اداره کل حفظ آثار دفاع مقدس

«آخرین میثاق»

«آخرین میثاق»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمانشاه، کتاب «آخرین میثاق» تاریخ شفاهی دفاع مقدس از مناطق عملیاتی غرب و جنوب کشور خصوصا عملیات بازی‌دراز به روایت سردار سرتیپ دوم پاسدار زنده یاد «عبدالرضا حاج علیانی» بوده که با قلم «آذر آزادی» به نگارش درآمده است.

این کتاب در سال ۱۳۹۶ در ۲۵۳ صفحه با حمایت قرارگاه منطقه‌ای نجف اشرف نزسا و اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه  و انتشارات «صریر» به چاپ رسیده است.

بخشی از متن کتاب:    

اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت سال ۱۳۶۰ بود که از طریق دوستان متوجه شدم قرار است مرحله‌ی دوم عملیات بازی‌دراز در جبهه‌ی سرپل‌ذهاب انجام شود. غروب بود که من به اتفاق آقای رضا شاهویسی به طرف پادگان ابوذر حرکت کردیم. ایشان آن زمان مسئول بسیج عشایری سپاه استان بود، ولی مثل من به صورت نیروی آزاد در عملیات‌ها شرکت می‌کرد. خلاصه ما رفتیم پادگان ابوذر. یک گردان که اکثراً از بچه‌های تهران بودند و فرمانده‌شان هم برادر محسن وزوایی بود، می‌خواستند در این عملیات شرکت کنند، چون مسئولیت جبهه‌های بازی‌دراز به عهده‌ی بچه‌های تهران بود. ما هم به جمع این گردان پیوستیم و به سمت منطقه‌ی شیشه‌راه حرکت کردیم. قرار بود ما روی قله‌های ۱۰۵۰ صخره‌ای و ۱۱۰۰  گچی عملیات کنیم؛ البته در مرحله‌ی اول عملیات بازی‌دراز یکی از نیرو‌های تهرانی به اسم محسن چریک به همراه تقریباً هفتاد نفر از نیروهایش چند ماه روی آن مناطق و مخصوصاً ارتفاعات دانه‌خشک که عراقی‌ها روی آن مستقر شده بودند، کار شناسایی انجام داده بودند و بعد طی عملیاتی چریکی موفق شده بودند دشمن را از آن منطقه عقب برانند و به این ترتیب جا پایی برای اجرای عملیات دوم بازی‌دراز ایجاد کنند. متأسفانه، چون عراقی‌ها خیلی روی این منطقه حساس بودند و نیرو‌های محسن چریک هم تدابیر امنیتی و نگهبانی خاصی نداشتند، به کمین نیرو‌های دشمن می‌افتند و عراقی‌ها همه‌ی آن‌ها را به شهادت می‌رسانند.

به هر حال ما به همراه بچه‌های تهران مسافتی را با ماشین رفتیم و بعد از آن پیاده به سمت ارتفاع ۱۰۵۰ صخره‌ای حرکت کردیم. جایی که ما از آنجا بالا رفتیم، شیب تندی داشت به طوری که بعضی از جا‌ها مجبور بودیم چهار دست و پا بالا برویم. از طرف دیگر عراقی‌ها بالای ارتفاع را مین‌گذاری کرده بودند و نیرو‌های خودی آشنایی چندانی با مین و پاکسازی میادین مین نداشتند. یکی، دو نفر از نیرو‌ها هم در طول مسیر روی مین رفتند و مجروح شدند. دشمن هم کم و بیش متوجه حضور ما شد و مرتب به سمت ما تیراندازی می‌کرد. فکر کنم همان شب یا صبح روز بعد بود که به قله رسیدیم و با نیرو‌های عراقی درگیر شدیم. مقاومت و شجاعت بچه‌ها باعث شد پس از چند ساعت نبرد نفس‌گیر، بالاخره عراقی‌ها را از روی ارتفاع ۱۰۵۰ عقب برانیم. بعد از اینکه به اوضاع مسلط شدیم، دیدیم امکاناتی که عراقی‌ها روی آن ارتفاع درست کرده بودند حاکی از این بود که می‌خواستند حالا حالا‌ها توی منطقه بمانند.

مثلاً بوفه درست کرده و دو، سه زن را مسئول بوفه کرده بودند که بعد از پایان درگیری‌ها ما متوجه‌ی جنازه‌ی آن زن‌ها شدیم؛ و یا این که سنگر‌های مستحکمی با بتون و آهن ساخته بودند که خیلی مقاوم بودند. بعد از تصرف قله‌ی ۱۰۵۰ ما به طرف قله ۱۱۰۰ گچی حرکت کردیم و تا غروب روز بعد موفق شدیم آنجا را هم به تصرف دربیاوریم؛ هرچند ارتفاع ۱۱۰۰ صخره‌ای و ۱۱۵۰ همچنان در دست دشمن باقی ماند. دشتی بعد از ارتفاع ۱۱۰۰ گچی هست که هم اکنون یادمان شهدای بازی‌دراز آنجاست. این دشت بین ما و عراقی‌ها قرار گرفت و آن‌ها خیلی راحت به دشت مسلط بودند و دید تیر داشتند، به همین دلیل ما نمی‌توانستیم از آنجا عبور کنیم و به ارتفاعات ۱۱۵۰ و ۱۱۰۰ صخره‌ای دست پیدا کنیم؛ البته ارتش، تعدادی از نیروهایش را روی ارتفاعات ۱۱۵۰ و ۱۱۰۰ صخره‌ای هلی‌برن کرده بود که متأسفانه توفیقی نداشتند و دشمن بالگرد نیرو‌های خودی را زد و خیلی از نیرو‌های گردان تکاور ارتش به فرماندهی شهید حسین ادبیان همان‌جا به شهادت رسیدند و پیکرشان جا ماند.

با پایان عملیات و استقرار نیرو‌های سپاه روی ارتفاع ۱۰۵۰ من و آقای رضا شاهویسی به عقب برگشتیم. توی مسیر که می‌آمدیم غاری را دیدیم که زیر ارتفاعات ۱۰۵۰ بود؛ وقتی داخل‌اش را گشتیم، دیدیم پر از سلاح و مهمات روسی است. در واقع آن غار، انبار مهمات نیرو‌های عراقی بود. ما هم یکی، دو تا اسلحه برداشتیم و با خودمان آوردیم تا از آن‌ها استفاده‌ی سازمانی کنیم نه استفاده شخصی. بعد هم رفتیم سر جاده و با یکی از ماشین‌هایی که به عقب می‌رفت، به کرمانشاه برگشتیم و از آنجا هم هر کدام به شهر‌های محل مسئولیت‌مان رفتیم و به کار‌های روزمره و مأموریت‌هایمان مشغول شدیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«آخرین میثاق» بیشتر بخوانید »

مراسم «ضیافت شهدا» در یاسوج برگزار می‌شود

مراسم «ضیافت شهدا» در یاسوج برگزار می‌شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یاسوج، مراسم «ضیافت شهدا» به همت دانشگاه فرهنگیان استان کهگیلویه و بویراحمد و با هدف آشنایی دانشجومعلمان با شهدای گرانقدر و الگوسازی و انتقال فرهنگ دفاع مقدس و ایثار و شهادت با بهره‌گیری از سبک زندگی شهدا در گلزار شهدای شهر یاسوج برگزار می‌شود.

این مراسم ساعت ۱۸ تا ۲۰ روز دوشنبه ۵ اردیبهشت برای خواهران و ساعت ۱۸ تا ۲۰ روز سه‌شنبه ۶ اردیبهشت برای برادران برگزار می‌شود.

در این مراسم، دو نفر از راویان دوران دفاع مقدس به خاطره‌گویی و روایتگری حماسه‌ها و رشادت‌های رزمندگان استان در دوران دفاع مقدس می‌پردازند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مراسم «ضیافت شهدا» در یاسوج برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

کتاب «بابای قهرمان من» با موضوع ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین کودکان و نوجوانان رونمایی خواهد شد

کتاب «بابای قهرمان من» در همدان رونمایی می‌شود


«محمد برخوردار» مدیر ادبیات و تاریخ اداره‌ کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان ‌همدان در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس، اظهار داشت: با توجه به اینکه یکی از رسالت‌های اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همدان، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در بین کودکان و نوجوانان است، به همین منظور در نظر دارد که محتوا‌های فرهنگی با موضوع شهدا، سرداران و فرماندهان در قالب کتاب‌های مخصوص قشر کودک و نوجوان تهیه نمایند.

وی افزود: کتاب «بابای قهرمان من» روایت مجموعه خاطرات کودکی فرزندان شهید «علیرضا شمسی‌پور» به قلم «لیلا گودرزیان‌فرد» و تصویرگری «فائزه دولت‌آبادی» تهیه و رونمایی خواهد شد.

برخوردار گفت: این کتاب توسط انتشارت «حماسه ماندگار» اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ‌همدان همزمان با سالگرد شهادت این شهید والامقام در ۱۳ اردیبهشت سال جاری در همدان رونمایی و روانه بازار نشر خواهد شد.

برخوردار متذکر شد: با توجه به اینکه سردار شهید «علیرضا شمسی‌پور» امسال به‌عنوان شهید شاخص جامعه ورزش کشور انتخاب شده و همچنین خصوصیات بارزی که وی داشته، معرفی این شهید به مردم علی‌الخصوص قشر کودک و نوجوان ضروری است.

«علیرضا شمسی‌پور» در سال ۱۳۴۲ در شهر همدان متولد شد. وی از سال ۱۳۶۳ برای حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به مناطق جنگی اعزام و بار‌ها مجروح می‌شود.

وی علاوه بر حضور گسترده در میدان جنگِ سخت، سنگر جنگ نرم با دشمن را خالی نمی‌گذارد و با فعالیت مستمر در عرصه ورزش به پرورش روح و جسم جوانان این مرز و بوم به‌ویژه جوانان همدانی می‌پردازد و در نهایت در ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۹۵ در عملیات تفحص شهدا در منطقه کانی مانگا (پنجوین عراق) بر اثر انفجار مین به درجه رفیع شهادت نائل آمد و با رسیدن به آرزوی دیرینه خود به جمع دوستان و همرزمان شهیدش پیوست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کتاب «بابای قهرمان من» در همدان رونمایی می‌شود بیشتر بخوانید »

تصاویر/ رزمایش کمک مومنانه در ارومیه

تصاویر/ رزمایش کمک مومنانه در ارومیه


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ رزمایش کمک مومنانه در ارومیه بیشتر بخوانید »

کتاب «روز آفتابی» در کرمانشاه رونمایی شد

کتاب «روز آفتابی» در کرمانشاه رونمایی شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمانشاه، به مناسبت اولین سالگرد مرحوم سردار «محمد کرمی راد» امروز  با حضور جمعی از مسئولین استان کرمانشاه از کتاب «روز آفتابی» تاریخ شفاهی زنده یاد سردار کرمی راد رونمایی شد.

کتاب «روز آفتابی» با موضوع تاریخ شفاهی زنده یاد سردار «محمدکرمی راد» فرمانده لشکر یازده امیرالمومنین (ع) با مصاحبه «زهرا باقری» و تدوین «زهرا صیادی» با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمانشاه وبا فرماندهان نیروهای مسلح استان و حضور اقشار مختلف در مسجد النبی (ص) واقع در بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه  برگزار شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کتاب «روز آفتابی» در کرمانشاه رونمایی شد بیشتر بخوانید »