ادبیات فارسی

اهمیت تولید آثار نمایشی با محوریت شاهنامه

اهمیت تولید آثار نمایشی با محوریت شاهنامه


گروه فرهنگ و هنر دفاع‎پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی، فرهنگ و تمدن ایران از گذشته‌های دور با مقوله داستان و نمایش بیگانه نبوده هست ما در تاریخ چند هزار ساله خود می‌توانیم به روشنی خط داستان سرایی و نمایش در ایران را جستجو کنیم. البته هنر‌های نمایشی که امروز در صحنه‌های تئاتر شاهد آن هستیم منشعب شده از شکل اروپایی آن هست که فی‌ذاته محل اشکال نیست. خوشبختانه بسیاری از هنرمندان تئاتری آثار بسیاری با داستان‌های ایرانی روی صحنه برده‌اند و برای نوشتن نمایشنامه‌های خود به سراغ ادبیات شفاهی، غنایی و حماسی ایران رفته‌اند.

داستان‌های شاهنامه یکی از مهمترین منابعی هست که نویسندگان و کارگردانان نمایش سراغ آن رفته و آثاری را تولید کرده‌اند. «نبرد رستم و سهراب» به کارگردانی «حسین پارسایی» یکی از آخرین تجربه‌هایی هست که براساس شاهنامه تولید شده و روی صحنه رفته هست. 

نبرد رستم و سهراب یکی از مهم‌ترین و تاثربرانگیزترین داستان شاهنامه هست که شاید بیش از هر داستان دیگری در شاهنامه به آن توجه شده هست. حتی در سنت نقالی و شاهنامه‌خوانی‌ها که در گذشته صورت می‌گرفت این داستان بیش از هر داستان دیگری مورد توجه بود. رسم معمول نیز این بود که کسانی در مجلس نقالی رستم و سهراب وجهی را به تقال می‌دادند تا لحظه کشته شدن سهراب به دست رستم را روایت نکند.

امام خامنه‌ای: من با شاهنامه مأنوسم

از طرفی باید در نظر داشت داستان‌های شاهنامه صرف قصه‌گویی نیست و فردوسی داستان‌پردازی را محملی قرار داده هست تا علاوه بر حفظ زبان فارسی حکمت و فلسفه اسلامی را به مخاطب عرضه کند و در این مسیر نیز استادنه عمل کرده هست. با این همه اصحاب فرهنگ و هنر با بی‌مهری با شاهنامه فردوسی برخورد کرده‌اند و جز چند اقدام محدود اتفاقی در این حوزه نیفتاده هست.

در شرایطی که فضای مجازی بخش عظیمی از وقت جوانان و نوجوانان و حتی کودکان را به خود مشغول کرده هست و این نسل به شدت با درست نویسی زبان فارسی و شناخت اسطوره‌ها و افسانه‌های سرزمین خود بیگانه هستند، تولید آثار نمایشی اعم از سریال، فیلم و تئاتر با محوریت شاهنامه از اهمیت بالاتری برخوردار هست.

امام خامنه‌ای: من با شاهنامه مأنوسم

رهبر معظم انقلاب اسلامی در کسوت یک فرهنگ‌شناس برجسته که احاطه تام و تمامی بر ادبیات فارسی بخصوص شعر دارند از فقدان آثار فرهنگی و هنری با موضوع شاهنامه فردوسی گله‌مند هستند. ایشان به کرات در بیانات خود خطاب به اصحاب فرهنگ و هنر بر لزوم توجه به شاهنامه فردوسی و لزوم بازخوانی و بازآفرینی داستان‌های شاهنامه در قالب رمان، تئاتر، فیلم و … تاکید و توصیه دارند. توصیه‌ای که متاسفانه به ندرت از سوی هنرمندان مورد توجه قرار گرفته هست.

در ادامه به مناسبت اجرای نمایش «نبرد رستم و سهراب» بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص توجه به شاهنامه را که در دیدار‌های مختلف ایراد شده را می‌خوانید:

حکمت فردوسی؛ حکمتی اسلامی هست و نه زردشتی
 
خوشبختانه ادبیات سلف ما همه‌اش در جهت ارزش‌های الهی و اسلامی هست؛ از جمله شاهنامه. شما خیال نکنید که در حکمت فردوسی، یک ذره حکمت زردشتی وجود دارد. فردوسی آن وقتی که از اسفندیار تعریف می‌کند، روی دینداری او تکیه می‌کند. می‌دانید که اسفندیار یک فرد متعصبِ مذهبیِ مبلّغ دین بوده که سعی کرده پاکدینی را در همه جای ایران گسترش بدهد. تیپ اسفندیار، تیپ حزب‌اللهی‌های امروز خودمان هست؛ آدم خیلی شجاع و نترس و دینی بوده هست؛ حاضر بوده هست برای حفظ اصولی که به آن معتقد بوده و رعایت می‌کرده، خطر بکند و حتی با رستم دست و پنجه نرم کند. 

وقتی شما شاهنامه را مطالعه می‌کنید، می‌بینید که فردوسی روی این جنبه‌ی دینداری و طهارت اخلاقی اسفندیار تکیه می‌کند. با این‌که فردوسی اصلاً بنا ندارد از هیچیک از آن پادشاهان بدگویی کند، اما شما ببینید گشتاسب در شاهنامه چه چهره‌یی دارد، اسفندیار چه چهره‌یی دارد؛ اینها پدر و پسر هستند. فردوسی بر اساس معیار‌های اسلامی، به فضیلت‌ها توجه دارد.

در حالی که بر طبق معیار‌های سلطنتی و پادشاهی، در نزاع بین گشتاسب و اسفندیار، حق با شاه هست. اگر شما به شاهنامه نگاه کنید، می‌بینید که در نزاع بین اسفندیار و گشتاسب، حق با اسفندیار هست؛ یعنی اسفندیار یک حکیم الهی هست. فردوسی از اول با نام خدا شروع می‌کند تا آخر هم همین‌طور هست؛ فردوسی را با این چشم نگاه کنید. فردوسی، خدای سخن هست؛ او زبان مستحکم و استواری دارد و واقعاً پدر زبان فارسی امروز هست؛ او دلباخته و مجذوب مفاهیم حکمت اسلامی بود؛ شاهنامه را با این دید نگاه کنید.

اگر در شاهنامه فردوسی چیزی برخلاف مفاهیم اسلامی وجود داشت، این‌قدر در جوامع اسلامی جا می‌افتاد؟ شما می‌دانید که در این نسل‌های گذشته، مردم ما چه‌قدر دینی بوده‌اند. در کدام خانه و کدام ده و کدام محله، شاهنامه نبود یا خوانده نمی‌شد؟ همه جا می‌خواندند و منافاتی هم با مفاهیم اسلامی نمی‌دیدند.

این رستمی که شما می‌بینید یک چهره ملی شده، خصوصیاتی که در شاهنامه برای او ذکر گردیده، در واقع به آن شکل که نبوده پیداست که افسانه هست، اما درعین‌حال همین انسان افسانه ای، الان یک قهرمان ملی ایرانی هست؛ علتش چیست؟ من گمان می‌کنم که مجموعه خصلت‌های انسانی رستم هست که از رستم یک چهره محبوب ساخته هست؛ باید روی این خصلت‌ها تکیه کرد. نباید فقط به جنبه پهلوانی تکیه کرد؛ مگر این‌که شما برای پهلوانی عنوان خاصی قائل باشید و بخواهید روی خصلت‌های پهلوانی در ایران تکیه کنید این عیبی ندارد. اشکالی ندارد که در حقیقت نوعی قهرمانی مورد نظر باشد. اگر جنبه‌های ارزشی مورد تأکید قرار گیرد، بسیار خوب هست. جنبه‌های ارزشی را از آنها انتزاع و مطرح کنید؛ این می‌تواند مفید باشد.

«بیانات در دیدار اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران، ۵ اسفند ۱۳۷۰»

امام خامنه‌ای: من با شاهنامه مأنوسم

ضرورت تجلیل از فردوسی

من موافقم که از «فردوسی» تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود و حکمت فردوسی استخراج گردد تا همه بدانند که این حکمت، اسلامی هست یا غیراسلامی. فردوسی باید هم بزرگ شود. فردوسی در قلّه هست. امیدواریم کم‌کاری [در این حوزه] گریبان ما را نگیرد تا حکمت فردوسی را بیان کنیم. ما هستیم که اسم او را «حکیم ابوالقاسم فردوسی» گذاشتیم؛ دشمنان دین که این اسم را نگذاشته‌اند. خوب؛ این حکیم چه کسی هست و حکمت او چیست؟ آیا حکمت زردشتی هست، حکمت بیدینی هست، حکمت پادشاهی هست یا حکمت اسلامی؟ این را می‌شود در آورد. اگر کسی به شاهنامه نگاه کند، خواهد دید که یک جریانِ گاهی باریک و پنهان و گاهی وسیع، از روح توحید، توکل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق در سرتاسر شاهنامه جاری هست. این را می‌شود استخراج کرد، دید و فهمید. مخصوصاً بعضی از شخصیت‌های شاهنامه خیلی برجسته هستند که اینها را باید شناخت و استخراج کرد. 

«بیانات در دیدار جمعی از اعضای قلم ۸ بهمن ۱۳۸۱»

هنر وسیله‌ای برای گسترش حکمت اسلامی فردوسی

من با شاهنامه مأنوسم. حکمت شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی هست. اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فرودسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمان‌ها و پهلوان‌ها و شخصیت‌های مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه، در اندیشه‌های اسلامی ریشه و ظهور و بروز دارد. عکس آن، شخصیت‌های منفی مثل تورانی‌ها یا بعضی از سلاطین، مثل کیکاووس شخصیت‌هایی هستند که در تفکر اسلامی بوضوح کوبیده شده‌اند. 

اما تفکر اوستایی چیست و چیزی که می‌تواند حکمت اوستایی را به ما نشان دهد، کجاست؟ این‌طور نیست که ما خیال کنیم زمان فردوسی تفکر اوستایی آشکارتر بوده؛ خیر، آن‌وقت هم بیش از آنچه الان ما در اختیار داریم، نبوده هست؛ لذا حکمت قرآنی، همان حکمت ملی بومی و ایرانی ماست. این مفاهیم می‌تواند در این نقش‌ها و تابلو‌ها بیاید و وسیله‌ای بشود برای گسترش عالی‌ترین و زیباترین و سازنده‌ترین و مفیدترین و پربهره‌ترین مفاهیم. 

البته نمی‌خواهم بگویم یک هنرمند خود را محبوس کند. هنرمند گاهی دوست می‌دارد مثلاً چیزی را بکشد که هیچ ارتباطی به ایده‌های اسلامی یا ایرانی ندارد، یا اصلاً فلسفه‌ای ندارد؛ فقط لبّ احساس خود اوست. هنرمند باید از این کار‌ها بکند؛ هیچ هنرمندی نیست که این را نداشته باشد. بنده به عنوان عقیده شخصی، او را منع نمی‌کنم. این احساس از هنرمند غیرقابل تفکیک هست که لبّ احساسات خود را با زبان ویژه هنرِ خودش بیان کند. این احساس گاهی نه ارتباطی به فکر دارد، نه ارتباطی به فرهنگ دارد، نه ارتباطی به سنت‌ها دارد، نه ارتباطی به عقیده دارد؛ هنرمند احساسی دارد که می‌خواهد آن را بیان کند؛ این هیچ مانعی ندارد و هیچ مخالفتی با این نیست؛ لیکن آن‌جایی که می‌خواهیم ایده‌ای را بیان کنیم، به نظر من هنر یکی از بهترین چیز‌هایی هست که می‌شود تفکرات اسلامی را با آن بیان کرد.

«بیانات در بازدید از نمایشگاه مینیاتور و نگارگرى، در حسینیه‌ امام خمینى، ۱۰ شهریور ۱۳۷۲»

«اسفندیار» نمونه یک جوان دینی و یکتا پرست

شاهنامه مجموعه‌ای از داستان‌های بسیار زیباست. در شاهنامه داستان‌های بلند می‌شود پیدا کرد. مثلاً همین داستان «رستم و اسفندیار» داستان بسیار مهمی هست. داستان رستم و اسفندیار، داستانی هست که جنبه‌های ارزشی در آن زیاد هست. اسفندیار در شاهنامه، چهره بسیار زیبایی هست که حتی از رستم زیباتر هست. در همین داستان رستم و اسفندیار که شما نگاه کنید، می‌بینید اسفندیار جنبه ارزشی و دینی دارد و یک متعصب دینی هست. اسفندیار، یک آدم متدین مذهبی خیلی فعال هست که در دنیا راه افتاده برای این‌که آیین یکتاپرستی را گسترش دهد.

در داستان رستم و اسفندیار، بالاخره رستم تقلب و بدجنسی‌ای کرده؛ اما اسفندیار، نه رو راست به میدان آمده و برطبق عقیده خودش می‌جنگد؛ چون به او گفته‌اند که رستم مخالف دستگاه سلطنت هست. تقصیری هم ندارد. دیگران تقصیر دارند که او را فرستاده‌اند. اما رستم با همه عظمتش در این قضیه، با تقلب وارد ماجرا می‌شود. اگر ما نویسنده زبردستی داشتیم، می‌توانست رمانی مثل رمان‌های تاریخی، مثل همین نمایشنامه‌های شکسپیری بر اساس آن بنویسد. 

«بیانات در دیدار گروه نمایش صدا ۲۹ دی ۱۳۷۱»

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

اهمیت تولید آثار نمایشی با محوریت شاهنامه بیشتر بخوانید »

غنای شعر خیام و تاثیرپذیری عمیق از آیات قرآن

غنای شعر خیام و تاثیرپذیری عمیق از آیات قرآن


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ اکبر صفرزاده؛ تأثیرپذیری خیام از آیات قرآن بیشتر از آنکه جنبه ظاهری داشته باشد جنبه محتوایی، مفهومی و ریشه‌ای دارد. تسلط بی‌چون و چرای او برعلوم قرآنی، کیهانی و شعر و ادب پارسی او را به درجه‌ای از علوم و معرفت و جهان‌بینی دینی رسانده که توانسته با قدرتی بی‌بدیل از ظاهر مذهبی، ریا و تزویر و تمامی سیاه چاله‌هایی که اهل خرافه به نام دین تراشیده‌اند عبور کند و مخاطب را با خود به جایی ببرد که می‌توان با یقین گفت که آنجا هسته اصلی و مرکزی دین است.

برای فهم خیام باید همان راهی را رفت که او پیمود؛ باید از ظاهر عبور کرد تا به باطن رسید. ظاهر اشعار خیام ضد دین است و با تکیه بر این ظاهر می‌توان او را شاعری ضد دین و یا حتی ملحد قلمداد کرد، اما در پس این ظاهر گستاخ و بی‌پروا و منتقد که همه چیز را با سوال‌های تلخ و بنیادین موارد هجمه قرار می‌دهد تفکری است به شدت دینی و متاثر از قرآن.

غنای شعر خیام متأثر از قرآن است. روح قرآن در اعماق اشعار خیام موج می‌زند. زیبایی و جذابیت اشعار او به دلیل تاثیری است که او از قران گرفته است. روح انسان به طور فطری و غریزی با آن چیزی ارتباط برقرار می‌کند که آن چیز بویی از حق تعالی داشته باشد که اگر این طور نبود ما هیچ گاه هیچ تمایلی نسبت به اشعار خیام، حافظ، فردوسی، سعدی و مولوی یا دیگر آثار هنری زیبا و فاخر دنیا نداشتیم.

آیه ۲۳ سوره حدید: تا [با یقین به اینکه هر گزند و آسیبی و هر عطا و منعی فقط به اراده خداست و شما را در آن اختیاری نیست]بر آنچه از دست شما رفت، تأسف نخورید، و بر آنچه به شما عطا کرده است، شادمان و دلخوش نشوید، و خدا هیچ گردنکش خودستا را [که به نعمت‌ها مغرور شده است]دوست ندارد.

خیام دراین باره می‌گوید: از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن/ فــردا که نیامدست فــریاد مکــن/ بـــرنامده و گذشتــه بنیاد مکن/ حالی خوش باش و عمر بر باد مکن؛ و در جایی دیگر می‌گوید:‌ای دل غم این جهان فـــرسوده مخور/ بیهـــوده نه‌ای غمان بیهوده مخور/، چون بود و گذشت و نیست نابوده پدید/ خوش باش و غم بوده و نابوده مخور.

آیه ۶ سوره فرقان: بگو: این کتاب را آن خدایی فرستاده که از اسرار آسمان‌ها و زمین آگاه است (و شما از این انکار و کفر و گناه باز گردید که) هم او البته بسیار آمرزنده و مهربان است. آیات ۸ الی ۱۱ سوره طارق: بی تردید خدا بر بازگرداندن انسان [پس از مرگش]تواناست، روزی که راز‌ها فاش می‌شود. پس انسان را [در آن روز در برابر عذاب]نه نیرویی است و نه یاوری.

خیام در این باره می‌گوید: اسـرار ازل را نه تو دانی و نه مـــن/ وین حرف معّما نه تو خوانی و نه من/ هست از پس پرده گفتگوی من و تو/، چون پرده برافتد نه تـو مانی و نه من.

آیه ۳۸ سوره مدثر: هر نفسی در گرو عملی است که انجام داده است. آیه ۲۱ سوره طور: و آنان که ایمان آوردند و فرزندانشان هم در ایمان پیرو ایشان شدند ما آن فرزندان را به آن‌ها برسانیم و از پاداش عمل آنان هیچ نکاهیم. هر نفسی در گرو عملی است که اندوخته است.

خیام در این باره می‌گوید: گــر من ز می‌مغانه مستم هستم / گر کافـر و گبر و بت پرستم هستم/ هــر طایفه‌ای به من گمانی دارد/ من زان خودم هرآنچه هستم هستم.

آیه ۴ سوره تین: ما انسان را در نیکوترین صورت (در مراتب وجود) بیافریدیم. آیه ۷ سوره شمس: و قسم به نفس ناطقه انسان و آن که او را نیکو به حد کمال بیافرید. آیه ۱۹ سوره روم: زنده را از مرده بیرون مى ‏آورد و مرده را از زنده بیرون مى ‏آورد و زمین را بعد از مرگش زنده مى‏ سازد و بدین گونه [از گورها]بیرون آورده مى ‏شوید. آیه ۵۶ سوره یونس: خداست که زنده می‌کند و می‌میراند و باز همه به سوی او بازگردانده می‌شوید.

خیام دراین باره می‌گوید: جامی است که عقل آفرینش می‌زد / صد بوسه ز مهر بر جبینش می‌زد/ این کوزه گر دهر چنین جام لطیف/ می‌سازد و باز بر زمینش می‌زد.

آیه ۱۴ سوره الرحمن: انسان را خدا از خشک گلی مانند گل کوزه گران (بدین حسن و زیبایی) آفرید. آیه ۲۶ سوره حجر: و ما انسان را از گِلی خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، آفریدیم.

خیام در این باره می‌گوید: دی کوزه گری بدیدم اندر بازار / بر پاره گلی لگد همی زد بسیار/ و آن گل به زبان حال با او گفت / من، چون تو بوده ام مرا نیکو دار.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

غنای شعر خیام و تاثیرپذیری عمیق از آیات قرآن بیشتر بخوانید »

تسلیت رئیس‌جمهور برای درگذشت ابتهاج

رئیس‌جمهور درگذشت ابتهاج را تسلیت گفت


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور در پیامی با تسلیت درگذشت شاعر پرآوازه کشورمان، مرحوم امیر هوشنگ ابتهاج نوشت: این غزل‌سرا و پژوهشگر ادبی که فصل ماندگاری در غزل فارسی ایجاد کرد، با خلق آثار ادبی فراوان به ویژه با مضامین اجتماعی و حماسی و ترویج روحیه آزادی‌خواهی و استکبارستیزی در کنار لطافت عاشقانه آثارش، نقش موثری در حفظ گنجینه غنی ادبیات فارسی و ترویج و گسترش فرهنگ ایران داشت.

متن کامل پیام به شرح زیر است:

درگذشت شاعر پرآوازه کشورمان، مرحوم امیر هوشنگ ابتهاج موجب تأسف و تالم خاطر شد.

این غزل‌سرا و پژوهشگر ادبی که فصل ماندگاری در غزل فارسی ایجاد کرد، با خلق آثار ادبی فراوان به ویژه با مضامین اجتماعی و حماسی، و ترویج روحیه آزادی‌خواهی و استکبارستیزی در کنار لطافت عاشقانه آثارش، نقش موثری در حفظ گنجینه غنی ادبیات فارسی و ترویج و گسترش فرهنگ ایران داشت و نام خود را در تاریخ ادبیات و هنر این مرز و بوم ماندگار کرد.

اینجانب فقدان این چهره فرهیخته را به خانواده محترم، جامعه فرهنگی و هنری و مردم ادب‌پرور ایران تسلیت عرض می‌کنم و از درگاه خداوند برای ایشان رحمت و رضوان الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی مسألت دارم.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رئیس‌جمهور درگذشت ابتهاج را تسلیت گفت بیشتر بخوانید »

جایگاه زن در شعر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ویژه است

جایگاه زن در شعر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ویژه است


«فاطمه نانی‌زاد» شاعر و کارشناس ادبی در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، با اشاره به جایگاه زنان در ادبیات فارسی، اظهار داشت: جایگاه زن در ادبیات فارسی خاصه در دوران انقلاب و دفاع مقدس ویژه است؛ این حضور مسئولانه برای هم نسلانِ بنده یک الگوی موثر است.

وی با اشاره به پژوهشی در این زمینه گفت: بعد از انقلاب و با توجه به شرایط کشور بانوان تکریم شده و از حضورِ مصرفیِ قبل از انقلاب خارج شدند که باعث رشد این قشر خاصه در میانِ زنان شاعر شد.

نانی‌‎زاد تصریح کرد: هرچه از روزهای انقلاب فاصله گرفته‌ایم، بسامد حضورِ زنان شاعر در جامعه ادبی کشور افزایشی شده است که از برکات انقلاب اسلامی بوده و هست. خاصه این که نقش موثر بانوانِ شاعر رسالتِ شعر را شناخته و با کلامی دلنشین و موزون و با بهره گیری از خیال، وقایع را منتقل کرده است.

این شاعر و کارشناس ادبی گفت: به لحاظ عاطفی و حسی، بانوان در جهتی رشد یافتند که موضوعات ارزشمند و موثر را دست مایه قرار دادند. برای معرفی بانوان شاعر، با طیفی از شعرای موفق رو به رو هستیم.

وی همچنین حضور زنان در عرصه جنگ را دلیلی دانست که زنانِ شاعر به خوبی مردان، در دنیای ادب و هنر توان سرودنِ اشعار دفاع مقدسی را داشتند و از طرفی به عنوان مادر، همسر و دختر و نیروی پشتیبان جنگ را لمس کرده بودند.

نانی زاد این روند را موجب گره خوردنِ زنان با دفاع مقدس و جنگ دانست و اضافه کرد: در دوران دفاع مقدس زنان در جایگاه مادران و همسران رزمندگان، پشتیبان مردان بودند و با درکِ موقعیت و شرایط به سرودن شعر پرداختند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جایگاه زن در شعر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ویژه است بیشتر بخوانید »