ادبیات

نسبت به شخصیت پیامبر و اسطوره‌های ایرانی در ادبیات کم لطفی کرده‌ایم/ تفاوت ادبیات و داستان

نسبت به شخصیت پیامبر و اسطوره‌های ایرانی در ادبیات کم لطفی کرده‌ایم/ تفاوت ادبیات و داستان


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، دومین نشست تخصصی «مهمان» برای دیدار با چهره‌های ماندگار داستان ایرانی، به همت مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، با حضور مجید قیصری و علی‌اصغر عزتی پاک در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.

تنها سنگر و پناهم کتاب است

مجید قیصری در دومین نشست «مهمان» در ابتدا درباره چشم‌اندازش نسبت به ادبیات گفت: تا بعد از جنگ، شاید تعدادی محدود داستان خوانده بودم. سال ۶۶ دانشگاه قبول شدم، اما چون به جنگ رفتم، سال ۶۷ توانستم به دانشگاه بروم و اولین چیزی که از فضای دانشگاه احساس کردم، چیزی نبود که دنبالش بودم، چراکه پر از تصویر و خاطره جنگ بودم و نمی‌توانستم احساس خوبی در دانشگاه دانشگاه داشته باشم. عاشق روانشناسی بودم، اما روان آدم‌ها نه چیزی که در دانشگاه فرامی‌گرفتم. تنها سنگر و پناهم را کتاب دانستم و کتاب تنها چیزی بود که مرا در خانه نگه می‌داشت. روانشناسی دوست داشتم، اما در دانشگاه درباره آن‌چیزی که من دوست داشتم صحبت نمی‌شد.

وی ادامه داد: وقتی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم، داستان‌نویسانی را یافتم که از همسایه‌ها و دوستان بسیار به من نزدیک‌تر بودند. به سمت داستان‌هایی، چون «خوشه‌های خشم» داستایوفسکی رفتم و بسیار جذبش شدم و حتی این داستان را با راه شب رادیو خواندم. داستان کوتاه بیشتر من را جذب کرد و وقتی این‌ها را خواندم شروع به نوشتن کردم و فکر می‌کنم سال ۷۳ بود که تجربیاتی نیز داشتم. همان زمان، با حوزه هنری آشنا شدم و مجموعه‌ای از کارهایم را که جایی منتشر نشده بود برای مرتضی سرهنگی بردم و او نیز خیلی محترمانه با من برخورد کرد. به فاصله برگشت به خانه، آقای سرهنگی با من تماس گرفت و مجموعه «صلح» را برای چاپ فرستاد. از آن زمان به بعد، خیلی جدی‌تر وارد داستان‌نویسی شدم.

نویسنده کتاب «جنگی که بود، جنگی که نبود» درباره محافل ادبی و اینکه آیا با این محافل دمخور است یا خیر، بیان کرد: خیلی اهل گعده‌ها و محافل نیستم.

علی اصغر عزتی پاک با تاکید بر اینکه حضور در محافل ادبی برای نویسندگان هم حسن دارد و هم عیب، گفت: عموما جمع، راه نویسنده را تغییر می‌دهد و اولویت‌هایش بر اساس اولویت جمع تغییر می‌کند و البته که دوری نویسنده از محافل و گعده‌ها کمک می‌کند تا صدای نویسنده، تازه و اصیل بماند.

اگر جنگ نمی‌رفتم یقینا نویسنده نمی‌شدم

قیصری در پاسخ به اینکه آیا اگر جنگ نمی‌رفتید، نویسنده می‌شدید؟ گفت: اگر جنگ نمی‌رفتم یقینا نویسنده نمی‌شدم چراکه هر کسی هر چه می‌خورد از اندوخته‌های دوران نوجوانی‌اش می‌خورد. فشاری که از طرف خاطرات جنگ داشتم، سبب شد بنویسم. ممکن است جنگ تمام شود، اما آثارش ادامه دارد و همین ادامه‌دار بودنش باعث می‌شود من هم به عنوان نویسنده ساکت نباشم.

وی با اشاره به داستان «پنجه خرس» از مجموعه داستان «ساحل تهران» که تاثیرات زیاد جنگ بر جامعه را یادآوری می‌کند، درباره این نگاه که علی اصغر عزتی پاک آن را نگاه اشراقی خواند، بیان کرد: این نگاه برای خودم هم جذاب است. دختر من ۲۵ ساله است و قبل از کرونا یکی از آشناها، دختر کوچک‌شان را نزد ما سپردند که در این حضور، هم‌نشینی با این بچه، من را سوق داد تا جهان را از دید او ببینم و به مرور زمان، این رفتار در مجموعه‌هایی که نوشتم، نشر پیدا کرد و نوع بازی و سوالات را از دید این نسل باهوش جدید روایت کردم. روایت‌هایم در این داستان، ممکن است زاده تخیل باشد، اما وام‌گرفته شده از رفتار‌های آن کودک بود.

تفاوت ادبیات و داستان چیست

قیصری همچنین در مورد تلقی‌اش از نویسندگی توضیح داد: دو مورد را باید ابتدا خط کشی کنم؛ بین ادبیات با داستان تفاوت قائلم. خلق ادبیات جایگاهی متفاوت دارد و تشخیص این دو خیلی هم سخت نیست. داستان‌نویس، داستانی می‌نویسد که سوژه‌اش دیگران هستند، اما کسی که ادبیات خلق می‌کند، سوژه‌اش خودش و جهان خودش است. ادبیات جای آزار دیدن است، اما داستان چیز دیگری است و همه سوژه آن می‌شوند. شخم زدن خاطرات، آزار دادن خود است و وقتی نباشد ادبیاتی خلق نمی‌شود.

سلوک نوشتن آدم را یاغی می‌کند

وی در پاسخ به این پرسش که چرا شغل رسمی ندارد و ادبیات در زندگی‌اش بیستر از هر چیزی موثر است، گفت: من سال ۷۱ فرصت پیدا کردم کارمند ستاد مبارزه با مواد مخدر باشم، اما اذیت می‌شدم و خودم را کارمند نمی‌دانستم، ولی خوشبختانه تقریبا همه همکارانم از بچه‌های جنگ بودند و من مشترکاتی با آن‌ها احساس می‌کردم، اما به مرور آن‌ها هم رفتند و من هم به دلایلی از آنجا بیرون آمدم. نوشتن در زندگی آدم تاثیر می‌گذارد؛ سلوک نوشتن آدم را یاغی می‌کند، اعتماد به نفس را بسیار بالا می‌برد، باور زیادی به آدم تزریق می‌کند و من را زیادی باورمند کرده و نگاهی مستقل پیدا کرده‌ام. تمام درد ادبیات، همان فردیت است و برای فرد، هویتی مستقل پدید می‌آورد. همه لذت ادبیات به این است که نویسنده را تنها می‌کند و نویسنده با آن آرامش می‌یابد. در واقع، وقتی می‌نویسید با چیزی زبان مشترک پیدا می‌کنید که در موارد دیگری آن را نمی‌یابید. در جمع‌ها نیز کسی درباره کتاب، سینما و هنر صحبت نمی‌کند و از منظر هنر کسی به دنیا نگاه نمی‌کند. این احوالات برای نویسندگان، آشنا است.

قیصری درباره آثارش که با نگاه اجتماعی، جنگ و تاثیرات آن و هویت‌بخشی نوشته شده‌اند و نمایش چهره انسان ایرانی و اینکه نویسنده‌ای هویت‌گراست، گفت: در مجموعه «ساحل تهران» جایی شخصیت کودک به شخصیت زن داستان می‌گوید «به زیر پایت نگاه نکن، به آسمان نگاه کن.» و این همان نگاه والا است. وقتی به آثار غربی نگاه می‌کنید می‌بینید که حضور پررنگ دین و عیسی بن مریم در آن‌ها مشهود است. اما ما در آثارمان اصلا به آن فکر نمی‌کنیم و حذفش کردیم! تاثیرگذارترین شخصیت در طول تاریخ بشریت که لیست خیلی بلندبالایی است، در راسش، رسول اکرم (ص) است چراکه یک‌تنه جهان را تغییر می‌دهد و غرورانگیز و مومنانه، جهان را دگرگون می‌کند. حالا فکر کنید چنین شخصیتی در سینما، هنر و ادبیات ما حضور ندارد و مقصر خود ما هستیم.

وی همچنین تاکید کرد: ما همچنین نسبت به اسطوره‌های ایرانی نیز کم لطفی کرده‌ایم و آثار معدود و جدی در این حوزه شاهدیم و وقتی این‌ها را نداشته باشیم، حتما یکجای کار می‌لنگد.

نویسنده کتاب «سه کاهن» با تاکید بر اینکه نویسنده باید با متن‌های پیش از خود ارتباط برقرار کند و ارجاعاتی به آن‌ها داشته باشد، اظهار کرد: نویسنده باید بینامتنی باشد و باید حتما با متن قبل از خودش، ارتباط برقرار کند، در صورتی که متونی، چون شاهنامه و قرآن که عقبه ما هستند باید شناخته شوند و بر اساس داشته‌هایمان باید نگارنده جدید باشیم.

علی‌اصغر عزتی پاک، رمان «شیر نشو» را بزنگاهی در مسیر داستان‌نویسی مجید قیصری دانست.

قیصری در پایان در جمع‌بندی بحث گفت: هر نسلی سه میراث علمی، میراث منشی و میراث روشی از خود به جا می‌گذارد. ادبیات، منش دوران است. دهه شصتی‌ها روش و منشی از خود بجا گذاشتند که ادبیات آن را به چالش می‌کشد، چیزی که هیچ هنر دیگری نمی‌تواند به آن نزدیک شود و این دقیقا وظیفه ادبیات است که باید آن را بروز و شکل دهد.

افشین شحنه‌تبار مدیر و مؤسس و صاحب‌امتیاز انتشارات «شمع و مه» در تهران و لندن که مترجم برخی آثار مجید قیصری است، گفت: مجید در عین اینکه سعی می‌کند تلخ ننویسد، اما ناخواسته به سمت جایی از جامعه می‌رود که شیرین نیست. کاملا ایرانی می‌نویسد و به لایه‌هایی در ادبیات می‌پردازد که مختص به خودش است. من نگاه غیرایرانی‌ها نسبت به آثارش را دیده‌ام و ترجمه تعدادی از آثارش تجربه جالبی برایم بود.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نسبت به شخصیت پیامبر و اسطوره‌های ایرانی در ادبیات کم لطفی کرده‌ایم/ تفاوت ادبیات و داستان بیشتر بخوانید »

ادبیات دفاع مقدس باید چه مضامینی داشته باشد

ادبیات دفاع مقدس باید چه مضامینی داشته باشد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، هشتمین نشست «ادبیات پایداری، ادبیات انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و عناصر هویت‌بخش» با سخنرانی احمد شاکری و با حضور محمدرضا سنگری، جواد کامور بخشایش برگزار شد.
 
محمدرضا سنگری در ابتدای نشست ضمن معرفی احمد شاکری به عنوان سخنران این جلسه، به عناصر و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود: یکی از عواملی که سبب پیروزی انقلاب اسلامی شد، امام خمینی و ایمان ایشان به مردم بود؛ مردم باوری امام از جمله ویژگی‌های موثر در اینده انقلاب بوده است.
 
احمد شاکری نویسنده، پژوهشگر ادبیات داستانی دفاع مقدس و مدرس ادبیات با اشاره به درگذشت جهانگیر خسروشاهی، سعید تشکری و علیرضا سجادپور و طلب مغفرت برای آنها، درباره حلقه اندیشکده ادبیات پایداری اظهار کرد:حضور چهره‌هایی در ادبیات پایداری فارغ از خود افراد، بسیار سعادت بزرگی است. هفت جلسه‌ قبلی که برگزار شده بود، مخاطب آنها بودم و به صورت مجازی دنبال کرده‌ام.
 
وی با اشاره به اینکه انتظار از اندیشکده ادبیات پایداری بسیار زیاد است، اظهار داشت: انتظار از اندیشکده ادبیات پایداری فراتر از مجموعه‌های دیگر که کار نقد ادبی می‌کنند، است. تصور من از آن، پرسشگری و تضارب آرا در این اندیشکده است و آن را محلی برای توسعه موضوعات و مسائل، تفسیر کلان مسایل و خرده مسائل و کانونی برای رسیدن به پاسخ مسائل است. انتطاری که می‌رود این است که در یک منظرگاهی به سراغ موضوعات برویم.
 
شاکری به پنج اصل درباره مسائل اشاره کرد و گفت: اصل اول این است که مسائل در حوزه ادبیات پایداری، مسائل پرشماری هستند و از این جهت بی‌نهایت مساله به لحاظ طول زمانی‌ داریم. یعنی زمانی نخواهد بود که مساله‌ای وجود نداشته باشد.
 
اصل دوم این است؛ مسائلی که با آنها مواجهیم، می‌دانیم هستند اما از آنها آگاه نیستیم یعنی پرشماری مطرح است و به همه آنها اشراف نداریم و باید بدانیم علم اجمالی که ما را به سمت تفسیر می‌برد، چیست. اصل سوم این است که بدانیم بین مسائل چه رتبه‌هایی وجود دارد و بدانیم که به صورت تقدمی و تاخری، مسائلی وجود دارد، مثل مسائلی که مبنا هستند و غیرمبنایی. در واقع، بین مسائل نظامی وجود دارد که هم می‌تواند زمانی باشد و رتبه‌ای. در اصل چهارم، هر مساله‌ای نیازمند روش‌شناسی خاص خودش است. اصل پنجم این است که مسائل نیاز به تفسیر و تفریع دارند.
 
این پژوهشگر ادبیات تصریح کرد: اگر می‌خواهیم به مقصد برسیم نیازمند نقشه علمی هستیم که آنها را درک کنیم. باید بدانیم تبار هر مسأله چیست. اگر این نقشه را نداشته باشیم، نه نقطه آغاز را درک می‌کنیم نه تفکیک بین پرسش و مسائل را، که می‌تواند مشکل‌ساز باشد. بنابراین پیشنهاد می‌کنم در اندیشکده ادبیات پایداری به دنبال این نقشه برویم تا مشخص باشد کدام نقطه را می‌خواهیم بگشاییم.
 
وی با تاکید بر اینکه باید عوامل اصلی توسعه‌بخشی لحاظ شوند، بیان کرد: آنچه که با آن مواجه هستیم دفاع عناصر هویت‌بخش هستند. معتقدم این موضوع هنوز تبدیل به مسأله نشده است و اگر قرار است ادبیات دفاع مقدس را بکاویم، به یقین صدها مساله از دل آن قابل استخراج است. به این معنی که مسأله به میزانی که پاسخ بارور شود، می‌تواند محل بحث قرار گیرد. نکته دیگر، دیرینه شناسی و نسب‌شناسی مسأله است که خود هویت‌بخشی هم قابل سوال است.
 
شاکری با طرح این سوال که آیا صرف مساله‌مندی و توجه، معنا مهم است یا اینکه مصادر این مساله‌مندی چیست؟ گفت: نکته‌ای که وجود دارد، اصل مسأله‌مندی موضوع است. چیزی که موضوع است در قالب یک مسأله نمی‌گنجد و باید عواملی که تفریع می‌کند، بشناسیم. باید بدانیم در چه ساحت‌هایی می‌توانیم موارد را استخراج کنیم. در حقیقت، صورت‌های مفروض در نسبت‌هایی با سه گونه ادبیات، پایداری، انقلاب و دفاع مقدس است. در واقع ادبیات هم حاکی از هویت متعلق خودش است، هم ادبیات خودش محصولی هویت‌زاد است یعنی خودش واحد هویت است و از این منظر هویت ادبیات مظروف ادبیات داستانی قرار می‌گیرد لذا می‌بینید هویت‌بخشی در قالب رمان و قالب‌های متعدد، بروز می‌کند.
 
وی افزود: از این جهت ادبیات عرصه انتخاب است و هویت‌ها از ظرف به مظروف سرایت می‌کند، همانطور که از مظروف به ظرف سرایت می‌کند که در همه موارد، زمان هویت‌بخشی آن مهم است و باید دید وقتی آنها به هم مندمج می‌شوند چه اتفاقی می‌افتد.
 
این نویسنده در ادامه نکاتی در مورد ادبیات را برشمرد و تشریح کرد: ادبیات در تسری خودش انتخاب‌هایی را انجام می‌دهد و ظرفیت‌های هویت‌بخشی از خودش فعال می‌کند. نکته دیگر، مراتب و مدارج هویت‌یافتگی است؛ ظهور و بروز ادبیات مراحل و مراتبی دارد و واجد شدت و ضعف و قلت و کثرت است. نکته دیگر اینکه نه موضوعات بی‌نهایت هستند نه قالب‌ها بی‌نهایت. اگر فقط قید عناصر هویتی را در قالب مشخص مثل داستان و مرتبه مشخصی مثل پیرنگ لحاظ شوند، قابل استخراج است. نکته دیگر مطالعات پسین و پیشین است که بر فرم و محتوا تاثیرگذار است. یافته‌های ما مربوط به مطالعات پیشین است، چراکه صورت کامل نیست و قبلا محقق شده‌اند. نکته دیگر این است که در تعبیر ادبیات، مراد ما از ادبیات چیست؟ محصول ادبی یا اثر ادبی خلاق است. وقتی می‌گوییم ادبیات، به لحاظ گونه‌بندی و شکل، یکسان نیستند و شکل و صورت و مراتب عناصر هویت‌بخش در آنها متفاوت است. ادبیات ساحت مشخصی دارد که مشتمل بر ارکان نظام‌یافته‌ای است.
 
وی تأکید کرد: چیزی که الان از ادبیات موجود است و عناصر هویت‌بخش را می‌بینیم، نتیجه نظام تبلیغی و جشنواره‌ای و فرآیند اقتباس است که به آن هویت می‌دهد. کنش‌گر هویت‌بخش به ادبیات بسیار زیاد است که تحت نظام ارزشی قرار می‌گیرند.
 
شاکری بیان کرد: یکی از عناصر درونی هویت‌بخش و برون‌ساحتی، فرم است که هویت می‌دهند اما نقد نمی‌کنند، مثل رخدادهای سیاسی و شرایط فرهنگی که به ادبیات هویت می‌دهند، توسعه و مجال دادند و نسل جدیدی را وارد میدان کردند.
 
وی عنوان کرد: نکته بعدی این است که ما درباره چه ساحت‌هایی از هویت صحبت می‌کنیم، قطعا هویت ملی فراتر و موثق‌تر از هویت شخصی و جریانی است.
 
این پژوهشگر و مدرس ادبیات با طرح چند سوال، بیان کرد: چرا برخی از آثار شاخص ما را به هویت جریانی نمی‌رسانند و چرا به ما هویت ملی نمی‌دهند و برخی آثاری که شاخص نیستند برای ما هویت می‌سازند. ادبیات دفاع مقدس باید چه مضامینی داشته باشد که کافی باشد؟ آیا پرداختن به عناصر ضدهویتی متقدم بر عناصر هویتی است؟
پرداخت به ضد، ما را در مقام تعریف به ضد هویتی می‌کشاند و در پاره‌ای موارد اولویت دارد. در واقع، هویت‌بخشی دوسویه است و از دل اینها مولودی به وجود می‌آید با عنوان هویت اندماجی و ترکیبی.
 
وی گفت: نگاه‌های غیر حاکم باعث شده است که حتی به زندگی شخصی نویسنده‌ها توجه کنیم، در صورتی که چرا باید درباره مشکلات شخصی زندگی آنها بدانیم و جزییات زندگی آنها مشخص شود؟ این موارد از غیرسازی‌ها برانگیخته شده که از متن ادبیات برنمی‌انگیزد. در واقع ما تلاش داریم بگوییم نویسنده انقلابی با غیرانقلابی هم فرق دارد!
می‌توان عناصر وحدت‌بخش متعددی را می‌توان لحاظ کرد که تلاشش رساندن به وحدت است. عناصر وحدت‌بخش متعدد است و موضوع بیشتر دیده می‌شود و نقطه جمع شدن مضامین است.
 
پرسش و پاسخ‌های حاضران پایان بخش نشست «ادبیات پایداری، ادبیات انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و عناصر هویت‌بخش» بود.
 
انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ادبیات دفاع مقدس باید چه مضامینی داشته باشد بیشتر بخوانید »

وجه تمایز پلاک ۱۳ با سریال‌های طنز دهه اخیر چیست؟

وجه تمایز پلاک ۱۳ با سریال‌های طنز دهه اخیر چیست؟


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس – ولی منصوریان؛ مقوله طنز و خنده ریشه در ادبیات کهن کشورمان دارد که می‌توان حافظ را بزرگترین طنزسرای تاریخ ادبیات ایران دانست. کارگردانان و نویسندگان ایرانی از دهه ۷۰ تقریبا به صورت جدی و حرفه‌ای به حوزه ساخت سریال‌های طنز ورود پیدا کردند و به فراخور زمان خود آثار قابل دفاعی را تولید کردند. اما متاسفانه چند سالی است که سریال‌های طنز دیگر رمق و جان‌مایه گذشته را ندارند و رسالت اصلی خود را فراموش کرده‌اند چراکه یکی از وظایف طنز بیان دردها و مشکلات جامعه در قالب شوخی و خنده است و اینک سریال‌های طنز با محتواهای سطحی، شوخی‌های ناپسند و انتقادات ضعیف نه تنها مشکلی از جامعه را بازگو نکردند بلکه مخاطب را نیز از پای تلویزیون فراری داده اند.

در این میان سریال طنز پلاک ۱۳ به کارگردانی آرش معریان حدود دو ماهی است که بر روی آنتن شبکه سه رفته است. این سریال این روزها با واکنش‌های بسیاری از سوی اهالی رسانه و هنر مواجه شده است چراکه از قالب روتین سریال‌های روتین دهه اخیر خارج شده و نقاط ضعف و مشکلات جامعه را مورد اصابت خود قرار داده است.

در روزگاری که درد و آلام ناشی از فشارهای اقتصادی و معیشتی جسم و روح مردم را خسته کرده است، سریال پلاک ۱۳ با ثبت سکانس‌های طنز و خنده‌دار و با صرف نظر از لودگی و شوخی‌های پیش پا افتاده توانسته بار دیگر فضای سریال‌های طنز قوی در دهه ۷۰ و ۸۰ را تداعی کند.

یکی از وجوه تمایز سریال پلاک ۱۳ نسبت به سایر آثار طنز، پرداختن به مسائل اعتقادی و مذهبی همچون نماز، روزه، عبادت و… است. عناصری که تنها می‌توان در آثار محدودی از سینما و تلویزیون مشاهده کرد. از سوی دیگر نمایش مسائل اعتقادی در چارچوب اثری طنز می‌تواند خط بطلانی بر نگرش‌های منفی و افراطی درباره تضاد خنده و شادی با مسائل اعتقادی و مذهبی باشد.

این روزها در سطوح مختلف جامعه شاهد نقدهای یک سویه و تفریطی درباره مشکلات و معضلات کشور هستیم. یکی از جلوه‌های بارز سریال پلاک ۱۳، نقدهای کارشناسی و فاقد افراط درباره مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… است که توامان با مفاهیم طنز و طنازی آن را همچون سیلی بر گوش مخاطب اصلی خود می‌نوازد.

از سوی دیگر، معرفی و نهادینه‌سازی مفاهیمی همچون بیمه، قوانین راهنمایی و رانندگی، پندهای اخلاقی و خانوادگی بخشی دیگر از اهداف ساخت سریال پلاک ۱۳ است که با زبان طنز و مزاح آن را به مخاطب خود القا می‌کند.

پرداختن به موضوعات روز و تراوش شده از بطن جامعه همچون حراجی تابلوهای هنری تهران یکی دیگر از نقاط قوت سریال پلاک ۱۳ است که با سلاح طنز و بداهه گویی به مبارزه و نقد آن پرداخته است. البته این شگرد سریال پلاک ۱۳ به مذاق عده‌ای سودجو خوش نیامده است و با راه انداختن جریان رسانه‌ای در صدد تخریب سریال پلاک ۱۳ برآمدند.

لذا رسالت رسانه در این وضعیت ایجاب می‌کند که بدون هیچ گونه حب و بغضی و فرار از دام‌های سودجویان، به وظیفه خود عمل نماید و واقعیت‌های موجود را انعکاس دهد چراکه تنها در این صورت است که سازندگان آثار هنری به ویژه طنزنویسان ترغیب به بازگویی مسائل و مشکلات جامعه در قالب نقادی می‌کنند تا شاید از این راه گوشه‌ای از چالش‌ها حل شود.

جای شکر دارد که نقادی‌های پلاک ۱۳ حال و اوضاع عده‌ای را ناخوش و ساز آنان را ناکوک کرده است .البته پلاک ۱۳ برای موفقیت در مسیر نقدهای به جا و کارشناسی نسبت به مشکلات جامعه راه طولانی و سختی را پیش روی خود دارد که هموارسازی این مسیر، حمایت بیش از پیش مسئولان را می‌طلبد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وجه تمایز پلاک ۱۳ با سریال‌های طنز دهه اخیر چیست؟ بیشتر بخوانید »

مصیبت از دست رفتن خاطرات ناب سردار میرزایی!


مصیبت از دست رفتن خاطرات ناب سردار میرزایی!به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «گلعلی بابایی» و «حسین بهزاد» از پژوهشگران تاریخ دفاع مقدس، یادداشت کوتاهی را برای بیان تسلیت به‌دلیل شهادت سردار «حمیدرضا میرزایی» منتشر کردند.

در این یادداشت آمده است:

«هوالحق

آن‌چه که ضایعه رحلت غریبانه یلانی همچون سردار جانباز و پیشکسوت دفاع مقدس حاج حمید میرزایی (رضوان‌الله تعالی علیه) در این زمانه کرونازده را دوچندان جبران ناپذیر نموده، صرفاٌ فقدان فیزیکی او و هم‌طرازان رشیدش نیست.

مصیبت اعظم؛ از دست رفتن ابدی مجموعه ارزشمند و بی‌مانند خاطرات ناب آنان از وقایع انقلاب، دفاع مقدس و سالیان پس ازجنگ در میادین جهانی دفاع از ستمدیده‌گان، چه در بوسنی، چه در لبنان است. خاطرات بکر و دست اولی که ثبت و ضبط و پیاده و مدون و منتشر ناشده و نارسیده به دست و دل نسل جدید، همراه با کالبد فانی آن رادمردان، به سینه سرد خاک گور سپرده شد.

برای ادبیات مستند پایداری ایران زمین؛ چه خسرانی از این بالاتر؟!»

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

مصیبت از دست رفتن خاطرات ناب سردار میرزایی! بیشتر بخوانید »

مصیبت از دست رفتن خاطرات ناب سردار میرزایی!


مصیبت از دست رفتن خاطرات ناب سردار میرزایی!به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «گلعلی بابایی» و «حسین بهزاد» از پژوهشگران تاریخ دفاع مقدس، یادداشت کوتاهی را برای بیان تسلیت به‌دلیل شهادت سردار «حمیدرضا میرزایی» منتشر کردند.

در این یادداشت آمده است:

«هوالحق

آن‌چه که ضایعه رحلت غریبانه یلانی همچون سردار جانباز و پیشکسوت دفاع مقدس حاج حمید میرزایی (رضوان‌الله تعالی علیه) در این زمانه کرونازده را دوچندان جبران ناپذیر نموده، صرفاٌ فقدان فیزیکی او و هم‌طرازان رشیدش نیست.

مصیبت اعظم؛ از دست رفتن ابدی مجموعه ارزشمند و بی‌مانند خاطرات ناب آنان از وقایع انقلاب، دفاع مقدس و سالیان پس ازجنگ در میادین جهانی دفاع از ستمدیده‌گان، چه در بوسنی، چه در لبنان است. خاطرات بکر و دست اولی که ثبت و ضبط و پیاده و مدون و منتشر ناشده و نارسیده به دست و دل نسل جدید، همراه با کالبد فانی آن رادمردان، به سینه سرد خاک گور سپرده شد.

برای ادبیات مستند پایداری ایران زمین؛ چه خسرانی از این بالاتر؟!»

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

مصیبت از دست رفتن خاطرات ناب سردار میرزایی! بیشتر بخوانید »