ادبیات ایران

فیلم/ سرگذشت عجیب آقای شاعر

فیلم/ سرگذشت عجیب آقای شاعر



سید عمادالدین حسنی برقعی(مبرقعی)، معروف به عماد خراسانی (۱۳۰۰ – ۲۸ بهمن ۱۳۸۲) شاعر غزل‌سرا و قصیده‌سرای مشهور خراسانی بود و از نام‌آوران شعر و غزل معاصر ایران به‌شمار می‌آمد.


دریافت
13 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ سرگذشت عجیب آقای شاعر بیشتر بخوانید »

ساواک: هرکسی دستگیر می‌کنیم، نسخه‌ای از رمان‌های دولت‌آبادی دارد!

ساواک: هرکسی دستگیر می‌کنیم، نسخه‌ای از رمان‌های دولت‌آبادی دارد!



دولت‌آبادی در سال ۱۳۵۳ توسط سازمان امنیت موسوم به ساواک دستگیر شد. رمان‌های دولت‌آبادی توجه پلیس را به خود جلب کرده بود. وقتی جرمش را از مأموران پلیس پرسید، به او پاسخ دادند: چیزی نیست، اما…

به گزارش مجاهدت از مشرق، دهم مردادماه سالروز میلاد استاد محمود دولت‌آبادی است. به همین مناسبت، معصومه رامهرمزی، نویسنده و پژوهشگر، یادداشتی را در اختیار سایت مشرق قرار داده است که در ادامه می‌خوانید:

محمود دولت‌آبادی، نویسندۀ نام‌آشنای ادبیات معاصر ایران، زندگی پرفرازونشیبی را پشت‌سر گذاشته است. او درک خاصی از ادبیات دارد که حاصل تجربه‌هایش از زمان کودکی تا بزرگ‌سالی است. شاید به همین دلیل است که آموزنده‌ترین کتاب زندگی خود را کار می‌داند:

 «کار آموزنده‌ترین کتاب برای زندگی و هنر من بود. اگر بخواهم بین آثار نویسندگان بزرگ ادبی و کارهایی که کردم، مقایسه‌ای انجام بدهم و بگویم که کدام‌یک بیشتر روی من اثر گذاشته است، حتماً می گویم کارکردن؛ حتی کارهای ناموفقی که سرانجامش شکست بود. کار به من ساختن را یاد داد. ارتباط با دیگران و انسان‌شناسی را به من آموخت.»

دولت‌آبادی روستازاده‌ای است از اهالی دولت‌آبادِ شهرستان سبزوار. مثل بیشتر کودکان روستایی از روزی که فهم فرمان‌بردن پیدا کرد، کنار پدر و برادران بزرگ‌تر شروع به کار کرد. کار با خاک و بوته، درخت و حَشم نخستین تجربه‌های او از همزیستی با طبیعت پیرامونش بود. از همان ایام، فرهنگش را با موسیقی بومی و رقص محلی و تعزیه و کار شناخت. دورۀ ابتدایی خود را در «دبستان مسعود سعد سلمان» روستای دولت‌آباد گذراند و در کنار آموختن و خواندن و نوشتن، معلم مهربان و خوبی به نام ابوالقاسم زمانی را کشف کرد. به‌واسطۀ معلم خود با دنیای کتاب آشنا شد؛ دنیایی که الهام‌بخش او در زندگی بود. هر کتابی که در روستا و توابع آن یافت می‌شد، خواند.

بیشتر شب‌ها تا صبح زیر نور ضعیف چراغ نفتی کتاب می‌خواند. مادر معترض می‌شد که «این‌قدر در تاریکی و نور کم، کتاب نخوان! آخر کور می‌شوی!» محمود نگرانی مادر را می‌فهمید، اما با خودش می‌گفت: «شاید مادر به‌جز نگرانی از کم‌سوشدن چشم‌هایم، نگران تمام‌شدن نفت چراغ است.» نفتی که در روزگار پس از جنگ جهانی دوم متاعی ناب بود و خانواده‌های روستایی آن را به‌ زحمت به‌دست می‌آوردند. با وجود همۀ سختی‌هایی که حاصل شرایط بد اقتصادی و اجتماعی بود، محمود دوران کودکی پروَجدی را گذراند.

پدرش با اندک سوادی که داشت، او را با شاعران ایرانی همچون «مصلح‌الدین سعدی شیرازی» و «حافظ» و «حکیم ابوالقاسم فردوسی» آشنا کرد. کتاب‌های ادبیات کلاسیک فارسی همچون قصه‌های هزارویک شب، امیرارسلان نامدار و حسین کرد شبستری، اولین کتاب‌هایی بودند که محمود به‌دست گرفت و با شوق وصف‌ناپذیری به‌پایان رساند.

در نوجوانی در روستای زادگاهش یک آرایشگاه مردانه باز کرد. آرایشگری را هنر می‌دانست؛ چون به خلق زیبایی می‌انجامید. یک روز بعدازظهر خسته و بی‌حوصله، مغازه را بست، کلیدها را به پسری از اهالی ده داد و از او خواست: «به پدرم بگو که محمود رفت!» آری، او به مشهد رفت تا گروهبان ارتش شود، اما یکی از دوستانش او را از این شغل برحذر داشت؛ چرا که می‌دانست محمود انسانی احساساتی است و نظم خشک ارتش را تحمل نخواهد کرد.

در مشهد بود که یک شب به‌طور تصادفی پایش به سالن تئاتری باز شد و این سرآغاز آشنایی او با هنر و زندگی پرفراز و فرودش بود. صحنۀ روشن و زیبای تئاتر او را مجذوب خود کرد. حس کرد که تئاتر همان گمشدۀ اوست: هنری بکر که می‌تواند صدای مردم باشد. بعد از یک سال کار در مشهد، به‌سودای بازیگری تئاتر راهی تهران شد. در دهۀ ۱۳۴۰ و پس از ورود به تهران، فعالیت هنری خود را با جدیت دنبال کرد. در کلاس‌های تئاتر شرکت کرد و به درجۀ ممتازی در بازیگری رسید؛ هرچند که در این راه از موانع زیادی عبور کرد تا توانست توانایی‌های خود را به گروه‌های بزرگ این عرصه همچون گروه مصطفی اسکویی و پری صابری اثبات کند.

دولت‌آبادی تئاتر را دوست داشت؛ چون تئاتر در شب خلق می‌شد و پایان شب به‌پایان می‌رسید. میان بازشدن هر پرده و بسته‌شدن آن کمترین دروغی بیان نمی‌شد. او تئاتر را هنری ناب می‌دانست، برخلاف سینما که آن را محصول امتزاج هنر و صنعت می‌دید و دستخوش تغییرات و دگرگونی‌هایی که از اصالت آن می‌کاست. شاید روحیۀ روستایی او که همیشه با زمین و طبیعت و به‌نوعی با صراحت و صداقت سرو کار داشت، موجب علاقۀ او به هنر تئاتر می‌شد.

نویسندۀ رمان فاخر کلیدر، برای تأمین معاش زندگی خود در تهران، همچنان کار می‌کرد. مشاغل متعددی همچون کفاشی، آرایشگری، تعمیر دوچرخه، حروف‌چینی چاپخانه، کارگری در کارخانۀ پنبه، بلیت‌فروشی سینما و… را تجربه کرد و هم‌زمان به روزنامه‌نگاری و داستان‌نویسی و فیلم‌نامه‌نویسی پرداخت. کار همیشه جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی محمود دولت‌آبادی است. او کارگری را به اشکال مختلفی تجربه نمود: از کودکی با کار روی زمین و پادویی در کفاشی آغاز کرد و در نوجوانی با کار در سلمانی و حروف‌چینی در چاپخانه ادامه داد. پرکاری او در نوشتن رمان و داستان، نتیجۀ سخت‌کوشی او در زندگی است.

استاد دولت‌آبادی در نمایش‌های بسیاری چون شب‌های سپید داستایوسکی و در اعماق گورکی ایفای نقش کرد و در فیلم گاو ساختۀ داریوش مهرجویی بازی کرد. با موفقیت‌هایی که در عرصۀ تئاتر و سینما کسب کرد، آیندۀ درخشانی را پیش روی خود می‌دید. در کنار حرفۀ اصلی بازیگری در تئاتر، بیش از ده فیلم‌نامه و داستان نوشت. او در کنار همۀ فعالیت‌های هنری و شغلی، همواره می‌نوشت؛ زیرا عاشق ادبیات بود. شاید جرقۀ نویسندگی او از نامه‌هایی شروع شد که برای خانواده و دوستانش می‌نوشت. اولین‌بار در پاسخ نامۀ یکی از بهترین دوستانش از این تشبیه استفاده کرد: «وقتی نامۀ تو را خواندم، احساس کردم که قلوه‌سنگی هستم که در یک برکۀ آب افتادم.» این تشبیه زیبا می‌توانست نقطۀ آغاز نویسندگی او باشد.

محمود دولت‌آبادی داستان‌نویسی را به‌طور رسمی در سال ۱۳۴۱ با انتشار داستان کوتاه ته شب در مجله‌ای در تهران آغاز کرد. پس از آن داستان‌های بسیاری را به رشتۀ تحریر درآورد و از سال ۱۳۴۷ داستان‌هایش چه به‌صورت کتاب و چه در نشریات ادبی به‌چاپ رسید. ازجمله آثار وی در این سال‌ها می‌توان به لایه‌های بیابانی، باشبیرو، گاواربان و عقیل، عقیل اشاره کرد. بعدها کار در سینما و تئاتر را به‌طور کامل رها کرد. تصمیم گرفت که وقتش را چندپاره نکند و همۀ توان خود را برای نوشتن و ادبیات بگذارد.

دولت‌آبادی در سال ۱۳۵۳ توسط سازمان امنیت موسوم به ساواک دستگیر شد. رمان‌های دولت‌آبادی توجه پلیس را به خود جلب کرده بود. وقتی جرمش را از مأموران پلیس پرسید، به او پاسخ دادند:

«چیزی نیست، اما انگار هرکسی که ما دستگیر می‌کنیم، نسخه‌ای از رمان‌های تو را دارد!»

موضوع محوری بیشتر کتاب‌های دولت‌آبادی، آزادی اجتماعی و قیام و رنج مردم بود. این موضوعات چنان در نوشته‌هایش پررنگ می‌نمود که باعث دستگیری او شد. در واقع اتهام او، کتاب‌هایش بودند! دولت‌آبادی بیش از دو سال از زندگی‌اش را در زندان سپری کرد. به‌گفتۀ خودش، بسیاری از داستان‌هایش در زندان به ذهنش ‌آمد. او در کنار فکرکردن و نوشتن رمان، حرفۀ آرایشگری را در زندان دنبال کرد. نزدیک عید که می‌شد، سر و موی ۱۷۰ زندانی را اصلاح می‌کرد. در زندان به او لقب «محمودآقای پنجه‌طلایی» را دادند.

پس از آزادی از زندان، ظرف هفتاد روز جای خالی سلوچ را نوشت. در همین دوران کار بر روی معروف‌ترین اثرش، یعنی کلیدر را آغاز کرد. کلیدر همچون آینه‌ای، حقایق زندگی روستاییان و عشایر خراسان را آشکار می‌سازد.

استاد دولت‌آبادی با درک تاریخی از ادبیات به نگارش رمان می‌پردازد. به‌اعتقاد او بهتر است که تاریخ و زمانۀ هر نویسنده در آثارش دیده شود. تاریخ معاصر ایران از زندگی شهرنشینی آغاز نشده است. مردم ایران بیشتر روستانشین و کوچ‌نشین بودند. استاد در نوشتن رمان‌هایش به نقطۀ گذر تاریخی توجه خاص دارد. به این موضوع که پدر و مادر ما که بودند، از کجا آمدند و صاحب چه فرهنگی هستند. از نگاه او، همیشه یک شخص ادامۀ گذشته است که به‌سوی آینده می‌رود.

محمود دولت‌آبادی عاشق زبان و لحنِ آثاری همچون تاریخ بیهقی و ناصرخسرو است. او معتقد است که فقط با اتکا به زبان مادری و توجه به ریشۀ خود می‌توان رمان نوشت و البته باید ادبیات مدرن جهان را شناخت. انسان در جهان است و باید آن را بشناسد؛ اما هر انسانی ریشه‌ای دارد و دودمانی. استاد ریشه و دودمان خود را در ادبیات یافت و جهانی بر پایۀ آن خلق کرد.

موفقیت دولت‌آبادی در نویسندگی نه‌فقط به‌خاطر پشتکاری بوده که اصولاً با سابقۀ کار در مشاغل بسیار متنوع در خود پرورش داده، بلکه به‌خاطر نزدیک‌بودن تجربۀ زیسته‌اش به رنج مردم و به‌ویژه روستاییان است. جان‌مایۀ همۀ آثار داستانی او، توصیف رنج و فقر مردم در گذرگاه‌های تاریخی است؛ فضایی که نویسنده با تمام وجود خود لمس کرده است. مسائل و مشکلات اقتصادی طبقات ستمدیدۀ جامعه همچون چادرنشینان و روستاییان، فقر و ظلم به زنان از مهم‌ترین مضامین داستان‌ها و رمان‌های دولت‌آبادی است. او صدای قربانیان تاریخ است. کسانی که با کمترین بهره از عشق و خوشبختی، قربانی بی‌عدالتی شدند.

کلیدر مهم‌ترین و معروف‌ترین اثر دولت‌آبادی محسوب می‌شود. او توانست با نوشتن این کتاب نام خود را میان بزرگان دنیای ادبیات جهان جا دهد و برای همیشه ماندگار بماند. سبک غالب رمان‌های دولت‌آبادی، ازجمله کلیدر، بیان تمام‌وکمال واقعیت یک ماجرا و توصیف یک شخص یا یک مکان است. او با استفاده از این سبک، داستان‌هایش را به‌زیبایی روایت می‌کند؛ تاجایی‌که در قسمت‌هایی از کتاب، مخاطب حس می‌کند یک فیلم در مقابل او در حال نمایش است. توصیف‌های او از ظاهر شخصیت‌ها به‌قدری با جزئیات همراه است که مخاطب با خواندن توصیف‌ها، گویی این شخصیت را قبلاً در جایی دیده است. نثر او زنده است، جان دارد و در سریع‌ترین زمان، حسش را به مخاطب منتقل می‌کند. استاد زبانِ نوشته‌هایش را از بیهقی وام گرفته و این سادگی و دل‌نشینی قلم را در کتاب‌هایش می‌توان دید. استفاده از زبان و گویش‌های محلی، زیبایی نوشته‌هایش را دوچندان کرده است.

رمان کلیدر بدون تردید رمانی طولانی است. شاید این رمان به‌دلیل حجم زیادش، قربانی بی‌حوصلگی مخاطب امروز شود که همواره به‌دنبال مطالب فشرده و مختصر و پیش‌بینی‌پذیر است. خواندن چنین رمانی نیازمند شور و عشق است؛ عشق به دانستن تاریخ ایران در دهۀ بیست شمسی با همۀ تلخی‌هایش، مناسبت‌های قومیتی و شیوۀ زندگی جامعۀ روستایی، عشق به زبان مادری و لحن‌ها و گویش‌هایی که امروز فراموش شده‌اند و به تاریخ پیوسته‌اند؛ میل به خواندن جزئیات و رفتن در پوست شخصیت‌هایی که هریک حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند. گام‌برداشتن در دنیایی که دور اما نزدیک است. / عمر استاد محمود دولت‌آبادی طولانی و پربرکت باد.

منابع:

دولت‌آبادی، محمود، کلیدر، تهران: نشر پارسی، فرهنگ معاصر، ۱۳۵۷-۱۳۶۳.

دولت‌آبادی، محمود، نون نوشتن، تهران: چشمه، ۱۴۰۰.

سلوک یک نویسنده، مستند زندگی محمود دولت‌آبادی، گفت‌وگوی جمشید برزگر با استاد دولت‌آبادی: www.aparat.com/v/GZ۸oY.

دولت‌آبادی به‌روایت دولت‌آبادی، گزارش تصویری خبرگزاری ایسنا با استاد محمود دولت‌آبادی: www.isna.ir/news/۹۶۰۵۰۹۰۵۹۲۳.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ساواک: هرکسی دستگیر می‌کنیم، نسخه‌ای از رمان‌های دولت‌آبادی دارد! بیشتر بخوانید »

جایزه ادبی فلسطین برگزیدگان خود را شناخت

جایزه ادبی فلسطین برگزیدگان خود را شناخت



جایزه ادبی فلسطین برگزیدگان خود را شناخت/ نیلی: در حال حاضر مبارزه حق و باطل بر سر موضوع فلسطین است

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، خستین دورۀ جایزۀ ادبی فلسطین با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد. در این مراسم که در مجموعۀ فرهنگی شهدای انقلاب برگزار شد رضا اسماعیلی، دبیر جایزه فلسطین، محسن پرویز، رئیس هیئت مدیرۀ انجمن قلم، میثم نیلی مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مهدی براتی عضو هیئت رئیسۀ مرکز حمایت از گزینۀ مقاومت، مجتبی رحماندوست مدیر دفتر ادبیات بیداری حوزه هنری و همچنین اعضای هیئت مدیرۀ انجمن قلم حضور داشتند.

در ابتدای مراسم رضا اسماعیلی دبیر جایزه ضمن اشاره به اینکه فراخوان این جشنواره در سال گذشته منتشر شد، گفت: آثار متعددی به این جشنواره ادبی ارسال شد که به لطف خدا آثار مورد بررسی و داوری قرار گرفت و امروز از برگزیدگان این جشنواره تقدیر به عمل خواهد آمد. همچنین در این برنامه از هفت استاد بزرگوار که در حوزه فلسطین تألیفات و پژوهش‌های ارزشمندی را داشتند به رسم ادب تقدیر می‌شود.

کشور فلسطین , رضا اسماعیلی , میثم نیلی , مجمع ناشران ,

در ادامۀ مراسم محسن پرویز رئیس هیئت مدیرۀ انجمن قلم ایران و دبیر جایزۀ جهانی فلسطین ضمن عرض خیرمقدم و تشکر از دبیرخانه جایزه داخلی فلسطین گفت: نکته‌ای که لازم است همه ما به آن توجه کنیم این است که گاهی بعضی افراد تشکیک می‌کنند و سوال ایجاد می‌کنند که چرا ما بحث فلسطین را مطرح می‌کنیم و چرا ما باید موضوع فلسطین را مطرح کنیم؟ این یک صورت زیبای ظاهری دارد اما یک باطن مخربی نیز دارد. باطن مخربش از اینجاست که در واقع فلسطین نماد مقاومت است و اگر ماجرای فلسطین با تصاحب سرزمین‌های اشغالی و رسمیت بخشیدن کامل به این موضوع و با محروم شدن سکنه اصلی  فلسطین از حضور در سرزمین‌هایشان حل شد، این در واقع رسمیت بخشیدن به تجاوز و حکومت زورگویان است. هر جنایتی اگر انجام شد و ما کوتاه آمدیم، در سطح جامعه جهانی، طبیعتاً اجازه دادیم که این اتفاق مجدداً تکرار شود و به شکل بدتری در جاهای دیگر تکرار شود. این فارغ از این است که اساساً رژیم صهیونیستی یک رژیم غاصبی است که  در پی گسترش مرزهای خودش است و در پی سیطره بر مکان‌های وسیعی است و در واقع یک غده سرطانی است که اگر درمان نشود مشکلات جامعه به راحتی حل نخواهد شد.

رئیس هیئت مدیرۀ انجمن قلم ضمن اشاره به دلیل انتخاب فلسطین برای یک جایزۀ با موضوع مقاومت گفت: آن روزی که بنا شد که جایزه‌ای برای مقاومت تشکیل شود، تصمیم  بر این شد که فلسطین را به عنوان نماد مقاوت انتخاب کنند و عنوان را جایزه فلسطین گذاشتند چرا که فلسطین نماد مقاومت است و نباید فراموش شود و آن نقطه ثقل اصلی جریان مقاومت است.

پرویز در بخش پایانی سخنان خود گفت: برنامه جایزه فلسطین در واقع بررسی آثار منتشر شده در این موضوع بود و امید داریم این رویه و اهدای جایزه فلسطین به همین منوال که برگزار شد، هر چند وقت یکبار تکرار شود و ما دیگران را هم به این کار تشوریق کنیم و هر کس به سهم خودش به حرکت رو به جلوی این جایزه کمک کند.

کشور فلسطین , رضا اسماعیلی , میثم نیلی , مجمع ناشران ,

در ادامۀ مراسم میثم نیلی ضمن تشکر از انجمن قلم برای برگزاری این جایزه گفت: قصه اصلی، قصه جنگ بسیار عمیق و یک مبارزه قدیمی میان کفر و توحید است و دعوای قدیمی میان حق و باطل است که همواره هر دو طیف یارانی داشته‌اند. این مبارزه در مقاطعی به قتال هم رسیده است. نکته این است که اصل مبارزه همیشه بوده و هست تا حرکت نهایی جریان حق شکل بگیرد.

نیلی با اشاره به آیۀ ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا گفت: جریان آزادسازی قدس سال گذشته در همین ایام سردار سلیمانی را از دست داد؛ ولی به یک معنا شاید تازه او را به دست آورد. حاج قاسم مرد میدان سخت بود در حالی که امروز حاج قاسم جنگ نرم را هم فرماندهی می‌کند. حاج قاسمی که در دل‌های نویسندگان و هنرمندان الهام بخش است، امروز هم در حال ادامۀ مبارزه است.

مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی ضمن بیان اینکه در هر دوره‌ای جنگی میان حق و باطل بوده است و در دورۀ ما مبارزۀ حق و باطل بر سر موضوع فلسطین است، گفت: معیار و ملاک امروز ایمان به آرمان فلسطین است و از این طریق می‌توان به نفاق و ایمان جوامع و حاکمان پی برد. به‌نظر بنده باید بیش از گذشته آمادگی ذهنی در جریان فکری هنری رسانه‌ای ایجاد کرد و اهالی هنر و ادبیات باید نقش درخشانی در این جهاد فرهنگی ایفا کنند. این جهادهای فرهنگی مقدمۀ پیروزی‌ها و نصرت‌های بزرگ در میدان سخت است.

کشور فلسطین , رضا اسماعیلی , میثم نیلی , مجمع ناشران ,

رئیس شورای سیاست‌گذاری جایزۀ جهانی فلسطین گفت: امروز روز نشستن و بی‌خیالی و فریاد نزدن نیست؛ بلکه روز صراحت و بیان شیوا و رسا در مقابل دشمنی است که به صراحت و به وضوح به مقابله با جریان حق قیام کرده است و آبروی خودش را برده است. جریان ادبیات و نشر کشور می‌تواند بخشی از آن صف نماز پر شکوه در مسجد الاقصی باشد و به این شکوه و عظمت افتخار کند.

نیلی در ادامه اظهارات خود بیان کرد: جمهوری اسلامی و سرمداران ادبیات انقلاب در تمام این سال‌هایی که گذشت باید نقش ویژه‌ای ایفا می‌کردند. حاج قاسم حامی و الهام‌بخش جریان مقاومت در سراسر دنیا بوده است. همین نقش را ادیبان و هنرمندان ما باید در مقابل هنرمندان سراسر دنیا ایفا کنند. امیدواریم که با عنایت حضرت زهرا سلام الله علیها سرعت این اقدام افزایش پیدا کند و همت مجموعه‌های ادبی و هنری بیش از پیش به کار بسته شود.

کشور فلسطین , رضا اسماعیلی , میثم نیلی , مجمع ناشران ,

دیگر سخنران این مراسم حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدی براتی بود که با اشاره به وضعیت منطقه و محور مقاومت ارتباط شبکه‌های مقاومت را بیش از پیش به هم پیوسته دانست و گفت: اگر امروز به وضعیت منطقه نگاه کنیم و به آرایش دشمن توجه کنیم و حتی اقدامات نظامی را رصد کنیم، متوجه جایگاه ارزشمند محور مقاومت خواهیم شد. فعالیت‌های اقتصادی کشورهای مقاومت جدای از روابط رسمی دولت‌ها تعریف شده است و امروزه تجار و تولیدکنندگان کشورهای مقاومت در حال ارتباط‌گیری با یکدیگرند. محور مقاومت علاوه بر اینکه به بازدارنگی رسیده است همواره به یک مسئله پای‌بند بوده است و آن مسئلۀ فلسطین است. فلسطین برای اسلام یک مسئلۀ اصلی است و یک قطب‌نمایی برای امت اسلامی است که فراموش نشده است و مقاومت اجازه نداده است به محاق رود.

براتی دربارۀ عادی‌سازی برخی کشورهای خائن به آرمان فلسطین گفت: در سال‌های اخیر مسائل مختلفی در مقابل مردم فلسطین قرار گرفته است ولی همواره گزینۀ محور مقاومت پیش‌رونده بوده است. حتی اگر امروز مسئلۀ عادی‌سازی وجود دارد مردم کشورها به این اقدام نگاه مثبتی ندارند و در دل‌ها و ذهن‌ها هیچگاه فلسطین فراموش نخواهد شد. دشمن نمی‌تواند درک کند روابط بی‌قید و شرط امت اسلامی یعنی چه. دبیرکل حزب‌الله حمایت‌های ایران از محور مقاومت را خارج از چارچوب بین‌المللی دانست و این نوع روابط را بی‌مثال می‌داند و دشمن از درک این موضوع عاجز است. امروز از تهران تا بلندی‌های لبنان و سوریه و یمن حاج قاسم و شهید ابومهدی المهندس به عنوان فرماندهان محور مقاومت به زندگی ملت‌ها معنا می‌دهد.

کشور فلسطین , رضا اسماعیلی , میثم نیلی , مجمع ناشران ,

حجت‌الاسلام براتی این روزهای آشفتۀ امریکا را ثمرۀ تلاش‌های محور مقاومت دانست و گفت: در سالروز شهادت سردار سلیمانی علی‌رغم فشارهای دشمن تروریست، فقط در هند بیش از 400 مراسم برگزار شد. امروز افرادی که ما نتوانسته بودیم با آن‌ها ارتباط بگیریم، با شهادت سردار سلیمانی جذب محور مقاومت شده‌اند و عکس سردار در منازل آن‌ها نصب شده است. این همان ادبیاتی است که از سخنان سیدحسن نصرالله برداشت می‌شود؛ سید بزگوار فرمود که انگیزه‌های ما در جنگ قابل مقایسه با انگیزه‌های شما دشمنان که به دنبال پاداش و دنیا هستید، نیست.

براتی در پایان سخنان خود با اشاره به اهمیت و ضرورت استفاده از هنر برای انتقال مفاهیم مقاومت تصریح کرد: این معانی بلند و معنای ژرف نمی‌ماند مگر اینکه توسط هنرمندان در قالب هنر پیاده شود. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند هر اندیشه‌ای که در قالب هنر نگنجد، ماندنی نیست.

دیگر سخنران این مراسم مجتبی رحماندوست دانشیار دانشکده مطالعات جهان در رشته فلسطین بود که ضمن تشکر از دبیرخانه جایزه ادبی و اعضای شورای سیاست‌گذاری آن گفت: همانطور که بیان شد فلسطین نماد مقاومت شده است نه به معنای نمادین آن، بلکه به معنای واقعی نماد شده است. اصل مسئله مقاومت در منطقه، مسئله فلسطین است و اوج مبارزه در منطقه مسئله فلسطین است؛ یعنی اگر ما از آن  نقطه اوج هدف‌گیری کنیم سایر زیرمجموعه‌های آن و دامنه‌های این حوزه حل می‌شود، چون فلسطین محل اتصال سه قاره است.

کشور فلسطین , رضا اسماعیلی , میثم نیلی , مجمع ناشران ,

رحماندوست در ادامه بیان داشت: معتقدم جنگ نهایی جهان جنگ بین صهیونیست‌های جهان‌خوار با فرزندان خمینی است. قدس یک سنگ نشان است که ره گم نکنیم. اگر این مسیر و این هدف لحاظ شود، مردان حق طلب مسیر را گم نمی‌کنند. در بعضی از کشورها با تغییرهای حکومتیشان دشمنی و دوستی عوض می‌شود. مانند جنگ ایران و عراق که با تغییر حکومت موضع عراق از دشمنی با ما خارج شد. اما رژیم اشغالگر این طور نیست، عین نجاست است و تا کاملاً پاک نشود و از بین نرود و تا به زمین پاک انبیا دسترسی پیدا نکنیم این جنگ پایان نمی‌پذیرد.

در پایان این مراسم نفرات برگزیده معرفی شدند و هدایا و جوایز اهدا شد.

برگزیدگان بخش داستان بزرگسال و رمان:

فاطمه بکزاده و مجتبی صفدری

حوریه مشهدی‌ابراهیم (شایسته تقدیر)

بخش داستان کودک و نوجوان:

هدا حشمتیان (شایسته تقدیر)

بخش داستانک:

الهام نظام جو، فاطمه یونسی و فاطمه نودهی

بخش قطعه ادبی

حیدری، علی اکبری و ابراهیم قبله آرباطان

بخش شعر بزرگسال

علی سلیمیان، محسن کاویانی، افسانه سادات حسینی و سارا جلوداریان

بخش شعر کودک ونوجوان

ابراهیم قبله آرباطان



منبع خبر

جایزه ادبی فلسطین برگزیدگان خود را شناخت بیشتر بخوانید »

روایت‌های مردمی در ادبیات دفاع مقدس رنگ باخته است / سهم کم ادبیات روشنفکری از روایت جنگ

روایت‌های مردمی در ادبیات دفاع مقدس رنگ باخته است / سهم کم ادبیات روشنفکری از روایت جنگ



روایت‌های مردمی در ادبیات دفاع مقدس رنگ باخته است / سهم کم ادبیات روشنفکری از روایت جنگ

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کردستان آشوب‌زده در روزهای آخر تیر ماه ۱۳۵۸ وقتی که خبر بریده شدن سر چند سردار بومی در مریوان به گوش تمام کشور می‌رسد؛ می‌تواند مقصد خوبی برای ماجراجویی و کشف حقیقت توسط یک خبرنگار باشد! هرچند او، مریم کاظم‌زاده، دختری جوان و خبرنگار روزنامه انقلاب اسلامی باشد! اما سفر او فقط به همین یک بار ختم نمی‌شود، وقتی برای دومین بار قدم به خاک کردستان می‌گذارد به دنبال مصاحبه با فرمانده دستمال سرخ‌ها، اصغر وصالی، است! فردی که در این دیدار به خانم خبرنگار می‌گوید: «چرا شما خبرنگارها وقتی درگیری هست توی شهر هستید و وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد سر و کله‌تان پیدا می‌شود؟» و مریم را با این حرف برای ماندن و شرکت در عملیات پاک‌سازی مناطق مرزی کردستان مصر می‌کند تا بعد از آن مقاله‌ای درباره دستمال سرخ‌ها به چاپ برساند..! مریم کاظم‌زاده تمام خاطراتش را در کتاب خبرنگار جنگی روایت کرده‌است؛ و باز هم هستند این روایت‌ها که از دل قهرمانان مردمی جوشیده باشد.

چه زنان، کودکان و افراد میانسالی که از پشت جبهه تا خط مقدم هر یک با داشته‌هایشان، همدلانه به میدان آمده بودند تا برای گذر از روزهای جنگی کاری کنند. یک تازه عروس با اهداء حلقه ازدواجش برای پشتیبانی جنگ، یک روستایی با تقدیم دام‌هایش برای تهیه غذای رزمندگان و زنانی که از دوخت و رفوی لباس رزمندگان تا تهیه مربای خانگی برای آنان، در پیشبرد مدیریت مردمی جنگ موثر بودند. هشت سال دفاع مقدس همین حضور و صبر و مقاومت مردم است درکنار تمام سختی‌ها و تلخی‌هایی که از جنگ بر وجودشان زخم زده‌است. اما امروز این روایت‌های مردمی از جنگ را کم‌تر در ادبیات دفاع مقدس مشاهده می‌کنیم. برای یافتن دلیل کم‌رنگی بازتاب این روایت‌ها در ادبیات، با حامد صلاحی، مدرس دانشگاه سوره و دبیر خبرگزاری کتاب ایران گفتگویی کردیم.

یکی از ویژگی‌های مثبت جنگ ما مردمی‌بودن آن است. مصادیق آن را چه می‌دانید و اینکه چرا بازتاب این مسئله در ادبیات کم‌رنگ است؟


صلاحی: به نظرم فضای دفاع مقدس مثل هر پدیده اجتماعی دیگری یک امر انضمامی است؛ یعنی بازتاب آن را در ادبیات، هنر و نظایر آن باید جست. اگر اجمالاً بپذیریم که جنگ ما تنها میان دو دولت رخ داده است، یک نوع مواجهه با آن داریم و اگر آن را دفاع یک حاکمیت نوخاسته و البته ملتی هم‌پای دولت در برابر دول هم‌پیمان بشماریم، مواجهه دیگری خواهیم داشت.

چیزی که نمی‌شود در آن تردید کرد اینکه انقلاب ما انقلاب توده مردم بوده است. به همان نسبت جنگی که یک سال و نیم پس از این خیزش پرخروش مردمی رخ داد، جنگی‌ست که مردم طرف تهاجم هستند و همدل در دفاع؛ و از همین رو، دفاع ما از این منظر، مردمی است. طبیعتاً اگر دفاع مقدس هشت‌ساله، مردمی بوده، باید آثار انتشاریافته نیز چنین رنگ‌وبویی داشته باشند. از قضا آنچه در سال‌های آغازین جنگ آفریده شده است، این ویژگی را روشن‌تر دارد. در آثار دهه ۶۰ و حتی دهه ۷۰ -چه در گستره ادبیات روشنفکری و چه در میان چهره‌های ادبی نسل اول انقلاب- نقش مردم پررنگ‌تر است؛ زیرا آن ادبیات، در دل دفاع مقدس اتفاق افتاده است.

جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس

شاید حتی از منظر امروز، ادبیات خام‌دستانه‌ای باشد و بعضاً در سطحی نازل‌تر؛ اما آثار صمیمانه‌تری است. چون از قلب حادثه برآمده‌اند. این دست آثار یا در مقطع آن واقعه عظیم خلق شده و یا کمی بعد و هنگامی‌که هنوز نگاه دولتی بر بازنمایی‌های ادبی و هنری سایه نیفکنده بود.

بعد از اینکه ادبیات داستانی ما در آن عرصه حضور پیدا می‌کند و در دهه ۶۰ و ۷۰ پیش می‌رود، با فضایی مواجه می‌شویم که برای پررنگ‌کردن این نقش تاریخی، خود حاکمیت نیز به میدان می‌آید. در این میان نهادی مثل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، جشنواره‌ها و جوایز ادبی خاص این ادبیات را پایه‌گذاری می‌کند. گاهی اوقات رویکردهایی که در این فضا هست، به شکل‌گیری ادبیاتی منجر می‌شود که -ولو ناخواسته- سفارشی است و روایت رسمی از واقعه به شمار می‌رود.

الان اثری که نقش مردم ملموس باشد، به نسبت گذشته بسیار اندک است. چون قابی ساخته شده که همه چیز در این قاب روایت می‌شود. نمی‌گویم ناراست است؛ اما نارساست و همه واقعیت را در بر ندارد. روایت حضور مردم در جنگ را کم‌رنگ می‌بینیم و این وجه مغفول مانده است.

نکته مهم دیگر اینکه وقتی نویسنده می‌خواهد روایتی از جنگ داشته باشند، لاجرم مصائب و مصاعب آن را هم منعکس می‌کند. در کتاب
جنگ چهره زنانه ندارد (سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ) که برنده نوبل ادبی ۲۰۱۵ نیز شد، با صحنه دلخراشی روبه‌رو می‌شویم؛ جایی که مادری فرزند دلبند خود را خفه می‌کند؛ چون ممکن است گریه نوزاد، او و همراهانش را لو دهد.

همسان همین صحنه را در مجموعه داستان
من قاتل پسرتان هستم (احمد دهقان) هم داریم. داستانی از این مجموعه، اساس اقتباس مازیار میری برای فیلم پاداش سکوت شد؛ ولی در زمان انتشار، هم این داستان و هم دیگر داستان‌ها ازجمله داستان تمبر جنجال‌برانگیز شد؛ چراکه روایتی نامتعارف و به تعبیر برخی از منتقدان، سیاه را منتقل می‌کند. اما این یک روایت مردمی از جنگ ماست و روایت کادربندی‌شده نیست.  


بخشی از این مسئله بعدها -خواسته یا ناخواسته- محدود شد؛ چون روایت‌های رسمی در این قضیه پررنگ شدند. اگر انقلاب و
جنگ ما یک جنگ مردمی است، طبیعتاً باید جایگاه مردم و جایگاه ادبیات مردمی پررنگ‌تر می‌بود. این اتفاق به مرور کم‌رنگ شد و در ادامه روایت رسمی بر روایت غیررسمی غلبه پیدا کرد. به عبارت دیگر، روایت‌های مردمی در ادبیات دفاع مقدس و همچنین زاویه نگاه جریان
روشنفکری به جنگ، رنگ باخت. این دو روایت متفاوت، یا از سوی صاحبان واقعه روایت می‌شد و یا از ذهن و زبان کسانی که به نظر حاکمیت نسبتی با جنگ نداشتند. ناگزیر روایت غیررسمی، جایگاه متمایز خود را اندک‌اندک از دست داد.
جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس

چیزی که این قضیه را تا حدودی جبران کرد، تاریخ شفاهی بود. به این دلیل که در مستندنگاری ناچار به بیان جزئیات حوادث ملتزم هستیم و این مقوله از دل واقعه روایت می‌شود؛ مثلاً در حس‌وحال حضور پرستاران و امدادگران زن، نمونه‌های خوبی داریم به‌سان کفش‌های سرگردان (سهیلا فرجام‌فر)، دختران اُ. پی. دی (لیلا محمدی)، خاطرات ایران (شیوا سجادی) و ….

کتاب‌هایی همانند
دا (سیده‌اعظم حسینی)،
شماره پنج (مرتضی قاضی)،
من زنده‌ام (معصومه آباد)،
فرنگیس (مهناز فتاحی) و … هم جلوه‌های دیگری از حضور زنان را بازتاب داده است؛ یا مثلاً
خبرنگار جنگی به قلم رضا رئیسی که روایت دلکشی است درباره مریم کاظم زاده، همسر سردار شهید اصغر وصالی؛ همان شهیدی که بابک حمیدیان در «چ» (ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا) نقش او را ایفا کرده است. در مورد زنان آثار بسیاری داریم که نقش اجتماعی زن در جنگ را نشان می‌دهد و گاه نقش‌هایی فراموش‌شده همانند آماده‌کردن لباس رزمنده یا پخت نان یا گردآوری کمک‌های مردمی را در دیدرس ما می‌گذارد.

این امر چنان روشن است که پرفسور محمد فرزانه استاد تاریخ دانشگاه نرث ایسترن ایلینوی شیکاگو را به نگارش «زنان ایرانی و جنسیت در جنگ ایران و عراق» برانگیخت. این اثر -که به زبان انگلیسی و به همت دانشگاه سیراکیوز (ایالات متحده آمریکا) در اختیار ماست- در دوازده فصل، نقش زنان ایرانی در دفاع مقدس را تاریخ‌نگاری کرده و به مسأله جنسیت در جنگ می‌پردازد. بخش اعظم این کتاب مربوط به تجزیه و تحلیل تاریخی شرکت زنان و تغییر در ماهیت جنسیتی قشری از زنان ایرانی است که تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷، جامعه مدنی به اقشار آن‌ها وارد نشده بود و جنگ آن را محقق کرد. نویسنده با بهره‌گیری از کتب تاریخ شفاهی، مثال‌های واقعی از اتفاقات و شخصیت‌های واقعی در شرایط خاص می‌آورد تا خواننده بتواند تمام داستان را در ذهن خود تصور کند.

در میان آثار دفاع مقدس آثاری هستند که به پشتیبانی‌های مردمی و مشارکت همه اقشار جامعه از کودکان تا میانسالان پرداخته باشد؟


صلاحی: بله؛ از باب نمونه
«پشت جبهه هم سنگر است» که نشر هجرت در سال ۱۳۶۲ منتشر کرد. زهرا رهنورد در این داستان کودکانه، از بچه‌ای می‌گوید که می‌خواهد به جبهه برود و سنش اقتضا نمی‌کند. وقتی نمی‌تواند عازم جبهه شود، قلکش را می‌شکند و پولش را به امام جمعه وقت تهران (آیت الله خامنه‌ای) می‌دهد و مردم در آن فضا تکبیر می‌گویند. این‌گونه اتفاق‌ها میان مردم چنان رواج داشته که به قلم نویسنده و در قالب داستان آمده است. کتاب‌هایی که نشر یادشده یا پیام آزادی، شفق، امید و … در آن مقطع منتشر می‌کردند، هم‌سو با موج مردمی و فضای همدلانه توده‌هاست. این رویکرد در آن سال‌ها پررونق و در آثار ادبی نمایان است.

اگر امروزه آن اثار را بخوانیم، احتمال قریب به یقین با آن‌ها همراه نخواهیم شد که البته به خاطر تغییر ذائقه ماست و نیز تفاوت زاویه دید. آن‌قدر نگاه‌های دیگر اولویت پیدا کرده‌اند که نگره اصلی فراموش شده است.

جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس


چرا در این‌باره به سمتی رفتیم که فقط روایت رسمی از جنگ باقی بماند و از روایت مردمی غافل شده‌ایم؟


صلاحی: احساس می‌کنم که باید پاسخی ریشه‌ای به این پرسش داد. به این معنا که فارغ از ادبیات دفاع مقدس و یک پله پیش‌تر، خود دفاع مقدس چگونه روایت شده است؟ دفاع مقدسی که سپاه معرفی می‌کند با دفاع مقدسی که ارتش راوی آن است، تفاوت ندارد؟ ما روایتی داریم که در یک محور اتفاق افتاده؛ ولی روایت یکسانی در دست نداریم. وقتی که در روایت اصل واقعه تفاوت هست، به همان نسبت در بازنمایی ادبی و هنری آن هم تغایر و تعارض پدیدار خواهد شد.

نکته دیگر اینکه روایت نبرد ما – از منظر اعتقادی- روایت فتح است. قائل هستیم به «احدی الحسنیین»؛ یعنی یا در آوردگاه، پیروزیم و یا با فوز شهادت، رستگاریم. کربلا از چشم‌انداز نظامی، شکست مطلق است، اما همیشه از آن به عنوان حماسه یاد می‌کنیم. به هر حال ما فتح را روایت می‌کنیم؛ اما آیا جنگ ما و اساساً هر جنگی یکسره فتوحات است؟ طبعاً خیر.

آنجا که نویسنده تلخی‌های جنگ را بازگو می‌کند، مخاطبانش مردم هستند. شاید این نگاه پیش بیاید که این واگویه، روایت شکست است و چندان هم‌سو به نظر نرسد و از همین رو تنگناهایی برای خلق و نشر آن پیش می‌آید. حتی ممکن است پدیدآوران ادبیات جنگ و دفاع مقدس -ولو ناخواسته- خود را با روایت پذیرفته‌شده از جنگ هم نوا کنند؛ یا از بیم آن که نوشته‌شان انتشار نیابد، روایت ادبی را با تساهل و تسامح همراه کنند.

جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس

مطلب مهم دیگر اینکه وقتی کسی از کانون خون و جنون به اقلیم قلم پای نهد، روایت پرتپشی دارد. کسانی، چون مجید قیصری، احمد دهقان و محمدرضا بایرامی چنینند. ما از سال‌های جنگ فاصله گرفته‌ایم و این قبیل نویسندگان در نسل‌های بعد نیستند. طبیعی است که نسل‌های تازه یا باید از تخیلشان مدد بگیرند که طبیعتاً تا حدی منبعث از نگاه رایج است؛ و یا باید خاطراتی را به جامه داستان درآورند که بعضاً برآمده از نگاه رسمی است. برای همین هرچه از آن نسل رزمنده- نویسنده دورتر می‌شویم، از حس‌وحال کارها کاسته می‌شود.


برای بهره‌مندی از ظرفیت روایت مردمی دفاع مقدس به منظور جذب مخاطب چه باید کرد؟


صلاحی: یک دلیل کم‌اقبالی عمومی به ادبیات دفاع مقدس آن است که از روایت غیررسمی -که مردم مشتاق آنند- فاصله دارد. باید مستندنگاری را جدی گرفت و به ثبت روایت‌های اصیل پرداخت؛ و در گام بعد، این روایت‌ها -و حتی برخی روایت‌هایی که سینه به سینه نقل شده و هنوز کتابت نیافته است- را دست‌مایه آفرینش داستان قرار داد. البته کسی که سوژه را انتخاب می‌کند، باید بر تکنیک و فرم، وقوف تام داشته باشد و با هنرمندی آن را پرورش دهد و خواندنی‌تر عرضه کند.

یک قدم بنیادین این است که واقعاً نویسندگان به این سمت بروند و روایت‌های مردمی را شکل دهند. مثلاً می‌شود از پیرمردی گفت که خانه و خانمان و خاندانش را رها کرده و جنگ رفته؛ یا فی‌المثل از زنی روایت کرد که از حیثیت خانواده و حریم خاکش دفاع می‌کند. روایت‌هایی از این دست بسیار انگشت‌شمارند. اگر نویسنده، جویا و پویا باشد، اتفاقاً باید به دنبال این مسائل باشد و آن‌ها را آبشخور آفرینش خویش قرار دهد. بسیاری از روایت‌ها -که بازنمایی عمومی از فضای جنگ دارند- می‌توانند و می‌باید پشتوانه یک اتفاق ادبی یا هنری باشند.

راه دیگر هم این است که بر مبنای قطعات گم‌شده در تاریخ جنگ یا بر اساس روایت‌های مردمی، به تولید اثر بپردازیم. از باب مثال، فیلم تنگه ابوقریب که بهرام توکلی به گلوگاهی گم‌شده در تاریخ جنگ ما نور تابانده است؛ یا مثلاً اشارت رهبر ادب‌شناس انقلاب در دیدار صمیمانه با سینماگران که کتاب خاک‌های نرم کوشک را برای اقتباس معرفی کردند. یعنی اولاً اثر متفاوت سعید عاکف درباره شهید عبدالحسین برونسی مقبول ایشان است و در ثانی می‌تواند جلوه سینمایی یابد.

جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس
همچنین ادبیات روشنفکری ما سهمش را از فرهنگ و ادب جنگ و دفاع مقدس برنداشته است. بخشی از جامعه، نسبت به اثری که از سوی جریان روشنفکری به بازار نشر بیاید، پذیرش بهتری دارند. نگاه شمار بسیاری از کتابخوانان به ادبیات دفاع مقدس، مثبت نیست و حس می‌کنند پروپاگاندای حکومتی پشت آن است؛ اما اگر این نگاه بشکند و نگاهی ملی به یک دفاع میهنی حاکم شود، استقبال از این حوزه، افزایش فراوان خواهد یافت. برخی از مخاطبان، مخاطب ادبیات روشنفکری هستند و آثاری که جامعه روشنفکری در این زمینه خلق کرده، بنا به عللی روزبه‌روز کمتر شده است.

دفاع ما یک دفاع ملی است و به همین نسبت مواجهه روشنفکران ما هم برخاسته از حمیت وطنی است. طبعاً روشنفکر اصیل باید روایت خود را از این مسئله بگوید. نادر ابراهیمی در فصلی از با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ که روایت سفر ده‌روزه او به جبهه جنوب است، از روشنفکران گلایه دارد که چرا واکنش درخوری نسبت به این مقوله ملی ندارند. البته روشنفکران ما همانند
احمد محمود، اسماعیل فصیح، قاضی ربیحاوی، شهریار مندنی‌پور، جواد مجابی، محمد محمدعلی، منصور کوشان، ناصر ایرانی و دیگران از جنگ نوشته‌اند؛ و اغلب اوقات، خاکستری؛ روایت‌هایی که شاید چندان رنگ‌وروی حماسی و سلحشورانه نداشته باشند؛ اما روایت «درد مردم زمانه» هستند.

احمد محمود در حکایت حال که گفتگوی لیلی گلستان با اوست، می‌گوید که شهادت برادرش، انگیزه اصلی او برای نگارش زمین سوخته بوده است. او دغدغه درونی نسبت به مقوله خاک و نیز هم‌خون خود داشته است. این، یک روایت برخاسته از ضمیر نویسنده است و از همین باب، ممتاز و منحصربه‌فرد. یک روایت بی نقاب از جنگ است و هنوز خواندنی. نویسنده هم لحظات تلخ جنگ را نوشته و هم لحظات حماسی آن را و یقیناً به متن واقعه نزدیک‌تر است. می‌توان گفت ما اگر از این روایت‌های اصیل احتراز کنیم، متضرر خواهیم شد؛ فارغ از اینکه با نگاه نویسنده موافق باشیم یا مخالف. از منظر دیگر، وقتی روایت گوشه‌ای از جامعه ادبی را حذف می‌کنیم، مخاطبان آن بخش از سبد مخاطبان دفاع مقدس کم می‌شوند.

پس نخست باید روایت هردو طیف را بدون عنایت به زوایای حاکمیتی داشته باشیم و از دگرسو همگان را به حضور بر این خوان الوان فراخوانیم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کردستان آشوب‌زده در روزهای آخر تیر ماه ۱۳۵۸ وقتی که خبر بریده شدن سر چند سردار بومی در مریوان به گوش تمام کشور می‌رسد؛ می‌تواند مقصد خوبی برای ماجراجویی و کشف حقیقت توسط یک خبرنگار باشد! هرچند او، مریم کاظم‌زاده، دختری جوان و خبرنگار روزنامه انقلاب اسلامی باشد! اما سفر او فقط به همین یک بار ختم نمی‌شود، وقتی برای دومین بار قدم به خاک کردستان می‌گذارد به دنبال مصاحبه با فرمانده دستمال سرخ‌ها، اصغر وصالی، است! فردی که در این دیدار به خانم خبرنگار می‌گوید: «چرا شما خبرنگارها وقتی درگیری هست توی شهر هستید و وقتی آب‌ها از آسیاب افتاد سر و کله‌تان پیدا می‌شود؟» و مریم را با این حرف برای ماندن و شرکت در عملیات پاک‌سازی مناطق مرزی کردستان مصر می‌کند تا بعد از آن مقاله‌ای درباره دستمال سرخ‌ها به چاپ برساند..! مریم کاظم‌زاده تمام خاطراتش را در کتاب خبرنگار جنگی روایت کرده‌است؛ و باز هم هستند این روایت‌ها که از دل قهرمانان مردمی جوشیده باشد.

چه زنان، کودکان و افراد میانسالی که از پشت جبهه تا خط مقدم هر یک با داشته‌هایشان، همدلانه به میدان آمده بودند تا برای گذر از روزهای جنگی کاری کنند. یک تازه عروس با اهداء حلقه ازدواجش برای پشتیبانی جنگ، یک روستایی با تقدیم دام‌هایش برای تهیه غذای رزمندگان و زنانی که از دوخت و رفوی لباس رزمندگان تا تهیه مربای خانگی برای آنان، در پیشبرد مدیریت مردمی جنگ موثر بودند. هشت سال دفاع مقدس همین حضور و صبر و مقاومت مردم است درکنار تمام سختی‌ها و تلخی‌هایی که از جنگ بر وجودشان زخم زده‌است. اما امروز این روایت‌های مردمی از جنگ را کم‌تر در ادبیات دفاع مقدس مشاهده می‌کنیم. برای یافتن دلیل کم‌رنگی بازتاب این روایت‌ها در ادبیات، با حامد صلاحی، مدرس دانشگاه سوره و دبیر خبرگزاری کتاب ایران گفتگویی کردیم.

یکی از ویژگی‌های مثبت جنگ ما مردمی‌بودن آن است. مصادیق آن را چه می‌دانید و اینکه چرا بازتاب این مسئله در ادبیات کم‌رنگ است؟


صلاحی: به نظرم فضای دفاع مقدس مثل هر پدیده اجتماعی دیگری یک امر انضمامی است؛ یعنی بازتاب آن را در ادبیات، هنر و نظایر آن باید جست. اگر اجمالاً بپذیریم که جنگ ما تنها میان دو دولت رخ داده است، یک نوع مواجهه با آن داریم و اگر آن را دفاع یک حاکمیت نوخاسته و البته ملتی هم‌پای دولت در برابر دول هم‌پیمان بشماریم، مواجهه دیگری خواهیم داشت.

چیزی که نمی‌شود در آن تردید کرد اینکه انقلاب ما انقلاب توده مردم بوده است. به همان نسبت جنگی که یک سال و نیم پس از این خیزش پرخروش مردمی رخ داد، جنگی‌ست که مردم طرف تهاجم هستند و همدل در دفاع؛ و از همین رو، دفاع ما از این منظر، مردمی است. طبیعتاً اگر دفاع مقدس هشت‌ساله، مردمی بوده، باید آثار انتشاریافته نیز چنین رنگ‌وبویی داشته باشند. از قضا آنچه در سال‌های آغازین جنگ آفریده شده است، این ویژگی را روشن‌تر دارد. در آثار دهه ۶۰ و حتی دهه ۷۰ -چه در گستره ادبیات روشنفکری و چه در میان چهره‌های ادبی نسل اول انقلاب- نقش مردم پررنگ‌تر است؛ زیرا آن ادبیات، در دل دفاع مقدس اتفاق افتاده است.

جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس

شاید حتی از منظر امروز، ادبیات خام‌دستانه‌ای باشد و بعضاً در سطحی نازل‌تر؛ اما آثار صمیمانه‌تری است. چون از قلب حادثه برآمده‌اند. این دست آثار یا در مقطع آن واقعه عظیم خلق شده و یا کمی بعد و هنگامی‌که هنوز نگاه دولتی بر بازنمایی‌های ادبی و هنری سایه نیفکنده بود.

بعد از اینکه ادبیات داستانی ما در آن عرصه حضور پیدا می‌کند و در دهه ۶۰ و ۷۰ پیش می‌رود، با فضایی مواجه می‌شویم که برای پررنگ‌کردن این نقش تاریخی، خود حاکمیت نیز به میدان می‌آید. در این میان نهادی مثل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، جشنواره‌ها و جوایز ادبی خاص این ادبیات را پایه‌گذاری می‌کند. گاهی اوقات رویکردهایی که در این فضا هست، به شکل‌گیری ادبیاتی منجر می‌شود که -ولو ناخواسته- سفارشی است و روایت رسمی از واقعه به شمار می‌رود.

الان اثری که نقش مردم ملموس باشد، به نسبت گذشته بسیار اندک است. چون قابی ساخته شده که همه چیز در این قاب روایت می‌شود. نمی‌گویم ناراست است؛ اما نارساست و همه واقعیت را در بر ندارد. روایت حضور مردم در جنگ را کم‌رنگ می‌بینیم و این وجه مغفول مانده است.

نکته مهم دیگر اینکه وقتی نویسنده می‌خواهد روایتی از جنگ داشته باشند، لاجرم مصائب و مصاعب آن را هم منعکس می‌کند. در کتاب
جنگ چهره زنانه ندارد (سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ) که برنده نوبل ادبی ۲۰۱۵ نیز شد، با صحنه دلخراشی روبه‌رو می‌شویم؛ جایی که مادری فرزند دلبند خود را خفه می‌کند؛ چون ممکن است گریه نوزاد، او و همراهانش را لو دهد.

همسان همین صحنه را در مجموعه داستان
من قاتل پسرتان هستم (احمد دهقان) هم داریم. داستانی از این مجموعه، اساس اقتباس مازیار میری برای فیلم پاداش سکوت شد؛ ولی در زمان انتشار، هم این داستان و هم دیگر داستان‌ها ازجمله داستان تمبر جنجال‌برانگیز شد؛ چراکه روایتی نامتعارف و به تعبیر برخی از منتقدان، سیاه را منتقل می‌کند. اما این یک روایت مردمی از جنگ ماست و روایت کادربندی‌شده نیست.  


بخشی از این مسئله بعدها -خواسته یا ناخواسته- محدود شد؛ چون روایت‌های رسمی در این قضیه پررنگ شدند. اگر انقلاب و
جنگ ما یک جنگ مردمی است، طبیعتاً باید جایگاه مردم و جایگاه ادبیات مردمی پررنگ‌تر می‌بود. این اتفاق به مرور کم‌رنگ شد و در ادامه روایت رسمی بر روایت غیررسمی غلبه پیدا کرد. به عبارت دیگر، روایت‌های مردمی در ادبیات دفاع مقدس و همچنین زاویه نگاه جریان
روشنفکری به جنگ، رنگ باخت. این دو روایت متفاوت، یا از سوی صاحبان واقعه روایت می‌شد و یا از ذهن و زبان کسانی که به نظر حاکمیت نسبتی با جنگ نداشتند. ناگزیر روایت غیررسمی، جایگاه متمایز خود را اندک‌اندک از دست داد.
جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس

چیزی که این قضیه را تا حدودی جبران کرد، تاریخ شفاهی بود. به این دلیل که در مستندنگاری ناچار به بیان جزئیات حوادث ملتزم هستیم و این مقوله از دل واقعه روایت می‌شود؛ مثلاً در حس‌وحال حضور پرستاران و امدادگران زن، نمونه‌های خوبی داریم به‌سان کفش‌های سرگردان (سهیلا فرجام‌فر)، دختران اُ. پی. دی (لیلا محمدی)، خاطرات ایران (شیوا سجادی) و ….

کتاب‌هایی همانند
دا (سیده‌اعظم حسینی)،
شماره پنج (مرتضی قاضی)،
من زنده‌ام (معصومه آباد)،
فرنگیس (مهناز فتاحی) و … هم جلوه‌های دیگری از حضور زنان را بازتاب داده است؛ یا مثلاً
خبرنگار جنگی به قلم رضا رئیسی که روایت دلکشی است درباره مریم کاظم زاده، همسر سردار شهید اصغر وصالی؛ همان شهیدی که بابک حمیدیان در «چ» (ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا) نقش او را ایفا کرده است. در مورد زنان آثار بسیاری داریم که نقش اجتماعی زن در جنگ را نشان می‌دهد و گاه نقش‌هایی فراموش‌شده همانند آماده‌کردن لباس رزمنده یا پخت نان یا گردآوری کمک‌های مردمی را در دیدرس ما می‌گذارد.

این امر چنان روشن است که پرفسور محمد فرزانه استاد تاریخ دانشگاه نرث ایسترن ایلینوی شیکاگو را به نگارش «زنان ایرانی و جنسیت در جنگ ایران و عراق» برانگیخت. این اثر -که به زبان انگلیسی و به همت دانشگاه سیراکیوز (ایالات متحده آمریکا) در اختیار ماست- در دوازده فصل، نقش زنان ایرانی در دفاع مقدس را تاریخ‌نگاری کرده و به مسأله جنسیت در جنگ می‌پردازد. بخش اعظم این کتاب مربوط به تجزیه و تحلیل تاریخی شرکت زنان و تغییر در ماهیت جنسیتی قشری از زنان ایرانی است که تا قبل از انقلاب ۱۳۵۷، جامعه مدنی به اقشار آن‌ها وارد نشده بود و جنگ آن را محقق کرد. نویسنده با بهره‌گیری از کتب تاریخ شفاهی، مثال‌های واقعی از اتفاقات و شخصیت‌های واقعی در شرایط خاص می‌آورد تا خواننده بتواند تمام داستان را در ذهن خود تصور کند.

در میان آثار دفاع مقدس آثاری هستند که به پشتیبانی‌های مردمی و مشارکت همه اقشار جامعه از کودکان تا میانسالان پرداخته باشد؟


صلاحی: بله؛ از باب نمونه
«پشت جبهه هم سنگر است» که نشر هجرت در سال ۱۳۶۲ منتشر کرد. زهرا رهنورد در این داستان کودکانه، از بچه‌ای می‌گوید که می‌خواهد به جبهه برود و سنش اقتضا نمی‌کند. وقتی نمی‌تواند عازم جبهه شود، قلکش را می‌شکند و پولش را به امام جمعه وقت تهران (آیت الله خامنه‌ای) می‌دهد و مردم در آن فضا تکبیر می‌گویند. این‌گونه اتفاق‌ها میان مردم چنان رواج داشته که به قلم نویسنده و در قالب داستان آمده است. کتاب‌هایی که نشر یادشده یا پیام آزادی، شفق، امید و … در آن مقطع منتشر می‌کردند، هم‌سو با موج مردمی و فضای همدلانه توده‌هاست. این رویکرد در آن سال‌ها پررونق و در آثار ادبی نمایان است.

اگر امروزه آن اثار را بخوانیم، احتمال قریب به یقین با آن‌ها همراه نخواهیم شد که البته به خاطر تغییر ذائقه ماست و نیز تفاوت زاویه دید. آن‌قدر نگاه‌های دیگر اولویت پیدا کرده‌اند که نگره اصلی فراموش شده است.

جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس


چرا در این‌باره به سمتی رفتیم که فقط روایت رسمی از جنگ باقی بماند و از روایت مردمی غافل شده‌ایم؟


صلاحی: احساس می‌کنم که باید پاسخی ریشه‌ای به این پرسش داد. به این معنا که فارغ از ادبیات دفاع مقدس و یک پله پیش‌تر، خود دفاع مقدس چگونه روایت شده است؟ دفاع مقدسی که سپاه معرفی می‌کند با دفاع مقدسی که ارتش راوی آن است، تفاوت ندارد؟ ما روایتی داریم که در یک محور اتفاق افتاده؛ ولی روایت یکسانی در دست نداریم. وقتی که در روایت اصل واقعه تفاوت هست، به همان نسبت در بازنمایی ادبی و هنری آن هم تغایر و تعارض پدیدار خواهد شد.

نکته دیگر اینکه روایت نبرد ما – از منظر اعتقادی- روایت فتح است. قائل هستیم به «احدی الحسنیین»؛ یعنی یا در آوردگاه، پیروزیم و یا با فوز شهادت، رستگاریم. کربلا از چشم‌انداز نظامی، شکست مطلق است، اما همیشه از آن به عنوان حماسه یاد می‌کنیم. به هر حال ما فتح را روایت می‌کنیم؛ اما آیا جنگ ما و اساساً هر جنگی یکسره فتوحات است؟ طبعاً خیر.

آنجا که نویسنده تلخی‌های جنگ را بازگو می‌کند، مخاطبانش مردم هستند. شاید این نگاه پیش بیاید که این واگویه، روایت شکست است و چندان هم‌سو به نظر نرسد و از همین رو تنگناهایی برای خلق و نشر آن پیش می‌آید. حتی ممکن است پدیدآوران ادبیات جنگ و دفاع مقدس -ولو ناخواسته- خود را با روایت پذیرفته‌شده از جنگ هم نوا کنند؛ یا از بیم آن که نوشته‌شان انتشار نیابد، روایت ادبی را با تساهل و تسامح همراه کنند.

جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس

مطلب مهم دیگر اینکه وقتی کسی از کانون خون و جنون به اقلیم قلم پای نهد، روایت پرتپشی دارد. کسانی، چون مجید قیصری، احمد دهقان و محمدرضا بایرامی چنینند. ما از سال‌های جنگ فاصله گرفته‌ایم و این قبیل نویسندگان در نسل‌های بعد نیستند. طبیعی است که نسل‌های تازه یا باید از تخیلشان مدد بگیرند که طبیعتاً تا حدی منبعث از نگاه رایج است؛ و یا باید خاطراتی را به جامه داستان درآورند که بعضاً برآمده از نگاه رسمی است. برای همین هرچه از آن نسل رزمنده- نویسنده دورتر می‌شویم، از حس‌وحال کارها کاسته می‌شود.


برای بهره‌مندی از ظرفیت روایت مردمی دفاع مقدس به منظور جذب مخاطب چه باید کرد؟


صلاحی: یک دلیل کم‌اقبالی عمومی به ادبیات دفاع مقدس آن است که از روایت غیررسمی -که مردم مشتاق آنند- فاصله دارد. باید مستندنگاری را جدی گرفت و به ثبت روایت‌های اصیل پرداخت؛ و در گام بعد، این روایت‌ها -و حتی برخی روایت‌هایی که سینه به سینه نقل شده و هنوز کتابت نیافته است- را دست‌مایه آفرینش داستان قرار داد. البته کسی که سوژه را انتخاب می‌کند، باید بر تکنیک و فرم، وقوف تام داشته باشد و با هنرمندی آن را پرورش دهد و خواندنی‌تر عرضه کند.

یک قدم بنیادین این است که واقعاً نویسندگان به این سمت بروند و روایت‌های مردمی را شکل دهند. مثلاً می‌شود از پیرمردی گفت که خانه و خانمان و خاندانش را رها کرده و جنگ رفته؛ یا فی‌المثل از زنی روایت کرد که از حیثیت خانواده و حریم خاکش دفاع می‌کند. روایت‌هایی از این دست بسیار انگشت‌شمارند. اگر نویسنده، جویا و پویا باشد، اتفاقاً باید به دنبال این مسائل باشد و آن‌ها را آبشخور آفرینش خویش قرار دهد. بسیاری از روایت‌ها -که بازنمایی عمومی از فضای جنگ دارند- می‌توانند و می‌باید پشتوانه یک اتفاق ادبی یا هنری باشند.

راه دیگر هم این است که بر مبنای قطعات گم‌شده در تاریخ جنگ یا بر اساس روایت‌های مردمی، به تولید اثر بپردازیم. از باب مثال، فیلم تنگه ابوقریب که بهرام توکلی به گلوگاهی گم‌شده در تاریخ جنگ ما نور تابانده است؛ یا مثلاً اشارت رهبر ادب‌شناس انقلاب در دیدار صمیمانه با سینماگران که کتاب خاک‌های نرم کوشک را برای اقتباس معرفی کردند. یعنی اولاً اثر متفاوت سعید عاکف درباره شهید عبدالحسین برونسی مقبول ایشان است و در ثانی می‌تواند جلوه سینمایی یابد.

جایگاه مردم باید در ادبیات جنگ ما پر رنگ‌تر باشد / سهم کم ادبیات روشنفکری از ادبیات دفاع مقدس
همچنین ادبیات روشنفکری ما سهمش را از فرهنگ و ادب جنگ و دفاع مقدس برنداشته است. بخشی از جامعه، نسبت به اثری که از سوی جریان روشنفکری به بازار نشر بیاید، پذیرش بهتری دارند. نگاه شمار بسیاری از کتابخوانان به ادبیات دفاع مقدس، مثبت نیست و حس می‌کنند پروپاگاندای حکومتی پشت آن است؛ اما اگر این نگاه بشکند و نگاهی ملی به یک دفاع میهنی حاکم شود، استقبال از این حوزه، افزایش فراوان خواهد یافت. برخی از مخاطبان، مخاطب ادبیات روشنفکری هستند و آثاری که جامعه روشنفکری در این زمینه خلق کرده، بنا به عللی روزبه‌روز کمتر شده است.

دفاع ما یک دفاع ملی است و به همین نسبت مواجهه روشنفکران ما هم برخاسته از حمیت وطنی است. طبعاً روشنفکر اصیل باید روایت خود را از این مسئله بگوید. نادر ابراهیمی در فصلی از با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ که روایت سفر ده‌روزه او به جبهه جنوب است، از روشنفکران گلایه دارد که چرا واکنش درخوری نسبت به این مقوله ملی ندارند. البته روشنفکران ما همانند
احمد محمود، اسماعیل فصیح، قاضی ربیحاوی، شهریار مندنی‌پور، جواد مجابی، محمد محمدعلی، منصور کوشان، ناصر ایرانی و دیگران از جنگ نوشته‌اند؛ و اغلب اوقات، خاکستری؛ روایت‌هایی که شاید چندان رنگ‌وروی حماسی و سلحشورانه نداشته باشند؛ اما روایت «درد مردم زمانه» هستند.

احمد محمود در حکایت حال که گفتگوی لیلی گلستان با اوست، می‌گوید که شهادت برادرش، انگیزه اصلی او برای نگارش زمین سوخته بوده است. او دغدغه درونی نسبت به مقوله خاک و نیز هم‌خون خود داشته است. این، یک روایت برخاسته از ضمیر نویسنده است و از همین باب، ممتاز و منحصربه‌فرد. یک روایت بی نقاب از جنگ است و هنوز خواندنی. نویسنده هم لحظات تلخ جنگ را نوشته و هم لحظات حماسی آن را و یقیناً به متن واقعه نزدیک‌تر است. می‌توان گفت ما اگر از این روایت‌های اصیل احتراز کنیم، متضرر خواهیم شد؛ فارغ از اینکه با نگاه نویسنده موافق باشیم یا مخالف. از منظر دیگر، وقتی روایت گوشه‌ای از جامعه ادبی را حذف می‌کنیم، مخاطبان آن بخش از سبد مخاطبان دفاع مقدس کم می‌شوند.

پس نخست باید روایت هردو طیف را بدون عنایت به زوایای حاکمیتی داشته باشیم و از دگرسو همگان را به حضور بر این خوان الوان فراخوانیم.



منبع خبر

روایت‌های مردمی در ادبیات دفاع مقدس رنگ باخته است / سهم کم ادبیات روشنفکری از روایت جنگ بیشتر بخوانید »

دفاع مقدس، ادبیات متعهد را به اوج محبوبیت رساند

دفاع مقدس، ادبیات متعهد را به اوج محبوبیت رساند



دفاع مقدس، ادبیات متعهد را به اوج محبوبیت رساند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دومین نشست از سلسله جلسات «رستاخیز واژه‌ها» با موضوع خدمات متقابل ادبیات داستانی و دفاع مقدس با حضور محمد حنیف، نویسنده و احمد شاکری عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

در ابتدای این نشست، محمد حنیف با اشاره به خاص بودن سوژه‌های برآمده از دل جنگ گفت: سوال مهمی وجود دارد و آن هم این است که چرا با اینکه جنگ و دفاع مقدس، یک موضوع همانند دیگر موضوعات است، حجم وسیعی از داستان و رمان با موضوع ادبیات دفاع مقدس، چه در ایران و چه در خارج از ایران نوشته شده است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت در ادبیات گذشته، گونه‌های حماسی نظیر شاهنامه و یا ادیسه هومر جایگاه شاخصی در ادبیات دنیا داشته است.

وی اضافه کرد: از جنگ جهانی اول و دوم سالهای زیادی می‌گذرد اما هنوز هم شاهد رمان‌های زیادی هستیم که در این بستر نوشته می‌شود. این موضوع چه دلیلی دارد؟ آیا به این دلیل است که جنگ، وحشتی عمومی به همراه دارد یا تعداد زیادی جان خود را از دست می‌دهند؟ زلزله، سونامی و آتش‌فشان هم این‌چنین هستند. به نظرم جنگ برخلاف این موارد مشابه، همه‌گیر است؛ یعنی تمام آحاد یک ملت را درگیر می‌کند و البته با غرور و هویت ملی درگیر می‌شود و به همین دلیل در ذهن‌ها باقی می‌ماند. از طرف دیگر، بعد فرهنگی جنگ، بیش از هر بعد دیگری از آن باقی می‌ماند.

حنیف با اشاره به اینکه جنگ می‌تواند جامعه را دگرگون کند، گفت: جنگ حادثه بزرگی است که در تمام عرصه‌ها، جامعه را دگرگون می‌کند. این دگرگونی شامل موضوعاتی نظیر ایجاد موج مهاجرت میلیونی، تضاد فرهنگی، وحشت در بمباران‌ها، شهادت، معلولیت و … است. از این روی، یکی از کارکردهای ادبیات این است این تأثیرات را به صورت عینی و جزئی‌نگارانه ارائه بدهد.

این نویسنده و منتقد ادبی درخصوص تأثیر دفاع مقدس بر ادبیات داستانی گفت: یکی از اولین تأثیرات مهم آن، خلق آثار قابل توجهی با موضوع جنگ و دفاع مقدس در ادبیات داستانی ایران است در حالی که تا پیش از این چنین موج بزرگی را نداشتیم. آماری که کتابخانه تخصصی جنگ واقع در حوزه هنری از شهریور ۱۳۵۹ تا آذر ۱۳۹۸ می‌دهد این است که از مجموع ۱۷۷۰۸ کتاب که با موضوع دفاع مقدس نوشته شده است، ۱۵۶۹ عنوان آن یعنی نزدیک به ۹ درصد داستان است. دومین تأثیر آنکه پس از جنگ رخ می‌دهد، این است که ادبیات عامه‌پسند رو به افول رفته و ادبیات متعهد خصوصاً در دهه اول انقلاب اوج می‌گیرد. تأثیر سوم، رواج مفاهیمی نظیر ایثار، ازخودگذشتگی، دلاوری، غیرت و … است. این مسائل تا پیش از این کمتر بیان شده است. اگر جنگ نبود شاید بسیاری از سردارانی که امروز آنان را می‌شناسیم، هرگز شناخته نمی‌شدند.

وی با اشاره به خدمات ادبیات داستانی بر دفاع مقدس گفت: اولین تأثیر این است که ادبیات داستانی کمک کرد تا آثاری نوشته شود که باعث غرور ملی ماست و از این منظر باعث ماندگاری خیلی از مفاهیم شد. هم‌چنین ادبیات داستانی در بسیاری از هنرهای دیگر نظیر سینما، نمایش، انیمیشن و … متجلی شده است. در حقیقت، ادبیات داستانی از این طریق به ثبت هنری حماسه‌های جنگ کمک کرد.

تأثیر سوم این است که ادبیات داستانی، عوارض جنگ و تأثیرات آن را در جامعه نشان می‌دهد و از این منظر ادبیات دفاع مقدس صلح را ترویج می‌کند. این ادبیات به سیاست‌مداران کمک می‌کند تا جایی که می‌توانند از دیپلماسی استفاده کرده و به آتش جنگ ندمند. همچنین ادبیات داستانی و هنر به تقویت روحیه حماسی در کشور کمک می‌کند و باعث پالایش روح می‌شود. تأثیر پایانی نیز این است که ادبیات داستانی دفاع مقدس در مقاطعی میزان مخاطبان کتاب را بالا برد. البته در کنار این تأثیرات مثبت می‌توان گفت که بعضی از ناشران متأسفانه با اقداماتی غیرحرفه‌ای، ذائقه مخاطب را پایین آوردند و جایگاه ادبیات داستانی ما را تضعیف کردند.

احمد شاکری دیگر سخنران این جلسه بود. او در ابتدای صحبت‌های خود گفت: یکی از موضوعاتی که در خدمات متقابل ادبیات داستانی و دفاع مقدس باید مورد توجه قرار گیرد توجه به بیانیه گام دوم انقلاب است. در این بیانیه، رهبر معظم انقلاب، تصویری از گذشته و چشم‌اندازی از آینده ارائه می‌دهند. در این بین موضوع دیگری هم دارای اهمیت است و آن هم این است که موضوع خدمات متقابل ادبیات داستانی و دفاع مقدس از منظر چه اولویتی بررسی شود؟ برای مثال، شاید عده‌ای بگویند خاطره‌نویسی از ادبیات داستانی پیشی گرفته است.

وی با مطرح کردن یک سوال، صحبت‌های خود را ادامه داد و گفت: وقتی از خدمات صحبت می‌کنیم، ممکن است این موضوع به ذهن متبادر شود که فقط ابعاد مثبت و سازندگی مطرح می‌شود در حالی که بعد دیگری هم وجود دارد و آن هم لطمات، خسارات و اختلال‌هاست. آیا ادبیات اختلالی ایجاد کرده و خسارتی به دفاع مقدس زده است؟ آیا دفاع مقدس لطماتی به ادبیات داستانی زده است؟ این موضوعات قابل طرح و بررسی است. فلذا باید عنوان بحث را از خدمات به فرصت‌ها و تهدیدها ببریم.

شاکری با اشاره به تأثیرات دفاع مقدس بر ادبیات داستانی گفت: یکی از تأثیرات دفاع مقدس بر ادبیات داستانی این است که برای ادبیات تولید موضوع، مضمون و شخصیت کرد. هم‌چنین برای آن تأمین مخاطب کرد و موجب شد مراکز حمایتی موضوعی پدید بیایند. البته در کنار آن عده‌ای معتقدند که مصلحت‌های دوران جنگ، ادبیات داستانی را چارچوب‌بندی کرد. حتی ممکن است جریان روشنفکری بگوید که دفاع مقدس باعث ایجاد شبه مضمون شد. البته لازم است به این موضوع توجه داشته باشیم که بین ادبیات داستانی و دفاع مقدس یعنی یک قالب و یک واقعه تاریخی، نسبت و تقدم و تأخر زمانی وجود دارد. یعنی نسبت ادبیات مقدم‌تر از بعد زمانی دفاع مقدس است.

شاکری با تاکید بر اینکه نقش خیال در ادبیات دفاع مقدس از اهمیت زیادی برخوردار است، گفت: در بررسی ارتباط و تأثیرگذاری بین ادبیات و دفاع مقدس باید به عنصر خیال توجهی ویژه کرد. خیال به معنای دخل و تصرف و افزودن چیزی که نبوده است. این موضوع در حالی است که دفاع مقدس امری واقع و مسلم است و شاید نتوان چیزی را به آن اضافه یا کم کرد. حال باید این سوال را پرسید که خدمات امر مخل به دفاع مقدس چیست؟

یعنی ورود خیال چه کمکی در پرداخت به دفاع مقدس در ادبیات داستانی می‌کند؟ البته در خاطره‌نگاری چنین فاکتوری را نمی‌توان بررسی کرد. هم‌چنین باید این موضوع را بررسی کرد که کسانی که جریان ادبیات متعهد را راه‌اندازی کردند بیشتر متأثر از نفس و حقیقت دفاع مقدس بودند یا تأثیر گرفته از فرم‌های روایی؟ به نظر می‌رسد که بیشتر متأثر از حقیقت دفاع مقدس بودند. این موضوع در حالی است که کسانی که ادبیات سیاه نوشتند، بیشتر از آنکه از خود دفاع مقدس متأثر باشند، تحت تأثیر قالب بودند.

وی خاطرنشان کرد: به نظرم در تحلیل و بررسی تأثیر ادبیات و دفاع مقدس نمی‌توانیم بی‌توجه به ادبیات انقلاب اسلامی باشیم چرا که ادبیات دفاع مقدس در طول ادبیات انقلاب اسلامی است؛ ثانیاً این خدمات متقابل صرفاً این‌گونه نبوده است که میان دفاع مقدس و ادبیات داستانی باشد بلکه میان ادبیات داستانی و انقلاب اسلامی هم هست. خدماتی که دفاع مقدس بر ادبیات داستانی انجام داده است، می‌تواند ذیل انقلاب اسلامی باشد. بدین معنی که هر خدمتی که دفاع مقدس بر ادبیات کرده است، گویا انقلاب اسلامی به ادبیات کرده است.
 

حنیف در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره موضوعات جدیدی که پس از دفاع مقدس به ادبیات اضافه شده است، گفت: از جمله موضوعات جدیدی که بعد از دفاع مقدس داشتیم، مهاجرت و جنگ‌زده است که مثلاً در کتاب «مهاجر کوچک» آقای رهگذر بدان اشاره شده است. یا مثلاً حضور کودکان و نوجوانان در جنگ، پیش از دفاع مقدس کمتر در ادبیات ما مطرح شده است اما نمونه این موضوع را در کتاب «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» آقای دهقان می‌بینید. جنگ شهرها و مردم موضوع جدید دیگری است که پس از دفاع مقدس رنگ و بوی جدیدتری به خود گرفت.

برای مثال کتاب «دختر لوطی» شهریار عباسی از جمله همان هاست. طنز در جنگ یکی دیگر از موضوعات جدید است. این موضوع در کتاب «گردان قاطرچی‌ها» داود امیریان آمده است. موضوعات ماوراءالطبیعه در جنگ، جانبازان، تأثیر روانی جنگ بر مردم و جامعه و به ویژه زنان، مباحث فلسفی و … از جمله مباحثی است که پس از دفاع مقدس بیشتر مورد توجه قرار گرفت.

شاکری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا ادبیات داستانی دفاع مقدس ذیل ادبیات دینی قرار می‌گیرد یا خیر، گفت: بنده معتقدم که ادبیات داستانی دفاع مقدس با اشاره به حقایق دینی موجود در دفاع مقدس، در ذیل ادبیات دینی و ادبیات انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد. اشاره شد که عده‌ای می‌گویند در جنگ تباهی داشتیم و به همین دلیل در ادبیات دفاع مقدس تاکید می‌شود که باید از دیپلماسی استفاده کرد؛ در هیچ جایی از معارف ما، بیانی را سراغ ندارم که دفاع مقدس و جهاد فی‌سبیل الله را تباهی بداند. نه تنها تباهی در آن نیست، بلکه افقی نورانی است. حتی در تعبیر جهاد فی سبیل‌الله گفته شده است که بابی از بهشت است که فقط برای اولیاست. بنابراین دفاع مقدس حرکت کلی و قدسی است و دوم اینکه در آن تباهی راهی ندارد. در آن رنج و خسارت هست اما تباهی و سیاهی در آن وجود ندارد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دومین نشست از سلسله جلسات «رستاخیز واژه‌ها» با موضوع خدمات متقابل ادبیات داستانی و دفاع مقدس با حضور محمد حنیف، نویسنده و احمد شاکری عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

در ابتدای این نشست، محمد حنیف با اشاره به خاص بودن سوژه‌های برآمده از دل جنگ گفت: سوال مهمی وجود دارد و آن هم این است که چرا با اینکه جنگ و دفاع مقدس، یک موضوع همانند دیگر موضوعات است، حجم وسیعی از داستان و رمان با موضوع ادبیات دفاع مقدس، چه در ایران و چه در خارج از ایران نوشته شده است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت در ادبیات گذشته، گونه‌های حماسی نظیر شاهنامه و یا ادیسه هومر جایگاه شاخصی در ادبیات دنیا داشته است.

وی اضافه کرد: از جنگ جهانی اول و دوم سالهای زیادی می‌گذرد اما هنوز هم شاهد رمان‌های زیادی هستیم که در این بستر نوشته می‌شود. این موضوع چه دلیلی دارد؟ آیا به این دلیل است که جنگ، وحشتی عمومی به همراه دارد یا تعداد زیادی جان خود را از دست می‌دهند؟ زلزله، سونامی و آتش‌فشان هم این‌چنین هستند. به نظرم جنگ برخلاف این موارد مشابه، همه‌گیر است؛ یعنی تمام آحاد یک ملت را درگیر می‌کند و البته با غرور و هویت ملی درگیر می‌شود و به همین دلیل در ذهن‌ها باقی می‌ماند. از طرف دیگر، بعد فرهنگی جنگ، بیش از هر بعد دیگری از آن باقی می‌ماند.

حنیف با اشاره به اینکه جنگ می‌تواند جامعه را دگرگون کند، گفت: جنگ حادثه بزرگی است که در تمام عرصه‌ها، جامعه را دگرگون می‌کند. این دگرگونی شامل موضوعاتی نظیر ایجاد موج مهاجرت میلیونی، تضاد فرهنگی، وحشت در بمباران‌ها، شهادت، معلولیت و … است. از این روی، یکی از کارکردهای ادبیات این است این تأثیرات را به صورت عینی و جزئی‌نگارانه ارائه بدهد.

این نویسنده و منتقد ادبی درخصوص تأثیر دفاع مقدس بر ادبیات داستانی گفت: یکی از اولین تأثیرات مهم آن، خلق آثار قابل توجهی با موضوع جنگ و دفاع مقدس در ادبیات داستانی ایران است در حالی که تا پیش از این چنین موج بزرگی را نداشتیم. آماری که کتابخانه تخصصی جنگ واقع در حوزه هنری از شهریور ۱۳۵۹ تا آذر ۱۳۹۸ می‌دهد این است که از مجموع ۱۷۷۰۸ کتاب که با موضوع دفاع مقدس نوشته شده است، ۱۵۶۹ عنوان آن یعنی نزدیک به ۹ درصد داستان است. دومین تأثیر آنکه پس از جنگ رخ می‌دهد، این است که ادبیات عامه‌پسند رو به افول رفته و ادبیات متعهد خصوصاً در دهه اول انقلاب اوج می‌گیرد. تأثیر سوم، رواج مفاهیمی نظیر ایثار، ازخودگذشتگی، دلاوری، غیرت و … است. این مسائل تا پیش از این کمتر بیان شده است. اگر جنگ نبود شاید بسیاری از سردارانی که امروز آنان را می‌شناسیم، هرگز شناخته نمی‌شدند.

وی با اشاره به خدمات ادبیات داستانی بر دفاع مقدس گفت: اولین تأثیر این است که ادبیات داستانی کمک کرد تا آثاری نوشته شود که باعث غرور ملی ماست و از این منظر باعث ماندگاری خیلی از مفاهیم شد. هم‌چنین ادبیات داستانی در بسیاری از هنرهای دیگر نظیر سینما، نمایش، انیمیشن و … متجلی شده است. در حقیقت، ادبیات داستانی از این طریق به ثبت هنری حماسه‌های جنگ کمک کرد.

تأثیر سوم این است که ادبیات داستانی، عوارض جنگ و تأثیرات آن را در جامعه نشان می‌دهد و از این منظر ادبیات دفاع مقدس صلح را ترویج می‌کند. این ادبیات به سیاست‌مداران کمک می‌کند تا جایی که می‌توانند از دیپلماسی استفاده کرده و به آتش جنگ ندمند. همچنین ادبیات داستانی و هنر به تقویت روحیه حماسی در کشور کمک می‌کند و باعث پالایش روح می‌شود. تأثیر پایانی نیز این است که ادبیات داستانی دفاع مقدس در مقاطعی میزان مخاطبان کتاب را بالا برد. البته در کنار این تأثیرات مثبت می‌توان گفت که بعضی از ناشران متأسفانه با اقداماتی غیرحرفه‌ای، ذائقه مخاطب را پایین آوردند و جایگاه ادبیات داستانی ما را تضعیف کردند.

احمد شاکری دیگر سخنران این جلسه بود. او در ابتدای صحبت‌های خود گفت: یکی از موضوعاتی که در خدمات متقابل ادبیات داستانی و دفاع مقدس باید مورد توجه قرار گیرد توجه به بیانیه گام دوم انقلاب است. در این بیانیه، رهبر معظم انقلاب، تصویری از گذشته و چشم‌اندازی از آینده ارائه می‌دهند. در این بین موضوع دیگری هم دارای اهمیت است و آن هم این است که موضوع خدمات متقابل ادبیات داستانی و دفاع مقدس از منظر چه اولویتی بررسی شود؟ برای مثال، شاید عده‌ای بگویند خاطره‌نویسی از ادبیات داستانی پیشی گرفته است.

وی با مطرح کردن یک سوال، صحبت‌های خود را ادامه داد و گفت: وقتی از خدمات صحبت می‌کنیم، ممکن است این موضوع به ذهن متبادر شود که فقط ابعاد مثبت و سازندگی مطرح می‌شود در حالی که بعد دیگری هم وجود دارد و آن هم لطمات، خسارات و اختلال‌هاست. آیا ادبیات اختلالی ایجاد کرده و خسارتی به دفاع مقدس زده است؟ آیا دفاع مقدس لطماتی به ادبیات داستانی زده است؟ این موضوعات قابل طرح و بررسی است. فلذا باید عنوان بحث را از خدمات به فرصت‌ها و تهدیدها ببریم.

شاکری با اشاره به تأثیرات دفاع مقدس بر ادبیات داستانی گفت: یکی از تأثیرات دفاع مقدس بر ادبیات داستانی این است که برای ادبیات تولید موضوع، مضمون و شخصیت کرد. هم‌چنین برای آن تأمین مخاطب کرد و موجب شد مراکز حمایتی موضوعی پدید بیایند. البته در کنار آن عده‌ای معتقدند که مصلحت‌های دوران جنگ، ادبیات داستانی را چارچوب‌بندی کرد. حتی ممکن است جریان روشنفکری بگوید که دفاع مقدس باعث ایجاد شبه مضمون شد. البته لازم است به این موضوع توجه داشته باشیم که بین ادبیات داستانی و دفاع مقدس یعنی یک قالب و یک واقعه تاریخی، نسبت و تقدم و تأخر زمانی وجود دارد. یعنی نسبت ادبیات مقدم‌تر از بعد زمانی دفاع مقدس است.

شاکری با تاکید بر اینکه نقش خیال در ادبیات دفاع مقدس از اهمیت زیادی برخوردار است، گفت: در بررسی ارتباط و تأثیرگذاری بین ادبیات و دفاع مقدس باید به عنصر خیال توجهی ویژه کرد. خیال به معنای دخل و تصرف و افزودن چیزی که نبوده است. این موضوع در حالی است که دفاع مقدس امری واقع و مسلم است و شاید نتوان چیزی را به آن اضافه یا کم کرد. حال باید این سوال را پرسید که خدمات امر مخل به دفاع مقدس چیست؟

یعنی ورود خیال چه کمکی در پرداخت به دفاع مقدس در ادبیات داستانی می‌کند؟ البته در خاطره‌نگاری چنین فاکتوری را نمی‌توان بررسی کرد. هم‌چنین باید این موضوع را بررسی کرد که کسانی که جریان ادبیات متعهد را راه‌اندازی کردند بیشتر متأثر از نفس و حقیقت دفاع مقدس بودند یا تأثیر گرفته از فرم‌های روایی؟ به نظر می‌رسد که بیشتر متأثر از حقیقت دفاع مقدس بودند. این موضوع در حالی است که کسانی که ادبیات سیاه نوشتند، بیشتر از آنکه از خود دفاع مقدس متأثر باشند، تحت تأثیر قالب بودند.

وی خاطرنشان کرد: به نظرم در تحلیل و بررسی تأثیر ادبیات و دفاع مقدس نمی‌توانیم بی‌توجه به ادبیات انقلاب اسلامی باشیم چرا که ادبیات دفاع مقدس در طول ادبیات انقلاب اسلامی است؛ ثانیاً این خدمات متقابل صرفاً این‌گونه نبوده است که میان دفاع مقدس و ادبیات داستانی باشد بلکه میان ادبیات داستانی و انقلاب اسلامی هم هست. خدماتی که دفاع مقدس بر ادبیات داستانی انجام داده است، می‌تواند ذیل انقلاب اسلامی باشد. بدین معنی که هر خدمتی که دفاع مقدس بر ادبیات کرده است، گویا انقلاب اسلامی به ادبیات کرده است.
 

حنیف در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره موضوعات جدیدی که پس از دفاع مقدس به ادبیات اضافه شده است، گفت: از جمله موضوعات جدیدی که بعد از دفاع مقدس داشتیم، مهاجرت و جنگ‌زده است که مثلاً در کتاب «مهاجر کوچک» آقای رهگذر بدان اشاره شده است. یا مثلاً حضور کودکان و نوجوانان در جنگ، پیش از دفاع مقدس کمتر در ادبیات ما مطرح شده است اما نمونه این موضوع را در کتاب «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» آقای دهقان می‌بینید. جنگ شهرها و مردم موضوع جدید دیگری است که پس از دفاع مقدس رنگ و بوی جدیدتری به خود گرفت.

برای مثال کتاب «دختر لوطی» شهریار عباسی از جمله همان هاست. طنز در جنگ یکی دیگر از موضوعات جدید است. این موضوع در کتاب «گردان قاطرچی‌ها» داود امیریان آمده است. موضوعات ماوراءالطبیعه در جنگ، جانبازان، تأثیر روانی جنگ بر مردم و جامعه و به ویژه زنان، مباحث فلسفی و … از جمله مباحثی است که پس از دفاع مقدس بیشتر مورد توجه قرار گرفت.

شاکری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا ادبیات داستانی دفاع مقدس ذیل ادبیات دینی قرار می‌گیرد یا خیر، گفت: بنده معتقدم که ادبیات داستانی دفاع مقدس با اشاره به حقایق دینی موجود در دفاع مقدس، در ذیل ادبیات دینی و ادبیات انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد. اشاره شد که عده‌ای می‌گویند در جنگ تباهی داشتیم و به همین دلیل در ادبیات دفاع مقدس تاکید می‌شود که باید از دیپلماسی استفاده کرد؛ در هیچ جایی از معارف ما، بیانی را سراغ ندارم که دفاع مقدس و جهاد فی‌سبیل الله را تباهی بداند. نه تنها تباهی در آن نیست، بلکه افقی نورانی است. حتی در تعبیر جهاد فی سبیل‌الله گفته شده است که بابی از بهشت است که فقط برای اولیاست. بنابراین دفاع مقدس حرکت کلی و قدسی است و دوم اینکه در آن تباهی راهی ندارد. در آن رنج و خسارت هست اما تباهی و سیاهی در آن وجود ندارد.



منبع خبر

دفاع مقدس، ادبیات متعهد را به اوج محبوبیت رساند بیشتر بخوانید »