرده است. یکی از اقدامات طیف «چپ» حاکم بر حوزه فرهنگ، ممنوعیت وارادات و نگهداری دستگاه پخش «ویدیو» بود که به واسطه جرمانگاری ازآن، مشکلات و معضلات دامنهداری در حوزه اجتماعی ایجاد شد و بیهوده به تقابل دستگاههای انتظامی با بخشی از بدنه جامعه دامن زد. جالب این که همین ویدیو که تحت مدیریت چپهای آن زمان(و اصلاح طلبان امروز) چیزی در حکم مواد مخدر و ابزار فحشاء بود، در دوران مدیریت یک مدیر از جریان راست(یعنی علی لاریجانی) که جایگزین خاتمی در ارشاد شد، آزاد گردید. به هر حال عبدخدایی خاطرهای در همین زمینه تعریف کرده است:
” ببینید، در این کشور دستگاه فیلم ویدیو ممنوع شد، چهکسی ممنوع کرد؟ آقا ممنوع کرد؟ امام ممنوع کرد؟ حوزه علمیه ممنوع کرد؟ چرا ممنوع شد؟ دادستانی موظف بود برود داخل خانهها آن را بهعنوان اشیاء ممنوعه بگیرد و بیاورد و بعد میداد ارشاد و دوباره با برگ سبز وارد میشد.
یادم هست رفته بودم اجلاس توریسم در پاریس، داشتم برمیگشتم در هواپیما برگههایی میدادند که چهچیزهایی در ایران ممنوع است، مثلاً مواد مخدر، ورود اسلحه، ورود مشروبات الکلی و دستگاه و فیلم ویدئو و… یک آقایی به مهماندار میگوید “من دوربین ویدیو دارم با آن چه کنم؟ “، مهماندار میدانست من معاون گردشگری هستم گفت “از آن آقا بپرس”، آن آقا با لهجه صحبت میکرد و گفت “با این چه کنم؟ ” من هم نمیدانستم چه بگویم! گفتم “بیایید فرودگاه راهنمایی میکنند که چه کنید”. من آمدم در جلسۀ معاونین این را مطرح کردم که “چرا ما این کار را میکنیم؟ “، آقای تاجزاده روبهروی من بود، گفت “آقا رفته فرنگ متجدد شده“! و یکسری آقایان ما را هو کردند که چنین سخنی را گفتیم. بعد آقای خاتمی گفت “پس مواد مخدر را هم آزاد کنیم! ” من گفتم “مواد مخدر ماهیتش مشکل دارد. پس شما دوربین عکاسی را هم ممنوع کنید چون ممکن است با دوربین عکاسی عکسهای مستهجن گرفته شود. “
او در جایی دیگر از فهرست ۱۵۰ نفره بازیگران پیش از انقلاب می گوید که قرار بود توسط وزارت ارشاد خاتمی اخراج شوند و مخالفت یک شخصیت مانع شد:
” یک خاطره هم از آیتالله خامنهای مربوط به زمان ارشاد بگویم. حدود ۱۵۰ هنرپیشه جزو اخراجیهای وزارت فرهنگ بودند. من آمدم خدمت آقا و گفتم “اینها لیست را به من دادند که اخراج کنم ولی وجداناً نمیتوانم چنین کاری بکنم”. آقا گفتند “هرگز این کار را نکن، اینها بندگان خدا هستند بالاخره فضای آن زمان اینگونه بوده و این شغلشان بوده”، یعنی از سال ۶۱ تا ۶۶ یک نفر اخراج نشد و اینها آمدند پست گرفتند و الآن جزء هنرپیشههای مملکت هستند. اخراج نشدن اینها با حمایت آقا بود و جایی هم نگفتم و این اولین بار است که میگویم. “[۳]
این مدیر فرهنگی دهه شصت درباره تفکرات شبه کمونیستی چپهای آن دوره می گوید:
“ همین آقای میرلوحی (محمود میرلوحی عضو شورای شهر تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب) که دانشجوی هند بود، بعد میآید رئیس کمیتۀ تهران میشود و میرود پیست اسکی دیزین و شمشک دستور میدهد تمام عینکهای دودی را جمع کنند! چون این مظهر غرب است! همین آقا امروز روشنفکر میشود! اگر یادتان نرفته بیایید از مردم عذرخواهی کنید.
مگر نه این بود که شماها بین دانشجویان چادر و حصار کشیدید و امام خمینی بهمحض اینکه فهمید که این اتفاق افتاده است دستور داد که سریعاً به موضوع رسیدگی شود. چرا امروز آقایان بهدنبال گم کردن آثار اقدامات افراطی خود هستند؟ “
محمود میرلوحی
فیلم مستهجنی به نام «خواستگاری»!
مهدی فخیمزاده، کارگردان و بازیگر قدیمی سینمای ایران که همواره شریفترین و اخلاقیترین آثار سینمایی پس از انقلاب را ساخته است و یکی از ماندگارترین فیلمهای انقلابی تاریخ سینمای ایران، یعنی «تشریفات» محصول اوست، در کتاب خاطرات خود از دوران فعالیت در سینما(سینما و من)، بخشی تفصیلی را به بلاهایی اختصاص می دهد که مدیران فرهنگی دهه ۶۰ و وزارت ارشاد آن دوران(تحت فرمان سیدمحمد خاتمی و طیف چپ) بر سر اهالی سینما می آوردند.
او روایت می کند که چگونه به خاطر ساخت یک کمدی شریف و خانوادگی به نام «خواستگاری» (که بعدها به فیلم محبوب سیمای جمهوری اسلامی بدل شد و بارها به نمایش درآمد) مدیران سینمایی وقت چون سیدمحمد بهشتی و فخرالدین انوار برای او پروندهسازی می کردند و او را «مستهجنساز» می نامیدند.
فخیمزاده روایت می کند که آن اندازه از مدیریت پادگانی و جو وحشتی که مدیران چپ آن دوران(و اصلاحطلب بعدی) در سینما ایجاد کردند، آزرده خاطر و رنجور بود که در سال ۷۶، حاضر نشد از خاتمی برای ریاست جمهوری حمایت کند و از معدود سینماگرانی بود که این مخالفت خود را اعلام کرد و البته تاوان آن را هم پرداخت و اگر مدیران وقت سیمای جمهوری اسلامی به کمکش نمی آمدند و او را برای سریالسازی به تلویزیون نمی بردند، در فضای دوم خردادی بایکوت و از صحنه از حذف می شد.
۴ سال ممنوعالکاری به خاطر سر طاس!
جمشید آریا(هاشمپور)، بدون شک، ستارهی بیرقیب سینمای بیستارهی دهه ۶۰ بود. در جوّ ضدقهرمانی که مدیران سینمایی وقت(در وزارت ارشاد تحت سیطره چپها) بر سینما حاکم کرده بودند، جمشید آریا، بیش از حد جلوه «قهرمانی» داشت و از این رو تصمیم گرفتند او را از جلوه بیاندازند. اینگونه بود که بعد از فیلم «عقابها» (پرفروشترین و پربییندهترین فیلم تاریخ سینمای ایران)، جمشید هاشم پور را به بهانههایی از این قبیل که با سر طاس در فیلمها ظاهر شده، ۴ سال ممنوعالکار کردند!
حسین فرحبخش، تهیهکننده قدیمی سینما، در این باره گفت:
“ اولین باری که جمشید هاشم پور تاس شد، توسط آقای بهرام پور برای فیلم «بالاش» بود. جمشید هاشم پور نیز توسط حسین ملکی که آن زمان کار عکاسی میکرد، به مرحوم قادری برای فیلم «تاراج» معرفی شد. مرحوم قادری هم وقتی عکس هاشم پور را دید، او را انتخاب کرد و پس از فیلم «عقاب ها» نیز جمشید هاشم پور به مدت چهار سال ممنوع الکار شد!
فرحبخش ادامه داد:
” کسانی که در دهه ۶۰، در سینما بودند علاقه نداشتند قهرمان در سینما وجود داشته باشد. پس از آن در سال ۶۸ این هنرمند، در فیلم «روز با شکوه» ساخته عیاری نقش کوتاهی را بازی کرد. “[۴]
او افزود:
” آن زمان اکران تهران در دست وزارت ارشاد بود و کاری میکردند کسی دنبال این فیلمها نباشد و با فیلمسازهایی که فیلم اکشن میساختند، مانند یک جنایتکار برخورد میکردند. در حقیقت اساسا چراغ فیلمهای اکشن را وزارت ارشاد آن زمان خاموش کرد. “
اما ماجرا فقط مربوط به فیلم اکشن و قهرمانان اکشنکار نبود. استاد زنده یاد داوود رشیدی، ۹ سال در زمان سلطه مطلق این طیف فکری-سیاسی بر فرهنگ و هنر کشور، در سینما ممنوعالفعالیت بود! ممنوع الفعالیتی رشیدی زمانی رقم خورد که عوامل فیلم «بی بی چلچله»، مهمانِ مهمانی پایان فیلمبرداری «شهر موشها» شده بودند(سال ۶۴). پس از یک حاشیه در این مهمانی، مأموران فارابی گزارشی برای رشیدی رد کردند و بر همین اساس، صرفاً برای او ۹ سال محرومیت از سینما در نظر گرفته شد. [۵]
با این حال، مدیران وقت سینمایی نتوانستند رشیدی را خانه نشین کنند و درهای تلویزیون برای این بازیگر برجسته بازی بود و برخی از بهترین بازیهای رشیدی نظیر «هزار دستان»، «کوچک جنگلی» و «گرگها» در همین سالها ثبت شد و از تلویزیون به نمایش درآمد. داود رشیدی با فیلم «عبور از تله» در سال ۱۳۷۲ و زمانی به سینمای ایران بازگشت که امپراتوریِ مطلق مدیران دهه شصتیِ سینما در هم شکسته بود.
ابوالفضل پورعرب، ستاره شروع دهه ۷۰ در سینمای ایران، که ورود او به سینما با فیلم «عروس» (۱۳۶۹) و در سالهای پایانی امپراتوری جریان سیاسی چپ در وزارت ارشاد رقم خورد، در گفتگویی تلویزیونی روایتهایی را از فضای ترس و وحشت حاکم بر سینما در دوران سیدمحمد بهشتی و انوار(مریدان و نوچههای خاتمی) نقل می کند. پورعرب گفت:
” ما با آقای افخمی شمال (سر صحنه فیلم عروس) پینگ پنگ بازی میکردیم. پینگ پنگم بد نبود و همه را بردم. خانم (نیکی) کریمی هم اینجا ایستاده بود. آقای افخمی (به نیکی کریمی) گفت: میخواهی بازی کنی؟ (نیکی کریمی) گفت: نه ممنون؛ ترسید. (افخمی به نیکی کریمی) گفت: نه بیا بازی کن. (نیکی کریمی) آمد بازی کرد و من بردم. صبح امیر اسفندیاری (از مدیران بنیاد سینمایی فارابی در دوره سیدمحمد بهشتی) پرسید که پینگ پنگ بازی کردند، چه اتفاقی افتاده است؟ شما تصور کنید، در آن فضا نباید ترسید؟ “
این بازیگر سینمای ایران نمونهای دیگر از این برخورد را نیز این گونه مورد اشاره قرار داد:
“آقای (رسول) صدرعاملی به من گفت هنرپیشه زن که میخواهد با تو بازی کند، نیاز دارد با تو حرف بزند. حرف که نمیتوانستیم بزنیم. گفتم: آقا من چه کار کنم؟ حالا این در شرایطی است که از آن بک گراند نیز می ترسی. (صدرعاملی) گفت باهاش حرف بزنم و قدم بزنم. گفتم: مشکل میشود. (صدرعاملی) گفت: من اینجا هستم. ما رفتیم قدم بزنیم. با اینکه آقای صدرعاملی گفته بود، صبح آقای اسفندیاری آنجا بود که چه شده است. اشکال از من یا آقای صدرعاملی نبود و یک بازیگر باید نقش مقابلش را بشناسد. خیلی حرف است. این انرژی را میگذاری و حقوق را میگیری، بیایی اینجا که چه بشود؟ “
نکته جالب این که آقای امیر اسفندیاری (که به همراه برادرش عبدالله از مدیران همیشگی وزارت ارشاد است) در طول سال، با هزینه وزارت ارشاد در تورهای سینمایی انواع جشنوارههای ریز و درشت در اقصی نقاط دنیا حضور پیدا میکند، بدون آن که این سفرها و خرجها دستاورد مشخصی برای سینمای ایران داشته باشد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، فرمانده سپاه کربلا از شناسایی پیکر شهید «محمود رادمهر» خبر داد که با این حساب تعداد شهدای تفحص شده خان طومان به ۸ نفر رسید.
پیش از این سردار سرتیپ دوم پاسدار ابوالقاسم شریفی از شناسایی و تایید هویت پیکر هفت تن از شهدای مدافع حرم منطقه خان طومان سوریه در عملیات تفحص خبر داده بود.
وی همچنین در اینباره اظهار کرده بود که، پیرو تدبیر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مبنی بر تفحص در محور خان طومان سوریه پس از آزادسازی این مناطق، گروه تفحص ایثارگران سپاه در منطقه مستقر شد و پس از ماهها تلاش خستگی ناپذیر، پیکرهای مطهر تعدادی از شهدای جبهه مقاومت کشف شد.
و ساعاتی پس از اعلام خبر تفحص ۷ تن از شهدای مدافع حرم در سوریه، خبر شناسایی و تفحص پیکر شهید محمود رادمهر که در سال ۹۵ در خان طومان به شهادت رسیده بود، منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سرهنگ سیاوش مسلمی فرمانده سپاه کربلا به همراه سردار رستمیان فرمانده سابق لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا، سردار برسلانی فرمانده لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا ساعاتی قبل با حضور در منزل مادر شهید مدافع حرم محمود رادمهر، خبر بازگشت پیکر مطهر این شهید عزیز را اعلام کرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سرویس دفاع و امنیت مشرق، موشک های هدایت شونده ضد تانک از جمله تهدیدات بسیار جدی علیه تانک ها و خودروهای زرهی محسوب می شوند. تجربیات و موارد ثبت شده خصوصا در سالهای اخیر در منطقه غرب آسیا نشان دهنده این مسئله است که موشک های ضد زره حتی با فناوری های تقریبا قدیمی مثل هدایت سیمی نیز همچنان می توانند به راحتی و از فاصله ای تقریبا مطمئن، انواع و تانک ها و خودروهای زرهی را نابود کنند. توسعه این سلاح های ضد زره، بسیاری از طراحان سیستم های دفاعی را به فکر فرو برده و باعث توسعه نسل جدیدی از سیستم های دفاعی در این زمینه شده است.
شاید بتوان جنگ ۱۹۷۳ اعراب و رژیم صهیونیستی را یکی از اولین نبردهایی دانست که تیم های مجهز به سلاح های ضد زره ارزش واقعی خود را نشان دادند. تلفات سنگین واحدهای زرهی اشغالگران قدس در مقابل تیم های کوچک پیاده نظام مصری مسلح به موشک های ضد زره هدایت شونده مالیوتکا و راکت انداز آر پی جی ۷ نشان دهنده آغاز دوره جدیدی در رزم های زمینی بود.
طی دهه های گذشته، در غرب و شرق برنامه ها برای توسعه زره های جدید و قدرتمند تر که بتواند از تانک ها و زره پوش ها محافظت کند، آغاز شد. در شوروی سابق بیشتر تلاش ها در این بخش به سمت استفاده از زره های انفجاری واکنشی رفت که اساس آن بر پایه بسته هایی عمدتا مربع شکل است که روی نقاط حساس زره پوش نصب شده و در زمان برخورد یک پرتابه منفجر می شوند. انرژی حاصل از انفجار باعث نابودی پرتابه و حفظ شدن وسیله مورد نظر می شود.
یکی از نمونه های جالب در این خصوص زره کنتاکت ۵ روسی است که روی تانک تی ۹۰ نصب شده و در یک مورد ضبط شده در سوریه، موفق شد اصابت مستقیم یک تیر موشک ضد زره تاو از طرف تروریست ها را با وجود برخی آسیب ها به بدنه تانک دفع کرده و تانک و جان خدمه آن را نجات دهد.
دفع موشک تاو توسط تانک تی ۹۰ ارتش سوریه
غربی ها به سمت توسعه زره های مرکب و استفاده از مواد کامپوزیتی مثل خانواده چابهام و یا استفاده از لایه های اورانیومی رفتند. نمونه هایی از این زره ها در تانک هایی مثل چلنجر انگلیسی یا آبرامز آمریکایی مورد استفاده قرار گرفته است. اما همین توسعه زره های پیشرفته تر باعث شد تا همه سازندگان سلاح در جهان به دنبال توسعه موشک های ضد زره قوی تر بروند. نسل جدید موشک های تاو و جاولین از آمریکا ، موشک های کورنت و گل داودی از روسیه و توسعه موشک های تاپ اتک در فرانسه و توسعه موشک های ضد زره هدایت شونده در چین و ایران ، همه و همه باعث شد تا عملا بسیاری از کارشناسان به این نتیجه برسند که حجم زره روی تانک ها و خودروهای زرهی از مقدار خاصی نمی تواند بیشتر شود و بایستی راه دیگری برای مقابله با تهدیدات ضد زره اندیشه کرد.
در اینجا بحثی به اسم حفاظت فعال مطرح می شود. حفاظت فعال به زبان ساده به اقداماتی گفته می شود که توسط یک سامانه که روی یک زره پوش نصب شده انجام می شود تا پرتابه را از وسیله مورد نظر دور یا نابود کند. به طوری کلی در جهان امروز ما با نوع سامانه حفاظت فعال طرف هستیم که یک مدل از آنها مقابله نرم ( Soft Kill) و دیگری مقابله سخت (Hard Kill) است. یکی از اولین سیستم های حفاظت فعال جهان که به صورت عملیاتی وارد خدمت شد Drozd ساخت شوروی سابق بود که در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی توسعه پیدا کرده و در جریان تجاوز نظامی به افغانستان در دهه ۱۹۸۰ میلادی نیز عملکرد قابل قبولی خصوصا در برابر پرتابه های سری آر پی جی ۷ از خود به نمایش گذاشت.
سیستم های مقابله سخت معمولا با استفاده از رادار و یا سیستم های اپتیکی، پرتابه در حال حرکت به سمت زره پوش را شناسایی و سپس یک پرتابه انفجاری را به سمت آن پرتاب می کنند که انفجار آن باعث نابودی پرتابه ضد زره خواهد شد. البته این نوع برخورد دارایی یک سری محدودیت هایی است که برای افراد خودی حاضر در اطراف خودروی حفاظت شده به وجود می آید چراکه انفجار حاصل از نابودی پرتابه دشمن میتواند برای این افراد مرگبار باشد.
امروز در بحث سیستمهای دفاع سخت، استفاده از پرتابههای ساچمهای یا کاهش فاصله نقطه انفجار بین پرتابه و وسیله برای کم کردن احتمال آسیب به نیرویهای خودی توسعه پیدا کرده است. از سیستمهای دفاع فعال برخورد سخت عملیاتی فعلی در جهان میتوان به Iron Curtain ساخت آمریکا، تروفی ساخت رژیم صهیونیستی و Arena ساخت روسیه اشاره کرد.
تانک تی ۸۰ روسی مجهز به سیستم دفاع فعال Arena
در بحث مقابله نرم هم معمولا بعد از اخطار تابش سیستم لیزر موشک انداز دشمن یا کشف آن توسط سیستمهای راداری، اقداماتی جهت اخلال روی امواج هدایت لیزری، ایجاد پرده دود یا ایجاد اخلال در سیستمهای اپتیکی هدفگیری برای موشکهای هدایت سیمی جهت مختل کردن پروسه هدفگیری و منحرف کردن موشک انجام میشود. در بحث سیستمهای دفاع فعال با برخورد نرم معروف در دنیا میتوان به سامانه روسی Shtora-۱ و سیستم آلمانی MUSS اشاره کرد.
سنسور ها و سیستم اخلال گر فروسرخ سامانه MUSS نصب شده روی یک زره پوما
سوپرایز جدید سپاه در بخش حفاظت فعال
اگر بخواهیم بحث حفاظت فعال در ایران را مورد بحث قرار دهیم و نگاهی به اخبار رسمی و اعلامی در این خصوص داشته باشیم باید به مهر ماه سال ۹۵ بازگردیم که در جریان یک گفتگوی رسمی از آزمایش دو نوع سیستم حفاظت فعال با قابلیت برخورد سخت توسط صنایع دفاعی خبر داده شد. یکی از این سامانه ها از رادار پالس داپلر و دیگری از رادار آرایه فازی بهره برده و بر اساس خبر اعلامی در آن زمان، روی تانک ذوالفقار با موفقیت مورد آزمایش قرار گرفته بود. از آن زمان تا به امروز البته تصویری از این سیستم ها منتشر نشده است.
اشاره بعدی در خصوص سیستم های حفاظت فعال در کشور ما مربوط به جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه پاسداران بود. در مصاحبه ای با سردار علی کوهستان فرمانده این بخش مهم از سپاه، در مرداد ماه سال ۹۸ از دستیابی این نیرو به سیستم های حفاظت فعال برای تانک ها خبر داده بود که البته در آن گفتگو نیز اشاره ای به جزییات این سامانه نشد. چندی پیش نیز در جریان یکی از مراسم های مربوط به جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه، مدلی از تانک تی ۷۲ ارتقاء یافته به نمایش درآمد که در آن زمان اعلام شد به سیستم های هشدار قفل لیزری و اخلالگر سیستمهای هدایت لیزری و فروسرخ برای موشکهای ضد زره مجهز شده است.
اما طی هفتههای اخیر و در جریان نمایشگاهی که به مناسبت هفته دفاع مقدس در باغ موزه دفاع مقدس در تهران برگزار شده، سازمان جهاد خودکفایی نیروی زمینی سپاه اقدام به نمایش جدیدترین دستاوردهای خود کرده که در آن، آزمایش سیستم حفاظت فعال ایرانی به نمایش درآمده است.
فیلم آزمایش سیستم دفاع فعال ساخت نیروی زمینی سپاه
در این تست، مشخص است که یک موشک ضد زره به سمت تانک روانه شده و سپس در نزدیکی هدف، به ناگاه منحرف شده و به کنار تانک برخورد میکند. این نوع از مقابله مشخصا سیستم مورد آزمایش در نیروی زمینی سپاه را در دسته سامانههای مقابله نرم قرار میدهد. تجربه درگیریهای یک دهه اخیر در منطقه و خصوصا بحث مقابله با موشکهای ضد زره هدایتشونده در خط دید مثل سری تاو ، کونکورس و کورنت تجربیات مهمی را در اختیار نیروی زمینی سپاه قرار داده است و از این مسئله دستاوردهایی مثل این سیستم دفاع فعال توسعه پیدا کرده اند.
این کلاس از موشک ها متاسفانه در سالهای اخیر به مقدار زیادی با اسپانسری برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس و مشارکت تعدادی از دولتهای غربی و اعضای ناتو، در اختیار گروههای تروریستی در منطقه قرار گرفته که البته با بکارگیری تمهیداتی مثل سامانه حفاظت فعال میتوان تا حد زیادی از خطر آنها در میدان نبرد احتمالی جلوگیری کرد.
با توجه به اینکه اخیرا صنعت دفاعی کشور در حال نصب موتورهای با قدرت ۱۰۰۰ اسب بخار روی بخشی از تانکهای ارتش و سپاه است و حالا نیز سپاه یک قدم مهم در حوزه حفاظت زرهی برداشته است، میتوان امیدوار بود گامها و قطعات پازلی که در نهایت جمهوری اسلامی ایران را به مرحله ساخت کامل یک تانک مدرن میدان نبرد خواهد رساند، به زودی کامل خواهد شد؛ انشاء الله.